دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
تاثیر امیل دورکیم بر انسانشناسی
در تاریخ انسان شناسی سه شاخه بزرگ قابل تشخیص هستند: نخست انسانشناسی فرانسوی با اندیشمندانی چون امیل دورکیم، مارسل موس و لوی ـ برول. این شاخه به شدت از علوم طبیعی و فلسفه به ویژه از آگوست کنت متاثر بود. دوم، انسانشناسی امریکایی بود که از ابتلا بر مفهوم فرهنگ پای میفشرد و از معان ابتلا انسان شناسی فرهنگی نام گرفت و بنیانگذاران اصلی آن (پس از لوئین هنری مورگان) فرانتس بوآس و شاگردان ؟؟ بودند. سوم، انسان شناسی بریتانیا که تاکید آن به مفهوم جامعه در برابر فرهنگ بود. هر چند بنیانگذاران انسان شناسی بریتانیا برونیسلا و مالینوفسکی وارد طیف براون هر دو اندیشمند کارکرد گرا بودند [رادگیف ـ بحاون به شدت از دورکیم متاثر بود]، اما گسست مشخصی بین آنها وجود داشت. (فکوسی، 1381: 175و174)
با توجه به این مطلب میتوان گفت که دورکیم در تاریخ انسانشناسی و نیز بنیانگذاری این رشته سهم بسیار مهمی داشته است، چرا که وی در دو شاخه از انسان شناسی، یعنی انسانشناسی فرانسوی و انسان شناسی بریتانیا، نقش بسزایی داشته است.
امیل دورکیم را میتوان چه در منشا انسان شناسی فرانسوی و انسان شناسی بریتانیا، نقش بسزایی داشته است.
امیل دورکیم را میتوان چه منشا انسان شناسی علمی جدید و چه در منشا جامعه شناسی جدید قرار داد. در واقع به باور دورکیم، جامعه شناسی علمی گسترده بود که مطالعه مقام جوامع را شامل میشد و مردم شناسی به اعتقاد و تنها یکی از شاخههای جامعه شناسی به حساب میآمد. در حالی که مردم نگاری به نظر دورکیم، مجموعهای از روشهای میدانی بود که به تنهایی اعتبار زیادی ندارند. میتوانیم او را از بنیانگذاران و نظریه پردازان اصلی مردم نگاری به نظر دورکیم، مجموعهای از روشهای میدانی بود که به تنهایی اعتبار زیادی ندارند. میتوانیم او را از بنیانگذاران و نظریه پردازانهای اصلی کارکردگرایی بدانیم. کارکردگرایی وی به خصوص از طرق رابطه عمیق وی با سنت اثبات گرایی آگوست کنت، که در روش شناسی دورکیمی منعکس شده است، دیده، میشود. (همان، 140)
- مردم شناسی فرانسه
«مردم شناسی فرانسه با اندیشمندانی چون، امیل دورکیم و خواهرزاده او مارسل موس (1872-1950)، درون حوزه جامعه شناسی پایهگذاری شد. در فرانسه مطالعه آغازین باز نمودهای جمعی تا مدتها و موضوع پدیده دینی تمرکز داشت.» (ریوبر، 1381: 70) دورکیم با انجام پژوهشهای خود، خصوصاً با کتاب خود تحت عنوان صدور بنیانی حیات دینی، نفوذ زیادی بر نسل نخستین مردم شناسان فرانسه داشت.
- انسان شناسی دینی
«انسان شناسی دینی در معینه دوم قرن 19 شکل گرفت. به رغم پیچیدگی پدیده دینی، [در نزد مردم شناسان] از تایلر تا امیل دورکیم همواره با رویکرد ساده پندارانهای روبرو هستیم که تلاش داشت برای انجام ادیان یک منشا مفروض ارائه دهد و طرح سادهای نیز از منظور آنها ترسیم کند.» (همان: ) دورکیم با انتشار کتاب صور بنیانی حیات دینی تاثیر زیادی بر انسان شناسی دین ماده است. کتاب وی را میتوان جز نخستین کتب انسان شناسی دین قرارداد و راهگشای پژوهشهایی در زمینه انسان شناسی دینی دانست.
- تاثیر دورکیم از طریق دیدگاه اثباتی بر انسان شناسی:
جامعه شناسان و انسان شناسانی که تعریف اثباتی [دورکیمی] دین را پذیرفتهاند، کوشیدهاند این جادو و دین تمایز قائل شوند [بر اساس همان نگاه دورکیمی]: براساس پذیرفته شدهترین تمایزها مذهب اساساً اعتلا یا پرستش امور معنوی یا مقدس و جادو مستکاری و کنترل این اشیاء و امور شناخته میشود. (توسلی، 1380)
- انسان شناسی حقوق
دکتر روج الامینی، از دورکیم به نام مردم شناسی یاد میکند و نام او را در کنار مردم شناسان دیگری مینهد که در پیدایش مردم شناسی حقوق نقش داشتاند: «از میان دانشمندانی که نه به عنوان حقوقدان، بلکه به عنوان مردم شناس سهمی بزرگ در تحقیقات مردم شناسی حقوقی دارند، باید از تایلر، مورگان، بوآس، فریزر، دورکیم، مارسل موس، ماسینوفسکی و لوی ـ برول نام برد. مطالعات این مردم شناسان در سنن و آداب و رسوم و فرهنگ جوامع ابتلایی منابع ذی قیمتی را برای شناخت و مطالعه و تحلیل و تحلیل حقوق سنتی و مقررات رایج یا منسوخ این جوامع در دارد. این مطالعات و نظرات، زمینهای مناسب برای ایجاد رشته مردم شناسی حقوقی فراهم مرد». (روح الامینی، 1380: 261)
«ماینوفسکی سنت مشاهده مشارکت آمیز و مستقیم را در انسان شناسی بریتانیا بنا نهاد، سنتی که جز آداب انسان شناسی و به نظر برخی، یکی از مناسک ورود به اجتماع انسانی شناختی گشته است. ماینوفسکی را متعلق به مکتب کارکردگرایی و تحت تاثیر دورکیم میدانند. ماینوفسکی به پیروی از دورکیم، این و جادو را به قلمرو امور مقدس و متمایز از امور مقدس متعلق میداند، هر چند که مفهوم امر مقدس او از دورکیم سرچشمه میگیرد، اما به گونهای یکسره متفاوت با دورکیم میان دین و جادو تمایز مینهد.» (همیلتون، 1377: 86 و 85)
رادکیف براون در کارکردگرایی خود به شدت تحت تاثیر دورکیم قرار داشت، به طوری که بسیاری از مفاهیم دورکیمی را اخذ نمود. و بی این مفهوم «مقدم جامعه در برابر فرهنگ» را که مورد پذیرش جامعه شناسان است، از جمله دورکیم که نقش بسزایی در تثبیت این مفهوم در نزد جامعه شناسان داشت؛ وارد انسان شناسی بریتانیا کرد.
«در انسان شناسی تغییر این دیدگاه، یعنی پی بردن به اینکه علم اثباتی مقیاس مناسبی برای سنجش عقلانیت دین نیست، را با این بحث مرتبط دانستهاند که در جامعه ابتدایی مردم تمایز بارزی بین جادو و تکنولوژی قائل میشوند، جادو کارکرد مهمی را در ساختیابی موقعیتهای غیر قابل پیشبینی و خطر ایفا میکند. و این تحت تاثیر اندیشه معای دورکیم بوده است.» (تامسون، 1381: 16)
مطالعه دینی دورکیم
- تأثیر رابرتسون اسمیت بر رهیافت مذهبی دورکیم
برخی از اندیشهها و جنبههای رهیافت مذهبی دورکیم، تحت تاثیر اندیشههای متفکر ما قبل او که به اندازه دورکیم معروف نیست، به شکل گرفتهاند. این دانشمند، رابرتسون اسمیت است که کتابی در بررسی دین سامی با عنوان «سخنرانیهایی درباره دین سامیان در سال 1889 منتشر کرد. پیش از پرداختن به نظر دورکیم درباره دین، شروع کوتاهی از برخی نظرهای رابرتسون اسمیت در این باره برای شناخت زمینه کار دورکیم ضروری است. «رابرتسون اسمیت بیشتر بر عملکردها تاکید میورزید تا باور داشت نما. به استدلال او، عملکردهای مذهبی مانند تشریفات و مناسک و نه باور داشتها، اهمیت بنیادی دارند. برای شناخت دین، نخست باید شیوههای عملکرد مردم را تحلیل کرد و نه باور داشتهایشان. به همین دلیل است که باور داشتها، غالباً مبهم، ناسازگار و متناقضاند. آدمیان به نظر او بخش اعظم دین به قضیه گزینش فردی ارتباطی ندارد. بلکه دین در ذهن اعضای جامعه القا شده و از آنها خواسته میشود که آنرا پاس بدارند. دین بخشی از همان چیزی است که دورکیم بعد از رابرتسون اسمیت آنرا باز نمودهای جمعی جامعه نامید. از نظر رابرتسون اسمیت، دین یک قضیه گروهی و اجتماعی است و اساساً ماهیتی سیاسی دارد. به ادعای رابرتسون اسمیت، دین دو کارکرد دارد: یکی تنظیم کننده (تنظیم رفتار فردی برای خیر همگان) و دیگری برانگیزاننده (دین احساس اشتراک و وحدت اجتماعی را بر میانگیزاند). (همیتون، 1377: 170و169)
فایل ورد 29 ص
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
تاثیر امیل دورکیم بر انسانشناسی
در تاریخ انسان شناسی سه شاخه بزرگ قابل تشخیص هستند: نخست انسانشناسی فرانسوی با اندیشمندانی چون امیل دورکیم، مارسل موس و لوی ـ برول. این شاخه به شدت از علوم طبیعی و فلسفه به ویژه از آگوست کنت متاثر بود. دوم، انسانشناسی امریکایی بود که از ابتلا بر مفهوم فرهنگ پای میفشرد و از معان ابتلا انسان شناسی فرهنگی نام گرفت و بنیانگذاران اصلی آن (پس از لوئین هنری مورگان) فرانتس بوآس و شاگردان ؟؟ بودند. سوم، انسان شناسی بریتانیا که تاکید آن به مفهوم جامعه در برابر فرهنگ بود. هر چند بنیانگذاران انسان شناسی بریتانیا برونیسلا و مالینوفسکی وارد طیف براون هر دو اندیشمند کارکرد گرا بودند [رادگیف ـ بحاون به شدت از دورکیم متاثر بود]، اما گسست مشخصی بین آنها وجود داشت. (فکوسی، 1381: 175و174)
با توجه به این مطلب میتوان گفت که دورکیم در تاریخ انسانشناسی و نیز بنیانگذاری این رشته سهم بسیار مهمی داشته است، چرا که وی در دو شاخه از انسان شناسی، یعنی انسانشناسی فرانسوی و انسان شناسی بریتانیا، نقش بسزایی داشته است.
امیل دورکیم را میتوان چه در منشا انسان شناسی فرانسوی و انسان شناسی بریتانیا، نقش بسزایی داشته است.
امیل دورکیم را میتوان چه منشا انسان شناسی علمی جدید و چه در منشا جامعه شناسی جدید قرار داد. در واقع به باور دورکیم، جامعه شناسی علمی گسترده بود که مطالعه مقام جوامع را شامل میشد و مردم شناسی به اعتقاد و تنها یکی از شاخههای جامعه شناسی به حساب میآمد. در حالی که مردم نگاری به نظر دورکیم، مجموعهای از روشهای میدانی بود که به تنهایی اعتبار زیادی ندارند. میتوانیم او را از بنیانگذاران و نظریه پردازان اصلی مردم نگاری به نظر دورکیم، مجموعهای از روشهای میدانی بود که به تنهایی اعتبار زیادی ندارند. میتوانیم او را از بنیانگذاران و نظریه پردازانهای اصلی کارکردگرایی بدانیم. کارکردگرایی وی به خصوص از طرق رابطه عمیق وی با سنت اثبات گرایی آگوست کنت، که در روش شناسی دورکیمی منعکس شده است، دیده، میشود. (همان، 140)
- مردم شناسی فرانسه
«مردم شناسی فرانسه با اندیشمندانی چون، امیل دورکیم و خواهرزاده او مارسل موس (1872-1950)، درون حوزه جامعه شناسی پایهگذاری شد. در فرانسه مطالعه آغازین باز نمودهای جمعی تا مدتها و موضوع پدیده دینی تمرکز داشت.» (ریوبر، 1381: 70) دورکیم با انجام پژوهشهای خود، خصوصاً با کتاب خود تحت عنوان صدور بنیانی حیات دینی، نفوذ زیادی بر نسل نخستین مردم شناسان فرانسه داشت.
- انسان شناسی دینی
«انسان شناسی دینی در معینه دوم قرن 19 شکل گرفت. به رغم پیچیدگی پدیده دینی، [در نزد مردم شناسان] از تایلر تا امیل دورکیم همواره با رویکرد ساده پندارانهای روبرو هستیم که تلاش داشت برای انجام ادیان یک منشا مفروض ارائه دهد و طرح سادهای نیز از منظور آنها ترسیم کند.» (همان: ) دورکیم با انتشار کتاب صور بنیانی حیات دینی تاثیر زیادی بر انسان شناسی دین ماده است. کتاب وی را میتوان جز نخستین کتب انسان شناسی دین قرارداد و راهگشای پژوهشهایی در زمینه انسان شناسی دینی دانست.
- تاثیر دورکیم از طریق دیدگاه اثباتی بر انسان شناسی:
جامعه شناسان و انسان شناسانی که تعریف اثباتی [دورکیمی] دین را پذیرفتهاند، کوشیدهاند این جادو و دین تمایز قائل شوند [بر اساس همان نگاه دورکیمی]: براساس پذیرفته شدهترین تمایزها مذهب اساساً اعتلا یا پرستش امور معنوی یا مقدس و جادو مستکاری و کنترل این اشیاء و امور شناخته میشود. (توسلی، 1380)
- انسان شناسی حقوق
دکتر روج الامینی، از دورکیم به نام مردم شناسی یاد میکند و نام او را در کنار مردم شناسان دیگری مینهد که در پیدایش مردم شناسی حقوق نقش داشتاند: «از میان دانشمندانی که نه به عنوان حقوقدان، بلکه به عنوان مردم شناس سهمی بزرگ در تحقیقات مردم شناسی حقوقی دارند، باید از تایلر، مورگان، بوآس، فریزر، دورکیم، مارسل موس، ماسینوفسکی و لوی ـ برول نام برد. مطالعات این مردم شناسان در سنن و آداب و رسوم و فرهنگ جوامع ابتلایی منابع ذی قیمتی را برای شناخت و مطالعه و تحلیل و تحلیل حقوق سنتی و مقررات رایج یا منسوخ این جوامع در دارد. این مطالعات و نظرات، زمینهای مناسب برای ایجاد رشته مردم شناسی حقوقی فراهم مرد». (روح الامینی، 1380: 261)
«ماینوفسکی سنت مشاهده مشارکت آمیز و مستقیم را در انسان شناسی بریتانیا بنا نهاد، سنتی که جز آداب انسان شناسی و به نظر برخی، یکی از مناسک ورود به اجتماع انسانی شناختی گشته است. ماینوفسکی را متعلق به مکتب کارکردگرایی و تحت تاثیر دورکیم میدانند. ماینوفسکی به پیروی از دورکیم، این و جادو را به قلمرو امور مقدس و متمایز از امور مقدس متعلق میداند، هر چند که مفهوم امر مقدس او از دورکیم سرچشمه میگیرد، اما به گونهای یکسره متفاوت با دورکیم میان دین و جادو تمایز مینهد.» (همیلتون، 1377: 86 و 85)
رادکیف براون در کارکردگرایی خود به شدت تحت تاثیر دورکیم قرار داشت، به طوری که بسیاری از مفاهیم دورکیمی را اخذ نمود. و بی این مفهوم «مقدم جامعه در برابر فرهنگ» را که مورد پذیرش جامعه شناسان است، از جمله دورکیم که نقش بسزایی در تثبیت این مفهوم در نزد جامعه شناسان داشت؛ وارد انسان شناسی بریتانیا کرد.
«در انسان شناسی تغییر این دیدگاه، یعنی پی بردن به اینکه علم اثباتی مقیاس مناسبی برای سنجش عقلانیت دین نیست، را با این بحث مرتبط دانستهاند که در جامعه ابتدایی مردم تمایز بارزی بین جادو و تکنولوژی قائل میشوند، جادو کارکرد مهمی را در ساختیابی موقعیتهای غیر قابل پیشبینی و خطر ایفا میکند. و این تحت تاثیر اندیشه معای دورکیم بوده است.» (تامسون، 1381: 16)
مطالعه دینی دورکیم
- تأثیر رابرتسون اسمیت بر رهیافت مذهبی دورکیم
برخی از اندیشهها و جنبههای رهیافت مذهبی دورکیم، تحت تاثیر اندیشههای متفکر ما قبل او که به اندازه دورکیم معروف نیست، به شکل گرفتهاند. این دانشمند، رابرتسون اسمیت است که کتابی در بررسی دین سامی با عنوان «سخنرانیهایی درباره دین سامیان در سال 1889 منتشر کرد. پیش از پرداختن به نظر دورکیم درباره دین، شروع کوتاهی از برخی نظرهای رابرتسون اسمیت در این باره برای شناخت زمینه کار دورکیم ضروری است. «رابرتسون اسمیت بیشتر بر عملکردها تاکید میورزید تا باور داشت نما. به استدلال او، عملکردهای مذهبی مانند تشریفات و مناسک و نه باور داشتها، اهمیت بنیادی دارند. برای شناخت دین، نخست باید شیوههای عملکرد مردم را تحلیل کرد و نه باور داشتهایشان. به همین دلیل است که باور داشتها، غالباً مبهم، ناسازگار و متناقضاند. آدمیان به نظر او بخش اعظم دین به قضیه گزینش فردی ارتباطی ندارد. بلکه دین در ذهن اعضای جامعه القا شده و از آنها خواسته میشود که آنرا پاس بدارند. دین بخشی از همان چیزی است که دورکیم بعد از رابرتسون اسمیت آنرا باز نمودهای جمعی جامعه نامید. از نظر رابرتسون اسمیت، دین یک قضیه گروهی و اجتماعی است و اساساً ماهیتی سیاسی دارد. به ادعای رابرتسون اسمیت، دین دو کارکرد دارد: یکی تنظیم کننده (تنظیم رفتار فردی برای خیر همگان) و دیگری برانگیزاننده (دین احساس اشتراک و وحدت اجتماعی را بر میانگیزاند). (همیتون، 1377: 170و169)
فایل ورد 29 ص
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 136 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 130 |
مونوگرافی روستای اخترآباد
«فهرست مطالب» |
|
موضوع |
شماره صفحه |
فصل اول |
|
مقدمه: |
|
تعریف مردم شناسی |
2 |
تعریف تک نگاری |
2 |
روستا |
3 |
ملاک های تعریف روستا |
5 |
انواع اجتماعات روستایی |
8 |
انگیزه و هدف تحقیق |
9 |
موضوع تحقیق |
11 |
روش تحقیق |
12 |
فصل دوم: جغرافیا |
|
استان تهران |
15 |
شهرستان شهریار |
19 |
دهستان اخترآباد |
26 |
موقعیت و محدوده اخترآباد |
30 |
وسعت ده |
30 |
کوه ها |
30 |
آب و هوا |
31 |
بارندگی |
31 |
دما |
32 |
رطوبت |
32 |
قنات |
32 |
جنس خاک |
33 |
پوشش گیاهی |
33 |
پوشش جانوری |
34 |
وجه تسمیه |
35 |
آثار تاریخی و قدیمی |
36 |
فصل سوم: موقعیت اجتماعی |
|
مهاجرت |
39 |
جمعیت |
40 |
سطح سواد |
41 |
جمعیت فعال و غیرفعال |
41 |
امکانات روستا |
41 |
فصل چهارم: ساختار فرهنگی |
|
مسجد |
45 |
زبان |
45 |
مذهب |
46 |
خویشاوندی |
46 |
فصل پنجم: سیمای روستا |
|
سیمای روستا |
48 |
مسکن |
49 |
فصل ششم: کشاورزی و دامداری |
|
موقعیت اقتصادی |
52 |
پنبه |
52 |
شبدر |
53 |
وسایل و ابزار کشاورزی |
54 |
تقسیم آب |
54 |
دامداری |
54 |
تهیه انواع لبنیات |
55 |
واحدهای وزنی |
57 |
تقدیم و گاه شمار |
59 |
فصل هفتم: خوراک |
|
انواع نان ها و شیرینی های محلی |
61 |
انواع آشها |
63 |
انواع غذاهای محلی |
65 |
انواع ترشی |
67 |
انواع مربا |
67 |
وعده های غذایی |
68 |
سفره آرایی |
68 |
فصل هشتم: پوشاک (مردان و زنان و کودکان) |
71 |
فصل نهم: مراسم گذار |
|
الف- سیسمونی |
75 |
تولد |
75 |
نامگذاری |
76 |
حمام زایمان |
76 |
ختنه سوران |
76 |
دندان درآوردن |
77 |
اعتقادات در مورد زاد و ولد |
78 |
ب- ازدواج |
79 |
همسرگزینی |
80 |
خواستگاری |
80 |
قندشکنی |
81 |
خرید عروسی |
81 |
مراسم عقد |
82 |
کارت نویسی |
83 |
مراسم بند اندازون |
84 |
پختن نان عروسی |
84 |
حنابندان |
85 |
مراسم عروسی در قدیم |
87 |
حمام بردن داماد |
88 |
تیانه |
89 |
عروس بردن |
89 |
مراسم عروسی در زمان حال |
90 |
جهیزیه |
90 |
عروسی |
91 |
دواخ |
91 |
قیننه سلام |
92 |
هفته حمام |
92 |
ایاق اچماق |
92 |
اعتقادات در مورد عروسی |
93 |
مرگ و میر |
93 |
مراسم تدفین |
94 |
مراسم شام غریبان |
95 |
مراسم سوم |
95 |
مراسم شب هفت |
95 |
مراسم چهلم |
96 |
مراسم سال |
96 |
اعتقادات مربوط به مرگ و میر |
97 |
فصل دهم: مراسم در طول سال شمسی و قمری |
|
شب یلدا |
99 |
چهارشنبه سوری (شال اندازی، فال گوشی) |
99 |
مراسم خانه تکانی |
101 |
خرید عید |
101 |
عیدی بردن برای عروس |
102 |
سال تحویل |
103 |
سیزده بدر |
104 |
عید قربان |
104 |
عید غدیر |
105 |
عید فطر |
105 |
مراسم مربوط به ماه محرم و صفر |
105 |
علم بندی |
106 |
تاسوعای حسینی |
107 |
عاشورای حسینی |
107 |
فصل یازدهم: صنایع دستی |
|
قالی بافی |
109 |
توبره بافی |
111 |
گلیم بافی |
112 |
پلاس |
112 |
کلاه و دستکش |
113 |
فصل دوازدهم: اوقات فراغت |
|
شب نشینی |
115 |
مسابقه |
116 |
چاپ چاقان بازی (یک قل دو قل) |
116 |
وسطی |
117 |
زبر قیچ (لی لی) |
117 |
تمباقا بازی (کمربند بازی) |
119 |
هفت سنگ |
119 |
فصل سیزدهم: اعتقادات و باورها |
|
اعتقادات و باورها |
122 |
مراسم طلب باران |
124 |
طب سنتی |
125 |
داروهای گیاهی |
126 |
فصل چهاردهم: فرهنگ فولکور |
|
ضرب المثلها |
127 |
لالایی ها |
127 |
چیستان |
129 |
ترانه ها |
130 |
رقص های محلی |
131 |
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 30 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
جامعه شناسی، ایل و عشایر
گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. ....
در گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. در برخی از متنهای تاریخی ایران، ایل به مفهوم جامعه اسکان نیافته و چادرنشین، شناسانده شده است فسایی دو اصطلاح ایل و طایفه را از یکدیگر متمایز میکند و ایل را به مردمی که در تمام سال در بیابانها، در چادرهای سیاه زندگانی میکنند و از گرمسیرات به سردسیرات جابه جا میشوند، اطلاق میکند. و طایفه را برای مردمی که کوچ نمیکنند، و از تیرههای ایلات نیستند و در سیاه چادر یا در دهات زندگی میکنند، به کار میبرد؛ اما همو در جایی دیگر برعکس، برخی از گروههای کوچنده مانند «بهاءالدینی» در ناحیه صیصکان، و «سادات میرسالار» درناحیه بهمئی کهکیلویه را که کوچ و ییلاق و قشلاق میکنند، طایفه مینامد. گفتنی است که تاریخ نگاران ایرانی از دوره صفوی به این سو، گه گاه طایفه را به جای ایل، برای معرفی جماعت کوچنده به کار بردهاند. برخی از مردم شناسان ایران برای تمایز میان جامعه ایلی و جامعههای دیگر، ملاکها و ضابطههایی را پیشنهاد کردهاند. از آن جملهاند: وجود ساختار ایلی، یعنی رده بندی تیره و طایفه و جز آن در ایل؛ باور اعضای ایل به تعلقشان به یکی از ردههای این ساختار؛ و داشتن سرزمین مشترک با محدوده معین . دیگر مردم شناس فرانسوی، این ضابطهها را ملاک تشخیص جامعه ایلی دانسته است: ۱. نظام خویشاوندی منسجم و نیرومندی که مسائل و معضلات ایل بر اساس قوانین برآمده از آن نظام، در درون ایل حل و فصل میشود؛ ۲. سازمان اجتماعی و اداری هرمی شکل شاخهای مبتنی بر نظام خویشاوندی؛ ۳. شیوه معیشتی ویژهای که بیشتر بر نگاهداری و پرورش دام استوار است (زراعت در جامعه ایلی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و تولید صنایع دستی از نوع ریندگی و بافندگی اشتغال جنبی مردم ایل است)؛ ۴. شیوه زیست خاصی که به شکل کوچندگی و نیمه کوچندگی آشکار میگردد. برخی هم کوچندگی فصلی و تحرک از منزلی به منزل دیگر در قلمروی معین، و معاش مبتنی بر دامپروری را از شاخصههای مهم در شناخت جامعه ایلی میدانند و برای آن دسته از ایلها که زمانی کوچنده بودند و سپس یکجانشین شدند، و ضمن وحدت ایلی خود، از دامداری به کشاورزی روی آوردند، اصطلاح ایل به کار میبرند. ایل را واحدی سیاسی- اجتماعی، مرکب از شماری طایفه متشکل از چند واحد پدر تبار نیز گفتهاند. برخی هم ایل را که مبانی آن در زندگی عشایری و سازمان اجتماعی قبیله نهفته است ، پدید آورنده ساخت ویژهای از قدرت دانسته، بعد سیاسی جامعه عشایری، و تحقیق اتحادیههای سیاسی قبایل و طوایف عشایری را در سازمانی خاص به نام سازمان ایلی یاد کردهاند. ایل را به مفهوم یک واحد مستقل اجتماعی- فرهنگی نیز تعریف کردهاند که سازمان اجتماعی آن قبیلهای، روش زیست آن کوچ نشینی (کامل یا نیمه)، و شیوه معیشت آن بیشتر دامداری است. ساختار اجتماعی ایل به منزله قبیله را، نظام عشیره ای مبتنی بر اتحاد چند عشیره شکل میدهد. هر عشیره از جماعتی ترکیب شده است که افراد آن بر اساس پیوندهای خونی متحد شده و یک واحد مستقل هم بسته را به وجود آوردهاند. با توجه به آنچه گذشت ، میتوان گفت که ساختار اجتماعی و سیاسی ، مهمترین عامل هویت دهنده به جامعه ایلی است. ایل ممکن است جامعهای عشایری، یا جامعهای ده نشین و کشاورز باشد که در صورت اخیر، گلههایش را چوپانان به چرا ببرند. از این رو ،جامعههای کوچ نشین شبان و جامعههای یکجانشین کشاورز تا زمانی که سازمان اجتماعی- سیاسی خود را حفظ کرده باشند، ایل به شمار میروند(۱).
طبقه بندی ایلها