دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 700 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 77 |
عنوان صفحه
- فصل اول
مسجد در معماری ایران......................................................... 5
عملکردهای مساجد مختلف...................................................... 7
خصوصیات فضاهای کالبدی مسجد.......................................... 9
- فصل دوم
مسجد جمعه یزد.................................................................... 15
مسجد جامع قدیم................................................................... 16
مسجد جامع نو...................................................................... 19
کتیبهها ..............................................................................
فضای جلوخان .................................................................... 26
سردر و پیش درگاه............................................................... 28
دهلیز (کریاس) .................................................................... 31
منار................................................................................... 42
شبستان شرقی ..................................................................... 43
شبستان غربی...................................................................... 44
شبستان شاهزاده................................................................... 44
صحن داخلی........................................................................ 44
ایوان اصلی......................................................................... 45
زیر گنبد ............................................................................ 47
دالانها و شاه نشینهای متصل به ایوان........................................ 49
در و درگاههای شمالی و غربی ............................................... 50
پایاب ................................................................................ 51
سنگهای قبر غیره منصوب .................................................... 51
کتابخانه ............................................................................. 52
- فصل سوم
تزیین در معماری ................................................................ 55
انواع تزئینات....................................................................... 59
کتیبهها .............................................................................. 59
تزئینات هندسی .................................................................... 61
تزئینات گیاهی ..................................................................... 62
نکاتی راجع به تزئینات .......................................................... 65
تأثیر رنگ در تزئین معماری.................................................. 69
بررسی رنگها ..................................................................... 71
رنگ سفید .......................................................................... 72
رنگ آبی............................................................................ 72
رنگ قرمز.......................................................................... 74
رنگ زرد........................................................................... 75
رنگ سبز........................................................................... 77
کنارهم قرارگیری رنگها ........................................................ 77
معماری و نگارگری ............................................................. 79
نگاهی به اشکال هندسی و تطابق آنها با رنگهای اصلی.................. 80
رنگها در شب...................................................................... 81
جلوه رنگ در کاشی معرق..................................................... 82
طلوع و غروب.................................................................... 82
مفهوم نقوش........................................................................ 83
- فصل چهارم
مصالح تزئینات در مسجد جامع یزد ......................................... 90
آجر................................................................................... 91
گچ..................................................................................... 93
سنگ................................................................................. 94
چوب................................................................................. 95
کاشی................................................................................. 95
تاریخچة ظهور و انحطاط....................................................... 96
انواع کاشی ......................................................................... 98
مقرنس............................................................................... 99
پیوست 1
پیوست 2
تصاویر پروژه عملی
مطالب این مجموعه با عنوان بررسی تزئینات و نقوش مسجد جامع یزد گردآوری شده و سعی بر آن بوده تا جایی که متون تاریخی باقیمانده و منابع و سوابق تاریخی مسجد جامع یزد اجازه داده است به ذکر توضیحاتی راجع به مصالح و کتیبهها و تاریخ بنای آن و تغییرات ایجاد شده بر آن در طول سالیان، بپردازیم.
اگر چه نقوش شکل گرفته بر آن به طور عموم در تمام بناهای اسلامی ایران به چشم میخورد ولی خالی از لطف نبود که به بررسی تزئینات این مجموعه بپردازیم زیرا مجموعه بنای مسجد جامع یزد در شهری است که دارای بافت سنتی دست نخوردهای نسبت به بناهای شهرهای دیگر است، با این حال بناهای باستانی و اسلامی ایران همگی دارای لطف خاص خودشان هستند که معماران تلاشگر و هنرمند با اطلاعات و دانش معماری بالا به تأسیس بناها همت گماردهاند.
حال چه به صورت تحقیق دانشگاهی یا هر عنوان دیگری قطعاً علاقه و توجه شخصی و میل به دانستن در مورد این مطلب مرا بر آن داشت تا مروری هر چند اندک بر این پیشینة عظیم تاریخی داشته باشم و به این مسیر رنگارنگ قدم گذاشته و هنر گوشه دیگری از این سرزمین را ورق بزنیم، وارد فضای زیبا و ملکوتی شویم از داخل مقرنسها عبور کنیم و ایوانها را پشت سر گذارده و راه پر پیچ و خم نقوش اسلیمی و ختایی را گرفته از داخل بوتهها گذشته و مناره ها را دور بزنیم تا شاید نفحهای از روح خلاق و ذوق هنری معمار و نقشبند این بنا از روح خسته ما گذر کند و جانی تازه به ما ببخشد.
به هر حال دیدن و مشاهده کردن این گونه هنرهای تاریخی که از سالیان باقی مانده شاید تلنگری باشد برای تمامی از تلاش افتادگان راه هنر و بروز خلاقیت و پشتکار.
هنر جوهرهای است که در ذات هر ایرانی به فضل الهی به ودیعه نهاده شده است. به همین علت جلوههای هنر در تمام مظاهر و مقوله های زندگی ایرانی مانند: معماری، نقاشی ، خط و کتابت ، پارچهبافی، قالی وگلیمبافی، فلزکاری، سفالگری و ...... در طول تاریخ بروز و ظهور داشته و دنیایی از زیباییها، ذوق، خلاقیت و ابتکار را پدید آورده است.
یکی از مظاهر انعکاس هنر ایرانی در معماری این سرزمین است. هنرمند معمار ایرانی، از ابتدای کار و از هنگام بکارگیری آجر که از مصالح اولیه احداث بنا به شمار میرفته زیباترین نقشها و طرحها را هنگام احداث دیوارها و پوشش گنبد ها وگوشواره ها، مقرنسها و طاقنماها خلق کرده است و در روند تکاملی آن با گره چینی، گلاندازی، گرهسازی و آجرکاری خفته و رفته، شاهکارهای بینظیری را به وجود آورده است.
هنگام استفاده از گچ با خلق گچبریهایی با نقوش هندسی، گیاهی، دنیایی از خلاقیت را که در دنیا بی نظیر میباشد آفریده و در استفاده از چوب برای پنجره ها و درها با بهرهگیری از فنونی نظیر منبت، مشبک، معرق، کندهکاری، خاتمسازی و نقاشی روی چوب، اعجاز باور نکردنی را پدید آورده است.
برای تزیین بنا از کاشیهایی نظیر یک رنگ، هفت رنگ، معرق، طلایی و .... شیشه و آیینه در شکلها و رنگها و ابعاد گوناگون، مدد جسته و دنیایی از زیبایی و خلاقیت و هنر را عرضه کرده و همه اینها به همراه حجاریهای زیبا، بنا هایی را در جای جای ایران بر پا و استوار کرده است.
بدون تردید تحقق این همه زیباییها و خلاقیت جز به مدد عشق به معبود امکانپذیر نبود، چرا که بیشترین جلوه آنها را در مسجد، محراب و زیارتگاه میتوان دید.
بناهای مذهبی، همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام مختلف در طول تاریخ بوده است، و به لحاظ همین اهمیت، پیوسته کاملترین تجربه های هنری هنرمندان برجسته هر دوره تاریخی در خدمت معماری و تزیین نقوش به کار رفته در احداث چنین اماکنی بوده است. این علاقه و توجه و بذل سرمایه های مادی و معنوی، نه از باب منافع اقتصادی و اغراض مادی، بلکه بر مبنای کشش و علاقهای قلبی بر اساس گرایش فطری مردم به مکاتب الهی بروز کرده است. چه بسا مردمی که با مشکلات و تنگناهای اقتصادی قرین بوده، اما در سرمایهگذاری برای مظاهر معنوی، از جمله بناهای وابسته به مقدسات مذهبی، از هیچگونه ایثاری فروگذار نکرده اند.
بناهای رفیع و با شکوهی که در طول تاریخ برای معابد، مساجد و کلیساها، سربرافراشتهاند، با یک پشتوانه قلبی و عشق حقیقی همراه بوده است.
در تاریخ اسلام، مسجد در رأس توجه مردم، به ویژه هنرمندان معتقد به مبانی دینی قرار داشته است. در دوره هایی که اثری ازپیشرفتهای علمی و صنعتی در هیچ کجای عالم دیده نمی شود، برجستهترین آثار معماری جهان، از میان مساجد بزرگ در جای جای سرزمنیهای اسلامی بر جای مانده است، اگر چه به علل گوناگون، بویژه هجوم ارتشهای متجاوز بیگانه به کشورهای اسلامی بسیاری از ابنیه مهم و مساجد تاریخی دچار تخریب و ویرانی شده و آثار مهم مکتوب و میراث فرهنگی مسلمین که دستخوش غارت و آتشسوزی در کتابخانههای مهم جهان اسلام شده است، ما را از گنجینههای مهمی محروم کرده است، با این حال آنچه بر جای مانده، خود دریچهای است برای شناخت عظمت معماری به کار رفته در بنای مساجد بزرگ تاریخی، بویژه آن که در معماری و کاشیکاری بناها، مظاهر معنوی و مفاهیم والای مذهبی چه در انتخاب رنگ و چه در انتخاب شکل و فرم بسیار ماهرانه تلفیق شدهاند، و فضایی به وجود آورده است که انسان شیفته معنویت را بسوی خود می خواند.
- مسجد در معماری ایران
- عملکردهای مساجد مختلف
- خصوصیات فضاهای کالبدی مسجد
« مسجد » در معماری ایران.
در هنر و معماری ایرانی و به ویژه معماری مساجد با دو پدیده شکل و محتوا یا عینیت و ذهنیت - و در یک کلام قالب و روح مواجهیم.
هنر معماری دارای سه جنبه است یکی جایگاه اثر در شهر یا معماری شهری ، طراحی خود بنا یا حجم اثر، و در نهایت هنرهای وابسته به معماری که شامل مواردی چون نور و رنگ و نقش است، میگردد که این اخیر با آنکه نقشی محوری در آنچه که معماری ایرانی نا میده میشود دارد، اما در دورههای پسین، این شیوه یا مهجور گشته یا نقشی حاشیهیی یافته است. حال آنکه چنین ظرفیتی را دارد که فضا سازی کند و بدون اینکه ترکیب احجام نامتجانس ضرورت یابد، فضاهای دلخواه را ایجاد نماید.
انسان- و به تبع او اثر هنری- موجودیت نمی یابد، مگر آنکه قالب و روحی داشته باشد. قالب و روح دو وجه منفک یا همراه و ترکیبی نیستند، بلکه وجوهی محشور و عجیبند که هیچ کدام بدون دیگری موجودیت و معنا نمی یابد. نه هر قالبی محمل هر روحی است و نه روحی تاب نشستن بر هر قالبی را دارد. این دو تنها با یکدیگر موجودیت می یابد و رشد می کنند و مرتبت وجودی مییابند.
در هنر معماری، اثر و روح حاکم بر جابجایی آن از یکدیگر منفک نیستند و نمیتوانند که باشند. نمیتوان فضایی را تخیل نمود، بدون آنکه صورت و شمایلی برایش قائل گشت و به همین عنوان نمی توان صورت و شمایلی تصور نمود و مصالح آن را در نظر نداشت. روح فراخ در همنشین با قالب تنگ همچون انیسش خرد و تحقیر میگردد یا قالب شکسته بر میدارد. قالب فراخ نیز ذلیل روح خرد شده، ویرانه میشود. این دو تنها بار شد متناسب و همپای یکدیگر، کارا و زیبنده میگردند. در فضاسازی ایرانی علاوه بر ترکیب یا انتزاع حجمی، از نقوش و رنگ و نور پردازی هم، به منظور القای انتزاع یا ترکیب فضایی استفاده شایان و قابل توجهی می شود به این معنا که در یک فضای راسته، شکست نور یا تفرق نقوش، قطعهای را مجرد یا گسسته می نمایاند و بالعکس بدین لحاظ شناخت نقوش و در رأس آن گره بنایی، در فضاسازی ایرانی نقشی مؤثر و ناگزیر دارد.
موضوع قالب و روح در بیان هنری و فضاسازی معماری، نه ماجرای راکب و مرکب که بحث وجود و موجودیت است. تذهیب کاران در طراحی، اشکالی را میآفرینند که «مداخل» نام دارد و آن صورت اشکالی است که «روالت» به هنگام نقشپردازی خود بخود «بوم آلت» را نیز مد نظر دارد. و هیچ یک از آلتهای «رو» و «بوم» بدون دیگری موجودیت نمییابند. اما هر مداخلی مناسب هر زمینهای نیست. به این معنا که تیزی و پخی یا راستگی و نقوس نقش مداخل را، نه اراده نقشبند که منظور نظر او، یعنی مکانت و فضا سازی نقش است که تعیین می کند. هرچند که رنگ و نور نیز در این نقوش تأثیر ناگزیر و بسزا دارند، مداخل نهایتاً در پیچیدهترین و رفیعترین مرتبت خود به گره بنایی مبدل میشود. گره در مسیر تحول خود از مداخل تا گره و از گره تا « گره در گره » و حتی « شاه گره » تا آنجا پیش می رود که به شطرنج معماران معروف میگردد. اما در این عرصه همچنان انعطاف و قالب خود را به صور و طرق مختلف حفظ مینماید و به گره کند و تند و شل و در مواضعی دستگردان مبدل می شود که به انضمام رنگ، قوالبی هم شأن و محشور با روح حاکم بر فضا سازی است.
معرفت حاکم بر هر اثر معماری یا شهری، نقشی بنیادین در تحول شخصیت و ادراک حیثیت آن اثر در طول زمان و همچنین در احساس مخاطبان ایفا می نماید. نقوش در فضاسازی نقشی تعیین کننده دارند. فضا سازی مناسب، با مجموعه تمهیدات مندرج در آن رمز ماندگاری و موجب جاودانگی این آثار در طول حیات بشری گردیده است.
کاربرد نقوش در حیثیت خارجی و فضاسازی درونی هر اثر معماری، مؤثر و بلکه تعیینکننده است. گره بنایی در میان نقوش ایرانی جایگاهی رفیع و بی مانند دارد، تا آنجا شاید نقش دیگری همچون گره در فضاسازی معماری ایرانی عمومیت نیافته و دخیل نگشته است.
همانگونه که دین اسلام، تنها دین عبادت و پرستش و توجه به آداب و مراسم عبادی نیست و حوزه نفوذ احکام و قوانین آن شامل همه ابعاد و عرصه زندگی فردی و جمعی است، مسجد نیز، تنها فضایی ویژه برای عبادت نمی باشد.
بلکه علاوه بر جلسههای وعظ و ارشاد مسلمین، حلقهها و مجالس درس و بحث نیز در آن تشکیل میشد و میشود. حتی پس از اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری که فضای مدرسه به صورتی جدا و متمایز از مسجد پدید آمد، همواره در برخی از مسجدها تدریس علوم مذهبی تا قرن و دهههای اخیر ادامه داشته است. علاوه بر این اغلب مسجدها سنگر مبارزه اجتماعی مردم علیه حکام جبار، و کانون تجمع مردم در هنگام خوف و اضطرار بوده است.
مسجدها را از نظر دامنه تنوع و حوزه کارکرد های آنها می توان به چهار گروه طبقهبندی کرد: گروه نخست، شامل مسجدهای جامع و مسجدهای بزرگی میشود که توسط سلاطین، وزاء و حکام ساخته می شدند. اداره عموم این مسجدها توسط بانی یا مأموران دولتی صورت می گرفت و آنان در اغلب موارد به هر کسی اجازه پیشنمازی یا تدریس در این مکان را نمی دادند بلکه اشخاصی که مورد تایید باقی قرار میگرفتند به منصب پیشنمازی یا تدریس برگزیده میشدند. دربرخی از مسجدهای جامع، چند پیشنماز همزمان به اقامه نماز میپرداختند و پیروان هر مذهب و مسلک با اقتدا به پیشوای خود، نماز برگزار میکردند.
- گروه دوم، شامل مسجد های متوسطی میشود که توسط بزرگان محلی، علما و یا مشارکت عمومی مردم ساخته می شد. در بسیاری از این مساجد ها برای پیشنماز و دیگر افراد مسجد، شرط خاصی وجود نداشت و از محدودیتهایی که در مساجد نوع اول ایجاد میشد، خبری نبود. هرچند باید توجه داشت که بعضی اوقات، پیرامون هر مذهب برای خود مسجد جداگانهای میساختند که پیشنماز و مدرسان آن از پیروان شاخههای همان مذهب بودند.
- گروه سوم ، شامل مسجد- مدرسهها میشود. با وجود آنکه تعداد این مسجد - مدرسه ها بسیار اندک و انگشت شمار است، اما اهمیت آنها از جهت اینکه دو عملکرد عبادی و آموزشی، همزمان و به موازات یکدیگر، هر کدام بخشی از فضای کالبدی را به خود اختصاص دادهاند، قابل توجه است. مسجد و مدرسه بسیار جالب آقا بزرگ در کاشان ، و مسجد و مدرسه سید در اصفهان از بارزترین نمونه های این گروه از مسجدها هستند.
گروه چهارم، شامل مسجدهای بسیار کوچکی میشود که عمدهترین و شاید تنها عملکرد آنها، جنبه عبادی آنها بوده است و تنها در آنها نماز بجا آورده می شد. مثلاً در نایین برخی از مسجدهای کوچک هستند که مساحتی درحدود ده متر مربع دارند. این مسجدها توسط افراد خیرخواه در محلهها یا در امتداد بدنه بازار و مراکز اقتصادی ساخته می شدند.
مسجدهای اولیه بسیار ساده ساخته میشدند و فضای کالبدی آنها متشکل از شبستانی بدون در بود که در جلوی آن حیاط یا فضای باز نیمه محصوری وجود داشت. بتدریج و با گذشت زمان و روی کار آمدن حکومتهای سلطنتی، بر عظمت و شکوه معماری مسجدها افزوده شد.
در ایران، عناصری از معماری بومی در فضای کالبدی مسجدها مورد استفاده قرار گرفت. ایوان، یکی از این عناصر بود. نخست، یک ایوان در شبستان اصلی و سپس دو ایوان روبهروی یکدیگر که اغلب یکی به ورودی اختصاص داشت، به ساختمان مسجد اضافه شد. تعداد این ایوانها در مرحلهای از تکامل طرح مسجد، به چهار عدد رسید. عنصر دیگر، عبارت از چهار طاقیهایی بود که در پیش از اسلام به عنوان بخشی از فضای آتشکدهها و آتشگاهها مورد بهرهبرداری واقع میشد و پس از اسلام بعضی از آنها به عنوان مسجد مورد استفاده قرار گرفت. این عنصر و گنبد به صورت گنبد خانه، در بخش شبستان اصلی مسجد به کار گرفته شد و بر عظمت فضای مسجد افزود. بدین ترتیب روند شکلگیری فضای کالبدی مسجد منجر به تکوین طرح فضاهای چهار ایوانی شد. طرح فضاهای چهار ایوانی که پیش از اسلام نیز شناخته شده بود، متأثر از جهانبینی و فرهنگ ایران باستان و در ارتباط با جهات چهارگانه مقدسی که در ارتباط با فضای مثالی و توجه به حرکت و سیر خورشید، شکل گرفته بود. طرح مزبور چنان مورد استقبال قرار گرفت که نه تنها در ساختمان مسجدها، بلکه در بنای مدرسهها و کاروانسراها نیز به کار برده شد. البته این طرح بیشتر در مسجدها و سایر بناهای بزرگ به کار برده میشد و عمومیت استفاده از آن، مانع از تکوین در فضاهای معماری نمیشد.
مسجدهای جامع، از جنبة روند شکلگیری فضاهای کالبدی، به دو گروه تقسیم میشوند. گروه اول، شامل مسجدهایی که ساختمان آنها در طول تاریخ تغییر شکل پذیرفته و در هر دوره، فضاهایی به آنها الحاق شده و بخشهایی از آن را تغییر شکل دادهاند. مسجد جامع اصفهان نیز که هستة اولیة آن پیش از زمان آلبویه ساخته شده بود، در دورة مزبور و پس از آن در عهد سلجوقیان و در دورههای بعد، همواره شاهد تغییراتی در فضای کالبدی خود بوده است.
گروه دوم، شامل مسجدهایی است که از ابتدا با نقشهای از پیش طرح شده ساخته میشدند. و هیچ تغییر شکلی را نمیپذیرفتند. این مسجدها که اغلب متعلق به دورة صفویه و بعد از آن هستند، بیشتر به صورت بنایی مجزا از فضاهای کالبدی پیرامون خود و گاهی بیتفاوت نسبت به آنچه در برخی از جوانب و اطرافشان وجود داشت، ساخته میشدند. این مسجدها با داشتن یک ورودی عظیم و با شکوه ، خود را از فضاهای اطرافشان متمایز میساختند و نظر بیننده را جلب می کردند.
تزیین بناهای مذهبی با آجر که در زمان سلجوقیان رایج، و در دورة ایلخانان تکامل یافته بوده، در دورة صوفیان جای خود را به تزیین پرکار و گستردة کاشیکاری داد. تزیین ساختمان به طور عمده متوجه فضای درونی بنا بود و پوستة خارجی بنا بسیار ساده بود و در اغلب موارد با کاهگل پوشانده میشد. تنها جایی که در نمای خارجی تزیین میشد و خود را جلوهگر میساخت، فضای ورودی بنا بود. تزیین ورودی مسجدها و سایر بناها از دورة ایلخانان به بعد، بسیار مورد توجه قرر گرفت. در این بناها، فضاهای ورودی، بسیار مرتفع و با شکوه ساخته میشد.
بعد از دورة هخامنشی گنبد، که در پی نیاز و ضرورتی فنی - ساختمانی، برای پوشش فضای بزرگ بدون استفاده از چوب، در زمان اشکانیان اختراع شد و در آن دوره و سپس در عهد ساسانیان در ساختمان کاخها و آتشکدهها مورد استفاده قرار میگرفت و پس از آن برای پوشش بخشی از آن فضای شبستان به کار گرفته میشد به سبب استفاده زیاد از آن در مسجدها و سایر فضاهای مذهبی موجب شد که مفهومی سمبلیک کسب کند و به عنوان نشانه و سمبلی برای فضاهای مذهبی مورد توجه قرار گیرد. جنبة نمادی و سمبلیت گنبد از چنان قدرتی برخوردار شد که امروزه برای بیان جنبة مذهبی ساختمان مسجد ها، مورد استفاده قرار میگیرد و هنوز هیچ عنصر و شکلی نتوانسته است جای آن را بگیرد و حتی تصور چنین تحولی در آیندة نزدیک دشوار به نظر میرسد.
مناره: همان گونه که از مفهوم واژه آن بر میآید، عنصری جهت تبادل اطلاعات از راه دور توسط آتش، و به طور کلی محل آتش بود و پیش از اسلام کاربرد داشت. این عنصر پس از اسلام ابتدا به صورت ساده و منفرد برای خواندن اذان و آگاه کردن مسلمانان از وقت نماز به کار میرفت. عنصر مزبور پس از قرن پنجم و ششم هجری، پس از پذیرش کاربردی فنی در جنب سر در ورودیها و جنب ایوانهای اصلی مسجدها و سایر بناهای مذهبی، به صورت عنصری نمایشی و تزیینی درآمد و جنبهای نمادی به خود گرفت.
نکتة بسیار مهم در مورد عناصر فوق، این است که با وجود آن که امروزه آنها به عنوان سمبل و نشانهای از فضاهای مذهبی شناخته شدهاند، اما این امر لزوماً به این معنی نیست که عناصر مزبور در زمان گذشته و در همة دورهها و در همة شهرها، دارای چنین مفهومی که امروزه دارند، بودهاند؛ هر چند که پذیریش وجوه مشترکی بین مفاهیم و جنبة ادراکی آنها در طول تاریخ ممکن است.
مساجد بادگیردار: در اقلیمهای کویری خشک و گرم، ساختن سرسراها، گل افرنگها، هواکشها و بادگیرهای حفرهای در تیزه گنبدی پوششهای عرفها، رواقها، شبستانها موجب نوررسانی و تهویه و کوران هوا و خنکسازی فضاها میشود. همچنین وجود بادگیرهای مرتفع باداشتن فضاهای کانال وسیع در نقاط مشخص سبب کشش باد به درون فضاها میشود. در مواردی وجود بادگیریهای مضاعف در محراب و شبستان هوای محیط را مطبوع می کند.
- مسجد جامع بزرگ یزد
- مسجد جامع قدیم
- مسجد جامع نو
مسجد جامع (جمعه) بزرگ یزد
یکی از مساجد بزرگ جامع ایران و درخشانترین بنای شهر یزد مسجد جامع آن است.
بنایی است قدیم و بسیار فاخر و جمیل. درخشندگی کاشیها، بلندی منارها، زیبایی گچکاری، گشادگی صحن، خوابیدگی و بالاخره شبستان زمستانی وسیع هر یک عنصری و عاملی از بزرگی، زیبایی، هنرمندی این یادگار ارجمند و دست پرودة هزار سالة یزد است.
وصف معماری و هنر ساختمانی آن را محمد کریم پیرنیا در یادداشتهای راهنماوار مربوط به آن شهر چنین کرده است:
«ایوان بزرگ و غرفه ها و گوشوارها و بزوارها و رواقها و طبنیهای آن همه در حد زیبایی است و معماری با شکوه پارتی را با همه جلال و احتشام و نغزی و ریزه کاریش به یاد میآورد.
قوسهای جناغی خوش اندامش که تناسب 4 و 3 دارد در عین نغزی ژرفنگری معماری ایرانی را در استواری بنا نشان میدهد. تکیة بلند و سر در آسمانش با اینکه اندامی بس کشیده دارد بر شانهای نازک ایستاده و فشار عمودی منارههای که آفریدة ذوق هنرمندان ایرانی است جزرهای باربر آنرا نغز و نازک کرده است. روشنایی گنبد با وضع طاقچههای گچ اندود در برابر روزنهای مشبک بنحوی شاعرانه تأمین شده.»
با وجود آنکه این مسجد از آثار دینی در شهر یزد و از نمودهای با ارزش و معماری تاریخی ایران است نخستین مطالعة دقیق عبارت است از مقالة تحقیقی ماکسیم سیرو که تحت عنوان زیر نشر شده است:
تحقیق در باب مسجد جامع یزد از دو قسمت تشکیل می شود. یکی اطلاعات تاریخی منقولات مربوط به مسجد جامع قدیم که فعلاً اثری از آن باقی نیست. دیگر آنچه مربوط به مسجد جامع کنونی که از عصر مظفری است و آن را بر جای مسجد جامع قدیم ساختهاند.
در زبان فارسی، مقالة مختصری که دربارة این مسجد نشر شده از آن علی جندقی یزدی است.
شامل ورد77صفحه ای
دسته بندی | هنر و گرافیک |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12473 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 115 |
فهرست مطالب
عنوان |
صفحه |
فصل اول: مقدمه |
|
1-1-مقدمه ای بر تاریخچه رنگ |
|
1-2-کالریمتری و علم رنگ |
|
1-3-تاریخ و تولید صنعتی مواد رنگزا |
|
1-4-کالریندکس |
|
1-5-مراجع |
|
فصل دوم: مواد رنگزای آزو |
|
2-1-طبقه بندی مواد از لحاظ شیمیائی و تهیه مواد رنگرزی و مواد رنگی |
|
2-2-مواد رنگزای آزو |
|
2-3-دی آزوتاسیون یا دی آزوته کردن |
|
2-4-روش های عملی دی آزوتاسیون |
|
2-5-جفت یا کوپله شدن آزو |
|
2-6-کاربرد مواد رنگزای آزو در رنگرزی |
|
2-6-1-مواد رنگزای مونو آزوی آنیونیک |
|
2-6-2-مواد رنگزای دیسپرس آزو |
|
2-6-3-مواد رنگزای آزوئیک |
|
2-6-4-مواد رنگزای منو آزوی تشکیل دهنده-کمپلکس |
|
2-6-5-مواد رنگزای مستقیم |
|
2-6-6-مواد رنگزای واکنشی |
|
2-7-مراجع |
|
فصل سوم: مواد رنگزای بیس آزو |
|
3-1-مواد واسطه |
|
3-2-نیترودار کردن |
|
3-3-هالوژن دار کردن |
|
3-4-سولفونه دار کردن |
|
3-5-واکنش های فریدل کرافت |
|
3-6-اکسایش |
|
3-7-احیاء کردن |
|
3-8-هیدرولیز کردن |
|
3-9-ذوب قلیائی |
|
3-10-آمین دار کردن |
|
3-11-کربوکسیل دار کردن |
|
3-12- N- اَلکیل دار کردن و N- اَسیل دار کردن |
|
3-13-واکنش های متفرقه |
|
3-13-1-سولفون زدائی |
|
3-13-2-قرار دادن Cl به جای NH2 |
|
3-13-3-قرار دادن OH به جای NH2 |
|
3-14-طرز ساختن رنگ های بیس آزو |
|
3-14-1-اطلاعات مختصری در مورد برخی از رنگینه های آزو |
|
3-14-2-طرز ساختن نفتل بلوبلاک |
|
3-14-3-طرز ساختن کنگورد |
|
3-15- مراجع |
|
فصل چهارم: رنگرزی پشم و نایلون با مواد رنگزای بیس آزو |
|
4-1-رنگرزی الیاف نایلون و پشم با نفتل بلوبلاک |
|
4-1-1-مشخصات کلی رنگ در کالریندکس |
|
4-2-1-تئوری رنگرزی |
|
4-2-2-رنگرزی نایلون |
|
4-2-3-بررسی خواص رنگرزی لیف نایلون |
|
4-2-4-رنگرزی پشم |
|
4-2-5-بررسی خواص رنگرزی پشم |
|
4-2-مراجع |
|
مقدمه ای بر تاریخچه رنگ
از هنگامی بیادنیاوردنی، بشر رنگ آبی شفاف اوج آسمان، سرخی ها و نارنجی های تابان و سوزان هنگام غروب، رنگ های ملایم و متغیر رنگین کمان که مظهر امیدهای بهشتی است، نور ضعیف و غیر ثابتی که از پروبال طاووس ها می درخشند. جامه های پر از رنگ گلها، قهوه ای ها و قرمزهای طلائی برگهای خزان که تباینی بسیار با رنگ های سبز بهار پیشین دارند. قرمز درخشان و تهدیدآمیز فوران خون، سوسوی زرد شعله پیه آب کرده که سایه های پیکره هایی بی تاب را بر روی دیوارهای اعماق خلوت غارها نقاشی می کردند را می بایست با شگفتی، شعف و حیرتی بسیار مشاهده کرده باشد لیکن تمام این رنگها نت های مجردی از کل نت های به اهتزاز درآورنده سمفونی تحریک آمیز رنگ در زندگی بشر می باشند.
چندی نپایید که بشر کوشید تا خود را با این سمفونی مرموز و اسرارآمیز که رنگ نام دارد وفق دهد. استخوان هایی(استوانه ای شکل) کشف شده اند-شاید مربوط به 000/150تا000/200 سال قبل- که بشر در درون آن ها از قرمز و زرد و خاک های اخرا (OCHER CLAYS) مواد نقاشی چرب (GRAEASE PAINTS) تهیه می کرده و برای تزئین و آرایش بدن خود مورد استفاده قرار می داده، بشر اولیه طبعاً برای خود دلیل آورد که مواد قرمز رنگ زندگی بخش می باشند. بنابراین بشرهای آخرین عصر یخ(000/100 سال پیش) در گذشتگان خود را زیر خاک های قرمزفام اخرا به خاک می سپردند، و یا به استخوانهای آنها رنگ قرمز می مالیدند و بدینوسیله سنتی را در اروپا آغاز می کردند که هزاران سال پا برجای ماند و حتی به آفریقا و آسیا نیز گسترش یافت. مثلاً در سال1823، در ولزورلیدی او پاویلاند (RED LADY OF PAYILAND) که در واقع اسکلت یک جوان است کشف شده است. آثار مشابهی نیز در غارهایی در جنوب آفریقا و چین مشاهده گردیده است.
کالریمتری و علم رنگ
فایل ورد 115 ص
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 108 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 9 |
رنگ
معماری
گرافیک
ساختمان
کاربرد رنگ
دسته بندی | هنر و گرافیک |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 309 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 285 |
|
تاریخچه – امروزه از رنگهای طبیعی به ندرت استفاده می گردد زیرا به کمک روشهای سنیتک رنگهای ایده آلی از نظر کمی و کیفی تولید میشوند و چون ساختمان اصلی آنها را آروماتیکها تشکیل میدهند بنابراین ازذغال سنگ و نفت به عنوان مهمترین منابع طبیعی و اولیه برای آنها محسوب میشوند . بیش از یک قرن است که رنگهای آلی و مصنوعی برای بشر شناخته شده است . در سال 1856 وقتی شیمیدان 18 ساله انگلیسی به نام ویلیام هندی پرکین سعی میکرد کینون راسنتز نماید به جای محصول سفید رنگی که او انتظار داشت یک ماده بد شکل سیاه رنگ تولید نمود که برایش قابل توجه و قابل مطالعه بود . از استخراج این ماده رنگ ارغوانی زیبایی به نام ماوین بدست آمد که بر حسب تصادف کهنه نخی که در کنار میز آزمایش او قرار داشت توسط آن رنگی گردید و این ماده تا آن زمان تنها ماده رنگی بود که از واکنش شیمیایی حاصل شده و جزو رنگهای گیاهی و ظبیعی نبود و بدین سان تحول بزرگی در تهیه مواد رنگی آلی شروع گردید واکنش تهیه رنگ مزبور بصورت زیر است :
این رنگ چنانچه بعدا خواهیم دید به دلیل وجود گروه آزین ( Azine ) جزو این نوع شیمیایی میباشد ولی در آن زمان به دلیل تهیه اش از آنیلین رنگ آنیلین نامش نهادند .
پرییکن رنگ بالا را در کارخانه ای نزدیک لندن از قطران ذغال سنگ در مقیاس صنعتی تهیه نمود البته قبل از آن در آزمایشگاه از اثر پتاسیم دی کرومات و سولفوریک اسید بر آنیلین ناخالص آنرا سنتز نموده بود از انجائیکه این رنگ در رنگرزی مزایای فراوانی نسبت به دیگر رنگهای طبیعی ، از نظر روشنی و ثبات داشت در اندک زمانی توجه رنگرزها را بخود جلب نمود . پریکن و دوستانش علاوه بر تهیه رنگ بالا فرایند ساده رنگرزی با تانیک اسید را نیز ابداع کردند و بالاخره بعد از مدتها تحقیق و بررسی اولین کارخانه رنگسازی توسط او تاسیس و به مرحله تولید رسید .
از انجا که در آغاز اغلب رنگهای مصنوعی اولیه از انیلین ساخته میشدند و انیلین در آن زمان فقط از منبع قطران ذغال سنگ تهیه میشد اینگونه رنگها به رنگهای آنیلین و رنگهای قطران ذغال سنگ معروف بودند هر چند که بعضی از این رنگها از آنیلین نیز مشتق نشده بودند . امروزه کلمه رنگهای مصنوعی با سینتیک ترجیح داده میشوند زیرا دیگر امروزه رنگها لزوما از منابع اولیه ذغال سنگ تهیه نمیشوند . بلکه منابع نفتی ( نفت خام و گاز طبیعی ) بجای آن جایگزین شده و این تعویض عمدتا در اثر جایگزینی گاز ذغال با گاز طبیعی در کشورهای صنعتی انجام گرفت .
در تهیه رنگها از نظر کلی فرایند عمومی زیر دنبال میشود :
نفت
مواد اولیه (هیدروکربنهای آروماتیک) منابع طبیعی
زغال سنگ
مواد حد واسط
رنگها
فصل 1
1 – رنگ
رنگ نمودی از تاثیر متقابل نور مرئی و ماده است و ماده به این ترتیب رنگی به نظر میرسد . خود پدییده دید نیز نتیجه جذب نور توسط شبکیه چشم میباشد . جذب نور سبب میشود که ساختمان پروتوئینهای چشم در اثر یکسری واکنشهای شیمیایی تغییر یابد و یک ردیف پاسخهای شیمیایی داده شود و درنتیجه ، علامت دریافت شده بوسیله عصب نوری به مغز انتقال می یابد .
تابش نور سفید به ماده بر حسب ساختمان و حالت سطحی ماده با پدیده های زیر پاسخ داده میشود :
الف : تمامی پرتوهای تابیده شده بازتاب یا پخش میگردند بدین ترتیب ماده سفید به نظر میرسد .
ب : تمامی پرتوها جذب میشوند ، ماده سیاه به نظر میرسد .
ج : قسمتی از پرتو ها بطور انتخابی جذب میشوند ماده رنگی به نظر میرسد .
باید تصریح کرد که نور سفید منتشر شده توسط خورشید تابشهای الکترو مغناطیسی در ناحیه 400 تا 800 n m را در بر میگیرد . در دو سوی طیف مرئی نور از تابشهای غیر مرئی برای چشم انسان تشکیل یافته است طول موجهای بیشتر از 800 n m نور در ناحیه زیر قرمز (I R ) و طول موجهای کمتر از 400 n m در ناحیه فرا بنفش ( U V ) قرار دارد . بنابر این رنگ هر جسم یک حالت ویژه از پدیده ای بسیار عمومی ، یعنی پدیده جذب انتخابی است .
در داخل حوزه مرئی ، نوارهای خیلی باریک طول موجها به رنگهای کاملا معین مربوط میگردند . این رنگها نه تنها از ایجاد نوری با طول موج کاملا مشخص ناشی میشوند بلکه آنها از نور سفیدی که توسط جذب پرتوی که طول موج رنگ مورد نظر را در بر نداشته باشد نیز حاصل میگردند بدین ترتیب است که بر اثر جذب « رنگهای تکمیلی » ما رنگها یاجسامی که ما را احاطه کرده اند می بینیم جدول زیر رنگهای جذب شده و دریافت شده را نسبت به طوول موج نور جذب شده نشان میدهد .
رنگ جذب شده رنگ دریافت شده طول موج دریافت شده طول موج جذب شده به n m
بنفش زرد آبی n m 435 – 400
آبی زرد 480 – 435
سبز – آبی پرتقالی ( نارنجی ) 490 – 480
آبی – سبز قرمز 500 – 490
سبز ارغوانی 560- 500
زرد – سبز بنفش 580 – 560
زرد آبی 595 – 580
نارنجی سبز – آبی 605 – 595
قرمز آبی – سبز 750 – 605
بررسی مواد رنگی از نظر شیمیایی ،. بخش جالبی از شیمی کاربردی را تشکیل میدهد به شیمی رنگ معروف است . در این قسمت انواع تقسیم بندی مواد رنگی ، مواد اولیه ( Primaries ) مواد حد واسط ( Intermediates ) بررسی میگردد .
1 – طبقه بندی مواد رنگی
علاوه بر تقسیم بندیهای قدیمی این مواد را به مصنوعی و طبیعی ، گیاهی و غیر گیاهی ، معدنی و آلی و غیره طبقه بندی میکردند در تقسیم بندی جدید که بر اساس کاربرد رنگها متکی است این مواد بطور کلی به دو بخش عمده زییر تقسسیم بندی شده است:
I - بیگمانها ( رنگدانه ها ) یا بیگمنت ها ( PIGMENTS )
II - رنگها ( DYES )
اغلب رنگها موارد استفاده شان در صنایع رنگرزی نساجی اهمیت دارند در صورتی که بیگمانها در موارد غیر رنگرزی نساجی کاربرد بیشتری دارند . هر چند که بعضی مواقع آنچنان مرز مشخص بین ایندو بخش رنگ نمیتوان تقسیم نمود .
بیگمانها ( Pigments )
بیگمانها مواد جامد تزئینی هستند که در شکل و اندازه های مختلف در حلالهای مربوط به حالت معلق تهیه و بکار میروند . بیگمان مشتمل بر مواد سیاه ، سفید و رنگی بوده که موارد استعمال زیادی از جمله رویه زدن ، پوشش دادن ( Surface Coating ) ، رنگرزی انبوه ( Mass Coloration ) و دیسپرسیون در هوا میباشد . برای رویه زدن از محلواهای آبی حاوی مواد سفت کننده مثل چسب و سایر رزین ها ، روغنهای خشک کننده ( معمولا به همراه یک یا چند حلال آلی ) ترکیبات نرم کننده ( Plastici zers ) و غیره استفاده میشود . در رنگرزی انبوه مواد پلاستیکی گوناگون ، پلاستیکها و الیاف مصنوعی گوناگون را بکار میبرند .
از آنجا که بیگمانها به صورت دیسپرس مصرف میتواند از استکل و ابعاد ذرات آنها حائز اهمیت میباشند . اغلب بیگمانها بصورت پلی مرفیک ( یعنی برای ساختن و ظاهر کردن آنها باید از مراحل مختلف گذشت ) بوده و شرایط تهیه شان باید طوری انتخاب گردد که فرمهای کریستالی با اندازه ذرات ( Partical size ) کوچک حاصل شوند در غیر اینصورت اشکالاتی در فرایند رنگ زدن به وجود خواهد آمد .
بیگمانهای اولیه و قدیمی غالبا ترکیبات معدنی بوده که منشا طبیعی داشته اند ولی چون کیفیت و خواص جالبی از خود نشان نمیدادند لذا به مرور زمان جای خود را به بیگمانهای مصنوعی و آلی دادند . نمونه هایی از بیگمانهای عمده معدنی را بصورت زیر میتوان طبقه بندی کرد :
بیگمانهای سفید :
بیگمانهای قرمز : گل آخری () سرنج ، ( pdo ) ، شنگرف ( Hgs ) و کرئمات بازی سرب
بیگمانهای زرد و نارنجی :
بیگمانهای آبی : و اولترامارین ( لاجورد )
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 108 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 9 |
رنگ
معماری
گرافیک
ساختمان
کاربرد رنگ
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 81 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 125 |
در طول تاریخ ایران و به ویژه در دوران اسلامی، رنگ نقش مهمی را در مقاطع مختلف داشته و حتی نمادی از یک واقعه تاریخی ویا یک دوره تاریخی بوده است. در ادیان الهی و کتب آسمانی، گاه رنگ ها به هر دو مفهوم معنوی و حقیقی خود دیده می شود. درانجیل، کتاب مقدس مسیحیان، رنگهای سبز، طلایی، قرمزو آبی به صورت صفت و در معانی حقیقی آن دو رنگ سفید و سیاه، به عنوان صفت و نیز با مفهوم معنوی آن به کار رفته است. پیامبر اسلام، صلوات اللٌه علیه، نیز در حیات پر ثمر خود و در زندگانی روزمره خویش از رنگهای چندی استفاده فرموده اند . هم اکنون نیز رنگ سبز، به عنوان رنگ رسمی بسیاری از کشورهای اسلامی، در پرچم کشورها منعکس است . به کار بردن پرچم، چه نزد ایرانیان چه نزد اعراب قبل از ظهور اسلام متداول بوده است . درفش و پرچم ایران از دوران باستان، در تاریخ شهرت دارد در طول تاریخ پرو نشیب و فراز ایران، رنگ نزد قبایل مختلف و سلسله های حکومتی همواره به عنوان نماد و علامت مشخصه به کار گرفته شده است. در عصر افشار رنگ و پرچم سرخ مورد استفاده بوده و در مراسم رسمی به کار می رفته است.همچنین لباس ارتش ایران نیز از پارچه سرخ ارغوانی تهیه می شد.دراوایل عصر قاجار، رنگ سرخ کماکان جزء رنگهای رسمی دولت ایران محسوب می شد.
« بپوشید جامه سپید، که آن نیکوترو پاکیزه ترین رنگهاست »
پیامبر اکرم (ص)
در مطالعات تاریخی و تحقیقات ایران شناسی، بسیاری از نکات حساس و ظریف تاریخی وجود دارد که اگر چه در وهله اول کوچک می نماید اما دارای دیرینه تاریخی و زمینه بسیار قوی اجتماعی و سیاسی است، به طور مثال مفهوم سیاسی و اجتماعی رنگ در رویدادهای تاریخی ایران.
در طول تاریخ ایران به ویژه در دوران اسلامی، رنگ نقش مهمی را در مقاطع مختلف داشته و حتی نمادی از یک واقعه تاریخی و یا یک دوره تاریخی بوده است که البته مفاهیم مختلفی را در بر می گیرد. رنگ در تاریخ ایران، با مفاهیم یا معانی حقیقی خود به کار رفته است. در تمدن های کهن و دوران پیش از تاریخ ایران، وسایل و آلات و ابزار مردمان با رنگی تزیین می شد که در آن منطقه وجود داشته است و گاه حتی آن تمدن، مثلأ به مناسبت وجود خاک نخودی رنگ و در نتیجه وجود آلات و ابزار به رنگ نخودی، به تمدن نخودی رنگ مشهور می شد (تپه گیان ایران) در دورانهای تاریخی ایران و مقاطع پیش از ظهور اسلام، به ویژه رنگهای طلایی و نقره ای مورد توجه بود. در ادوار اسلامی و در ممالک اسلامی نیز تنوع شگفت انگیز پوشاکهای مختلف با آداب سنن بومی منطقه تناسب داشت. به طور مثال بدویان از پشم گوسفند سفید، یا موی بز سیاه لباس تهیه می کردند. مردم شهر برقه اغلب قرمز می پوشیدند و در فسطاط (مصر) آنان را با رنگ لباس قرمزشان می شناختند، زیرا که برقه در میان صحرای قرار داشت که دارای خاک و سنگ قرمز بود3 و در کار با آن مصالح
بالطبع لباس را قرمزمی کرد. گاه امر تجارت به یک رنگ کردن البسه مردم، بدون هیچ زمینه تاریخی آن، کمک می کرد.مثلأ ورود مستمر قرمز دانه و نیل و زعفران به ممالک اسلامی، باعث هماهنگی رنگها می شد، اما مسائل و حوادث تاریخی، زمینه دیگری را برای انتخاب رنگها به وجود می آورد.
در ادیان الهی و کتب آسمانی گاه رنگها به هر دو مفهوم معنوی و حقیقی خود دیده می شود. در انجیل کتاب مقدس مسیحیان رنگهای سبز، طلایی، قرمزو آبی به صورت صفت و در معانی حقیقی آن و رنگ سفید و سیاه به عنوان صفت و نیز با مفهوم معنوی آن به کار رفته است4.
در قران کریم رنگهای سبز در سوره 37 آیه 80، سوره55 آیه 87 5-رنگ زرد در سوره 2 آیه 69-رنگ قرمز در سوره 35 آیه 27-رنگ سفید در سوره 2 آیه 187 و بالاخره رنگ سیاه در سوره 2 آیه 187 آمده است.
پیامبر اسلام، صلوات الله علیه نیز در حیات پرثمر خود و در زندگانی روزمره خویش از رنگهای چندی استفاده فرموده اند.بعد ها در طول تاریخ و در طی قرون رنگ سبز به صورت نمادی از پیام حضرت ختمی مرتبت و شعار دین مبین اسلام در آمد. هم اکنون نیز رنگ سبز به عنوان رنگ رسمی بسیاری از کشورهای اسلامی، در پرچم کشورها منعکس است . در کتابهای مختلف که در مورد شیوة زندگی و سیره آن حضرت به تحریر در آمده است، مولفان گاه به صراحت و زمانی به طور غیر مستقیم به رنگهای مورد استفاده ایشان اشاره کرده اند . در بخشی از سیره نبوی کتاب طبقات تألیف محمد بن سعد (متوفی 320 ه.ق) که کاتب محمد بن عمر واقدی بوده است،5 آگاهی های ا زعادات لباس پوشیدن پیامبر اسلام آمده است. به طور مثال فضل .. از ابوقلابه نقل می کند که پیامبر فرموده است : از محبوب ترین جامه های شما در نظر خداوند جامه سپید است، در آن نماز بگذارید و مردگان خود را در آن کفن کنید.6 یا اینکه پیامبر فرموده است بر شما باد پوشیدن جامه سپید، زندگان شما آن را بپوشند و مردگان خود را در آن کفن کنید.7
همچنین نقل شده است که پیامبر را در حال طواف دیدم که حوله سبز بر دوش داشت و شانه چپ خود را پوشید و شانه راستش برهنه بود.8 نیز اینکه پیامبر را در حالتی دیدم که دو برد سبز پوشیده بود.9
از آنجایی که نحوه زندگانی حضرت ختمی مرتبت حتی در کوچکترین اعمال آن حضرت مورد توجه فراوان اطرافیان و پیروان بوده، نباید تعجب کنیم که طبقات می گوید هنگامی که نمایندگان بنی عامر در مکه(محله ابطح) به خدمت پیامبر رسیدند پیامبر در داخل خیمه ای سرخ رنگ بود.10 یا رسول خدا روزهای جمعه برد سرخ می پوشید و در دو عید (فطر و قربان) عمامه سرخ می بستند.11 همچنین از قول یکی از نزدیکان پیامبر نقل شده که گفته است هیچ کس را در جامه سرخ زیباتر از رسول خدا ندیدم. درود و سلام خدا بر او باد.12 نیز از جابر عبدالله در همین منبع نقل می شود پیامبر روزهای عید قربان و عید فطر و جمعه ها حله و برد سرخ رنگ خود را می پوشید. شبیه چنین جملاتی نیز از جانب عبیدالله بن موسی که از نزدیکان بود گفته شده است که هیچ کس از خلق خدا را در حله سرخ زیباتر از رسول خدا ندیده ام.13 در سال فتح مکه، در محل قدید نزدیک مکه مردانی که ملاقات رسول خداوند آمدند همگی مسلمان شدند و خواستند که در پیشاپیش لشکر قرار بگیرند و رنگ پرچم آنان سرخ باشد.14 همچنین بد نیست که گفته شود که پیامبر اکرم دستور دادند
در طول تاریخ ایران و به ویژه در دوران اسلامی، رنگ نقشی مهم را در مقاطع مختلف داشته و حتی نمادی از یک واقعه تاریخی و یا یک دوره تاریخی بوده است که البته مفاهم مختلفی را در برمی گیرد.
از قول یکی از نزدیکان پیامبر نقل شده ات هیچ کس از خلق خدا را در حله سرخ زیبا تر از رسول خدا ندیده ام.
که بر روی قطعه چرم سرخی فرمانی نوشته شود که موجب آن منطقه عقیق به خاندان بنی عقیل داده شود.15 طبقات همچنین از قول نزدیکان پیامبر می نویسد که گاهی پیراهن و رداء ازار رسول خدا را با زعفران و ورس رنگ می کردند و پیامبر آن را می پوشید و بیرون می آمد.16 همچنین پیامبر دارای ملافه زرد رنگی بوده اند که با ورس رنگ شده بود.17 علاوه بر آن ذکر می کند که «پیامبر وارد مکه شد، در حالی که عمامه (دستاری) سیاه بر سر داشت» و نیز نفل می کند که« پرچمها و رایات رسول خدا سیاه بود.»18 واقدی از ابوبکر نقل می کند که گفته است:« شنیدم عباس بن عبدالمطلب می گفت رو00ل خدا در حج خود بر خانه کعبه جامه های گرانبهای سیاه پوشاند.»19 خوارزمی در مفاتیح العلوم می نویسد از جمله اصلاحاتیکه اعراب بعد از ظهور اسلام در کتابهای فتوح، مغازی و تاریخ به کار بردند، کلمه شرطیون است.« شرطیون یعن کسانی دارای پرچمهای سیاه هستند و رئیسشان را صاحب الشرط می گویند.»20
به کار بردن پرچم، چه نزد ایرانیان چه نزد اغراب قبل از ظهور اسلام متداول بوده است. درفش و پرچم ایران از دوران باستان، در تاریخ شهرت دارد.21 یکی از مناصب معمول در میان خاندان قریش پرچمداری بود که در آن ایام به آن عقاب می گفتند، ظاهراً قریش نام عقاب را از رومیان گرفته بود زیرا علامت رسمی دولت روم عقاب بوده است.22 در سیره حلبیه روایت شده است که« در جنگ بدر کبری سه پرچم داشتند یکی سفید و دو سیاه . حضرت رسول، پرچم سفید را به مصعب بن عمیر دادند، یکی از پرچمهای سیاه را به مردی از انصار واگذار کردند و اما پرچم سوم سیاه که نامش عقاب و از مرط عایشه تهیه شده بود به علی بن ابیطالب دادند.»23
همچنین منابع در مورد رایات پیامبر اسلام نیز مطلبی نوشته اند . به طور مثال مجمل التواریخ و القصص به نقل از کتاب شرف النبی می نویسد که رایتی سیاه که آن را عقاب می گفتند لوای سپید بود.24
علاوه بر آن نقل شده است که« پرچم حضرت رسول نیز رنگ سیاه داشته است،» ولی صاحب آثار الاموال می نویسد که «پاره ای از پرچمهای پیغمبر پفید رنگ بوده است.»25 اعراب در همان صدر اسلام در جنگ نهاوند که در سال 21 هجری قمری (642م) صورت گرفت، در لشکر کشی خود پرچم به همراه داشتند.
مورخ شهیر برتولد اشپولر درباره صدر اسلام گزارش می دهد که به محض آنکه مسائل خوارج پیش آمد آنان رنگ قرمز را به عنوان شعار خود انتخاب کردند.26
گاه دانشمندان علوم دینی نیز وقایع تاریخی و شدت وآن را با رنگ سنجیده اند، به طور مثال شیخ صدوق (ابن بابویه ) فقیه عالیقدر جهان تشیع در کتاب علل الشرایع چنین آورده است: « وقتی آسمان را سرخ بینی همرنگ خون تازه و آفتاب را بر دیوار چون مفرش زرد، بدان که حسین کشته شده است.» از همان ایام شهادت حضرت امام حسین است27 که رنگ سرخ دارای مفهوم سیاسی و اجتماعی شد.
امویان به استناد کتاب آثار الاول پس پیامبر اکرم رنگ پرچم را عوض کردند و« پرچم امویان سرخ شد.»28 اما بعد ها امویان رنگ سفید را مظهر خود قرار دادند و این امر حتی برای امویان اندلس هم معتبر بود.29 مجمل التواریخ و القصص حتی می نویسد که «علامت و کسوت بنی امیه سبز بوده است،»30 اما اغلب منابع، رنگ سفید را به امویان نسبت داده اند.
علویان هم ابتدا رنگ سفید را برای خود انتخاب کردند : «چون کار ناصر (کبیر) به آمل مستقیم شد عبدا… به ساری علما سپید کرد و مردم را با دعوت خواند.»31
همچنین در حرکتهای ناحیه رویان یاد آور می شود که : « مازیاردر حال پیش خلیفه مسرعی روانه کرده بود و نمود که مردم رویان و ثغرچالوس خلع طاعت امیر المؤمنین کردند و محمدبن موسی را فریفته و یاور گرفته و علویی را به خلافت نشانده، شعار سپید گردانیده اند»32 در مورد ناآرامیهای موجود در ساری توسط علویان آمده است که : «…. و غافل نشسته بود که ناگاه آواز تکبیر و صلوات شنیدند و علمهای سپید در ساری آورند ولوله دیلم درافتاد.»33 وبالاخره اینکه « محمد زید لشکر رافع را در آن سال نفقه داد تا رافع شعار و علم سپید کرد.»34 حتی بعدها پرچم سفید علویان به سبز تبدیل شد( نگاه کنید به پاورقی 46) . ثعالبی در یتیمهالدهر اشاره به سپید پوشی شیعیان برخی ازشهرهای ایران دارد و میگوید: « مردم ( شیعه ) قم، کاشان و کرج را در جشنها و اجتماعات باجامة سپید بینی و … »35 عباسیان برعکس امویان رنگ سیاه را شعار خود قرار داردند.36 هنگامی که ابومسلم در رمضان 129 هجری قمری( ژوئن 747 میلادی) در نزدیکی مرو اعلام موجودیت سیاسی کرد، پرچم سیاه عباسی را به اهتزاز درآورد.37 عباسیان هنچنان شعار و رنگ سیاه را تا زمان مأمون حفظ کردند و به همین جهت آنان را « المسوده» ( سیاه جامگان ) می نامیدند.38 اما به محض آنکه حضرت امام علی بن موسیالرضا( ع) از جانب خلیفه به عنوان ولیعهد تعیین گردید، رنگ سبز جانشین سیاه شد، زیرا که سبز نمادی از پیامبر(ص) شده بود: « مأمون در روز دوشنبه ماه رمضان سال 201 هجری قمری ( 817 میلادی) به ولیعهدی پساز خودبا وی ( رضا علیبن موسیبن جعفر علیهالسلام) بیعت نمودم و مردم را به جای سیاه، سبز پوش کرد و فرمان آن را به اطراف و نواحی نوشت… و کسی نماند که لباس سبز نپوشد.»39
اما کم و بیش رنگ سیاه در نزد عباسیان و مأموران دولتی حفظ گردید و به خصوص فضاوت مانند دیگر کارکنان حکومتی میبایستی لباس سیاه رنگ بر تن کنند. درسال 237 هجری قمری، زمانی که حارث بنمسکین قاضی مصر شد، از او خواسته شد که لباس سیاه بپوشد، اماوی خودداری کرد. دولتیان او را ترسانیدند و گفتند در این لباس طرفدار بنیامیه قلمداد خواهد شد و او پذیرفت و پشمینة سیاه پوشید.40 درقرن چهرم هجری قمری( دهم میلادی) پوشیدن لباس سفید برای مدان کماکان بنابر روایت و توصیة پیامبر (ص) وجود داشت و زنان هم میتوانستند لباسهای رنگ به رنگ برتن کنند، اما رجال دولتی در روزهای رسمی، لباس مشخصی داشتند. خطیب بغدادی از حدود سال 400 هجری قمری گزارش میدهد که فقط خطیبان و مؤذنان موظف بودند، قبای سیاه بپوشند و ظاهراً روزهای جمعه نیز میبایست سرشناسان و دولتیان جز با قبای سیاه دیده نشوند.41 اما در همین ایام، خلفای فاطمی برخلاف عباسیان، رنگ سفید را شعار خود کردند. پرچم فاطمیان هم به رنگ رسمی، سفید انتخاب شده بود.42 کسوت (روپوش) اهدایی خلفای فاطمی برای پوشش کعبه نیز رنگ سفید داشت،43 در حالی که خلفای عباسی، پارچهای به رنگ سیاه پیشکش میکردند. ابن جبیر سیاح اسپانیایی که در قرن ششم هجری قمری( دوازدهم میلادی) از کعبه دیدن کرده است، از روپوش و کسوت سبز سخن میگوید که رنگ آن سبز مغز پستهای بامنگولههای صورتی بوده است.44
عباسیان همچنان شعار و رنگ سیاه را تا زمان مأمون حفظ کردند و به همین جهت آنان را « المسوده» ( سیاه جامگان) مینامیدند. اما به محض آنکه حضرت امام علیبن موسی الرضا(ع) از جانب خلیفه به عنوان ولیعهد تعیین گردید، رنگ سبز جانشین سیاه شد، زیرا که سبز نمادی از پیامبر (ص) شده بود
در اواخر قرن چهارم هجری قمری ( دهم میلادی) در فسطاط مصر، در مراسم سال نو، مردم شخصی را به نام میر نوروزی انتخاب میکردند. این مرد صورت خود را سفید رنگ میکرد و با لباس قرمز سوار مرکبی میشد و در بازار به گردش میپرداخت و به مردمآب میپاشید.
مراسم آبپاشی که از سنتهای قدیمی ایرانیان بود، در سال 363 هجری قمری( 974 م.) توسط خلیفه ممنوع شد،
در قرن چهارم هجری قمری پوشیدن لباس سفید برای مردان کماکان بنابر روایت وتوصیة پیامبر (ص) وجود داشت و زنان هم میتوانستند لباسهای رنگ به رنگ بر تن کنند
اما به زودی مردم آن را مجدداً مرسوم کردند.45 در قیامهای علیه عباسیان، رنگ بار دیگر مفهوم تاریخی خود راحفظ کرد، چنانچه پیروان المقنع، جامه و رنگ سپید را انتخاب کردندوبه همین دلیل به آنان مبیضه یاسپید جامگان می گفتند.46 علویان نیز ابتدا رنگ سفید را شعار خود قرار دادند، اما پس از ولیعهدی امام رضا(ع) آن را به سبز تبدیل کردند47 گذشته از زمینة سیاسی رنگ سفید در مقابل رنگ سیاه عباسیان، به طور کلی سفید در خراسان پیشینة سنتی نیز داشت. به طور مثال درخراسان سفید، رنگ مراسم سوگواری نیز بود و در قرون نخستین اسلامی نیز به همین منظور به کار رفته است. زمانی که فرستاده خلیفه، خبر مرگ القادر خلیفه عباسی را به محمود غزنوی داد « امیر ماتم داشتن ببسیجید و دیگر روز که بار داد بادستار و قبا بود سپید، و همه اولیاء و حشم و حاجیان با سپید آمدند.»48 در سرزمینهای غربی ممالک اسلامی یعنی اندلس و غرب مراکش ( مغرب) هم سفید علامت عزاداری بود( امروزه نیز در بخشهای کوچکی این رسم وجوددارد)، در حالی که در غرب ایران در مواقع عزاداری از رنگهای تیره کبود، نیلی و سیاه استفاده میشد. اما کماکان زمینة اجتماعی شعار سفید در برابر شعار سیاه عباسیان قوی بود. در اواسط قرن سوم هجری قمری ( نهم میلادی) که سرزمین طبرستان، مرکز تجمع مخالفان عباسی و پناهندگان زیدیه شده بود، دیلیمان نیز مانند اغلب آنان، جامه سفید برتن کردند و با پیرچم سفید به مبارزه برخاسنتند.49
در عصر متوکل خلیفة عباسی در سال 5- 234 هجری قمری ( 849 م، ) یهودیان مجبور شدند ستارة داوود را با پارچه ای زرد رنگ به لباس خدو بدوزند، تا از پیروان دیگر ادیان مشخص شوند.50
از دیگر حرکتهای اجتماعی اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری قمری، حرکت بابک خرمدین در آذربایجان علیه دستگاه خلافت عباسیان بود. خرمدینان رنگ وشعار قرمز را برای خود انتخاب کرده بودند و به همین دلیل نیز در تاریخ به « محمره» مشهور شدند.
سیاست نامه دربارة این حرکت چنین می نویسد: « در سنة اثنی و ستین و مأیه در ایام مهدی، باطنیان گرگان که ایشان را سرخ علم خوانند، یعنی محره، قوتی گرفتند عظیم و باخرمهدینان دست یکی کردند و گفتند ابومسلم زنده است، ماملک بستانیم و بدو باز دهیم.»51
با پیدایی گروههای مختلف تصوف، رنگ همچنان مفهوم سیاسی و اجتماعی خود را حفظ کرد و حتی در در جات عرفانی برخی از شاخه های تصوف مفهوم و معنی خاص یافت، اما کماکان رنگ سبز به عنوان نمادی از اعتقادات مذهبی و قرمز به عنوان نموداری از خونخواهی و باز یافتن حق از ظالم ظاهر میشد. در جهان عرفان و تصوف رنگهای ذیل به کار رفته است: سرخ، سبز، ازرق( کبود)، زرد، سپید و سیاه.52 در قرن پنجم هجری قمری ( یازدهم میلادی) پیروان حسن صباح برای آنکه بتوانند به بزرگان وقت نزدیک شوند، لباس و جامه کبود صوفیان را دربر میکردند. 53با سقوط عباسیان و از همان اواخر حکومت خلفاء، به تدریج پوشیدن پارچههای خوش رنگ و براق جایگزین رنگهای سفید و سیاه شد.54 مردم عادی میتوانستند، جامه و کفش قرمز بپوشند، همان گونه که در این ایام در نزد قیصر روم نیز مرسوم بوده ئو حتی ولیعهد بیزانس یک کفش به رنگ سیاه و دیگری به رنگ قرمز می پوشید اما اشراف ایران پوشیدن کفش قرمز را عیب می دانستند.55
در حکومتهای دیگر نیز رنگ کم و بیش مفهوم اجتماعی خود را داشت در نزد قراخانیان علاوه بر معانی اجتماعی رنگ، مفهوم جغرفیایی آن نیز به شدت حفظ شده بود. قراخانیان ابتدا رنگهای سیاه و سپید و سپس قرمز و آبی را برگزیدند زیرا که این رنگها نمادی از جهات اربعه بود. سیاه برای شمال، سفید برای مغرب، قرمز برای جنوب. و بالاخره آبی برای نشان دادن جهت شرق به کار می رفت.56 گذشته از جهات چهار گانه در ایران هم دلیل جغرافیایی ممکن بود به شکل دیگری بروز کند. در ولایت اصطخر (فارس) شهری وجود داشت که آن را بیضا می نامیدند زیرا دارای قلعه سفید بود که از دور می درخشید و سفیدی آن از جاده های دور به چشم میخورد.57 در قرن پنجم هجری قمری(یازدهم میلادی) سلجوقیان ابتدا پرچم قمز رنگ داشتند اما بعد ها آن را به سیاه تبدیل کردند.58 انوری درباره پرچم سلطان سنجر (511-552 ه.ق، 1157-1118م)در قصیده خود در بغداد و در مدح سنجر اشاره به پرچم سیاه و چتر خود سفید وی دارد:
بگشاد کارها حجرالاسود و سزد
کامد برنگ رایت عالم گشای شاه
و در بیت آخر همین قصیده:
بادا مرصع از گهر اختران سعد
چتر سپید پیکر خرشید سای شاه59
همچنین مجیر الدین بیلقانی شاعر معروف در مدح اتابک محمد پهلوان و رنگ سرخ شعار سلجوقیان چنین سرود است:
رایت سرخ ترا کافسر فتح و ظفر ست
مایه نصرت و پیرایه لشکر گیرند60
در مورد شعار غزنویان و پرچم سلطان محمود غزنوی (421-388ه.ق، 1030-998م)و رنگ سیاه آن فرخی سیستانی گفته است:
گفتا : کنون کجاست مراده نشان ازو ؟
گفتم: به زیر سایه آن رایت سیاه61
شعار خوارزمشاهیان (628-470ه.ق، 1231-1077م) نیز سیاه بوداست. نسوی در وقایع ایام جلال الدین و حمله مغول می نویسد:
… جمعی سواران قریب سیصد نفر اینجا آمدند با علمهای سیاه و خبر دادند که جلال الدین با ماست و تاتاران را که مقیم نسااند قتل کردیم.62
در عصر مغولان علامت ریاست نظامی پرچم سیاه بود، و در واقع پرچم سیا سلطان خاقان(چنگیز خان )به امپراطوری جانشین او رسید.63 همچنین پس از تجزیه مغولستان به خانات متعدد در نیمه دوم قرن دهم هجری قمری(شانزدهم میلادی) فرقه جدید بودایی به نام زرد کلاهان به وجود آمد که در زندگی اجتماعی مغولان تأثیر فراوان گذاشت.64
در قرن نهم هجری قمری(پانزدهم میلادی) دو سلسله «قرا» قوینلو و «آ ق »قوینلو (گوسفندان سیاه و سفید)نام سیاسی خود را علاوه بر دیگر مسائل با خود داشتند.65 در آغاز قرن دهم هجری با روی کار آمدن سلسله صفویه و حکومت قزلباشان رنگ قرمز مفهوم اجتماعی خاصی یافت زیرا که حکومت صفوی با کمک قبایل قزلباش (سرخ سر) روی کار آمده بود. عالم آرای عباسی درباره شهرت این خاندان چنین می گوید: «حیدر در رویای صادقانه شبی در خواب دید که او را منهیان عالم غیب مأمور گردانید که تاج دوازده ترک که علامت اثنی عشریت است از سقرلاط قرمزی ترتیب داده، تارک اتباع خود را به آن افسر بیاراید. سلطان از مشاهدا این خواب، کلاه شادمانی بر تارک سر افکنده طاقیه ترکمانی را که متعارف آن زمان بود، به تاج دهاج دوازده ترک حیدری تبدیل کرده اتباع کرامش اقتدا به آن حضرت کرده تمامی منسویان این خاندان به این افسر گرامی از سایر الناس امتیازیافته بدین جهت آن طبقه جلیل الشأن به قزلباش اشتهار یافتند.»66 بدین سان کلاه و رنگ قرمز، نماد حکومت صفوی شد.
علماء و بزرگان علوم دینی عصر صفوی نیز مانند دانشمندان متقدم، توصیه های در مورد برخی رنگها کرده اند. به طور مثال مرحوم علامه محمد باقر مجلسی دانشمند و فقیه معروف عهد صفوی در بعضی آثار خود مطالبی را به این امر اختصاص داده است که عیناً نقل می شود:
بهترین رنگها در جامه سپید است و بعد از آن زرد و بعد از آن سبز و بعد از آن سرخ نیم رنگ، کبود و عدسی و مکروه است سرخ تیره مخصوصاً در نماز و پوشیدن جامة سیاه کراهت شدید دارد در همه حال مگر در عمامه و عبا و موزه و … و در چند حدیث معتبر از حصرت رسول صلی الله علیه و اله منقول است که بپوشید جامه سپید که آن نیکوتر و پاکیزه ترین رنگهاست و مرده های خود را در کفن کنید.از حضرت صادق علیه السلام مروی اسا که حضرت امیر المومنین علیهالسلام در اکثر اوقات جامه سپید می پوشیدند، و حفص مؤذن روات کرده است که دیدم حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در میان قبر و منبر نماز می کردند و جامه زردی به رنگ به، پوشیده بودند .. و در حدیث معتبر منقول است که حکم بن عتبه به خدمت حضرت امام محمد باقر علیه السلام رفت، دید که جامه سرخ تیره که به کل کافشه رنگ کرده بودند پوشیده است . حضرت فرمودند که در این جامه چه گویی، حکم گفت که چه گویم در چیزی که شما پوشیده باشید اما جوانان شوخ که در میان ما این جامه را می پوشند.
در چند حدیث معتبر از حضرت رسول (ص) منقول است که بپوشید جامة سپید که آن نیکوتر و پاکیزهترین رنگهاست و مردههای خود را در آن کفن کنید
این جامه را پوشیده ام که تازه داماد شده ام. در حدیث حسن از امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که جامه سرخ تیره پوشیدن، کراهت دارد مگر برای نو داماد. در حدیث معتبر از یونس منقول است که حضرت امام رضا علیه السلام را دیدم که طیلسان کبود پوشیده بودند. از حسن زیارت منقول است که دیدم حضرت ابی جعفر علیه السلام را که جامه به رنگ گل سرخ پوشیده بودند. محمد بن علی روایت کرده است که حضرت امام موسی علیه السلام را یدم که جامه عدسی پوشیده بودند. و از ابی العلاء منقول است که حضرت صادق علیه السلام را دیدم که در حال احرام برد یمنی سبزی پوشیده بودند. از حضرت امام جعفر صادق منقول است که جبرئیل در روز آخر ماه مبارک رمضان بر حضرت رسول صلی الله علیه و اله نازل شد بعد از نماز عصر چون به آسمان رفت حضرت رسول صلی الله علیه و آله فاطمه را طلب فرمود که شوهر خود علی (ع) را بطلب. پس چون حاضر شدند حضرت امیر المومنین علیه السلام را در جانب راست نشانید و دستش را گرفت و بر دامن خود گذاشت حضرت فاطمه را در جانب چپ نشانید و دستش را گرفت و بر دامن خود گذاشت پس فرمود که می خواهید شما را خبر دهم به آنچه جبرئیل مرا به آن خبر داد. گفتند بلی یا رسول الله: فرمود که جبرئیل گفت: که د رقیامت من در جانب راست عرش خواهم بود و خدای تعالی دو جامه به من خواهد پوشاند یکی سبز و دیگری سرخ به رنگ گل، تو یا علی در جانب راست عرش باشی و دو جامه چنین در تو پوشانند . پس راوی عرض کرد که مردم رنگ سرخ چنین مکروه می دانند . حضرت فرمود که چون خدا حضرت عیسی را به آسمان برد دو جامه چنین بر او پوشاند. منقول است که شخصی از حضرت صادق علیه السلام پرسید که در کلاه سیاه نماز بکنم، فرمود که در آن نماز مکن که لباس اهل جهنم است. از حضرت رسول (ص) منقول است که مکروه است سیاه مگر در سه چیز، در موزه و عمامه و عبا.67
در عصر افشار (1210-1147ه.ق، 1796-1735م) طبق گزارش جونس هنوی، رنگ و پرچم سرخ مورد
مرحوم علامه محمد باقر مجلسی دانشمند و فقیه معروف عهد صفوی میگوید: ... بهترین رنگها در جامعةسفید است و بعد از آن زرد و بعد از آن سبز و بعد از آن سرخ نیمرنگ، کبود و عدسی استفاده بوده و در مراسم رسمی به کار می رفته است.68 همچنین لباس ارتش ایران نیز از پارچه سرخ ارغوانی تهیه می شده است.69
در اوایل عصر قاجار، رنگ سرخ کماکان جزء رنگهای رسمی دولت ایران محسوب می شد.علاوه بر آن رنگهای سفید و آبی نیز به صورت حاشیه در بیرقها و شعائر رسمی و مذهبی« دست علی » و« ذوالفقار علی» به کار میرفته است.70
در زمان ناصرالدین شاه دیگر رنگ آن مفهوم اجتماعی و سیاسی خود را کمتر داشت اگرچه رنگ رسمی در دستگاهای دولتی کماکان سرخ بود از رنگهای دیگر هم استفاده می شد. با تغییراتی که در ادارات دولتی و نیز قوای نظامی در این عصر پیش آمد بیرقهای متعددی در مراسم به کار رفت. به طور مثال بیرق قاپون که سرخ رنگ بود بیرق فوج پیاده که سفید رنگ بود و با حاشیه سرخ و نوشته بسم الله الرحمن الرحیم بود بیرق تویچی که آبی رنگ و با عبارات بسم الله الرحمن الرحیم و نیز انا فتحنا لک فتحا مبینا و یا نصر من الله و فتح قریب در حاشیه سبز رنگ بود بیرق سوار با رنگ سفید و حاشیه آبی و عبارات مشابه و بالاخره بیرق عزا که به رنگ سیاه و در مراسم عزاداری عاشورا به کار می رفت.71
اما اواخر قرن سیزدهم هجری (بیستم میلادی)در ممالک اسلامی رنگ کماکان نقش حساس را در رویدادهای تاریخ ایفا می کرد. در سرزمین عثمانی در واپسین دهه های قرن نوزدهم و دهه های آغازین قرن بیستم، اعتقادات سنتی و مذهبی گرههای ملک طاوسیان که رنگ آبی را حرام می دانستند مشکلاتی برای دولت عثمانی پدید آورد. زیرا لباس نظامی ارتش عثمانی آبی رنگ بود و پیراهن ملک طاوسی به علت اتقادات مذهبی از پوشیدن اونیفورم ارتش و رفتن به خدمت نظام سر باز زدند همین امر سبب کشتار عظیمی ازآنان شد. در همین عصر در ایران نیز رنگ کماکان مفهوم اجتماعی خود را قوت بخشید که از جمله می توان از حرکت تاریخی میرزا کوچک خان جنگلی نام برد که رنگ قرمز را به عنوان شعار در نهضت جنگل به کا برد.72
دسته بندی | شیمی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1044 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 75 |
رنگها را معمولا براساس خواص آنها و ساختمان ماده اصلی (ساختمان شیمیایی مواد) طبقه بندی میکنند. روش دیگر طبقه بندی رنگها براساس روش مصرف آنها در رنگرزی میباشد. روش و تکنیک رنگرزی به ساختمان ، طبیعت الیاف یا شئ مورد رنگرزی بستگی دارد. به عبارت دیگر رنگرزی پشم و ابریشم و دیگر الیاف به دست آمده از حیوانات با رنگرزی پنبه و الیاف به دست آمده از گیاهان تفاوت دارد.
فهرست مطالب
چکیده :1
نقش ساختمان شیمیایی الیاف در تعیین رنگ مورد نیاز :2
رنگدانه و انواع آن. 5
کاربرد عمده پیگمانها7
ویژگیهای عمومی رنگدانه ها9
ویژگیهای رنگدانه ها10
قدرت رنگ کنندگی.. 11
اندازه و شکل ذرات. 12
واکنش پذیری شیمیایی.. 14
رنگهای پودری. 18
چرا رنگ پودری؟22
رنگینه های شفاف. 31
اکسید های شفاف آهن. 32
تولید صنعتی رنگدانه سفید. 36
از بین بردن انواع لکه های رنگ :40
پوشش های بر پایه آب. 43
فناوری رنگ، اعمال رنگ را سرعت می بخشد. 48
انواع رنگهای کوره ای. 53
آسترها و رنگ های غنی از روی. 56
مشخصه رنگ ها63
رودخانه ی پنج رنگ، زیباترین رودخانه جهان 70