پاورپوینت درمان شناختی-رفتاری افسردگی در قالب جلسات درمان و 143 اسلاید پاورپوینت قابل ویرایش
پرسشنامه افسردگی بک(21 سئوالی) با شرح سئوالات، اجرا، نمره گذاری، تفسیر و پایایی و روایی
پروتکل درمان شناختی -رفتاری شامل شرح جلسه به جلسه با نمونه های و مثال ها و قابل استفاده برای فعالان درمان های روان شناختی
دسته بندی | روانپزشکی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 73 |
چکیده:
تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیرات اختلالات زبان در میزان افسردگی کودکان انجام گر فته است. در این پژوهش افراد مورد مطالعه 60 نفر دانشآموز دختر مقطع راهنمایی (سوم راهنمایی) از مناطق 17 و 13 و 10 آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی 84 انتخاب شدهاند و این پژوهش به شیوه تصادفی از میان دانشآموزان مدارس عادی و استثنایی انتخاب شدهاند.
و ابزار و اندازه گیری در این پژوهش شامل تست افسردگی بک بود و نتایج بررسی نشان داد که بین میزان افسردگی دانشآموزان مبتلا به لکنت زبان و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد.
مقدمه
زبان به معنای اعم عبارت است از وسیله کلامی یا غیر کلامی که جهت تفاهم و تفاهیم بین موجودات زنده به کار میرود و غنی ترین تجارب آدمی را ایجاد مینماید. (بلو اشتاین 1699) زبان در واقع نه تنها ارتباط فرد را با درون گروه و برون گروه فراهم می سازد بلکه وسیله ای برای انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر است به علاوه وسیله تنظیم زندگی بشر نیز میباشد. چه در اطراف انسان امور پراکنده وجود دارد که زبان آنها را طبقه بندی کرده و نامگذاری میکند (ریبو بروبیکر 1977 آزاد 1380).
گروهی از روانشناسان اندیشه را کلام صامت و زبان را فکر گویا دانسته و حتی با استفاده از وسایل فیزیکی دقیق ثابت کرده اند که هنگامی که فکر میکنیم در حقیقت به نوعی دستگاه تلکس خود را به کار می اندازیم (برنشتاین 1966 به نقل از فریاد درخشان 1382).
با توجه به آنچه گفته شد میتوان زبان را عامل اساسی در رشد و تکامل اجتماعی عقلانی و اخلاقی انسان دانست پژوهشهایی که توسط روانشناسان شوروی صورت گرفته حاکی است که کاربرد زبان موجب تسریع در اکتساب رفتارهای مختلف و تصمیم به جا در کودکان میگردد (جایخوف 1984 عبادی 1380).
همچنین بررسیهای متعدد نشان میدهد که کودکانی که رشد هوشی سریع دارند، سخن گفتن را زودتر شروع میکنند (کراوتیز 1966، به نقل از فریاد درخشان 1381).
یکی از عقبماندگی ذهنی و بدنی اختلال در رشد تکلم شناخته شده است علاوه بر اهمیت رشد تکلم و تاخیر آن در سازگاری های اجتماعی افراد میتوان از اهمیت تکلم در رابطه با وضعیت اقتصادی و میزان تحصیلات فرد نیز سخن گفت با توجه به اهمیت زیادی که برای تکلم برشمردیم اختلال در تکلم میتواند مشکلات زیادی در جنبه های مختلف اقتصادی تحصیلی و اجتماعی افراد مبتلا ایجاد کند (به قول پیچسمن 1986) لکنت زبان چیزی بیش از قطع جریان روان واژه هاست که از آن به عنوان ناروانی صحبت میکنیم لکنت زبان ناشی از واکنشهای عاطفی در مقابل تجربه های تلخ گفتاری است.
(سوال پژوهش)
آیا بین اختلال تکلم (لکنت زبان) و میزان افسردگی کودکان شهر تهران رابطه وجود دارد؟
آیا کودکان دچار لکنت زبان از کودکانی که روان و عادی صحبت میکنند افسرده تر هستند؟
(فرضیه پژوهش)
بین میزان افسردگی دانشآموزان مقطع راهنمایی (سال سوم) دچار لکنت زبان در شهر تهران با دانشآموزان عادی همان سن تفاوت وجود دارد.
(هدف پژوهش)
هدف این پژوهش بررسی رابطه لکنت زبان با افسردگی است بدین معنی که میزان افسردگی در بین افراد دارای لکنت زبان تا چه حد با افراد سالم (بدون لکنت) متفاوت است.
(ضرورت پژوهش)
زبان وسیله تفهیم و تفاهم و وسیله ارتباط بشر است و هر نوع اختلال که در زبان و بیان به وجود بیاید خللی در روابط اجتماعی به وجود میآورد. توجه به این اختلال به دلیل وجود عدد نسبتاً زیاد کودکان یا افرادی که دچار این اختلالات هستند دارای اهمیت فراوان میباشد.
از علل دیگری که باید حتماً به افراد دارای این اختلال توجه و رسیدگی بیشتری نمود، علت عاطفی ارثی، خانوادگی و اقتصادی است و عدم توجه به افراد دارای اختلال گویایی، موجب رنجش عاطفی آنان میشود. و از آن جایی که این افراد همیشه در سنین کودکی باقی نخواهند ماند بلکه بزرگتر شده و وارد اجتماع میشوند. آن وقت است که به علت بی توجهی به وضع عاطفی در کودکی به این نقص خود پی برده اند نسبت به اجتماع در آنها کینه ایجاد میشود (یریس، 1977، داوریان، 1367).
همچنین بی توجهی به ناسازگاری حسی- حرکتی کودک در دوران کودکی و نوجوانی موجب سوق دادن او با ناسازگاری در دوران جوانی خواهد شد. از نظر خانوادگی هم این موضوع حائز اهمیت است که وقتی چنین فردی خود ناخواه خانواده ای تشکیل میدهد چگونه میتواند فرزندان سالم تربیت کند؟
چگونه میتوان به فرزندانی که در دامان او لب به سخن باز میکنند طریقه سخن گفتن درست کلمات را بیاموزند؟ باید حداقل مرجعی باشد که پدران و مادران این کودکان بتوانند با مراجعه به آن مکانها مشکلات خود را رفع کنند. و احیاناً راهنمایی نیز بشوند. به آنها یاد داده شود که از نظر عاطفی چگونه با کودکان مبتلا به اختلالات گویایی خود رفتار کنند. تا آنها احساس حقارت نکرده و به خاطر این نقض قابل علاج، نقایص دیگری پیدا نکنند. گوشه گیر، دور از اجتماع و کینهتوز بار نیایند. اینگونه تحقیق های اجتماعی اگر با دلسوزی و علاقهمندی انجام شود میتواند تا حدی توجه خانواده ها و اجتماع را به این موضوع جلب کند: زیرا همین امر باعث میشود خانواده ها زودتر به وضع کودک پی برده و در نتیجه شانس بیشتری در معالجه کودک خود داشته و بنابراین توجه به این امر چه بسا موجب تسریع معالجه فرد مبتلا نیز بشود (یریس، 1977، داوریان، 1367).
از طرف دیگر میتوان با استناد از اطلاعات حاصل از این تحقیق برنامه ریزی های موثری جهت راهنمایی و کمک به افراد مورد مطالعه با توجه به توانمندی ها و خصوصیات آنها انجام داده و به ویژه این بررسی باعث میگردد که علاوه بر یافتن دیدی کمی جهت نگریستن و برخورد با این اختلال در زمینه ای یادگیری اجتماعی و سایر جنبه ها میتوان با اختیار گزاردن این اطلاعات به خانواده ها در آموزش آنان طرز برخورد آنها با افرادی که دارای این اختلال هستند را نیز کنترل و تعلیم نمود. تا برخوردهای غلط موجب بروز احتمالی ناراحتی ها و مشکلات جنبی نشوند.
شناخت ویژگیهای بارز روانی این افراد در زمینه عاطفی- هیجانی موجب استفاده صحیح از نیرومندی های موجود در افراد دارای لکنت زبان میگردد.
همچنین اگر بتوان در سطح وسیعی و بطور همه جانبه به این توانمندی ها توجه کافی مبذول داشت میتوان انتظار داشت که در پایان دوره آموزشی دبیرستان این افراد یک رضایت روانی در ارتباط با نوع و کیفیت آموزشی که دارا بودند برخوردار شوند. (یریس، 1977، داوریان، 1367).
مفاهیم و واژه ها:
لکنت زبان:
اختلال ریتم و سلامت تکلم که ممکن است بصورت سیلابها و کلمات یا انسداد در تولید آنها باشد (جانسون پورافکاری 1368).
تعریف عملیاتی لکنت زبان:
منظور از لکنت زبان در پژوهش حاضر افرادی هستند که با مراجعه به مراکز گفتار درمانی بنا به تشخیص متخصصان گفتار درمانی دارای لکنت زبان میباشند و به عنوان فرد لکنتی تشخیص داده شدهاند.
افسردگی:
واژه افسردگی به تجربه حالات ناشادی گفته میشود که تحمل آن دشوار است.
تعریف عملیاتی افسردگی:
منظور از افسردگی در این پژوهش نمره ای است که آزمودنی از آزمون افسردگی بدست میآورد.
مقدمه
قرنها و شاید بیش از دو هزار سال است که لکنت زبان مورد توجه قرار گرفته است و عقاید مختلف بسیاری در مورد طبیعیت و علت و درمان آن پیشنهاد شده است. علیرغم تلاشهای بسیار علت این اختلال هنوز کاملاً شناخته نشده است. برخی علت لکنت زبان را نارسایی مغزی می دانستند. گروهی تصور میکردند با جراحی زبان و یا لوزه ها مشکل برطرف میشود و عده ای آن را یک مشکل مادرزادی لاعلاج قلمداد میکردند.
اگرچه اختلال لکنت زبان ممکن است گاهی با ناهنجاری ها و یا مشکلات فیزیکی همراه باشد ولی در اکثر مواقع هیچگونه ضایعه و بیماری در شخص نمی توان یافت. مگر تنها لکنت زبان که آن هم تحت تاثیر عوامل متعدد طبیعی شدت و ضعف می یابد. احتمالاً لکنت زبان بیش از تمام اختلالات گفتاری دیگر توجه را به خود جلب کرده است ولی همچنان آیینه تاریک گفتار اختلال در مراحل رشد و تکامل گفتار است که تحت تاثیر عوامل مختلف به وجود میآید. نظر آدافر (1982) بر این است که فراوانی لکنت زبان در سنین سه تا هفت سالگی همزمان با تغییرات فیزیکی و روانی متعدد و قابل توجهی در این مقطع سنی است. او عقیده دارد که تکامل هماهنگ تمام سیستمهایی که در تکلم و بیان نقش دارند برای سلامت گفتار ضروری است و عناصر ژنتیک و محیط بر روند عادی تکامل این سیستمها تاثیر میگذارد.
کوپر (1976) معتقد است که لکنت زبان ثمره اثر زیانبخش عوامل متعدد روانی- فیزیکی است. بنابراین تا آنجا که امکان دارد باید علت اختلال را یافت و بر مبنای آن برای درمان مناسب برنامه ریزی کرد.
معلولیت گفتاری میتواند یکی از مهمترین عوامل شکست و ناکامی برای شخص باشد به ویژه وقتی که آن بی توجهی گردد و یا به اشتباه به معلولیت ذهنی یا جسمی ربط داده شود. بنابراین هر کوششی برای شناخت عمیق تر آن به رشد طبیعی کودک کمک میکند.
کثرت ناروانی گفتار در کودکان زیر سن دبستان و به نسبت کمتری در دوران دبستان و راهنمایی و مشاهده اضطراب و نگرانی والدین که گاهی به برخوردهای نادرست با کودکان می انجامد.
یافته های پژوهش
اختلالات زبانی
1-1 تعریف اختلالات زبانی:
اختلال زبان به هر گونه نارسایی در بیان و درک گفتار اطلاق میشود. نمونه ای از این اختلال لکنت زبان است که در آن شنونده به جای توجه به محتوای صحبت یک فرد به نحوه صحبت او توجه دارد، به عبارت دیگر هرگونه ناتوانی فرد در برقراری ارتباط طبیعی کلامی با افراد همزمان خود را اختلال زبانی گویند. این ناتوانی میتواند هم به درک و هم به بیان گفتار و زبان مربوط باشد. مثلاً فرد ناشنوایی که گفتار دیگران را به زبان مادریش درک کند دچار اختلال زبانی است. (خواجه پور، 1378).
اختلال زبانی به دلیل اشکالاتی که در برقراری ارتباط با افراد دیگر در جامعه ایجاد میکند مانع بزرگی در راه پیشرفت فرد در جامعه محسوب میشود. فردی که اختلال زبانی دارد شفعی متناسب با مهارت و توانایی های خود به دست نمی آورد و معمولاً نمی تواند تا سطح مطلوب تحصیل کند. اختلال در زبان سبب گوشه گیری اجتماعی فرد میشود و او را از مشارکت شایسته در گروههای اجتماعی باز می دارد به این دلیل و دلایل متعدد دیگر، این اختلال به بروز مشکلات عاطفی مثل خجالت، گوشه گیری، پرخاشگری، اضطراب و... منجر میشوند.
در نهایت باید گفت: همان گونه که زبان به عنوان وسیله ارتباطی بی نظیر در خدمت پیشرفت فردی و اجتماعی انسان است، اختلالات زبانی نیز مانع این پیشرفت اند (خواجه پور، 1378).
1-2 خصوصیات اختلالات زبانی
علائم ظاهری مختلفی وجود یک یا چند مقوله از اختلالات زبانی را در افراد مشخص میکند. مهمترین این علائم که با مشاهده آنها میتوان به وجود اختلال در فرد پی برد عبارتند از:
1- گفتار فرد به آسانی شنیده نمیشود. یعنی صحبت فرد خیلی آهسته است و شنونده معمولاً از فرد می خواهد که بلندتر صحبت کند یا حرف خود را تکرار کند. در این مورد افراد خجالتی که خیلی آهسته صحبت میکنند یا افرادی را که تارهای صوتی آنها فلج شده است و نمی تواند صداسازی کنند و در نتیجه فقط به صورت نجوا صحبت میکنند میتوان نمونه آورد. نمونه دیگر آنهایی هستند که حنجره شان مبتلا به سرطان شده است و آن را برداشته اند در نتیجه صدای آنها به صورت نجوا درآمده است (خواجه پور، 1378).
نمونه دیگر شخصی است که برای عارضه سرماخوردگی شدید به طور موقت دچار گرفتگی صدا و به عبارت دیگر گرفتار بی صدایی شده است و مخاطب او هنگامی متوجه حرفهای این شخص میشود که در برابر دهان او قرار گیرد (خواجه پور، 1378).
در مواجهه با موارد بالینی ای که این نوع در کلینیک های گفتار درمانی در حین مصاحبه و ارزیابی بیمار، مجبوریم گوشمان را نزدیک دهان او قرار دهیم یا در صورت امکان برای برقراری ارتباط از نوشتن استفاده کنیم.
2- گفتار فرد از نظر صوتی خوش آیند نیست: یعنی موقعی که فرد صحبت میکند، صدای او شنونده را ناراحت میکند. افرادی که صدایشان خیلی بلند است و یا کسانی که دورگه و زنگدار دارند شنیدن صدای آنها در درازمدت باعث خستگی و ناراحتی میشود گفتاری از این نمونه دارند. نمونه دیگر این گفتار در افرادی دیده میشود که صدایشان گرفته است و به هنگام بلند حرف زدن از گفتار آنها صدای خشخش شنیده میشود شایع ترین موارد فوق که با آن مواجه می شویم گرفتگی صدا از نوع خفیف تا شدید در بین کودکان، زنان و مخصوصاً معلمان و گویندگان است (خواجه پور، 1378).
3- فرد در زبان بومی خود، در تلفظ صداهای خاص مشکل دارد. نمونه این افراد کسانی اند که بیشتر صداها را غلط تلفظ میکنند، مثلاً کسانی که صدای «س» «s» را به صورت بین دندانی تلفظ میکنند، نمونه بارز آن در افراد ناشنوا است که به سبب ناتوانی در شنیدن درست صداهای بعضی از آنها را غلط تلفظ میکنند در نتیجه صحبت آنها نامفهوم است و فقط متوجه ریتم و آهنگ جمله شان می شویم(خواجه پور، 1378).
نمونه بالینی شایع این نوع کودکانی است که در موقع صحبت در شعر و سرود خوانی فقط آهنگ کلام را ادا میکنند و جمله ای مثل «سلام، صبح به خیر!» را به این صورت بیان میکنند «تلات توب به یل» (Talam tob beyl)
4- گفتار فرد فاقد وزن، آهنگ و تکیه و سرعت طبیعی است: نمونه این گفتار در افراد لکنتی دیده میشود که گفتار آنها سرعت طبیعی لازم را ندارند و پر از مکث و کشش و تکرار است. مورد نادری نیز به نام تندگویی وجود دارد که وزن، سرعت و آهنگ گفتار در آن مختل است و فرد به حدی تند صحبت میکند که کلام او نامفهوم جلوه میکند. موارد بالینی این نوع گفتار در برخوردهای روزمره با افرادی که لکنت زبان دارند مکرر مشاهده میشوند (خواجه پور، 1378).
5- گفتار فرد با سن و جنس او نامتناسب است: مثل فرد سی ساله ای که لحن هماهنگ صحبتش کاملاً کودکانه است. نمونه دیگر موردی است که صدای زیر زنانه دارد، یا زنی که صدای بم مردانه داشته باشد، این افراد معمولاً خودشان از غیرطبیعی بودن گفتارشان اطلاعی ندارند و به توصیه دیگران به کلینیک مراجعه میکنند و وقتی صدای ضبط شده خود را می شنوند متوجه تفاوت صحبت خود با دیگران میشوند (خواجه پور، 1378).
6- فرد در درک گفتار اشکال دارد: این گفتار بیشترین مقدار از افراد مبتلا به اختلال زبانی تشکیل میدهد. در اینجا فرد به دلایل مختلفی ممکن است قادر به درک زبان بومی خود نباشد و یا این توانایی را از دست بدهد. نمونه اول کودکان عقب مانده ذهنی و یا کودکان ناشنوا هستند که از درک گفتار دیگران ناتوان اند و یا به زحمت آن را درک میکنند. نمونه دوم افراد بزرگسالانی اند که در اثر ضربه یا سکته مغزی، توانایی درک گفتار دیگران را از دست می دهند مورد مربوط به ضربه مغزی در طی هشت سال جنگ تحمیلی به وضوح در کلینیک ها مشهود بوده است افراد متعددی به کلینیک مراجعه کرده اند که در اثر موج انفجار، اصابت ترکش به مغز از بین رفتن قسمتی از مغز و غیر آن.دچار مشکل شده اند ( خواجه پور ،1378).
1-3 شیوع اختلالات زبانی
تعیین میزان فراوانی اختلالات زبانی در زبان فارسی به صورت دقیق ممکن نیست. چون تاکنون کار پژوهشی عمده ای در این زمینه صورت نگرفته است و بیشتر داده های موجود به مدارس و کلینیک های گفتار درمانی تهران محدود میشوند. ولی بنا بر تجربه بالینی چندین ساله با افرادی که اختلالات زبانی داشته اند می توانیم بگوییم که اختلالات تولیدی و تاخیر در گفتار زبان از بالاترین میزان شیوع برخوردارند، و در هر کلاس مدرسه عادی حداقل یک تا پنج نفر را می یابیم که دچار اختلال تولیدی از خفیف تا شدیدند. همچنین مراجعان به کلینیکهای گفتار درمانی را اکثراً کودکان تشکیل می دهند که مراحل رشد گفتار و زبان آنها طی شده است و هنوز صحبت نمی کنند و یا صحبتشان نامفهوم است مقولات دیگر مثل زبان پریشی و اختلالات صوتی از کم ترین میزان فراوانی برخوردارند. لکنت زبان درصد بینابینی دارد. و میتوان گفت که بعد از اختلالات تولیدی و تاخیر در گفتار و زبان بیشتر مراجعان افراد لکنتیاند. جنسیت نیز در میزان شیوع اختلالات مخصوصاً لکنت زبان تاثیر دارد. معمولاً اختلالات زبان در افراد مذکر بیشتر از افراد مونث است. این نسبت در افراد لکنتی 3 به 1 است (سیف نراقی، 1382).
1-4 انواع اختلالات زبانی
اختلالات زبانی را از نظر علت شناسایی و علائم بالینی به شیوه های مختلفی تقسیم بندی میکنند. بررسی ما در موارد بالینی و داده های بالینی بر اساس صدای ضبط شده افراد در کلینیک است. اختلالات زبانی را از نظر بالینی به چهار دسته تقسیم میکنیم.
الف: اختلالات تولیدی
ب: اختلالات روانی گفتار
پ: اختلالات کارکرد زبانی
ج: اختلالات صوتی
صور گوناگون اختلالات زبانی به علل مختلفی به وجود می آیند که ذکر آنها در مبحث مربوط به خود آن اختلال مناسب خواهد بود (سیف نراقی، 1382).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 73 |
چکیده:
تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیرات اختلالات زبان در میزان افسردگی کودکان انجام گرفته است. در این پژوهش افراد مورد مطالعه 60 نفر دانشآموز دختر مقطع راهنمایی (سوم راهنمایی) از مناطق 17 و 13 و 10 آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی 84 انتخاب شدهاند و این پژوهش به شیوه تصادفی از میان دانشآموزان مدارس عادی و استثنایی انتخاب شدهاند.
و ابزار و اندازه گیری در این پژوهش شامل تست افسردگی بک بود و نتایج بررسی نشان داد که بین میزان افسردگی دانشآموزان مبتلا به لکنت زبان و عادی تفاوت معناداری وجود ندارد.
مقدمه
زبان به معنای اعم عبارت است از وسیله کلامی یا غیر کلامی که جهت تفاهم و تفاهیم بین موجودات زنده به کار میرود و غنی ترین تجارب آدمی را ایجاد مینماید. (بلو اشتاین 1699) زبان در واقع نه تنها ارتباط فرد را با درون گروه و برون گروه فراهم می سازد بلکه وسیله ای برای انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر است به علاوه وسیله تنظیم زندگی بشر نیز میباشد. چه در اطراف انسان امور پراکنده وجود دارد که زبان آنها را طبقه بندی کرده و نامگذاری میکند (ریبو بروبیکر 1977 آزاد 1380).
گروهی از روانشناسان اندیشه را کلام صامت و زبان را فکر گویا دانسته و حتی با استفاده از وسایل فیزیکی دقیق ثابت کرده اند که هنگامی که فکر میکنیم در حقیقت به نوعی دستگاه تلکس خود را به کار می اندازیم (برنشتاین 1966 به نقل از فریاد درخشان 1382).
با توجه به آنچه گفته شد میتوان زبان را عامل اساسی در رشد و تکامل اجتماعی عقلانی و اخلاقی انسان دانست پژوهشهایی که توسط روانشناسان شوروی صورت گرفته حاکی است که کاربرد زبان موجب تسریع در اکتساب رفتارهای مختلف و تصمیم به جا در کودکان میگردد (جایخوف 1984 عبادی 1380).
همچنین بررسیهای متعدد نشان میدهد که کودکانی که رشد هوشی سریع دارند، سخن گفتن را زودتر شروع میکنند (کراوتیز 1966، به نقل از فریاد درخشان 1381).
یکی از عقبماندگی ذهنی و بدنی اختلال در رشد تکلم شناخته شده است علاوه بر اهمیت رشد تکلم و تاخیر آن در سازگاری های اجتماعی افراد میتوان از اهمیت تکلم در رابطه با وضعیت اقتصادی و میزان تحصیلات فرد نیز سخن گفت با توجه به اهمیت زیادی که برای تکلم برشمردیم اختلال در تکلم میتواند مشکلات زیادی در جنبه های مختلف اقتصادی تحصیلی و اجتماعی افراد مبتلا ایجاد کند (به قول پیچسمن 1986) لکنت زبان چیزی بیش از قطع جریان روان واژه هاست که از آن به عنوان ناروانی صحبت میکنیم لکنت زبان ناشی از واکنشهای عاطفی در مقابل تجربه های تلخ گفتاری است.
(سوال پژوهش)
آیا بین اختلال تکلم (لکنت زبان) و میزان افسردگی کودکان شهر تهران رابطه وجود دارد؟
آیا کودکان دچار لکنت زبان از کودکانی که روان و عادی صحبت میکنند افسرده تر هستند؟
(فرضیه پژوهش)
بین میزان افسردگی دانشآموزان مقطع راهنمایی (سال سوم) دچار لکنت زبان در شهر تهران با دانشآموزان عادی همان سن تفاوت وجود دارد.
(هدف پژوهش)
هدف این پژوهش بررسی رابطه لکنت زبان با افسردگی است بدین معنی که میزان افسردگی در بین افراد دارای لکنت زبان تا چه حد با افراد سالم (بدون لکنت) متفاوت است.
(ضرورت پژوهش)
زبان وسیله تفهیم و تفاهم و وسیله ارتباط بشر است و هر نوع اختلال که در زبان و بیان به وجود بیاید خللی در روابط اجتماعی به وجود میآورد. توجه به این اختلال به دلیل وجود عدد نسبتاً زیاد کودکان یا افرادی که دچار این اختلالات هستند دارای اهمیت فراوان میباشد.
از علل دیگری که باید حتماً به افراد دارای این اختلال توجه و رسیدگی بیشتری نمود، علت عاطفی ارثی، خانوادگی و اقتصادی است و عدم توجه به افراد دارای اختلال گویایی، موجب رنجش عاطفی آنان میشود. و از آن جایی که این افراد همیشه در سنین کودکی باقی نخواهند ماند بلکه بزرگتر شده و وارد اجتماع میشوند. آن وقت است که به علت بی توجهی به وضع عاطفی در کودکی به این نقص خود پی برده اند نسبت به اجتماع در آنها کینه ایجاد میشود (یریس، 1977، داوریان، 1367).
همچنین بی توجهی به ناسازگاری حسی- حرکتی کودک در دوران کودکی و نوجوانی موجب سوق دادن او با ناسازگاری در دوران جوانی خواهد شد. از نظر خانوادگی هم این موضوع حائز اهمیت است که وقتی چنین فردی خود ناخواه خانواده ای تشکیل میدهد چگونه میتواند فرزندان سالم تربیت کند؟
چگونه میتوان به فرزندانی که در دامان او لب به سخن باز میکنند طریقه سخن گفتن درست کلمات را بیاموزند؟ باید حداقل مرجعی باشد که پدران و مادران این کودکان بتوانند با مراجعه به آن مکانها مشکلات خود را رفع کنند. و احیاناً راهنمایی نیز بشوند. به آنها یاد داده شود که از نظر عاطفی چگونه با کودکان مبتلا به اختلالات گویایی خود رفتار کنند. تا آنها احساس حقارت نکرده و به خاطر این نقض قابل علاج، نقایص دیگری پیدا نکنند. گوشه گیر، دور از اجتماع و کینهتوز بار نیایند. اینگونه تحقیق های اجتماعی اگر با دلسوزی و علاقهمندی انجام شود میتواند تا حدی توجه خانواده ها و اجتماع را به این موضوع جلب کند: زیرا همین امر باعث میشود خانواده ها زودتر به وضع کودک پی برده و در نتیجه شانس بیشتری در معالجه کودک خود داشته و بنابراین توجه به این امر چه بسا موجب تسریع معالجه فرد مبتلا نیز بشود (یریس، 1977، داوریان، 1367).
از طرف دیگر میتوان با استناد از اطلاعات حاصل از این تحقیق برنامه ریزی های موثری جهت راهنمایی و کمک به افراد مورد مطالعه با توجه به توانمندی ها و خصوصیات آنها انجام داده و به ویژه این بررسی باعث میگردد که علاوه بر یافتن دیدی کمی جهت نگریستن و برخورد با این اختلال در زمینه ای یادگیری اجتماعی و سایر جنبه ها میتوان با اختیار گزاردن این اطلاعات به خانواده ها در آموزش آنان طرز برخورد آنها با افرادی که دارای این اختلال هستند را نیز کنترل و تعلیم نمود. تا برخوردهای غلط موجب بروز احتمالی ناراحتی ها و مشکلات جنبی نشوند.
شناخت ویژگیهای بارز روانی این افراد در زمینه عاطفی- هیجانی موجب استفاده صحیح از نیرومندی های موجود در افراد دارای لکنت زبان میگردد.
همچنین اگر بتوان در سطح وسیعی و بطور همه جانبه به این توانمندی ها توجه کافی مبذول داشت میتوان انتظار داشت که در پایان دوره آموزشی دبیرستان این افراد یک رضایت روانی در ارتباط با نوع و کیفیت آموزشی که دارا بودند برخوردار شوند. (یریس، 1977، داوریان، 1367).
مفاهیم و واژه ها:
لکنت زبان:
اختلال ریتم و سلامت تکلم که ممکن است بصورت سیلابها و کلمات یا انسداد در تولید آنها باشد (جانسون پورافکاری 1368).
تعریف عملیاتی لکنت زبان:
منظور از لکنت زبان در پژوهش حاضر افرادی هستند که با مراجعه به مراکز گفتار درمانی بنا به تشخیص متخصصان گفتار درمانی دارای لکنت زبان میباشند و به عنوان فرد لکنتی تشخیص داده شدهاند.
افسردگی:
واژه افسردگی به تجربه حالات ناشادی گفته میشود که تحمل آن دشوار است.
تعریف عملیاتی افسردگی:
منظور از افسردگی در این پژوهش نمره ای است که آزمودنی از آزمون افسردگی بدست میآورد.
مقدمه
قرنها و شاید بیش از دو هزار سال است که لکنت زبان مورد توجه قرار گرفته است و عقاید مختلف بسیاری در مورد طبیعیت و علت و درمان آن پیشنهاد شده است. علیرغم تلاشهای بسیار علت این اختلال هنوز کاملاً شناخته نشده است. برخی علت لکنت زبان را نارسایی مغزی می دانستند. گروهی تصور میکردند با جراحی زبان و یا لوزه ها مشکل برطرف میشود و عده ای آن را یک مشکل مادرزادی لاعلاج قلمداد میکردند.
اگرچه اختلال لکنت زبان ممکن است گاهی با ناهنجاری ها و یا مشکلات فیزیکی همراه باشد ولی در اکثر مواقع هیچگونه ضایعه و بیماری در شخص نمی توان یافت. مگر تنها لکنت زبان که آن هم تحت تاثیر عوامل متعدد طبیعی شدت و ضعف می یابد. احتمالاً لکنت زبان بیش از تمام اختلالات گفتاری دیگر توجه را به خود جلب کرده است ولی همچنان آیینه تاریک گفتار اختلال در مراحل رشد و تکامل گفتار است که تحت تاثیر عوامل مختلف به وجود میآید. نظر آدافر (1982) بر این است که فراوانی لکنت زبان در سنین سه تا هفت سالگی همزمان با تغییرات فیزیکی و روانی متعدد و قابل توجهی در این مقطع سنی است. او عقیده دارد که تکامل هماهنگ تمام سیستمهایی که در تکلم و بیان نقش دارند برای سلامت گفتار ضروری است و عناصر ژنتیک و محیط بر روند عادی تکامل این سیستمها تاثیر میگذارد.
کوپر (1976) معتقد است که لکنت زبان ثمره اثر زیانبخش عوامل متعدد روانی- فیزیکی است. بنابراین تا آنجا که امکان دارد باید علت اختلال را یافت و بر مبنای آن برای درمان مناسب برنامه ریزی کرد.
معلولیت گفتاری میتواند یکی از مهمترین عوامل شکست و ناکامی برای شخص باشد به ویژه وقتی که آن بی توجهی گردد و یا به اشتباه به معلولیت ذهنی یا جسمی ربط داده شود. بنابراین هر کوششی برای شناخت عمیق تر آن به رشد طبیعی کودک کمک میکند.
کثرت ناروانی گفتار در کودکان زیر سن دبستان و به نسبت کمتری در دوران دبستان و راهنمایی و مشاهده اضطراب و نگرانی والدین که گاهی به برخوردهای نادرست با کودکان می انجامد.
یافته های پژوهش
اختلالات زبانی
1-1 تعریف اختلالات زبانی:
اختلال زبان به هر گونه نارسایی در بیان و درک گفتار اطلاق میشود. نمونه ای از این اختلال لکنت زبان است که در آن شنونده به جای توجه به محتوای صحبت یک فرد به نحوه صحبت او توجه دارد، به عبارت دیگر هرگونه ناتوانی فرد در برقراری ارتباط طبیعی کلامی با افراد همزمان خود را اختلال زبانی گویند. این ناتوانی میتواند هم به درک و هم به بیان گفتار و زبان مربوط باشد. مثلاً فرد ناشنوایی که گفتار دیگران را به زبان مادریش درک کند دچار اختلال زبانی است. (خواجه پور، 1378).
اختلال زبانی به دلیل اشکالاتی که در برقراری ارتباط با افراد دیگر در جامعه ایجاد میکند مانع بزرگی در راه پیشرفت فرد در جامعه محسوب میشود. فردی که اختلال زبانی دارد شفعی متناسب با مهارت و توانایی های خود به دست نمی آورد و معمولاً نمی تواند تا سطح مطلوب تحصیل کند. اختلال در زبان سبب گوشه گیری اجتماعی فرد میشود و او را از مشارکت شایسته در گروههای اجتماعی باز می دارد به این دلیل و دلایل متعدد دیگر، این اختلال به بروز مشکلات عاطفی مثل خجالت، گوشه گیری، پرخاشگری، اضطراب و... منجر میشوند.
در نهایت باید گفت: همان گونه که زبان به عنوان وسیله ارتباطی بی نظیر در خدمت پیشرفت فردی و اجتماعی انسان است، اختلالات زبانی نیز مانع این پیشرفت اند (خواجه پور، 1378).
1-2 خصوصیات اختلالات زبانی
علائم ظاهری مختلفی وجود یک یا چند مقوله از اختلالات زبانی را در افراد مشخص میکند. مهمترین این علائم که با مشاهده آنها میتوان به وجود اختلال در فرد پی برد عبارتند از:
1- گفتار فرد به آسانی شنیده نمیشود. یعنی صحبت فرد خیلی آهسته است و شنونده معمولاً از فرد می خواهد که بلندتر صحبت کند یا حرف خود را تکرار کند. در این مورد افراد خجالتی که خیلی آهسته صحبت میکنند یا افرادی را که تارهای صوتی آنها فلج شده است و نمی تواند صداسازی کنند و در نتیجه فقط به صورت نجوا صحبت میکنند میتوان نمونه آورد. نمونه دیگر آنهایی هستند که حنجره شان مبتلا به سرطان شده است و آن را برداشته اند در نتیجه صدای آنها به صورت نجوا درآمده است (خواجه پور، 1378).
نمونه دیگر شخصی است که برای عارضه سرماخوردگی شدید به طور موقت دچار گرفتگی صدا و به عبارت دیگر گرفتار بی صدایی شده است و مخاطب او هنگامی متوجه حرفهای این شخص میشود که در برابر دهان او قرار گیرد (خواجه پور، 1378).
در مواجهه با موارد بالینی ای که این نوع در کلینیک های گفتار درمانی در حین مصاحبه و ارزیابی بیمار، مجبوریم گوشمان را نزدیک دهان او قرار دهیم یا در صورت امکان برای برقراری ارتباط از نوشتن استفاده کنیم.
2- گفتار فرد از نظر صوتی خوش آیند نیست: یعنی موقعی که فرد صحبت میکند، صدای او شنونده را ناراحت میکند. افرادی که صدایشان خیلی بلند است و یا کسانی که دورگه و زنگدار دارند شنیدن صدای آنها در درازمدت باعث خستگی و ناراحتی میشود گفتاری از این نمونه دارند. نمونه دیگر این گفتار در افرادی دیده میشود که صدایشان گرفته است و به هنگام بلند حرف زدن از گفتار آنها صدای خشخش شنیده میشود شایع ترین موارد فوق که با آن مواجه می شویم گرفتگی صدا از نوع خفیف تا شدید در بین کودکان، زنان و مخصوصاً معلمان و گویندگان است (خواجه پور، 1378).
3- فرد در زبان بومی خود، در تلفظ صداهای خاص مشکل دارد. نمونه این افراد کسانی اند که بیشتر صداها را غلط تلفظ میکنند، مثلاً کسانی که صدای «س» «s» را به صورت بین دندانی تلفظ میکنند، نمونه بارز آن در افراد ناشنوا است که به سبب ناتوانی در شنیدن درست صداهای بعضی از آنها را غلط تلفظ میکنند در نتیجه صحبت آنها نامفهوم است و فقط متوجه ریتم و آهنگ جمله شان می شویم(خواجه پور، 1378).
نمونه بالینی شایع این نوع کودکانی است که در موقع صحبت در شعر و سرود خوانی فقط آهنگ کلام را ادا میکنند و جمله ای مثل «سلام، صبح به خیر!» را به این صورت بیان میکنند «تلات توب به یل» (Talam tob beyl)
4- گفتار فرد فاقد وزن، آهنگ و تکیه و سرعت طبیعی است: نمونه این گفتار در افراد لکنتی دیده میشود که گفتار آنها سرعت طبیعی لازم را ندارند و پر از مکث و کشش و تکرار است. مورد نادری نیز به نام تندگویی وجود دارد که وزن، سرعت و آهنگ گفتار در آن مختل است و فرد به حدی تند صحبت میکند که کلام او نامفهوم جلوه میکند. موارد بالینی این نوع گفتار در برخوردهای روزمره با افرادی که لکنت زبان دارند مکرر مشاهده میشوند (خواجه پور، 1378).
5- گفتار فرد با سن و جنس او نامتناسب است: مثل فرد سی ساله ای که لحن هماهنگ صحبتش کاملاً کودکانه است. نمونه دیگر موردی است که صدای زیر زنانه دارد، یا زنی که صدای بم مردانه داشته باشد، این افراد معمولاً خودشان از غیرطبیعی بودن گفتارشان اطلاعی ندارند و به توصیه دیگران به کلینیک مراجعه میکنند و وقتی صدای ضبط شده خود را می شنوند متوجه تفاوت صحبت خود با دیگران میشوند (خواجه پور، 1378).
6- فرد در درک گفتار اشکال دارد: این گفتار بیشترین مقدار از افراد مبتلا به اختلال زبانی تشکیل میدهد. در اینجا فرد به دلایل مختلفی ممکن است قادر به درک زبان بومی خود نباشد و یا این توانایی را از دست بدهد. نمونه اول کودکان عقب مانده ذهنی و یا کودکان ناشنوا هستند که از درک گفتار دیگران ناتوان اند و یا به زحمت آن را درک میکنند. نمونه دوم افراد بزرگسالانی اند که در اثر ضربه یا سکته مغزی، توانایی درک گفتار دیگران را از دست می دهند مورد مربوط به ضربه مغزی در طی هشت سال جنگ تحمیلی به وضوح در کلینیک ها مشهود بوده است افراد متعددی به کلینیک مراجعه کرده اند که در اثر موج انفجار، اصابت ترکش به مغز از بین رفتن قسمتی از مغز و غیر آن.دچار مشکل شده اند ( خواجه پور ،1378).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 70 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 110 |
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی مقایسه میزان افسردگی دختران داشجو وپسران دانشجو صورت گرفته است. جامعه آماری شامل کیله دانشجویان دختر وپسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز میباشد.
نمونه پژوهش شامل 60 نفر بوده که 30 نفر از دختران و 30 نفر از پسران دانشجو بوده که این پژوهش به روش نمونهگیری پس رویدادی از نوع (علی- مقایسهای ) انجام گرفته است و با استفاده از آزمون افسردگی «بک» پژوهش انجام گرفت.
سپس با استفاده از ابزار آماری و با بررسی میانگین دو گروه مقدار t محاسبه شده از t جدول کوچکتر بوده بنابراین نتیجه گرفته میشود که فرضیه پژوهش رد شده و فرضیه صفر تأیید شده است. یعنی بین میزان افسردگی دختران و پسران دانشجو تفاوت ناچیزی وجود دارد که این تفاوت معنادار نمیباشد.
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
درطول قرن بیستم انسان بیش از تمام تاریخ دستخوش دگرگونی از نظر شیوههای زندگی روابط اجتماعی ومسائل بهداشتی و پزشکی شده است. امروزه زندگی پیچیده ماشینی ایجاب میکند که با ظرافت خاص علمی به قضایا و پدیدههای محیط زندگی نگریسته شود. این ظرافت زمانی به اوج اهمیت میرسد که پدیدههای مورد بررسی درارتباط مستقیم با انسان باشد.
و در نتیجه جستجو برای شناخت واقعی خویشتن بیش از هر زمان دیگری برای انسان اجتناب ناپذیر است تا در این رهگذر بتوانند به گونهای مطلوب و سازنده با دنیای بیرون و درون خود رابطه منطقی برقرار کند وبر اساس یک شناخت درست و سنجیده با مسائل و مشکلات و پیچیدگی های زندگی خود رو به رو شودو از افتادن در دام نگرانیها و تشویشهای فکری و نگرشهای غلط خود را محفوظ نگه دارد.
گذشته نشان داده است که بسیاری از بیماریهای شایع غیر فراگیر بیماریهای روانی در کشورهای پیشرفته و صنعتی زائیده عواملی هستند که خود انسان آنها را خلق کرده و گرفتار آن شده است.لذا چنین عواملی قابل پیشگیری هستند(میلانی فر، 1379).
مشاهدات معمولی نشان میدهند که موفقیت شخص در سازش با مسائل زندگی به دلایل گوناگون تغییر میکند مثلاً در مواردی از قبیل شکست در عشق ، از دست دادن پول، بیماری، حادثه، مرگ فرد مورد علاقه ، ممکن است چنان انسان ازلحظه تولد تا هنگام مرگ به دیگران وابسته و نیازمند باشد و برای زنده ماندن از لحاظ جسمانی ، روانی ، اجتماعی به پرستاری و مراقبت دیگران نیاز دارد. انسان به تنهایی نمیتواند بار مشکلات خویش را به دوش کشد.
بارزترین علامت اختلالات عاطفی، تغییرات و نوسات اخلاقی کم دست که به شدت با اخلاق افراد سالم فرق دارد و به صورت افسردگی و یا خوشحالی زیاده از حد تظاهر میکند.(شاملو، 1380).
این باور که همه ما در برخورد با دشواری های زندگی واکنش شادی نشان میدهیم اغلب با تبلیغات روانشناسی و روانپزشکی از رنج و اندوه همخوانی ندارد. نتیجه فریبنده این نظریه به تأیید نرسیده است.
جستجو واکنشی برای سبب یابی سالم هر بیمار بد حالی است که از در وارد میشود و این در حالی است که جواب ساده و طبیعی و خیر خواهانه وجود دارد که میتوان آن را در قالب نسخهای نوشت.(دوپالو، 1381).
افسردگی از قدیمی ترین بیماری های شناخته شده و متداولترین انواع اختلالات روانی در همه زمانها و مکان هاست وتقریباً همه ما در طول زندگی گاهی احساس غم و افسردگی کردهایم.
مردم درموقعیتهای خاص همچون مشاجره با یک دوست و همکار، شکست شغلی، تحصیلی، بیماری پیری یا از دست دادن عزیزان احساس غمگینی میکنند افسردگی واکنش طبیعی انسان به فشارهای محیطی است.(راسل، 1374)
طبق تحقیقات انجام شده افسردگی در بین زنان آشکارا تأیید شده است. در جامعه ما جنس مونث بیشتر از جنس مذکر به ابزار نشانه های افسردگی تمایل داشته است در حالی که مردان برای خشم و بی تفاوتی بیشتر تقویت میشوند(روزنهان، 1380).
رابطه افسردگی با جنس زن میتواند به دلیل فعالیتهای آنزیم های شیمیایی ، استعداد ژنتیکی و دوره ماهیانه افسردگی پیش از قاعدگی دانست که به دلیل تغییرات خلق آنان است که بر آسیب پذیری زنان تأثیر میگذارد همچنین امکان دارد ناقلان زنانه ژن افسردگی ، افسرده شوند در حال که ناقلان مردانه این ژن الکلی میشوند. و اینکه زنان تصور ذهنی از بدن و تعقیب لاغری از طریق رژیم غذایی مربوط میشود. رژیم غذایی یک چرخه ناکامی و درماندگی را تشکیل میدهد.(روزنهان ، 1380)
میتوان به تحقیقاتی اشاره کرد که در سال 1978 توسط آریتی انجام شد ونشان داد که حدود 75 درصد بیماران افسردگی حاد دارند. تحقیق دیگری که در استرالیا توسط جیمز درسال 1978 انجام شد و نتایج آن حاکی از آن بود که تعداد خودکشی بین بیماران روانی 4 برابر بیشتر در مردها و 9 برابر درزنها.
هدف پژوهش و بیان ضرورت آن:
چون جوانان دانشجو ومتخصص فعالترین و بهترین بخش جامعه هستند که در آینده اداره بخشهایی از جامعه را به دست میآورند به همین علت باید بیشتر مورد توجه باشند تا اگر دچار مشکلات شدند بتوانیم هر چه سریعتر آن مشکل راشناسایی و رفع کنیم. چون در حال حاضر افسردگی شایعترین اختلال روانی دربین جوانان است و بیماران افسرده حدود 30 تا 40 درصد بیماران روانی را تشکیل میدهند باید به آن توجه بیشتری کرد تا با شناخت علائم آن برای پیشگیری و درمان راه حلهای مناسب پیدا کرد افسردگی یک انحراف عاطفی است به عبارت دیگر افکار منحرف و فریب آلود مجموعهای از احساسات غم و اندوه عدم اعتماد به نفس بی تفاوتی و بی حوصلگی خستگی و ضعف ، ناامیدی و یاس و ... راتحت عنوان افسردگی به دنبال خود میکشد و قربانی خود را به طرف خودکشی سوق میدهد. بنابراین باید گفت افکار غیر منطقی و غیر واقعی و فریب آلود میکروب و علت افسردگی هستند و چنانچه این افکار تصحیح و اصلاح شوند افسردگی درمان خواهد یافت.
سئوال پژوهش:
آیا بین افسردگی دختران و پسران دانشجو تفاوت معنا دار وجود دارد؟
فرضیه پژوهش
افسردگی دانشجویان دختر بیشتر از دانشجویان پسر است.
متغیرها:
مستقل: جنسیت در این تحقیق متغیر مستقل است.
وابسته: میزان افسردگی متغیر وابسته است.
تعریف مفهومی افسردگی
درسطح معمول بالینی افسردگی نشانگانی است که تحت خلق افسرده است وبراساس بیان لفظی یا غیر منطقی عواطف غمگین و اضطرابی و یا حالت های بر انگیختگی نشان داده میشود.
افت گذرا یا دوام دار تنود عصبی – روانی که به صورت یک مولفه بدنی (سردردها خستگی پذیری بی اشتهایی بی خوابی یبوست کاهش فشار خون و جز آن) ویک مولفه روانی احساس به پایان رسیدن نیرو کمتری توانمندی غمگینی و جز آن )نمایان میشود.
سقوط غیر قابل توجه تنود حیاتی در این حالت در قلمرو بدنی با خستگی دائم آشکار میشود. درقلمرو شناختی به صورت پراکندگی دقت ومشکل کوشش فکری و در قلمرو عاطفی وروانی به شکل حالتی مالیخولیایی که با هشیاری فرد نسبت به ناتوانمندی واکنش همراه است متجلی میشود.
حالت روانی ناخوشی که با دلزدگی یأس و خستگی پذیری مشخص میشود و در بیشتر مواقع با اضطرابی کم وبیش شدید همراه است.
دریک جمع بندی کلی توجه میشویم که مفهوم افسردگی به گونه متفاوت به کار رفته:
به منظور مشخص کردن احساس های غمگینی،یأس ، ناامیدی، و جز آن و بروز آنها به عنوان نشانه یک اختلال .
به منظور توصیف اختصاری یک نشانگان که شامل نشانه های عاطفی شناختی ، حرکتی، فیزیولوژیکی وغدد مترشحه است.(دادستان، 1378).
جنسیت: یعنی زن (xx) و مرد (xy) . انسانها از نظر جنسیت به 2 دسته زن ومرد تقسیم میشوند جنسیت تفاوتهای ظاهری را به همراه دارد.
تعریف عملیاتی افسردگی:
داشتن نمرهای در حد نمره افسردگی آزمون بک در این پژوهش مورد نظر است و افرادی که دارای نمرهای در حد افسردگی آزمون بک بودند به عنوان افراد افسرده مشخص شدهاند.
فصل دوم
گستره نظری پژوهش
تاریخچه افسردگی
تاریخچه افسردگی نه تنها در بسیاری از پژوهشها شایعترین اختلال روانی گزارش شده بلکه از قدیمی ترین نشانه های روانی است که در متون پزشکی به آن پرداخته اند. حدوداً 8 قرن پیش از میلاد مسیح شرح داده بودند. واژه و مفهوم «ملانکولی» در نوشته های بقراطی قرن 4 پیش از میلاد ارائه شده چنانچه ارسطو میگوید:
آنها که درفلسفه ، سیاست،شعر و هنر به جایگاه والایی میرسند همه گرایش ملانکولی دارند.(صنعتی،1371).
«افسردگی» تنها بیماری مردان شکست خورده، داغدیده، درماندگی،؛ ناتوان و آواره یا در بیمارستانها زندانی بودند بود. دانش روانشناختی افسردگی بیشتر نتیجه تلاش پژوهندگان این حوزه درسی وچند سال گذشته بوده است.(صنعتی ، 1378).
در سال 1915 در مقاله مشهور خود درباره ملانکول چنین نوشت: به احتمال زیاد یک عامل جسمی در آرامش حال بیمار به هنگام شب در خود دارد. پدیدهای که نمیتوان آن را به صورت روانزاد توجیه کرد.(قهرمانی، 1374).
حدود 450 سال قبل از میلاد بقراط از میلاد اصطلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی بکار بر د و حدود 100 سال قبل از میلاد کورنیلسون سلسوس در کتاب dem edicna افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود.
پزشکان دیگر از جمله ارسطو، جالینوس نیز این واژه ها را به کار بردند درقرون وسطی که طبابت در ممالک اسلامی رونق داشت رازی و ابن سینا و پزشک یهودی میمونه ملانکولی رابیماری شخصی تلقی نمودند. درسال 1986 نوبت نوعی بیماری روانی را توصیف نمود و آن را malanch licus manico نامید (قهرمانی ، 1374)
درقرن نوزدهم مولفان در گروه هذیان هایی که تک جنونی نامیده میشوند هزیان جزیی غمگینی با «مالیخولیایی هذیانی» را متمایز کردند ودر وهله بعد مفاهیم جنون ادواری و جنون دوشکلی با پارژه به منظور متمایزکردن افسردگی مراجعین که در تناوب با حالات شادی نا آرام بودند ظاهر شدند و سپس بیماری اخیر توسط امیل کاپلین در سال 1899 روان گسستگی آشفتگی افسردگی (مانیک- دپرسیو) نامیده شد.(دادستان، 1378)
تعاریف افسردگی
افسردگی یک از رایجترین اختلالهای عاطفی است افسردگی پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای زندگی است. عدم موفقیت در تحصیل یا کار، از دست دادن یکی از عزیزان و آگاهی از اینکه بیماری یا پیری توان ما را به تحلیل میبرد.از جمله موقعیتهایی هستند که اغلب موجب بروز افسردگی میشوند (هاشمیان، 1379).
افسردگی تنها زمانی نابهنجار تلقی میشود که با واقعهای که رخ داده متناسب نباشد و یا فراتر از حدی که برای اکثر مردم نقطه آغاز بهبود است ادامه یابد. شخص افسرده در احساس بی کفایتی و بی اندیشی غوطه ور میشود ، گاه زیر گریه میزند، ممکن است به فکر خود کشی بیفتد(هاشمیان، 1379).
افسردگی ها در شایعترین اختلالات روانی هستند اکثریت بیمارانی که از افسردگی در عذابند به پزشک مراجعه میکنند اکثراً از ناراحتیهای جسمانی، ازنداشتن انرژی ، احساس ضعف شکایت کرده و به همین دلیل بدون تشخیص باقی میمانند. خوشبختانه اکثر این بیماران پس از چند هفته یا حداکثرچند ماه بهبود مییابند.(پور افکاری، 1378)
کلمه افسردگی هنگامی که به یک حالت روحی نسبت داده میشود که تمام معانی عامیانه را در خود داشته باشد و نشانگر احساس کسالت روان، کمبود انرژی ، ازدست رفتگی و ناامیدی و بی فایده بودن است و بی علاقگی و بد بینی نیز به همراه آن آید.(راسل، 1380)
حالت افسردگی اغلب پس از نومیدی ویا احساس از دست دادن چیزی به وجود میآید ولی بسیاری از اوقات هم ظاهراً ناگهانی و خود به خود ایجاد میشود .(رواندوست، 1378)
اندوه است که به قول فرویدبه هنگام سوگواری و مالیخولیا[1]
اما در نهایت واکنشی جامع میباشد که در ضمیر انسان نهفته است بنابراین وظیفه درمان ترکیبی از اقدامات حمایتی در دوران ناراحتی است که با تشریع امر فقدان و متقاعد ساختن بیمار به اینکه فقدان و گرفتاری پیش آمده نه تنها نابود کننده نیست بلکه اغلب امری اجتناب ناپذیر است ورسالت خود را انجام میدهد و درواقع فرایندی که به جریان احساس اثر میگذارد تا شخص با رسیدن به خود آگاهی جدید احساسات خود را کنترل کند.(دوپالو، 1381).
این منطق آرایی میتواند بسیار خطرناک باشد زیرا در منظم روانپزشکی در نهایت نیمی از واقعیتها را مطرح میسازد. بحثی در این نیست که همه مادر مواردی در برابر احساسات واحد آسیب پذیر هستیم.
مطمئناًدر زندگی هر کسی کمبودهایی وجود دارد وبسیاری از آنها در ذهن شخص نهفته است. اما همه ناراحتیهای ذهنی که مراقبت های بالینی را ایجاب میکنند ناشی ازاین کمبودها و خسران ها نیستند. (همان منبع، 1381)
طبقه بندی افسردگی
هر گروه از روانشناسان با توجه به عوامل ایجاد کننده بیماری و علائم آن به نوعی تقسیم بندی رسیدهاند و از آنجا که علل و علائم افسردگی متنوع و گوناگون است.
در گذشته افسردگی ها را به دو دسته نوروزی و پسیکوتیک[2]تقسیم بندی
میکردند(قهرمانی، 1374)
تقسیم بندی توسط پتیل در 1971 انجام گرفت که وی بر اساس مسأله درون افسردگی را تقسیم کرد که عبارتند از:
طبقه بندی تقسیم افسردگی به دودسته اولیه و ثانویه بود.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 50 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 82 |
روان شناسان در دهه های اخیر در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از اختلالات و آسیب ها در ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش ، عدم احساس کنترل ، و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیت های دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب ، ریشه دارد . بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی ، آماده سازی افراد به خصوص نسل جوان جهت رویارویی با موقعیت های دشوار امری ضروری به نظر می رسد . در همین راستا روان شناسان با حمایت سازمان های ملی و بین المللی ، جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و ناهنجاریهای اجتماعی آموزش مهارت های زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده اند . ( طارمیان و همکاران 1378 ، ص 14 )
آنچه امروزه تحت عنوان مهارت های زندگی مشهود است تنها حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست بلکه بسیاری از این مهارتها در لابلای تعالیم الهی بخصوص در قرآن و احادیث معصومین بیان شده است . به طوری که تلاش برای برقراری ارتباط مفید و مؤثر با دیگران ، خودشناسی و توجه به ارزشها که از فصول اساسی درس مهارتهای زندگی است به کرات در قرآن ، نهج البلاغه ، و صحیفه سجادیه و احادیث منقول از سایر معصومین مورد تأکید قرار گرفته است . ( همان منبع ص 45 )
هدف اصلی سازمان بهداشت جهانی از ایجاد طرح مهارت های زندگی در زمینه بهداشت روانی این است که جوامع مختلف در سطوح جهان نسبت به گسترش ، به کارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارتهای زندگی را متمرکز بر رشد توانائی های روانی مانند حل مسئله ، مقابله با هیجانات ، خود آگاهی ، سازگاری اجتماعی و کنترل استرس بین کودکان و نوجوانان است اقدام نمایند . ( ناستاسیا 1998 مقاله )
با توجه به نقش مهم مدارس در تأمین بهداشت روانی دانش آموزان ، برنامه آموزش مهارتهای زندگی روش مؤثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تأمین و حفظ بهداشت روانی دانش آموزان تلقی می شود . به این ترتیب مدارس به جای این که تنها بر افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان تمرکز نمایند باید بر تأمین و حفظ روان آنان نیز تأکید نمایند و اقدامات لازم را به منظور تحقق هدف مذکور انجام دهند چرا که اگر هدف فوق تحقق یابد بسیاری از مشکلات تحصیلی و آموزشگاهی نیز خود به خود کاهش می یابند . ( همان منبع )
بیـان مسئله و سـؤالات پـژوهش
همان گونه که بروکز ( 1984 ) اشاره کرده است رویکرد مهارت های زندگی یک چهارچوب سازمان یافته ای را برای مراکز مشاوره و بهداشت روانی فراهم می کند و یک عنصر آموزشی یکسوی و مهم برای مدارس ابتدایی و دبیرستان می باشد .
حال با در نظر گرفتن هدف کلی این پژوهش سئوالاتی در همین راستا مطرح می شوند :
10. آیا بین سلامت روان کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
امروزه در سراسر جهان بر اهمیت بهداشت روانی تأکید می شود و روز به روز با انجام تحقیقات وسیع و گوناگون اهمیت و نقش آن در زندگی فردی . اجتماعی آشکارتر می گردد. به طوری که سال 2001 میلادی از طرف سازمان بهداشت جهانی ، تحت عنوان سال جهانی « بهداشت روانی » اعلام گردید . سازمان مذکور در این سال شعار « غفلت بس است ، مراقبت کنیم » را جهت آشکارتر ساختن موضوع مطرح نمود . ( سازمان بهداشت جهانی ، 2001 )
این امر نشان دهنده آن است که بهداشت روانی موضوعی است که باید در سطح جهان مورد توجه قرار گیرد یکی از دلایلی که در اهمیت این موضوع مطرح است ، شیوع روزافزون ابتلاء به انواع اختلالات روانی در سطح جهان است و دلیل مهم دیگر آن ، اهمیت و ضرورت پیشگیری از بیماری های روانی است می توان گفت عمده ترین هدف بهداشت روانی پیشگیری است و از سه نوع پیشگیری که در بهداشت روانی مطرح می شود پیشگیری اولیه مورد توجه بیشتری قرار دارد . در پیشگیری اولیه جمعیت سالم در جامعه مورد نظر است و تمام اقداماتی که در این حیطی صورت می گیرد در جهت آمادع سازی افراد و فراهم نمودن شرایط مناسب برای زندگی سالم از تماکمی جنبه های جسمانی ، روانی ، اجتماعی می باشد . بنابراین هدف ، افزایش آمادگی و توانایی افراد در برخورد صحیح و مناسب با رویدادهای زندگی می باشد .
حسینی ( 1378 ) معتقد است آموزش ، اساسی ترین روش پیشگیری اولیه است . از طرفی دیگر مهمترین و مؤثرترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه ، دوره نوجوانی است .
پژوهش ها نشان می دهند که آموزش مهارت های زندگی به ارتقاء بهداشت روانی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف زندگی کمک می کند و از اساسی ترین برنامه های پیشگیرانه در سطح اولیه به شمار می رود .
سلامتی بخش اصلی یک زندگی شاد است و مدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و آموزش علوم زندگی به آنان دارد.
امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی ، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر ساخته است . پژوهش ها بی شمار نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی ـ عاطفی ریشه های روانی ـ اجتماعی دارند . برای مثال ، پژوهش در زمنیه اعتیاد و سوء مصرف مواد نشان داده است که سه عامل مرتبط با سوء مصرف مواد عبارتند از : عزت نفس ضعیف ، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارت های ارتباطی . همچنین پژوهش ها نشان داده اند که بین خود کارآمدی ضعیف و مصرف سیگار و الکل ، سوء مصرف مواد ، رفتارهای مخاطره آمیز و ضعیف عملکرد شناختی رابطه معنا داری وجود دارد و مطالعات نشان داده اند که ارتقاء مهارت های مقابله ای و توانایی های روانی اجتماعی در بهبود زندگی بسیار مؤثر است . توانایی های روانی ـ اجتماعی عبارتست از آن گروه توانایی ها که فرد را برای مقابله مؤثر و پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می کند این توانایی ها فرد را قادر می سازد تا در رابطه با سایر انسان ها ، جامعه ، فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کند و سلامت روانی خود را تأمین نمایند . ( خانی ، 1380 ص 19 )
مهارتهای زندگی در جهت ارتقای توانایی های روانی ـ اجتماعی هستند و در نتیجه سلامت روانی ، جسمانی و اجتماعی را تأمین می کند . آموزش مهارتهای زندگی فرد را قادر می سازد تا دانش ، ارزشها و نگرش های خود را به توانای های بالفعل تبدیل کند . بدین معنا که فرد بداند چه کاری باید انجام دهد و چگونه آن را انجام دهد . مهارت های زندگی منجر به انگیزه در رفتار سالم می شود . همچنین بر احساس فرد از خود و دیگران و همچنین ادراک دیگران از وی مؤثر است . در ضمن منجر به افزایش اعتماد به نفس می شود بنابراین به طور کلی می توان گفت که منجر به افزایش سلامت روان افراد می شود و در پیشگیری از بیماریهای روانی و مشکلات رفتاری نقش مؤثری دارد . ( نوری و خانی ، 1377 ص 25 )
10. بین سلامت روانی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .
« موریس ، ای ، الیاس » از دانشگاه راجرز در آمریکا و مؤلف کتاب « تصمیم گیری اجتماعی و رشد مهارتهای زندگی مفهوم عامی از مهارت های زندگی ارائه می دهد . « مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر ، انجام مسئولیت های اجتماعی، انجام تصمیم گیری های صحیح ، حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسط به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند . ( نوری و خانی ، 1377 ص 16 )
در پژوهش حاضر منظور از مهارت های زندگی ، آموزش هایی است که در این مراکز به افراد در زمینه های تفکر مثبت ، تفکر خلاق ، ازدواج ، تصمیم گیری ، تفکر نقاد ، اضطراب ، افسردگی داده می شود .
فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس بهداشت روانی را چنین تعریف می کند : استعداد روان برای هماهنگ ، خوشایند و مؤثر کارکردن ، در موقعیت های دشوار ، انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خویش ، توانایی داشتن . ( گنجی ، 1379 ص 9 )
و یا سازمان بهداشت جهانی ( WHO ) بهداشت روانی را چنین تعریف می کند ، بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت معنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی ، روانی و جسمی ، بهداشت تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست . ( گنجی 1379 ، ص 9 )
در پژوهش حاضر سلامت روان توسط پرسشنامه 90ـ Scl سنجیده می شود پس منظور از سلامت روان نمره ای است که آزمودنی در آزمون 90ـ Scl می گیرد.
تعریف سلامت روان
سازمان بهداشت جهانی در سال 1986 تعریفی از سلامتی را ارائه دارد :
سلامتی گستره وسیعی است جهت توانمند ساختن فرد ها گروه ، که از یک طرف موجب واقعیت بخشیدن به آمال و آرزوها و ارضاء نیازها و از طرف دیگر باعث مقابله با محیط می شود بنابراین طبق تعریف فوق به نظر می رسد سلامتی یک منبعی برای زندگی روزمره است نه به عنوان وسیله ای برای زندگی ، یک مفهوم کاربردی و مثبت است که علاوه بر تأکید بر توانایی جسمانی افراد بر منابع فردی و اجتماعی آنان نیز تأکید می ورزد . ( اسکوفیلد ، 1998 مقاله )
اصلاح سلامت روانی ، اصطلاحی است که از آن برای بیان و اظهار کردن هدف خاصی برای جامعه استفاده می شود . هر فرهنگی براساس معیارهای خاص خود به دنبال سلامت روان است . هدف هر جامعه ای این است که شرایطی را که سلامت اعضای جامعه را تضمین می کند آماده نماید . سلامت روان بخشی از سلامت عمومی است . منظور از سلامت روان ، سلامت ابعاد خاصی از انسان مثل هوش ، ذهن ، حالت و فکر می باشد . از طرف دیگر سلامت روان بر سلامت جسمانی هم تأثیر دارد . بسیاری از پژوهش های اخیر مشخص کرده اند که یک سری اختلال های فیزیکی و جسمانی به شرایط خاص روانی مرتبط هستند . با وجود این که سلامت روان مفهوم وسیعی است اما هنوز یک تعریف کلی که مورد قبول همه باشد از آن به دست نداده اند هر فرد یا گروهی یک تصور خاص از سلامت روان دارد در حالی که در مورد سلامت جسمانی چنین حالتی وجود ندارد .
در سال 1948 ، کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی ، برای بهداشت روانی یک تعریف دو قسمتی ارائه می دهد :
1. بهداشت روانی حالتی است که از نظر جسمی ، روانی و عاطفی در حدی که با بهداشت روانی دیگران انطباق داشته باشد برای فرد مطلوب ترین رشد را ممکن می سازد .
2. جامعه خوب جامعه ای است که برای اعضای خود چنین رشدی را فراهم می آورد در عین حال رشد خود را تضمین می کند و نسبت به سایر جوامع بردباری نشان می دهد . ( گنجی ، 1379 ص 13 )
سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را براساس جنبه های زیستی و اجتماعی تعریف می کند . به نظر این سازمان ، بهداشت روانی برای فرد استعداد ایجاد روابط موزون با دیگران و استعداد شرکت در تغییرات محیط اجتماعی و طبیعی با استعداد کمک به تغییرات ، به شیوه سازنده ، قائل است . همچنین بهداشت روانی ایجاب می کند که بین تمایلات غریزی فرد هماهنگی وجود داشته است در این تعریف هیچ اشاره ای به بیماری نشده است .
در تعریف فوق و تعاریف مشابه آن ، سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد . طبق این تعریف شخصی که بتواند با محیط ( اعضای خانواده ، همکاران ، همسایگان و به طور کلی اجتماع ) خوب سازگار شود از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود . این شخص با تعادل روانی رضایت بخش پیش خواهد رفت . تعارضات خود را با دنیای برون و درون حل خواهد کرد و در مقابل ناکامی های اجتناب ناپذیر زندگی مقاومت خواهد داشت . اگر کسی توان انجام دادن این کارها را نداشته باشد و در نتیجه با محیط خود به شیوه نامناسب و دور از انتظار برخورد کند از نظر روانی بیمار محسوب خواهد شد ، زیرا با این خطر روبرو خواهد بود که تعارض های حل نشده خود را به صورت نوروز ( اختلالات خفیف رفتاری ) نشان می دهد و به شخص نوروتیک تبدیل می شود . ( گنجی ، 1379 ص 12 )
عده ای از روان شناسان معتقدند که سلامت روان ، داشتن هدفی انسانی در زندگی، سعی در حل عاقلانه مشکلات ، سازش با محیط اجتماعی براساس موازین علمی و اخلاقی و سرانجام ایمانی به کار و مسئولیت پذیری و پیروی از اصول نیکوکاری و خیر خواهی است. ( شفیع آبادی ، 1371 ص 85 )
لوینسون و همکاران سلامت روان را اینچنین تعریف کرده اند :
سلامت روان عبارتست از این که فرد چه احساسی نسبت به خود ، دنیای اطراف ، محل زندگی و اطرافیان دارد مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد ، چگونگی سازش وی به درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش . ( انصاری ، 1374 پایان نامه )
کارل مننجر می گوید :
سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود . ( همان منبع )
کینگزبرک بهداشت روانی را این چنین تعریف می کند :
تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضای مهم عشق ، کار و تفریح . ( همان منبع )
در سالهای اخیر انجمن کانادایی بهداشت روانی را در سه قسمت تعریف کرده است.
قسمت اول : نگرش های مربوط به خود ( شامل تسلط بر هیجان های خود ، آگاهی از ضعف های خود و رضایت از خوشی های ساده )
قسمت دوم : نگرش های مربوط به دیگران ( علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی ، احساس تعلق به یک گروه و احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و طبیعی .
قسمت سوم : نگرش های مربوط به زندگی ( رویارویی با الزام های زندگی ، پذیرش مسئولیت ها ، ذوق و توسعه امکانات و علایق خود ، توانایی اخذ تصمیم های شخصی و ذوق یا انگیزه خوب کارکردن . ( گنجی 1379 ، ص 13 )
به طوری که ملاحظه می شود ، این انجمن بهداشت روانی را در ارتباط با سازگاری با محیط و نگرشهای مربوط به خود و دیگران تعریف می کند اما به مفاهیم بیماری آسیب شناسی و ناسازگاری ارجاع نمی دهد . ( همان منبع )
طبق تعریف فرهنگ روانشناسی آرتور 1985 واژه سلامت روان ، برای افرادی که عملکردشان در سطح بالای از سازگاری هیجانی و رفتاری است به کار می رود و در مورد افرادی که صرفاً بیماری روانی ندارد به کار نمی رود . از نظر کاپلان و ساروک سلامت روان ، آن حالت بهزیستی است که افراد قادر باشند به راحتی در جامعه ، فعالیت کنند و پیشرفتها و خصوصیات شخصی برای آن رضایتبخش است . ( ادبی ، 1379 ، پایان نامه )
کنفرانس بین المللی بهداشت ، که با همکاری سازمان بهداشت جهانی و یونیسف در سال 1988 با شرکت 134 کشور در آلماآتا تشکیل شد سلامت روانی را سلامت کامل جسمانی ، روانی ، اجتماعی تعریف نموده است و نه فقدان بیماری و ناتوانی . ( ادبی ، 1379 ، پایان نامه )
آرچریک مبحث تاریخی را اضافه کرده و می گوید در جوامع به سرعت در حال تغییر و غیر قابل پیش بینی امروز توانایی اکتشاف محیط و ایجاد تعهد ، یک مهارت اساسی برای بقاء و لازمه سلامت روانی است . ( همان منبع )
ویژیگی های افراد سالم ( برخوردار از سلامت روان ) از دیدگاه های مختلف :
برای داشتن بهداشت روانی خوب ، شرایطی وجود دارد : روبروشدن با واقعیت ، سازگاری داشتن با تغییرات ، گنجایش داشتن برای اضطرابها ، کم توقع بودن ، احترام قایل شدن به دیگران ، دشمنی نکردن با دیگران و کمک رساندن به مردن . ( گنجی 1379 ، ص 13 )
1. افراد سالم از نظر روان احساس راحتی می کنند . خود را آن گونه که هستند می پذیرند ، از استعدادهای خود بهره مند می شوند در مورد عیوب جسمانی و ناتوانیهای خود شکیبا بوده و از آن ناراحت نمی شوند ، دیدگاه واقع گرایانه دارند ، دشواریهای زندگی را سهل می انگارند ، آن ها وقت کمی را در نگرانی ، ترس ، اضطراب و یا حسادت سپری می کنند . اغلب آرامند ، نسبت به عقاید تازه گشاده رو بوده و دارای طیب خاطر هستند ، شوخ طبع هستند و اعتماد به نفس دارند ، اگرچه از حضور در جمع لذا می برند اما به تنها بودن نیز اهمیت می دهند و وحشتی از آن ندارند ، همچنین از سیستم ارزشی برخوردارند که از تجارب شخصی شان سرچشمه می گیرد . بدین معنی که یک احساس شخصی مبتنی بر درست یا غلط بودن امور دارند .
2. افراد دارای سلامت روان ، احساس خوبی نسبت به دیگران دارند ، آنها می کوشند تا دیگران را دوست بدارند ، و به آنان اعتماد کنند ، چرا که تمایل دارند دیگران نیز آن ها را دوست باشند و به آن ها اعتماد نمایند چنین افرادی قادرند که با دیگران روابط گرمی داشته باشند و این روابط را ادامه دهند ، به علایق دیگران توجه می کنند و احترام می گذارند آنها به خود اجازه نمی دهند از سوی دیگران مورد حمله و فشار قرار گیرند و نیز سعی نمی کنند که بر دیگران تسلط یابند آنها با احساس یکی بودن با جامعه ، نسبت بر دیگران احساس مسئولیت می کنند .
در این بخش به بررسی دیدگاه های مختلف روانشناسی پیرامون ویژگی های افراد دارای سلامت روان می پردازیم :
دیدگاه روانپزشکی
دیدگاه روانپزشکی ، درباره فرد دید تعامل حیاتی دارد . طبق این دیدگاه فردی که از سلامت روانی برخوردار است که دارای نظام متعادلی است که خوب عمل می کند و اگر تعادل به هم بخورد بیماری روانی ظاهر خواهد شد . ( گنجی ، 1379 ، ص 22 )
دیدگاه های روان تحلیلی
دیدگاه روانکاوی معتقد است که شخصیت فرد از سه عنصر تشکیل می شود ، نهاد، من و من برتر . بنابراین به نظر آنان بهداشت روانی ، زمانی تضمین می شود که من با واقعیت سازگاری شود و همچنین تکانش های غریزی نهاد به کنترل درآید . ( همان منبع )
فروید به نقل از حسینی ( 1360 ) سلامت روانی را از یک طرف نتیجه تعادل بین سه عنصر نهاد ، من و من برتر و از طرفی دیگر نتیجه تعادل بین سطوح خود آگاه و ناخودآگاه می داند . فروید معتقد است که شخص سالم دو ویژگی دارد :
به نظر فروید ویژگی خاصی که برای سلامت روانشناختی ضروری است خود آگاهی می باشد یعنی هر آنچه که ممکن است در ناخودآگاه موجب مشکل شود ، بایستی خود آگاه شود ، شخص سالم از مکانیزم های دفاعی نوع دوستی ، شوخ طبعی ، پارسای و ریاضت و والایش یا تصعید استفاده می کند . ( نجات ، 1378 ، ص 34 )
همچنین به عقیده فروید ، شخص سالم کسی است که نیازهای تثبیت شده نداشته باشد ، نیازهای نهفته یا درونی شده اش در جهت معیارهای درونی شده من برتر باشد و براساس نیازهایش عمل نکند و نیازهایش با یکدیگر در تعارض و کشمکش نباشد . بعلاوه انسان برخوردار از سلامت روانشناختی موجودی منحصر به فرد است که بایستی به صورت یگانه مورد بررسی و مطالعه قرار بگیرد و دارای خصوصیات زیر باشد :
نظر هورنای ( 1945 ) به نقل از خدا رحیمی ( 1374 ) : انسان برخوردار از سلامت روان دارای این ویژگی ها می باشد : احساس امنیت می کند ، لذا فاقد پرخاشگری و خودشیفتگی است ، به دلیل آگاهی از خود واقعی و استعداد بالقوه خوی تسلیم محض محیط اجتماعی و فرهنگی نیست ، بلکه ابتکار و شخصیت خودش را عهده دار می شود ، خوشناسی و کوشش را برای تحقیق استعدادهای فطری و ذاتی وظیفه اخلاقی و امتیاز معنوی شخصیت سالم است و هدف او کمال است ، انسان سالم خودآگاهی دارد و از خود واقعی و استعدادهایش کم و بیش آگاه است و خودش بسیاری از مشکلات زندگی را حل می کند لذا به دیگران وابستگی ندارد .
از دیدگاه کارل یونگ ، فرایندی که موجب یکپارچگی شخصیت انسانی می شود مزیت یافت یا تحقق خود است .
این فرآیند خود شدن ، فرایندی طبیعی است این گرایش چنان نیرومند است که یونگ آن را غریزه نامید . در انسان مزیت یافته هیچ یک از وجوه شخصیت مسلط نیست ، نه هوشیار و نه ناهوشیار .
نه یک منش یا گرایش خاص و نه هیچیک از سنخ های کهن ، بلکه همه آن ها به توازی هماهنگ رسیده اند . از طرف دیگر به نظر وی همه جنبه های شخصیت باید به یکپارچگی و هماهنگی دست یابند به طوری که همه آنها بتوانند بیان شوند . افراد سالم از شخصیتی برخوردارند که یونگ آن را شخصیت مشترک ، خوانده است . چون دیگر هیچ جنبه شخصیت به تنهایی حاکم نیست . یکتایی فرد ناپدید می شود و دیگر چنین اشخاصی را نمی توان متعلق به یک سنخ روانی خاص دانست . ( گنجی 1379 ، ص 53 )
به عقیده آلفرد آدلر ، زندگی بودن نیست ، بلکه شدن است ، آدلر به انتخاب ، مسئولیت و معناداری مفاهیم در شیوه زندگی اعتقاد دارد و شیوه زندگی افراد را متفاوت می داند . محرک اصلی رفتار بشر ، هدفها و انتظار او از آینده است . فرد سالم به عقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر حیله و بهانه نیست او جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی ساطنده و مثبتی با دیگران دارد روابط خانوادگی صمیمی و مطلوب دارد و جایگاه خودش را در خانواده و گروه های اجتماعی به درستی می شناسد . همچنین فرد سالم در زندگی هدفمند و غایت مدار است و اعمال او مبتنی بر تعقیب این اهداف است . عالی ترین هدف شخصیت سالم ، تحقق خویشتن است . از ویژیگی های دیگر سلامت روانشناختی این است که فرد سالم همواره به بررسی ماهیت اهداف و ادراکات خویش می پردازد و اشتباهاتش را برطرف می کند . فرد خالق عواطف خودش است نه قربانی آنها . آفرینش گرایی و ابتکار فیزیکی از ویژگی های دیگر ایت افراد است . فرد سالم از اشتباهات اساسی شامل تعمیم مطلق ، اهداف نادرست و محال ، درک نادرست و توقع بی مورد از زندگی ، تقلیل یا انکار ارزشمندی خود و ارزش های و باورهای غلط می باشد . ( شاملو 1378 ، ص 43 )
اریکسون سلامت روانشناختی را نتیجه عملکرد قوی و قدرتمند سن می داند . من عنوان مفهومی است که نشان دهنده توانایی یکپارچه سازی اعمال و تجارب شخص به صورت انطباقی و سازشی است من تنظیم کننده درونی روان است که تجارب فرد را سازماندهی می کند و در نتیجه از انسان در مقابل فشارهای نهاد و من برتر حمایت می کند. هنگامی که رشد انسان و سازماندهی اجتماعی به نحو متناسب هماهنگ شود ، در هر کدام از مراحل رشد روانی ـ اجتماهی ، تواناییها و استعدادهای مشخصی ظهور می نماید در واقع به عقیده اریکسون سلامت روانشناختی هر فرد به همان اندازه است که توانسته است توانایی متناسب با هر کدام از مراحل زندگی را کسب کند . ( خدا رحیمی ، 1374 ، ص 78 )
اریکسون احساس هویت را نشانه سلامت فکر و روان می داند که خود از مراحل حس اعتماد ، خودمختاری ، ابتکار و اشتغال به کارهای سودمند می گذرئ و سرانجام به احساس هویت خود منجر می گردد . این احساس سرمایه داخلی است که بعد از طی موفقیت آمیز تمام مراحل ایجاد می گردد و با همانند سازی موفقیت آمنیز که به تنظیم محرک ها و غرایز اصلی فرد با توجه به فرصت ها و امکانات او منجر می شود ارتباط دارد. بدین ترتیب احساس هویت موجب اطمینان خاطری می گردد که به شخص قدرت انطباق و سازگاری می دهند . ( حسینی ، 1360 ، ص 20 )
رد واقع به نظر اریکسون ( 1968 ) هویت ، نشانه نشاط روانی است و هویت در مقابل سردرگمی نشانه یک شخصیت سالم در نوجوانی است .
اریک فروم تصویر روشنی از شخصیت سالم به دست می دهد . چنین انسانی به طور عمیق عشق می ورزد آفریننده است . قوه تعلقش را کاملاً پرورانده است و جهان و خود را به طور عینی ادراک می کند . حس هویت پایداری دارد . با جهان در پیوند است و در آن ریشه دارد . حاکم و عامل خود در سرنوشت خویش است . فروم شخصیت سالم را دارای جهت گیری بارور می داند . به نظر وی جهت گیری ، گرایش یا نگرش کلی است که همه جنبه های زندگی را یعنی پاسخ های فکری ، عاطفی و حسی به مردم ، موضوع ها و رویدادها ، خواه در جهان و خواه در خود ، در بر می گیرد ، بارور بودن یعنی به کار بستن همه قدرت ها و استعدادهای بالقوه خویش ، چهارجنبه شخصیت سالم ، در روشن ساختن مقصود فروم از جهت گیری بارور و مؤثر است . این چهار جنبه شامل عشق بارور ، تفکر بارور ، خوشبختی ، و جدان اخلاقی می باشد عشق بارور لازمه اش رابطه آزاد و برابر بشری است طرفین رابطه می توانند فردیت خود را حفظ کنند عشق بارور از چهار ویژیگی مهم برخوردار است ، توجه ، تحساس مسئولیت ، احترام و شناخت ، تفکر بارور مستلزم هوش ، عقل و عینیت است .
خوشبختی بحث جدایی ناپذیر و پیامد زیستن موافق جه گیری بارور و همراه همه فعالیت های سازنده می باشد . فروم میان دو نوع وجدان اخلاقی که عبارتند از : وجدان اخلاقی قدرت گرا و وجدان اخلاقی انسان گرا تفاوت قائل شده است . ( گنجی 1379،ص 19 )
دیدگاه رفتار گرایی
دیدگاه رفتار گرایی معتقد است که بهداشت روانی به محرک ها و محیط وابسته است . بدین ترتیب آنچه را که مکاتب دیگر بیماری روانی به حساب می آورند از دید رفتار گرایان ، رفتاری است که مانند سایر رفتارها آموخته شده است . به طور مسلم این رفتار با رفتاری که در برخی موقعیت ها به طور طبیعی اتخاذ و پذیرفته می شود مطابقت نمی کند . با این همه رفتار آموخته شده ای است که بنابراین می توان گفت رفتار ناسازگار مثل هر رفتار دیگری بر اثر تقویت آموخته می شود . به طور کلی از دیدگاه رفتار گرایی ، کسی دارای بهداشت روانی است که رفتارش به محیط معینی ، با نوعی بهنجاری رفتاری سازگاری دارد . ( گنجی 1379 ، ص 17 )
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 78 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 59 |
عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی، فراشناخت و افکار ناکارآمد
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 59
افسردگی نوعی اختلال روانی است که در آن خلق شخص آشفته میشود. چون افسردگی، اغلب مورد درمان قرار نمیگیرد پزشکان از تعداد واقعی افراد مبتلا به افسردگی اطلاع ندارند. با این حال، آنها میدانند که تعداد افراد افسرده کم نیستند در واقع، افسردگی به قدری متداول است که گاهی از آن به عنوان سرماخوردگی روانی یاد میشود (گنجی،1387).
2-1-2-2- اصطلاح افسردگی
اصطلاح افسردگی اغلب برای بیان اندوه عمیق به کار میرود. تقریباً همه افراد زمانی دچار غم و غصه شدهاند، اما کسانی که بیماری افسردگی دارند دلسردی و نومیدی شدیدی تجربه میکنند که مدت زیادی طول میکشد و معمولاً با زندگی خانوادگی، شغلی یا موقعیتهای اجتماعی آنها تداخل پیدا میکند.
اگر افسردگی عمده درمان نشود میتواند خطرناک باشد. افکار خودکشی جزء جداییناپذیر این بیماری است. هر چند که افراد مبتلا به افسردگی عمیق به ندرت نیروی کافی برای خودکشی دارند با کم شدن افسردگی احتمال بیشتری وجود دارد که اقدام به خودکشی کنند. افسردگی درمان نشده عمدهترین عامل خودکشی میباشد.افسردگی یکی از اختلالات عمده دوره نوجوانی و جوانی است.
افسردگی از زمانهای قدیم در نوشته ها آمده است و توصیفهایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلقی می خوانیم دربسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد . داستان عهد عتیق شاه سائول و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر ، هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده اند . حدود 450 سال قبل از میلاد ، بقراط اصطلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی بکار برد . در حدود 100 سال قبل از میلاد کورتیلوس سلسوس در کتاب De Medicina افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود . این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو (120 تا 180 سال بعد از میلاد ) و جالینوس ( 129 تا 199 سال بعد از میلاد ) نیز بکار بردند . در قرون وسطی طبابت در ممالک اسلامی رونق داشت و رازی و ابن سینا و پزشک یهودی ،میموند ، ملانکولی را بیماری مشخص تلقی می نمودند . در سال 1854 ژان پیرفالر حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید .
امیل کرپلین در سال 1986 بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی ، مفهوم بیماری مانیک دپرسیو راشرح داد که شامل اکثر ملاکهای تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند . کرپلین همچنین نوع خاصی از افسردگی را به نام « افسردگی رجعتی » که پس از یائسگی در زنها و در اواخر بزرگسالی در مردها شروع می شود را شرح داد ( پورافکاری، 1386) .
2-1-2-3- ملاکهای تشخیصی حملةافسردگی اساسی DSMIV
A پنج تا ( یا بیشتر ) از علائم زیر در یک دورة دو هفته ای وجود داشته اند و نشان دهندة تغییر از سطح عملکرد قبلی هستند ، حداقل یکی از علائم یا بصورت :
1ـ خلق افسرده و یا 2ـ از دست دادن علاقه و احساس لذت است .
- علائمی را که به وضوح ناشی از اختلال طبی کلی هستند ، یا هذیانها و توهمات ناهماهنگ با خلق را به حساب نیاورید .
1ـ خلق افسرده اکثر مواقع تقریباً هر روز ، یا با گزارش ذهنی ( مثل احساس غمگینی ، پوچی ) یا مشاهدات دیگران ( مثلاً غمگین و اشکبار بودن ).
- در کودکان و نوجوانان ممکن است بصورت خلق تحریک پذیر باشد .
2ـ کاهش قابل ملاحظه علاقه یا احساس لذت نسبت به تمام ، یا تقریباً تمام فعالیتها در قسمت عمدة روز ، تقریباً هر روز ( به طوریکه شرح ذهنی بیمار یا مشاهدات دیگران نشان می دهد) .
3ـ کاهش قابل ملاحظه وزن بدون پرهیز یا رژیم غذایی یا افزایش وزن ( مثلاً پیش از 5 درصد وزن بدن در یک ماه ) یا کاهش و یا افزایش اشتها تقریباً هر روز .
- در کودکان عدم بالا رفتن مورد انتظار وزن را در نظر بگیرید .
4ـ بی خوابی یا پر خوابی تقریباً هر روز .
5ـ تحریک یا کندی روانی ـ حرکتی تقریباً هر روز ( قابل مشاهده برای دیگران مربوط به احساسهای ذهنی بی قراری یا کندی که دریافت یا مطرح می گردد ).
6ـ خستگی یا فقدان انرژی تقریباً هر روز .
7- احساس بی ارزشی ، زیادی بودن یا گناه بی جا ( که ممکن است هذیانی باشد، تقریباً هر روز، فقط شامل خود ملامتگری و احساس گناه در مورد بیمار بودن نمی گردد) .
8ـ کاهش توانایی تفکر یا تمرکز ، یا بی تصمیمی تقریباً هر روز (به شرح ذهنی بیمار یا مشاهدات دیگران ) .
9ـ افکار تکرار شونده مرگ ( نه بصورت ترس از مرگ ) افکار انتحاری تکراری بدون نقشه خاص ، یا اقدام به خودکشی یا طرح خاص برای خودکشی .
B ـ علائم شامل ملاکهای یک دوره مختلط نمی گردد .
C ـ علائم ناراحتی قابل ملاحظة بالینی که با تخریب در عملکرد اجتماعی ، شغلی یاخانوادگی همراه است.
D ـ علائم ، ناشی از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده ( داروی نسخه شده یا داروی سوء مصرف یا یک اختلال طبی کلی مثل کم کاری تیروئید ) نباشد .
E ـ داغدیدگی توضیح بهتری برای علائم ارائه نکند . یعنی پس از فقدان فردی محبوب ، علائم بیش از دو ماه دوام یابد و با تخریب عملکردی بارز ، اشتغال ذهنی بیمارگونه با بی ارزشی ، تفکر انتحاری ، علائم پسیکوتیک ، یا کندی روانی ـ حرکتی همراه شود . (گنجی،1387).
فهرست مطالب
افسردگی
افسردگی چیست
اصطلاح افسردگی
ملاکهای تشخیصی حملةافسردگی اساسی DSMIV
نشانه های افسردگی
طبقه بندی
شیوع
نظریه های افسردگی
عوامل بیولوژیک
نظریه های روانکاوی
رویکرد شناختی بک
نظریة درمان عقلانی ـ عاطفی (الیس)
نظریه های یادگیری
رویکرد پردازش اطلاعات
نظریة اسناد
تفاوت افسردگی کودکان و بزرگسالان
فراشناخت
تعریف فراشناخت
مدل فراشناختی اختلالات روانشناختی:
متغیرهای فراشناخت از دیدگاه ولز
نظریه بروئر
افکار ناکارآمد
پیشینه تحقیقات انجام شده در ایران و جهان
پیشینه پژوهش ها در داخل کشور
پیشینه پژوهش ها در خارج کشور
فهرست منابع
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
هدف از معرفی این اختلال این بوده است که کودکان مبتلا به DMDD از کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی با شروع در کودکی تفکیک شوند. به طور کلی ، تحقیقات نشان نداده اند که اکثر کودکان که مبتلا به اختلال دوقطبی دیاگنوز می شوند و برای آن تحت درمان قرار می گیرند ، در بزرگسالی به اختلال دو قطبی مبتلا خواهند شد. بر عکس ، مطالعات طولی نشان می دهد که اکثر کودکانی که به خاطر تحریک پذیری شدید و رفتار گرانه تحت درمان قرار می گیرند ، در جوانی و اوایل بزرگسالی به اختلال افسردگی یک قطبی یا اختلالات اضطرابی مبتلا خواهند شد
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 367 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
افسردگی شایع ترین اختلال خلقی و عاطفی و بزرگترین بیماری روانی قرن حاضر است . افسردگی یک واکنش روانی- زیستی در برابر فشارها و استرس های روانی – زیستی در برابر فشارها و استرس های زندگی است . چنین حالت واکنشی و اختلال خاقی محدود به زمان و مکان خاصی نیست و می تواند در هر زمان و هر مکان و برای هر شخصی در هر موقعیتی که باشد ، پدید آید . در واقع خلق آدمی حاصل مجموعه ای از واکنش های عاطفی در یک موقعیت خاص و زمان معین است . خلق یک زمینه عاطفی زیر بنایی است که آکنده از گرایش های هیجانی و غریزی بوده ، به حالت های روانی ، احساسی انسان طعم خوشایند یا ناخوشایند می دهد و در بین دو قطب لذت و درد در نوسان است .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 234 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 71 |
« فهرست مطالب »
عنوان : صفحه :
چکیده
فصل اول :
مقدمه
بیان مسئله
هدف تحقیق
اهمیت پژوهش
فرضیه تحقیق
متغیرها
تعاریف عملیاتی اصطلاحات
فصل دوم :
ادبیات و پیشینه تحقیق
کاربردهای موسیقی درمانی
مزایای موسیقی درمانی
پژوهش هایی که در این زمینه وجود دارد
کار موسیقی درمانگران چیست؟
محل ارائه موسیقی درمانی
ابزار اصلی موسیقی درمانی
تأثیر موسیقی بر هورمونهای استرس زا
افسردگی چیست؟
تاریخچه ی افسردگی
علائم و نشانه ها
علتها
عوامل خطرزا
افسردگی در بین دانشجویان
عوامل استرس زا در دانشگاه
چه عواملی باعث افسردگی فرد می شوند
فصل سوم :
جامعه آماری
نمونه آماری
ابزار پژوهش
روش تحقیق
فصل چهارم :
یافته های پژوهش و تجزیه و تحلیل داده
فصل پنجم :
بحث و نتیجه گیری
پیشنهادات
محدودیت ها
منابع
ضمائم
چیکده :
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر موسیقی بر کاهش افسردگی دانشجویان رشته ی باغبانی ورودی 87 همچنین تاثیر موسیقی درمانی بر کاهش هورمون های استرس زا که در این پژوهش از دو گروه مستقل استفاده شد که جامعه مورد نظر دانشجویان رشته باغبانی ورودی 87 بدون تفکیک جنسیت بودند که طبق نمونه گیری 25 نفر از نمونه افرادی بودند که به موسیقی علاقه داشتند و به آن گوش می دادند و 25 نفر از نونه به موسیقی علاقه چندانی نداشتند و به آن کنتر گوش می دادند نمونه گیری به صورت تصادفی ساده صورت گرفت. ابزار پژوهش را پرسشنامه افسردگی به تشکیل میداد داه های آماری به دست آمده تجزیه و تحلیل شد از روش آماری T استیودنت محاسبه شد و به این نتیجه رسید که موسیقی تاثیر بسزایی در کاهش افسردگی داشته است. همچنین با توجه به منابع و تحقیقات انجام شده پزشگان و محققان نشان داده شد که موسیقی درمانی تاثیر بسزایی در کاهش هورمونهای استرس زا دارد.
فصل اول:
مقدمه :
رشته موسیقی درمانی یکی از شاخه های علوم درمانی است که در آن موسیقی درمانگراز موسیقی و فعالیت های گوناگون همراه با موسیقی به عنوان ابزار درمانی استفاده می نماید. در واین رشته موسیقی به عنوان ابزار و موسیقی درمانگر به عنوان فرد متخصص شرایطی را ایجاد می کند که می تواند بیمار را در یک روند مثبت صعودی در جهت کاهش استرس ها و ارتقاء سلامت قرار دهد و این شرایط ممکن است متناسب با جنس و سن بیمار و شدت بیماری در امراض مختلف متفاوت باشد.
پژوهش حاضر درصدد توصیفماهیت کاربرد و شرایط حرفه ای معیار های تخصصی و مزایای این درمان است.
موسیقی نیاز عاطفی زندگی معاصر انسان است و موسیقی درمانی روش استفاده به هنگام از موسیقی برای پاسخ به تمایلات احساسی ذهنی و اجتماعی همگان به خصوص آنان که از درد و تالم در ستوه اند.
موسیقی درمانی عبارت است از : کاربرد مداخله های ریمیتک یا موسیقیایی ویژه که توسط یک موسیقی درمان گر شده و به منظور نائل شدن به اصلاح ابقاء یا بهبود عمتکرد هیجانی اجتماعی پردازش ذهنی و سلامت جسمی یک فرد به کاربرده می شود.
در موسیقی درمانی از فعالیت موسیقیایی هم کلامی و هم اهنگین (توسط ساز) به منظور تسهیل تغییراتی استفاده می کنند که ماهیتا غیر موسیقیایی می باشند.
برنامه های موسیقی درمانی بر اساس ارزیابی فردی طرح درمانی و ارزشابی برنامه اتخاذ شده قرار دارند غالباً موسیقی درمانگران به عنوان عضوی از یک تیم بین رشته ای برنامه های خود را با گروه یا افراد، با تمرکز بر طیف وسیعی از پیامد ها، مشتمل بر کاهش درد و اضطراب، مدیریت استرس، ارتباطات و ابزار هیجانات آغاز می نماید.
موسیقی درمانی نوعی از خدمات بهداشتی نظیر درمان جسمی است. این نوع درمان مشتمل بر استفاده درمانی از موسیقی به منظور تحت تاثیر قرار دادن عملکرد جسمی، روانشناختی، شناختی و اجتماعی بیماران از هر سنی می باشد به دلیل اینکه موسیقی درمانی یک واسطه قوی است، می تواند پیامد های منحصر به فردی به دنبال داشته باشد و علاوه بر کاربرد در ارتباط با بیماران، به گونه ای موفق برای همه افراد در همه سنین و همه توانای ها فوائدی در بر داشته باشد.
اگر موسیقی را محموعه ای از اصوات موزون و دارای تیم تعریف کنیم، می توان ادعا کرد که اصولاً زندگی هر انسانی با موسیقی آغاز می شود چرا که صدای موزون ضربان قلب هر مادی برای فرزندش که به دنیا خواهد آورد، می تواند به عنوان موسیقی آرام بخش تلقی شود.
بیان مساله :
هدف کلی این پژوهش اینست که آیا بین دانشجویانی که موسیقی گوش می دهند و دانشجویانی که موسیقی گوش نمی دهند ازنظر افسردگی اختلاف معنا داری وجود دارد یا نه؟
و دیگر اینکه موسیقی در چه سطحی میتواند بر روی افسردگی افراد تاثیر داشته باشد.
و در کل معرفی موسیقی درمانی و تاثیرات شگرفی که بر تن و روان آدمی دارد.
موسیقی درمانی، درمانی موثر و معتبر برای افرادی است که نیاز های روانی، اجتماعی، شناختی، ارتباطی، تاثیر پذیری و کلامی دارند، تجربیات پزشکان نتایجی نشان داد هاند که چشمگیر و بی نظیر بوده است.
موسیقی شکلی از تحرک حسی است که پاس ها را به موقعیت های آشنا تبدیل کرده سپس پیش بینی پذیری را بالا برده و احساس امنیت مرتبط با آن را مهیا می سازد.
در پژوهش حاضر سعی بر این بوده که رشته موسیقی درمانی به عنوان یک راه حل مفید و موثر برای بهبود بیماریهای روانی یا بیماریهای حیطه پزشکی بسیار مفید بوده و باعث کاهش هورومونهای استرس زا در بدن تمام افراد می شود، معرفی و شناسانده شود.
اهمیت پژوهش :
بی شک تاریخ هنر ایران سراسر عشق و علاقه و عرفان و دلداگی است اما واقعیت این است که در این چند قرن این شور و عشق با شناخت و فهم علمی ارتقاء پیدا نکرده است، فرهنگ و عادات شنوایی مردم همپای رشد و توسعه دانش موسیقی پیشرفتی نداشته و دورای پیرامون مصرف موسیقی عاطفی، حزین و شیدایی ومجهور مانده است. از این رو ذهن موسیقیائی مردم ایران نیازمند ارتقاء است و لازمه ارتقاء شنوایی و درک موسیقی آشنایی و شناخت و استفاده از موسیقی بخصوص موسیقی ملی به مفهوم واقعی آن است.
(پترز ، 1380، ص 10)
از موسیقی درمانی به خاطر خاصیت موثر آن در تسکین درد های جسمانی درمنزل و بیمارستانها و در کمک به زایمان، در تعادل خلق و خو تعادل روانی به توانبخشی جسمی و کمک به آرامش و خوابیدن و آسان کردن یاد گیری و در کل برای کمک به افراد تقریباً در تمامی زمینه های زندگی استفاده می شود.
در تحقیقات اخیر کاربرد موسیقی درمانی در توانبخشی جسمی و ایمنی شناسی و روان رنجوری موارد دیگر تایید شده است. (اندروز 1380، ص 1170)
موسقی درمانی یک روش معتبر و شناخته شده در جهان است که از جهاتی شبیه به کار درمانی و ورزش درمانی می باشد، از این شیوه به عنوان راه حل جسمی، روانی، شناختی، رفتاری و یا کار کرد اجتماعی نیز استفاده می گردد، زیرا موسیقی درمانی ابزاری قدرتمند می باشد و می تواند نتایج بی نظیری را بر جا می گذارد.
علاوه بر کار آمدی در سلامت ذهنی، موسیقی درمانی می تواند بر بیماری هایی چون ایدز ، ناتوانی های جسمانی ، ناتوانی های رشدی، آلزایمر ، صدمات مغزی، درد های مزمن و سرطان هم کارایی بسیار مفیدی داشته باشد. (پژوهش نامه استاد ناهید بابایی امیری، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد)
سئوال پژوهش :
- آیا بین درمانی (گوش دادن به موسیقی) و افسردگی دانشجویان رابطه معنا داری وجود دارد یا خیر؟
فرضیه تحقیق :
فرض ما بر این است که :
1 ) رابطه معنا داری بین گوش دادن به موسیقی (موسیقی درمانی) و افسردگی دانشجویان وجود ندارد.
2 ) بین گوش دادن به موسیقی (موسیقی درمانی) و افسردگی دانشجویان رابطه معنا داری وجود دارد.
متغیر ها :
موسیقی = متغیر مستقل
افسردگی = متغیر وابسته
متغیر مستقل : متغیر پیش فرض است و از طریق آن تغییرات متغیر وابسته اندازه گیری و تعیین می شود. در تحقیق آزمایش ، متغیر مستقل به متغیری اطلاق می شود که توسط محقق دستکاری می شود تاثیرات آن بر تغییرات متغیر وابسته مشخص شود.
متغیر وابسته : متغیری است که ارزش یا مقدار آن به متغیر مستقل بستگی دارد.
متغیر وابسته در اختیار محقق نیست و محقق می تواند در آن دخل و تصرف و دستکاری به عمل آورد.
تعاریف عملیاتی اصطلاحات :
پرسشنامه افسردگی بک BDI
پرسشنامه افسردگی بک برای نخستین بار در (1916) توسط بک و همکارانش معرفی شد.
بعد ها در (1971) مورد تجدید نظر قرار گرفت و در سال (1978) انتشار یافت.
این پرسشنامه از مشاهده و خلاصه کردن نگرشها و نشانه های بیماری نوعی، نزد بیماران افسرده ، به دست آمده است. (پاشا شریفی 1376 ، ص 368)
افسردگی :
حالتی است که بر کیفیت خلق شخص تاثیر گذاشته و نحوه ادراک او را از خویشتن و از محیطش دگرگون می سازد. (فک 1371 ، ص 8)
افسردگی از نظر پزشکی :
یک نوع آزردگی است که فعالیت و قابلیتهای حیاتی و جسمانی و عظلاتی را پایین می آورد. (اکسفورد)
موسیقی درمانی :
موسیقی درمانی یک روش معتبر و شناخته شده در جهان است که از جهاتی شبیه به کار درمانی و ورزش درمانی می باشد. از این شیوه به عنوان راه حل جسمی، روانی، شناختی، رفتاری یا کار کرد اجتماعی نیز استفاده می گردد. ودر اصل کاربرد صدا، ساز های موسیقی ، آهنگها، قطعات موسیقی، و هر چیز موسیقیایی است که به بهتر زیستن افراد کمک می کند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 126 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 136 |
چکیده
هدف از تحقیق حاضر مقایسه افسردگی در بین بیماران ایدزی و بیماران کلیوی محدوده ی سنی 20 الی 22 ساله شهرستان ابهر می باشد فرضیه عنوان شده در تحقیق حاضر این است که بین بیماران ایدزی و بیماران کلیوی از لحاظ افسردگی تفاوت معنی درای وجود دارد که جامعه آماری تحقیق عبارتند از جوانان دختر و پسر حدود سنی 20 الی 22 ساله که به مراکز درمانی و بیمارستانها مراجعه کرده اند آزمون افسردگی یک بر روی آنها اجرا گردیده و بعد از بدست آوذدن نمرات خام آزمودنیها از روش آماری t مستقل استفاده شده که نتایج تحقیق نشان می دهد که بین بیماران ایدزی و بیماران کلیوی تفاوت معنی داری وجود دارد به این صورت که بیماران ایدزی از بیماران کلیوی بیشتر در معرض افسردگی هستند .
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه :
در زندگی همه ما روزهایی وجود دارد که همه چیز را سیاه می بینیم ، هیچ چیز شادی ما را بر نمی انگیزد و هیچ امیدی به موفقیت نداریم . بد خلق و غمگین هستیم ، احساس تنهایی و خلاء ، نا امیدی و گنهکاری بر ما چیره می شود و اضطراب ما را فرا می گیرد همه ما با چنین حالتها و احساساتی که اغلب پس از شکست ها یا فقدانها و یا حتی بدون دلیلی آشکار بوجود می آیند ، کم و بیش آشنا هستیم و با آنها با موفقیت بیش و بدون دلیلی آشکار بوجود می آیند ، کم و بیش آشنا هستیم و با آنها با موفقیت بیش و کم ، مقابله می کنیم . اما آنچه موجب می شود تا چنین احساسایی به صورت اختلالهای روانی در آیند ، نوع و تعداد نشانه ها ، شدت و طول مدت و همین حدی است که به جریان بهنجار زندگی روزمره آسیب می رسانند ،در قلمرو زندگی بهنجار و زمینه تجربه آسیب شناختی ، این احساسها و شیوه دریافت آنها را با مفهوم افسردگی مرتبط ساخته اند . از زمانی که بقراط نخستین نظریه علت شناختی افسردگی را با عنوان عارضه سودا ارائه کرد . فرضیه های متعددی درباره مبنای افسردگی مطرح شده اند و کوششهای فراوانی برای درمانگری آن ، انجام گرفته اند که معادل اصطلاح سودا در زبان یونانی ، اصطلاح مالیخولیا است که امروزه نوع خاصی از افسردگی را مشخص می کند ، به رغم پایدار ماندن مفهوم مالیخولیا در خلال فزون ، همواره معانی مبهم و متفاوتی به آن نسبت داده شده است که با معنای کنونی مالیخولیا که عبارت است از اختلال عمیق خلقی و بر اساس غمگینی مرضی مشخص می شود ، متفاوت است گرچه غمگینی معادل افسردگی نیست اما بی تردید ، افسردگی شامل حالت غمگینی است که بر زندگی روزمره فعالیت ، ارزشیابی خود ، قضاوت و کنشهای ابتدایی مانند خواب و اشتها اثر می گذارد . غمگینی می تواند واکنشی نسبت به یک رویداد رنج آور باشد و هنگامی مرضی محسوب می شود که از لحاظ شدت و طول مدت با در نظر گرفتن اهمیت این رویداد جنبه افراطی پیدا کند که علل و عواملی مانند بیماریها و یا حتی عوامل شناختی و مشکلات اقتصادی همه می تواند در شیوع افسردگی نقش داشته باشد که بیماری و پرومی ایدز که یک بیماری لاعلاج به حساب می آید و در قرن حاضر اکثر جهان و مردمانش به آن مبتلا هستند . ( دادستان – 1385 ) . می تواند باعث بیشتر شدن افسردگان در جهان و بخصوص ایران شود که می توان گفت که ایدز از خطرناک ترین آسیبهای اجتماعی به شمار می آید که نه تنها به سلامت انسانها صدمه وارد نموده بلکه چرخ صنعت و تولید کشاورزی را کند و حتی متوقف نموده در بسیاری از کشورهای آفریقایی امید به زندگی به شدت کاهش یافته و بیش از نیمی از همه ظرفیتهای تخت های بیمارستانی توسط مبتلایان به ایدز اشغال شده است . در برخی از کشورهای فقیر حتی تا 3/2 کل بودجه های بهداشت درمانی نیز توسط این بیماری از بین می رود و حتی نظام آموزش و پرورش نیز در بسیاری از کشورهای جهان سوم می توانند به عنوان عاملی جهت آگاهی دانش آموزان در جهت شناخت ایدز و درمان آن قدم بر دارند . ( مجله آموزش ایدز – چاپ دهم -1385 ) .
بیان مسئله :
به نظر می رسد که در پاره ای از موارد ، شرایط جسمانی به گونه های متفاوت ، در کناره گیری ، کاهش فعالیت و غمگینی ظاهری نقش دارند که به عنوان مثال عارضه های ایجاد کننده یک درد جسمانی و یا اختلالهای غذایی – مشکلات بیش – تولدی و پاره ای از بیماریهای عفونی و ویروسی که می توانیم نام ببریم در این قلمرو از یک سو می توان به مشاهدات " " بادوال " به نقل از هازه ، 1988 " در باره فراوانی حالت افسرده گونه در افراد نام برد که در این تحقیق گرفتاری به بیماری ایدز خود می تواند در افسردگی نقش داشته باشد که مبتلا شدن به ایدز و کناره گیری از افراد و طرد شدن از دیگران به عنوان مساله های عنوان شده در رابطه با این بیماری است که می تواند انزوا طلبی و احساس گناه در افراد خصوصاً جوانان را بالا ببرد و اینکه تا چه حدی می توان از پیشگیری ایدز جلوگیری کرد تا این عامل باعث افسردگی جوانان نشود و این مساله که تا چه حد یک مشکل هایی می تواند در عمیق کردن مشکل روحی گتمی مهم بردارد . ( صمدی – 1384 )
سوال مسئله : آیا افسردگی در بین افراد مبتلا به ایدز بیشتر از افراد غیر ایدزی است ؟
اهمیت و ضرورت تحقیق :
گستردهافسردگی مهاد مبین متداولترین و شدیدترین تجربه افسردگی است که باید از یک سو ضوابط نشان دهنده حالت خلقی افسرده حداقل در دو هفته تداوم یابد و از سوی دیگر ، نشانه های متعدد دیگری در قلمرو شناختی ( احساس بی ارزشی و ناتوانی در تصمیم گیری ) ، بدنی ( سردرد ، سوء هاضمه و . . . ) . در مواردی مانند هیجانی ، انگیزشی و جنسی همه اینها می تواند در افسردگی و همین طور عدم رعایت شئونات اخلاقی و روی آوری به اعتیاد و بسیاری از بیماریهای خونی که می تواند در بیماری ایدز نقش داشته باشد که تمام این موارد در افسردگی نقش بسزایی دارند و اگر به عنوان بیماری خاصی به نام ایدز در فرد حضور پیدا کند می تواند رغبت یا لذت در فرد مبتلا به ایدز را کاهش داده و به طوری که این فرد دیگر تمایل به زندگی نیست امید است . با تحقسقات انجام شده در این رابطه بتوانیم موارد مبتلا به ایدز را به مردمان شناسانده و همین طور به مردم نشان دهیم که در صورت ابتلا به ایدز نباید این افراد طرد شوند باید سعی کنیم که مبتلایان به ایدز زندگی معمولی خود را با رعایت قوانینی به خوبی سپری کنند نه اینکه زندگی را بر آنها تنگ کنیم که آنها دچار بیماری روانی افسردگی هم شوند و دست به کارهای خطرناکی زنند که ارائه این تحقیقات در مراکز خانوادگی و آموزشی می تواند نقش داشته باشد .
فرضیه تحقیق :
افسردگی در بین بیماران ایدزی بیشتر از بیماران کلیوی است .
واژه ها و مفاهیم :
افسردگی متغییرمستقل
ایدز متغییر وابسته
تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم :
افسردگی : افت گذرا یا دوام دار تنود عصبی – روانی که به صورت مولفه بدنی ( سردرد ها و خستگی پذیری ، بی اشتهایی ، بیخوابی ، یبوست ، کاهش فشارخون و جزء آن و یک مولفه روانی که ( احساس به پایان رسیدن نیرو ، کهتری ، ناتوانمندی ، غمگینی و جزء آن نمایان می شود و افسردگی یک حالت روانی ناخوش که با دلزدگی ، یاس و خستگی پذیری مشخص می شود در بیشتر مواقعه با اضطرابی کم و بیش شدید همراه است . ( پیررون 1973 ) – دادستان 1385 و در آخر افسردگی عبارتند از :
نمره ای است که آزمودنی از آزمون افسردگی یک بدست آورده است .
ایدز: ایدز یک بیماری ویروسی است . ویروسی است به نام نقص ایمنی انسان که سیستم دفاعی بدن را از بین برده و شخص را در برابر انواع بیماریهای دفاع ساخته و بالاخره فرد را در اثر عفونت یا سرطان از بین می برد که علائم آن تورم نمودن لنفاوی ، کاهش وزن - تب – سرفه – اسهال – تنگی نفس – تعریق - سرفه – خستگی شدید . و بالاخره عبارتند از نمره ای که آزمودنی از آزمون و پرسش نامه مربوط به ایدز بدست آورده است .
بیماریهایی دیگر منظور بیماران کلیوی است که از . . .
بیماران کلیوی عبارتند از بیمارانی که در ناحیه کلیه دچار ناراحتی هایی مانند عفونت کلیه – از کارافتادگی کلیه و همین طور دفع پروتئین و نارسایی و یا حتی دیالیز که در سوخت و ساز بدن تاثیر بسطایی داشته است و فرد جهت درمان باید هر چند وقت مورد آزمایش کلی قرار بگیرد و بالاخره عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون افسردگی بدست آورده است .
اهداف تحقیق
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین افسردگی و ایدز در بین جوانان است و اینکه آیا گرفتاری به بیماری ایدز از هر راهی که ممکن است فرد را گرفتار کند می تواند در گوشه گیری و افسردگی و انزوا تاثیر مثبت داشته باشد و فرد را علاوه بر مشکل جهانی درگیر مشکلات روحی هم بکند یا نه فرد می تواند با تقویت روحیه خود از بیماری افسردگی فاصله بگیرد و زندگی تازه ای را برای خود رقم بزند .
فصل دوم
تعریف ایدز و منشاء انتقال
منشاء جغرافیایی ویروس ایدز:
به نظر می رسد قسمتهایی از ویروس میمون، سالهای پیش همزمان و پیش از نخستینیان دنیای جدید یعنی در حدود 40 میلیون سال قبل، انسانها را آلوده کرده باشند. این نظریه «گالو» مبنی بر این که ویروس انسانی HILV از افریقا، جایی که هم انسان و هم میمون افریقایی آلوده اند، در طی تجارت برده به امریکا و به وسیله بازرگانان دریانورد پرتقالی به جزایر جنوب غربی ژاپن (ناحیه دیگری که ویروس در آنجا هم بومی است) برده شده است، مطابقت دارد، به این ترتیب می بینیم که منشاء جغرافیایی انسان و میمون، بسیار به هم نزدیک است.
ساختار ویروس ایدز:
ویروس ایدز یا لاو1 به شکل یک جسم کم وبیش کروی است که قطر آن 150 هزارم دسی میکرومتر می باشد.جدار این کره از پروتئین اختصاصی ویروس ساخته شده که قادر است به جدار لیپیدها متصل گشته و غشاء ویروس را بسازد. این پروتئین آنتی ژنتیک، به ویروس اختصاص دارد، یعنی در خون افراد آلوده می تواند به میزان فراوان آنتی کور ایجاد نماید. در داخل این محفظه کروی شکل، هسته ویروس و برنامه ژنتیک که بر روی زنجیره اسید ریبونوکلئیک حک شده است، قرار دارد. همچنین دارای غشایی است که چندین پروتئین که به طور فشرده در اطراف زنجیره اسید ریبو نوکلئیک یک یا چند مولکول آنزیم ترانس کریپتاز معکوس2 نیز وجود دارد.
ساختمان ژنومیک «لاو» حاوی یک سری ژن خطی3 است که به پروتئین های ویروس اختصاص دارند: 1- ژن گروه آنتی ژن (Goy) مختص پروتئین های نوکلئوکاپسیدی4 که با اسید ریبو نوکلئیک ویروس در تماس هستند.2- ژن پلی مراز5 مختص اسید دزوکسی نوکلئیک پلی مراز6 و اسید ریبونوکلئیک دپاندانت7. 3- ژن جدار8 که به پرونئین های غشاء اختصاص دارد و در سیتوپلاسم، گلیکو9 لیزه شده و دو نوع اصلی6p160 10و 6p120، همچنین دو جزء به نامهای 6p65 ، 6p41 را ایجاد می کند. 4- ژن(L.O.R) 1که در انتهای ژن قرار دارد.
تاکسونومی و ارتباط ویروس ایدز (لاو) با رتروویروس های انسانی:
همانطور که در صفحات پیش گفته شد، تکنیکهای نوین بیولوژی مولکولی، امکان توصیف و تعیین ساختمان شیمیایی و پدیده های ویروس را برای پژوهشگران فراهم آورده است، اما چگونگی و مکانیسم عکس العمل بیولوژیک ویروس لاو در برابر میزبان به علت نوع آنتی کور حاصل از این عکس العمل، حاکی از مقاومت ویروس است. بنابرای همین عمل سبب عدم امکان دخالت موثر در فعل و انفعالات می شود.
لازم به یادآوری است، هنگامی که یک عامل بیماری زا منجر به تشکیل آنتی کورهای خنثی کننده2 می گردد، اندکی بعد عامل مذکور مورد تهاجم این آنتی کور قرار می گیرد. پژوهشگران توجه خود را به این عکس العمل متمرکز می سازند، اما در مورد ویروس لاو، آنتی کورهای حاصل، از نوع غیر خنثی کننده3 می باشند. به عبارت دیگر این آنتی کورها نه تنها اثر قابل تظاهر ندارند، بلکه با ویروس متفق شده و سازش نیز ندارند و در حقیقت می توان گفت که نتیجه و جای پای حاصل از این عکس العمل مسئله ای را روشن نمی سازد، بنابراین باید نشانه های عکس العمل بیولوژیک ویروس و میزبان را تجسس نمود.
در حال حاضر، در میان ویروس های هم خانواده که به نام رتروویروس نامیده شده و ویروس «ایدز»4 نیز جزو این خانواده محسوب گردیده است، رتروویروس هایی مورد توجه قرار گرفته اند که برخی از حیوانات، بویژه گوسفند، گربه و مخصوصاَ میمون را مورد تهاجم قرار می دهند. بطوریکه «گریوه» (سرکوپیتیکوس ـ اتیوپس)5 نوع فراوان میمون در افریقای مرکزی، به یک ویروس شناخته شده و بومی در منطقه به نام STLV-III ، «ویروس لنف دست میمون از تیپ III»6حساس است.
این ویروس دارای برنامه ژنتیک مشابه با «لاو» می باشد و با وجود اینکه ویروس جداگانه ای است اما با توجه به تشابهات نزدیک و به ویژه میل وافر و علاقه مفرط آن به سلولهای لنفوسیت «T » بیش از سایر ویروس ها مورد توجه قرار گرفته است.
بطور کلی، با در نظر گرفتن کلیات و اطلاعات موجود کنونی و با توجه به تغییرات حاصل در درک مطالب که به سبب کوششهای پژوهشگران به وجود می آید، تاکسونومی و ارتباط این ویروس را با سایر ویروسها می توان چنین خلاصه نمود: ویروس ویسنا1، رتروویروسی است از زیر گروه ویروس های عامل آنسفالیت مزمن گوسفند. این ویروس به سبب شباهت سکانس2ها یا ترتیب قرار گیری و توالی نوکلوئیدها، مشابه بودن پلی مراز –معکوس، شکل عمومی تمایل به درگیر نمودن اعصاب3 به لاو نزدیک است.
II و HTLV-I از یک سو و HTLV-IIIاز یک سوی دیگر به علت فاصله دار بودن الفبای ژنومیک، وجود شباهت زیاد در منطقهGay- Pol و پروتئین های غشاء H.T.L.VI,II,III ، اپی تروپ4 های متعدد و مشابه را حفظ نموده اند.
ویروس لوسمی گاوی5 یا BLVدارای اپی تروپ های مشابهی است که در جدار HTLVIII وجود دارند، که با آنتی کوهای منو کلونال یکسان، قابل شناسایی می باشند.
- رتروویروس HTLV-Likc یاSTLV که اخیراَ شناسایی شده است، از نظر ساختمان و طرز عمل به STLV شباهت زیادی دارد.
بالاخره رتروویروسTYPC III و STLV که به تازگی شناخته شده است، به سبب ایجاد بیماری طبیعی «ایدز میمون» کاملاَ مشابه «ایدز انسانی» است و از آن غیر قابل تشخیص می باشد. بنابراین امکان دارد که STLV و HTLV-III Likc یکی از اعقاب طبیعی HTLV-III باشند
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 83 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 95 |
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه:
نیازهای اختصاصی انسان که شرحش توسط اجتماع به وجود نیامده اند ، بلکه در صحن تحول و تکامل تاریخ زندگی بشر پدیدار گشته اند. اما چگونگی بروز و ظهور آن ها و چگونگی برآوردن آن ها کاملٲ ناشی از اجتماع است. هر اجتماعی مطابق مؤسسات و عوامل ویژه خود شکل خاصی به آن ها می دهد روان شناسان تاریخ طولانی بشر را چون آزمایشگاهی آموزنده مورد استفاده قرار می دهد و بر خلاف دیگر روان شناسان مانند فروید که شخصیت را سازنده اجتماع نمی داند بلکه به اعتقاد او این اجتماع که شخصیت ها را می سازد به عبارت دیگر اختلاف شخصیت ها ناشی از اختلافات اجتماعات بشری است، همه آدمیان نیازمند به رفع گرسنگی، به رفع تشنگی، به استراحت و خواب و... هستند، ولی در جامعه های مختلف این نیازها به وجوه مختلف برآورده می شوند، همچنین است مقابله با نیازهای دیگر آدمی، مثلٲ در یک جامعه ی سرمایه داری نیاز به همانندی یا ممکن است بدین طریق ارضاء شود که عضو آن جامعه به اندوختن ثروت و مال بپردازد تا بدین وسیله خود را ممتاز سازد، یا اینکه به عضویت شرکت بزرگی در آید تا وابستگی به آن شرکت سبب امتیاز او گردد. آدمی احاطه شده از امور متضادی است که یکی از امور متضاد این است که از اختیار آدمی بیرون است زندگی و مرگ است و گاهی توجه به این دو مقوله و در حد معقولی به آن فکر نکردن باعث مسائلی در زندگی انسان می شود که به عنوان اخلاق ضد اجتماعی به حساب می آید افرادی که دارای رفتار ضد اجتماعی هستند از نظر اضطراب مورد بررسی واقع شده اند که افراد سیکو پات نسبت به افراد بهنجار اضطراب کمتری داشته باشند و این پیش فرض فقط در حد کمی، ممکن است صادق باشد که گر چه افراد دارای انحرافات اجتماعی کمتر از سایر افراد نگران و دلواپس به نظر می رسند ولی تمام نشانه های بدنی و عضلانی را که معمولٲ در اضطراب وجود دارد مانند میزان ضربان قلب و تنگی نفس و ... هسته ی اصلی اختلال شخصیت در انحرافات اجتماعی دوری گزیدن از مردم، تجربه های جدید و حتی تجربه های قبلی است که این اختلالات غالباً ترکیبی است از یک ابزار ترس احمقانه با یک میل شدید برای مورد پذیرش و محبت واقع شدن افراد مبتلا به این اختلال تمایل زیادی برای روابط اجتماعی یا فعالیت های جدید دارند ، اما ممکن است به دلیل ترس از عدم قبول و مورد پذیرش واقع شدن، بی میلی خاصی برای روابط اجتماعی نشان دهند و در مقابل به انحراف کشیده شوند. (منصور – 1382)
بیان مسئله:
عناوین بسیاری در طول دوره های مختلف توسط محققان و صاحبنظران به افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی داده شده، اما نشانه های این اختلال به طور برجسته ای یکسان باقی مانده است، سرچشمه اختلال شخصیت ضد اجتماعی و ایجاد انحرافات اجتماعی در دوران کودکی است یعنی زمانی که نشانه های آن به صورت اعمالی مانند فرار از مدرسه، دروغ گویی مداوم، دزدی و دعوا جلوه گر می شود این اعمال غالبٲ تا بزرگسالی ادامه یافته، رفتارهایی از قبیل تهاجم به افراد و اموال آنان، قصور در پرداخت قرض ها و تعهدات مالی، تبهکاری و ارتکاب اعمال خلاف اخلاق و قانون را در بر می گیرد.ویژگی های عمده ی افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی عبارت است از نداشتن احساس شرم یا پشیمانی، شکست در عبرت گرفتن از تجربیات گذشته و ... بدین ترتیب در رفتار این افراد دور باطلی ملاحظه شده و این باور القا می شود که افراد دارای انحرافات اجتماعی و یا اختلال ضد اجتماعی از نظر عاطفه و هیجان دچار نارسایی بوده و فاقد وجدان اخلاقی که رفتار آنان را کنترل نماید هستند، علاوه بر مشاهدات بالینی، بررسی های آزمایشگاهی نیز بیانگر این واقعیت است که اعمال تنبیه بدنی در مورد افراد ضد اجتماعی به خصوص در پسران بی تٲثیر نیست نه اینکه در بین دختران این موضوع اصلٲ ؟؟؟ نشده بلکه اثر اینگونه اعمال می تواند و ممکن است در پسران بیشتر از دختران دیده شود.
سؤال مسئله :
1- بین افسردگی و انحرافات اجتماعی رابه ی معنی داری وجود دارد؟
2- افسردگی در بین دختران بیشتر از پسران است ؟
3- انحرافات اجتماعی در بین دختران بیشتر از پسران است ؟
اهمیت و ضرورت تحقیق :
اینگونه اختلالات ضد اجتماعی و ایجاد انحرافات فقط در افرادی که بالاتر از 18 سال است رخ می نماید. بنابراین برای کسانی که در سنین پایین تر مرتکب جرم و جنایتی که جزء مسائل انحرافی در جامعه است، اتفاق می افتد می توان گفت که وجود الگوی در برابر آن ها وجود دارد که اعمال مجرمانه را ظاهر می کند. امید است با پژوهش های انجام شده و در نظر گرفتن احتیاجات و نیازهای نوجوانان و جوانان از این معضلات اجتماعی کاسته و با راهکارها و راهبردهای جدید بتوانیم نیروهای مثبت جوانان را به کار انداخته و در پیشرفت جامعه از آن ها استفاده معقولانه تری به عمل آید، چون ایجاد اینگونه اختلالات دامنه ی گسترده ای از رفتارهای بسیاری را در بر می گیرد، بنابراین باید در تربیت و کنترل رفتار نوجوانان و جوانان دقت کامل را انجام داده و باید این موضوع مد نظر والدین و مسئولان مدارس و محیط های آموزشی قرار گیرد.
اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر عبارتند از بررسی رابطه بین انحرافات اجتماعی و افسردگی در بین دانشجویان دختر و پسر و اینکه آیا انحرافات اجتماعی و فوانین ضد اخلاقی باعث افسردگیو کناره گیری از دیگران می شود و آیا افسردگی و انحرافات اجتماعی در بین دختران و پسران دارای تفاوت است یا نه .
فرضیه تحقیق :
1- بین افسردگی و انحرافات اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد .
2- بین افسردگی دختران و پسران تفاوت معنی داری وجود دارد .
3- بین انحرافات اجتماعی دختران و پسران تفاوت معنی داری وجود دارد .
متغیرهای تحقیق :
اختلال شخصیت ضد اجتماعی و انحرافات اجتماعی متغیر وابسته
افسردگی متغیر مستقل
دو گروه دختر و پسر و دانشجویان رشته مشاوره متغیر مستقل در دو گروه مستقل
تعاریف عملیاتی واژه ها و مفاهیم :
اختلال شخصیت ضد اجتماعی عبارتند از ویژگی های ضد اجتماعی مانند نداشتن احساس شرم یا پشیمانی، شکست در عبرت گرفتن از تجربیات گذشته، ضعف و نارسایی در عاطفه و هیجان، دوری از دیگران، اضطراب و استرس بالا و تنگی نفس و بالاخره عبارتند از نمره ای که آزمودنی ها از آزمون m.w.p.i از مقیاس pd یا اختلال ضد اجتماعی بدست آورده اند.
جنسیت که در این تحقیق به دو گروه دختر و پسر طبقه بندی شده اند.
رشته های تحصیلی که به دو گروه رشته های مشاوره و صنایع طبقه بندی شده اند.
افسردگی : عبارتند از کناره گیری – عدم ارتباط با دیگران – احساس گناه – گوشه گیری – انزوا طلبی – عدم حضور در جمع و بالاخره خودکشی و عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون افسردگی بک بدست آورده است .
فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق
1-2- تعریف : اختلال شخصیت ضد اجتماعی
همان طور که قبلا ذکر شد کسانی که به اختلالات اضطرابی، بدنی شکل، و سایر اختلالات غیر سیکوتیک مبتلا هستند، گرچه ممکن است موجب ناراحتی خانواده و دوستان بشوند، ولی اساسا خود آنها هستند که از ناراحتیشان رنج می برند. برعکس در افراد مبتلا به اختلال ضد اجتماعی این رنج و ناراحتی وجود ندارد. نشانه ی مشخص این اختلال عبارت است از: یک نگرش درنده خوئی نسبت به دیگران، و بی احساسی مزمن و بی تفاوتی نسبت به حقوق آنان که به صورت دروغ، دزدی، کلاهبرداری، و سوء رفتار جلوه گر می شود. ارتباط با شخصیت های ضد اجتماعی ممکن است خطرات آشکاری به همراه داشته باشد، زیرا بسیاری از آنان آشکارا تمایلات مجرمانه ی خود را بروز می دهند. عده ی این افراد بالنسبه زیاد است و به همان اندازه که مشکلات روانی برای دیگران می آفرینند، ممکن است که مسائل اساسی اجتماعی و قانونی برای آنان فراهم سازند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 44 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 77 |
عنوان
فصل اول : مقدمه
1ـ1ـ بیان مسئله
1ـ2ـ اهمیت مسئله
1ـ3ـ اهداف تحقیق
بیان فرضیه
1ـ4ـ فرضیه تحقیق
1ـ5ـ اصطلاحات مهم و تعاریف عملیاتی متغیرها
1ـ افسردگی
2ـ شیوع
3ـ دانشجوی بومی و غیر بومی
فصل دوم : مرور بر ادبیات تحقیق
2ـ1ـ افسردگی
2ـ2ـ نشانه های افسردگی
2ـ3ـ طبقه بندی
2ـ4ـ نظریه های افسردگی
2ـ5ـ درمان اختلالات خلقی
2ـ6ـ تحقیقات انجام شده درمورد افسردگی دانشجویان
فصل سوم: طرح تحقیق
3ـ1ـ توصیف روش تحقیق
3-2ـ جامعه تحقیق
3-3- روش نمونه گیری
3ـ4ـ متغیرها و کنترلهایی که اعمال شده است
3ـ5ـ روش جمع آوری داده ها
3ـ6ـ ابزار اندازه گیری
3ـ7ـ روش آماری
فصل پنجم : خلاصه و نتیجه گیری
5ـ1ـ توصیف روش های مورد استفاده در تحقیق
5ـ2ـ نتیجه گیری
5ـ3ـ توجیه و تفسیر نتایج
5ـ4ـ توصیه برای پژوهشهای بعدی
5ـ5ـ محدودیتها
چکیده :
همانطور که می دانیم افسردگی و مانیا یکی از اختلالت خلقی شایع می باشند که بیشتر اختلالات عاطفی نامیده می شوند . اختلالات خلقی گروهی از بیماریهای روانپزشکی می باشند که به شکل خلق پایین و تصورات ذهنی ناهنجار بروز می نمایند .
نمای بالینی افسردگی می تواند بصورت خلق افسرده ، احساس ناامیدی ، احساس غم ، بی ارزشی ، آشفتگی خواب و اشتها و یا فقدان انرژی و میل جنسی بروز کند . این اختلالات می توانند منجر به مشکلاتی در عملکرد شغلی ـ تحصیلی ـ اجتماعی و روابط بین فردی گردند . بدین منظور و جهت شناخت بیشتر وضعیت و شیوع افسردگی تحقیقی را بر روی دانشجویان پسر بومی و غیر بومی دانشگاه تربیت معلم تهران واحد حصارک کرج انجام دادیم . مطالعه با استفاده از تست بک (BDI) بر روی 280 نفر از دانشجویان پسر انجام گردیده است .
روش تحقیقی که از آن استفاده شد ، روش تحقیق یا علّی ـ مقایسه ای با روش آماری مقایسة بین میانگین دردو گروه مستقل و بااستفاده از فرمول t بوده است . روش نمونه گیری نیز بطور تصادفی ساده و با مراجعه به جدول اعداد تصادفی و به تعداد 140 نفر از هر گروه بوده است . روش جمع آوری اطلاعات نیز با بهره گیری از تست افسردگی بک صورت گرفته است . با قرار دادن نمرات خام درفرمولt وبا سطح اطمینان 90% و در سطح به علت کوچک تر بودن عدد بدست آمده از عدد جدول فرض تحقیق معنی دار نیامد و می توان گفت که « تفاوت معنی داری بین میانگین شیوع افسردگی در دو گروه دانشجویان بومی و غیر بومی وجود ندارد .»
مقدمه
خلق یا Mood مایة هیجانی یک وضعیت عاطفی پایدار است که در طول طیفی بهنجار از غم وشادی تجربه می شود . اختلالات خلقی با احساسهای نابهنجار افسردگی یا سرخوشی مشخص می شوند که در برخی موارد شدید با خصوصیات پسیکوتیک همراهند . اختلالات خلقی به انواع اختلالات دو قطبی و اختلالات افسردگی تقسیم می شوند . این علائم در برخی گروههای خاص از نظر جنس و سن و وضعیت روانی اجتماعی افراد متفاوت می باشد .
در این پژوهش افسردگی نه بعنوان یک بیماری ، بلکه بعنوان واکنشی روانی در مقابل مسائل و مشکلاتی که دانشجویان با آنها گریبانگیر هستند ، مطرح است .
بیشتر دانشجویان بخاطر تحصیل دردانشگاه از خانواده و شهر یا روستای خود جدا شده ، در محیط جدیدی قرار گرفته اند که احیاناً ازنظر عاطفی مشکلاتی برایشان بوجود می آید . این مشکلات روانی و عاطفی موقعی تشدید پیدا می کند که آنان نتوانند خود را با محیط جدید دانشگاه تطبیق دهند .
عدم سازگاری با محیط آموزشی دانشگاه ، محیط سکونت در خوابگاه و قرار گرفتن در شبکة جدید روابط ، برخی عکس العملهای عاطفی از جمله افسردگی را بدنبال دارد .
1ـ1ـ بیان مسئله:
شاید کمتر کسی باشد که در طول زندگی خود لحظاتی از نگرانی و افسردگی را احساس نکرده باشد . افسردگی یک اختلال شایع عاطفی است . اگر شدت اینحالت از حد معمول بگذرد ، عرصة زندگی را بر فرد تنگ کرده او را از همه چیز حتی از خودش بیزار می کند . بنظر می رسد ادعای اینکه اصولاً افسردگی جزئی از زندگی بشر است زیاد مشکل نباشد .
تورو می گوید :« اکثر مردم عمرشان در افسردگی خاموش می گذرد » و شوپنهاور چنین نوشت :« زندگی انسان بین ملال و اندوه نوسان دارد ».
دراین تحقیق افسردگی عبارت از واکنشی است در برابر عوامل اجتماعی و محیط .
بعبارت دیگر حالتی است عاطفی به نحوی که فرد قدرت و توانایی لازم و کافی برای انجام امور و تکالیف عادی روزمرةخود را ندارد و کاهش چشمگیر در فعالیتهای سازندة وی دیده می شود .
افراد افسرده گرایش دارند به اینکه به تشریح درونی شکستها و تشریح بیرونی موفقیت هایشان بپردازند ، بعبارت دیگر به بروز و بیان شکست هایشان و عدم بروز موفقیت هایشان می پردازند . امروزه دانشمندان رشتة روانشناسی و روانپزشکی انسان را بعنوان مجموعه ای متشکل از واحدهای زیستی ، روانی ـ اجتماعی می شناسند .
( نور بالا ، احمد ، رابطة بین مذهب و بهداشت روانی از دیدگاه اسلامی ـ دارو و درمان ، 1371 ، تهران ).
بین انسان و محیط زندگیش کنش و واکنش مداوم وجود دارد بطوری که رفتار در کشاکش بین نیروهای محیط و عکس العمل های فرد شکل می گیرد . عواملمحیطی نقش مهمی درنوع رفتار او به عهده دارند . مسئله تحقیق حاضر در اینجا بیان این موضوع است که آیا تغییر و تحول در محیط فرد می تواند عاملی برای تغییر خلق و عاطفة وی قلمداد گردد . به عبارتی دیگر آیا استرس های ناشی از قرار گرفتن در محیط فیزیکی جدید با انتظارات و مسئولیتهای جدید می تواند عامل بروز تغییرات عاطفی ـ روانی در فرد گردد .سؤال پژوهش حاضر در این زمینه مطرح می شود که آیا ارتباطی بین میزان شیوع افسردگی و بومی یا غیر بومی بودن دانشجویان وجود دارد یا خیر ؟ و اگر ارتباطی وجود دارد آیا این ارتباطات فقط تحت تأثیر همین تغییر در شرایط محیط زندگی است یا اینکه عوامل و فاکتورهای متعدد و متنوع دیگری در این زمینه دخیلند ؟ عواملی مثل زمینة زیستی ویا دلواپسی های آنان از آیندة شغلی و اقتصادی ، همراه با وجود ابهام در این زمینه ها می تواند درفرد درجاتی از پایین بودن خلق و افسرده خویی را ایجاد نماید .
...
الف ـ مرور بر ادبیات تحقیق
2ـ1ـ افسردگی :
الف ) تاریخچه :
افسردگی از زمانهای قدیم در نوشته ها آمده است و توصیفهایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلقی می خوانیم دربسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد . داستان عهد عتیق شاه سائول و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر ، هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده اند . حدود 450 سال قبل از میلاد ، بقراط اصطلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی بکار برد . در حدود 100 سال قبل از میلاد کورتیلوس سلسوس در کتاب De Medicina افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود . این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو (120 تا 180 سال بعد از میلاد ) و جالینوس ( 129 تا 199 سال بعد از میلاد ) نیز بکار بردند . در قرون وسطی طبابت در ممالک اسلامی رونق داشت و رازی و ابن سینا و پزشک یهودی ،میموند ، ملانکولی را بیماری مشخص تلقی می نمودند . در سال 1854 ژان پیرفالر حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید .
امیل کرپلین در سال 1986 بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی ، مفهوم بیماری مانیک دپرسیو راشرح داد که شامل اکثر ملاکهای تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند . کرپلین همچنین نوع خاصی از افسردگی را به نام « افسردگی رجعتی » که پس از یائسگی در زنها و در اواخر بزرگسالی در مردها شروع می شود را شرح داد .( پورافکاری 1368)
...
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 36 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
افسردگی
افسردگی در طی قرون و اعصار به نامهای متفاوت نام برده شده است.در کتب قدیم طب قدیمی ایران این بیماری به نام مالیخولیا نام برده شده است. داستانهای زیادی به این نام نوشته شده است.
لغت مالیخولیا نام هنوز هم هر گروه معینی از افسردگی ها نسبت داده می شود. بشر اولیه آن را به نفرین خدایان یا لعن شیطان نسبت می داده است.[1]
توصیف هایی از آنچه ما امروزه از اختلالات خلقی می خوانیم در بسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد. داستان (عصر عقیق) شاه سانول و داستان خودکشی آژاکس در هومر ، هر دو یک سفر افسردگی را توصیف کرده اند.
حدود 45 سال قبل از میلاد بقراط اصطلاح مانی و ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی بکار برده در حدود صد سال قبل از میلاد کورنیلوس سلسوس در کتاب (Demedi cina) افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود این اصطلاح را پزشکان از جمله ارسطو نیز بکار برده است.
در قرون وسطی طبابت در ممالک اسلامی رونق داشت و رازی و ابن سینا و پزشک یهودی میمونر، ملانکولی را بیماری روانی توصیف نمود آن را ملانکوکسیس نامید در سال 1854 خالد حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید چنین بیمارانی حالات خلقی مانی و افسردگی تجربه می کنند. تقریباً در همان زمان یک روان پزشک فرانسوی دیگر به نام بیلارگر جنون دو شکلی شرح داده که در آن بیمار دچار افسردگی عمیق می شود که به حالت بعت افتاده و جان فرد از آن بهبود می یابد. در سال 1881 کارل که بنام روان پزشک آلمانی با استفاده از اصطلاح مایکلوتایمی مانی و افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف نموده ، اصیل کراپلین در سال 1896 بر اساس معلومات روان پزشکان فرانسوی و آلمانی مفهوم بیماری مانیک پرسیو را شرح داد که شامل اکثر ملاکهای تشخیصی است که امروزه روان پزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند. کاپلون و همکارانش در کتاب جامع روان پزشکی 1988 اظهار می دارند بعد از جنگ جهانی دوم که عصر اضطراب خوانده می شود اکنون عصر جدیدی از ملانکولیا مطرح است.
تعریف افسردگی
نورزی افسردگی نورزی است که طی آن شخص نسبت به بعضی موقعیتهای ناراحت کننده واکنش به صورت غم و اندوهگینی بیش از آنچه که معمول است نشان می دهد و اغلب در بازگشت به حالت طبیعی پس از یک دوره از جان قصوری می ورزد. افسردگی را شاید بتوان حالتی توصیف کرد که با تغییر اساسی اولیه در خلق شروع شده و با مداومت احساس غم و اندوه به درجات مختلف مشخص می گردد.
افسردگی محدود در زمان و مکان خاص نیست بلکه واکنشی است در مقابل استرس، حالتی است که در پی زمان و برای هر کس ممکن است روی دهد به جرات می توان گفت که نیمی از افراد بالغ در دوره ای از عمر خود دچار این حالت بوده و متاسفانه اکثریت این گروه از افسردگی خود آگاه نبوده اند. افسردگی جنگی است درونی جنگی که شخص علی رغم شدت و کشمکش آن محکوم است که به تنهایی و در انزوا با آن بجنگد.
نشانه های افسردگی
1- نشانه های کسالت روحی
الف: عزلت جویی و کناره گیری: اغلب بیماران افسرده نسبت به انجام فعالیتهایی که زمانی از آن لذت می بردند بی علاقه می شوند و احتمال از میزان مشارکتها و فعالیتهای اجتماعی خود می کاهند.
ب) منفی گیری: در شرایط افسردگی گاه اشخاص که در برخورد با نقطه نظرهای مختلف شکیبایی به خرج می دهند عیب جو می شوند انسان افسرده با سماجت در مخالفت با پیشنهادات و دستورات و یا راهنماییهای دیگران مقاومت می کند.
ج) اندوه: شخص افسرده ممکن است بخش مهمی از زندگی خود را در اندوه به سر برد یا مدام گریه کند.
2- نشانه های طرز تلقی فرو افتاده
الف) خود ضعیف بینی و احساس گناه: فرد افسرده گاه در مقام تحقیر خویش بر می آید جملاتی از قبیل "من شکست خورده هستم" چطور می توانی مرا تحمل کنی در قالبهای گوناگون از افسرده ها شنیده می شود. اشخاص افسرده،گاه گناه انجام کاری را که به آنها بی ارتباط است به گردن می گیرند.
ب) ابراز درماندگی: شخص افسرده مصراً به امور بدبین می شود گاه از خودکشی حرف می زند و حتی به این کار اقدام می کند.
3- نشانه های کاهش احساس حیاتی
الف) بی توجهی به خود و یا وظایف خود: انسان افسرده بعضاً نسبت به سر و وضع خود بی تفاوت می شود و یا از انجام تکالیف آموزشی شغلی و یا کارهای خانه سر باز می زند.
ب) بی حالی: ممکن است فرد افسرده از خستگی یا فقدان انگیزه شکایت کند برای او بخصوص شروع کارهای تازه ، دشوار است شدت این بی حالی و بی علاقگی در صبح ها بیشتر است.
ج) کاهش تمرکز: در شرایط افسردگی تمرکز کردن در رسیدگی به یک امر خاص دشوار است بسیاری از افسرده ها کتابها را با تمام کنار می گذارند مرتب کتاب جدیدی انتخاب می کنند اما چند بخش را نخوانده کتاب را رها می کند تا سراغ کتاب بعدی بروند نوشتن و نگارش هم برای افسردهها دشوار است.
د) تردید: تصمیم گیری برای افسرده ها دشوار است گاه شخص افسرده تصمیم گیری را به دیگران محول می کند.
4- سایر نشانه ها :
الف) تغییر در وزن و اشتها که کم اشتهایی و همراه آن کاهش وزن از نشانه های متفاوت افسردگی است اما در برخی از انواع افسردگی و بویژه در افسردگی های فصلی اشتها و وزن افزایش مییابد.
ب) تغییر کیفیت خواب: اغلب افسرده ها از خواب راحت محرومند، بیدار شدنهای پی در پی بخصوص از ساعت 2 تا 6 صبح از جمله مواردی است که می توان به آن اشاره کرد در مواردی نیز خواب سنگین و بیدار شدن از آن دشوار می شود.
ج) تغییر میل جنسی : بطور کلی میل و عملکرد جنسی در اشخاص افسرده کمتر است. اگر دقیق تر بشویم تغییرات دیگری نیز در جسم و روان افراد افسرده پیدا می کنیم. افسرده ها اغلب در طول مدت روز تغییر روحیه می دهند معمولا شدت افسردگی در صبح بیشتر است.
هرچه از روز می گذرد از شدت افسردگی ها کاسته می شود در مواقعی نیز بیمار افسرده با حمله اضطراب روبرو می شود در این موقع نشانه های حمله اضطراب از قبیل تنگی نفس عرق کردن یا لرزش اندامها در بیمار بروز می کند.
[1] - Depression
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 42 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش افسردگی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
ارتباط میان تن و روان از زمان های دور یعنی از 10000 سال پیش از میلاد مورد توجه بوده است. یکی از عواملی که بر سلامت روانی تأثیر می گذارد، بستری شدن در بیمارستان می باشد که به علت تغییر در الگوی معمول زندگی واکنش های گوناگونی را به دنبال دارد. گاهی بستری شدن، می تواند سبب افزایش
واکنش های روانی فرد شود. افسردگی و اضطراب از شایع ترین اختلال های روانی هستند که افراد و جوامع را در سرتاسر جهان تحت تأثیر قرار می دهند. بررسی های گوناگون درباره میزان شیوع افسردگی و اضطراب برآورده های متفاوتی را از میزان شیوع این اختلال ها ارائه نموده است. برخی از بررسی ها میزان شیوع افسردگی را در طول عمر افراد حدود 25-10درصد گزارش کرده اند( کاپلان، سادوک،1994).
گروه دیگری میزان شیوع افسردگی را در مردان 16-6/2درصد و در زنان 24-7/6درصد گزارش نموده اند ( بروکینگ، ریتر و توماس، 1992). هم چنین میزان شیوع اضطراب و افسردگی در سطح جامعه به ترتیب18-14درصد و میزان شیوع اضطراب و افسردگی در مراجعین مراکز اورژانس 9-7 درصدگزارش شده است( سارتوریوس،1993).
میزان شیوع نقطه ای افسردگی در ایران،7/53-87/11درصد می باشد. زنان با شیوع 5/30درصد بیش از مردان با شیوع 2/19درصد دچار اختلال های اضطرابی می شوند( کاپلان، سادوک،1994).
در ایران نیز مطالعاتی در زمینه شیوع افسردگی در نوجوانان انجام شده است. نتایج به دست آمده از (شجاعی زاده و رضا فیانیانی، 1380) که با استفاده از مقیاس افسردگی زونگ بر روی 24 دانش آموز مقطع پیش دانشگاهی شهر کازرون به عمل آمد، نشان داد که 8/28 درصد از این دانش آموزان دارای افسردگی خفیف، 6/9 در صد دارای افسردگی متوسط،3/3 درصد دارای افسردگی شدید و 3/1 درصد دارای افسردگی عمیق بودند. اگر چه تخمین حاصل از این داده ها دامنة وسیعی را در بر می گیرد، اما به هر حال افسردگی در کودکان و نوجوانان یک معضل بهداشت روانی مهم است که در حال گسترش و شیوع است. این در حالی است که تلاش های صورت گرفته با درمان این مشکل متناسب نبوده است.(علاقه بندراد و فرهی،1380).
عوامل بی شماری با شروع، مدت و عود افسردگی زودرس، در ارتباط هستند. از جملة این عوامل، می توان از شاخص های جمعیت شناختی مانند سن، جنس و وضعیت اقتصادی- اجتماعی نام برد(دانش منفرد،1380). به نظر می رسد تفاوت های مربوط به جنس در میزان شیوع افسردگی مؤثر باشند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 24 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
فونت لوتوس 14
فاصله خط یک ممیز پانزده
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 36 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 69 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 54 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
افسردگی
افسردگی ، همان طور که از نام آن پیداست، عمدتاً نوعی اختلال خلقی یا اختلال عاطفی در نظر گرفته می شود . از این رو غالباً اصطلاح بیماری عاطفی نیز در مورد آن به کار برده می شود . فرد مبتلا از خلق ناشاد با احساس دلتنگی وغمگینی و فرو رفتن در خیالت واهی شکایت می کند که به مدت دو هفته یا غالباً بیشترتداوم داشته است ، خلق ناشاد ضرورتاً در تمام طول روز یکسان نیست برخی افراد چنین بیان می کنند که به هنگام صبح حال خوشی ندارند ودر اواخر بعدازظهر حال نسبتاً بهتری پیدا می کنند این گونه بی ثباتی خلق در طول روز غالباً با انواع افسردگی شدید همراه است . در شیوه تفکر افراد افسرده در مورد خویشتن و آینده شان نیز تغیرات خاصی به وجود می آید . ممکن است یک زن خانه دار خود را با لیاقت یا یک زن بازرگان موفق خود را فردی نا لایق ، بی مصرف ، ناتوان وحتی کاملاً شکست خورده تصور کنند( بلاک برن[1] ،2008).
روشهای درمان افسردگی بر روی لزوم افزایش فرصت های لازم برای تقویت مثبت رفتار تاکید می کنند. بدین منظور لازم است مهارت های لازم برای روبرو شدن با موقیت های اجتماعی و برخورد های بین شخصی در بیمار ایجاد یا تقویت شود . فرض اساسی این است که متغیر برنامه فعالیت های روزمره فرد افسرده، برای عوض کردن برنامه تقویت حاکم بررفتار او نهایت ضرورت را دارد . بدیهی است قبل از همه باید شرایط محیطی و تاریخچه تقویت های بیمار پیشین دقیقاً بررسی گردد تا اشیاء ورویدادهای که می توانند در مورد او خاصیت تقویت کننده داشته باشند معین گردند. برای رسیدن به هدفهای فوق از شیوه های زیر استفاده می شود :
1- افزایش فعالیت های خوش آیند یا مطبوع[2]
2- بالا بردن رفتار
3- افزایش مهارت های اجتماعی وروابط متقابل با اشخاص دیگر
4- دخالت های گروهی
5- ایجاد مهارت های شناختی[3] اراده خویشتن
6- روش فرافکنی زمانی لازاروس
7- روابط زناشویی
8- مسأله گشایی وتصمیم گیری ( شهریار ، 1386).
افسردگی به عنوان یک پدیده چند وجهی و چند عاملی تصور می شود که در آن هر کدام جنبه های مهمی در ایجاد تداوم افسردگی دارند . افسردگی در سراسر دنیا مسأله ای مهم است . در یک بررسی طولی همه کسانی را که بین سالهای 1895-1897 در ایسلند متولد شده بودند را مورد مطالعه قرار دادند . احتمال 1 به 8 وجود داشت که این افراد در مرحله ای از زندگی پیش از رسیدن به سن 75 سالگی دچار اختلال عاطفی شوند. نتایج بدست آمده از مطالعات دیگر برآورد می کند که در طول زندگی احتمال بروز افسردگی یک قطبی برای مردان 8 تا 12 درصد وبرای زنان 20 تا 26 درصد است . در مورد اختلال دو قطبی که کمتر شایع است ، خطر وقوع در طول تمام عمر 1% می باشد . در این رابطه نیز زنان بیشتر در معرض ابتلا هستند تا مردان ( دیوید و ویسمن به نقل از ساراسون، 2005). براساس مطالعاتی که در اروپا وآمریکا انجام شده است برآورد شده است که بین 9 تا 26 درصد از زنان و 5 تا 12 درصد از مردان در طول زندگی خود یک بیماری افسردگی عمده داشته اند . هم چنین بر آورد شده است که بین 5/4 تا 3/9 درصد زنان و 3/2 تا 2/3 درصد مردان در برهه ای از زمان به این اختلال دچار هستند بنابراین زنان دو برابر بیشتر از مردان به افسردگی دچار می شوند و این نسبت در جمعیت های بالینی نیز گزارش شده است. این عدم تجانس درشیوع افسردگی مخصوصاً در گروه های سنی جوان تر صدق می کند. همچنین احتمال بهبود افسردگی در این اشخاص نسبت به افراد مسن بیشتر است ونیز احتمال تجربه مجدد بیماری در آنها کمتر است . مطالعات متعددی که بر روی بیماران مراجعه کننده به پزشکان عمومی انجام شده نشان می دهند که شیوع افسردگی اساسی در حدود 5 درصد است . این میزان سبب شده که اختلال افسردگی یکی از شایع ترین مشکلات بالینی پزشکی عمومی تلقی گردد. تخمین زده می شود که تنها در حدود 10 درصد بیماران مراجعه کننده به پزشکان عمومی که دچار افسردگی هستند به خدمات روان پزشکی ارجاع داده می شدند ( بلک برن ، 2008). از طرفی میزان شیوع افسردگی در میان اقشار مختلف جامعه، مختلف است.افسردگی شایع ترین اختلال خلقی وعاطفی و بزرگ ترین بیماری روانی قرن حاضر است به بیان ساده تر یک واکنش روانی- زیستی در برابراسترس های زندگی است . چنین حالت واکنش در اختلال خلقی، محدود به زمان ومکان خاص نبوده و می تواند در هر زمان وهر مکانی و برای هرشخصی در هر موقعیتی که باشد پدید بیاید. در واقع خلق آدمی حاصل مجموعه ای از واکنش های عاطفی در یک موقعیت خاص وزمان معین است . به سخن دیگر خلق یک زمینه عاطفی است که آکنده ازگرایش های هیجانی غریزی بوده وحالت های روانی به احساس انسان طعم خوشایند یا نوخوشایند می دهد و در بین دو قطب لذت و درد در نوسان است . یک تغییر محسوس یا انحراف از حالت طبیعی و متعادل خلق می تواند به صورت اندوه و غم زدگی مشخص گردد. اگر اندوه بر حسب شرایط خاص به صورت یک اختلال قابل توجه و بیمار گونه ظاهر شود می تواند به یک خلق افسرده تبدیل گردد( افروز،1386).
[1] - Blak burn
[2] - pleasnt activities
[3] - Congnitiveskill
دسته بندی | پزشکی |
بازدید ها | 66 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
*مقاله درمورد درون مغز یک فرد الکلی چه می گذرد ؟*
ممکن است هیچ وقت نتوانیم بفهمیم مغز یک فرد الکلی چگونه کار می کند ، اما روز به روز بیشتر با تاثیرات الکل بر مغز آشنا می شویم . در آخرین تحقیقات انجام شده ، دانشمندان توانسته اند تاثیرات مخرب الکل را بر بخشی از مغز که رفتار و احساسات را کنترل می کند آشکار کنند . . .
***
یک گروه تحقیقاتی در دانشگاه کوئینزلند استرالیا نشان داده است الکل، عملکرد صدها ژن موجود در آمیگدالا را به شدت کند می کند و احتمالا به همین دلیل است که افراد الکلی از اختلالات رفتاری مانند افسردگی یا بدخوابی رنج می برند . این یافته همچنین می تواند توضیح دهد چرا بازپروری الکلی ها معمولا بی نتیجه است و آنها دوباره به الکل روی می آورند .
آمیگدالا یکی از کلیدی ترین بخش های سیستم احساسی مغز است که همانند یک واسطه بین پیام های عصبی ورودی و پاسخ های رفتاری عمل می کند. زیست شناسان عقیده دارند این قسمت نقشی اساسی در نیاز مغز به مواد مخدر ایفا می کند . پیش از این ، تصاویر فعالیت های مغزی نشان داده بود آمیگدالای افراد الکلی نسبت به مردم عادی فعالیت بیشتری دارد . بر این اساس رزماری کرایگر و پیتر ویلس ، پژوهشگران واحد تحقیقات الکل دانشگاه کوئینزلند تصمیم گرفتند بررسی کنند آیا عملکرد ژنهای آمیگدالا در افراد الکلی و سالم هم تفاوت دارد یا خیر . آنها با بررسی مغز شش فرد الکلی و مقایسه آنها با مغز افراد سالم متوجه شدند ۷۷۲ ژن ، عملکرد متفاوتی دارند و از این میان ، حدود ۶۶ درصد ژنها عملکرد بسیار پایین تری دارند. این تغییرات به پایین آمدن کیفیت کارکرد سلولهای عصبی ، تخریب در سیستم تولید انرژی این سلولها ، سریع تر شدن چرخه شیمیایی الکل در مغز ، افزایش آسیب پذیری مغز نسبت به اعتیاد و تغییراتی در ساعت زیستی بدن منجر می شود .یکی از جالب ترین یافته های کرایگر و ویلس ، اثر الکل بر ژنی است به نام ژن ساعت per۳ که در چرخه ساعت زیستی بدن فعالیت می کند .
آنها نشان داده اند این ژن در افراد الکلی آسیب های زیادی می بیند و موجب اختلالات خواب و افسردگی می شود . آنها همچنین نشان داده اند یک گیرنده احساسی در آمیگدالا به نام گیرنده کانابینوید یک که در مقابله با رفتارهای اعتیادآمیز نقش مهمی بر عهده دارد ، عملکرد بسیار ضعیفی از خود نشان می دهد و به همین دلیل است که آسیب پذیری الکلی ها برای اعتیاد مجدد به الکل بسیار بالاست .
دانشمندان از تعداد بسیار زیاد ژنهای آسیب دیده در مغز افراد الکلی و اثرات گسترده این ژنهای معیوب شگفت زده شده اند ، اما معتقدند آسیب های الکل بر مغز بسیار فراتر از یافته های گروه دانشگاه کوئینزلند است . از این رو آنها می خواهند در مطالعات گسترده تری بفهمند آسیب دیدگی ژنهای مغز چه تغییراتی را در تولید پروتئین ها ایجاد می کند .
کرایگر و ویلس نتوانسته اند نشان دهند اثرات مخرب الکل در تمام آمیگدالا وجود دارد یا اینکه فقط بخشی از آن آسیب می بیند ، ولی به خوبی نشان داده اند این بخش از مغز بدترین آسیب ها را در اثر استعمال مداوم الکل متحمل میشود .
منبع : Aftab
Copyright 2002-2005 FarsiNetwork.com
در دوران بارداری، عامل بروز بیماری های قلبی عروقی در نوزادان
یک متخصص ماشین های شش و قلب با اشاره به این که مادران در دوران بارداری باید آرامش ذهنی و روحی داشته و در شرایط استرس زا قرار نگیرند، گفت: مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی و برخی داروها در هفته سوم تا نهم بارداری، قلب کودک را مستعد بیماری های قلبی عروقی می کند.
یک متخصص ماشین های شش و قلب با اشاره به این که مادران در دوران بارداری باید آرامش ذهنی و روحی داشته و در شرایط استرس زا قرار نگیرند، گفت: مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی و برخی داروها در هفته سوم تا نهم بارداری، قلب کودک را مستعد بیماری های قلبی عروقی می کند.
دکتر حمیدرضا دربان، رییس آکادمیک ماشین های شش و قلب مرکز قلب ملک الفیصل در عربستان در گفت وگو با ایسنا، با بیان این که ماشین های شش و قلب در جراحی های باز قلب از اهمیت بالایی برخوردارند، افزود: متخصصان ماشین های شش و قلب شرایط طبیعی فیزیولوژیک را در مدت انجام جراحی قلب در بدن بیمار کنترل و برقرار می کنند تا جراح بتواند عملش را به نحو مطلوب انجام دهد. این کار با همکاری گروه متخصصان بیهوشی و جراح قلب وعروق محقق می شود.
وی با بیان این که حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ متخصص ماشین های شش و قلب در ایران مشغول به فعالیتند، اظهار کرد: اکثر این متخصصان به صورت تجربی و با گرایش های مختلفی مانند پرستاری کار می کنند و هنوز در ایران به صورت رشته آموزشی تدریس نمی شود.
دکتر دربان با بیان این که سالانه ۳۰ تا ۳۵ هزار جراحی قلب و عروق در ایران انجام می شود، اذعان داشت: با توجه به اهمیت کار این متخصصان در جراحی قلب و عروق نیازمند افزایش تعلیمات آنها هستیم. در حال حاضر انجمن متخصصان ماشین های شش و قلب در حال شکل گیری می باشد و چندین کتاب و مقاله در این رابطه به چاپ رسیده است.
این متخصص ماشین های شش و قلب تصریح کرد: تعداد این متخصصان نسبت به تعداد جراحی های که در ایران انجام می شود، بسیار کم است. از سوی دیگر، رشته پیراپزشکی قلب در کشور مورد نیاز است تا افراد با کارشناسی های مختلف در این رشته شرکت و با فراگیری آموزش های این دوره در این زمینه فعالیت کنند.
وی خاطرنشان کرد: در حال حاضر در کشور نیازی به اعزام بیمار برای جراحی قلب و عروق وجود ندارد اما از کشورهای حوزه خلیج فارس به علت اعتماد به پزشکان ایرانی برای درمان به کشور مراجعه می کنند.
دربان با بیان این که انجام جراحی قلب در اطفال نیازمند مهارت بسیار پزشک است، افزود: کاهش ازدواج های فامیلی در ایران منجر به کمتر شدن بروز بیماری های ژنتیکی در کودکان شده است زیرا اکثر علت جراحی قلب در اطفال ژنتیکی است که در مقایسه با کشورعربستان نسبت بسیار پایینی دارد. به طوری که ۶۰ درصد عمل های جراحی قلب در بیمارستان ملک الفیصل عربستان (بزرگترین مرکز جراحی قلب نوزادان و اطفال در خاورمیانه) بر روی اطفال صورت می گیرد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 438 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 85 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 95 |
*تحقیق درباره افسردگی*
مقدمه :
براساس تحقیقات انجام شده فرد افسرده خودرا بازمانده بی کفایتی می بیند که باید حکم تقدیر ناکامی محرومیت وذلت وشکست را بپذیرد در این نتیجه که تفاوت آشکاری میان ارزیابی شخص انتظارات وامیال انسان افسرده وموقیتهای واقعی اش که گاه حیرت انگیز هم هست وجود دارد معلوم شد که افسردگی حاصل اختلال فکری است فرد افسرده درباره خود ومحیط و آینده اش برداشتی منفی وشخص دارد . ذهنیت بدبینی بر روحیه انگیزه ورابطه اش با دیگران اثر گذاشته اسباب افسردگی وتک در خاطر او را فراهم می کند با توجه به انبوه اطلاعات پژوهشی وبا لینی که مردم می توانند با استفاده از چند روش به نسبت ساده برنوسانات روحی وخفت طلبی خود غالب شوند انسان افسرده ونگران باطرز تلقی وغیر منطقی با مسایل برخورد می کند و به ذلت می رسد .
افسردگی تقدیر ناچاری انسان نیست با مطالعه کتاب افسردگی می توان سبب احساس افسردگی را یافت ودر اسرع وقت از شر آن خلاص شد برای این کار به کمی صرف وقت احتیاج هست تا مانند ورزشکاری که هر روز تمرین می کند به تدریج بر توانایی واستقامت خود بیفزاید .
با آنکه افکار سبب افسردگی تخریب شده وبی اساس است قدرتمندی از حقیقت ایجاد می کند .
احساس وواقعیت لزوما یکی نیست با این احساس غیر طبیعی هم مثل احساسات ناشی از افکار درست وتعریف نشده طبیعی ودرست به نظر می رسد ودر نتیجه واقعی بودن آنها کمترین تردیدی به خود راه نمی دهد به همین علت که افسردگی را جادوی سیاه ذهن ناامیده اند .
روانشناس افسردگی – دیوید برنز – مترجم مهدی قراچی داغی ص 16و15
روانشناس افسردگی – دیوید برنز – مترجم مهدی قراچی داغی ص 21
یکی ازعلل احساس افسردگی این است که مرتب وبدور ازهرگونه واقع بینی خود را آماج حملات بیرحماه انتقاد قرار می دهید ومحکوم می شوید اغلب شعله های سرکش انتقاد وجودتان را در بر می گیرد علتش این است که راه برخورد با انتقاد را نمی شناسید وبا روشهای موثر مقابله با آن آشنا نیستید وحال آنکه احاطه به هنر ومهارت مبارزه کلامی وبرخورد آگاهانه با انتقاد کار ساده ای است.