دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 52 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 74 |
چکیده:
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی و اضطراب در بین دانش آموزان سال سوم دبیرستا شهرستان ابهر است که فرضیه عنوان شده این است که بین اضطراب و سبکهای دلبستگی رابطه وجود دارد که جامعه مورد مطالعه دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان شهر ابهر است که 80 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و آزمون اضطراب کتل و سبکهای دلبستگی بر روی آن اجرا گردیده که جهت آزمون فرضیه از روش آماری ضریب هم بستگی پیرسون استفاده گردیده و چون t حامل 273/1 از اعتبار جهت پایایی ضریب هم بستگی از t جدول 676/2 در سطح معنی داری 5% کوچکتر است پس می توان گفت که فرضیه تحقیق مورد تأیید قرار نگرفته و بین اضطراب و سبکهای دلبستگی رابطه وجود ندارد.
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه:
تعامل اجتماعی با والدین در طول مراحل رشد نفس یا خود اهمیت بسزایی دارد.آنچه اهمیت زیادی دارد رابطه والد – فرزند است که می تواند نگرانیها را کاهش یا افزایش دهد اگر مادر یا مراقب اصلی، محبت و امنیت کافی تأمین کند، نفس به تدریج و به طور منظم رشد خواهد کرد و کودک به رشد روان شناختی مثبت کافی دست خواهد یافت انگیزهای کودکی آزاد خواهند بود تا به تلاشهای خودمختاری بزرگسالی تبدیل شوند و الگوی آمادگیهای شخصی شکل خواهد گرفت و نتیجه آن بزرگسال پخته و سالم خواهد بود.در صورتی که نیازهای کودکی ناکام شده باشند ، نفس به قدر کافی پخته نخواهد شد و کودک ناامن، متوقع ، حسود و خودخواه خواهد شد و از رشد روان شناختی او جلوگیری می شود که تمام این مراحل می تواند باعث اضطراب شود.سبکهای دلبستگی نشانگر شخصیت است و این سبکها نه تنها منشاء اثرات مهمی بر روی روان شناسی شخصیت و روان شناسی تحولی بوده بلکه تأثیر غیرقابل اغماضی بر آسیب شناسی روانی و ابعاد مختلف روان درمانگری مانند خانواده درمانی و زناشویی و روان درمانگری نوجوان داشته است.امروز این نظریه الهام بخش هزاران پژوهش درباره نقش نوع دلبستگی به تحول شخصیت، رشد اجتماعی، انواع اختلالهای روانی مانند اضطراب ، اضطراب جدایی، مدرسه هراسی، اختلالهای تغذیه ای .... بوده است.
مسألة اصلی در این پژوهش بررسی رابطه هویت خود، سبکهای دلبستگی و ویژگی های شخصیتی است و برای دست یابی به این هدف سؤال هایی مطرح شده است سبک های دلبستگی نقش مهمی در کنترل روابط نزدیک عاطفی و بخصوص روابط زوجین ایفا می کنند و هم چنین پیشنهاد شده است که برای فهم بهتر کیفیت رابطه زوجین بررسی سبک های دلبستگی در همسران مهم تر است و همین موضوع در بین نوجوانان و سبک های دلبستگی که بین نوجوانان و خانواده ها ایجاد می شود و گاهی اوقات ممکن است که وابستگی به این سبک ها باعث مشکلات روحی و روانی در فرد شود.
بیان مسأله:
ما انسانها در کودکی از بابت تأمین نیازهای اولیه و داشتن امنیت روانی و مادی کافی وابستگی زیادی به نزدیکان خود داریم.اگر با وجود این نزدیکان ما مانند پدر و مادرمان (بجای محیط امن و راحت) باعث ایجاد محیط پر از فشار و تنش و نگرانی و ترسهای خفقان آور شوند ( بدلیل عدم شکل گیری واکنشهای دفاعی در کودکان) این امر باعث شکل گیری خشم و عصبانیت زیاد در ما می شود، همچنین تعرضات جنسی که از سوی نزدیکان به کودک می شود نقش بسیار مهمی در شکل گیری چنین تعارضی در وی می شود.گر چه فردی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی است در صورت از بین رفتن رابطه، احساس «بد بودن» نمی کند اما کسانی که این سبک دلبستگی را دارند، بهای سنگینی پرداخت می کنند، چرا که از روابط شان هرگز لذت نمی برند، سبکهای دوست داشتن و دلبستگی که افراد در روابط خود به کار می گیرند بستگی به زمینه های فرهنگی و الویت های فردی و تفاوت های جنسیتی آنها دارند.( محمدی، 1383)
سئوال مسأله:
آیا بین سبکهای دلبستگی و اضطراب رابطه معنی داری وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق:
مسألة اساسی در این پژوهش بررسی رابطه سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی به خصوص اضطراب است.برای دست یابی به این هدف سئوالهای مطرح شده و متغیرهای ذکر شده و تعاریف میان متغیرها ارائه شده است ابتدا مفهوم کلی هویت و پایه های نظریه آن با توجه به دیدگاههای اریکسون و مارسیا مطرح و حالات را پایگاههای هویتی چهارگانه مارسیا که عبارتند از اضطراب آشفته و اضطراب زودرس، اضطراب تعلیق و حالت اضطراب پیشرفت و هم چنین عوامل تأثیر گذار بر اضطراب مورد بررسی قرار گرفته است پس مفهوم دلبستگی و پایه های نظری آن و سبک های دلبستگی در چرخه زندگی و کنش آنها با توجه به نظریه روان تحلیل گری فروید و دیدگاههای وینی کات مورد بررسی قرار گرفته است و هم چنین در مورد تفاوتهای فردی در دلبستگی و تأثیر وضعیت اقتصادی خانواده، است که اهمیت این موضوع در رابطه بین سبکهای دلبستگی و اضطراب در محیط خانواده و نهادهای خانواده و نهادهای آموزشی مورد توجه قرار گرفته است.
اهداف تحقیق:
هدف تحقیق در تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی و اضطراب در بین نوجوانان مقطع سوم دبیرستان شهر ابهر است و اینکه آیا بین سبکهای دلبستگی و اضطراب رابطه وجود دارد آیا پیوند عاطفی عمیقی که افراد دیگر در زندگی برقرار می کنند می تواند در کاهش یا افزایش اضطراب تأثیر داشته باشد، آیا احساس شعف و نشاط می توان دلبستگی را بیشتر کند یا نه؟
فرضیه تحقیق:
بین سبکهای دلبستگی و اضطراب رابطه وجود دارد.
متغیرهای تحقیق:
سبکهای دلبستگی = متغیر وابسته
اضطراب : متغیر مستقل
تعاریف نظری و عملیاتی واژها و مفاهیم
سبکهای دلبستگی : عبارت است از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می کنیم طوری که باعث می شود وقتی با آنها تعامل می کنیم ، احساس نشاط و شعف کرده و به هنگام استرس از اینکه آنها را در کنار خود داریم.احساس آرامش کنیم و در آخر عبارتند از نمره ای که آزمودنی از آزمون سبکهای دلبستگی بدست آورده اند.
اضطراب: عبارتند از ناکامی و احساس نارضایتی در بین افراد و ایجاد ترس و دلهره و تشویش و لرزش در بین اعضای بدن و احساس ناکامی در رسیدن به هدفی در زندگی و بالاخره عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون اضطراب کتل بدست آورده است.
فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق
فهرست:
تأثیر پذیری روان بر شیوة دلبستگی
نقش سبک های دلبستگی در روابط عاطفی
شیوه های دلبستگی
رابطة احساس اضطراب در سبک دلبستگی اضطرابی
نگرش های مضطربانه دلبستگی توأم با اضطراب
"اضطراب دلبستگی" چیست؟
کردار شناختی دلبستگی
نظریات فروید در مورد دلبستگی
مراحل دلبستگی
مراحب دلبستگی
آشنایی با اضطراب
علائم اضطراب
در دوران بلوغ ، نوجوان بیش از هر دوره دیگر از زندگی اش دستخوش هجوم احساسات است و دگرگونیها ، التهابها، اضطرابها و جلوه های غیرمعمول و ظاهراً غیرعادی در او ظاهر می شود.اما هیچ جلوه ای از جلوه های نوجوانی بی معنی، بی هدف و بیهوده نیست و اگر بزرگسالان را دچار خشم و ناراحتی می کند.دلیلش عدم آشنایی آنان با فلسفه وجود این گونه رفتارهای نوجوان است؛ در حالی که بسیاری از این رفتارها نیازمند عکس العمل پسندیده و مناسب از سوی والدین و مربیان می باشد.اگر علل وجودی جلوه های بلوغ را به درستی بشناسیم و آنها را به نوجوان بشناسانیم، هیچگاه در برقراری ارتباط، رهبری و ارشاد او دچار مشکل نخواهیم شد.
الف: اضطراب
1- تعریف اضطراب
اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که خبر از خطری ناگهانی و قریب الوقوع می دهد و شخص را برای مقابله با تهدید آماده می سازد (کاپلان و سادوک به نقل از پورافکاری 1381) و نیز عبارت از یک ناراحتی دردناک ذهنی درباره پیش بینی یک تهدید و ناخوشایندی در آینده است.(نوابی نژاد 1381).
همچنین به عنوان یکی از حالتهای هیجانی یا عاطفی شناخته شده است (راجرز به نقل از سرمد 1382) که پاسخی عاطفی و فیزیولوژیکی به احساس خطر همه جانبه درونی می باشد.(احمدی 1379)
چاپ سوم فرهنگ و بستر اضطراب را چنین تعریف می کند: حالت مضطرب بودن یا احساس ترکیبی نیرومند یا مستولی از عدم یقین، بیتابی، بیم و ترس ریشه دارد و عمیق درباره یک اتفاق احتمالی و بالاخره از نظر روانپزشکی اضطراب عبارت است از : ناآرامی، هراس و ترس ناخوشایند و منتشر با احساس خطر قریب الوقوع که منبع آن قابل شناختن نیست ( راو به نقل از وهاب زاده 1380) و در آن عامل مبهمی از ترس ناشی از پیش بینی حوادث نامطبوع در آینده وجود دارد.این حالت در فرد حتی قبل از آنکه محرک واقعی ترس زا حضور داشته باشد اتفاق می افتد.(نوایی نژاد 1381)
اضطراب همان آگاهی نسبت به کشمکشهای حل و فصل نشده میان عوامل ساختاری شخصیت است.برای نمونه، کشمکش میان تمایلات ناخودآگاه و هنجارهای سرکوبگر ، تضاد میان تمایلات متفاوتی که هر یک سعی دارد بر شخصیت فرد مسلط شود، میان عوالم خیالی و تجربه جهان واقعی ، میان روندهای معطوف به بزرگی و کمال و تجربه حقارت و کوچکی و نقص خویش، میان آرزوی پذیرفته شدن از جانب دیگران جامعه، یا جهان هستی و احساس طرد شدن از جانب دیگران، میان اراده معطوف به بودن و سنگینی بار وجود که برای فرد غیرقابل تحمل می نماید و آرزوی آشکار یا پنهان نبودن را بر می انگیزد.تمام این کشمکش ها، اعم از ناخودآگاه و نیز نیمه خودآگاه، تصدیق شده یا نشده، در لحظات ناگهانی یا مداوم اضطراب بروز می کند.( تیلیش به نقل از فرهاد پور 1380)
2- علل بروز و ریشه های اضطراب
در مورد علل ایجاد اضطراب نمی توان با قاطعیت سخن گفت، شواهدی وجود دارد که استعداد به اضطراب در دوران رشد قبل از تولد پیدا می شود.اوتورانک[1] ضربه تولد را علت اولیه اضطراب تلقی می کرد.نظریه روانکاوی بر مسئله جدا شدن از مادر به عنوان منبع اضطراب تاکید می کند.ضربه هیجانی حاصل از جداییها نیز منبع اصلی اضطراب تلقی شده است.پاسخ اضطراب را برخی از محققان به عنوان پاسخی یاد گرفته تلقی می کنند.(راو به نقل از وهاب زاده 1380).
اما آنچه که مسلم به نظر می رسد سن، جنس، موقعیت اجتماعی، اقتصادی، شرایط خاص زمانی و مکانی، فرهنگ عمومی و خرده فرهنگ و ده ها عامل دیگر در این پدیده دخالت دارد.از سوی دیگر، هر چند در تمدن امروزی تشویش به افزایش ورم مفاصل و بیماریهای مشابه و کاهش خلاقیت منجر می شود، در حالی که تعارض خفیف به پیشرفت فکر بشر کمک می کند، (راجرز به نقل از سرمد 1384) اما واقعیت این است که اولاً عوامل مؤثر در پیدایش حالات عاطفی و طرز ابراز عواطف به رشد روانی و فعالیتهای عضلانی یا حسی – حرکتی افراد با یکدیگر تفاوت فاحش دارد، علل ابتلای آنها به اضطراب نیز نمی تواند یکسان باشد.ثانیاً یک حالت عاطفی نظیر اضطراب نمی تواند رد نزد همه یکنواخت عمل کند بلکه با توجه به پیشینه، تربیت، خصوصیات خلقی و تجربیات فردی و همچنین شرایط و موقعیتهای خاص مربوط به اولین تجربه ها.. شیوه انطباق یافتن عاطفه تغییر می کند.(احدی و محسنی 1380)
به این دلیل شایسته است بر خلاف برخی از حالات عاطفی که فقط یک علت یا لااقل یک علت مسلط دارند، در مورد اضطراب به دنبال علت بگردیم.
3- آثار و علایم اضطراب
اضطراب هم جسم و هم ذهن انسان را تحت تأثیر قرار می دهد.در واقع ، اعم از اینکه اضطراب به کودک با بزرگسال ، مرد یا زن، انسان شاغل یا بیکار، و مانند آن مربوط باشد، آثار و علایم آن تقریباً در نزد همه یکسان است با این تفاوت که هر کس با توجه به ویژگی های شخصیت خود در ابراز این علایم با دیگری تفاوت دارد.بعضی از افراد فقط عکس العملهای رفتاری نشان می دهند.مثل مواظبت بیش از حد، تحریک پذیری، بیقراری، وابستگی مفرط، اشتغال خاطر یا محدود شدن فعالیت و تمرکز حواس و بعضیها بیشتر واکنشهای احشایی در یک یا چند دستگاه بدنی دارد.(راو به نقل از وهاب زاده، 1380)
یک کودک کم تجربه خیلی ساده تر از یک بزرگسال با تجربه اضطراب خود را آشکار می سازد علاوه بر تجربه عوالم متعددی در کتمان یا اظهار اضطراب دخالت دارد.برای روان شدن مطلب، آثار و علایم اضطراب را از سه زاویه بررسی می کنیم.گفته اند اضطراب کودک به شکلهای مختلف ظاهر می شود: خوابیدن بدون احساس خستگی، گوشه گیری و پناه بردن به خیالبافی، دست زدن به اعمال کودکانه پایین تر از سن خود، تشویش و ناتوانی در تصمیم گیری، رنجاندن بی دلیل دیگران و احساس عدم شایستگی.(راجرز به نقل از سرمد، 1384)
بدون شک این آثار و علایم در نزد همه کودکان یکسان دیده نمی شود حتی در ادوار مختلف کودکی در نزد همه کودکان یکسان نیست و در یک کودک واحد هم تفاوت دارد، پسر و دختر به یک اندازه هر کدام از این واکنشها را نشان نمی دهند و خلاصه تفاوتهای فردی کودکان مانع از آن است که بتوان چنین علایمی را کلی تلقی کرد.به علاوه در مورد نوجوانان و تجلی اضطراب در نزد آنها فراوان سخن گفته و نوشته اند.(راجرز به نقل از سرمد 1380)
اما آنچه مهم است اینکه این دوره علایم و خصوصیات خاص خود را دارا می باشد که آن را از دیگر سطوح زندگی کاملاً متمایز می کند.
3-1- علایم جسمانی
اضطراب اغلب با یک یا چند مورد از احساسهای جسمی همراه می گردد.مثل احساس خالی شدن سردل، تنگی قفسه سینه، تپش قلب، تعریق، سردرد، میل جبری ناگهانی برای دفع ادرار، بیقراری و میل برای حرکت، لرزش (کاپلان و سادوک به نقل از پورافکاری 1381). درد عضلانی ، کشش در عضلات، خشکی دهان، سرگیجه، ناراحتی معده، لرزش دست و بدن و دل درد از جمله علایم جسمی شایع در اضطراب می باشند.
همچنین اضطراب باعث به وجود آمدن تغییرات فیزیولوژیک در بدن می گردد که ضمن آن بدن خود را گوش به زنگ و آماده برای فعالیت شدید جسمانی می نماید.در طول اضطراب بعضی از فرآیندهای بدنی تحریک و بعضی دیگر مهار می شوند.
دستگاه قلب و عروق تحریک می شود، قلب تندتر می زند، فشارخون ثابت می ماند و یا برای راندن خون بیشتری به عضلات افزایش می یابد.کبد قند ترشح می کند و غدد فوق کلیوی اپی نفرین تولید می کنند.دستگاه معدی روده ای مهار می شود و ترشحات و فعالیت دودی آن کاهش پیدا می کند.این تطابقهای بدنی موجود زنده را آماده فعالیت می سازد.خونی که موقتاً از دستگاههای دیگر بیرون رانده شده در اختیار دستگاه عضلانی قرار می گیرد.تظاهر بدنی یا حرمتی – احشایی اضطراب نتیجه پاسخهای فیزیولوژی دستگاههای مختلف بدن به افزایش اپی نفرین است.پاسخ پوستی شامل رنگ پریدگی، تعریق، راست شدن موها و لرزیدن عضلات سطحی می باشد.پاسخ قلبی عروقی معمولاً شامل تاکیکاردی و تپش قلب ، افزایش فشار خود سیستولیک و انقباضهای قلبی زودرس است.گاهی عکس العمل سیستم قلبی عروقی از نوع کاستی فعالیت است که منجر به ضعف و سستی می شود.در پاسخ گوارشی، خشکی دهان به علت مهار غدد بزاقی وجود دارد، علاوه بر این احساس مزة بد در دهان، بی اشتهایی ، تهوع، استفراغ، زور و پیچ، اتساع معده و احساس چیزی متحرک در معده، اسهال یا یبوست ممکن است عارض گردد.پاسخ تنفسی ممکن است شامل تنفس تند و سریع، آه کشیدن یا تهویه سریع باشد.پاسخ ادراری تناسلی شامل فوریت برای ادرار کردن، تکرار ادرار، ناتوانی جنسی و درد لگنی می باشد و واکنش عضلانی استخوانی ممکن است به صورت رعشه عضلانی ، گشادی سوراخهای بینی ، سر درد تنشی کششی، انقباض و کشیدگی پشت گردن، لرزش صدا، شکایت از ورم مفاصل یا آرتریت یا درد مفاصل و یا انواع علایم دیگر در عضلات و مفاصل نمایان گردد.واکنش مردمک چشم گشادی آن است( راو به نقل از وهاب زاده 1380).
3-2- علایم روانی
علایم ادراکی اضطراب شامل نگرانی، ترس ، حواس پرتی، بیخوابی، بی حوصلگی، و تحریک پذیری می باشد( احمدی 1380) و تظاهرات روانی اضطراب عبارتند از: احساس تشویش و درک این ناراحتی توسط قشر مخ، بنابراین شامل شناخت پاسخهای فیزیولوژیک و نیز با خبر شدن از تشویق است.(راو به نقل از وهاب زاده 1380)
اضطراب همچنین دگرگونی ادراک را در ارتباط با زمان و مکان و افراد و معانی حوادث تسهیل می کند.این دگرگونیها با پایین آوردن سطح تمرکز، کاهش فراخوانی خاطرات و ایجاد اختلال در توانایی ربط دادن یک عبارت با عبارتی دیگر همراه است.(کاپلان و سادوک به نقل از پورافکاری 1381)
اضطراب بی شک در موارد شدید به تجلی احساس گناه نیز می انجامد.یک وجه دیگر از تفکر هیجانی ، از جمله تفکر مضطربانه، انتخابی بودن آن است.بیمار مضطرب مستعد انتخاب بعضی از اقلام در محیط خود و چشم پوشی از اقلام دیگر بوده و به این ترتیب سعی می کند ثابت کند که در ترسناک تلقی نمودن یک موقعیت و ابراز واکنش متناسب با آن حق دارد و یا برعکس، اضطراب او نابجا و غیر ضروری است، اگر او اشتباهاً ترس خود را توجیه نماید، اضطرابهای او به وسیله واکنش انتخابی شدت خواهد یافت و به این ترتیب حلقه ای معیوب از اضطراب، دگرگونی ادراک و افزایش اضطراب به وچود خواهد آمد.(کاپلان و سادوک به نقل از پورافکاری 1381)
بهنجاری از اضطراب ، مانند دیگر تنشهای عاطفی می تواند خود یک انگیزه برای رفتار باشد.مثلاً دانش آموزی که درسی را خوب یاد نگرفته است ممکن است با اضطراب واکنش نشان دهد و همین اضطراب مانع از داوطلب شدن او برای پاسخگویی به درس در کلاس باشد، در عین حال این اضطراب می تواند او را برانگیزد تا درس را به خوبی یاد بگیرد تا بر آن حالت خویش غلبه کند.(نوابی نژاد 1381).
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 9 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 126 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 77 |
جوان
تعریف جوان
جوان و رهیافت¬های آن
ویژگی¬های جوان.
استقلال-طلبی
پرخاشگری.
برتری-جویی
احساس خلا
بحران¬های جوان.
بحران شخصیت یا هویت
بحران روابط اجتماعی.
بحران خانواده
بحران جنسی
بحران کار
بحران شناسایی
بحران الگوگریزی و الگوپذیری
راهکارهای ارتباط با جوان
درک موقعیت جوان.
شناخت نیازهای جوان و برآوردن آن.
سخن گفتن با جوان
سخن گفتن آمرانه و خشن
سخن گقتن اخلاق گرایانه.
سخن گفتن از موضع همه چیزدان و علامه
سخن گفتن انتقادگرایانه.
شنیدن سخن جوان
تاثیر محیط و معماری بر رفتار و اخلاق جوان
قرارگاه های رفتاری.
تعریف قرارگاه های رفتاری.
عناصر تشکیل دهنده یک قرارگاه رفتاری
اثر قرارگاه های رفتاری بر رفتار افراد
هویت فرهنگی
تعریف فرهنگ
تعریف هویت
رابطه فرهنگ و هویت
مرکز فرهنگی.
فرهنگسرا در یونان و روم.
فرهنگسرا در اروپا.
مراکز فرهنگی در ایران
خلاقیت
تعریف خلاقیت.
روانشناسی خلاقیت.
شیوه های گروهی برای پرورش خلاقیت
روش طوفان فکری(یا بارش مغزی).
روش گوردن
عوامل موثر در رشد خلاقیت
الگوهای پرورش خلاقیت
ویژگی های شخصیتی افراد خلاق.
راههای ترویج فرهنگ خلاقیت و نوآوری
اوقات فراغت
چشم اندازها و نظریه های فراغت
2- 1- جوان
همانطورکه در مقدمه عنوان شد، محوریت مرکز محله مورد نظر، جوان و سپری کردن اوقات فراغت وی با رویکرد کارآفرینی و اصلاح الگوهای ذهنی وی می باشد.حال به بررسی جوان به عنوان محور بحث می پردازیم.
2- 1- 1- تعریف جوان
جوانی به زمانی میان کودکی و میانسالی در زندگی هر فرد گفته میشود. به طور تقریبی برابر است با سنین ۲۰ تا ۴۰ سالگی .جوانی همچنین با نمود، طراوت، نیرومندی، روح و.. بعنوانِ شخصی که جوان است نیز تعریف شده است. (مک میلان،1981،ص115)
در سراسر جهان، اصطلاحات جوان و نورسیده غالباً به یک مفهوم گفته میشوند. جوانی به دورهای از زندگی گفته میشود که نه کودکیست و نه بزرگسالی. بلکه جایی میانِ این دو است. وقتی میگوییم او جوان است جوانی، بعنوان مشخصه یک نگرش خاص از نوع رفتار شخص است.
در تعریف جوان و جوانی عمدتاً به مشخصه بلوغ روانی و ظهور رفتارها و حالات پس از دوران کودکی و نوجوانی توجه میکند و به همین نحو یک فیزیولوژیست آثار رشد و بلوغ فیزیولوژیکی را در اشخاص مد نظر قرار میدهد.
جوان حلقه اتصال دو نسل است :1- نسل گذشته 2- نسل آینده
هرگونه سخنی در مورد جوان در عین سادگی بسیار مشکل و پیچیده است، زیرا احتیاج به معرفت و شناخت کامل این دو نسل دارد. شناخت این نسل یعنی شناخت روحیات، شناخت تمایلات، شناخت احساسات، شناخت خواستهها و توانمندیهای جوان. پس اگر نتوانیم تفسیری صحیح و منطقی از جوان داشته باشیم، نمیتوانیم او را دریابیم و مهمترین نکته اینجاست که او نیز از خود، محیط خود، آینده خود و هدف آفرینش تفسیر روشن و همگون داشته باشد.
2- 1- 2- جوان و رهیافت¬های آن
اگر به مطالعات علمی در خصوص جوانان که بیشتر از نیمه دوم قرن بیستم به بعد انجام شدهاند نظری بیفکنیم متوجه میشویم که در مطالعات مربوط به مسائل جوانان رهیافتهای گوناگونی وجود داشته است. در بررسی تماس که انجام شده میتوان چهار رهیافت عمده ذیل را از یکدیگر تفکیک کرد: رهیافت روان شناختی، رهیافت عمده ذیل را از یکدیگر تفکیک کرد: رهیافت روان شناختی، رهیافت تنکردشناختی، رهیافت جامعهشناختی و رهیافت جمعیت شناختی. در سالهای اخیر به علت توجه و حساسیت بیشتر جوامع بر مسائل اجتماعی و توسعهای آن چه بیشتر مطرح بوده، رهیافت جامعهشناختی و جمعیت شناختی است. رهیافتهای جامعه شناختی را میتوان در مطالعات فرهنگی و خرده فرهنگی مربوط به جوانان مشاهده کرد و رهیافت جمعیت شناختی را در مدیریت توسعه و برنامهریزی دولتی که با اهداف آماری همراه است، مشاهده کرد. با این حال ضمن تأیید مجزا بودن چهار رهیافت فوق باید متذکر شد که رهیافتی تلفیقی از این رهیافتها وجود دارد که از طرف برنامهریزان امور جوانان اتخاذ میشود. برنامهریزان و سیاستگذاران خاص مسائل جوانان با اعتقاد به این که مسئله جوانان مسئلهای فرا بخشی است و نمیتوان آن را در یک حوزهی خاص مورد بررسی و رسیدگی قرار داد. اقدام به اتخاذ رهیافت چند بخشی میکنند. در رهیافت چند بخشی هم به مسائل روان شناختی، تنکردشناختی و جامعه شناختی جوانان توجه میشود و هم مسائل جمعیت شناختی جوانان در رهیافت چند بخشی به طور همزمان مسائل کیفی و کمی جوانان در نزد پژوهشگران و سیاستگذارانی که در حوزههای مختلف علم و عمل مشغول هستند، متفاوت است و این به علت رهیافتها و منظرهای مختلفی است که نسبت به موضوع مورد مطالعه خود دارند. این موضوع زمانی که چند ملت مختلف را مورد مقایسه قرار دهیم به وضوح مشهود است، زیرا در کشورهای مختلف تعاریف متفاوتی از جوان و جوانی در نزد برنامهریزان امور جوانان وجود دارد به طوری که جوانان را در گروههای سنی تقریباً متفاوت قرار میدهند. برای نمونه، جوانان در جمهوری اسلامی ایرانی گروه سنی 14 تا 29 سال، در اتریش گروه سنی 15 تا 25 سال ، در مالزی گروه سنی زیر 40 سال، و در تایلند گروه سنی صفر تا 30 سال تعریف شدهاند. به طور کل تعاریفی که از سوی بیشتر کشورهای جهان ارائه شده است معدل 15 تا 25 سال را شامل میشوند. در نزد سازمانهای بینالمللی نیز این تنوع و تکثر در تعریف از جوانان به چشم میخورد. برای نمونه، یونسکو که خود تحت نظام ملل متحد قرار دارد در تعریف خود از جوانان گروه سنی 15 تا 40 سال را پیشنهاد داد که مورد توافق بینالمللی هم قرار گرفت، در حالی که بخش اطلاعات ملل متحد و دیگر برنامهها و ارگانهای ملل متحد تعریف ارائه شده از سوی واحد جوانان ملل متحد مستقر در اداره امور اجتماعی و اقتصادی دبیرخانه ملل متحد را پذیرفتهاند: یعنی گروه سنی 15 تا 24 ساله. (مک میلان،1981،ص115)
در مطالعهای که سازمان ملل متحد تحت عنوان «وضعیت جهانی جوانان در دههی 1990» انجام داده است این تعریف از جوانان ارائه شده است:" جوانی مرحلهای انتقالی از علایق و آسیب پذیریهای کودکی به حقوق و وظایف بزرگسالی است. جوانی مرحله وظایف، مسئولیتها و مشکلات جدید است و نوجوانی معمولاً به عنوان دورهای موقت شناخته میشود که طی آن جامعه فرد را به عنوان یک کودک محسوب نمیکند، اما در عین حال به او موقعیت قانونی یک بزرگسال را نیز اعطا نمیکند. جوانان به هنگام بلوغ معمولاً از موقعیت کامل بزرگسالان و حقوقی چون تشکیل خانواده اشتغال به کار و حقوق سیاسی برخوردار نیستند. قبل از این که جوان فرصت داشته باشد از این مرحله انتقالی که جوانی نامیده میشود عبور کند اغلب با مشکلات گوناگونی در زمینههای بهداشت، مسائل خانوادگی مانند (خانواده و نزدیکان) مسائل آموزشی، رشد و پیشرفت مواجه میشود. در بعضی از کشورهای توسعه یافته کلمهی جوانان میتواند معنای اجتماعی و اقتصادی داشته باشد. مانند کار تمام وقت، ازدواج و بچهدار شدن ( و نیز تا حدودی نحوه زندگی بزرگسالان) دختران و زنان جوان در مرحلهی جوانی سریعاً نحوهی زندگی بزگسالان را میپذیرند. بر این اساس تعریف جوان به عنوان فرد بین 15 تا 24 سال تعریفی مناسب برای کل جوانان و تحلیل آماری گروههای مختلف سنی به نظر میرسد. واژه جوان معانی گوناگونی در نقاط مختلف جهان دارد که تنها از طریق سن (تقویمی) افراد معنا پیدا نمیکند. با این حال، در فرهنگ و تاریخ کشورها نیز این نکته قابل بحث است که جوانی دورهای خاص از زندگی تلقی نمیشود و معیار سن و سال بر آن حاکم نیست. اگر در تاریخ ادبیات ملتهای مختلف نظری بیفکنیم این واقعیت کاملاً مشهود است که اکثریت ادیبان و حکیمان دردوران ما قبل مدرن هیچ معیار سنی خاصی برای جوانی قائل نیستند و جوانی را مجموعهای از رفتارها، هنجارها، عادات امیال، آرزوها، آزادیها، بیقیدیها و آرمانهای ضد و نقیض میدانند که توأم با عشق، صفا، وفا، خوشگذرانی و آزادیهای فارغ از جهان کار و تعلقات زندگی مادی است. در نگاه سنتی به جوان و جوانی ، معیار سن و سال برای تعریف جوانی کاری بیمعناست و این مسئله خود به سبک زندگی سنتی و جایگاه و چگونگی نظام آموزش در زمان گذشتههای دوربرمیگردد در دوران ما قبل مدرن دانش آموزان علاقمند به شرکت در جلسات درس (جمعیتی از افراد نا بالغ گرفته تا افراد میانسال) بدون رعایت سن و سال در حلقههای مشترک درسی و بحث حاضر میشدند. همچنین در متون و ادبیات ما قبل مدرن نیز هیچ اثری از معیارهای جوانی مدرن مانند سن و سال و دوره طولانی تحصیلات دیده نمیشود و بیشتر بر معیارهای عشق، خوشگذرانی ، شور و حال و توان و قدرت مردانه تأکید میشود. ( شرفی،1390،ص50)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 142 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 60 |
عنوان پایان نامه: نقش مادردرتربیت فرزندان دردوران نوجوانی ( قرآن ، سنّت، علم)
کلیدواژه ها: تربیت – نوجوان – مادر- والدین - بلوغ
دوران نوجوانی ازمهم ترین دوران زندگی هرفرد می باشد وبه دلیل بلوغ فرد است که این دوران مهم شمرده می شود ومادربه عنوان مربّی وهمراه همیشگی فرزند ، با درک اهمیّت این دوران باید روش های خاصّی را برای تربیت اسلامی فرزند درپیش گیرد .
یکی ازمهم ترین دلایل انتخاب این موضوع اهمیّت آن دررشد وتعالی جامعه وبالطبع زندگی بهترخانواده است ومادرمهمترین نقش را درتربیت فرزندان برعهده دارد.
دراین تحقیق بطوراجمالی به تربیت واهمیّت آن پردا خته ام . نقش مادردرتربیت ، نقش ویژه وحسّاسی است ودرلابلای بحث ، آیات قرآن وروایات منا سب بابحث را ذکرکرده ام .
دوران نوجوانی وبلوغ هم مهمترین دوره درشکل گیری شخصیّت هرفرد می باشدومشکلات این دوران هم اهمیّت بسزایی دارد .
خانواده ووالدین وروابط والدین با نوجوان اهمیّت ویژه ای دارد ووالدین خصوصاً مادرباید ازاین فنّ دقیق وحسّاس برخوردارباشد وشیوه های مناسبی را برای تربیت نوجوان بکارگیردتا نتیجه ی زحمات خود را درآینده ای نه چندان دوردریابد.
امید است دختران امروز که مادران فردا هستند ، با مطالعه ی این تحقیق به خودآ یند وارزش واهمیّت خودرا دریابند وبه عنوان انسانی که باید درآینده مادرشودونسلی سالم وپاک به جامعه تحویل دهند . این تحقیق شامل سه بخش می باشد :
بخش اوّل : تربیت ونقش مادردرتربیت نوجوان
بخش دوّم : بلوغ ونوجوانی ، برخی ازمشکلات این دوران ودرمان آن
بخش سوّم : تأثیرخانواده برنوجوان
مقدّمه :
مسأله ی تربیت ومؤدّب بودن به آداب انسانی ، ازدیربازمورد توجّه بیداران بوده وروزگاروعصری را ازتوجّه به این واقعیّت مهم خالی نمی توان دید .
تربیت برای هرا نسانی به منزله ی روح برای بدن وجان برای جسم ا ست وخطّ حیات منهای مسائل عالی تربیتی وآداب وسنن انسانی خطّی تاریک ومیدانی ظلمانی وجادّه ای خطرناک می باشد . تنها سرمایه ی پرسود انسان ، ادب است وبدون این سرمایه ، انسان موجودی فاقد ارزش ومرده ای زنده نماا ست .
تربیت زیربنای حیات ، اساس فضیلت ، ریشه ی حقیقت ، نورراه ، فروغ جان ورهنمای انسان بسوی سعادت درهمه ی شئون زندگی است .
مادربه عنوان انسانی که ازهمان ابتدای خلقت فرزند، اورا همراه با خود دارد ودرهمه حال با اوست درکودکی ونوجوانی هم درکنارگل زندگی خویش است وبه راحتی می تواند با اعمال خود سعادت وشقاوت فرزندش را رقم بزند.
پس مهم است که مادران صالحی درجامعه باشند تا فرزندانی صالح وپاک به جامعه تحویل دهند ومدینه ی فاضله ای بوجودآید که امید وغایت همگان است .
این تحقیق شامل سه بخش می باشد :
1- بخش ا وّل: تربیت ونقش مادردرتربیت که شامل سه فصل می باشد ( تربیت ، مادرونقش اودرتربیت ، تربیت دینی وعاطفی نوجوان )
2- بخش دوّم: این بخش شامل سه فصل می باشد ( بلوغ ونوجوانی ، برخی ازمشکلات دوران نوجوانی« ترسها ونگرانی ها ، دروغگویی، کمرویی و...» ودرمان آنها .
3- بخش سوّم : تأثیرخانواده برنوجوان . این بخش شامل چهارفصل می باشد ( خصوصیات والدین ، روا بط پدرومادروتأثیرآن برتربیت فرزندان، چگونگی رفتاربا نوجوان، راه های کم کردن مشکلات خانوادگی )
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 200 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 248 |
نوجوانی دوره ای بین کودکی و بزرگسالی است که او را با زنجیره ای از موانع تحولی و چالش های عدیده ای روبرو میسازد. درابتدا تکالیف طبیعی همچون تحول هویت و دستیابی به استقلال و سازگاری با همسالان وجود دارد. مرحله دوم گذر از کودکی به بزرگسالی است که باتغییرات فیزیولوژیکی در بدن و تحول شناختی مشخص میشود. این مرحله زمانی است که فرد نیازمند انجام نقش های اجتماعی در رابطه با همسالان و افرادی از جنس مخالف، انجام تکالیف مدرسه وتصمیم گیریهایی در رابطه با شغل میباشد (فرایدنبرگ[1]،1997). از آنجا که تغییرات و وجود تکالیف متفاوت نوجوان رادر معرض استرس عدیده ای قرار می دهد، لزوم واهمیت سازگاری و کنار آمدن با این استرس ها در این دوره نمایان میگردد. با توجه به این مقدمه اندکی به راهبردها و مهارتهای کنار آیی می پردازیم. کنار آمدن، متشکل از پاسخهایی (افکار، احساسات واعمالی ) است که فرد در برخورد با موقعیت های مشکل داری که درزندگی روزمره و در شرایط خاص با آنها مواجه میشود، بکار میگیرد. گاهی اوقات مشکلات حل می شوند و گاه در تلاش فردی برای برخورد با محیط مورد اغماض قرار میگیرند (فرایدنبرگ، 1997).
لازاروس[2] (1984) کنار آمدن را شامل کوششهایی به منظور سازگاری و انطباق با شرایط استرس آور در تلاش در جهت کاهش پیامدهای منفی ناشی از منبع استرس می داند.
در زمینه کنار آمدن با استرس[3] ،دو شیوه اصلی کنار آیی وجود دارد. شیوه اول روش متمرکز بر مسئله است یعنی فرد به استرس به عنوان موضوعی حل شدنی و هدف اصلی مینگرد و شیوه دوم روش متمرکز بر هیجان است. یعنی فرد مشکل را حل نمیکند بل سعی در کاهش پیامدهای هیجانی مشکل دارد. شماری از محققین، افرادی را که بوسیله کاهش دادن یا اجتناب کردن با استرس کنار آمده اند را با افرادی که از راهکارهای بیشتر مقابله ای و یا هوشیارانه نظیر جمع آوری اطلاعات و اقدام به عمل استفاده نموده اند، مقایسه کردند (هولاهان[4] و موس[5]، 1987) . در مجموع تحقیقات نشان می دهد که شیوه مقابله نسبت به اجتناب راهکار موفق تری است. افرادی که مستقیما با مشکل مواجه میشوند نه تنها با احتمال بیشتری آن را حل میکنند بلکه برای تحت کنترل درآوردن استرس در آینده بهتر آماده میشوند. در واقع برخی پژوهشها معتقدند، اجتناب مزمن از مشکلات، افراد را در معرض خطر استرس افزوده و شاید مسائل مرتبط با سلامتی قرار دهد (گین[6]، 1995).
مطالعه رود[7]، لونیسون[8] ، تیلسون[9] و سیلی[10] (1990) نشان داد که کنار آیی مسئله مدار[11] (در جهت حل مسئله) با افسردگی ارتباطی نداشت، اما شیوه ناکار آمد گریز رابطه مثبتی با افسردگی همزمان داشته و نیز با سطوح بالاتر افسردگی در آینده بدنبال رویدادهای پراسترس که در طی دو سال بعد رخ داد، همراه بود (گین، 1995).
تفاوتهای فردی نقش مهمی را در فرایندهای استرس و کنار آمدن بازی میکنند یکی از این متغیرها خوش بینی است. خوش بینی[12] رابطه منفی با انکار و فاصله گرفتن از مسئله دارد. خوشبینی تمایل به استفاده از کنار آمدن مسئله مدار و پذیرش استرس زندگی به شیوه ای واقعی دارد (کاسیدی[13]، 1999). به عبارت دیگر عامل کلیدی که افرادی که بطو موثری با مشکلات کنار می آیند را نسبت به کسانی که ممکن است چنین نباشند متمایز میکند، سبک اسنادی[14] آنهاست (آبرامسون[15] و همکاران 1978به نقل از کانینگهام[16]، 2001).
اسنادها، نگرش ها ، باورها و ارزیابیهایی هستند که مردم برای توصیف حوادثی که برایشان اتفاق می افتد، بکار می برند. سبک اسنادی که برای اولین بار در دهه1970 مطرح شد در حقیقت بر مدل درماندگی آموخته شده[17] افسردگی استوار است. اسناد کردن فرایندی منطقی و نظامدار است که طی آن شخص با ارزیابی دقیق از یکسری اطلاعات ودلایل رفتار دیگران را تفسیر میکند. در بعضی موارد ممکن است اسناد صحیح باشد، اما واقعیت این است که در بسیاری موارد این ارزیابی ها، با سوگیریهایی همراه است.
در موارد عدیده ای، افراد اسنادهای اشتباه غیرواقعی، دررابطه با حوادث زندگی شان درنظر میگیرند و این اسنادهای اشتباه به نوبه خود استرس افزوده ومشکلات روانشناختی متعددی را ایجاد نموده و تداوم می بخشند. به عنوان مثال فردی که از پایین بودن عزت نفس رنج می برد، مشکلات و موقعیت های منفی را بطور گسترده ای به دلایل درونی مثل عدم تلاش یاعدم توانایی و حوادث مثبت را به دلایل بیرونی مثل خوش شانسی و ساده بودن تکلیف نسبت میدهد، در حالی که واقعیت چنین نیست. در حقیقت عزت نفس آنها به یک اسناد اشتباه آغشته شده است. بعبارتی عزت نفس آنها پایین است و هیج چیز حتی موفقیت های بزرگ هم نمیتواند آنرا بالا ببرد (بارون[18]،1992،به نقل از هیبت الهی, 1373).
معمولا اسنادهای سببی در سه بخش طبقه بندی می شوند:
1-درونی بودن در برابر بیرونی بودن
2- پایداری در برابر ناپایداری
3- کلی بودن در مقابل خاص بودن
برخی مطالعات نشان داده که افراده افسرده در مقایسه با افرادعادی بیشتر از اسنادهای کلی، پایدار و درونی برای رویدادهای منفی و از اسنادهای خاص، ناپایدار و بیرونی برای رویدادهای مثبت زندگی شان استفاده میکنند. (ریکلمن[19] و هافمن[20]،1995).
مدل درماندگی آموخته شده اصلاح شده، چنین می پندارد که اینگونه افراد برای رویدادهای بد، عادت به پاسخ دادن با اسنادهای درونی ، ثابت و فراگیر و برای رویدادهای خوب، اسنادهای بیرونی، موقتی و خاص آن رویداد را دارند.
از بعد نظری بنظر می رسد که اسناد علی مقدم برانتخاب راهکارهای کنار آیی است. در این صورت انتظار می رود تغییر سبک اسنادی باید تغییراتی در شیوة کنار آمدن اثر بگذارد (کانینگهام و همکاران 2002).
بر طبق مدل شی یر[21] و کارور[22] خوش بینی و بدبینی بعنوان انتظار پیامدهای تعمیم یافته مثبت و منفی تعریف می شوند و باور دارند که این دو تعیین کننده های مهم سازگاری اند (شییروکارور، 1985). به عبارتی خوش بینی با پیامدهای روانشناختی مثبت تر و در مقابل بدبینی با پیامدهای روانشناختی منفی تر رابطه دارد.
در رابطه با سبک های کنار آیی نیز شواهد متقاعد کنندهای وجود دارد که نشان میدهد سبک های کنار آیی پیش بینی کننده های مهم روانی هستند. مطالعات روی نوجوانان بطور ثابتی به این نتیجه رسیده که حتی در موقعیت های غیر قابل تغییر ، افسردگی با سبک کنارآیی سازنده یا مسئله مدار رابطه ای معکوس و با سبک کنار آیی اجتنابی یا غیر سازنده رابطه مثبتی دارد (گلای شاو[23] و همکاران 1989، اباتا[24] وموس، 1991، سیفگ و کرنک[25]، 1993، گارمزی[26]، 1993، گانینگهام و واکر[27]، 1999 به نقل از کانینگهام 2002). آنها پیشنهاد کردند که مداخلات پیشگیرانه آینده باید با تمرکز بیشتر بر کاهش راهکارهای کنارایی غیر انطباقی در مقایسه با هدف معمول تر افزایش کنار آیی مسئله مدار باشد.
فهرست مطالب