دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 286 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
تحقیق معماری موزه
ردپای زن ایرانی در معماری موزه
ایرانی بودن و مسلمان بودن برای من یک جامه فرهنگی است که بدون آن احساس عریانی میکنم. تأثیر ملیت، در کارهایم به وضوح پیداست.به عنوان مثال من معماری را همیشه از داخل شروع میکنم و میتوانم بگویم که مشغله ذهنیام فضا به معنی متعارف آن نیست . مشغله من یک نوع انفجار و انبساط از درون به بیرون است. بیرون همیشه منتج از درون است
تهران_ 14 آبان 1384
پایگاه اطلاع رسانی شهرسازی و معماری، سولماز نراقی:
نسرین فقیه،معماریاست پرکار، جستجوگر و فعال در صحنه بینالمللی . حساسیتی هنرمندانه و هندسهای معمارانه در کردار و گفتار او نمایان است. او را زنی خواهید یافت با ظرافت و جدیت توأمان، خصلتی که در آثار و رفتارش به یکسان بروز یافتهاست.
فقیه تحصیلات معماری را در ونیز، و طراحی محیط را در دانشگاه یل امریکا به پایان رساند و به ایران آمد. مدیریت طرح تفضیلی اصفهان برای مهندسین مشاور ارگانیک و مدیریت بخش معماری موزه هنرهای معاصر تهران از عمده مسوولیتهای او در ایران پیش از انقلاب بود.
فقیه در سال 1362 به فرانسه رفت و فعالیت معماری را در دفتر خود آغاز کرد. همزمان مرمت و طراحی داخلی موزه اورسی را به عهدهگرفت.در فرانسه بازسازی گالریهای گنجینه دائم ژرژ پمپیدو و مرمت چندین موزه در شهرهای مختلف به کارنامه تجارب او اضافه شد.
فقیه هم اکنون در ایران زندگی میکند و در کنار حرفه اصلی خود، به کار پژوهشی نیز مشغول است. با او در دفتر کارش به گفتگو نشستیم.
•لطفا از نخستین پروژه خود در شهر اصفهان بگویید. چه شد که این کار را شروع کردید و سرانجام طرح چه بود؟
در آن وقت طرحهای جامع شهرهای بزرگ که به وسیله مهندسین مشاور تهیهشده بود به سرعت در دستور کار دستگاههای اجرایی قرارمیگرفت.بولوارکشیها و بیاعتنایی آقایان به بافتهای موجود تاریخی، شهری مانند اصفهان را در یک وضعیت بحرانی قرارمیداد .
وزارت مسکن وقت این طرح را به من واگذار کرد و من تلاش کردم طرح تفضیلی اصفهان را در مسیر جدیدی قراردهم. این تلاش موفقیتآمیز بود و از آن به بعد شهر تاریخی اصفهان به غیر از یکی دو بولوار که در زمان رضاشاه کشیدهشده و بافت شهر را از هم گسیخته بود، آسیب مهمی ندید.
عده ای میگویند من اولین کسی بودم که اصطلاح بافت تاریخی را در ایران به کار بردم.این اصطلاح، ترجمه تحتاللفظی یک عبارت ایتالیایی(tessuto urbano) است. ایتالیاییها همواره در امر بزرگداشت و مرمت بافتهای تاریخی به کشورهای دیگر برتری داشتند. درآن زمان همه فکر میکردند کافی است چند ساختمانقدیمی ارزشمند حفظ و نگهداری شود.
اما من سعی کردم این نکته را تفهیم کنم که بافت تاریخی بخشی از میراث هر شهر است.ما از آن پس تجزیه و تحلیل سه بعدی و تصویری منازل و کوچههای قدیمی را آغاز کردیم.این حرکت پس از مدتی اشتهار بینالمللی پیدا کرد و همین مساله باعث شد که ما بتوانیم خیابانکشیها را در اصفهان متوقف کنیم.
من به این دوره از مسوولیت خود اهمیت زیادی میدهم. برای اینکه پس از رفتن من، توسعه شهری اصفهان در مسیر صحیحی هدایت شد.
•کار در موزه هنرهای معاصر را از چه زمانی آغاز کردید؟
در آن وقت موزه هنرهای معاصر تازه داشت شکل میگرفت. برای همین مشغول خرید آثار تجسمی هنرمندان جهان بود. از من دعوت کردند که مدیریت گرافیک،عکاسی و معماری آن را برعهده بگیرم اما من فقط بخش معماری را انتخاب کردم و از آن پس سه خط مشی را در پیش گرفتم: اولین کار خرید دِسنهای اصل معماران معروف بود. در دهه 70 هنوز کامپیوتر رواج نداشت و در نتیجه این دسنها از ارزش فوقالعادهای برخوردار بودند. حتی امروز هم کروکیهای دستی یک معمار معروف ارزش فراوانی دارد چه رسد به آن زمان.
به هر حال، ما شروع کردیم به خریداری طرحهای افرادی مثل مایکل گریوز، لئون کریر، ماسیمو اسکولاری و پیتر آیزنمن. این آثار هنوز هم در موزه هنرهای معاصر نگهداری میشوند.
دومین کار، اجرای پروژههای پژوهشی مستقل درباره موضوعات مختلف معماری ایران،با هدف برپایی نمایشگاههای موضوعی بود، و سوم معرفی معماران جهان با توجه به نیاز معماران ایرانی.
من ازهمان وقت بااطلاعرسانی پراکنده درباره هر نوع مقوله فرهنگی مخالف بودم و میخواستم اگر قرار است که ما از تجربیات کشورهای دیگر حرف بزنیم با مسائل خودمان ارتباط داشته باشد.
در همین راستا دو نمایشگاه برگزارکردم ؛ یکی نمایشگاه "محله"، که مقایسه دو شهر تهران و بروکلین بود. پژوهش تهران را من انجام دادم و پژوهش بروکلین را یک محقق امریکایی.
دوم نمایشگاهی از معماری فنلاند که به معرفی موزه فنلاند، معماری این کشور در دهه 50 و چهره شاخص آن، آلوار آلتو اختصاص داشت. دلیل برپایی این نمایشگاه اتفاقات کم و بیش مشابهی بود که در ایران آن دهه نیز میافتاد.