دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 348 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 125 |
عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق دیابت، تاب آوری، کانون کنترل سلامت، سلامت عمومی، هموگلوبین گلوکوزیته و استرس
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 125
دیابت نه تنها به عنوان یک بیماری شایع بلکه یک مشکل بزرگ بهداشتی است که در دنیای معاصر پراکندگی گستردهای پیدا کرده است و در حال حاضر نه تنها نشانهای از توقف آن به چشم نمیرسد بلکه به شدت در حال افزایش است. هر چند در سالهای اخیر تحقیقات زیادی در ابعاد مختلف همه گیر شناختی این بیماری انجام شده است، اما هنوز دانش موجود در مورد چگونگی توزیع و عوامل تعیین کننده آن ناکافی است. متاسفانه در کشور ما آمار دقیقی از مبتلایان به دیابت وجود ندارد و به شیوع روز افزون و مشکلات بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی آن توجه کافی و در خور صورت نگرفته است.
در حال حاضر با توجه به آمارهای جهانی و متغیرهای موثر در ابتلا به این بیماری نظیر افزایش امید به زندگی، تغییر در شیوههای زندگی سنتی به سوی مدرن، تغییر در عادتهای غذایی، کمی فعالیتهای بدنی، و افزایش چاقی به نظر میرسد در ایران بالغ بر 3میلیون نفر به این بیماری مبتلا باشند که حدود 90% آن دیابت شیرین نوع 2 (دیابت شیرین غیر وابسته به انسولین) است که افراد بالای سن 30 سال را گرفتار میسازد (ریجیسینگهانی[1]، 1381).
هر فردی در عمل ممکن است به بیماری دیابت مبتلا شود و این گرفتاری به میزان سالهای عمر، جنسیت، نژاد و یا موقعیت اجتماعی او بستگی ندارد. بیماری قند بر خلاف بیماریهای دیگر نظیر فلج اطفال، سل و ذات الریه و. . . در حال ریشه کن شدن نیست بلکه بر عکس، هر سال بر میزان شیوع آن در میان افراد انسانی افزوده میشود و تعداد کسانی که سالانه به این بیماری مبتلا میشوند در حال افزایش است. (هنری دالجر[2]، 1368).
2-1-1-2- دیابت از تعریف تا واقعیت
جهان درحالی وارد قرن ۲۱ شد که بیش از ۱۴۰ میلیون نفر مبتلا به بیماری دیابت بودند. در این میان، سهم کشور ما حدود ۵/۳ تا ۴ میلیون نفر دیابتی است. روز جهانی دیابت - ۲۱ آبان ماه - درحالی به پایان رسید که فدراسیون جهانی دیابت اعلام کرد هزینههای کنترل و درمان دیابت ۱۰ درصد بودجهِ ملی بهداشت جوامع را به خود اختصاص میدهد و نیمی از آن صرف درمان عوارض مزمن دیابت میشود. دکتر اسدالله رجب، رئیس انجمن دیابت ایران نیز اعلام کرد سالانه ۹۰۰ میلیون دلار (بیش از ۷۰۰ میلیارد تومان) صرف هزینههای درمانی دیابت در کشور میشود. این درحالی است که متخصصان و کارشناسان پیوسته از روند رو به رشد بیماری دیابت در کشورمان به عنوان شایع ترین بیماری غدد درون ریز در دهههای اخیر هشدار میدهند. با این همه گزارشهای رسمی از شیوع ۵ درصدی بیماری دیابت در ایران خبر میدهد. افزون بر این، بیماری دیابت در ردیف سه عامل اول مرگ و میر در دنیا است. بیماری زایی این عارضه چه از نظر هزینههای درمانی و چه از جهت ازکارافتادگی، بسیار بالاست و یکی از عمده ترین مسایل بهداشتی - درمانی در جوامع به شمار میرود. از سویی دیگر، همراهی آن با چاقی و افزایش چربی خون، احتمال ایجاد بیماری قلبی - عروقی را به عنوان اولین عامل مرگ و میر در انسان به شدت افزایش میدهد. ازاین رو تا کید وزارت بهداشت و سازمانهای مسئول کشور تنها بر توجه به مقولهِ بیماری دیابت معطوف نبوده و در زیرمجموعهِ این توجه بر اهمیت کنترل و پیشگیری از چاقی و آموزش مهارتهای زندگی نیز تصریح شده است.
در دهههای اخیر برای شناخت عوامل خطر بیماریهای مهم غیرواگیر، مطالعات متعددی انجام شده است. از جمله این بیماریها دیابت قندی به عنوان شایع ترین بیماری غدد درون ریز است. متخصصان گروه بیماریهای غدد درون ریز، دیابت را یکی از شایع ترین بیماریهای متابولیک در قرن حاضر میدانند که منجر به ناتوانی و مرگ زودرس میشود و عوارض حاد و دیررس آن تهدیدهای عمدهای برای سلامتی فرد به شمار میرود. در تعریف این بیماری میگویند: دیابت بیماری مزمنی است که در اثر کمبود یا کاهش اثر انسولین در بدن ایجاد میشود. بر همین اساس دیابت چهارنوع مختلف دارد که شایع ترین نوع آن، دیابت نوع یک و دو است. به گفتهِ متخصصان این رشته، دیابت ملیتوس نوع یک، بیماری خودایمنی است که به علت تخریب پیشرونده سلولهای بتای جزایر لانگرهانس به وجود می آید.
دیابت نوع 1 بیشتر در میان کودکان، نوجوانان و افراد زیر ۳۰ سال مشاهده شده و به ندرت افراد بالای ۳۰ سال به آن مبتلا میشوند. در این نوع دیابت، بدن افراد بهاندازهِ کافی انسولین ترشح یا تولید نمی کند و درنتیجه فرد دیابتی از همان ابتدای شروع دیابت نیاز به تزریق انسولین دارد.
مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده که حدود ۱۰ درصد از دیابتیها را مبتلایان به بیماری دیابت نوع یک تشکیل میدهد و دیابت نوع دو که شایع ترین نوع دیابت است ۸۰ درصد بیماران دیابتی را تشکیل میدهد. بیماری دیابت نوع دو بیشتر افراد بالای ۲۵ سال را مبتلا می سازد. پزشکان علت اصلی ابتلا به آن را کم تحرکی و تغذیه نادرست میدانند. به واقع چاقی یک ریسک فاکتور مسلم برای بیماریهای قلبی - عروقی، ابتلا به دیابت نوع دو و سکته و مرگ و میر افراد است. ازاین رو درمان این نوع دیابت در آغاز با فعالیت جسمی و تغذیه صحیح کنترل شده و درصورت کنترل نشدن از داروهای خوراکی پایین آورندهِ قندخون استفاده میشود. پزشکان و متخصصان شایع ترین علایم دیابت را پرادراری، پرنوشی، کاهش وزن، بی حوصلگی، خستگی، سستی، دیرخوب شدن زخمها، تاری دید و گرسنگی کاذب عنوان می کنند. به اعتقاد آنان درصورتی که قندخون کنترل نشود، فرد دیابتی دچار بیماریهای قلبی و عروقی، بیماریهای کلیوی، بیماریهای اعصاب یا نوروپاتی دیابتی میشود. افزون بر این، بیماریهای چشمی و حتی کوری هم از جمله شایع ترین عوارض بیماری دیابت است.
[1] - Rijsinghani
[2] - döljer Henry
فهرست مطالب
مباحث نظری دیابت
مقدمه
دیابت از تعریف تا واقعیت
چاقی،اپیدمی پنهان
تاریخچه کوتاه دیابت
انسولین چگونه در بدن عمل میکند؟
چرا قند خون باید تنظیم شود؟
انواع دیابت
عوامل خطر دیابت نوع 2
علائم دیابت
معیارهای تشخیص
عوارض دیابت
عوارض زودرس دیابت
عوارض دیررس دیابت
درمان دیابت
اهمیت کنترل دیابت
تأثیر اندوه و افسردگی بر دیابت
مبانی نظری سازه تاب آوری
عناصر تاب آوری و دیدگاهها
تعریف تاب آوری
چگونگی شکل گیری تاب آوری
رویکردهای نظری پیرامون تاب آوری
موجهای پژوهش درباره تاب آوری
ویژگیهای افراد تاب آور
نیم رخ فرد تاب آور
شایستگی اجتماعی
مهارتهای مشکل گشایی
استقلال
حس هدفمندی
اعتماد به نفس
احساس کفایت
احساس داشتن یک پایگاه ایمن
ویژگیهای محیطهای تاب آور
مباحث نظری کانون کنترل سلامت
منبع کنترل
سرسختی روانشناختی
کانون کنترل
کنترل درونی و بیرونی
کانون کنترل سلامت
احساس کنترل فردی
انواع کنترل
باور فرد در مورد خودش و کنترل
شکل گیری کنترل فردی
جنسیت و تفاوتهای فرهنگی در کنترل فردی
زمانی که مردم کنترل فردی ندارند
کنترل فردی و سلامت
مبانی نظری سلامت عمومی
عوامل موثر در سلامت عمومی
انواع دیدگاههای سلامت عمومی
هموگلوبین گلوکوزیته
مدیریت گروهی استرس
در مورد درمانهای کار آمد
استرس
استرس چیست؟
انواع استرس
عوامل مؤثر در واکنش به فشار روانی
عوامل کاهش دهنده فشار روانی
تکنیک مدیریت استرس
تعریف شناخت
شناخت درمانی
رفتار درمانی
درمان شناختی – رفتاری (C. B. T)
نظریههای آرام سازی
نظریههای تک وجهی
نظریههای دو وجهی
نظریههای چند وجهی
تعریف مدیریت گروهی استرس به شیوهی شناختی – رفتاری
جلسات گروهی و مدت برنامه
اندازهی گروه
ساختار گروهی بسته
توالی جلسات
جلسات نگهداری
اهداف طراحی این برنامه
رهبران گروه
تحقیقات پیشین
فهرست منابع
دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 97 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 65 |
« فهرست مطالب »
عنوان : صفحه :
فصل اول : مقدمه
مقدمه و بیان کلی موضوع
بیان مساله
سوالهای پژوهش
اهمیت مساله
فرضیه های پژوهش
تعریف اصطلاحات
تعریف نظری
تعریف عملیاتی
فصل دوم : ادبیات و پیشینه تحقیق
فرسودگی شغلی
2 . 1 ) استرس زاهای فردی
2 . 3 ) استرس زاهای گروهی
2 . 4 ) عوامل استرس زای سازمانی
منبع کنترل درونی در مقابل منبع کنترل بیرونی
توهم کنترل
پیامدهای اعتقاد به داشتن کنترل
تفاوت های فردی در درک کنترل
واکنش در برابر از دست دادن کنترل
نظریه عکس العمل
درماندگی آموخته شده
فصل سوم : روش
جامه آماری
نمونه و رش نمونه گیری
شیوه اجرا و روشهای آماری
ابزارهای سنجش
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها
تجزیه تحلیل داده ها
آمار توصیفی
آمار استنباطی
سایر یافته ها
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری
محدودیت های تحقیق
پیشنهادها
منابع الف ) منابع فارسی
منابع ب ) منابع انگلیسی
مقدمه و بیان کلی موضوع
اشتغال بخش مهمی از هویت اجتماعی افراد را می سازد و از مباحث عمده محافل و جوامع در عصر کنونی است. دارندگان مشاغل مختلف، ضمن انجام کار به طور روزمره با مشکلاتی از قبیل سختی کار، ازدحام ارباب رجوع، مسائل سازگاری با محیط کار، کارفرما، همکاران و استرس انجام امور محوله می باشند که در دراز مدت سبب بروز اختلالات روانی و جسمانی می شوند.
سَندرُم فرسودگی شغلی، مجموعه علائمی است که با تغییراتی در رفتار نظیر ضعف جسمانی، خستگی مزمن، کناره گیری از دوستان، بیزاری از شغل، بی خوابی، سردرد، ضعف عمومی نمایان می شود. (امانی، 1378) و به عنوان پدیده ای مطرح است که در روان شناسی و مشاوره و راهنمائی حائز اهمیت است.
عده ای از افراد اعتقاد دارند صفت های شخصیتی می تواند توجیه کننده فرسودگی شغلی باشد. آنان بر این تصور هستند که توقعات بالا در محیط شغلی موجبات بروز فشار روانی می شوند و در نهایت فرسودگی شغلی را در دارز مدت ایجاد می کند. در مقابل عده ای دیگر از افراد اعتقاد دارند عوامل بیرونی از قبیل درآمد پایین می تواند زمینه را برای فرسودگی شغلی فراهم سازد با این وجود، هنوز هم در شناسایی عوامل تعیین کننده فرسودگی شغلی با ابهامات گوناگونی سروکار داریم، زیرا به راحتی نمی توان عوامل مؤثر در بروز فرسودگی شغلی را تعیین کرد. (روحانی، 1368)
عده ای دیگر حمایهای سازمانی و سیتم مدیریتی را درنظر گرفته در حالی که برخی دیگر به فرصتهای ارتقاء شغلی و تاثیر آن در کاهش فرسودگی شغلی تاکید دارند.
نظریه پردازان رفتار گرایی نیز به تقویت مشروط اشاره دارند و پیامدهای رفتاری و موقعیتی را درنظر می گیرند. بنابراین، فرسودگی شغلی به عنوان پدیده ای ملاحظه می شود که هنوز ماهیت بنیادی آن مشخص نمی باشد.
در تحقیقات سیستماتیک و متعددی که توسط (هلان و کندال، 1980) ، در زمینه فرسودگی شغلی انجام شده است، دریافته اند که، بین نگرش های شناختی و عملکرد شغلی افراد رابطه وجود دارد. گرچه فشار شغلی ممکن است به طور همزمان، بر افراد یک سازمان وجود داشته باشد. اما ویژگی های شخصیتی، خاص و منحصر به فرد است که موجب می شود افراد، محیط خود را به گونه ای کاملاً متفاوت بررسی کنند. یکی از این ویژگی ها سبک اسنادی آنان است به طور کلی افراد در موقعیت هایی که روی آنها کنترل دارند واکنش مثبت تری نشان می دهند تا در موقعیت هایی که چنین کنترلی را دارا نیستند، مثلاً افرادی که احساس کنترل روی محیط کار خود دارند، شرایط کاری محیط را مناسب تر می دانند. حتی اگر چنان کنترلی در واقع وجود نداشته باشد. (هلان و کندال، 1987 )، این پژوهش نیز با عنایت به تحقیقات و پژوهشهای پیشین بر آن است تا بین منبع کنترل و فرسودگی شغلی ارتباطی بیابد.
بیان مساله
مفهوم فرسودگی شغلی برای اولین بار در زمینه علمی توسط (فرودن برگر، 1974) مطرح شد. از سی سال پیش تا حال این مفهوم گسترش یافته است و مقالات علمی زیادی در این رابطه نوشته شده است.
به طور کلی فرسودگی شغلی نوعی اختلال است، که به دلیل قرار گرفتن طولانی مدت شخص در معرض فشار روانی ایجاد می شود و نشانه های مرضی آن فرسودگی هیجانیف جسمی و نقص شناختی است. در ضمن عزت نفس فرد مبتلاء به این عارضه کم می شو، احساس ناسودمندی می کند. در شکل 1 – 1 خلاصه ای از اجزاء مهم نمودار فرسودگی شغلی آورده شده است.
فرسودگی شغلی عوارض گوناگونی دارد که به گونه مشترک می توان این عوارض را بتوان هیجانات منفی، تعارضات بین فردی، احساس بی ارزشی، مصرف زیاد مواد مخدر و اعتیارد و همچنین عملکرد شغلی مختل شده، مطرح کرد (اکبریان، 1375).
فرسودگی شغلی یک پدیده رایج محیط های شغلی امروزی است و آن به فشار روانی محیط شغلی اسناد می شود. امروزه اقدامات فراوانی برای پیشگیری از فرسودگی شغلی در دست اقدام است، ولی همواره به ارتباط آن با تیپ های شخصیتی اشاره می شود.
مطرح می شود که برخی از افراد خاص، مستعد تجربه فرسودگی شغلی باشند. (لایمن، کویدن، 1997) روانشناسی با تغییرات سریع و اساسی خود در طی دهه های اخیر توانسته است برای مشکلات متنوع و پیچیده زندگی بشر راه حلهای موثری پیدا کند. روان شناسی شخصیت که یکی از مباحث مهم در علم روانشناسی به شمار می آید حیطه گسترده و جامعی دارد از اساسی ترین موراد قابل بیان در ارتباط با این شاخه از روان شناسی بررسی و مطالعه شیوه های تفکر و یادگیری و رفتار و ماهیت آن در انسان باشد یکی از مهمترین مکاتب روان شناختی مکتب شناختی است که در سالهای اخیر برخی از روانشناسان از جمله ماهونی، آرکوف ، بندورا و جولیان راتر در کارهای عملی به ویژه فعالیتهای درمانی به رویدادهای خصوصی فردی مانند احساس، اداراک و مثابه عوامل کنترل کننده رفتار نظر داشته و اظهار نموده اند که رویدادهای درونی را باید مانند اعمال آشکار او تجزیه و تحلیل کرد و مورد توجه قرار داد. (سیف، 1370)
به نظریه های شخصیت بر این باورند، که عامل درونی ارگانیسم و رویدادهای محیط اطراف در تبیین رفتار مؤثرند مارتین سلیگمن و همکاران او در ضمن آزمایشهای مربوط به شرطی شدن حیوانات به طور تصادفی پدیده با اهمیت درماندگی آموخته شده را کشف کردند در بررسی اولیه این روان شناسان معلوم شد که وقتی موجود زنده در مقابل رویدادهای غیرقابل کنترل قرار می گیرد و شکست می خورد این کنترل ناپذیری به موقعیتهای دیگر زندگی او نیز تعمیم یافته و هنگامی که ارگانیسم با موقعیتهای قابل کنترل محیط مواجه می شود، غیرفعال و ناتوان عمل می کند. پس از انجام موفقیت آمیز آزمایشهای درماندگی آموخته شده در حیوانات تحقیقات در مورد انسان نیز مورد توجه سایر محققان قرار گرفت. این بررسی ها نشان می داد که انسان نیز در طی حوادث غیرقابل کنترل یاد می گیرد که پاسخ دهی به این موقعیت ها بیهوده است و رویدادها از کنترل خارج می باشند و این موقعیتهای بیرونی هستند که او را کنترل می کنند لذا حتی در صورت فراهم آمدن امکان گریز کمتر به پاسخهای گریز دست می زند و این حالت را به سایر موقعیتهای زندگی خود تعمیم می دهد (هیرتو، 1974).
«جولیان راتر»، نظریه پرداز یادگیری اجتماعی که بر دیدگاه های شناختی تأکید می ورزد، معتقد است، افراد در چگونگی تبیین شکست های خود دو گونه عمل می کنند :
گروهی معتقد به اثربخش بودن خود در محیط هستند و کسانی که اعتقاد عکس دارند. کسانی، معتقدند رویدادها از کنترل آنها خارج است. و این موقعیت های بیرونی هستند که رویدادها را کنترل می کنند. این گونه سبک های اسنادی را «درونی و بیرونی» می نامند.
از تحقیقات[1] و همکاران او در مورد سبک های اسنادی چنین بر می آید که این سبکها، با افسردگی، عملکرد شغلی و سلامت فرد در ارتباط هستند. همچنین این تحقیقات نشان می دهد که نحوه تبیین رویدادها توسط افراد، بیشتر از خود رویدادها بر آن تأثیر می گذارد.
با استناد این الگو، وقتی انسان در محیط کار با مسائل غیرقابل حلی روبرو می شود و در می یابد که پاسخ دهی او بی نتیجه است، پرسش مهمی که در ذهنش نقش می بندد این است که علت «ناتوانی کنونی من چیست؟» این سوال در قالب اسنادهای محلی (درونی - بیرونی) توضیح داده می شود این اسنادها تحت تاثیر سه بُعد مهم قرار دارند :
بُعد درونی – بیرونی
فرض کنیم، فردی در برابر موقعیتی حل نشدنی قرار گیرد و پاسخ دهی او بی نتیجه می ماند. آگاهی به نتیجه بودن واکنش ها، می تواند فرد را به دو نتیجه متفاوت برساند :
نتیجه اول این است که مساله حل شدنی است، ولی او ناتوان است. یا این که باور می کند مساله حل نشدنی است و او ناتوان نیست. به تبیین نوع اول که برای توجیه این شکست به شمار می رود، تبیین درونی (ناتوانی خود) و تبیین نوع دوم، تبیین بیرونی (لاینحل بودن مساله) گویند. پاره ای از تحقیقات نشان می دهد که، وقتی شکست خود را به عوامل درونی نسبت می دهد، حالت انفعالی در وی ظاهر می شود، و عزت نفس او به میزان زیادی پائین می آید. ولی وقتی شکست های خود را به عوامل بیرونی نسبت دهد، عزت نفس کمتری را از دست خواهد داد. و در مقابل افسردگی نیز مصون تر می ماند. (پروین ولوئیس، 1978)
بُعد پایدار – ناپایدار
وقتی انسان در مقابل رویدادهای غیرقابل کنترل قرار می گیرد و فعالیت های او بی نتیجه می ماند، برای داوری در مورد آن شکست خواه علت را درونی ببیند خواه درونی، پایداری آن عامل را نیز بررسی می کند. به عبارت دیگر، در این حالت از خود می پرسد : « که آیا عاملی که موجب شکست وی شده عاملی پایدار و دائمی است یا بی ثبات و ناپایدار.» کُند ذهنی و ناتوانی (که درونی و پایدار است) و پیچیدگی مسأله (که پایدار و درونی است)، نمونه هایی از عوامل با ثبات هستند. در مقابل، انسان می تواند در علت یابی شکست های خود (مثلاً کارمندی که نمی تواند با رئیس مافوق خود ارتباط برقرار کند) علت شکست را به کارشکنی های دیگر همکاران خود نسبت دهد. (عاملی ناپایدار و بیرونی) و یا به عدم توانایی خود در ایجاد ارتباط نسبت دهد (عامل پایدار و درونی).
در واقع وقتی انسان شکست را به عوامل پایدار نسبت دهد، شکست نیز پایدار خواهد ماند.
بر عکس، وقتی فرد علت شکست خود را به عوامل ناپایدار و غیرثابت نسبت می دهد، اگر پس از مدتی دوباره با همان مسأله روبرو شود، شکست نخواهد خورد. به عبارتی تبیین های پایدار در زمینه رویدادهای ناخوشایند، به نقایص پایدار، و تبیین های بی ثبات، به نقایص پایدار منجر می شوند (ابرام سون، 1978).
بُعد ویژه – عام
وقتی انسان در مقابل رویدادهای غیرقابل کنترل قرار می گیرد و شکست می خورد، از خود می پرسد : که « آیا آن چه که موجب شکست وی شده، عاملی است که تنها در شرایطی خاص به این شکست می انجامد، یا این که موقعیت های وسیعی را تحت تأثیر قرار داده و سبب شکست او در آن موقعیت ها نیز می شود.» به عبارت دیگر، سوال فرد از خود این است که : « آیا این عامل شکست، در ابعاد دیگر زندگی وی مؤثر هست یا نه؟ » برای مثال، کارمندی که در ایجاد رابطه با رئیس مافوق احساس ناتوانی می کند، ممکن است حکم کند که به همان اندازه در ایجاد ارتباط با دوستان و خانواده خود نیز ناتوان است. و این احساس ناتوانی را به زمینه های دیگر زندگی خود نیز تعمیم دهد. از طرفی دیگر، همین فرد چنین نتیجه گیری کند که، او تنها در ارتباط با رئیس خود با مشکل روبرو است. و ناتوانی برای او عاملی اختصاصی است و نمی تواند در سایر ارتباط های اجتماعی او با دیگران تأثیری داشته باشد. در نتیجه، این عدم توانای تنها به رابطه با رئیسش محدود نمی شود بلکه به سایر زمینه ها سرایت نخواهد کرد. به استناد این نظریه وقتی فرد شکست های خود را به عوامل درونی نسبت می دهد، نسبت به خود، ارزیابی منفی پیدا می کند. اگر این شکست ها به عوامل پایدار مربوط شود، یا این ناتوانی فراگیر و عام تلقی گردد، و فرد تصور کند آنچه موجب شکست او شده است به موارد دیگر زندگی او نز تعمیم می یابد، به افسردگی پایدار و فراگیر دچار می شود (پروین، 1978).
شواهد بسیاری حاکی از آن است که، این نوع سبک های غیرانطباقی در افرادی که دچار افسردگی شغلی می باشند دیده می شود، به نحوی که این افراد خود را در تصمیم گیری در مسائل زندگی خود ناتوان می بینند. تحقیقات «بارون - برن» نشان داده است که سبک های اسنادی منفی و غیرانطباقی بر رشد علائم فرسودگی شغلی مقدم است. افرد با سبک های اسنادی منفی در رویارویی با رویدادهای ناخوشایند افسرده و ناتوان می شوند و وقوع این رویدادها و واکنش خود را از یکدیگر مستقل می بینند. علاوه بر این، ناتوانی به دلیل عدم تغییر در سبک های اسنادی فرد نمی تواند افسردگی را ریشه کن کند در نتیجه احتمال بازگشت بیماری فزونی می گیرد.
نکته جالب توجه این که، افراد افسرده ای که سبک های اسنادی آنها در جهت مثبت تغییر نکرده است، به بازگشت بیماری پس از دو سال تهدید می شوند (کدیور، 1372).
تحقیقات اخیر در سبک های تبیینی به ابعاد جدید دیگری تعمیم یافته است. از نظر این محققان، سبک های اسنادی غیرانطباقی یعنی نسبت دادن رویدادهای ناخوشایند به عوامل درونی و پایدار و عام، نه تنها سلامت انسان را به خطر می اندازد، بلکه با عملکرد شغلی ضعیف تر نیز در ارتباط است. (پیترسون، 1984) «سلیگمن» و همکاران او در سال های اخیر از ارتباط سبک های اسنادی، با مقاومت در برابر فشارهای شغلی، یا مشاغل فشارزا سخن گفته اند. و معتقدند که افراد خوش بین (یعنی آنهایی که دارای سبک های اسنادی عام، پایدار و درونی در مورد رویدادها مثبت هستند و در مقابل رویدادهای منفی، سبک ها تبیینی ویژه ناپایدار و بیرونی دارند)، مقاومت بیشتری در مقابل فشارهای شغلی نشان می دهند. برعکس، افراد بدبین، (یعنی آنهائی که نقطه مقابل افراد خوش بین در تفسیر رویدادها هستند ) در مواجه با فشارهای شغلی چندان مقاوم نیستند. (کرمی، 1380)
براساس تحقسق «سلیگمن» و همکارانش، نحوه تبیین انسان از رویدادهایی که در زندگی برای او اتفاق می افتد، از ماهیت رویدادها، با اهمیت تر است. به طوریکه با شناسایی دقیق عوامل موثر در فرسودگی شغلی می توانیم برنامه ریزی های دقیقتری را در زمینه مدیریت سیستمها ارائه داده و رفتارهای شغلی را با معیارهای عملکردی مطلوب ایجاد نمائیم.
از طریق حذف یا کاهش فرسودگی شغلی زمینه ای برای بازدهی بیشتر شغلی و دیگر اقدامات موثر فراهم می گردد. از دیگر فواید این تحقیق می توان به اشاعه مشاوره شغلی تاکید کرد زیرا که استفاده از فنون و روشهای مشاوره شغلی از اهمیت فزاینده ای برخوردار است و به علت ضعف نظری و کاربردهای اندک از این رشته با محدودیت های فراوانی روبرو هستیم. بنابراین اجرای اینگونه تحقیقات می تواند زمینه مساعدی را برای استفاده از مشاوره شغلی فراهم نموده و در رفتار سازمانی به بررسی تاثیرات سودمند فرایند مشاوره در کاهش فرسودگی شغلی توجه شود.
پژوهش حاضر تلاشی است برای یافتن ارتباط بین دو متغیر سبک اسنادی (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی و یافتن پاسخ های مناسب برای سوال زیر :
سوالهای پژوهش
1 ) آیا بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی ارتباطی وجود دارد؟
1 . الف ) آیا بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی در زنان ارتباطی وجود دارد؟
1 . ب ) آیا بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی در مردان ارتباطی وجود دارد؟
1 . ت ) آیا بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) افراد مجرد و متاهل تفاوتی وجود دارد؟
1 . ث ) آیا بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی شغلی زنان با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباطی وجود دارد؟
1 . ج ) آیا بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی شغلی مردان با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباطی وجود دارد؟
1 . چ ) آیا بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد افراد و فرسودگی شغلی مجرد با منبع کنترل (درونی – بیرونی ) ارتباطی وجود دارد؟
1 . د ) آیا متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی، شغلی متاهل با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباطی وجود دارد؟
اهمیت مساله
امروزه مساله فرسودگی شغلی، که یکی از رایج ترین مشکلات قرن بیستم در محیط های کاری می باشد، ممکن است که، همه ما با فشارهایی در کنزل، محل کار و شاید محیط تحصیل روبرو باشیم و در برخی موارد احساس کنیم که نمی توانیم با آنها کنار بیاییم. در این مواقع است که احساس تنش یا افسردگی می کنیم. و به مشکلاتی در تغذیه و وضعیت خوابیدن برخورد می کنیم. و در نهایت به مرحله ای از فرسودگی جسمانی و روحی خواهیم رسید که در جوامع امروزی و در میان مردم رایج است.
و جلوه های خاصی از فرسودگی شغلی می باشد. این سازه محصول عوامل متعددی است که شناخت این عوامل می تواند نش موثری در کنترل آن متغییر ایفا نماید.
هدف اصلی در این پژوهش، یافتن تأثیر نحوه تبیین رویدادهای محیطی برانگیزه و رفتار فرد و رفتار اُرگانیزم در موقعیت های شغلی، می باشد که پس از بررسی و استخراج نتایج می تواند کمک مؤثری در جلوگیری از ایجاد فرسودگی شغلی گردد.
مؤلف به اهمیت فوق العاده و سهم مثبت این پژوهش در نظام مدیریت و برنامه ریزی کلان معتقد است و مطالعه این مجموعه را به کلیه مدیران و دست اندرکاران پیشنهاد می کند.
هرچند مؤلف نیز به خوبی بر این امر آگاه است که در فرسودگی شغلی، یک عامل اگر بسیار هم سازنده و مفید باشد، سهم سایر عوامل نیز، باید مدنظر قرار گیرد. لذا با عنایت به تحقیقات و پژوهش های پیشین بر آن است تا فرضیه زیر را بیازماید.
فرضیه های پژوهش
1 ) بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی ارتباط وجود دارد.
1 . الف ) بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی در زنان ارتباط وجود دارد.
1 . ب ) بین منبع کنترل (درونی - بیرونی) و فرسودگی شغلی در مردان ارتباط وجود دارد.
1 . ث ) بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی شغلی زنان با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباط وجود دارد.
1 . ج ) بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد و فرسودگی شغلی مردان با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباط وجود دارد.
1 . د ) بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد افراد و فرسودگی شغلی مجرد با منبع کنترل (درونی - بیرونی) ارتباط وجود دارد.
1 . هـ ) بین متغیرهای سن، سابقه کار و میزان درآمد افراد و فرسودگی شغلی متاهل با منبع کنترل (درونی – بیرونی) ارتباط وجود دارد.
تعریف اصطلاحات
الف ) منبع کنترل (درونی - بیرونی)
تعریف نظری
افرادی که از نظر «منبع کنترل بیرونی» هستند، دارای تصویر فقدان کنترل بر سرنوشت خود بوده و معتقدند که انچه بر آنان می گذرد، حاصل عوامل بیرونی چون شانس، سرنوشت و غیره می باشد. و به عبارت دیگر خود در جریان زندگی خویش نقش ندارند و کسانی که از نظر «منبع کنترل درونی» هستند نقش خود را در کنترل جریان زندگی خویش پُررنگ می دانند و مسئولیت موفقیت ها و شکست های خود را، شخصاً به عمده می گیرند (کریمی، 1370)
تعریف عملیاتی
منبع کنترل (درونی – بیرونی) به نمره ای اطلاق می شود که فرد در آزمون راتر (1984) به دست می آورد.
ب ) فرسودگی شغلی
تعریف نظری
فرودن برگر[2] (1980) «فرسودگی شغلی» را حالتی از خستگی و ناکامی می داند که باعث می شود فرد دچار فرسودگی هیجانی (احساس بی حالی و کرخی در محیط کار)، از هم پاشیدگی شخصیت (بی احساسی و واکنش های غیرشخصی به مراجعین) و نقصان عملکرد شخصی (ناراضی بودن مسئولین از رفتار شخص) گردد. (آلکین و اسلووانی، 1997)[3].
تعریف عملیاتی
«فرسودگی شغلی» به نمره ای اطلاق می شود که فرد در پرسش نامه فرسودگی شغلی گلدارد (GBI) (1987) به دست آورده است.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
عصری را که در آن زندگی می کنیم، عصر استرس نامیده اند. زیرا در این عصر انسان، بیش از هر زمان دیگری، در معرض انواع فشارهای عصبی و روانی قرار گرفته است. رشد پرشتاب و سرسام آور فن آوری و صنعت، گرفتاری های متعددی را پیش روی انسان قرار داده است. بر همین اساس امروزه انسان همواره با تنش ها، نگرانی ها، بیم ها و امیدهای گوناگونی دست و پنجه نرم می کند. در رویارویی انسان با فشارهای روانی گاهی به خاطر فراتر و غالب بودن فشارهای روانی به طرفیت عصبی، موجودیت انسان به مخاطره می افتد و حتی گاهی فرآیند سازگاری شخص با محیط مختل می شود، نگرانی و تشویش شخص نسبت به کار، خانواده و وضع اقتصادی اجتماعی خویش همگی به مثابه فشارهای روانی می باشد که کنار آمدن با زندگی را دشوار ساخته است. در کارخانجات و محیط های کاری نیز کارکنان با انواع مختلف فشارهای روانی مواجه اند که عبارتند از : نزاع با همکار، محروم شدن از پاداش، دیر رسیدن به سرکار، پیش آمدن یک مشکل مالی، استفاده از فن آوری جدید، تغییر در گردش کار، تزلزل وضع سازمانی کارکنان، فشار مدیریت، ... که همگی نمونه هایی از فشارهای روانی موجود در محیط کار می باشند و انسان عصر حاضر در جریان سازگاری با محیط اجتماعی و شغلی خود ناچار است، محدودیت ها و فشارهایی را متحمل شود (بلورچی، 1367).
لذا یک شغل رضایت آمیز طی زمان ممکن است، منبع نارضایتی و عدم سازگاری شود و همین امر سبب شود که فرد از روال طبیعی و عادی خود خارج گردیده و دچار افسردگی می شوند. در این میان بعضی از افراد هستند که می دانند که چگونه با این فشارها کنار آمده و از آسیب های آن مصون بمانند، اما بعضی از افراد بنا به غیرقابل تحمل بودن عوامل فشارزا و یا قدرت و توانایی کم مقابله، دائماً احساس تنش می کنند. احساس دائمی فشار اثرات آسیب زای چندی را بر جای می گذارد که از آن به سندرم فرسودگی شغلی، یاد می کنند. یکی از عواملی که در بی رمقی، تنیدگی یا فرسودگی شغلی نقش قابل توجهی را برعهده دارد، سبک های شناختی است که افراد برای نتایج موفقیت ها و شکستهای خود به کار می برند و از آن برای کنار آمدن یا فشارهای روانی ناشی از کار زیاد، استفاده می کنند. یکی از نظریه های جدید انگیزش که از نظریه های شناختی روان شناسی انگیزش است. نظریه اسناد یا نسبت دادن است یکی از فرض های عمده نظریه اسناد، این است که جستجو برای درک و فهم امور و علل رویدادها مهم ترین منبع انگیزش انسان است. بنابراین هدف نظریه پیدا کردن راه هایی است که، در آن افراد به توضیح و تبیین رویدادها و روابط علت و معلولی بین آنها می پردازند یکی از تکالیف اصلی اسنادی که ما روزانه با آن مواجه هستیم، مشخص کردن این نکته است که، آیا رفتار مشاهده شده بازتابی از ویژگی های خاص در شخص (مانند نگرش ها و ویژگی های شخصیتی اوست) یا چیزی است مربوط به موقعیتی که ما شخص را در آن مشاهده می کنیم. اگر استنتاج ما این باشد که ویژگی های خاص شخص، موجب رفتار اوست، به این نوع استنتاج «اسناد درونی» گفته می شود. اما اگر به این نتیجه برسیم که به طور عمده یک علت بیرونی موجب رفتار است چنین استنتاجی را «اسناد بیرونی» گویند.
عواملی که در تنیدگی یا فرسودگی شغلی نقش قابل توجهی را برعهده دارد، سبک هایی است که افراد برای کنار آمدن با فشارهای روانی ناشی از کار زیاد، به کار می گیرند.
این بدان معنی است که بعضی از افراد در مقابله با استرس نیروی زیادی را صرف اثرگذاری بر رویدادها و محرک های تنش زا می کنند که وقوع آن را پیش بینی کرده اند و اصطلاحاً از روش کنار آمدن یا اعمال کنترل استفاده می کنند، (منبع کنترل درونی). در مقابل گروهی دیگر فقط واکنش نشان داده و اجازه می دهند تا رویدادها و اتفاقات برآنان حادث شود. و نیز می کوشند تا از عوامل و نتایج چنین رویدادها و حوادث اجتناب کنند (منبع کنترل بیرونی).
رابطه بین این شاخص ها، معنی دار و قابل توجه است. برای مثال، افرادی که برای کنترل مشکلات خود در کار از راهبردهای مناسب استفاده می کنند کمتر دچار فرسودگی شغلی می شوند. و سنجش آنان از پیشرفت شخصی خود نیز مثبت تر از کسانی است که از راهبردهای مناسب استفاده نمی کنند. در مقابل، افرادی که از راهبردهای اجتناب یا فرار کردن استفاده می کنند، بیشتر در معرض فرسودگی هیجانی و نگرشی قرار می گیرند (ساعتچی، 1377).
در پژوهش حاضر ابتدا ضروری است در یک بخش نظریه های مربوط به فرسودگی شغلی را معرفی نموده و به تبیین سبک اسنادی که عامل مؤثر در بروز فوق می باشد را مطرح کنیم و در بخش دوم به پژوهش های انجام شده در این زمینه، بپردازیم .
فرسودگی شغلی
عبارت فرسودگی شغلی به صورتی که امروزه استفاده می شود، اولین بار توسط «فرودن برگر»[4] (1974) مطرح گردید. تا قبل از این تاریخ برای کسانی که به سندرم موردنظر مبتلا می شدند، تشخیص افسردگی داده می شد. اما در سالهای 80 و 90 این اختلال با اختلالی مجزا شناخته شد. سندرم مذکور در حرفه هایی که کمکی ارائه می نمایند، (تخصصهای یاورانه)[5] بیشتر دیده می شود. با این وجود فرسودگی مختص به این حرفه ها نبوده و در مشاغل دیگر نیز ملاحظه می شود. سندرم فرسودگی شغلی، متشکل است از، علایم وسیع و متفاوتی که در سطح روانی، فیزیکی و رفتاری ظاهر می شود. این سندرم، در فاز نهایی خود باعث واکنش های شدید در برابر شغل می گردد.
که به طور مزمن در فرد احساس نارضایتی و استرس ایجاد می نماید (مینر، 1976)[6].
فرسودگی باعث اختلال در فرآیند بهره وری، تولید و تعامل با دیگران شده و به طور کلی نوعی تحلیل رفتگی شدید را در عملکرد ایجاد می کند. در این حالت کار برای فرد بی اهمیت گردیده و دچار کسالتف کاهش اثربخشی، خستگی، ناکامی، دلسردی می شود به این ترتیب فرسودگی شغلی را می توان ناشی از عدم مقابله (یا عدم مقابله مطلوب) با استرس دانست که به تدریج به وجود می آید. بنابراین بروز فرسودگی شغلی ناگهانی نبوده بلکه فرآیندی پیش رونده می باشد که مرحله به مرحله رشد می نماید. به همین دلیل بهتر است درباره ی آن برمبنای یک پیوستار فکر شود. و تنها به یک جنبه از آن اکتفاء نشود.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
فایل بدون منابع می باشد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 77 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 62 |
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
از روزی که افراد بشر زندگی فردی را رها کرده و گرد هم جمع شدند تا در پرتو زندگی اجتماعی از امنیت و آسایش بیشتری برخوردار شوند همواره در راه ایجاد روابط بین فرد و سازگاری اجتماعی با مشکلاتی مواجه بوده اند.چه بسا کسانی که بدلیل ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی با سرخوردگی و یِِِأس از پیوندهای عاطفی به انزوا و تنهایی روی می آورند.
بدون تردید در دنیای پیچیده ی امروز، فراوانی ناراحتی ها در بخش های ناشی از مشکلات ارتباطی و سازگاری اجتماعی، به مراتب بیشتر از بیماری های قلبی است!در واقع بسیاری از موارد ناراحتی های قلبی، خود نتیجه ی فشارهای روانی-عاطفی و روابط ناسالم و ناموفق بین فردی است ("افروز 1376" 1376، ص-119)
یکی از مسائل و معضلات موجود در ایجاد روابط عاطفی و بین فردی که در سال های اخیر مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت، روان شناسان و مشاوران خانواده قرارا گرفته است، پدیده ی کمرویی است.در گذشته پدیده ی کمرویی یک صفت پسندیده ی مرزی بود که معمولا آن را با صفت پسندیده ایی چون شرم و حیا اشتباه می گرفتند.اما امروزه کمرویی و داشتن احساس ناخوشایند در موقعیت های بین فردی مشکلی است که می توان از آن به عنوان یک معلولیت اجتماعی نام برد.
"افروز-1376)
معمولا در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از افراد، با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده ی رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری از مواقع، کمرویی اصلی ترین مانع شکفایی قابلیت ها و خلاقیت ها و ایفای مسئولیت هاست("افروز 1376)
در جامعه ما نیز کمرویی یکی از مشکلاتی است که بسیاری از افرا بویه نوجوانان دچار آن هستند.در بررسی هایی که از تنوع مشکلات رفتاری گزارش شده است، در افرادی که به هسته های مشاوره مراجعه کرده اند روشن می گردد که مشکل رفتاری انزواطلبی و کمرویی، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، در حالی که در سنین نوجوانی تمایلات اجتماعی در نوجوانان رشد بیشتری پیدا می کند و آنها دوست دارند که با جمع بجوشند(غریب،1372).
جذب گروهی و پذیرفته شدن در جمع دوستان، برای نوجوانان اهمیت فراوانی دارد لذا هر گونه انزوا و کناره گیری در دوره ی نوجوانی مخصوصا زمانی که این حالات طولانی گردد باید به دقت مورد بررسی قرار گرفته و ریشه یابی گردد.کمرویی رفتاری ست که معمولا در نوجوانی فراوان است.نوجوان جرات نمی کنند که با یک ناشناس صحبت کند، در مقابل گروهی از افراد سخن بگوید، در یک فعالیت فرهنگی یا ورزشی مورد علاقه اش شرکت کند و یا تلفن کند.و گاهی این کمرویی جنبه ی انتخابی دارد، مثلا نوجوان فقط در مقابل نوجوان جنس مخالف، در چارچوب آموزشگاهی و یا رد مقابل بزرگسالان دچار کمرویی می شود، در زیربنای این کمرویی معمولا یک زندگی خیال پردازانه ی غنی را مشاهده کرد.ترس وافر نوجوان این است که خیالبافی هایش توسط شخص دیگر کشف و یا حدس زده شود، بخصوص هنگامی که شخص کار موضوع اصلی خیال پردازی هایش باشد.(مارسلی وبراکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376)
کمرویی نوجوانان بیشتر به احساس گنهکاری یا شرمساری توام است.گنهکاری معمولا از امیال جنسی پرخاشگرانه ای که بسوی یکی از اطرافیان جهت دارند ناشی می شود و شرمساری از ترس هایی برمی خیزد که با شخص نوجوانان مرتبط اند. بعنوان مثال «بدشکلی هراسی» با کمرویی همراه است و این «بدشکلی هراسی» ها از نظر نوجوان توجیه کننده کمرویی وی هستند(مثلا به دلیل جوش های صورت با دیگری حرف نمی زنند).
در اغلب موارد کمرویی در خلال نوجوانی باقی می ماند و به نظر می رسد که با ورود به زندگی فعال دوره بزرگسالی، خود به خود کاهش می یابد.(مارسلی وبراکونید،1984، به نقل از دادستان،1376،ص-402).
اما گاهی کمرویی فرد شدید می شود و در نهایت باید گفت که هرچند همه کودکان منزوی به بیماری روانی دچار نمی شوند این حقیقت که عده ای از نوجوانان کمرو به بزرگسالانی افسرده و بی کفیات از نظر اجتماعی تبدیل خواهند شد، دلیل کافی برای توجیه مسئله است.
خانواده اولین و مهم ترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی پیدا می کند.طبق تحقیقات،بیشتر روان شناسان و جامعه شناسان تجارب سال های اول کودکی که معمولا در خانواده ایجاد می گردد، سازنده زیر بنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک است(احدی و بنی جمالی،1371).
بحث در مورد استرس و فشار روانی در طی قرون گذشته دچار تحولات و فراز و نشیب های گوناگون شده است.اولین بار واژه استرس برای رسانیدن مفهوم فشار فیزیکی بکار برده شده است فشار حاصله بیشتر در فرد باعث استرس می شود.این عامل ممکن است باعث اختلال اجتنابی یا کمرویی در فرد بشود.
هانس سلیه-1930 تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد.(سلیه با تاکید بر سیستم اندروکرینی معتقد است که تحت تاثیر هر عامل یا محرکی قابل تغییر است.حفاظتی سازگار کننده ای در ارگانیسم روی می دهد)بنظر هر محرک فشارزا اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است به ایجاد واکنش فنجه شود که او ان را "سندرم سازگاری" عمومی نامیده است و معتقد است استرس یا فشار روانی عبارت است از مجموعه واکنش غیر اختصاصی که تحت تاثیر محرک های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود«آزاد1383».
بیان مسئله
انسان ذاتا با طبیعت اجتماعی و گرایش به جمع آفریده شده است.به همین دلیل عدم ارتباط متقابل با دیگران برایش مشکل است، هرچند ممکن است برخی از نیازهای انسان بدون ارتباط با دیگران برآورده شود، در عین حال بسیاری از نیازها هستند که فقط از طریق تعامل با دیگران ارضا می شوند «در دنیای پیچیده امروز یعنی در عصر ارتباطات سریع و پیوندهای اجتماعی، ضرورت هر چه بیشتر تعاون و همکاری های ملی و همفکری های عملی، حضور فعال فرهنگی و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژی برتر را می طلبد بدون تردید پدیده کمرویی یک معلولیت اجتماعی است»افروز-1376
کمرویی از جمله پدیده هایی است که در هر جامعه ای در بین افراد به چشم می خورد و معمولا میزان قابل توجهی از کودکان، نوجوانان، بزرگسالان به رغم میل خویشتن، ناخواسته، خودشان را در حصاری از کمرویی محبوس می کنند و به همین دلیل قادر به شکوفاکردن استعدادها و خلاقیت های خویش و سود بردن از ظرفیت ها و قابلیت های ارزشمند خویش نیستند.
دانش آموزی که در مدرسه حالت پرخاشگری دارد، معمولا زودتر شناسایی گشته و معلمان و مربیان درصدد رفع و درمان وی برمی آیند.ولی دانش آموزی که در مدرسه حالت انزوا و گوشه گیری دارد و کمرو است، به علت اینکه برای دیگران مزاحمتی ایجاد نمی کند، کمتر اولیا به فکر رفع و درمان رفتار این گونه دانش آموزان هستند.از طرفی چون این گونه دانش آموزان کمرو هستند، نمی توانند مشکل خود را با کس دیگری در میان بگذارند و افراد ذیصلاح را از مشکلی که دارند آگاه سازند و لذا رنجش و ناراحتی های آن ها همیشه پنهان می ماند.فرد کمرو به رغم توانایی هایی که دراد، به سبب کمرویی، کمی می تواند توانایی های خود را نشان دهد و در نتیجه نمی تواند پاداش های مثبت از اطرافیان دریافت نماید،لذا در یک دور معیوب کناره گیری از جمع قرار می گیرد که منجر به تشدید این گونه اختلال در آنان می گردد.
با توجه به این نکته که کمرویی می تواند به سازگاری اجتماعی و ارتباطات بین فردی کمک نماید.لازم است که هرچه سریعتر گام های موثرتری درراه پیشگیری و درمان آن برداشته شود، اما ابتدا لازم است که عوامل مرتبط با کمرویی تشخیص داده شود و فرد کمرو را شناخت.از بررسی و مرور تحقیقات انجام شده در ایران مشخص می شود که تحقیقات چندان گسترده ای در رابطه با مساله کمرویی صورت نگرفته است و این مساله توجه پژوهشگران را آن چنانکه باید به خود جلب نکرده است.که طبق بررسی های انجام شده که توسط دانش جویان رشته های روان شناسی و شاخه های مربوط به آن انجام شده و به بررسی رابطه کمرویی با اضطراب و افسردگی و یا رشد اجتماعی که مورد سنجش قرار گرفته را مورد بررسی قرار داده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که رابطه بین اضطراب و کمرویی رابطه معنا داری وجود دارد که در تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین استرس و کمرویی در بین دانش جویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر پرداخته شده است.
اهمیت و ضرورت مسئله
پرداختن به پدیده کمرویی و مبانی روان شناختی آن از این رو حائز اهمیت است که همه ما به گونه ای تجاربی از کمرویی را در موقعیت های مختلفی داشته ایم.اما نکته مهم تر این است که بعضی ها در همه شرایط و موقعیت های اجتماعی، به کمرویی قابل توجهی دچار می شوند و چنانچه کمرویی این افراد به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد ممکن است آثار نامطلوبی به همراه داشته باشدو رشد شناختی، عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را بطور جدی متاثر کند.پس باید کمرویی هر چه زودتر شناسایی شده و مورد پیشگیری و درمان واقع شود، چون در غیر این صورت کمرویی می تواند بصورت نوعی بیماری روانی (روان نشرندی) درآید.
در مورد ضرورت و اهمیت نظری این تحقیق می توان گفت که با توجه به این که در رابطه با مسئله کمرویی و تحقیقاتی که انجام شده و در رابطه به افرادی که دچار چنین مشکلی هستند اطلاعاتی در دست است، لذا انتظار آن می رود که نتایج تحقیق حاظر بتواند به دانش و آگاهی ما در این زمینه افزوده و پیشینه ای باشد برای پژوهش هایی که قصد دارند در زمینه مسائل روان شناختی به تحقیق و مطالعه بپردازند تا با پژوهش های گسترده در رابطه با ابعاد علمی و نظری نتایج بهتری بدست بیاید.و با ارائه این تحقیق می توان و بررسی رابطه استرس و کمرویی و نوع برخورد صحیح و درست با جوانان از علائم ایجاد استرس در آنها کاسته و می توان بیان کرد که ارائه اینگونه تحقیقات در نهاد خانواده و نهاد های آموزشی می تواند موثر باشد.
فرضیه تحقیق
1- بین استرس و کمرویی دانش جویان دانشگاه آزاد اسلامی ابهر رابطه وجود دارد.
متغیرهای تحقیق
الف) استرس
ب) کمرویی
تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم
تعریف نظری استرس:استرس عبارت است ازواکنش های روانی، جسمانی، هیجانی و رفتاری انسان به هر تهدید یا فشار ادراک شده درونی و یا محیطی
تعریف عملیاتی استرس: عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون مربوط به استرس اندرو بدست می آورد (عطوفی-1384)
تعریف کمرویی
کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود.ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تایید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزا قرار گرفتن، جرات اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی به هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد نا آشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سوالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزا و تمسخر مخفی می کنند (زیمباردو 1996).
کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند.در بسیاری مواقع کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیت ها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت هاست (افروز، 1374).
تعریف عملیاتی کمرویی:عبارت است از نمره ای که آزمودنی از آزمون مربوط به کمرویی استیون بدست می آورد.
فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق
تعریف استرس:
اصطلاح استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است و معادل آن در فارسی کلمه فشار است که بسته تضاد وسیع و طیف گسترده آن را نمی رساند.
این اصطلاح حداقل از قرن پانزدهم در زبان انگلیسی مورد استفاده قرار گرفته است در این زبان کلمه استرس را به معنای فشار یا کشش فیزیکی بکار می بردند.تا قرن هفدهم کاربرد آن در حوزه های هندسی و معماری تعمیم یافته و از آن پس این کلمه در مفهوم سختی و فلاکت در مورد انسان نیز مورد استفاده قرار گرفت.بعبارت دیگر فشار وارده بر فرد جایگزین فشار وارده بر شیء شده بود در اوایل قرن بیستم سلیه و بعضی دیگر استرس را در ارتباط با اختلال روان تنی و بعنوان یک عامل بیماری های جسمی و روانی مطرح نمودند(بلورچی،1376).
بعدا در سال 1930 هانس سلیه تمایز بین علت اختلالات بدنی و اثرات آن را مطرح نموده و علل یا محرک های خارجی را تحت عنوان عامل استرس و حالت عدم تعادل بدن را تحت عنوان استرس معرفی کرد(بلورچی،1367).
برای شناسایی بیشتر واژه استرس باید به تاریخچه آن برگردیم.یعنی زمانیکه این واژه برای رسانیدن مفهوم فشارفیزیکی بکار برده می شد فیزیک دانان طبق فرمول P= ثابت می کنند هرچه نیروی وارده بر سطح بیشتر فشار حاصله بیشتر خواهد بود.P یا فشار و واحد آن پاسکال F یا نیرو و واحد آن نیوتن و A یا سطح واحد آن متر می باشد.حال اگر یک نیوتن نیرو بر روی یک متر مربع سطح وارد کنیم یک پاسکال فشار خواهیم داشت.هرچه نیرو افزایش یابد در صورتیکه سطح ثابت باشد فشار به همان نسبت افزایش می یابد.باتوجه به این مسئله کلودبرنارد فیزیولوژیست قرن 19 خاطر نشان می سازد که قسمت های مختلف بدن موجودات زنده بوسیله محیطی مایع مانند خون احاطه شده که برای ادامه زندگی باید به طور مستمر وجود داشته باشد به نظر او هدف تمام ساختارهای فیزیولوژیک تنها حفظ این ثبات است
این نظرات بوسیله والتر کانون گسترش یافت و او برای اولین بار اصطلاح فیزیکی فشار را در فیزیولوژی بکار برد.او معتقد است یک دسته شبکه عصبی اکثر اعضای بدن را به هم مرتبط می کند که هنگام فشار، واکنش موجو زنده مجموعه کوششی است برای تضمین بقای بدن با توجه به اصل جنگ و گریز(دیوید فونتانو،1990).
هانس سلیه 1930 تعریفی نوین و کاملا متفاوت برای فشار ارائه داد.سیله با تاکید بر سیستم درون ریز یا آندوکرینی بر این نظر است که تحت تاثیر هر عامل و یا محرکی تغییرات حفاظتی و سازگارکننده ای درارگانیسم روی می دهد.به نظر وی هر محرک فشار آور اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنش که او آن را سندرم سازگاری عمومی نامیده است بشود(فونتانو،1990).
خصوصیات این سندرم عبارتست از ازدیاد ترشحات هورمون های بخش قشری فوق کلیه بر اثر تحریکات غده هیپوفیز مغز که موجب واکنش های فیزیولوژیکی می شود.سلیه به هنگام طرح تاریخی این موضوع چنین می گوید:استرس عبارتست از مجمومه واکنش غیراختصاصی که تحت تاثیر محرک های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می شود(دیوید فونتانو،1990).
سلیه می گوید:هرچیز خوشایند یا ناخوشایند باعث استرس می شود.یک ضربه دردآور به همان میزان می تواند علت یک استرس گردد که یک بوسه صمیمانه (دیوید فونتانو،1990).
سلیه (1990) معتقد است که استرس از نظر ماهیت اختصاصی، اما منشا ء غیر اختصاصی دارد.اختصاصی بودن ماهیت آن یعنی اینکه دارای تغییرات قالبی و همیشگی یکسان و ویژه ای است که مهم ترین آن عبارتند از واکنش غده قشری فوق کلیه، بخش پیشین هیپوفیز، کاهش میزان ائو زینومیل در خون و رشد فرایندهای زحمی در دستگاه گوارش اما غیر اختصاصی بودن آن از آن بیشتر است که استرس بر اثر محرک های گوناگون بوجود می آید.تظاهر بالینی وضعیت استرس، سندرم سازگاری عمومی نام گذاری شده که دارای سه مرحله است(دیوید فونتانو،1990)
الف) واکنش هشدار دهنده
ب) مرحله مقاومت
ج) مرحله تحمیل و واماندگی
مرحله هشدار یا بحرانی شامل دو بخش است:
-بخش شوک
-بخش ضدشوک
در صورت ارائه استرسور بسیاری قوی ممکن است ارگانیسم در مرحله هشدار یا بحرانی دچار مرگ شود اگر این حالت اتفاق نیفتد تحت تاثیر محرک فوق فعالیت بخش پیشین هیپوفیز افزایش پیدا کرده و در نتیجه آن فعالیت بخش قشری غده فوق کلیه شدت می یابد هورمون گلوکز کورتیکوئید آزاد می شود این هورمون ها در واقع ضد حساسیت و ضد هیجانی هستند.
سلیه این موارد را عوامل سازگارکننده می داند زیرا وجودشان به ارگانیسم امکان می دهد تا تاثیر مخرب مرگ های گوناگون داخلی و خارجی را خنثی کند واکنش هورمون هیپوفیز و غدد فوق کلیه این امکان را به ارگانیسم می دهد که به مرحله افزایش مقاومت منتقل شود در این مرحله اگر سازگاری ایجاد شد تاثیر محرک وارده را خنثی می شود و اگر شدت محرک مانع از ایجاد سازگاری شود مرحله دیگری که نشان بارز آن تحلیل رفتن نیروهای دفاعی ارگانیسم و حتی مرگ است در این مرحله بینش حساسیت متقابل نیز ایجاد می شود که در آن حساسیت ارگانیسم نسبت به تاثیر محرک دیگر زیاد می شود(دیوید فونتانو،1990).
نظریه دیگری که راجع به استرس ارائه شده است این است که برای تعریف استرس سه مدل طراحی شده را رائه می نماید. در اولین، استرس بعنوان یک محرک به حادثه محیطی تعریف می شود که رفتار بیش از حدی برای ارگانیسم بوجود می آورد. در دومین مدل استرس راا بعنوان یک پاسخ فیزیکی و بدنی نسبت به حوادثی که تعادل و آرامش ما را به هم می زند تعریف می کند در سومین مدل، استرس بعنوان ارزیابی شناختی تعریف شده است که منجر به درک این موضوع می شود که تقاضا و توقعات محیطی بیشتر از توانایی ما برای مواجهه با آنها نیست (فونتانو به نقل از شعاری نژاد 1382)
بر مبنای این تعاریف است که دو مدل استرس ارائه شده است که هرکدام سعی می کنند چگونگی بوجود آمدن اثرات استرس را تبیین کنند این مدل ها مکمل یکدیگرند وما را در درک تصویر کامل از چگونگی جریان استرس کمک می کند
مدل تحریک بیش از حد
وقتی که ما می گوییم فشار زیاد، سروصدا، شلوغی و ... استرس زا هستند در واقع معتقدیم که استرس ذاتا یک محرک و یا تحریک است گاهی اوقات این عوامل بعنوان استرسور مطرح می شوند که باز هم منظور این است که این محرکات بطور ذاتی و خودکار بیش از توانایی و استعداد ما برای مواجهه با آن ها هستند.انسان در دریافت اطلاعات و محرکات محیط محدودیت خاصی دارد یعنی مقدار اطلاعاتی را که در زمان کوتاهی می توانیم آن را به جریان بیاندازیم محدود است ما در برخورد با تهدیدهای محیطی تعبیر و تفسیر اطلاعات جدید و مقاومت در برابر پریشانی و آشفتگی و تصمیم گیری درباره چگونگی عمل تمام انرژی ذهنی و شناختی خود را صرف می کینم حال اگر نیازها و تقاضاها ادامه یابد خستگی جای آن را می گیرد و خستگی به نوبه خود توانایی ما را در عمل نسبت به اطلاعات جدید کاهش می دهد و اگر نیازها هم چنان ادامه یابند دقیقا استرس زا خواهند شد و در آن صورت نسبت به محرکات حساس شده و نمی توانیم بطور واضح و آشکار فکر کنیم البته در انسان محرک های بیش از حد توان بطور خودکار و اتوماتیک منجر به پاسخ می شود بنابراین استرس بعنوان محرک مطرح می شود(لطف آبادی 1384).
ارزیابی شناختی
مدل دومی که راجع به تعریف استرس ارائه شده است چنین فرض می کند که در یک موقعیت استرس زا به تنهایی نمی تواند بسیار برانگیز باشد مگر اینکه ما آن را بعنوان یک محرک نامناسب ادراک کنیم یعنی اینکه معتقد شویم که نیازهای محیط بیش از منابع و توانایی برای مواجهه با آن ها هستند گرچه محیط تعیین کننده پاسخ استرس ما است اما به تنهایی کافی نیست بلکه استرس های محیطی از یک فیلتر بادید شناختی عبور می کنند بطوری که تفکرات ما درباره خودمان در واقع تعیین کننده پاسخ اصلی ماست عوامل زیادی در ادراک یک حادثه بعنوان استرس زاموثر که دو تا از مهم ترین آن ها توانایی در پیش بینی و کنترل آنچه اتفاق می افتد می باشد عدم توانایی در پیش بینی و یا فقدان کنترل دو عامل مهمی هستند که ما را به تجزیه و تحلیل یک حادثه راهنمایی می کند(لئومکه برگ).
برانگیختگی استرسورها
از طریق تاثیری که دقیقا در بدن می گذارند و یا از طریق تفکر، پاسخ استرس را فعال می کند و منجر به برانگیختگی فیزیولوژی می شوند.
استرس، سیستم عصبی خودمختار، سیستم ایمن و مغز را تحت تاثیر قرار می دهد و روان شناسان فیزیولوژیک استرس را بعنوان یک پاسخ بدن به حادثه ای که آرامش و تعادل حیاتی را به هم می زند توصیف می کنند.خیلی ها معتقدند که حالت ناراحتی وقتی رخ می دهد که بدن از حالت آرامش و تعادل خود توسط برانگیختگی خارج می شود.
- نکته اساسی را باید در مورد استرسورها در نظر گرفت:
- استرسورهای مثبت به همان اندازه ی استرسورهای منفی می تواند منجر به پاسخ استرس شود یعنی استرسورها تنها منفی نیستند.
- استرسورها بیشتر جنبه فردی و شخصی دارند یعنی محرک های استرس زا یا استرسورها توانایی برانگیختگی پاسخ استرس را همه افراد ندارند.
- البته نتایج تحقیقات تجربی نشان داده است که گروهی از استرسورها وجود دارند که در بین افراد جامعه جنبه کلی و عمومی دارند.مطالعاتی که در سال 1967 توسط هلمز و راهه انجام گرفته بعضی از این استرورها را مشخص کرده است(بلورچی1376).
2) پاسخ استرسی:
پاسخ استرسی که در اثر اعمال استرسورها بوجود می آید بصورت مجموعه ای از واکنش های فیزیولوژیکی، ذهنی، شناختی در رفتاری ست.واکنش شناختی و ذهنی شامل تغییرات در حالت خلق و خو، تغییرات سرخودی تا تنش و افسردگی، مشکلات در تمرکز، خستگی و ... فرد است.واکنش رفتاری شامل پاسخ های اشکار و واضح به استرسورها یعنی پاسخ ها هم می توانند بصورت خشونت زیاد و پرخاشگری آشکار و هم بصورت اجتناب و دوری کردن از برخورد با استرسورها باشند.ناشکیبایی، اختلال در عملکرد جنسی و .... (بلورچی،1367).
منابع استرس:عوامل متعددی در بروز استرس موثر هستند و برخی مربوط به تقاضاهای محیطی و یا محرومیت های خارجی هستند و برخی مربوط به عوامل درونی و محرومیت داخلی می باشند در این قسمت به بعضی از منابع که همان استرسورها هستند اشاره می شود:
الف) حوادث ضربه زننده:این دسته از استرسورها بیشتر از سایر موارد مورد بررسی قرار گرفته اند این حوادث ضربه زننده موقعیت هایی هستند که از خطرات استثنایی که معمولا خارج از تجربه های معمولی هستند حاصل می شوند موارد زیر را می توان جزء حوادث ضربه زننده نامید.
1- مصیبت های طبیعی مانند زلزله، سیل، طوفان های شدید و ...
2- مصیبت هایی که توسط انسان ایجاد می شود مانند جنگ، حملات هوایی، اسارت و ...
3- مصیبت هایی که ناشی از حوادث است مثل تصادف با اتومبیل، سقوط هواپیما و ...
4- تجاوزهای جنسی، قتل، شکنجه و ....(کوتاش1985).
ب) حوادث زندگی
در تعریف حادثه زندگی باید گفت که منظور فقط حوادث و فعالیت هایی هستند که تعامل روانی فرد را به هم ریخته و یا موجب از هم گسیختگی فرد می شود یا به عبارت دیگر وحدت روانی فرد را به هم می زنند.گرچه برخی از حوادث غیر منتظره زندگی مثل طلاق، بیماری و آسیب دیدگی های شدید، ترفیع شغلی، تغییر در خط و مشی زندگی، ترک یکی از اعضای خانواده، از دست دادن شغل از برجستگی و اهمیت خاصی برخوردارند اما حوادثی دیگر وجود دارد که جزء تحولات طبیعی زندگی بوده و هنگامی برای فرد جزء حوادث خوب و مفید ارزیابی می شوند مثل ورود به دانشگاه، فراغت از تحصیل، ازدواج، تولد اولین فرزند، بازنشستگی و .... جز حوادث زندگی هستند به هرحال تمامی حوادث زندگی اعم از مثبت ومنفی نیاز به سازگاری مجدد و اساسی فرد دارد که این سازگاری مجدد به نوبه خود می تواند استرس زا باشد(کوتاش،1985)
ج) تعارض یا کشمکش
تعارض منبع مهمی برای استرس به شمار می رود.تعارض هنگامی ایجاد می شود که فرد بایستی از میان اهداف و یا روش های متناقض و متفاوت یکی را انتخاب کند.بعبارت دیگر با نوعی ناکامی روبرو هستیم که در اثر درگیری دو انگیزه متفاوت ولی همزمان بوجود می آید و. منجر به فشارهای شدید در ارگانیسم می شود.تعارض به چهار دسته تقسیم می شود:
1- تعارض جاذب-جاذب
2- تعارض جاذب-دافع
3- تعارض دافع-دافع
4- تعارض دافع-جاذب مضاعف ها
5- تعارضات فوق نقش مهمی در ایجاد استرس برای آنان دارد با توجه به اینکه انواع تعارضات در زندگی روزمره بسیار زیاد است، لذا شناخت تعارض ها در فهم بهتر اختلالات رفتاری در عصر حاضر کمک بسیار می کند(کوتاش،1985).
د) ناکامی
ناکامی نتیجه مهم یک تعارض و هم منشا یک استرس هنگامی که فرد در رسیدن به هدف های خودش متوقف می شود. با یک موقعیت ناکام کننده مواجه شده است که مشخصات آن احساس تنش و فشار خون است.کالمن و هامن در سال 1974 پنج منبع اصلی را برای ناکامی معرفی کرده اند که بعضی از آن ها نتیجه پیشرفت جوامع طبیعی امروز است(کوتاش،1985)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 49 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر مشارکت ورزشی بر فشار روانی دانش آموزان پسر فوتبالیست 18-14 ساله بوده است. منظور از فشارهای روانی مجموعه واکنش های غیراختصاصی ارگانیسم در مقابله و مواجهه با هر عاملی که می باید با آن رودرو شود، که در کنترل فشار روانی عوامل متعددی از جمله مشارکت ورزشی موثر است. این تحقیق با شیوه نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون با دو گروه گواه و آزمایش انجام گردید. برای انجام تحقیق آزمودنی های گروه گواه و آزمایش هر کدام 30 نفر بودند، که گروه گواه، از بین دانش آموزان دبیرستان شاهد و گروه آزمایش از بین دانش آموزان ورزشگاه هفتم تیر بابل به روش تصادفی ساده انتخاب گردید، سپس میزان فشار روانی آزمودنیها از طریق پرسشنامه فشار عصبی که شامل 40 سوال می باشد، مورد آزمون قرار گرفت، و بعد در مرحله آزمایش متغیر مستقل «مشارکت ورزشی» شامل آموزش و تمرین مهارتهای فوتبال، طی دوماه و نیم، 3 جلسه در هفته و هرجلسه به مدت 70 تا 90 دقیقه اجرا گردید تا تاثیر آن بر متغیر وابسته «فشار روانی» بررسی گردد. در مرحله تجزیه و تحلیل داده ها و یافته های حاصل از آزمون t استودنت استفاده شد و این نتایج به دست آمد:
الف) بین میانگین نمرات فشار روانی گروه گواه و نمرات گروه آزمایش در مرحله پیش آزمون، به لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده نگردید 0/05)(p.
ب) بین میانگین نمرات فشار روانی گروه گواه و نمرات گروه آزمایش در مرحله پس آزمون، به لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده گردید 0/05)(p.
ج) بین میانگین نمرات فشار روانی گروه گواه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده نگردید 0/05)(p.
د) بین میانگین نمرات فشار روانی گروه آزمایش در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده گردید 0/05)(p.
مقدمه
امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی و ماشینی شدن جوامع، اگر چه خدمات ارزنده ای برای بشر به ارمغان آورده اما عوارض متعددی را در برداشته است. یکی از این عوارض کاهش تحرک و فعالیت بدنی می باشد. کم تحرکی سلامت جسمی و روانی انسان را مورد تهدید قرار داده و زندگی انسان را به طور چشمگیری دچار اختلال می سازد.
انرژی روانی نمی تواند از انرژی جسمانی جدا باشد و خستگی، دلسردی، کمبود تمرین و ناتوانی در تصمیم گیری به هم ارتباط دارند. عکس قضیه نیز صادق است. یعنی شرایط متناسب به ترقی و تعالی منتهی می شود. مهارت باعث ایجاد اعتماد می گردد و دارا بودن آمادگی جسمانی گام بزرگی به سوی داشتن آمادگی روانی است.
بیان مسئله
با توجه به اینکه شرکت در فعالیتهای ورزشی اغلب تاثیر درمانی برکودکان و نوجوانان که دچار اختلال عاطفی و یا معلولیت رشدی هستند. دارد. و همچنین کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان از طریق ورزش این فرصت را بدست می آورند که ارتباطات جسمی و روانی و اجتماعی خود را تقویت نمایند. برهمین اساس تحقیق حاضر در پی بررسی این موضوع است که آیا مشارکت در یک فعالیت ورزشی نسبتا بلند مدت باعث تغییر فشار روانی در دانش آموزان ورزشکارمی گردد. البته انتخاب رشته ورزشی فوتبال بدلیل تمایل و کشش دانش آموزان به رشته فوق در استان مازندران بیشتر است.
اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به اینکه در عصر حاضر کم تحرکی باعث بروز بسیاری از بیماریهای روانی و بالعکس ناراحتی روانی سبب بروز علائم جسمانی می شود. لذا مشارکت ورزشی تاثیر درمانی برکودکان و نوجوانان می گذارد. به همین دلیل است که گروه زیادی از مردم پس از کار و تلاش خسته کننده شغلی، ساعات فراغت خود را صرف این گونه فعالیت ها می کنند حتی افرادی که از موضوعی دچار تاثر و غم هستند، جهت کاهش ناراحتی های روانی به ورزش می پردازند.
به موازات توسعه تکنولوژی ، کم تحرکی و بی حرکتی اجبارا به انسانها تحمیل گشته است. در نتیجه سلامت و تندرستی جسمی و روانی آنان دستخوش مخاطره شده است در این موقعیت حساس ورزش کردن در یک محدوده زمان معین می تواند شرایط بدنی را دوباره احیاء کند و تعادل و توازن روانی برقرار سازد. (تندنویس. 1371).
ادبیات و پیشینه تحقیق
مک ماهان[1] (1990) در مورد فوائد تمرینات بدنی مطالعات زیادی انجام داد و به این نتیجه رسید که تمرینات هوازی شدید، موجب بهبود و پیشرفت زیاد در عزت نفس و کاهش افسردگی می شود (به نقل از حبیبیان، 1379).
اسکلتون و همکاران [2] (1991) طی تحقیق نقش درجات کمربند تکواندو را بر سطح پرخاشگری کودکان 11-9 ساله بررسی کردند. نتایج این تحقیق آشکار نمود که همراه با رشد و بالا رفتن سطوح رزمی، میزان پرخاشگری کاهش پیدا می کند دلیل این امر در طول مدت تمرینات رزمی تکواندو می توان یافت.
بروک و هایم [3] (1996) پژوهش مقدماتی در مورد 16 کودک مبتلا به آسم به عمل آوردند و نتیجه گرفتند افرادی که در ورزش شرکت داشتند، خودپنداری مثبت تری داشتند و دچار اضطراب کمتری بودند و با بیماری خود بهتر کنار می آمدند تا کسانی که در فعالیت های ورزشی شرکت نداشتند (به نقل از شاملو، 1378).
نورا و همکاران [4] (1995) در طی تحقیقی پیشرفت معنی دار 13 تا 14 درصد توان هوازی و کاهش دردهای مفصلی و تغییرات مثبت در افسردگی و اضطراب را بعد از 12 هفته تمرین هوازی مشاهده کردند و در تحقیق دیگری (1997) برنامه هوازی ارتقای 10 تا 20 درصد آمادگی قلبی – تنفسی با کاهش موثر افسردگی، اضطراب و خستگی و تنش را، گزارش دادند.
کوکس و کالین [5] (1998) طی تحقیقی گزارش دادند اعتماد به نفس و اجرای مهارت ها حرکتی رابطه خطی وجود دارد یعنی هرچه مهارت های حرکتی با کیفیت بالاتری اجرا شود اعتماد به نفس نیز افزایش می یابد . (به نقل از نمازی زاده و نقوی، 1381).
زیبری (1373) وضعیت خلق و خوی شخصیتی یک گروه منتخب از ورزشکاران نخبه را با یک گروه از غیرورزشکاران مورد مقایسه قرار داد نتایج وی نشان داد که در متغیرهای خشم- خصومت، قدرت- فعالیت و خستگی – بی حالی تفاوت بین دو گروه معنی دار بود ولی در متغیرهای تنش- نگرانی و سردرگمی – بهت زدگی تفاوت معنی داری بین دو گروه دیده نشد.
صاحب الزمانی (1374) دانش آموزان غیرورزشکار 13 الی 15 ساله را به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم نموده و با گروه کنترل سه ماه تمرین کاراته انجام داد به این نتیجه رسید که تمرین کاراته به مدت سه ماه در کاهش پرخاشگری دانش آموزان مثبت است.
مزینی (1374) میزان افسردگی از دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار را مورد بررسی قرار داد و نتایج نشان داد که میزان افسردگی در دختران غیرورزشکار بیشتر از دختران ورزشکار بوده است. ورزش به دلیل ماهیت ضد افسردگی در ایجاد روحیه شاداب در افراد بسیار موثر است.
الله قلی پور (1376) پرخاشگری جوانان ورزشکار رشته های بسکتبال، کاراته و بوکس را با جوانان غیرورزشکار را مورد مقایسه قرار داد و به این نتیجه رسید که اختلاف معنی داری بین پرخاشگری ورزشکاران و غیر ورزشکاران وجود دارد.
حبیبیان (1379) در پژوهشی تحت عنوان مقایسه میزان استرس (فشار روانی) دانشجویان دختر ورزشکار با غیرورزشکار انجام داد به این نتیجه رسید که دانشجویان دختر ورزشکار استرس کمتری نسبت به دانشجویان غیرورزشکار داشتند.
دسته بندی | تربیت بدنی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 140 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 116 |
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر ورزش بر روی استرس دختران دانشجو ورزشکار وغیر ورزشکار دانشکاه آزاد اسلامی واحد ابهر ورودی 85 است که زمینه های عنوان شده عبارتند از اینکه آیا استرس بر روی دختران دانشجو ی ورزشکار تاثیر مثبتی دارد وآیا استرس بر روی دختران دانشجوی غیر ورزشکار بیشتر از دختران ورزشکار است و اینکه آیا دختران غیر ورزشکار بیشتر دجار استرس می شوند که جهت آزمون این فرضیه جامعه مورد مطالعه عبارتند از دانشجویان ورودی سال 85 که به ورزش علاقه دارند و به نوعی ورزشکار هستند و دانشجویانی که به ورزش علاقه ندارند و به نوعی ورزشکار نیستند که آزمون استرس برروی آنها اجرا گردیده که این پرسشنامه توسط آندره – ری طراحی شده است که دارای 6 سؤال اصلی است که سؤالات فرعی در آن گنجانده نشده اند که جهت آزمون فرضیه ها از روش آماری فی دو و t متغیر مستقل استفاده گردیده که چون t بدست آمده از t جدول بزرگتر است و در سطح معنی داری 1% می توان گفت که استرس در بین دختران ورزشکار کمتر از دختران غیر ورزشکار است و همین طور ورزش می تواند تأثیر مثبتی بر روی استرس داشته باشد.
مقدمه
هرچند امروز مردم از لحاظ جسمی فعالیتهایی دارند ولی فعالیتهای بدنی آنها معمولاً فعالیتهای سالمی نیستند و در اغلب اوقات خود موجب ایجاد استرس می شوند. مثل دویدن با سرعت برای رسیدن به اتوبوس. این فعالیتها جزء فعالیتهای سالم به شمار نمی روند و در نتیجه فرد را بی نیاز از فعالیتهای ورزشی نمی کنند. بنابراین لازم است ساعاتی برای ورزش با هدف خود ورزش کردن نه چیز دیگر، اختصاص داده شود و تمرینات ورزشی سالمی انجام گیرد. کسانی که در برنامه های ورزشی شرکت می کنند فواید زیادی نصیبشان می شود. علاوه بر فواید فیزیکی ورزشی شامل جلوگیری از بیماری قلبی، اضافه وزن، پوکی استخوان و ... دارای فواید روانشناختی عمیق است. از جمله کاهش اضطراب و بهتر از آن ایجاد حفاظت در مقابل استرس.
تاثیر ورزش در پیشگیری و درمان استرس بسیار مهم و شناخته شده است این امر ممکن است به علت اثر ورزش بر روی دستگاه ایمنی بدن باشد. ورزش باعث افزایش فعالیت آنتی کودها می شود و نیز باعث می شود که قبل از اینکه فرصتی برای ضرر رساندن به بدن ما را داشته باشند دفع کنیم. فواید ورزش در ارتقاء و گسترش رفتارها و نگرشهای مثبت و بالا بردن اعتماد به نفس و خودشناسی و عزت نفس که از عوامل مهم در کاهش استرس هستند، شناخته شده است.
فصل اول
مقدمه
جهت تنظیم فصل اول و عنوان تحقیق و بررسی کامل در رابطه با آن فرضیه های عنوان شده را تنظیم و تهیه کرده و بعد از آن اهداف موردنظر در رابطه با تحقیق حاضر و اهمیت تحقیق را مورد بررسی قرار داده و با تعاریف نظری و عملیاتی در رابطه با تحقیق حاضر موضوع را کامل می کنیم تا فصل را به اتمام برسانیم.
زمینه تحقیق
هدف تحقیق
هدف کلی : مقایسه استرس دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر
اهداف جزئی :
1 ) تعیین میزان استرس دانشجویان دختر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر ؛
2 ) تعیین میزان استرس دانشجویان دختر غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر ؛
3 ) مقایسه میزان استرس دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر.
اهمیت تحقیق
افراد جامعه کنونی بیش از پیش نسبت به استرس و پیامدهای آن هشیار شده اند. استرس عموماً به عنوان بیماری عظیم معاصر و بیماری جدید تمدن درنظر رفته می نمود و به طور فزاینده ای فرض شده که استرس ما را به سمت آسیب پذیری بیشتر اختلالات روانی و جسمی هدایت می کند.
رویدادهای مختلفی از قبیل تولد فرزند، از دست دادن یکی از والدین به علت مرگ یا طلاق، خروج فرزندان از کانون خانواده، بیکاری، مشکلات اقتصادی و ... منجر به استرس می شوند و کنش روی فرد را در قلمرو اجتماعی، روانی جسمی، تحصیلی و خانوادگی تحت تاثیر قرار می دهند.
هر شخص در طول زندگی خود به درجات در معرض موفقیت های استرس زای بالقوه قرار می گیرد. اما اعتقاد به اینکه فرد می تواند بر حوادث استرس زا نسلط داشته باشد کمک می کند به فرد که رویارویی خویش را تعیین کند و بر محیط خویش تاثیرگذار باشد و نتایج مورد علاقه را فراهم کند می تواند عامل مهمی در تعدیل و کاهش استرس باشد تا افراد بتواند موثرتر و کارآورتر عمل نمایند بنابراین باتوجه به اهمیت میزان استرس بین دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر در بین دختران قرار گرفته است.
هدف اساسی تحقیق
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر ورزش بر استرس دختران است و اینکه آیا ورزش می تواند در کاهش استرس نقش بسزایی داشته باشد و دختران دانشجوی که ورزش می کنند کمتر در معرض استرس قرار می گیرند تا انانی که ورزش نمی کنند و جزء غیرورزشکاران به حساب می آیند.
متغییرهای تحقیق :
نوع متغیر |
عنوان |
وابسته |
استرس |
مستقل |
دانشجویان ورزشکار و غیرورزشکار |
کنترل |
دختر |
تعاریف عملیاتی و نظری واژه ها و مفاهیم :
تعریف نظری استرس :
به معنای فشار و تنش است و به حالتی که انسان در برابر موقعیت های ناخوشایند از خود بروز می دهد گفته می شود به بیان دیگر وقتی فرد با محرکهای غیرمعمول روبرو می شود سعی می کند خود را با موقعیتهای غیرعادی سازگار کرده و انطباق دهد واکنش جسمی و روانی حاصل از تلاش را استرس می گویند (آزاد، 1385).
تعریف عملیاتی استرس :
عبارت اسدت از نمره ای است که آزمودنی از آزمون استرس کسب می کند. دانشجویان ورزشکار عبارتند از دانشجویان دختری که به ورزش علاقه دارند و ساعاتی از وقت خود را به ورزش های گوناگون می پردازند و می توان گفت کار اصلی آنها ورزش است.
دانشجویان غیرورزشکار عبارتند از دانشجویان دختری که به ورزش علاقه ندارند وقت و زمانی را برای این کار انتخاب نمی کنند و از این عمل لذت نمی برند.
سوال تحقیق :
آیا میزان استرس دختران ورزشکار متفاوت از دانشجویان غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر است؟
فرضیه تحقیق :
میزان استرس دختران ورزشکار متفاوت از دانشجویان دختر غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر است.
آیا ورزش می تواند تاثیر مثبتی بر روی کاهش استرس داشته باشد؟
ورزش و تغذیه سالم استرس را کاهش می دهند
هر انسانی در شرایطی خاص و یا بحرانی با استرس روبرو شده است استرس و فشار روحی به غیر از آنکه با شرایط روحی و اعتماد به نفس شخص در ارتباط باشد. با تغذیه و شرایط بدنی نیز مرتبط است.
ورزش صحیح و تغذیه سالم به بدن کمک می کنند تا در کنترل سیستم عصبی، به دست آوردن اعتماد به نفس و کارکردن و فرمان گرفتن صحیح در شرایط بحرانی موفقتر عمل کند.
تحقیقات نشان داده است که اشخاصی که تغذیه سالم دارند و مرتب ورزش می کنند بسیار کمتر از اشخاص دیگر در شرایط بحرانی عصبی می شوند.
تغذیه
برخی از مواد غذایی با کمبود ویتامین B Complex و داشتن قند بالا، باعث می شوند تا بدن به سوی اضطراب، عصبانیت و استرس تمایل پیدا کند. بهترین شکل تغذیه برای جلوگیری از چنین مسئله ای، مصرف میوه، سبزیجات و دانه ها و غلات کامل است.
ویتامینهای B برای کاهش استرس و عصبانیت پیشنهاد می شود. دانه ها و غلات کامل، سبزیجات، تخم مرغ و ماهی از مواد غذایی هستند که حاوی ویتامین های B می باشند.
گردوی تازه میوه ای است که به درمانگر بیماریهای عصبی شهرت دارد. عسل نیز همین خاصیت را دارد. و همین طور جو و نان جو برای سیستم عصبی مفید هست از میوه های دیگر می توان به موز، زردآلو و میوه های خشک شده اشاره کرد. اما قهوه، شکلات، مشروبات الکلی، ادویجات زاید، شکر، گوجه فرنگی، بادمجان و فلفل ها می بایست کمتر شوند و یا اصلاً مصرف نشوند.
ورزش
ورزش و تمرینات ورزشی نیز در کاهش و رفع استرس و فشارهای عصبی بسیار مؤثرند. کارشناسان می گویند کسانی که مرتباً ورزش می کنند در فشارهای عصبی راحتتر خود را کنترل می کنند و تصمیمات بهتری می گیرند.
انجام تمرینات ورزشی باعث می شود تا بدن فشارخون خود را تنظیم کند و سیستمهای عصبی استقامت بیشتری کسب کنند. سپس بدین صورت بدن می تواند کنترل بهتری در شرایط بحرانی و فشارهای روحی داشته باشد.
از سویی، قدرتمند شدن عضلات و به طور کلی آناتومی بدن باعث می شود تا شخص از لحاظ روحی اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد.
انجام هر نوع ورزش و تمرینی اما به طور مستمر و از روی برنامه، قابلیت غلبه بر استرس را ارایه می کند. هر چه ورزش دارای استقامت بیشتری باشد، می توان گفت که استرس را بیشتر کاهش می دهد. ورزشهایی نظیر یوگا، که ورزشی روحی – جسمی است و با موضوع اعتماد به نفس و اعتقاد بیشتر سروکار دارند، و ورزشهایی دیگر نظیر Extreme نیز چون حادثه جویانه هستند، می توانند قابلیت غلبه بر فشارهای روحی را در مدت زمان کوتاهی افزایش دهند (1378 ، net sport)
زن و روانشناسی ورزش
زنان با بالابودن توانایی های ذهنی می توانند به رویاهای خویش جامه ی عمل بپوشانند. همه ی ورزشکاران از اهمیت آلودگی ذهنی و اعتماد به نفس آگاهی دارند. برای مثال در یک تحقیق مسابقات ورزشی زنان و مردان مقایسه شده است و دیده شده که در مسابقات تیراندازی با کمال شرکت فعالی داشته اند، زنان پیوسته در مسابقات ورزشی که به تمرکز حواس بسیار، ظرافت و قدرت نیاز دارد یا مثلاً مردان و زنان هر دو در مسابقات ورزشی شنا و دو میدانی پیشرفت های قابل ملاحظه ای داشته اند و اختلاف میان آنها از نظر زمانی به سرعت رو به کاهش است این پیشرفت زنان در ورزش نشان می دهد که امروزه بیش از هر زمان دیگری زنان به رقابت پرداخته اند که در این رقابت بدون تردید، پیشرفت، یک اصلی اساسی است.
ورزشکاران زن باید توانایی های بالقوه خویش را بشناسد و حتی مهمتر از آن مربیان، کارگزاران، پژوهشگران و افراد دیگری که بر ورزش زنان تاثیرگذار هستند نیز باید دیدگاه خود را درباره ورزشکاران زن بسط و گسترش دهند.
طی یکس مصاحبه با 20 مربی دبیرستان و ورزشکاران مشهور، آنها اظهار داشتند که : ورزشکاران زن قدرت ویژه ای از خود در زمینه های فداکاری، استقاکت، عطش برای دانش انعطاف پذیری جسمانی تخصص یافتن سریعتر، همبستگی تیمی، تمرکز حواس، مربی پذیری و هیجان پذیری نشان داده اند. یکی از دلایل تمرکز بر قدرت زنان ورزشکاران آن است که زنان با کسب هویت نیرومند از طریق ورزش، رشد و تکامل می یابند.
روانشناسی ورزش نقش روز افزونی را در رشد و تکامل ورزشکاران ایفا می کند، با بازنگری بر قدرت زنان پی می بریم که ورزشکاران زن توانایی بالایی را در جهت به کارگیری قابلیت ذهنی و روانی خویش در ورزش کسب می کنند.
در نتیجه برنامه های روانشناسی ورزش شامل این موارد است : مهارت های آرام سازی، کسب مهارت های تمرکز حواس، تصویر ذهنی و مهارت های تصویر سازی، توانایی غلبه بر اضطراب و استرس، نظریه های انتظار دیگر راهبردهای روان شناختی.
مقدمه
بسیار سخن و حدیت تاثیر و اهمیت تربیت بدنی و ورزش بر ابعاد مختلف رشدی چون جسم و روان شنیده ایم یا خوانده ایم. البته بیشترین کوشش در ارائه چگونگی افزایش یا تقویت قوای جسمانی به وسیله تربیت بدنی ورزشی صرف گردیده و کمتر به مشخص نمودن ویژگیهای سلامت روان پرداخته شده است.
تعریف سلامت روان
یک فرد زمانی دارای سلامت روان است که با شناخت و حفظ ویژگیهای شخصیتی، خود را با محیط تطبیق دهد. شناخت خود مجموعه ادراکات، ارزشها، افکار و عواطف را تشکیل می دهد که سبب و آگاهی فرد از موجودیت خود می شود. بدین معنی او می فهمد کیست و چیست. در تامین سلامت روان علاوه بر عوامل ژنتیکی عوامل محیطی نیز تاثیر فراوان خواهند داشت. اگرچه شناخت کامل ویژگیهای مربوط به سلامت روان در یک فرد بسیار مشکل است ولی زمانی افراد از نظر روانی سالم می باشند که دارای خصوصیات شاخصی گردند :
1 ) اعتماد به نفس دارند. از خصوصیات مثبت و برجسته خود استفاده می کنند در عین اینکه به محدودیتها و نواقص خود آشنایی دارند توانائیهای خود را می شناسند و حداکثر استفاده از آن را می کنند این افراد واقعیت وجودی خود را انکار نمی نمایند به جای عذرتراشی و دلیل تراشی شکستها را به راحتی پذیرفته و نگرانی به خود راه نمی دهند ؛
2 ) احتیاجات اولیه را به راحتی برطرف می نمایند. برآوردن نیازهای اولیه زندگی به خصوص نیازهای جسمانی باعث تلاش دائمی در این افراد می گردد. و با شناخت واقعیتها واقع بینانه تر با مشکلات زندگی مقابله می نمایند ؛
3 ) به دیگران به دیده خوب می نگرند. ضمن دوست داشتن دیگران به آنها اعتماد می کنند و در حفظ روابط با دیگران کوشا هستند محبت خویش را مستقیماً ابراز می نمایند و برای آن شواهدی مناسب ابراز می دارند ؛
4 ) مسئولیت پذیرند ضمن پذیرش مسئولیت مناسب با سن خود مسئولیت کارهایی که خود انجام می دهند را می پذیرند از کسب تجزیه لذت برده و همیشه برای بهترین نتیجه در تلاش خواهند بود.
تاثیر ورزش در سلامت روان
مجموعه این ویژگیهای شاخص تشکیل دهنده سلامت روان در یک فرد می باشد. بدون شک رفتار بشر تابع تمامیت وجود اوست بدین معنی روان تابع جسم و جسم تابع روان است. امروزه تحقیقات نشان می دهد که ناراحتی های جسمانی اختلالات روانی را به همراه داشته و برعکس. ولی نکته برجسته در تقویت قوای جسمانی حفظ روان سالم می باشد.
دکتر آرترویدر روانشناس معروف آمریکایی در تحقیق بسیار جامع خود اظهار می نماید عدم تعادل روانی بسیاری بیماران نتیجه عدم فعالیت حرکتی و ورزشی در دوران کودکی است. جونز در قسمتی از تحقیق خود دریافت پسرانی که از نظر قوای جسمانی ضعیف می باشند علاوه بر ضعف جسمانی دارای مشکلات روانی مانند احساس حقارت عدم توانایی تطبیق خود با دیگران می باشند. راویک و مک کی دریافتند دانش آموزانی که در مهارتهای حرکتی ضعیف می باشند اغلب خجول و گوشه گیر هستند و برعکس دانش آموزانی که از نظر مهارتهای حرکتی قوی می باشند دارای ویژگیهای برجسته بسیار نمایانی از نظر رفتار چون فروتنی، تدبیر، توجه و حس همکاری هستند.
شندل با استفاده از آزمون روانی خصوصیات روانی دانش آموزان ورزشکار و غیرورزشکار را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید دانش آموزان ورزشکار دارای صفات ممتاز رفتاری چون رهبری، تحرکهای اجتماعی حس ارزشهای فردی و اجتماعی، عدم شک و تردید در خود عدم بهانه جوئی و نتیجتاً رشد اجتماعی بیشتر می باشد. شکل
چگونگی مبارزه با بیماری روانی
مسلماً عدم سازش وجود و اختلالات رفتاری در هر طبقه و صنفی و در هر گروه و جمعی بسیار مشهود است عوامل مختلفی را می توان در به وجود آوردن یا پایه ریزی عدم سلامت روان ذکر نمود : فشارهای اجتماعی، فقر مادی، اختلافات خانوادگی، تصادفات، بیماریها، مرگ و میرهای پیش بینی نشده و بسیاری از عوامل خانوادگی و اجتماعی همراه با عوامل وراثتی، افراد را دچار عدم تعادل روان می سازد. بنابراین برای پیش گیری از بیماری روانی و حفظ سلامت روان توصیه های مختصری درنظر گرفته می شود :
1 ) سعی کنید به انجام فعالیتهای ورزشی بپردازید زیرا ورزش تنشهای روانی را از بین می برد و اخمها را به لبخند تبدیل می نماید ؛
2 ) در رابطه با نگرانی خود با دیگران صحبت کنید و اگر مشکل جدی است از مراجعه به پزشک روان درمان مضایقه نکنید ؛
3 ) موقعیت خود را بشناسید و به جای جنگیدن با آن خود را با آن سازگار سازید. با تغذیه مناسب ورزش مناسب، استراحت کامل مواظب سلامت جسم خود باشید ؛
4 ) با دیگران معاشرت و دوستی نماید ؛
5 ) برای انجام هر کاری زمان خاص و منظمی را درنظر بگیرید ؛
6 ) در نهایت یاد بگیرید که همیشه خونسرد و فرد راحتی باشید ؛
7 ) در نهایت اگر دارای توانائی لازم برای تحمل درد و رنج باشید و در مواقع لزوم با شهامت و بردباری برخورد نمودید به زندگی و رفاه دیگران غلاقمند بودید و در این زمینه فعالیت داشتید شما از : سلامت روان برخوردارید.
کنترل اضطراب با ورزش کردن
می دانیم که ورزش مداوم بدنی در صورتی که به درستی انجام شود و با بیماری شخص در تضاد نباشد در نگهداری سلامت جسم و روان و بهزیستی فرد و پیشگیری از بسیاری از بیماریها، یکی از مهمترین عوامل به شمار می رود. و این واقعیتی است که فعالیت بدنی استرس عاطفی را به طور موثر می نشاند و بسیاری از پیامدهای ناخوشایند آنرا خنثی می کند. اگرچه ورزش مشکلات در کار را حل نمی کند و یا وقتی در ترافیک قرار گرفته اید کار پلیس راهنمائی را انجام نمی دهد و راه را برای شما باز نمی کند ولی مطمئناً به دلیل فعل و انفعالاتی که در بدن صورت می گیرد به شما کمک می کند که از عهده فشار روحی برآئید و از تبدیل آن به یک مسئله مزمن جلوگیری کنید. شکل
تغذیه ( این تکه دوباره تکرار شده )
هر انسانی در شرایط خاص و یا بحرانی با استرس روبرو شده است. استرس و فشار روحی به غیر از اینکه با شرایط روحی و اعتماد به نفس شخص در ارتباط باشد، با تغذیه و شرایط بدنی نیز مرتبط است.
ورزش صحیح و تغذیه سالم به بدن کمک می کنند تا در کنترل سیستم عصبی، به دست آوردن اعتماد به نفس و کارکردن و فرمان گرفتن صحیح در شرایط بحرانی موفق تر عمل کند.
تحقیقات نشان داده است که اشخاصی که تغذیه سالم دارند و مرتب ورزش می کنند بسیار کمتر از اشخاص دیگر در شرایط بحرانی عصبی می شوند.
برخی از مواد غذایی با کمبود ویتامین B Complex و داشتند قند بالا، باعث می شود تا بدن به سوی اضطراب، عصبانیت و استرس تمایل پیدا کند. بهترین شکل تغذیه برای جلوگیری از چنین مسئله ای، مصرف میوه، سبزیجات و دانه ها و غلات کامل است.
ویتامینهای B برای کاهش استرس و عصبانیت پیشنهاد می شود. دانه ها و غلات کامل، سبزیجات، تخم مرغ و ماهی از مواد غذایی هستند که حاوی ویتامین های B می باشند.
گردوی تازه میوه اس است که به درمانگر بیماریهای عصبی شهرت دارد. عسل نیز همین خاصیت را دارد. جو و نان جو برای سیستم عصبی مفید هستند. از میوه های دیگر می توان به موز، زردآلو و میوه های خشک شده اشاره کرد.
اما قهوه، شکلات، مشروبات الکلی، ادویه جات زاید، شکر، گوجه فرنگی، بادمجان و فلفل ها می بایست کمتر شوند و یا اصلاً. شکل
ورزش
ورزش و تمرینان ورزشی نیز در کاهش و رفع استرس، و فشارهای عصبی بسیار موثرند. کارشناسان می گویند کسانی که مرتباً ورزش می کنند، در فشارهای عصبی راحت تر خود را کنترل می کنند و تصمیمات بهتری می گیرند.
انجام تمرینان ورزشی باعث می شود تا بدن فشارخون خود را تنظیم کند و سیستم عصبی استقامت بیشتری کسب کنند. پس بدین صورت بدن می تواند کنترل بهتری در شرایط بحرانی و فشارهای روحی داشته باشد.
از سویی، قدرتمند شدن عضلات و به طور کلی آناتومی بدن باعث می شود تا شخص از لحاظ روحی اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد.
انجام هر نوع ورزش و تمرینی اما به طور مستمر و از روی برنامهف قابلیت غلبه بر استرس را ارایه می کند. هر چه ورزش دارای استقامت بیشتری باشد، می توان گفت که استرس را بیشتر کاهش می دهد. ورزش هایی نظیر یوگا، که ورزش روحی – جسمی است، با موضوع اعتماد به نفس و اعتقاد بیشتر سروکار دارند. ورزشهایی دیگر نظیر ورزش های Extreme نیز چون حادثه جویانه هستند، می توانند قابلیت غلبه بر فشارهای روحی را در مدت زمان کوتاهی افزایش دهند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 147 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 80 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 112 |
فصل اول
(کلیات تحقیق)
مقدمه:
کلمه استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است و معادل دقیقی غیر از کلمه فشاردر فارسی نداردو آن هم معنای وسیع و طیف گسترده آن را نمی رساند ،لذا از همان لغت استرس که استفاده جهانی پیدا کرده است استفاده می کنیم. بنا بر گفته تعدادی از دانشمندان، تمام بیماریهای موجود در انسان ازجهاتی با استرس ارتباط دارند. این بیماریها تنها شامل امراض روانی یا بیماریهای روان تنی نمی شود، بلکه در برگیرنده تمام امراض جسمانی از قبیل سرطان، سل و مانند آن نیز هستند.از سال هاای قبل درآزمایشگاه ها دانشمندان با وارد آوردن استرس بر حیوانات، آنها را مبتلا به انواع امراض جسمانی کرده اند. مثلا" در سالهای 1979 دو محقق به نام اسکلار و انیسمان با تحریک عصبی موش هایی که دچار سرطان بودند به وسیله شک الکتریکی، مشاهده کردند که در موش هایی که در معرض تحریک عصبی بودند سرطان به سرعت نشوو نما کرد و مرگ آنها تسریع شد در انسان تحقیقات در زمینه رابطه استرس با بیماریها به ویژه امراض جسمی، اخیرا" شروع شده است و لی قبل از اینکه به ذکر نظریات مربوطه در رابطه با هوش و تاثیر استرس به آن بپردازیم باید گفت که استرس هم می تواند تاثیرمثبت و هم تاثیر منفی بر روی افراد داشته باشد و تفاوت مشخصات بدنی و روانی افراد بسیار زیاد و وسیع است. به این صورت که ممکن است فردی در یادگیری مسائل خیلی مضطرب و دقیق باشد و دیگری اصلا" اهمیت ندهد که تمام اینها به روحیه افراد برمی گردد و می تواند در جهت مثبت یا منفی قدم بردارد. افراد بسیار کم هوش وجود دارند که حتی قادر به راه رفتن و غذا خوردن و... دیگر نیستند و باز هم دچار استرس می شوند و برعکس افراد با هوش دیگر که اصلا" استرس ندارند که تمام اینها به سازمان روانی فرد بستگی دارد حتی این موارد می تواند در احساسات و روحیات افراد هم نقش داشته باشد که تمام اینها می تواند ربطی به سازمان هوش و فشار استرس بر آدمی باشد. (سعید – شاملو- 1382)
بیان مسئله :
بی تردید افراد بشر از لحاظ خصوصیات روانی با یکدیگر متفاوتند و این تفاوتها نیز مسلما" عللی دارد و اما این که این علل چیست، هر یک چه وظیفه ای را بر عهده دارند و چه اندازه در رفتار افراد تاثیر می کند بسیار غامض و پیچیده است از زمان دوران کودکی اوامل وراثت از جمله هوش و استعداد، رنگ چشم و ... دیگر در فرد پیدا می شود ولی علائم روانی و فشارهایی مانند استرس و اضطراب و افسردگی مواردی هستند که به مرور زمان و با مشکلات زندگی و طی کردن آن پیش می آید. بعلاوه پیچیدگی موضوع انتقال انسان و مشخصات آن از طریق وراثت نه تنها مربوط به پدر و مادر است بلکه ارتباط نزدیکی با نسلهای قبلی دارد و حتی نوع رفتار و برخورد با یکدیگر می تواند در ایجاد شخصیت افراد تاثیر بگذارد. هوش بالا یا پایین می تواند نشات گرفته از استرس بالا و استرس پایین باشد چه بسا افرادی که با استرس بالا جهت کسب موفقیت به پله های ترقی رسیدند چون هدفشان را در کنار احساس مسئولیت به نحو احسن به سر انجام رسانیده اند.
اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر این است که آیا بین هوش و استرس در دانشجویان ممتاز رابطه وجود دارد به این صورت که آیا استرس واحساس مسئولیت بالا توام با دلهره در دانشجویان می تواند باعث هوش بالای آنها باشد ودرجهت پیشرفت آنها کمک کند یانه.
اهمّیّت وضرورت درست تحقیق:
استرس اگر خارج ازسطح تحمّل باشد سلامت موجود زنده را به مخاطره می اندازد. بنابراین گاهی اوقات هم استرس به عنوان عامل پیشرفت درزندگی می تواند باشد که حل آن مستلزم کوشش های خودبه خود و مصرّانه بوده وفرد را برای انجام دادن کارهایی درباره آن تحت فشار قرار می دهدآنچه را که فردانجام می دهد به عنوان عوامل بسیاری بستگی دارد که عبارتنداز چهارچوب مراجعه،انگیزه ها وشایستگیها است که تاثیری که استرس می تواند براعصای جسمی بگذارد به طبع می تواند باعث پیشرفت ویا افت فرد درزندگی تحصیلی ویا شغلی واقتصادی اوشود که امید است با پژوهشهایی که انجام می گیرد بتوانیم عواملی که باعث استرس مثبت جهت رسیدن به اهداف مفید می شودرا گسترش دهیم وبتوانیم با هماهنگ کردن یک فشار روحی باعامل هوش بتوانیم اثر مفیدی را درزندگی ایجاد سازیم.(معینی-احمد-1379).
فرضیه تحقیق:
1- بین هوش واسترس بین کودکان رابطه وجود دارد.
متغیرهای تحقیق:
هوش: متغیر وابسته
استرس: متغیر مستقل
واژه هاومفاهیم وتعاریف عملیّاتی
هوش عبارتند ازقدرت انعطاف وتوانایی سازگاری موجودزنده بامحیط پیرامون خود بخصوص شرایط جدید وهمینطورفعّالیّتهای ذهن درنتیجه تجربه های قبلی حاصل می شود وهمینطور بینه می گویند. فرایندهای گوناگون پیچیده ازقبیل حل مسئله،استدلال وحافظه ومهارت کاربرد کلمات،تشخیص حوادث واستفاده ازاعداد ترکیب یافته است.(شعاری نژاد-حسین-1379).
استرس: عبارتند از فشارهای روانی که می تواند حاصل تاثیر روان شناختی دارند مربوط باشدوعبارتنداز کاهش اعتمادبه نفس وازدست دادن کنترل وترس وکسب تجارب منفی دربرابر رویدادهای زندگی که باعث فشار روانی به هم خوردن سیستم بدنی افراد می شود.1- دادستان- پریزی-1380.
فصل دوّم:
پیشینه وادبیات تحقیق
تعریف استرس:
کلمه استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است ومعادل دقیقی غیر ازکلمه فشار در فارسی ندارد وآن هم معنای وسیع وطیف گسترده آن را نمی رساند،لذا،ازهمان لغت استرس که مورداستفاده جهانی پیدا کرده است استفاده می کنیم. بنابرگفته تعدادی ازدانشمندان،تمام بیماریهای موجود درانسان ازجهاتی بااسترس ارتباط دارند. این بیماریها تنهاشامل امراض روانی یابیماریهای روان-تنی نمی شوند،بلکه دربرگیرنده تمام امراض جسمانی ازقبیل: سرطان،سل ومانند آن نیز هستند. ازسالهای قبل درآزمایشگاه ها دانشمندان باوارد آوردن استرس برحیوانات،آنها رامبتلا به انواع امراض جسمانی کرده اند. مثلا" درسال 1979 دومحقق به نام اسکلار وانیسمان باتحریک عصبی موشهایی که دچار سرطان بودند به وسیله شوک الکتریکی مشاهده کردندکه درموشهایی که در معرض تحریک عصبی بودند سرطان به سرعت نشو و نما کرد و مرگ آنها تسریع شد.
در انسان تحقیقات در زمینه رابطه استرس با بیماریها و به ویژه امراض جسمی، اخیرا" شروع شده است ولی قبل از اینکه به ذکر نظریات و پژوهش های موجود در این باره بپردازیم،لازم است مختصری به تعریف، تاریخچه و ماهیت پدیده استرس توجه کنیم.
تعریف استرس:
هانس سلیه روان پزشک اطریشی الاصل مقیم کانادا که پایه گذار پژوهش های علمی درباره پدیده استرس بوده، از اولین کسانی است که رابطه بین استرس و بیماریها را دقیقا" توجیه کرده استاو استرس را به «درجه سوز و ساز بدن» بر اثر فشارهای زندگی تعریف می کند. البته کلمه استرس تنها به روند این پدیده در بدن انسان اطلاق نمی شود بلکه محرک های فشارآور نیز تحت همین نام خوانده می شوند.
سلیه در سال 1956 میلادی روند ارتباط بین استرس و بیماری ها را تشریح کرد. به نظر او هر محرک فشارزای بیرئنی مانند زخم بدن، مسمومیت، خستگی عضلانی، سرما و گرما، و عوامل روانی، اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنشی شود که او آن را«نشانگان کلی سازگاری» یا G.A.S نامیده است. خصوصیات این نشانگان یا سندرم کلی سازگاری، عبارتست از ازدیاد ترشحات هورمون های بخش قشری غده فوق کلیه در اثر تحریکات غده هیپوفیز مغز، که در نتیجه منجر به واکنش های فیزیولوژیک شدید می شود و درجه مقاومت بدن را پایین می آورد و تعادل حیاتی بدن را به هم می زند و اگر طولانی شود منجر به ایجاد مرض می شود.
تاریخچه و وضع فعلی استرس:
کلود بردنارد، فیزیولوژیشت بزرگ قرن نوزدهم فرانسه، متذکر شد که قسمت مختلف بدن موجودات زنده تکامل یافته، به وسیله محیط مایعی مانند خون احاطه شده است که برای ادامه زندگی باید به طور مستمر وجود و ثبات داشته باشد. به نظراو هدف تمام ساختارهای فیزیولوژیک، تنها حفظ این ثبات است. این نظریات به وسیله والترکانن در سال 1932 بسط و گسترش یافت. این ثبات داخلی را«تعادل حیاتی » نامید؛ زیرا نابهنجاری های اورگانیسم را که در اثر عوامل فشارآور بیرونی و درونی ایجاد شده است، رفع می کند. به عبارت دیگر تعادل حیاتی هنگام فشار بر موجود، به کمک او برای برقراری تعادل می شتابد. مثلا" مکانیسم های تعادل حیاتی موقعی که نمک در مواد مایع بدن افزایش می یابد، کوشش می کنند تا درجه نمک را در بدن، به میزان مطلوب آن برسانند. بعدها کانن و سلیه ثابت کردند که فشارهای فیزیولوژیک به خودی خود قادرند تغییرات هورمونی چشم گیری ایجاد کنندکه آنها نیز به نوبه خود سبب ایجاد واکنش ها و علائم فیزیولوژیک می شوند. سلیه و همکارانش در سال 1959 میلادی یک نظریه تفصیلی برای نشان دادن چگونگی واکنش موجود زنده به استرس ارائه دادند.
سلیه در این نظریه تشریح کرد که چگونه تعادل حیاتی از هم می پاشد و واکنش استرس تحت شرایط شدید آشکار می گردد که به آن واکنش کلی سازگاری(G.A.S) می گویند.
سلیه در تحقیقات خود نشان داد که تحت فشار، ارگانیسم به واکنش«مبارزه یا فرار» مبادرت می ورزد و اگر این پاسخ و واکنش مانن زمان جنگ، مزمن گردد، تغییرات شدید و دراز مدت شیمیایی پدید می آید که باامآل منجر به ازدیاد فشار خون، تصلب شرائین، ضعیف شدن مصونیت بدن در مقابل امراض و تعداد بی شماری مشکلات دیگر می شود. یکی از محققان به نام فردگودوین در سال 1983 نشان داد که انسان ها قدرت زیادی برای تحمل استرس های شدید دارند، اما هنگامی درمانده می شوند که قدرت تجدید مجدد قوا برای مقابله با فشارهای جدید را نداشته باشند. محقق دیگری به نام جک بارکاس به این نتیجه رسید که حتی رفتارهای کوچک ما می توانند تاثیر چشم گیری بر بیوشیمی بدن بگذارند.
در حالی که انواع پاسخ ها در مقابل عوامل استرس زا، از افراد بشر سر می زند،ولی در اوایل دهه 1950 میلادی، روان پزشکی به نام توماس هلمز در پژوهش های خود به این نتیجه رسید که تنها عامل مشترک در ایجاد هر نوع استرس، لزوم، ضرورت و اجبار در ایجاد تغییر و تحول مهم، در روند زندگی معمولی فرد است. این پژوهش گر مشاهخده کرد که در بیماران مبتلا به سل شروع بیماری غالبا" متعاقب یک سلسله اتفاقات و حوادث و بحران های مخرب مانند مرگ و میر در خانواده، از دست دادن شغل یا تغییر آن، ازدواج، طلاق و مانند آن بوده است. البته او می افزاید که استرس علت ایجاد سل نیست لیکن در شدت و خامت آن موثر است. اومعتقد شد که حتی بحث های نامطلوب می تواند تغییرات فیزیولوژی ایجاد کند. در آزمایشی که هلمز بر روی بیماران مسلول انجام داد نمونه هایی از سلولهای بدن آنها را، قبل و بعد از اطلاع به آنان، که افراد ناخواسته ای به دیدنشان می آیند، برداشت و مشاهده کرد که پس از خبر ناخوشایند، تعداد زیادتری از سلول ها آسیب خورده بودند، تا قبل از خبر. در پژوهش دیگری نشان داده شد که مقدار سرما خوردگی در افرادی که قدرت مقابله با فشارهای زندگی را ندارند به مراتب بیشتر از دیگران است.
به منظور نشان دادن تاثیر استرس ناشی از «تغییرات عمده زندگی » که گفتیم عامل مشترک بین تمام انواع استرس هاست، هلمز و روان شناسی به نام ریچارد ریهی در سال های 1940 و 1950 میلادی از پنج هزار نفر پرسش هایی مبنی بر اولویت دادن به اتفاقات و حوادث و تغییرات مهم زندگی پرسیدند، که بر اساس آن مقیاس معروف هلمز ریهی برای اندازه گیری درجه اهمیت وقایع زندگی ساخته شد. نتیجه این پژوهش اولویت وقایع اتفاقی را در زندگی این پنج هزار نفر به شرح زیر نشان داد:
1- مرگ همسر 100 امتیاز
2- طلاق 73 امتیاز
3- جدایی از همسر 65 امتیاز
4- زندانی شدن 63 امتیاز
5- مرگ یکی از اعضای فامیل نزدیک 63 امتیاز
6- ازدواج 50 امتیاز
7- حاملگی 40 امتیاز
8- خرید خانه 30 امتیاز
هلمز در پژوهش دیگری نشان داد که از بین 88 دکتر جوان در مورد آن تعدادی که در مقیاس بالا 300 نمره یا بیشتر بدست آورده بودند فقط 70 درصد احتمال بروز زخم معده و اختلالات روانی، شکستگی استخوان و سایر مشکلات مربوط به سلامت، در حداقل دو سال پس از وقوع یک حادثه ناگوار، وجود داشته استو اما در کسانی که مجموع نمرات آنها به 200 نمی رسید تنها 37 درصد احتمال مبتلا به ناهنجاریهای مذکور در بالا موجود بود. هلمز و ریهی معتقدند که بر اساس مجموعه نمراتی که هر فرد در مقیاس اندازه گیری استرس بدست می آورد، می توان احتمال آسیب پذیری او را تعیین نمود. مثلا" این دو محقق بدین وسیله پیش بینی کردند که کدامیک از بازیکنان تیم فوتبال دانشگاه ها در آن فصل بازی، آسیب خواهند دید.
وقایع کوچک روزمره بیشتر باعث ایجاد استرس های جسمی و روانی می شوند تا وقایع مهمی که هلمز از آنها یاد می کند. این نظریه را تعدادی از محققان مورد تایید قرار می دهند. مثلا" در پژوهشی که به سال 1983 توسط دو روان شناس به نام چارلزاسپیلرگر وکنت گرایر ، بر روی 200 تن از افراد اداره پلیس انجام گرفت، چنین نتیجه گیری شد که استرس حاصل از دستگیری مجرمان بزرگ نسبت به کارهای معمولی روزانه از قبیل بردن مجرمان به دادگاه هایی که در صدور حکم تعلل می کنند، بسیار کمتر بود. در تحقیق دیگری، آموزگاران مدرسه کارهای خسته کننده اداری را بعد از درآمد کم مهمترین عامل استرس آور دانستند. جان ریچارد سون در پژوهشی درباره وضع خانواده هایی که در اطراف فرودگاه ها زندگی می کنند به این نتیجه رسید که درصد افراد مبتلا به فشار خون، بیماریهای قلبی و کسانی که دست به خود کشی می زنند، بسیار بالاتر از کسانی است که در شرایط آرامتری زندگی می کنند.
فقر و مسکنت نیز از عواملی است که محققان در ارتباط با استرس مورد مطالعه و بررسی قرار داده اند . تحقیقات درباره محله های سیاه نشین بزرگ آمریکا، نشان می دهد که درصد بیماران مبتلا به فشار خون در بین سیاهان بی کار محلات شلوغ و فقیر نشین، دو برابر سفید پوستان است. محققی به نام دیوید جنکینز نشان داد که در شهر بوستون در آمریکا، در دو محله فقیر نشین این شهر، که در یکی سیاه پوستان و در دیگری سفیدپوستان کارگر، در وضع اسف ناکی از لحاظ شرایط زندگی به سر می بردند، درصد مرگ و میر به علت همه نوع بیماری و به ویژه فشارخون و حمله قلبی بسیار بالاتر از محلات دیگر آن بود. حتی درصد ابتلا به سرطان در محله سیاه نشین نسبت به سایر نقاط شهر37 درصد بیشتر بود.
در این که استرس های کوچک روزمره تاثیرات مخرب فراوان بر فرد دارند بحثی نیست، اما وقایع مهم و بزرگ زندگی، علاوه بر اثر گذاری کمی و کیفی خود سبب ایجاد یک سلسله تغییرات فرعی خواهند شد. مثلا" طلاق معمولا" همراه با یک سلسله عوارض جسمی مانند تنهایی، مشکلات کودکان، مسائل مادی و واکنشهای نامطلوب اجتماعی است. همچنین بی کاری علاوه بر تاثیر نامطلوب خود یک سلسله عوارض جسمی ناخوشایند نیز به همراه دارد. در واقع منشاء اصلی استرس از دست دادن شغل نیست بلکه تغییرات تدریجی اجتماعی- روانی – خانوادگی که ایجاد می کند، منبع اساسی فشار است. هاروی برنر جامعه شناس، در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که از سال 1940 میلادی در آمریکا برای هر یک درصد افزایش در بیکاری در حدود 9/1 درصد مرگ و میر به علت حملات قلبی، 1/4 درصد خودکشی و در حدود 3/4 درصد بیماری روانی بیشتر شده است.
با وجود تمام مسائل مربوط به استرس و نتایج خطرناک آن ، می توان گفت که مهمتر از وجود عوامل استرس زا در زندگی، طرق مقابله با آن عوامل است.در نتیجه در یکی از شعبه های پزشکی به نام طب پیشگیری تحقیقات بسیاری در ارتباط با نحوه جلوگیری و و رفع استرس بر روی آنچه که روان شناسان رفتار سازگاری یا مقاوم بودن می نامند، انجام گرفته است. این بررسی ها نشان می دهد که بعضی از گروه های جامعه، سالم زندگی می کنند و طول عمرشان هم زیاد است. مثلا" در تحقیقی که جیمز راش در آمریکا به عمل آورد، به این نتیجه رسید که گروه مذهبی مورمون ها، رهبران ارکستر و زنانی که در زندگی موفقیت هایی داشته اند از آن جمله هستند. او می گوید که احتمالا" نحوه زندگی این افراد، مانند ایمان مذهبی در مورد مورمون ها و احساس پیشرفت و موفقیت در زندگی رهبران ارکستر وزنان موفق جامعه، از عوامل اساسی در زندگی سالم و طولانی آنها بوده است. یکی دیگر از نتایج جالب تحقیقات جیمز راش این بود که در آمریکا زنان بیوه بین 3 تا 13 برابر بیشتر از زنان متاهل ، به علت بیماری های مختلف جسمانی می میرند.
روان شناسان در مورد قدرت سازگاری به تعدادی عوامل شخصی موجود در افراد اشاره می کنند که مهمترین آنها عبارتند از :
1-تسلط داشتن بر زندگی خود 2- داشتن خانواده، اقوام و دوستانی که از سوی آنها حمایت شوند. 3- انعطاف پذیری 4- امیدواری 5- داشتن هدف 6- سرگرم بودن 7- عشق و علاقه به کسی یا گروهی و یا امری 8- فعال بودن و کار کردن.
دسته بندی | بهداشت عمومی |
بازدید ها | 25 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 79 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 59 |
مقدمه، بیان مسئله وادبیات موضوع
1) مقدمه:
حضور طولانی مدت در محیط کار از جمله عوامل استرسآور میباشد که میتواند آثار فرساینده بر کارکنان داشته باشد و در کنار سایر عوامل از قبیل ماهیت کار در دست انجام ، میزان علاقه به شغل و میزان استرس موجود در محیط کار تعیین کننده میزان کارآمدی کارکنان است.
از آنجا که کار در زندان فوقالعاده استرسآور میباشد و حضور مستمر در زندان یک عامل استرس مداوم ایجاد میکند که ضمن آثار مخرب آن بر سلامتی افراد، از کارآمدی شغلی آنان میکاهد. دراین پژوهش ضمن بررسی دقیق علل وعوامل بروز استرس شغلی کارکنان زندان دزفول باجمع آوری علل وعوامل با هدف کاهش ساعات حضور مداوم در زندان و بالنتیجه کاهش میزان استرس افراد و افزایش قابلیت تحمل، آن در زندان دزفول به جای روش غالب مراقبت اززندانیان درکشورکه درحال حاضر به صورت 24-24 میباشد از روش دیگری استفاده گردد.
یکی از رسالتهای اساسی مدیریت منابع انسانی نگهداری کارکنان توانمند میباشد. از آنجا که اقدامات نگهداری، مکملی بر سایر اقدامات و فرایندهای مدیریت منابع انسانی است، حتی اگر عملیات کارمندیابی، انتخاب، انتصاب و سایر اقدامات پرسنلی به نحو بایسته انجام شود بدون توجه کافی به امر نگهداری نتایج حاصل از اعمال مدیریت چندان چشمگیر نخواهد بود. نظام نگهداری منابع انسانی ابعاد متعددی را شامل میشود که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول در رابطه با حفظ و تقویت جسم کارکنان است مانند برقراری بهداشت و ایمنی در محیط کار، اجرای برانامههای ورزش و تندرستی و بعضی خدمات مشابه. دسته دوم شامل مواردی است که تقویتکننده روحیه علاقمندی کارکنان به کار و محیط کار میباشد مانند خدمات بیمه و بازنشستگی و خدمات پرسنلی. در صورت داشتن توجه و بکارگیری این موارد امنیت شغلی در کارکنان ایجاد شده و به رضایت شغلی آنها منتهی میشود که این امر خود از اهمیت بسزایی برخوردار است.در مقاله حاضر تأکید اصلی بر روی موارد دسته اول است به این صورت که در ابتدا در مورد اصطلاحات ایمنی و سلامت و جنبههای قانونی آن بحث میشود و در ادامه به برنامهها و راهکارهای مدیریت ایمنی و سلامت حرفهای پرداخته میشود. در قسمت دوم مقاله بحث سلامت کارکنان با توجه به عامل کلیدی استرس در محیط کار با تمرکز بر روی شناخت و بهینه سازی میزان استرس بررسی میشود. در پایان امید است که توجه و بکارگیری مطالب و راهکارهای این مقاله در افزایش ایمنی و سلامت محیط کار، بهینه سازی سطح استرس و ایجاد امنیت شغلی مناسب و در نهایت ایجاد رضایت شغلی موثر باشد که این نیز یکی از عواملی است که در بهبود مستمر و تعالی سازمانها باید در نظر گرفته شود.
فهرست مطالب
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 15 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 49 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 63 |
فهرست مطالب
چکیده ۲
فصل اول. ۳
بیان مسئله. ۳
مقدمه. ۳
بیان مسئله. ۵
اهمیت و ضرورت پژوهش… ۷
اهداف پژوهش… ۸
سؤالات پژوهش… ۹
متغیر ها ۹
فرضیه ها ۱۰
تعاریف واژه ها ۱۰
فصل دوم. ۱۲
پیشینه پژوهش… ۱۲
نقش خانواده ۱۲
نقش پدر. ۱۴
عوارض فقدان پدر. ۱۹
زنان سرپرست خانواده ۲۳
مواضع لازم جهت کاهش اثرات منفی ازدواج مجدد. ۳۴
اضطراب.. ۳۵
«علائم هیجا نی» ۳۶
«علائم جسمانی» ۳۶
«علا ئم روانی» ۳۶
«علائم ادارکی» ۳۷
« علائم اجتماعی» ۳۷
مروری بر سابقه پژوهش… ۳۸
فصل سوم. ۴۰
طرح پژوهش… ۴۰
روش پژوهش… ۴۰
جامعه آ ماری.. ۴۰
نمونه و روش نمونه گیری.. ۴۱
شیوه جمع آوری اطلاعات.. ۴۱
اعتبار وروایی پرسشنامه اضطراب کتل. ۴۲
روش اجرای آزمون. ۴۳
روش آماری.. ۴۳
فصل چهارم. ۴۵
بحث و نتیجه گیری.. ۴۵
محدودیت های پژوهش… ۴۸
پیشنها دها ۴۸
فهرست منا بع. ۴۹
پیوست ها ۵۱
چکیده:
موضوع پژوهش حاضر،و بررسی و مقایسه میزان اضطراب کلی دانش آموزان دختر و پسر محروم از پدر که مادرشان ازدواج مجدد کرده اند و آنهایی که مادرشان بعد از فوت پدر ازدواج مجدد نکرده اند وهمچنین دانش آموزان دخترو پسر دارای هر دو والد اصلی، می باشد که این افراد در پایه سوم راهنماییو در محدوده سن16-14سال قرار گرفته اند و نمونه گیری بصورت تصادفی از کلیه مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه شهر تهران در سال تحصیلی84-83 انجام گرفته است 0
بررسی و مقایسه به وسیله اجرای آزمون اضطراب آر0بی0کتل صورت گر فته است وهمچنین پرسشنامه ای به منظورتفکیک دانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد کرده اندودانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند همچنین بررسی نظارت آنها دراین امر تهی هشده واز دانش آموزان خواسته شد که پس از اتمام پاسخگویی به آزمون به سوالات این پرسشنامه جواب دهند.
سرانجام اینکه فرض کلی پژوهش مبنی بر معناداربودن تفاوت میزان اضطراب دانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد کرده اند وآنهایی که مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند تایید نشد0 البته بین میانگین این دو گروه تفاوت وجودداشت بطوریکه میانگین اضطراب گروه اول کمتر ازمیانگین اضطراب گروه دوم بود0 ولی دوفرض دیگر پژوهش مبنی برتفاوت میزان اضطراب دوگروه ذکرشده دربالا بادانش آموزان دارای هردو والدتایید شد0 همچنین مطابق بانتایج پاسخهای دانش آموزان به پرسشنامه دوم اینطور گزارش می شودکهاکثرا" باامرازدواج مجدد مادرمخالف بوده وآنهایی که مادرانشان ازدواج مجدد کرده اند دلیل این امررابیشتراصرار اطرافیان می دانند.
تقدیم به : پدرومادرم، عزیزانی که وجودشان برایم همه مهرووجودم برایشان همه رنج ، آنان که فروغ نگاهشان، گرمی وروشنی رویشان سرمایه های زندگی ام بوده وخواهد بود.
خواهرانم، که محبت هایش را هرگز فراموش نخواهم کرد
تقدیر:
اینک که به لطف ایزدمنان موفق شدم دوره به یادماندنی دانشگاه راپشت سربگذارم برخودلازم می دانم که به رسم ادب
وسنت نیکوی سپاس ازتمام اساتید بزرگواری که توفیق شاگردی درمحضرشان راداشته ام سپاسگزاری نمایم بویژه ازاستاد محترم وعزیزم جناب آقای سعید بهشتی که درانجام این
پژوهش مراازراهنماییهاوحمایتهای بی دریغ خویش بهره مند ساخته اند کمال تشکر و قدردانی رادارم.
فصل اول
بیان مسئله
مقدمه
ازدواج مسئله مهمی است که بسیار سفارش شده است زن ومرد افریده شده اند تا درکنار یکدیگر قرار گرفته وآرامش یابند . زن ومردی که هر کدام تنها زندگی می کنند می توانند باازدواج به افق تازه ای از زندگی دست یافته و بامشارکت یکدیگر بسیاری از مشکلاتشان را که شاید به تنهایی از عهده حل انها بر نمی امد ند را حل کنند وهمچنین از نظر سلامت روانی نیز تامین می شوند.هر چند ممکن است بعضی از ازدواج ها سرانجام خوشایندی نداشته باشد.
و کانون به علت های مختلف از هم بهپاشد ولی در مجموع می توان گفت که در روزگار پر کشمکش امروز ، شاید تنها جای امنی که می توان یافت محیط خانه و زندگی در کنار افراد خانواده است .
در خانواده علاوه بر حضور زن ومرد که بعد ها نقش مادر وپدر را بر عهده می گیرند ، فرزندانی نیز وجود دارند
که تر بیت وپرورش آنها بسیار حائز توجه واهمیت است وپدر ومادردر قبال این امر نقش اساسی برعهده دارند که باید بامشارکت یکدیگر این نقش راایفا کنند . حال اگر هر یک از آنها در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند یا اینکه در محیط خانواده حضورنداشته باشد عوارض ناگواری در پی خواهد داشت که دامنگیر همه اعضای خانواده مخصوصاً فرزندان خواهد شد، چرا که فرزنان والدین خود را تنها تکیه گاه خویش دانسته ودرغیاب آنها ممکن است دچارآسیب های جبران ناپذیری شوند.
عدم حضور والدین می تواند علل های مختلفی همچون طلاق مرگ آنها سفرهایطولانی و... داشته باشد که واکنش فرزندان در قبال هر کدام متفاوت است . آنها ممکن است از والد تنها انتظار زیادی داشته ودائم نگران باشند که آینده آنها چه خواهدشد . وظیفه والد تنها نیز بسیارمشکل می شود چرا که باید در یک لحظه هم نقش پدر را بازی کندوهم مادرراوتمام مسئلولیت های زندگی را به تنهایی به دوش بکشد.ااو باید تصمیم بگیرد که چگونه ازعهده وظایف خود برآید وکوچکترین تصمیم او در مورد اداره ی زندگی می تواند تاثیرات عمیقی برکل ساختار خانواده مخصوصافرزندا وسلامت روانی آنها داشته باشد. والدتنها ممکن است تصمیم به ازدواج مجدد بگیردتابتواند بامشارکت همسر جدید خود مشکلات رابهتر حل کند . فرزندان در قبال این امر واکنش های متفاوتی خواهند داشت که البته بر اساس سن وجنس آنها متفاوت می باشد .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 53 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
تعریف استرس:
کلمه استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است ومعادل دقیقی غیر ازکلمه فشار در فارسی ندارد وآن هم معنای وسیع وطیف گسترده آن را نمی رساند،لذا،ازهمان لغت استرس که مورداستفاده جهانی پیدا کرده است استفاده می کنیم. بنابرگفته تعدادی ازدانشمندان،تمام بیماریهای موجود درانسان ازجهاتی بااسترس ارتباط دارند. این بیماریها تنهاشامل امراض روانی یابیماریهای روان-تنی نمی شوند،بلکه دربرگیرنده تمام امراض جسمانی ازقبیل: سرطان،سل ومانند آن نیز هستند. ازسالهای قبل درآزمایشگاه ها دانشمندان باوارد آوردن استرس برحیوانات،آنها رامبتلا به انواع امراض جسمانی کرده اند. مثلا" درسال 1979 دومحقق به نام اسکلار وانیسمان باتحریک عصبی موشهایی که دچار سرطان بودند به وسیله شوک الکتریکی مشاهده کردندکه درموشهایی که در معرض تحریک عصبی بودند سرطان به سرعت نشو و نما کرد و مرگ آنها تسریع شد.
در انسان تحقیقات در زمینه رابطه استرس با بیماریها و به ویژه امراض جسمی، اخیرا" شروع شده است ولی قبل از اینکه به ذکر نظریات و پژوهش های موجود در این باره بپردازیم،لازم است مختصری به تعریف، تاریخچه و ماهیت پدیده استرس توجه کنیم.
تعریف استرس:
هانس سلیه روان پزشک اطریشی الاصل مقیم کانادا که پایه گذار پژوهش های علمی درباره پدیده استرس بوده، از اولین کسانی است که رابطه بین استرس و بیماریها را دقیقا" توجیه کرده استاو استرس را به «درجه سوز و ساز بدن» بر اثر فشارهای زندگی تعریف می کند. البته کلمه استرس تنها به روند این پدیده در بدن انسان اطلاق نمی شود بلکه محرک های فشارآور نیز تحت همین نام خوانده می شوند.
سلیه در سال 1956 میلادی روند ارتباط بین استرس و بیماری ها را تشریح کرد. به نظر او هر محرک فشارزای بیرئنی مانند زخم بدن، مسمومیت، خستگی عضلانی، سرما و گرما، و عوامل روانی، اگر فشار کافی داشته باشد ممکن است منجر به ایجاد واکنشی شود که او آن را«نشانگان کلی سازگاری» یا G.A.S نامیده است. خصوصیات این نشانگان یا سندرم کلی سازگاری، عبارتست از ازدیاد ترشحات هورمون های بخش قشری غده فوق کلیه در اثر تحریکات غده هیپوفیز مغز، که در نتیجه منجر به واکنش های فیزیولوژیک شدید می شود و درجه مقاومت بدن را پایین می آورد و تعادل حیاتی بدن را به هم می زند و اگر طولانی شود منجر به ایجاد مرض می شود.
تاریخچه و وضع فعلی استرس:
کلود بردنارد، فیزیولوژیشت بزرگ قرن نوزدهم فرانسه، متذکر شد که قسمت مختلف بدن موجودات زنده تکامل یافته، به وسیله محیط مایعی مانند خون احاطه شده است که برای ادامه زندگی باید به طور مستمر وجود و ثبات داشته باشد. به نظراو هدف تمام ساختارهای فیزیولوژیک، تنها حفظ این ثبات است. این نظریات به وسیله والترکانن در سال 1932 بسط و گسترش یافت. این ثبات داخلی را«تعادل حیاتی » نامید؛ زیرا نابهنجاری های اورگانیسم را که در اثر عوامل فشارآور بیرونی و درونی ایجاد شده است، رفع می کند. به عبارت دیگر تعادل حیاتی هنگام فشار بر موجود، به کمک او برای برقراری تعادل می شتابد. مثلا" مکانیسم های تعادل حیاتی موقعی که نمک در مواد مایع بدن افزایش می یابد، کوشش می کنند تا درجه نمک را در بدن، به میزان مطلوب آن برسانند. بعدها کانن و سلیه ثابت کردند که فشارهای فیزیولوژیک به خودی خود قادرند تغییرات هورمونی چشم گیری ایجاد کنندکه آنها نیز به نوبه خود سبب ایجاد واکنش ها و علائم فیزیولوژیک می شوند. سلیه و همکارانش در سال 1959 میلادی یک نظریه تفصیلی برای نشان دادن چگونگی واکنش موجود زنده به استرس ارائه دادند.
سلیه در این نظریه تشریح کرد که چگونه تعادل حیاتی از هم می پاشد و واکنش استرس تحت شرایط شدید آشکار می گردد که به آن واکنش کلی سازگاری(G.A.S) می گویند.
سلیه در تحقیقات خود نشان داد که تحت فشار، ارگانیسم به واکنش«مبارزه یا فرار» مبادرت می ورزد و اگر این پاسخ و واکنش مانن زمان جنگ، مزمن گردد، تغییرات شدید و دراز مدت شیمیایی پدید می آید که باامآل منجر به ازدیاد فشار خون، تصلب شرائین، ضعیف شدن مصونیت بدن در مقابل امراض و تعداد بی شماری مشکلات دیگر می شود. یکی از محققان به نام فردگودوین در سال 1983 نشان داد که انسان ها قدرت زیادی برای تحمل استرس های شدید دارند، اما هنگامی درمانده می شوند که قدرت تجدید مجدد قوا برای مقابله با فشارهای جدید را نداشته باشند. محقق دیگری به نام جک بارکاس به این نتیجه رسید که حتی رفتارهای کوچک ما می توانند تاثیر چشم گیری بر بیوشیمی بدن بگذارند.
در حالی که انواع پاسخ ها در مقابل عوامل استرس زا، از افراد بشر سر می زند،ولی در اوایل دهه 1950 میلادی، روان پزشکی به نام توماس هلمز در پژوهش های خود به این نتیجه رسید که تنها عامل مشترک در ایجاد هر نوع استرس، لزوم، ضرورت و اجبار در ایجاد تغییر و تحول مهم، در روند زندگی معمولی فرد است. این پژوهش گر مشاهخده کرد که در بیماران مبتلا به سل شروع بیماری غالبا" متعاقب یک سلسله اتفاقات و حوادث و بحران های مخرب مانند مرگ و میر در خانواده، از دست دادن شغل یا تغییر آن، ازدواج، طلاق و مانند آن بوده است. البته او می افزاید که استرس علت ایجاد سل نیست لیکن در شدت و خامت آن موثر است. اومعتقد شد که حتی بحث های نامطلوب می تواند تغییرات فیزیولوژی ایجاد کند. در آزمایشی که هلمز بر روی بیماران مسلول انجام داد نمونه هایی از سلولهای بدن آنها را، قبل و بعد از اطلاع به آنان، که افراد ناخواسته ای به دیدنشان می آیند، برداشت و مشاهده کرد که پس از خبر ناخوشایند، تعداد زیادتری از سلول ها آسیب خورده بودند، تا قبل از خبر. در پژوهش دیگری نشان داده شد که مقدار سرما خوردگی در افرادی که قدرت مقابله با فشارهای زندگی را ندارند به مراتب بیشتر از دیگران است.
به منظور نشان دادن تاثیر استرس ناشی از «تغییرات عمده زندگی » که گفتیم عامل مشترک بین تمام انواع استرس هاست، هلمز و روان شناسی به نام ریچارد ریهی در سال های 1940 و 1950 میلادی از پنج هزار نفر پرسش هایی مبنی بر اولویت دادن به اتفاقات و حوادث و تغییرات مهم زندگی پرسیدند، که بر اساس آن مقیاس معروف هلمز ریهی برای اندازه گیری درجه اهمیت وقایع زندگی ساخته شد.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 155 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش استرس
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
افراد جامعه کنونی بیش از پیش نسبت به تنیدگی و پیامدهای آن هوشیار شده اند، بزرگسالان، نوجوانان و حتی کودکان از آلودگی محیط زیست ، امکان وقوع یک جنگ هسته ای، به پایان رسیدن منابع طبیعی، خطر آزمایش های هسته ای، وجود افزوده های غذایی و مواد سرطان زا و... سخن می گویند و تمامی این مسایل بخشی از زندگی روزمره را تشکیل میدهند. والدین و فرزندان می دانند که هسته خانوادگی دگرگون شده ، زندگی عصر ما چنان است که در اغلب خانواده ها پدر و مادر باید هر دو کار کنند تا بتوانند هزینه های روز افزون را تامین نمایند، طلاق افزایش یافته، ازدواج مجدد نیز امری ناممکن نیست. افزون بر این ،رسانه های گروهی افراد را به مشاهده صحنه های جنگ ، خشونت ، تخریب، شقاوت و بی رحمی ،مرگ و کشتار عادت داده اند. (دادستان،1387)
استرس پدیده نو ظهور نمی باشد. بلکه از زمانهای بسیار دور نیز وجود داشته است و تنها تفاوت آن در تنوع، استمرار و منابع استرس زا میباشد. فشارهای عصبی نیاکان مارا قادر می ساخت تا مقابل تهدیدات محیط خود را مسلح کنند و راههای گریز از این فشارها عمدتاً به دو صورت بود "مبارزه یا فرار" و از این طریق به حیات خود ادامه می دادند. آنان در شناخت توانایی خود با دشمنان از تغییراتی که در سیستم فیزیولوژیکی بدنشان اتفاق می افتاد بهره می جستند. بدین ترتیب در واقع آنها با استرس زندگی نمی کردند. بلکه استرس در حاشیه زندگی آنان بود (زهرا کار،1385) بنابراین باید گفت که فشار روانی برای بشریت یک پدیده جدید محسوب نمی شود.
انسان در چند سال گذشته به ویژه در قرن بیستم، شاهد تغییر و تحولات موثر بوده است این تحولات باعث گردیده تا انسان با مسایل و مصائب نیز به طوراختصاصی برخورد کند صنعتی شدن جوامع بشری تغییر سریع و فزاینده در ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و عدم توانایی در پیش بینی آینده مجموعه عوامل موثر در به وجود آوردن فشار روانی می باشد.(سلطانی، 1381)
به طور کلی اصطلاح فشار عصبی یا استرس از کلمه لاتین استرینگر مشتق شده است که به معنای در آغوش گرفتن، فشردن و باز فشردن است. رفتارهایی که می توانند با احساسات متضاد همراه باشند. فشرده شدن یا زیر فشار قرار گرفتن به اختناق منتهی می شود و احساس درماندگی و اضطرابی را به وجود می آورد که قلب و روح را در برمی گیرد.بدین ترتیب درماندگی و استیصال اصطلاح دیگری است که از استرینگر مشتق شده است و بیانگر احساس رها شدگی، انزوا، ناتوانی و جز آن است که در یک موقعیت حاد (نیاز، خطر،رنج) در فرد ایجاد می شود(دادستان،1387)
در فیزیک استرس عبارت از فشار یا نیرویی است که بر ارگانیزم وارد می شود. خروارها سنگ که بر روی زمین سنگینی میکند، اتومبیلی که با اتومبیل دیگر تصادف میکند و پلاستیکی که کشیده میشود همه از نوع استرس فیزیکی به حساب می آیند. فشارهای روانی یا استرسها نیز سنگینی می کنند،فشار می دهند و میکشند و ممکن است این احساس به ما دست دهد که در اثر سنگینی یک تصمیم گیری خرد می شویم. به علت گرفتاریهای زندگی تحت فشار هستیم یا در اثر تنش، استخوان هایمان قرچ و قروچ می کنند.از نظر واژه شناسی، استرس کلمه یونانی است که در قرن هفدهم میلادی بسیار متداول بود که به معنی سختی، دشواری و محنت به کار رفته است. در اواخر قرن هجدهم معنی آن به نیرو و زور و تلاش تغییر یافته و منظور از آن در وهله نخست نیروهای ذهنی و جسمی فرد یا افراد بود(قراچه داغی و شریعت زاده،1373).
. Straits
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش استرس والدگری
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تولد فرزند یک تغییر بزرگی در زندگی والدین است که بدنبال خود استرس خاصی به عنوان استرس والدگری به همراه دارد.ثابت شده است که نوع استرس نقش والد گری از سایر استرس های زندگی مثل استرس ناشی از کار ،حوادث و تجارب ناگوار کاملا متفاوت بوده و این استرس ویژه و خاص این نقش والدگری است.همچنین این استرس نسبت به دیگر حیطه های استرس زای زندگی بیشترین تاثیر را بر رفتار والدین و رشد کودکان می گذارد و پیش بین قوی از مشکلات رفتاری و عاطفی کودکان است(گلبرگ و همکاران ،1997).به عنوان مثال محققان، یک گروه از خانواده های بی خانمانی را که در معرض خطر مشکلات جسمانی و روانی بودند مورد مطالعه قرار دادند.بدلیل منابع استرس زائی که این گروه در زندگی روزانه با آن مواجه بودند ، در میان آنها خانواده هایی وجود داشت که دارای سطح بالائی از استرس والدگری بودند که به تبع آن ،کودکانی با بالاترین سطح مشکل در رشد اجتماعی و شناختی داشتند(دانسکو و هولدن ،1998).بنابراین استرس والد گری می تواند،به طور خاص آنچنان تاثیر گذار باشد که به عنوان علل و عواقب طیفی از رفتار های والدینی و کودکان تلقی شود. اما با این وجود استرس نقش والد گری نمی تواند کاملا جدا از استرس های دیگر ، نقش ها و تجربه ها باشد قطعا بین استرس هایی که ما در نقش های گوناگون تجربه می کنیم هم پوشی هایی وجود دارد(بارنت ،مارشال و سینگر ،1992).
خصیصه ی بارز در هر نظریه ی استرس والدگری بر عقیده ی هماهنگی و تعادل بین درک والدین از تقاضا ها و مسئولیت های این نقش و دسترسی به منابع موجود برای تامین این نیازها و تقاضا ها است. در واقع این تعادل و هماهنگی بین تقاضا ها ،نیاز ها و منابع های موجود ،مرکزیت اکثر نظریه های استرس و مقابله گری است(هاب فال ،2004).استرس والدگری زمانی ایجاد می شود که این تقاضا ها و مسئولیت های بر خاسته از نقش والدگری توسط منابع موجود، نتوانند ارضا شوند(گلدستن ،1995).
این مسئولیت های ایجاد شده برای والدین بسیار و متنوع می باشند و شامل برآورده ساختن نیاز های خاص کودک و تقاضا های برخواسته از نقش اجتماعی والدینی است. علاوه بر این از دیگر مسئولیت ها و تقاضاهای نقش والدگری ،برآورده کردن نیاز های کودک مثل نیاز به بقا (خوراک ،مسکن ،مراقبت و نگهداری وموارد دیگر) و نیاز های روانشناختی ( توجه ، محبت ،کمک در کنترل و تنظیم عواطف)می باشد .
البته علاوه بر نیاز ها و تقاضاهای ایجاد شده ،برداشت و نگرش والدین از رفتار کودکانش و نگرش و برداشت از لیاقت و کفایت خودشان به عنوان والد در اکثر نظریه ها ی استرس والد گری مهم تلقی شده است(Mash and Johnston 1983)(ماش و جان استون ،1983).استرس والدگری می تواند حتی برای والدینی که به طور کامل از تمامی منابع که برای یک زندگی فارغ از استرس ،مثل درآمد کافی ،خانه و منابع اجتماعی و... برخوردارند ، اتفاق بیافتد.اما این استرس والدگری بدلیل تفاوت های بنیادی و مجزا بین والدین خانواده ها متفاوت است ، با این وجود استرس والدگری بیشتر خود را در تجارب فردی والدین در فرزند پروری نشان می دهد.به عنوان مثال کودک پیش فعال و پر توقع یک والدین می تواند به عنوان کودک ابرازگر و پر انرژی برای والدین دیگر تلقی شود(کریسی و ریس،1996؛تسر نیک و گرینبرگ ،1990؛تسرنیک ،لو ،و بورن استین ،2002).
پ Crnic، K. A.، Low، C.، & Bornstein، M
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 172 |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 38143 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 185 |
اگر دنبال خلاص شدن از استرس هستید حتما این فایل را گوش کنید و یک زندگی خوب و آرام را تجربه کنید.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 27 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 97 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 56 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
اضطراب و استرس
2-1 مقدمه
امروزه اضطراب و دلواپسی برای میلیونها انسان به صورت مشکلی غیر قابل حل و خسته کننده درآمده است، ولی باید در نظر داشت که نگرانیها همه مخرب نیستند و به کمک یک برنامهریزی دقیق میتوان آن ها را از بین برد .نگرانی مفرط یا به عبارت دیگر – دلشوره– یک بیماری روحی است که باعث میشود سلامتی جسمی به خطر بیفتد. نگرانیها اغلب نتیجه تعبیر نادرست افراد از حقیقت است .ما می توانیم روح حقیقتگرایی و واقعبینی را به طرق مختلف در خودمان تقویت کنیم. روانشناسان چنین معتقدند که: «هیچ وقت در خلوت خویش نباید به اضطراب و نگرانی فکر کرد».
اضطراب عبارت است از یک عامل ناشناخته و نامعلوم که موجب پریشانی فکر و گاه باعث بروز علائم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگپریدگی میشود. در فرآیند اضطراب بر خلاف ترس طبیعی، یک عامل حقیقی ترسآور یا خطرناک یا آسیب رسان وجود ندارد بلکه فقط به طور خودکار و ناخود آگاه ذهن آدمی دچار احساس خطر میشود و هرگاه ذهن در اثر تنشهای روانی و استرسهای عصبی و حوادث ناخوشایند و ناگواری که در زندگی مکرراً برایمان رخ میدهد از روال عادی خارج شود و حساسیت بیش از حد به رخدادهای آتی و احتمالی پیدا کند دچار اضطراب میشویم. علل پیدایش اضطراب عوامل وراثتی، تجربههای تلخ سالهای گذشته و محیط ناآرام و عصبی است. اثرات مخرب آن بر تفکر باعث اختلال در تمرکز حواس میشود، قدرت تصمیمگیری و اراده را از انسان سلب میکند، او را بدبین میسازد و باعث میشود که انسان دیگر فرد مثمرثمر و سودمندی نباشد (کاپلان[1]،2007، ص 988).
اختلال افسردگی[2] اساسی یکی از شایعترین تشخیصهای روانپزشکی است که مشخصه آن خلق افسرده و با احساس غمگینی، اعتماد به نفس پایین و بیعلاقگی به هر نوع فعالیت و لذت روزمره مشخص میشود؛ چیزی که از آن به عنوان «سرماخوردگی روانی» یاد میشود. افسردگی مجموعهای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز میکند.
افسردگی و اضطراب از شایع ترین بیماریهای روانپزشکی به شمار میرود. بهطور آماری از هر پنج زن، سه زن و از هر پنج مرد دو مرد در طول عمر دچار عارضهی افسردگی و اضطراب میشوند. این بیماریها جزو بیماریهای مزمن و گاه ناتوانکننده هستند که در صورت عدم درمان باعث اختلال در عملکرد اجتماعی، فردی، شغلی و زناشویی بیمار میشوند. از جمله علایم شایع در بیماری افسردگی، کاهش سطح انرژی، احساس بیحسی و ضعف، احساس یأس و ناامیدی، عدم احساس لذت، انزوا طلبی، اختلال درتمرکز و حافظه، اختلال در اشتها، وزن و خواب، اختلال در عملکرد جنسی، دل مشغولی با احساس گناه، خود سرزنشگری و گاه خودکشی است (طاهری،1388،ص24).
در مورد عارضهی اضطراب، بیمار در بسیاری از مواقع با علایم جسمی مانند تهوع، استفراغ، اسهال، تپش قلب، احساس تنگینفس، دردهای قفسهسینه با دردهای جسمی بدون علت در اندامها، سر درد، بی خوابی، سرگیجه و سبکی در سر، تعریق، لرزش و مورمور شدن اندامها، عدم تمرکز، اختلال حافظه، ناراحتی گوارشی به صورت احساس نفخ، یبوست و دردهای گوارشی و تکرر ادراری به پزشک مراجعه میکند.
بیماران مضطرب همچنین دچار علایم احساس لقمه در گلو، دلشوره، نگرانیهای بدون علت و اختلال خواب، اشتها و عملکرد جنسی هستند. بسیاری از این بیماران به علت شکایات جسمی به کلینیکهای داخلی یا جراحی مراجعه میکنند و در مورد وضعیت خود دچار نگرانیهای شدید هستند. بیماریهای اضطرابی شامل چندین اختلال هستند؛ از جمله وسواسهای فکری و عملی به صورت افکار مزاحم و تکراری و شدید آزاردهنده که بیمار در مورد آن احساس گناه میکند و در بسیاری موارد از بازگو کردن آن امتناع میورزد. در مواردی بیمار برای خلاصی از این افکار مزاحم نیاز به صرف انرژی یا انجام اعمال تکراری که برای سایرین بیمعنی است دارد. نوع دیگر اضطراب به صورت حملات ترس شدید و بدون علت است که بیمار بهطور ناگهانی دچار حملات ترس و وحشت شدید و احساس مرگ یا سکته میشود و در مواقع عادی بیمار همیشه نگران تکرار این حالت است. در بسیاری مواقع بیمار به علت از خروج از خانه به تنهایی یا احساس عدم کنترل در جاهای شلوغ خانه نشین می شود. نوع شایع دیگر اضطراب، ترس از حضور در جمع، حیوانات، حشرات، ارتفاع، فضای بسته یا آسانسور، خون و تزریق است (گله برگ، به نقل از پورافکاری،1371، ص216).
از انواع دیگر اضطراب عمومی احساس بیقراری، عصبانیت، خلق گرفته، عدم تمرکز، احساس سنگینی، درد در اندامها، احساس خستگی و اختلال در خواب است.این حالات خصوصاً در خانمها در زمانهای خاص مانند عادات ماهانه، پس از زایمان، سقط و دوران یائسگی شایعتر است.بیماران مبتلا به اضطراب و افسردگی از اختلالات شناختی مانند احساس منفی از خود، عملکرد خود و آیندهی خود که موجب عدم اعتماد به نفس میشود رنج میبرند. از مشکلات دیگر این بیماران تفکر خوب و بد است که تمام افراد و مسایل زندگی را به صورت خوب مطلق یا بد مطلق میبینند (کاپلان،2007، ص991).
این بیماران حتی در مورد مسایلی که به آنها ربطی ندارد خود را مقصر دانسته و سرزنش میکنند. این بیماران موفقیتهای خود را کوچک و بیارزش میشمارند و شکست خود را بزرگ و به تمام زندگی بسط میدهند و این مسأله احساس بیارزشی و عدم اعتماد به نفس را برای آنها به دنبال دارد.
2-2 مبانی نظری و ادبیات پژوهش
2-2-1 تاریخچه اضطراب
اختلالات اضطراب[3] بشری که در نوشتهجات طبی آمده است، گروه ناهمگن از سندروهای بالینی و تعریفها را در بر میگیرد. از نظر تاریخی، اصطلاحاتی نظیر، خستگی شدید عضو قلب و در قلب تحریک پذیر و «نوروز قلبی» و «سندرم فعالیت» و «آستنی عصبی عروقی» همه برای توصیف اختلالات فرض اضطراب که در آنها تنگینفس، تپش قلب، خستگی عدم تحمل فعالیت و اشتغال ذهنی با حالات جسمی علائم عمده اختلال را تشکیل میدادهاند، مورد استفاده قرار گرفتهاند، نور آستنی یا خستگی عصبی یکی دیگر از اصطلاحاتی است که برای اختلالات اضطراب فراوان بکار رفته است. نوروز اضطراب که بهوسیله فروید بکار رفت. برای متجاوز از چهل سال بر چسب عمده برای اختلالات اضطراب بود (کراز،به نقل از منصور،1368).
برای اولین بار پزشک آمریکایی بهنام بیرد[4] سال (1869) نور آستنی را تعریف کرد. بیمارانی که امروز آنها را مبتلا به نوروز اضطراب میشناسیم در نور استنی بیرد گنجانده میشود. معهذا برخی از بیماران مبتلا به هیستری و یا وسواس بیشتر در تعاریف او جا میگیرد بعد از او داکوستا[5] در سال (1871) سندرم خلل تحریکپذیری را گزارش داد.
فروید[6] در سال (1898) نوروز اضطراب را بهعنوان یک واحد بالینی از پسیکاستنی بازشناخت علامت اصلیاین بیماری نگرانی، اضطراب و دلهره میباشد که هر سه عملیات مختلفی از یک کیفیت اساسی است که به احساس پریشانی، انتظار خطری تربیت الوقوعها و احساسهای بدنی همراه است (گلبرگ،1368- ص59).
نوروز حالت اضطراب به طور عمده اختلال افراد جوان است که شروع آن معمولاً در اواسط دهه سوم عمر است و بهطور متوسط بیمار قبل از مراجعه برای درمان 5 سال علائم اضطراب را داشته است. شیوع حالات اضطراب در جمعیت نرمال در انگلستان و آمریکا 2 تا 5/4% ذکر گردیده است. معهذا این ارقام اطلاعاتی در مورد شدت علائم و درجه ناتوانی اجتماعی حاصل از این اختلال بدست نمیدهد.
اختلالات اضطراب در 14% بیماران قلبی و 2% بیماران جراحی شده مشاهده شده است. اختلالات اضطراب بهنظر میرسد که در کار طبابت خوب شناخته نمیشوند. عدم تشخیص اضطراب بدون تردید تا حدودی مربوط به این واقعیت است که اغلب علایم جسمی بارزترین خصوصیات حالات اضطراب را تشکیل می دهند. علت دیگر این است که بیمار مضطرب اغلب خود را مبتلا به یک اختلال جسمی تصور نموده و بیشتر به درمانگاه داخلی مراجعه میکنند تا مراکز بهداشت روانی (طریقتی،1367،ص53).
اضطراب کلی از شایعترین مسائلی است که در کار طبابت با آن برخورد میشود تخمین زده میشود که عمده بیماران را مبتلا به اختلال اضطراب مزمن نسبت به پزشکان 40 بر یک است و 30% کسانیکه پزشک عمومی مراجعه مینمایند از این ناراحتی در عزابند تشخیص افتراقی و ارزیابی طبیب عمومی در مورد اضطراب با رنگین کمانی از عوامل بیولوژیکی و انسانی روبرو است.
نقش پزشک ارزیابی تشخیص کامل در عین حال تعادلی است که بی جهت به قیمت نادیده گرفتن عوامل روانی و محیطی مهم روی جزء زیستی طبی موضوع تکیه نکند. حفظ این تعادل چندان آسان نیست در یک قطب پزشکی در خطر نادیده گرفتن علل پنهانی است در قطب دیگر ناتوانی در شناخت عوامل ایجادکننده روانی رفتاری و اجتماعی است. ممکن است منجر به یک سری مراجعات مکرر و بی حاصل گردد که اغلب استفاده از انواع دارو و آزمایشات گرانقیمت را به همراه دارد (مهریار،1373،ص38).
[1] Coplan
[2] Depression disorder
[3] Anxiety disorder
[4] Bird
[5] Dakusta
[6] Froid
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 229 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 87 |
*مقاله پژوهش درباره اضطراب*
چکیده:
موضوع پژوهش حاضر،و بررسی و مقایسه میزان اضطراب کلی دانش آموزان دختر و پسر محروم از پدر که مادرشان ازدواج مجدد کرده اند و آنهایی که مادرشان بعد از فوت پدر ازدواج مجدد نکرده اند وهمچنین دانش آموزان دخترو پسر دارای هر دو والد اصلی، می باشد که این افراد در پایه سوم راهنماییو در محدوده سن16-14سال قرار گرفته اند و نمونه گیری بصورت تصادفی از کلیه مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه شهر تهران در سال تحصیلی84-83 انجام گرفته است 0
بررسی و مقایسه به وسیله اجرای آزمون اضطراب آر0بی0کتل صورت گر فته است وهمچنین پرسشنامه ای به منظورتفکیک دانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد کرده اندودانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند همچنین بررسی نظارت آنها دراین امر تهی هشده واز دانش آموزان خواسته شد که پس از اتمام پاسخگویی به آزمون به سوالات این پرسشنامه جواب دهند.
سرانجام اینکه فرض کلی پژوهش مبنی بر معناداربودن تفاوت میزان اضطراب دانش آموزان محروم از پدرکه مادرشان ازدواج مجدد کرده اند وآنهایی که مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند تایید نشد0 البته بین میانگین این دو گروه تفاوت وجودداشت بطوریکه میانگین اضطراب گروه اول کمتر ازمیانگین اضطراب گروه دوم بود0 ولی دوفرض دیگر پژوهش مبنی برتفاوت میزان اضطراب دوگروه ذکرشده دربالا بادانش آموزان دارای هردو والدتایید شد0 همچنین مطابق بانتایج پاسخهای دانش آموزان به پرسشنامه دوم اینطور گزارش می شودکهاکثرا" باامرازدواج مجدد مادرمخالف بوده وآنهایی که مادرانشان ازدواج مجدد کرده اند دلیل این امررابیشتراصرار اطرافیان می دانند.
تقدیم به : پدرومادرم، عزیزانی که وجودشان برایم همه مهرووجودم برایشان همه رنج ، آنان که فروغ نگاهشان، گرمی وروشنی رویشان سرمایه های زندگی ام بوده وخواهد بود.
خواهرانم، که محبت هایش را هرگز فراموش نخواهم کرد
تقدیر:
اینک که به لطف ایزدمنان موفق شدم دوره به یادماندنی دانشگاه راپشت سربگذارم برخودلازم می دانم که به رسم ادب
وسنت نیکوی سپاس ازتمام اساتید بزرگواری که توفیق شاگردی درمحضرشان راداشته ام سپاسگزاری نمایم بویژه ازاستاد محترم وعزیزم جناب آقای سعید بهشتی که درانجام این
پژوهش مراازراهنماییهاوحمایتهای بی دریغ خویش بهره مند ساخته اند کمال تشکر و قدردانی رادارم.
فصل اول
بیان مسئله
مقدمه
ازدواج مسئله مهمی است که بسیار سفارش شده است زن ومرد افریده شده اند تا درکنار یکدیگر قرار گرفته وآرامش یابند . زن ومردی که هر کدام تنها زندگی می کنند می توانند باازدواج به افق تازه ای از زندگی دست یافته و بامشارکت یکدیگر بسیاری از مشکلاتشان را که شاید به تنهایی از عهده حل انها بر نمی امد ند را حل کنند وهمچنین از نظر سلامت روانی نیز تامین می شوند.هر چند ممکن است بعضی از ازدواج ها سرانجام خوشایندی نداشته باشد.
و کانون به علت های مختلف از هم بهپاشد ولی در مجموع می توان گفت که در روزگار پر کشمکش امروز ، شاید تنها جای امنی که می توان یافت محیط خانه و زندگی در کنار افراد خانواده است .
در خانواده علاوه بر حضور زن ومرد که بعد ها نقش مادر وپدر را بر عهده می گیرند ، فرزندانی نیز وجود دارند
که تر بیت وپرورش آنها بسیار حائز توجه واهمیت است وپدر ومادردر قبال این امر نقش اساسی برعهده دارند که باید بامشارکت یکدیگر این نقش راایفا کنند . حال اگر هر یک از آنها در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند یا اینکه در محیط خانواده حضورنداشته باشد عوارض ناگواری در پی خواهد داشت که دامنگیر همه اعضای خانواده مخصوصاً فرزندان خواهد شد، چرا که فرزنان والدین خود را تنها تکیه گاه خویش دانسته ودرغیاب آنها ممکن است دچارآسیب های جبران ناپذیری شوند.
عدم حضور والدین می تواند علل های مختلفی همچون طلاق مرگ آنها سفرهایطولانی و... داشته باشد که واکنش فرزندان در قبال هر کدام متفاوت است . آنها ممکن است از والد تنها انتظار زیادی داشته ودائم نگران باشند که آینده آنها چه خواهدشد . وظیفه والد تنها نیز بسیارمشکل می شود چرا که باید در یک لحظه هم نقش پدر را بازی کندوهم مادرراوتمام مسئلولیت های زندگی را به تنهایی به دوش بکشد.ااو باید تصمیم بگیرد که چگونه ازعهده وظایف خود برآید وکوچکترین تصمیم او در مورد اداره ی زندگی می تواند تاثیرات عمیقی برکل ساختار خانواده مخصوصافرزندا وسلامت روانی آنها داشته باشد. والدتنها ممکن است تصمیم به ازدواج مجدد بگیردتابتواند بامشارکت همسر جدید خود مشکلات رابهتر حل کند . فرزندان در قبال این امر واکنش های متفاوتی خواهند داشت که البته بر اساس سن وجنس آنها متفاوت می باشد .
البته کیفیت تاثیر ازدواج مجدد هنوز بطور مطلق بیان نشده واحتیاج به بررسی وتحقیقات گسترده ای دارد .
باتوجه به میزان وتعداد زیاد خانواده های تک سرپرست و واکنش های اطرافیان و جامعه در قبال این مسئله به نظر می رسد بایستی ابعاد مختلف آن مور د بررسی قرار گیرد تا شاید نتایج این پژوهشها بتواند پشتوانه تصمیم زنان ومردان همسر از دست داده جهت اخذ مناسب ترین تصمیم ها و تامین بهترین شرایط برای خود و فرزندانشان وهمچنین روشن شدن وظا یف ناپدری ونامادری در برابر فرزندان باشد .
بیان مسئله
درنظام فرهنگی هر جامعه ،نها د خانواده نقش اساسی بر عهده دارد ،امروزه بر خلاف آنچه درگذشت مرسوم بوده ، الگوی تازه ای از مشارکت زن و مرد درانجام امور خانه و تربیت فرزندان پدید آمده است که از آن جمله ،نقش پدر در رسیدگی به فرزندان و دقت در تربیت آنان است . تجربه تازه استفاده از ظر فیت فرزندان توسط پدران نشان داده است که کارکرد آموزشی خانواده دو چندان شده و تعامل والدین -کودکان معنای عمیق تری یافته است (فضائلی هاشمی،1381)
بیشتر ما فکر می کنیم تاثیر گذ اری پدران بر فرزندان خود ،به شکلی مستقیم از طریق ارتباط رو در رو ی روزانه صورت می گیرد و با این تصور عده ای فکر می کنند که تاثیر پدران بر فرزندان کمتر از مادران است زیرا وقت کمتری را با بچه ها می گذرانند .اما چنین تصوری لزوما درست نیست ،پدرانی که به نحو مطلو بی در دسترند ،می توانند الگوی پشتکارو انگیزه موقیعت بیشترفرزند خود باشند ،فرصت مکرربرای مشاهده و پیروی از یک پدرشایسته به رشد توانائی آموزشی و حل مسئله فرزندان کمک می کند( فضائلی هاشمی، 1381)
حذف نقش پدرخانواده فقدان او می تو ا ند عوارض جبران ناپذیری برساخت خانواده، مخصوصا فرزندان داشته باشد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 198 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 127 |
خانواده ، کانون مهر ، محبت و تربیت ومبنای شکل گیری زندگی اجتماعی است. وبنیادی ترین و اصلی ترین شکل و جزء اجتماعی است. جامعه سالم در گرو سلامت خانواده و تحقق سلامت آن مشروط به برخورداری اعضای آن از سلامت روانی است و هر جامعه ای برای تداوم و بقای خود نیاز به حفظ و بسط ارزش های خود در قالب خانواده دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اضطراب و افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین به مراکز مشاوره و مددکاری ناجا در شهر کرمانشاه می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افرادیست که در سال 1393 برای بررسی و رفع تعارضات زناشویی واختلافات خانوادگی خود به دوایر مشاوره ومددکاری نیروی انتظامی درسطح شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند. از میان آنها تعداد 100 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ودر دسترس انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه اضطراب کتل، مقیاس افسردگی بک و پرسشنامه تعارضات زناشویی(MCQ) استفاده گردیده است . طرح پژوهش از نوع همبستگی است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آماری ضریب همبستگی پیرسون ، تحلیل رگرسیون وآزمون Tاستفاده شده است. نتایج تجزیه وتحلیل یافته ها نشان داد که بین اضطراب وافسردگی با تعارضات زناشویی همبستگی مثبت معنا داری وجود دارد(P≤0/01). و افسردگی واضطراب ،تعارضات زناشویی را پیش بینی می کنند. ازنتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که تعارضات زناشویی عامل افزایش افسردگی واضطراب در بین زوجین است.
واژه های کلیدی : تعارضات زناشویی- اضطراب - افسردگی
فهرست مطالب
چکیده. 1
فصل یکم: مقدمه پژوهش
1-1 مقدمه. 3
1-2 بیان مسأله. 6
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش. 8
1-4 اهداف پژوهش. 11
1-4-1 هدف اصلی. 11
1-4-2 اهداف فرعی. 11
1-5 سؤالات پژوهش. 11
1-6 تعاریف اصطلاحات ومفاهیم. 12
1-6-1 تعاریف نظری. 12
1-6-2 تعاریف عملیاتی. 13
فصل دوم: پیشینه تحقیق
2-1 پیش درآمد. 15
2-2 اضطراب. 15
2-2-1 ماهیت اختلال های اضطرابی. 16
2-2-2 اختلال وحشتزدگی. 17
2-2-3 آگورافوبی. 17
2-2-3-1 فوبی خاص. 18
2-2-3-2 فوبی اجتماعی. 18
2-2-4 اختلال اضطراب فراگیر. 18
2-2-5 اختلال وسواس فکری-عملی. 19
2-2-6 اختلال استرس حاد و استرس پس از آسیب. 20
2-2-7 نظریه های روانشناختی در مورد اضطراب. 21
2-2-7-1 نظریه های روان پویایی. 21
2-2-7-2 نظریه رفتاری. 22
2-2-7-3 نظریه فیزیولوژیک. 22
2-2-7-4 نظریه پدیدار شناختی و وجودی. 23
2-3 افسردگی. 23
2-3-1 افسردگی چیست. 26
2-3-2 حالات افسردگی. 27
2-3-3 تاریخچه افسردگی. 28
2-3-4 طبقه بندی افسردگی. 28
2-3-4-1 اختلال های خلقی یک قطبی. 28
2-3-4-2 اختلال افسردگی اساسی. 29
2-3-4-3 اختلال افسرده خویی(دیس تایمی). 29
2-3-4-4 اختلال خلق ادواری. 29
2-3-4-5 اختلال دوقطبی. 30
2-3-5 شیوع افسردگی. 32
2-3-6 افسردگی درون زاد در مقابل افسردگی واکنشی. 33
2-3-7 افسردگی فصلی. 33
2-3-8 تشخیص افتراقی برای افسردگی. 34
2-3-9 منظور از افسردگی حاد یا گذرا چیست. 35
2-3-10 حملات افسردگی. 36
2-3-11 ملاک های تشخیص برای انواع افسردگی. 37
2-3-12 دیدگاههای موجود در مورد افسردگی. 41
2-3-12-1 دیدگاه زیست شناختی. 41
2-3-12-2 دیدگاه روان پویشی. 41
2-3-12-3 دیدگاه رفتاری. 42
2-3-12-4 دیدگاه شناختی. 43
2-4 تعارضات زناشویی. 45
2-4-1 ابعاد تعارض. 49
2-4-2 تعارضات خانوادگی چرا؟. 50
2-4-3 مفهوم تعارض. 51
2-4-4 تعاریف تخصصی متعددی از تعارض. 52
2-4-5 تعارض زناشویی از نظر وایل. 52
2-4-6 دیدگاههای تعارض. 52
2-4-6-1 دیدگاه سنتی. 53
2-4-6-2 دیدگاه روابط انسانی. 53
2-4-6-3 دیدگاه تعاملی. 53
2-4-7 عقاید مثبت ومنفی نسبت به تعارض ازنظر ویلموت وهاکر. 53
2-4-8 هشت کارکرد مثبت تعارض از نظر ترنر. 54
2-4-9 عوامل تعارض. 54
2-4-10 زمینه های تعارضات زناشویی. 55
2-4-11 مراحل تشدید تعارض زناشویی. 56
2-5 الگوهای ارتباطی. 57
2-6تجزیه وتحلیل تعارض. 58
2-7 روش های حل تعارض . 58
2-8 سبک ها و استراتژی های حل تعارض. 59
2-9 چهار سوال اساسی در حل تعارضات. 60
2-10تأثیر اضطراب بر روابط و تعارضات زناشویی. 62
2-11 پیشینه تحقیق. 65
2-11-1 پژوهش های داخلی. 65
2-11-2 پژوهش های خارجی. 71
فصل سوم: روش پژوهش
3-1 پیش درآمد. 76
3-2 روش پژوهش. 76
3-3 معرفی متغیرها. 76
3-4 جامعه آماری. 76
3-5 جامعه نمونه و روش نمونه گیری. 76
3- 6 ابزار پژوهش. 77
3-7 شیوه اجرا. 79
3-8 روش تجزیه وتحلیل داده ها. 79
فصل چهارم: یافته های پژوهش
4-1 پیش درآمد. 81
4-2 آمار توصیفی. 81
4-3 جداول ونمودارها. 82
4-3-1 جداول ونمودارهای فراوانی جمعیت شناختی پاسخ دهندگان به پرسشنامه. 82
4-4 آماراستنباطی. 86
4-5 روش آزمون سؤالات پژوهش. 86
4-6 تجزیه وتحلیل سؤالاتپژوهش. 87
4-7 خلاصه تجزیه وتحلیل ها و آزمون، به تفکیک هر سؤال. 87
4-7-1 آزمون سؤال اول. 87
4-7-2 آزمون سؤال دوم. 89
4-7-3 آزمون سؤال سوم. 91
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1 پیش درآمد. 93
5-2 بررسی سؤال ها. 93
5-3 مقایسه نتایج سؤالات باپژوهش های قبلی. 95
5-4 نتیجه گیری از نظر نگارنده. 96
5-5 محدودیتهای پژوهش. 96
5-6 پیشنهادهای پژوهشی. 97
5-6 پیشنهادهای کاربردی. 97
منابع و ماخذ. 98
پیوستها. 104
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول (2-1): فهرست نشانه های بالینی افسردگی. 31
جدول (2-2): ملاک تشخیصیDSM-IV-IR برای دوره افسردگی. 37
جدول (2-3): ملاک تشخیصیDSM-IV-IRبرای دوره مانی. 39
جدول (2-4): تفاوت های بالینی میان افسردگی وشیدایی. 40
جدول (2-5): خطاهای شناختی بک. 44
جدول (3-1): درجات وسطوح افسردگی در پرسشنامه افسردگی بک. 78
جدول (4-1): جنسیت پاسخ گویان. 82
جدول (4-2): وضعیت تأهلپاسخگویان. 82
جدول (4-3): سنپاسخگویان. 83
جدول (4-4): تحصیلاتپاسخگویان. 83
جدول (4-5): فراوانی متغیرهای افسردگی،اضطراب وتعارضات زناشویی 84
جدول (4-6): ضریب همبستگی وسطح معنی داری وتعداد داده ها بین دو متغیر اضطراب وتعارضات. 88
جدول (4-7): ضریب همبستگی ، ضریب تعیین و میزانT وسطح معنی داری اضطرابوتعارضات. 89
جدول (4-8): ضریب همبستگی وسطح معنی داری وتعداد داده ها بین دو متغیر افسردگیوتعارضات. 90
جدول (4-9): ضریب همبستگی ، ضریب تعیین و میزانTوسطح معنی داری افسردگیوتعارضات. 90
جدول (4-10): رگرسیون جهت پیش بینی تعارضات زناشویی براساس افسردگی و اضطراب. 91
جدول (4-11):ضرایب رگرسیون مرتبط با پیش بینی تعارضات زناشویی براساس افسردگی و اضطراب…. 91
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار (4-1): نمودار منحنی طبیعی. 87
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 32 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
*مقاله امنیت شغلی و با رویکرد ایمنی و سلامت*
امنیت شغلی با رویکرد ایمنی و سلامت و نقش آن در نگهداری کارکنان سازمان
چکیده
این مقاله به بررسی یکی از عوامل مهم نگهداری کارکنان یعنی ایمنی و سلامت حرفهای میپردازد. در ابتدا تعریف و مفاهیم مربوط ارائه میشود و سپس روشهای متداول بررسی و اقدام در زمینه بهداشت و ایمنی محیط کار نام برده شده و به قوانین ایمنی و سلامت حرفهای در ایران اشاره میگردد. همچنین فرهنگ، سخت افزار و سیستمها که عوامل کلیدی در ایمنی و سلامت حرفهای هستند مورد بررسی قرار میگیرند. مواردی راهنما به منظور ارزیابی عملکرد ایمنی و سلامت ارائه میشود. انواع برنامههای ایمنی بر مبنای مشوق و برمبنای رفتار تحلیل میشوند. بعد از این مطالب استرس مرد بررسی قرار میگیرد. پس از تعریف استرس و عوامل بوجود آورنده آن، عواملی که بر آن اثر گذاشته و از آن اثر میپذیرند، بررسی شده و سپس راهکارهایی در چارچوب مدیریت استرس برای بهینه کردن آن ارائه میشود.
1- مقدمه
یکی از رسالتهای اساسی مدیریت منابع انسانی نگهداری کارکنان توانمند میباشد. از آنجا که اقدامات نگهداری، مکملی بر سایر اقدامات و فرایندهای مدیریت منابع انسانی است، حتی اگر عملیات کارمندیابی، انتخاب، انتصاب و سایر اقدامات پرسنلی به نحو بایسته انجام شود بدون توجه کافی به امر نگهداری نتایج حاصل از اعمال مدیریت چندان چشمگیر نخواهد بود. نظام نگهداری منابع انسانی ابعاد متعددی را شامل میشود که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول در رابطه با حفظ و تقویت جسم کارکنان است مانند برقراری بهداشت و ایمنی در محیط کار، اجرای برانامههای ورزش و تندرستی و بعضی خدمات مشابه. دسته دوم شامل مواردی است که تقویتکننده روحیه علاقمندی کارکنان به کار و محیط کار میباشد مانند خدمات بیمه و بازنشستگی و خدمات پرسنلی. در صورت داشتن توجه و بکارگیری این موارد امنیت شغلی در کارکنان ایجاد شده و به رضایت شغلی آنها منتهی میشود که این امر خود از اهمیت بسزایی برخوردار است.
در مقاله حاضر تأکید اصلی بر روی موارد دسته اول است به این صورت که در ابتدا در مورد اصطلاحات ایمنی و سلامت و جنبههای قانونی آن بحث میشود و در ادامه به برنامهها و راهکارهای مدیریت ایمنی و سلامت حرفهای پرداخته میشود. در قسمت دوم مقاله بحث سلامت کارکنان با توجه به عامل کلیدی استرس در محیط کار با تمرکز بر روی شناخت و بهینه سازی میزان استرس بررسی میشود. در پایان امید است که توجه و بکارگیری مطالب و راهکارهای این مقاله در افزایش ایمنی و سلامت محیط کار، بهینه سازی سطح استرس و ایجاد امنیت شغلی مناسب و در نهایت ایجاد رضایت شغلی موثر باشد که این نیز یکی از عواملی است که در بهبود مستمر و تعالی سازمانها باید در نظر گرفته شود.
2- امنیت شغلی1 در آینده
در آینده و در تجارت تغییرات سریع باعث کوچکتر شدن سازمانها میشود و سازمانها به سمت مجازی شدن پیش میروند. سازمانها به صورت یک هسته مرکزی در میآیند و سایر قسمتها و کارکنان به صورت موقت در اطراف آنها قرار میگیرند و اکثر مردم برای خود کار خواهند کرد. پرداختها به صورت قسمتی از سود خواهد شد و جای دستمزدهای ثابت را میگیرد. کارکنان خود را باید با قراردادهای نامعین و مستقل وفق دهند. در این شرایط کارکنان مجبورند همواره در حال یادگیری باشند که دلیل این وضعیت افزایش روزافزون رقابت است. در آینده امنیت استخدام بر مبنای توانایی کارکنان در ایجاد ارزش افزوده میباشد. با توجه به این عوامل میتوان نتیجه گرفت که در آینده عمده مسئولیت ایمنی و سلامت به عهده کارکنان است (وارن 1996؛ یوسف 1998).
3- تعاریف و مفاهیم ایمنی و بهداشت کار
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 206 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 169 |
نوجوانی دوره ای بین کودکی و بزرگسالی است که او را با زنجیره ای از موانع تحولی و چالش های عدیده ای روبرو میسازد. درابتدا تکالیف طبیعی همچون تحول هویت و دستیابی به استقلال و سازگاری با همسالان وجود دارد. مرحله دوم گذر از کودکی به بزرگسالی است که باتغییرات فیزیولوژیکی در بدن و تحول شناختی مشخص میشود. این مرحله زمانی است که فرد نیازمند انجام نقش های اجتماعی در رابطه با همسالان و افرادی از جنس مخالف، انجام تکالیف مدرسه وتصمیم گیریهایی در رابطه با شغل میباشد (فرایدنبرگ[1]،1997). از آنجا که تغییرات و وجود تکالیف متفاوت نوجوان رادر معرض استرس عدیده ای قرار می دهد، لزوم واهمیت سازگاری و کنار آمدن با این استرس ها در این دوره نمایان میگردد. با توجه به این مقدمه اندکی به راهبردها و مهارتهای کنار آیی می پردازیم. کنار آمدن، متشکل از پاسخهایی (افکار، احساسات واعمالی ) است که فرد در برخورد با موقعیت های مشکل داری که درزندگی روزمره و در شرایط خاص با آنها مواجه میشود، بکار میگیرد. گاهی اوقات مشکلات حل می شوند و گاه در تلاش فردی برای برخورد با محیط مورد اغماض قرار میگیرند (فرایدنبرگ، 1997).
لازاروس[2] (1984) کنار آمدن را شامل کوششهایی به منظور سازگاری و انطباق با شرایط استرس آور در تلاش در جهت کاهش پیامدهای منفی ناشی از منبع استرس می داند.
در زمینه کنار آمدن با استرس[3] ،دو شیوه اصلی کنار آیی وجود دارد. شیوه اول روش متمرکز بر مسئله است یعنی فرد به استرس به عنوان موضوعی حل شدنی و هدف اصلی مینگرد و شیوه دوم روش متمرکز بر هیجان است. یعنی فرد مشکل را حل نمیکند بل سعی در کاهش پیامدهای هیجانی مشکل دارد. شماری از محققین، افرادی را که بوسیله کاهش دادن یا اجتناب کردن با استرس کنار آمده اند را با افرادی که از راهکارهای بیشتر مقابله ای و یا هوشیارانه نظیر جمع آوری اطلاعات و اقدام به عمل استفاده نموده اند، مقایسه کردند (هولاهان[4] و موس[5]، 1987) . در مجموع تحقیقات نشان می دهد که شیوه مقابله نسبت به اجتناب راهکار موفق تری است. افرادی که مستقیما با مشکل مواجه میشوند نه تنها با احتمال بیشتری آن را حل میکنند بلکه برای تحت کنترل درآوردن استرس در آینده بهتر آماده میشوند. در واقع برخی پژوهشها معتقدند، اجتناب مزمن از مشکلات، افراد را در معرض خطر استرس افزوده و شاید مسائل مرتبط با سلامتی قرار دهد (گین[6]، 1995).
مطالعه رود[7]، لونیسون[8] ، تیلسون[9] و سیلی[10] (1990) نشان داد که کنار آیی مسئله مدار[11] (در جهت حل مسئله) با افسردگی ارتباطی نداشت، اما شیوه ناکار آمد گریز رابطه مثبتی با افسردگی همزمان داشته و نیز با سطوح بالاتر افسردگی در آینده بدنبال رویدادهای پراسترس که در طی دو سال بعد رخ داد، همراه بود (گین، 1995).
تفاوتهای فردی نقش مهمی را در فرایندهای استرس و کنار آمدن بازی میکنند یکی از این متغیرها خوش بینی است. خوش بینی[12] رابطه منفی با انکار و فاصله گرفتن از مسئله دارد. خوشبینی تمایل به استفاده از کنار آمدن مسئله مدار و پذیرش استرس زندگی به شیوه ای واقعی دارد (کاسیدی[13]، 1999). به عبارت دیگر عامل کلیدی که افرادی که بطو موثری با مشکلات کنار می آیند را نسبت به کسانی که ممکن است چنین نباشند متمایز میکند، سبک اسنادی[14] آنهاست (آبرامسون[15] و همکاران 1978به نقل از کانینگهام[16]، 2001).
اسنادها، نگرش ها ، باورها و ارزیابیهایی هستند که مردم برای توصیف حوادثی که برایشان اتفاق می افتد، بکار می برند. سبک اسنادی که برای اولین بار در دهه1970 مطرح شد در حقیقت بر مدل درماندگی آموخته شده[17] افسردگی استوار است. اسناد کردن فرایندی منطقی و نظامدار است که طی آن شخص با ارزیابی دقیق از یکسری اطلاعات ودلایل رفتار دیگران را تفسیر میکند. در بعضی موارد ممکن است اسناد صحیح باشد، اما واقعیت این است که در بسیاری موارد این ارزیابی ها، با سوگیریهایی همراه است.
در موارد عدیده ای، افراد اسنادهای اشتباه غیرواقعی، دررابطه با حوادث زندگی شان درنظر میگیرند و این اسنادهای اشتباه به نوبه خود استرس افزوده ومشکلات روانشناختی متعددی را ایجاد نموده و تداوم می بخشند. به عنوان مثال فردی که از پایین بودن عزت نفس رنج می برد، مشکلات و موقعیت های منفی را بطور گسترده ای به دلایل درونی مثل عدم تلاش یاعدم توانایی و حوادث مثبت را به دلایل بیرونی مثل خوش شانسی و ساده بودن تکلیف نسبت میدهد، در حالی که واقعیت چنین نیست. در حقیقت عزت نفس آنها به یک اسناد اشتباه آغشته شده است. بعبارتی عزت نفس آنها پایین است و هیج چیز حتی موفقیت های بزرگ هم نمیتواند آنرا بالا ببرد (بارون[18]،1992،به نقل از هیبت الهی, 1373).
معمولا اسنادهای سببی در سه بخش طبقه بندی می شوند:
1-درونی بودن در برابر بیرونی بودن
2- پایداری در برابر ناپایداری
3- کلی بودن در مقابل خاص بودن
برخی مطالعات نشان داده که افراده افسرده در مقایسه با افرادعادی بیشتر از اسنادهای کلی، پایدار و درونی برای رویدادهای منفی و از اسنادهای خاص، ناپایدار و بیرونی برای رویدادهای مثبت زندگی شان استفاده میکنند. (ریکلمن[19] و هافمن[20]،1995).
مدل درماندگی آموخته شده اصلاح شده، چنین می پندارد که اینگونه افراد برای رویدادهای بد، عادت به پاسخ دادن با اسنادهای درونی ، ثابت و فراگیر و برای رویدادهای خوب، اسنادهای بیرونی، موقتی و خاص آن رویداد را دارند.
از بعد نظری بنظر می رسد که اسناد علی مقدم برانتخاب راهکارهای کنار آیی است. در این صورت انتظار می رود تغییر سبک اسنادی باید تغییراتی در شیوة کنار آمدن اثر بگذارد (کانینگهام و همکاران 2002).
بر طبق مدل شی یر[21] و کارور[22] خوش بینی و بدبینی بعنوان انتظار پیامدهای تعمیم یافته مثبت و منفی تعریف می شوند و باور دارند که این دو تعیین کننده های مهم سازگاری اند (شییروکارور، 1985). به عبارتی خوش بینی با پیامدهای روانشناختی مثبت تر و در مقابل بدبینی با پیامدهای روانشناختی منفی تر رابطه دارد.
در رابطه با سبک های کنار آیی نیز شواهد متقاعد کنندهای وجود دارد که نشان میدهد سبک های کنار آیی پیش بینی کننده های مهم روانی هستند. مطالعات روی نوجوانان بطور ثابتی به این نتیجه رسیده که حتی در موقعیت های غیر قابل تغییر ، افسردگی با سبک کنارآیی سازنده یا مسئله مدار رابطه ای معکوس و با سبک کنار آیی اجتنابی یا غیر سازنده رابطه مثبتی دارد (گلای شاو[23] و همکاران 1989، اباتا[24] وموس، 1991، سیفگ و کرنک[25]، 1993، گارمزی[26]، 1993، گانینگهام و واکر[27]، 1999 به نقل از کانینگهام 2002). آنها پیشنهاد کردند که مداخلات پیشگیرانه آینده باید با تمرکز بیشتر بر کاهش راهکارهای کنارایی غیر انطباقی در مقایسه با هدف معمول تر افزایش کنار آیی مسئله مدار باشد.
فهرست مطالب
فصل اول
مقدمه
۱-۱- بیان مساله
۱-۲- ضرورت و اهمیت تحقیق
۱-۳- اهداف تحقیق
۱-۴- فرضیه های پژوهش
۱-۵- متغیرهای پژوهش
تعریف اصطلاحات
۱-۶- تعاریف نظریو عملیاتی متغیرها
۱-۶-۱- مهارتهای مدیریت بر استرس
۱-۶-۲- سبک کنارآیی اجتنابی
تعریف عملیاتی
۱-۶-۳- سبک اسناد منفی
تعریف عملیاتی
۱-۶-۴- سلامت روانی
تعریف عملیاتی
۱-۶-۵- دانش آموز
۱-۶-۶- پایه تحصیلی
۱-۶-۷- جنسیت
خلاصه
فصل دوم
مقدمه
۲-۱- استرس یا فشارروانی
۲-۲- تعریف استرس
۲-۳- مدلهای استرس
۲-۳-۱- مدل محرک
۲-۳-۲- مدل پاسخ
۲-۴- ارزیابی های شناختی
۲-۵- استرس زاهای بالقوه
۲-۵-۱- فجایع ( وقایع آسیب زا )
۲-۵-۲- تاثیر وقایع مهم زندگی
۲-۵-۳-گرفتاریهای روزانه
۲-۶- استرس نوجوانی
۲-۶-۱- تأثیر محیط
۲-۶-۲- نشانه های استرس در نوجوانی
۲-۷- تعریف کنار آمدن
۲-۷-۱-کنارآمدن از دیدگاههای مختلف
۲-۷-۲- نظریه لازاروس درباره کنارآمدن
۲-۷-۳- شیوه های مختلف کنار آیی
۲-۷-۴- مقیاس هایی از سیاهه شیوه های کنار آیی
۲-۷-۴-۱-کنارآیی مسئله مدار:
۲-۷-۴-۲-کنارآیی هیجان مدار : شامل
۲-۷-۴-۳- ترکیبی از کنارآیی مسئله مدار و هیجان مدار :
۲-۸- عوامل موثر بر استرس و کنارآیی
۲-۸-۱- حمایت اجتماعی
۲-۸-۲- تفاوتهای فردی
۲-۸-۲-۱- شخصیت نوع A
۲-۸-۲-۲- اضطراب و روان رنجورخویی
۲-۸-۲-۳- سخت رویی
۲-۸-۲-۴- خوش بینی در مقابل بدبینی
۲-۸-۳- عزت نفس
۲-۹- سبک اسناد
۲-۹-۱- سبک اسناد خوش بین/ بدبین
۲-۹-۲- سبک اسناد و رابطه آن با سلامت و سبک های کنارآیی
۲-۱۰- سلامت روان و ابعاد آن
۲-۱۰-۱- مفهوم سلامت روان
۲-۱۰-۲- بیماری روانی و سلامت روان : مدلت حالت کامل
۲-۱۱- آموزش مهارتهای مدیریت بر استرس
۲-۱۱-۱- مقدمه ای بر استرس و کنارآیی
۲-۱۱-۲- راهکارهای ذهنی و عقلانی جهت کنارآیی با استرس
۲-۱۱-۳- روشهای فیزیکی کنار آمدن با استرس
۲-۱۱-۴- مهارتهای مطالعه، آمادگی برای امتحان و مدیریت بر زمان
۲-۱۱-۵- مهارتهای ارتباطی و میان فردی
۲-۱۱-۶- تقویت اعتماد به نفس،عزت نفس ومقابله با افسردگی و نگرانی
۲-۱۱-۶-۱- آموزش مجدد سبک اسناد در افسردگی
۲-۱۲- مروری بر پژوهشهای پیشین
تحقیقات انجام شده در ایران
رابطه سبک های اسناد و شیوه کنار آیی با استرس
بررسی ها در زمینه شیوه های کنار آیی با استرس
مروری بر پژوهشهای انجام شده در خارج
الف- آموزش مهارتهای مدیریت براسترس:
ب) تحقیقات پیرامون راهکارهای کنارآیی:
خلاصه
فصل سوم
مقدمه
۳-۱- جامعه آماری
۳-۲- نمونه پژوهش
۳-۳- شیوه نمونهگیری
۳-۴- ابزارهای اندازهگیری
۳-۴-۱- مقیاس کنارآیی نوجوانان
سبک اول یا حل مشکل کنارآیی بارور
سبک دوم، مراجعه به دیگران
سبک سوم، کنار آمدن نابارور (اجتنابی)
نحوه نمره گذاری
اعتبار و پایایی مقیاس کنارآیی نوجوانان
۳-۴-۲- مقیاس – R90-SCL
توصیف ابعاد ۹ گانه آزمون R – ۹۰ – SCL
الف- شاخص ضریب ناراحتی (PSDI)
ب – علامت شناسی کلی علائم مرضی ( GSI)
ج – جمع علائم مرضی (PST)
نمره گذاری آزمون – R90-SCL
پایایی آزمون – R90-SCL
اعتبار آزمون – R90-SCL
۳-۴-۳- پرسشنامه اسنادی در کودکان ونوجوانان
روایی و اعتبار پرسشنامه
۳-۵- روش اجرای پژوهش
۳-۶- طرح تحقیق
۳-۷- روشهای آماری در تحلیل داده ها
خلاصه
فصل چهارم
مقدمه
۴-۱- داده های توصیفی پژوهش
جدول ۴-۱: شاخص های توصیفی متغییر کسب کنار ایی اجتنابی گروههای آزمایش و گواه در مرحله پیش
جدول ۴-۲: شاخص های توصیفی متغیر سبک کنارآیی اجتنابی گروههای آزمایش وگواه در مرحله پس آزمون
جدول ۴-۳: شاخص های توصیفی متغیر سبک اسناد منفی و زیر مقیاسهای آن در مرحله پیش آزمون
جدول ۴-۴: شاخص های توصیفی متغیر سبک اسناد منفی و زیر مقیاس ها آن در مرحله آزمون
جدول ۴-۵: شاخصهای توصیفی متغیر سلامت روان و ابعاد آن در مرحله پیش
جدول ۴-۶- شاخص های توصیفی متغیر سلامت روان و ابعاد آن درمرحله پس
۴-۲- آزمون فرضیه های پژوهش
جدول ۴-۷: آزمون معناداری تفاوت میانگینها در سبک کنارآیی اجتنابی در دوگروه آزمایش و گواه
جدول ۴-۸: آزمون معناداری تفاوت میانگین های دو گروه (آزمایش وگواه) در زیرمقیاسهای سبک کنارآیی اجتنابی
جدول ۴-۹: آزمون معناداری میانگین های دو گروه آزمایش و گواه در کسب اسناد منفی
جدول ۴-۱۰: آزمون معناداری میانگین های دو گروه آزمایش – گواه در زیر مقیاسهای سبک اسناد منفی
جدول ۴-۱۱: آزمون معناداری تفاوت میانگین های دو گروه آزمایش و گواه در متغیر سلامت روان
جدول ۴-۱۲: آزمون معناداری تفاوت میانگین های دو گروه آزمایش و گواه در زیر ابعاد فهرست ۹۰ نشانه مرضی
خلاصه فصل چهارم
فصل پنجم
مقدمه
۵-۱- خلاصه و نتیجه گیری
۵-۲- بحث و جمع بندی (بحث دریافته ها)
۵-۳- محدودیت های پژوهش
۵-۴- پیشنهادات
پیشنهادات بکار بسته:
پیشنهادهایی جهت پژوهشهای بعدی:
فهرست منابع فارسی
ضمایم
برگه تکلیف خانگی: آگاهی از استرس روزانه
مروری بر دوره شیوه های کنار آمدن با استرس
آموزش تنفس و انبساط
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 200 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 248 |
نوجوانی دوره ای بین کودکی و بزرگسالی است که او را با زنجیره ای از موانع تحولی و چالش های عدیده ای روبرو میسازد. درابتدا تکالیف طبیعی همچون تحول هویت و دستیابی به استقلال و سازگاری با همسالان وجود دارد. مرحله دوم گذر از کودکی به بزرگسالی است که باتغییرات فیزیولوژیکی در بدن و تحول شناختی مشخص میشود. این مرحله زمانی است که فرد نیازمند انجام نقش های اجتماعی در رابطه با همسالان و افرادی از جنس مخالف، انجام تکالیف مدرسه وتصمیم گیریهایی در رابطه با شغل میباشد (فرایدنبرگ[1]،1997). از آنجا که تغییرات و وجود تکالیف متفاوت نوجوان رادر معرض استرس عدیده ای قرار می دهد، لزوم واهمیت سازگاری و کنار آمدن با این استرس ها در این دوره نمایان میگردد. با توجه به این مقدمه اندکی به راهبردها و مهارتهای کنار آیی می پردازیم. کنار آمدن، متشکل از پاسخهایی (افکار، احساسات واعمالی ) است که فرد در برخورد با موقعیت های مشکل داری که درزندگی روزمره و در شرایط خاص با آنها مواجه میشود، بکار میگیرد. گاهی اوقات مشکلات حل می شوند و گاه در تلاش فردی برای برخورد با محیط مورد اغماض قرار میگیرند (فرایدنبرگ، 1997).
لازاروس[2] (1984) کنار آمدن را شامل کوششهایی به منظور سازگاری و انطباق با شرایط استرس آور در تلاش در جهت کاهش پیامدهای منفی ناشی از منبع استرس می داند.
در زمینه کنار آمدن با استرس[3] ،دو شیوه اصلی کنار آیی وجود دارد. شیوه اول روش متمرکز بر مسئله است یعنی فرد به استرس به عنوان موضوعی حل شدنی و هدف اصلی مینگرد و شیوه دوم روش متمرکز بر هیجان است. یعنی فرد مشکل را حل نمیکند بل سعی در کاهش پیامدهای هیجانی مشکل دارد. شماری از محققین، افرادی را که بوسیله کاهش دادن یا اجتناب کردن با استرس کنار آمده اند را با افرادی که از راهکارهای بیشتر مقابله ای و یا هوشیارانه نظیر جمع آوری اطلاعات و اقدام به عمل استفاده نموده اند، مقایسه کردند (هولاهان[4] و موس[5]، 1987) . در مجموع تحقیقات نشان می دهد که شیوه مقابله نسبت به اجتناب راهکار موفق تری است. افرادی که مستقیما با مشکل مواجه میشوند نه تنها با احتمال بیشتری آن را حل میکنند بلکه برای تحت کنترل درآوردن استرس در آینده بهتر آماده میشوند. در واقع برخی پژوهشها معتقدند، اجتناب مزمن از مشکلات، افراد را در معرض خطر استرس افزوده و شاید مسائل مرتبط با سلامتی قرار دهد (گین[6]، 1995).
مطالعه رود[7]، لونیسون[8] ، تیلسون[9] و سیلی[10] (1990) نشان داد که کنار آیی مسئله مدار[11] (در جهت حل مسئله) با افسردگی ارتباطی نداشت، اما شیوه ناکار آمد گریز رابطه مثبتی با افسردگی همزمان داشته و نیز با سطوح بالاتر افسردگی در آینده بدنبال رویدادهای پراسترس که در طی دو سال بعد رخ داد، همراه بود (گین، 1995).
تفاوتهای فردی نقش مهمی را در فرایندهای استرس و کنار آمدن بازی میکنند یکی از این متغیرها خوش بینی است. خوش بینی[12] رابطه منفی با انکار و فاصله گرفتن از مسئله دارد. خوشبینی تمایل به استفاده از کنار آمدن مسئله مدار و پذیرش استرس زندگی به شیوه ای واقعی دارد (کاسیدی[13]، 1999). به عبارت دیگر عامل کلیدی که افرادی که بطو موثری با مشکلات کنار می آیند را نسبت به کسانی که ممکن است چنین نباشند متمایز میکند، سبک اسنادی[14] آنهاست (آبرامسون[15] و همکاران 1978به نقل از کانینگهام[16]، 2001).
اسنادها، نگرش ها ، باورها و ارزیابیهایی هستند که مردم برای توصیف حوادثی که برایشان اتفاق می افتد، بکار می برند. سبک اسنادی که برای اولین بار در دهه1970 مطرح شد در حقیقت بر مدل درماندگی آموخته شده[17] افسردگی استوار است. اسناد کردن فرایندی منطقی و نظامدار است که طی آن شخص با ارزیابی دقیق از یکسری اطلاعات ودلایل رفتار دیگران را تفسیر میکند. در بعضی موارد ممکن است اسناد صحیح باشد، اما واقعیت این است که در بسیاری موارد این ارزیابی ها، با سوگیریهایی همراه است.
در موارد عدیده ای، افراد اسنادهای اشتباه غیرواقعی، دررابطه با حوادث زندگی شان درنظر میگیرند و این اسنادهای اشتباه به نوبه خود استرس افزوده ومشکلات روانشناختی متعددی را ایجاد نموده و تداوم می بخشند. به عنوان مثال فردی که از پایین بودن عزت نفس رنج می برد، مشکلات و موقعیت های منفی را بطور گسترده ای به دلایل درونی مثل عدم تلاش یاعدم توانایی و حوادث مثبت را به دلایل بیرونی مثل خوش شانسی و ساده بودن تکلیف نسبت میدهد، در حالی که واقعیت چنین نیست. در حقیقت عزت نفس آنها به یک اسناد اشتباه آغشته شده است. بعبارتی عزت نفس آنها پایین است و هیج چیز حتی موفقیت های بزرگ هم نمیتواند آنرا بالا ببرد (بارون[18]،1992،به نقل از هیبت الهی, 1373).
معمولا اسنادهای سببی در سه بخش طبقه بندی می شوند:
1-درونی بودن در برابر بیرونی بودن
2- پایداری در برابر ناپایداری
3- کلی بودن در مقابل خاص بودن
برخی مطالعات نشان داده که افراده افسرده در مقایسه با افرادعادی بیشتر از اسنادهای کلی، پایدار و درونی برای رویدادهای منفی و از اسنادهای خاص، ناپایدار و بیرونی برای رویدادهای مثبت زندگی شان استفاده میکنند. (ریکلمن[19] و هافمن[20]،1995).
مدل درماندگی آموخته شده اصلاح شده، چنین می پندارد که اینگونه افراد برای رویدادهای بد، عادت به پاسخ دادن با اسنادهای درونی ، ثابت و فراگیر و برای رویدادهای خوب، اسنادهای بیرونی، موقتی و خاص آن رویداد را دارند.
از بعد نظری بنظر می رسد که اسناد علی مقدم برانتخاب راهکارهای کنار آیی است. در این صورت انتظار می رود تغییر سبک اسنادی باید تغییراتی در شیوة کنار آمدن اثر بگذارد (کانینگهام و همکاران 2002).
بر طبق مدل شی یر[21] و کارور[22] خوش بینی و بدبینی بعنوان انتظار پیامدهای تعمیم یافته مثبت و منفی تعریف می شوند و باور دارند که این دو تعیین کننده های مهم سازگاری اند (شییروکارور، 1985). به عبارتی خوش بینی با پیامدهای روانشناختی مثبت تر و در مقابل بدبینی با پیامدهای روانشناختی منفی تر رابطه دارد.
در رابطه با سبک های کنار آیی نیز شواهد متقاعد کنندهای وجود دارد که نشان میدهد سبک های کنار آیی پیش بینی کننده های مهم روانی هستند. مطالعات روی نوجوانان بطور ثابتی به این نتیجه رسیده که حتی در موقعیت های غیر قابل تغییر ، افسردگی با سبک کنارآیی سازنده یا مسئله مدار رابطه ای معکوس و با سبک کنار آیی اجتنابی یا غیر سازنده رابطه مثبتی دارد (گلای شاو[23] و همکاران 1989، اباتا[24] وموس، 1991، سیفگ و کرنک[25]، 1993، گارمزی[26]، 1993، گانینگهام و واکر[27]، 1999 به نقل از کانینگهام 2002). آنها پیشنهاد کردند که مداخلات پیشگیرانه آینده باید با تمرکز بیشتر بر کاهش راهکارهای کنارایی غیر انطباقی در مقایسه با هدف معمول تر افزایش کنار آیی مسئله مدار باشد.
فهرست مطالب