دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1257 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 195 |
خانواده این واحد به ظاهر کوچک اجتماعی، از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هر جامعه به شمارمیرود در واقع هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی سنت و رسوم و ارزشهای والا و مورد احترام و شالودة مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط خویشاوندی، مبدأ بروز و ظهور عواطف انسانی و کانون صمیمانهترین روابط میان افراد و مهد پژروش فکر و اندیشه و اخلاق و روح انسان به حساب آید. تا آنجایی که نشانی از حیات انسانی ملاحظه شده و خانواده وجود داشته باشد. (توسلی 1368)
نهاد خانواده از جمله عمومیترین نهادهای اجتماعی است که معمولاً در تمام جوامع وجود دارد و مهمترین تکیهگاه و محور اجتماعی است در حقیقت فرد در خانواده متولد میشود و در سازمان خانواده زندگی میکند و در مواقع نیاز، به خانواده روی میآورد و در پرتو خانواده سکون و آرامش مییابد. بسیاری از پژوهشگران خانواده، رابطة زوجی را مهمترین رابطة خانوادگی میدانند آنها معتقدند که ازدواج موفق و رضایتبخش موجب ثبات عملکرد خانواده، کفایت اعضای خانواده در مشکلگشایی و سلامت روانی کودکان و ایفا نقش مناسب خانوادگی و بین فردی میشود. (نوربالا و مراحی، 1373)
موفقیت در ازدواج و زندگی زناشویی به عوامل زیادی از قبیل، میزان آمادگی برای ازدواج، تحصیلات، زمینه قبلی و خانوادگی فرد، بحرانهای تجربهشده ، نوع و کیفیت الگوی قدرت حاکم بر خانواده قبلی، سن ، سلامت ، شخصیت ، درآمد و غیره و کیفیات و خصوصیاتی از جمله: تعهد، حساسیت سخاوت، ملاحظه و صمیمیت ، وفاداری، مسئولیت، اعتماد و اطمینان بستگی دارد.
زن و شوهر در رابطه با یکدیگر نیاز به حسن تفاهم، همکاری و انعطافپذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی میرسد. چه بسیار زنان و شوهرانی که زندگی زناشویی سعادتمندی را انتظار داشتهاند و کارشان به ملامت کشید و اکنون در کسالت زندگی میکنند و چه بسیار زنان و شوهرانی که قبلاً در تمام موارد زندگی مشترک به تفاهم رسیده و اکنون به عدم تفاوت مطلق رسیدهاند.
چگونه است که زن و شوهر از توهم به بیماری، از شیفتگی به بیزاری و از رضایت به نارضایتی مطلق میرسند. (بک ، ترجمة قراچهداغی، 1373)
زمینههای دیگر نیز مانند نحوة گذران اوقات فراغت با یکدیگر، تقسیم کار، نگهداری از بچهها، روابط جنسی، مسائل مالی، مسئلة اقوام همسر و روابط با آنان و ... میتواند موجبات نارضایتی از زندگی زناشویی در زن و شوهر شود زن و شوهر در رابطهشان با یکدیگر نیاز به حسن تفاهم، همکاری و انعطافپذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی میرسد. (همان منبع)
یکی از مسائل عمده در روانشناسی خانواده این است که فرد بر آنچه در خانواده اتفاق میافتد تأثیر میگذارد و تأثیر میپذیرد، در رابطه با چرایی رفتار و اینکه اساساً چرا انسان به اینگونه رفتار میکند، پاسخهای متفاوتی در گذشته به آن داده شده است، میتوان از غریزه، سایق، گرایش به لذت و اجتناب از درد، نیاز به تعادلجویی یا به طور کلی مبحث نیازها و تاریخچه تقویتها در گذشته و رفتار قبلی انسانها نام برد.
اسنادی علّی شناسایی شده نقش با اهمیت را در رفتارهای مختلفی مانند روابط بین زوجین در خانواده، ورزش و فعالیت فیزیکی، تعارض و کشمکش بین فردی، رفتارهای بهداشتی و غیره داشته است. عملکرد فقط شاخص قابل مشاهدة انگیزش پیشرفت است و انگیزش به وسیلة یک نظام پیچیدهای از افکار و احساسات حمایت میشود. هنگامی که از یک مسئله مانند ازدواج و زناشویی موفق میشویم یا شکست میخوریم به طور طبیعی در مورد اینکه چه چیز در پشت موفقیت یا شکست ما قرار دارد به تفکر میپردازیم ما تخصیص مسئولیت و درک دلایل عملکردمان توجه داریم. یعنی دربارة اینکه چه کسی یا چه چیزی مسئول بوده و چگونه عملکرد داشتهایم به اسناد میپردازیم.(لطفآبادی و همکاران 1376)
اسناد یکی از نظریههای جدید انگیزشی و از نظریههای شناختی روانشناسی انگیزشی است. یکی از فرضهای عمدة نظریة اسناد این است که جستجو برای درک و فهم امور و علل رویدادها مهمترین منبع انگیزشی انسان است، بنابراین هدف این نظریه پیدا کردن راههایی است که در آن افراد به توضیح و تبیین رویدادها و روابط علت و معلول بین آنها میپردازند. اسناد یا نسبت دادن به علتهایی که فرد برای رویدادها یا نتایج اعمالش برمیگزیند و جنبة استنباط شخصی دارند، اشاره میکند و اجزاء مهم نظریة اسناد عبارتند از :
1-تبیینهای فرد برای علل موفقیتها و شکستهای خود
2-نقش واکنشهای عاطفی حاصل از این استنباطها در تعیین رفتارهای بعدی
3-ویژگیهای این تبیینها یا استنباطهای علّی.
تبیینهایی که افراد به طور معمول برای موفقیت و شکستهای خود انتخاب میکنند به توانایی شخص، سعی و کوشش، سطح دشواری تکلیف، بخت و اقبال، حالت روحی و بیماری و افراد دیگر نسبت داده میشود. این تبیینها یا استنباطهای علّی در ابعاد یا ویژگیهای منبع علیت، ثبات و کنترلپذیری متفاوتند. این ابعاد یا ویژگیها انتظارات متفاوتی برای آینده در فرد ایجاد میکنند و منجر به واکنشهای عاطفی متفاوتی میشوند که اینها هم به نوبة خود رفتار آتی فرد را دستخوش تغییر میسازند. (سیف، 1370)
اینگونه اسناد به تحوی منظم با انواع مختلف رفتارهایی که در پی آنها هستند ارتباط دارند. اسناد همچنین منبع احساسات خوب، بد یا بیتفاوتیهای پس از موفقیت و شکست است یعنی این اسناد نتایج عاطفی(هیجانی) دارند.
با توجه به اینکه اسناد هم در رفتارهای بعدی و هم در احساسهای ما مؤثرند، و از طرف دیگر رفتارهای زوجین در خانواده در رضایت آنها از همدیگر تأثیر دارد لذا به مطالعة دقیق آنها نیازمندیم.چگونگی طبقهبندی اسناد میتواند در عملکرد زوجین نسبت به هم دیگر مؤثر واقع شود اگر زن یا شوهر بر این باور باشند که بین رفتارشان و نتایج به دست آمده ارتباط یا وابستگی وجود دارد، دارای سویگیری کنترل درونی هستند یعنی آنها باور دارند که توان تأثیرگذاری بر دنیای خود را دارند، باور دارند که اعمال آنها آنچه را که اتفاق میافتد تغییر میدهد در مقابل همسرانی که معتقدند بدون قدرت و ناتوان هستند آنچه اتفاق میافتد با آنچه انجام میدهند ارتباط ندارد دارای سوگیری بیرونی هستند. آنها گرایش دارند تا فکر کنند که دلیلی بر صرف انرژی و تلاش در رفتارشان وجود ندارد زیرا که چه تلاش کنند و چه تلاش نکنند نتایج فرق نمیکند. موفقیت یا شکست و اسنادی مربوط، تأثیر پایداری بر عزتنفس، مفهوم خود، انتظارات فرد در بارة نتایج اعمال او در آینده، بر جای میگذارد. (همان منبع)
و لذا با توجه به مطالب یاد شده در پژوهش حاضر قصد آن میرود که تأثیر اسنادی علّی درونی و بیرونی در رضایت زناشویی مورد مطالعه قرار گیرد.
روابط میان افراد خانواده به سلامت محیط خانواده کمک میکند. تفاهم میان خانواده منجر به احساس رضایتمندی از زندگی زناشویی میشود، در غیر این صورت خانواده با مشکل موجه میشود. (بنیاسدی، 1375)
مسأله بررسی اسنادی علّی و ارتباط آن با رضایت زناشویی موضوع این پژوهش است، موضوع اسناد از زمانهای بسیار قدیم و دهة 1960 نظر بسیاری از روانشناسان را به خود جلب کرده و این موضوع پژوهشهای گستردهای را به خود اختصاص داده است. همچنین امروزه نه تنها در بررسی علمی رفتار بلکه در زندگی روزمره به طور مداوم، دانشپژوهان با پرسشهایی از قبیل انگیزههای اصلی کشش و کوشش آدمی چیستند؟ روبهرو هستند که پاسخ به این سؤال که آیا بین شیوههای اسنادی علّی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد یا نه؟ میتوان گفت هر چند شواهد نشان میدهد که عوامل کلاسیک چهارگانه هایدر (1958) یعنی توانایی، کوشش، شانس، دشواری تکلیف جزء مکررترین تبیینهای عرضه شده برای موفقیت در امر ازدواج و زناشویی میتواند باشد.
شیوههای اسناد در جنس مذکر و مؤنث دارای اهمیت بوده، این سؤال را در ذهن مطرح میکند که آیا بین آنها تفاوتی وجود دارد «براگنر و هوستون» (1993) از بررسی خود نتیجه گرفتند که پسران یک نوع اسناد را به کار میبرند که باعث خودافزایی (خودتعالی) میشود در صورتی که دختران نوعی از اسناد را به کار میبرند که باعث خودویرانسازی میشود. (همان منبع)
با توجه به موارد فوق در این مطالعه در پی آن هستیم که مشخص سازیم آیا شیوههای اسنادی زوجین یعنی نسبت دادن علت شکستها و موفقیتهای خود به علل درونی ـ بیرونی ، با رضایت زناشویی آنان رابطه وجود دارد. به عبارت دیگر آیا بین سبک اسناد و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد یا نه؟
مشاوران و روانشناسان بر این نظرند که یکی از دلایل ایجاد مشکلات گوناگون در افراد (اعم از مشکلات زناشویی)، استفاده نادرست از شیوههای اسناد علّی است استفادة نادرست از شیوههای اسناد علّی منجر به ایجاد احساس عدم کفایت و کاهش عزّتنفس و در نتیجه کاهش عملکرد میگردد. علاوه بر این تحقیقات نشان میدهند که شیوههای اسناد علّی با متغیرهایی نظیر اضطراب ، افسردگی، استرس و دیگر نشانههای رواننژندی یا روانپریشی ارتباط دارد و با تعدیل و اصلاح این شیوهها، سلامت روان و بهداشت روانی فرد در جامعه بهبود مییابد لذا شناسایی و بررسی شیوههای اسنادی علّی افراد در توصیف و چگونگی عملکرد آنها اهمیت بسزایی دارد. بررسی اسنادی علّی و ارتباط آن با میزان رضایتزناشویی موضوع اصلی این پژوهش است.
موضوع اسناد از دهة 1960 به بعد پژوهشهای گستردهای را به خود اختصاص داده است و اکثر پژوهشگران معتقدند افرادی که بدنبال کشف علل بازده رفتار خود میباشند نه فقط به عواقب رفتارهای خود حساس هستند بلکه دربارة علت این عواقب خاص نیز دست به جستجو میزنند. این جستجوگری در حیطة تحلیلهای اسنادی است بنابراین مبحث اسناد به عنوان یکی از مقولات مهم روانشناسی تربیتی امروزه در بین روانشناسان جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است.
محیط روانی خانواده را میتوان خمیرمایة هیجانی آن دانست که هر یک از افراد خانواده در آن سهمی داشته و تحت تأثیر آن قرار میگیرند. همچنین خانواده به عنوان اولین پایگاه تربیت فرزندان نقش مهمی را ایفا میکند. بنابراین خانواده وجه سالم آن جهت تربیت این نیرو از اهمیت زیادی برخوردار است.(صدقپور، 1373)
با توجه به اهمیتی که جوامع امروزی برای تداوم و بقای خانواده و سلامت و بهداشت روانی اعضاء آن قائل است، بررسی و تحقیق بر روی عواملی که سلامت خانواده، رضایتزناشویی را تهدید میکند، کاملاً لازم و ضروری به نظر میرسد. از جمله عواملی که رضایت زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهد اسناد علّی (درونی و بیرونی) است که این امر خود بر اهمیت موضوع و ضرورت مطالعة آن میافزاید و لذا مطالعة رابطة بین اسناد علّی (درونی و بیرونی) از اهمیت بالایی برخوردار است.
در پژوهش حاضر سعی بر این است تا رابطة بین منبع کنترل و رضایتزناشویی در زنان متأهل شاغل که در دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385 مشغول تدریس هستند مورد بررسی قرار گیرد و مشخص شود که آیا زنانی که دارای منبع کنترل درونی هستند و معتقدند که سازندگان اصلی زندگی خود هستند رضایت زناشویی بیشتری دارند یا زنانی که دارای منبع کنترل بیرونی هستند و معتقدند که هیچ نقشی در زندگی خود ندارند و موفقیت و عدم موفقیت خود را به تقدیر یا شانس یا عوامل خارجی نسبت میدهند بنابراین پژوهش حاضر اهداف ویژة زیر را دنبال میکند:
1-بررسی میزان رضایت زناشوی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقة 3 آموزش پرورش شهر تهران در سال 1385
2-بررسی نوع منبع کنترل در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقة 3 آموزش و پرورش در سال 1385
3-بررسی ارتباط بین منبع کنترل و میزان رضایت زناشویی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران سال 1385
1-میزان رضایت زناشویی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385 به چه میزان است؟
2-منبع کنترل در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385 چیست؟
فرضیة تحقیق
میزان رضایت زناشویی در زنانی که منبع کنترل درونی دارند بیشتر از زنانی است که منبع کنترل بیرونی دارند.
موضوع تحقیق
بررسی رابطة بین منبع کنترل (بیرونی ـ درونی) با رضایت زناشویی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385
تعریف متغیرها
تعریف نظری
منبع کنترل ¬ منظور از منبع کنترل این است که شخص تا چه اندازه باور دارد که میتواند بر زندگی خود تأثیر داشته باشد منبع کنترل میتواند درونی یا بیرونی باشد. (طباطبایی، 1375)
منبع کنترل بیرونی ¬ کسانی که منبع کنترل بیرونی دارند معتقدند آنچه بر سر آنها میآید اصولاً محصول شانس، تصادف یا نتیجة اعمال مردمان دیگر است.(طباطبایی ،1375)
منبع کنترل درونی ¬ کسانی که منبع کنترل درونی دارند معتقدند که سازندگان اصلی زندگی خود هستند. (طباطبایی ، 1375)
رضایت ¬ حالتی هیجانی که با رسیدن به یک هدف پدید میآید. در کار درمانی این اصطلاح به معنی رضایت در ارتباط با پیشرفت در یک فعالیت یا زمینة مورد علاقه به کار میرود. (پورافکاری، 1373)
رضایت از زندگی زناشویی¬ در رضایت از زندگی زناشویی ، احساس خوشایندی ، رضایتمندی و لذت تجربه شده به وسیلة یک زوج هنگامی که تمام جنبههای زندگی زناشویی خود را مورد توجه قرار میدهند. (اولسون ، 1988)
تعریف عملیاتی :
1-منبع کنترل ¬ برای سنجش منبع کنترل درونی و بیرونی از آزمون راتر استفاده میکنیم. در این آزمون نمرة 9 و بالاتر در این مقیاس نشانگر جهت گیری درونی (منبع کنترل درونی) و نمرة پایین 9 نشانگر جهتگیری بیرونی (منبع کنترل بیرونی) میباشد.
2-رضایت زناشویی¬ برای سنجش رضایت زناشویی از آزمون Enrich استفاده میشود.
تعاریف و مفاهیم اسناد:
نظریه اسنادی چیست؟ نظریة اسناد با فرایندهایی سروکار دارد که بوسیلة آن فرد پدیدهها را بعنوان علّتی از محیط نسبتاً ثابتی تفسیر میکند. بنابراین نظریهپردازان اسنادی با سؤالات «چرا» یا «روابط بین پدیده»،"اثر"و "دلایل" یا (عوامل مسئول) برای آن پدیدة سرو کار دارند. ادراک علیّت ، یک اسناد تحمیل شده بوسیلة ادراک کننده است. علتها بخودی خود به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند بطور مثال وقتی یک نفر روی انگشت پای شما ایستاده است فقط میتوانید نتیجه بگیرید که او ناراحت است یا اینکه بطور تصادفی این کار را انجام داده است.
فرض اساسی نظریهپردازان اسنادی اینست که (بشر برای رسیدن به مهارت شناختی بوسیلة ساختار علّی محیطش، برانگیخته میشود او میخواهد بداند که چرا یک پدیده اتفاق میافتد از چه منبعی، حالتی یا انگیزة رفتار بوجود میآید.
و اینرا تحلیل خود را از انگیزش با این فرض شروع میکند که مردم حتماً علت شکست یا موفقیت خود را به عوامل زیر نسبت میدهند.(طباطبائی، 1381)
1-خوششانسی یا بدشانسی
2-دشواری یا آسانی تکلیف
3-حمایت مردم یا رفتار غیردوستانة آنها
4-میزان تلاش و کوشش یا عدم تلاش
5-میزان توانایی خود
بر اساس نظریه اسنادی ، موفقیتها و شکستهای قبلی در تکالیف نه تنها مستقیماً بر ادراکات شخص از شایستگی و در نتیجه بر انگیزش بعدی او در نتایج مشابه تأثیر میگذارند، بلکه اسناد شخص را برای موفقیتها و شکستهایش بر انتظارات او برای موفقیت در آینده و در نتیجه در انگیزش او تأثیر میگذارد یعنی باورهای فرد در بارة علت شکست یا موفقیت برای درک موفقیّت بعدی از خود موفقیتها و شکستها مهمتر هستند، برای مثال شاگردی که در امتحان ریاضیات شکست میخورد، امکان دارد معتقد باشد که شکست او بخاطر تنفّر معلم از اوست و به این وسیله مسئوولیت پاسخهای مشابه خود را بر عهده نگیرد یا ممکن است اعتقاد داشته باشد که او ریاضی را خوب نفهمیده است.
هر کدام از این اسناد برای شکست نتایج متفاوتی برای انتظارات عملکرد او در آزمونهای ریاضی در آینده خواهند داشت بر اساس نظریة واینر، افراد بطور کلی شکستها و موفقیتهای خود را به یکی از چهار علت توانایی خود، دشواری تکلیف و خوشبختی و یا کمک غیرعادی دیگران، اسناد میدهند . این چهار اسناد میتواند در 3 بُعد مشخص کرد که به روشن شدن چگونگی تأثیرآ نها بر انتظارات فرد برای موفقیت آینده تأثیر میگذارد که آنها را میتوان به اسناد درونی یا بیرونی، طبقهبندی کرد، اسناد درونی مربوط به خود فرد میشود در حالیکه اسناد بیرونی مربوط به عوامل بیرونی و غیرمرتبط با خود فرد میباشند، توانایی و تلاش اسناد درونی هستند زیرا آنها مستقیماً به فرد مربوط هستند در حالیکه میزان دشواری تکلیف و خوشبختی اسناد بیرونی هستند.
علاوه بر این، اسناد را میتوان به بعد ثباتپذیری و ثباتناپذیری تقسیم کرد.
اسناد ثباتپذیری یا (پایدار) در طول زمانها و موقعیتهای گوناگون باقی میماند. در حالیکه اسناد ثباتناپذیر(ناپایدار) در طول زمان و مکان تغییر میکند یا در نوسان است.
مردم معمولاً توانایی را یک ویژگی ثابت در نظر میگیرند. در مقابل تلاش به عنوان یک ویژگی شخصی ناپایدار در نظر گرفته میشود. بسیاری از مردم که به خوشبختی استناد میکنند آن را قابل تغییر میدانند (همان منبع).
نظریة اسنادی بر این باور است که رفتار برانگیخته شده از دو منبع انرژی دریافت میکند، بدین قرار :
1-سرچشمة ذاتی : نیروهای زیستشناسی رفتار را برای رسیدن به موفقیت و پرهیز از شکست سوق میدهند (اتکسیون و هیلگارد، 1983 ترجمه براهنی).
2-تعامل هیجانی: ارزیابی شناختی انسان از پیشرفتها و عقبماندگیهای گذشته، همچنین جهت رفتار برانگیخته شده مثل هدفهایی که دنبال میکنیم از 3 منبع زیر تأثیر میپذیرد.
1-تجربة قبلی با تکلیف یا تکلیف مشابه
2-اسناد علّی موفقیتها یا شکستها که در طی این تکالیف ساخته میشوند
3-انتظارات دربارة موقعیتهای مشابه بعدی.
واینر عقیده دارد اسنادهای افراد از 3 منبع سرچشمه میگیرند:
1-اشاره یا نشانههای موقعیتی : تعداد متنوعی از اطلاعات در هر موقعیت یادگیری به تصمیمگیری یاد گیرنده در بارة اینکه چرا قوی یا ضعیف بودهاند کمک میکنند این اشارهها عبارتند از :
الف: تجارب با تکلیف یا تکالیف مشابه
ب : موقعیت خود و همسالان
ج : زمان گذرانده شده برای تکلیف
د : مقدار کمک درک شده در طی فعالیّت
2-عقاید قبلی با طرح علّی : معلمان و شاگردان، عقایدی دربارة شکست یا موفقیّت دارند که اینها را از خلال تجارب، خواندن، گوش دادن به والدین یا متفکّران مشهور کسب میکنند. بعضی از فراگیران معتقدند که تلاش کلید موفقیّت است در حالیکه بعضی دیگر مخالفند.
3-ادارک خویشتن: فراگیرانی که عزّتنفس بالایی دارند ریشة موفقیت خود را در کوشش و توانایی میدانند نه در درجة دشواری یا خوشبختی.
فراگیرانِ دارای انگیزش بالای پیشرفت، کوشش را به عنوان کلید موفقیت خود میدانند در حالیکه افرادی که دارای انگیزش پایین هستند اغلب شانس (خوشبختی) یا میزان دشواری تکلیف را علت موفقیت یا شکست خود میدانند (طباطبایی، 1381).
هر دو مورد خوشبختی و شانس و دشواری تکلیف از لحاظ تجربی به یک شیوه طبقهبندی شدهاند، بیرونی ، ناپایدار و غیرقابل کنترل.
شخص ممکن است بپذیرد که خوشبختی را میتوان درونی و ثابت در نظر گرفت همانطوری که در اصطلاح «فرد خوشبخت» به کار رفته است نشان میدهد این یک صفت است. شانس در مقایسه با خوشبختی بیشتر معنی صریح، تصادفی و اتفاقی را میرساند، با اینحال با توجه به تحقیقات ، از میان 7 اسناد، خوشبختی پیشبینی ناپذیرترین و بعد از آن شانس پیشبینی ناپذیر بوده است. یافتة جالب اینکه هر دو مورد خوشبختی و شانس نه به عنوان عمومی و نه به عنوان جزیی طبقه بندی شدهاند. این یافته تصادفی و اتفاقی بودن این دو اسناد را میرساند این احتمال همواره وجود دارد که کنترلپذیری با پیشبینی اشتباه گرفته شود در هر نمونهای که تفاوت میان کنترلپذیری و پیشبینی پذیری از لحاظ آماری معنیدار بوده و درجهبندیهای کنترلپذیری برای اسنادها ( مثل خلق و خو یا مهارت، دانش، تلاش و کمک) وجود داشت است، درجهبندی پیشبینیپذیری کمتر از کنترلپذیری بوده است.
از دیدگاه علمی ، فرد انتظار دارد که پیشبینیپذیری بر کنترلپذیری مقدّم باشد شخص قبل از اینکه قادر به کنترل باشد باید قادر به پیشبینی باشد. ظاهراً این دو بعد مستقل از یکدیگر عمل میکنند، شخص میتواند هم پیشبینی و هم کنترل کند میتواند پیشبینی کند امّا کنترل نکند، میتواند کنترل کند امّا پیشبینی نکند و شخص نه قادر به کنترل و نه قادر به پیشبینی است. البته موارد ناتوانی برداشت افراد درونی یا بیرونی بودن یک اسناد نیز مسألهای تعیین کننده است برای نمونه اگر چه منطقی به نظر میرسد خوشبختی را به عنوان یک علّت بیرونی طبقهبندی کنند ولی افرادی نیز وجود دارند که خوشبختی را به عنوان یک علت درونی تصوّر کنند (مثلاً جملة؛ شما خوشبختی را خودتان میسازید) ممکن است بعضی از افراد بر این باور باشند که توانایی را میتوان بهبود بخشد (بر خلاف استعداد درونی که نمیتوان آن را بهبود بخشد) بنابراین ادراکات اسناد کننده نیز مهم است (همان منبع).
همچنین طبق بررسیهای انجام گرفته نسبت انسان با طبیعت بر حسب گسترش دانش انسان در خصوص پدیدههای مادی پیوسته در حال تغییر است. اسکینر (1971) در کتاب « فراسوی آزادی و منزلت» با طرح «انسان با قبول این واقعیت که بواسطة نیروهای خارج از خودش کنترل میشود باید از خود تعیینکنندگی دست بردارد.» در حقیقت بر این باور است که میتوان گرایشها و امیال انسانی را بیآنکه درگیری اریابیهای درونی گردند بر حسب تقویتهای مناسب اجتماعی از بیرون کنترل کرد. این ایده در مقابل موضعگیریهایی قرار میگیرند که با استناد به کنترل درونی بر خود هدایتگری فرد تأکید میکنند بدین نحو مفهوم منبع کنترل و تئوریهای مربوط به آن قدم به میدان میگذارد.(غفوری ، 1376)
مفهوم منبع کنترل و مبانی تئوریک اسنادها:
مفهوم منبع کنترل به شکلهای بسیاری در سراسر تاریخ بشری ظاهر شده است، تراژدیهای یونان باستان آکنده از پندارهای درماندگی بشر در برابر خدایان و یا سرنوشت بود. نمایشنامههای شکسپیر هم نمایشگر سرنوشت محزون از پیش تعیین شده و هم نمایانگر ارادة آزاد است («گناه بروتوس عزیز، نه در ستارگان بلکه در خود ماست» ژولیوس سزار) (همان منبع).
فیلسوفان با مفهوم منبع کنترل تحت عنوان جبرگرایی در برابر ارادة آزاد، دست به گریبان بودهاند، جامعهشناسان آن را بعنوان خودمختاری در برابر از خودبیگانگی و یا ناتوانی نام بردهاند و روانشناسان از آن بعنوان رفتارگرایی در برابر ذهنگرایی نام بردهاند (مسدد، 1379).
مفهوم منبع کنترل در بطن نظریة یادگیری اجتماعی شکل گرفته است. محرک اصلی مطالعة چنین متغیّری منبعث از دستاوردهای تحلیل از خلال رواندرماندگی بیماران بوده است. تحلیل بیماران نشان میدهد در حالیکه پارهای از بیماران از تجارب جدیدشان سود میجویند یا رفتارشان را در نتیجة تجارب جدید تغییر میدهند، پارهای دیگر با اسناد چنین تجاربی به بخت یادیگران و نه رفتار یا ویژگیهای خودشان آنها را نادیده میانگارند.
راتریکی از نظریهپردازان یادگیری اجتماعی برای تعیین این مشاهدات وارسی مداخلهگری، متغیّر انتظار را سودمند تلقّی کرد. وی و همکارانش آزمایشهایی که در باب تأثیر تقویتها بر انتظارات انجام دادند مشاهده کردند که کاهش و افزایش انتظارات به دنبال تقویتها به ماهیّت موقعیت و نیز ویژگیهای کسی که تقویت میشود بستگی دارد، به این ترتیب یک تقسیمبندی دوگانه در شکلگیری منبع کنترل از جانب آنها مطرح شد. وقتی فرد بر این باور باشد که تقویت یا پیامد یک رفتار به رفتار خود وی یا ویژگیهای شخصیاش وابسته است چنین فردی واجد کنترل درونی است در حالیکه اگر معتقد باشد که تقویت یا پیامد یک رفتار تابعی از شانس، بخت، سرنوشت، دیگران مقتدر یا آنکه منتج از شرایطی غیرقابل کنترل است دارای کنترل بیرونی است (غفوری، 1376).
از آنجا که مفهوم کنترل درونی ـ بیرونی (منبع کنترل) در چارچوب یک مفهوم کلی یعنی در ادراک کنترل قرار میگیرد بنایراین دروهلة نخست به تعاریف و مقولهبندی در باب مفهوم کنترل میپردازیم.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 108 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 69 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
نهاد خانواده[1]
«خانواده اولین واحدی است که فرزند در آن به تدریج کسب هدایت کرده ، وارد زندگی اجتماعی می شود و این فرایند در عرصه فرهنگ ، ارزش ها و فرهنگ خانواده جاری می گردد . در جوامع قدیم به علت آنکه تغییرات و تحولات اجتماعی سرعت و شتاب چشمگیری نداشت ، محیط خانوادگی از لحاظ کسب اطلاعات برای فرزندان محیطی بسته محسوب می شد. خانواده گسترده بود ، به همین دلیل ارزش ها و هنجارها ی والدین مورد تایید فرهنگ جامعه نیز بود ، به راحتی و بدون هیچ مشکلی به فرزندان منتقل می شد . اکنون با توجه به تحولات سریع اطلاعات و تکنولوژی که تحولات سریع فرهنگی را نیز به همراه دارد ، مسأله ارزش ها ، هنجارها و الگوهای تفکر و عمل هم از حیث منشاء و منبع و هم از لحاظ انتقال و تداوم دچار تحولاتی شد که در حوزه کلی تعارض ارزش ها قابل بحث است»(توسلی ، 1382ص 51).
2-22 تعریف خانواده:
هر چند تمامی جامعه شناسان بر اهمیت خانواده در حیات اجتماعی تاکید دارند اما این مفهوم هنوز از پر ابهام ترین مفاهیم است. «برگس ولاک[2]» در تعریف خانواده در اثرشان در سال 1953 می نویسد : «خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی ، همخونی ، و یا پذیرش (بعنوان فرزند)با یکدیگر به عنوان شوهر ، زن ، مادر ، پدر ، برادر و خواهر در ارتباط متقابل اند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی می کنند»( ساروخانی ، 1375ص135).
گیدنز[3] خانواده را گروهی از افراد می داند که با ارتباطات خویشاوندی مستقیما پیوند یافته و اعضای بزرگسال آن مسولیت مراقبت از کودکان را بر عهده دارند . پیوند های خویشاوندی ارتباطات بین افراد است ، که یا از طریق ازدواج برقرار گردیده است ، یا از تبار است که خویشاوندان خونی (پدر ، مادر ، فرزندان دیگر ، پدربزرگ ها و ....) را به هم مرتبط می سازد( صبوری ، 1373: 424).
جمشید بهنام خانواده را اینگونه تعریف می کند: خانواده در کوچکترین معنای خود واحدی است متشکل از پیوند مورد تایید جامعه و کما بیش ماندگار دو فرد از دو جنس متفاوت که زندگی مشترکی تشکیل می دهند ، زاد و ولد می کنند و فرزندانی بار می آورند . چنین خانواده ای به صورت پدیده ای عالم گیر در آمده و در همه جوامع امروزی وجود دارد( بهنام ،1384ص 18).
خانواده در زمره عمومی ترین سازمان های اجتماعی است و بر اساس ازدواج بین دو جنس مخالف شکل می گیرد . و در آن مناسبات خونی واقعی یا اسناد یافته به چشم می خورد. خانواده دارای یک نوع اشتراک مکانی است، هر چند همواره چنین نیست و کارکردهای گوناگون شخصی، اقتصادی، تربیتی و .... دارد. خانواده واحدی است اجتماعی با ابعاد گوناگون زیستی، اجتماعی، فرهنگی و ... خانواده نمادی اجتماعی است و همچون آیینه ای عناصر اصلی جامعه را در خود دارد و انعکاسی از نابسامانی های اجتماعی است. خانواده معیار شناخت آسیب های اجتماعی است و هرگاه کشمکش های درون خانواده اوج بگیرد و به طلاق و جدایی منجر شود باعث بروز مشکلاتی همچون اعتیاد ، بزهکاری و... می شود ( ساروخانی، 1375ص 6). لذا خانواده کهن ترین و ماندگارترین و پر تأثیرترین نهاد جامعه می باشد و با کارکردهای مختلفی که بر عهده دارد، مانند فرزندآوری، امور عاطفی، جامعه پذیری، نگهداری از کودکان و افراد مسن ، همواره مهم و با ارزش بوده است به همین جهت دوام و انسجام آن همواره مورد توجه بوده است.
2-23 پارسونز[4] ونظریه خانواده[5] :
از نظر پارسونز در جوامع صنعتی پیشرفته ، خانواده تقریباً تمام کارکردهای اجتماعی خود را از دست داده و تبدیل به خانواده منزوی شده است.در عین حال سایر کارکردهای خانواده مانند کارکرد های اقتصادی ، تعلیم و تربیتی ، خدماتی ، محافظتی و .... نیز به نهادها و سازمان های دیگر اجتماعی مانند شرکت ها ، کارخانجات ، مدارس ، بیمارستان ها و ... واگذار گشته است. اما از آنجا که ضرورت وجود خانواده کارکردی را درخواست می کند . پارسونز به اهمیت کارکرد اجتماعی کردن کودکان و حفظ تعادل و استحکام شخصیت بزرگسالان تاکید می کند. به نظر پارسونز عشق عامل پیوند دهنده زن و شوهر است، پس درخانواده محیطی صمیمی و سرشار از عشق و علاقه چه در رابطه زن و شوهر و چه در رابطه پدر ، مادر و فرزندان وجود دارد(اعزازی ، 1387،ص 69 ).
وجود این نوع علاقه در میان افراد خانواده برای اجتماعی کردن صحیح و مناسب کودکان ضروری بوده و از طرف دیگر از آنجا که خانواده در مقابل جامعه بزرگ، تنها گروهی است که افراد به خاطر موجودیت خود مورد توجه قرار می گیرند در شکوفایی و تکامل استعداد ها و علائق بزرگسالان نیز سهم مهمی دارد(اعزازی ، 1387، ص69 ).
به اعتقاد پارسونز بهترین پایگاه برای ایجاد تغییرات فرهنگی در جوامع از جمله پذیرش فرهنگ مهاجم جهان، ارزشها یا باورهای مذهبی و دینی افراد است.
به اعتقاد پارسونز تأثیر ماهواره بر نظام فرهنگی جامعه و تغییر فرهنگ اصلی مردم توسط شبکه های مختلف ماهواره ای خود به افزایش تنش در جامعه و تغییر باورها و رفتارهای دینی منجر شده و زمینه تهاجم فرهنگی و کم رنگ شدن فرهنگ داخلی را در بر خواهد داشت. سرانجام اینکه بر اساس نظریه تزریق زیر پوستی، متون رسانه ای بسیار قوی هستند و پیامهای آنها کم و بیش مقاومت ناپذیر است. رسانه ها از جمله شبکه های تلویزیونی ماهواره، مانند یک آمپول زیر جلدی پیامهای مختلف خود را از جمله پیامهای دینی و غیر دینی را به مخاطبان تزریق می کنند و گیرنده پیام در شرایط انفعال کامل است. این در حالی است که بر اساس نظریه دستور کار رسانه ها از جمله ماهواره معمولاً بر موضوعات خاصی تمرکز می کنند و سایر موضوعات را نادیده می گیرند و از این طریق دستور کار را تعیین می کنند و به ملاحظاتی که مردم در تصمیمات اجتماعی و سیاسی و دینی خود مد نظر دارند شکل می دهند و باورها و رفتارهای دینی آنان را تحت تأثیر قرار می دهند(مشیر زاده ، 1381).
2-24 فوکویاما[6] و خانواده:
بدیهی است که یکی از منابع حائز اهمیت سرمایه اجتماعی در سطح جهان خانواده است اما ساختار خانواده از هر جامعه ای به جامعه ای دیگر تفاوت می کند و استحکام پیوند های خانوادگی نه تنها با قید و بند های خانوادگی در دیگر جوامع فرق می کند بلکه بستگی به انواع دیگر پیوندهای اجتماعی نیز متفاوت است در بعضی موارد به نظر می رسد که یک نوع ارتباط معکوس میان قیود اعتماد و همکاری در درون گروه های خویشاوندی و غیر خویشاوندی وجود دارد در حالی که یکی از این دو بسیار قوی است دیگری بسیار ضعیف است(توسلی ،1379،ص12).
خانواده نوع مهمی از «سرمایه اجتماعی[7]» به شمار می آید که زوال آن در جامعه آمریکا به اشکال گوناگونی به کاهش سرمایه اجتماعی در آن جامعه منجر شده است افزایش جرم و جنایت ،خودکشی ،الکلیسم و مصرف مواد مخدر و فرزندان نامشروع از یک سو و کاهش مشارکت های مدنی و کاهش اعتماد متقابل افراد به یکدیگر از سوی دیگر نتیجه زوال خانواده است(توسلی،1379،ص13).
[1] Family
[2] Burgess&locke
[3] Anthony Giddens
[4] Talcott Parsons
[5] Family Systems Theory
[6] Francis Fukuyama
[7] Social Capital
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 185 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 52 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
مقدمه
یکی از مهم ترین سفارش های اسلام به انسان ها، حسن خلق و خوش اخلاقی است. به طور کلی، اسلام همه انسان ها را ملزم به رعایت حسن خلق می کند، از بد اخلاقی باز می دارد.
خوش اخلاقی دارای دو معنای عام و خاص است. معنای عام آن اتصاف به فضایل اخلاقی و تحصیل مجموعه کمالات و خصلت های پسندیده ای است که انسان در مسیر خودسازی و پرورش نفس، خود را به آنها می آراید و معنای خاص آن خوشرویی، خوشرفتاری و برخورد شاد و پرنشاط با دیگران است. مقصود ما از این گفتار معنای خاص خوش اخلاقی است.
به طور کلی رابطه با مردم و اخلاق اجتماعی یکی از مهمترین و گسترده ترین عرصه های خودسازی و پرورش توانایی های انسان است. در این عرصه است که انسان می تواند در اثر ارتباط با انسان های دیگر ارزش های وجودی سایر مهارت های حرفه ای، علمی، عقلی و مدیریتی خود را بنمایاند و فضایل اخلاقی و کمالات انسانی را در خویش نهادینه کند و همچنین به شکوفایی توانایی هایی دیگران نیز کمک نماید. صحنه اجتماع عرصه یک تعامل بسیار گسترده است که در آن عوامل خدمت رسان، آموزش دهنده، آموزش گیرنده، کارآفرین، کارفرما، کارآموز و کارکنان در تمامی حوزه ها در یک شبکه فعال به شکوفایی توانایی های یکدیگر کمک می کنند و هدف تمامی این سیستم برای تمامی اعضای آن، چیزی جز توانمند سازی فرد و جامعه انسانی در ابعاد گوناگون، نیست.
در عرصه تعامل اجتماعی، حسن خلق و خوش اخلاق بودن، به معنای خاص آن، جایگاه ویژه ای دارد. خوش اخلاقی اولین نمود توانایی شخصیت انسانی و پرورش یافتگی او در حوزه ارزش های انسانی و اخلاقی است.
در اصطلاح اخلاقی و آموزه های دینی اسلام به کسی خوش اخلاق گفته می شود که با گشاده رویى، زبانی ملایم و برخوردی شاد با مردم روبرو می شود، و در هر شرایطی این توانایی را دارد که با خوش روئى برخورد کند، لب هایى پر از تبسم، و کلماتى پر از محبت و لطف داشته باشد. البته همه ما کاملا واقف هستیم که این توانایی در روابط اجتماعى انسان چه تاثیر اعجاز گونه ای دارد و چه مقدار کارگشا است.
به عکس، کج خلقى و ترش روئى و سخنان خشن و خشک و فاقد لطف و محبت، حالت آزار دهنده ای است که ریشه در شخصیت نابهنجار فرد بد اخلاق دارد و علامت ضعف وجودی و نقصان پرورش یافتگی او می باشد. انسان های ضعیف، شکست خورده، نا امید، عصبانی و ناتوان معمولا بداخلاق می شوند. این افراد اغلب در هر شرایطی حالت طلب کاری دارند و عزت نفس و توانایی های خود را نادیده می گیرند. کج خلقی معمولا باعث ناراحتی عصبی خود فرد، آزار خانواده او، نفرت عمومی و گسستن پیوندهاى اجتماعى واجد آن خواهد شد.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 45 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
چکیده
گفتن ندارد اما نظام آموزشی به کارخانهیی میماند که اگر چه ظاهرا هدف آن «آدمسازی» عنوان شده است اما معدودند افرادی که از زیر دندانه چرخهای آن، ذهن و زبان سالم به در ببرند. این نظام به واسطه کارکردی که دارد، نه عزتنفس لازم را برای دانشآموز به ارمغان میآورد ونه احترام دیگران را در نظر او برجسته میسازد. دانشآموزان به مثابه اشیایی بهطور چند نفری در جعبههایی به نام کلاس کنار هم چیده میشوند. همکلاسیها نه همدیگر را و نه معلمشان را انتخاب نمیکنند. همنشینیها بهطور تصادفی و انتصابی است. در نتیجه فضای ارتباطی با همدیگر در یک مقطع زمانی چندماهه، اعتماد و اطمینان لازم را ندارد. در طول زمان یکسری اطلاعات به آنها آموزش داده شده و آنها ناچارند پس از مدتی همان مطالب را پردازش کنند. ارتباط و دیالوگ میان بچهها قدغن و معلم متکلم وحده است. مهمتر ازهمه، آنها به عنوان یک نیروی انسانی ذخیره تلقی میشوند که در آینده به درد جامعه خواهند خورد، پس ضمن اینکه پا روی دل و احساسشان میگذارند، باید دروسی را فرا گیرند که آموزش و پرورش فکر میکند، به درد خواهد خورد. با این وجود این فضا نمیتواند و نباید بدون قاعده و مقررات باشد و همین نقطه امیدی برای حضور به موقع اخلاق است.
تا پیش از این جامعه در سایه سار اخلاق نشسته بود و کوچهها کم و بیش به دست یکی، دو سلام فتح میشدند. ارتباط بین خانه، مدرسه، مسجد و بازار چنان قوی بود که هرچه دیده میشد، جز خیر، تعاون و همدلی نبود. شاید چون ضعف و خلأ اخلاقی محسوس نبود، نظام آموزشی نیز مسوولیتی در این باره نداشت. امروزه اما آدمی کودکی خودش را گم کرده است و درقحطی آب، هوا، اخلاق و خوبی به سختی نفس میکشد. خانوادهها دیگر کارکرد پیشین خویش را از دست دادهاند. وجود طلاق روانی میان والدین، بروز پدیده تک فرزندی،تجملگرایی، کارمضاعف بیرون از خانه، مشکلات ترافیک، دوری از پدرو مادربزرگ و سایر بستگان، تنها برخی از عوامل مخل عملکرد خانواده محسوب میشوند. برای مثال، در گذشته همه افراد خانواده برای صرف غذا دور یک سفره جمع میشدند و این باعث ایجاد و تقویت روابط میان افراد میشد ولی حالا با وجود فستفودها، این ارتباطها کم شده است. در نتیجه تنها گزینه موجود، روی آوردن به مدرسه است.
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
*مقاله درباره ی خلاقیت و نواوری در افراد وسازمانها*
چکیده مقاله
پیوسته این سوال مطرح است که چرا کشوری پیشرفت کرده در حالی که کشور مشابه که از نظر منابع اولیه و امکانات بهره وری دارای شرایط بهتری بوده، عقب مانده است. چه عامل مهمی در شرایط مشابه باعث پیشرفت و موفقیت بعضی (کشور - گروه - فرد) و باعث عقب ماندگـی و عملکـرد ناصحیح بعضی دیگـر مــی شود؟
در سالهای اخیر، تلاشهای وسیعی به وسیله بسیاری از سازمانها برای ترغیب افراد خود به خلاقیت و نوآوری انجام گرفته است. در این مقاله مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری شرایط ایجاد این مولفه ها و هم چنین ویژگیهای افراد و سازمانهای خلاق و نوآور تبیین شده است. با بهره جویی از فنون خلاقیت و نوآوری خواهیم توانست به طریقی کارآمد و اثربخش به اهداف خود برسیم و سازمان و جامعه ای توسعه یافته و پیشرو داشته باشیم.
خلاقیت و نوآوری لازمه و پیش درآمد توسعه و پیشرفت و تعالی یک سازمـان و جامعه است و آگاهی از فنون و تکنیک های آن ضرورتی اجتناب ناپذیر برای مدیران، دانشجویان، پژوهشگران و علاقه مندان به این رشته است.
مقدمه
امروزه ثبات در محیط کار، جای خود را به بی ثباتی و عدم اطمینان داده است و صنایع سنتی و قدیمی که جای خود را به انواع جدید و توسعه یافته آن داده است. فرصتی برای استفاده از مهارتهای قدیمی نمی گذارد و در حقیقت آینده را با تهدیدات و فرصتها مواجه ساخته است، زیرا هر اختراع و نوآوری، تغییری را پدید می آورد که می تواند به نوبه خود فرصتی را برای کسانی به وجود آورد که بتوانند از این فرصت استفاده بهینه کنند.
موسسات و سازمانهای تولیدی و خدماتی باید این امر مهم را تشخیص داده و به طور مداوم، کالاها و خدمات جدید را ارائه دهند، یا در جهت بهبود آن بکوشند. خلاقیت و نوآوری باتوجه به ماهیتش بر ناشناخته ها دلالت دارد و با خود ریسک را به همراه می آورد که البته ممکن است نتایج رضایت بخشی را باتوجه به مقادیر سرمایه گذاری شده در آن، به وجود نیاورد. باوجود این، قصور سرمایه گذاری در ایجاد آن ممکن است شرایط خاصی را فراهم آورد که به ناکامی سازمان منجر شود. از این رو محققان و نظریه پردازان بسیاری بر اهمیت توجه به این موضوع تاکید کرده اند. به طور نمونه شومپتر (SHUMPTER)به عنوان یکی از اولین پیشگامان، اهمیت این مسئله را برای موفقیت موسسات و به طور کلی تاثیر آن بر روی کل جامعه متذکر گردیده است.
مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری
تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن، بیش از یک قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد، ولی انگیزه اساسی برای پژوهش بیشتر در سال 1950 توسط گیلفورد ایجاد گردید. گیلفورد (GUILFORD) خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافتهای جدید برای حل مسائل) در مقابل تفکر همگرا (دست یافتن به پاسخ صحیح) مترادف می دانست. (شهرآرای - مدنی پور، 1375، ص 39)
لوتانز (1992): استاد رفتار سازمانی، خلاقیت را به وجود آوردن تلفیقی از اندیشه ها و رهیافتهای افراد و یا گروهها در یک روش جدید، تعریف کرده است. بارزمن خلاقیت را فرآیند شناختی از به وجود آمدن یک ایده، مفهوم، کالا یا کشفی بدیع می داند. (همان منبع، ص 39)
خلاقیت همچون عدالت، دموکراسی و آزادی برای افراد دارای معانی مختلف است ولی یک عامل مشترک در تمام خلاقیتها این است که خلاقیت همیشه عبارتست از پرداختن به عوامل جدیدی که عامل خلاقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموع میراث فرهنگی عمل می کنند ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل در الگویی جدید است (جک هالوران - دوگلاس نبتون، 1992) تلاشهای خلاقیت وسیله ای برای نوآوری است. خلاقیت بیشتر یک فعالیت فکری و ذهنی است و نوآوری بیشتر جنبه عملی دارد و در حقیقت محصول نهایی عمل خلاقیت است. (فرنودیان، 1370، ص 6)
نوآوری مهارتی است که با بسیاری همکاریهای دیگر همراه است. نوآوری به دگرگونیهای عمده در زمینه پیشرفتهای تکنولوژیک یا ارائه تازه ترین مفاهیم مدیریت یا شیوه های تولید، اطلاق می شود. نوآوری پدیده ای واقعاً چشمگیر و جنجالی است. نوآوری عموماً پدیده ای نادر است که فقط در عده ای خاص می توان آن را سراغ گرفت.
هالت (1998): اصطلاح نوآوری را در یک مفهوم وسیع به عنوان فرآیندی برای استفاده از دانش یا اطلاعات مربوط به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه و مفید به کاربرد، وارکینگ (VARKING) نیز توضیح می دهد که: نوآوری هر چیز تجدید نظر شده است که طراحی و به حقیقت درآمده باشد و موقعیت سازمان را در مقابل رقبا مستحکم کند و نیز یک برتری رقابتی بلندمدت را میسر سازد. به عبارتی نوآوری خلق چیز جدیدی است که یک هدف معین را دنبال و به اجرا رساند.
بنابراین، در یک تعریف کلی می توان نوآوری را به عنوان هر ایده ای جدید نسبت به یک سازمان و یا یک صنعت و یا یک ملت و یا در جهان تعریف کرد. (خداداد حسینی، 1378، ص48)
تفاوت خلاقیت و نوآوری
اگرچه واژه خلاقیت با نوآوری به طور مترادف استفاده می شود اما غالب محققان معتقدند که دو اصطلاح نوآوری و خلاقیت باید به طور جدا مدنظر قرار گیرند، چرا که دارای معانی و تعاریف جداگانه ای هستند (مهر، 1969). خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود دارد، در حالی که نوآوری دلالت برآوردن چیزی جدید به مرحله استفاده دارد. (دیویس، 1969) همچنین (رزنفلد و سروو، 1990) ماهیت خلاقیت یا اختراع را از نوآوری به وسیله معادله زیر تفکیک کردند:
انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوری
در معادله نوآوری فوق، کلمه مفهوم اشاره بر ایده ای است که باتوجه به چهارچوب مرجعی آن فرد، دپارتمان، سازمان و یا یک دانش انباشته شده جدید است. کلمه اختراع اشاره به هر ایده ای جدید است که به حقیقت رسیده باشد، کلمه انتفاع بر به دست آوردن حداکثر استفاده از یک اختراع دلالت دارد.
در مورد نوآوری و تغییر نیز، تفاوتهایی وجود دارد (کتزوکان، 1978). برای مثال تغییر می تواند به بهبود رضایت شغلی یک فرد اطلاق شود، در حالی که نوآوری نتیجه و تاثیری بیش از یک فرد را در بر می گیرد و تاثیر آن، ورای دپارتمان ایجاد کننده آن است (لارسن، 1993). در تحقیق دیگری در مورد تغییر تکنیک (کنن، 1967) بیان کرد که تغییر ایجاد هرچیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد. اما نوآوری ایجاد ایده هایی است که برای سازمان جدید است. از این رو، تمام نوآوریها می توانند منعکس کننده یک تغییر باشند، در حالی که تمام تغییرها، نوآوری نیستند. تغییر نتیجه ای از فرآیند خلاقیت و نوآوری است. در این راستا، وبر و دستیارانش ارتباط میان خلاقیت، نوآوری و تغییر را به شکل شماره یک ترسیم کردند: نظرات بسیاری در مورد ماهیت و تفاوتهای اساسی این واژه ها ابراز شده، نویسندگانی نیز معتقدند که:
- خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست. (رابینز، 1991)
- خلاقیت عبارت است از به کارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید. (رضائیان، 1373)
- نوآوری فرایند اخذ ایده خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات و روشهای جدید عملیات است. (رابینز، 1991)
- نوآوری عبارت است از عملی و کاربردی ساختن افکار و اندیشه های نو ناشی از خلاقیت، به عبارت دیگر، در خلاقیت اطلاعات به دست می آید و در نوآوری، آن اطلاعات به صورتهای گوناگون عرضه مـــــی شود. (رابینز، 1991) - تغییر ایجاد هرچیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد، اما نوآوری اتخاذ ایده هایی است که برای سازمان جدید است. بنابراین، تمام نوآوریها منعکس کننده یک تغییرند اما تمام تغییرها، نوآوری نیستند. (ریچارد، ال، داف، 1992)
- تغییر سازمانی به عنوان اتخاذ یک فکـر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص مــــــی شود، اما نوآوری سازمان اتخاذ یک ایده یا رفتار است که برای نوع وضعیت، سازمان، بازار و محیط کلی سازمان جدید است. اولین سازمانی که این ایــده را معرفی می کند به عنوان نوآور در نظر گرفته می شود و سازمانی که کپی می کند یک تغییر را اتخاذ کرده است. (منبع اخیر) براساس این تعاریف، خلاقیت لازمه نوآوری است. تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است. اگرچه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوریهاست. خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است و تا اندیشـه ای نو به صورت محصولی یا خدمتی جدید درآید زمانی طولانی می گذرد و تلاشها و کوششهای بسیار به عمل می آید. گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و در سالهای بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی مــــــی گردد. (الـوانـــی، 1372، ص 223-224)
خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است. (آقایی، 1377، ص26) به طور خلاصه با درنظر گرفتن نظریات فوق می توان چنین نتیجه گرفت که خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود داشته و یا به عبارتی به معنای دلالت بر «پیداکردن» چیزهای جدید است هرچند که ممکن است به مرحله استفاده در نیاید. نوآوری به عنوان هر ایده جدیدی است که در برگیرنده توسعه یک محصول، خدمات یا فرآیند مـــــی گردد که ممکن است نسبت به یک سازمان، یک صنعت، یا ملت و یا جهان جدید باشد. این نوآوریها به تغییر و انطبـاق بهتر سازمان با ایــده های جدید منجر می شود.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
اعتیاد و تاثیر داروها بر روی زنان باردار
زمانی که یک زن باردار می شود برای او خیلی مهم است که زندگی سالمی داشته باشد، به مقدار کافی غذای مغذی بخورد، مقدار کافی استراحت کند و مرتباً ورزش کند. همچنین ضروری است که از هر چیزی که برای او یا بچه اش مضر است اجتناب کند. مخصوصاً اینکه الکل، سیگار و مواد مخدر را ترک کند. برای یک زن باردار، سوءمصرف مواد از دو لحاظ خطرناک است اول اینکه ممکن است داروها مانع از توانایی او برای حاملگی شود. دوم اینکه بعضی داروها می توانند مستقیماً رشد قبل از تولد را مختل کنند. جهان واقعاً از این مشکل در خطر است که نسل های جدید کم رشد کنند.
در واقع همه داروهای غیرمجاز مثل هروئین و کوکائین برای زن باردار خطراتی در بردارد همچنین مواد قانونی مثل الکل و تنباکو و حتی داروهای پزشکی نیز می توانند مضر باشند. زن باردار برای سلامتی خود و نوزادش باید تا حد امکان از همه آنها اجتناب کند. بعضی داروها در هر زمان از دوران بارداری که مصرف شوند مضر هستند اما بعضی در مراحل خاصی آسیب زننده اند. بیشتر اندام ها و سیستم های بدن نوزاد، تا 10 هفته اول حاملگی یا کمی بعد از آن شکل گرفته است. در طول این مرحله، بعضی داروها مخصوصاً الکل می تواند باعث شکل گیری ناقص بعضی قسمت ها مثل رشد فوتوس قلب، دست یا پا و ویژگی های چهره شود.
مرحله رشد قبل از تولد: بعد از تقریباً هفته دهم، فوتوس باید به سرعت در وزن و اندازه رشد کند. در این مرحله داروهای خاصی ممکن است به اندام هایی که هنوز در حال رشدند مثل چشم ها و همچنین سیستم اعصاب آسیب بزند. ادامه مصرف دارو، خطر سقط جنین و حاملگی زودرس را افزایش می دهد. ولی بیشترین خطر داروها در این مرحله، امکان مداخله آنها در رشد طبیعی است. تاخیر در رشد نوزاد باعث می شود که خیلی زود یا خیلی کوچک یا هر دوی اینها متولد شد. نوزادان با وزن پایین نیاز به مراقبت ویژه دارند و زمینه بیشتری برای بیماری های شدید یا حتی مرگ دارند.
مرحله تولد: چندین دارو می توانند به طور خاص در پایان حاملگی مضر باشند. این داروها احتمالاً حاملگی را مشکل تر و خطرناک می کنند یا مشکلات سلامتی برای نوزاد تازه متولد شده به وجود می آورند. تعداد زیادی دارو به طور بالقوه در طول حاملگی موثرند که فواید آنها از خطراتش مهم ترند. یک زن باید قبل از مصرف هر دارویی با دکتر یا مامای خود مشورت کند. در زیر تعدادی از داروهای پزشکی نام برده شده که باید با احتیاط زیاد مصرف شود یا از استفاده همزمان اجتناب شود:
▪ایزوترتینوین و تگیسون برای درمان آکنه مزمن استفاده می شود که ممکن است باعث شکل گیری ناقص طولانی مدت در طول مرحله رشد اندام شود.
▪ضدتشنج ها مثل فنیتوین و کاربامازپین برای جلوگیری از حمله مغزی صرعی استفاده می شود. این داروها با آسیب های قلب و صورت و بیماری روحی مرتبطند.
▪داروهای ضدمیگرن مثل ارگوتامین و متوسرجیه که مانع از حملات میگرنی می شوند ولی خطر حاملگی زودرس را افزایش می دهند.
▪آسپرین، ایبوپروفین و دیگر داروهای ضدالتهابی مانع لخته شدن خون می شوند و خطر خونریزی غیرقابل کنترل را برای مادر و نوزاد افزایش می دهند. در پایان حاملگی این داروها مانع از تولید هورمون هایی می شوند که زایمان را تحریک می کنند به طوری که زایمان تا حد خطرناکی ممکن است به تاخیر بیفتد.
▪داروهای ضدانعقادی برای کاهش لخته شدن خون در درمان بیماری قلبی و حمله مغزی استفاده می شود. مصرف دارو در اوایل حاملگی با شکل گیری ناقص صورت و تاخیر رشد ذهنی نوزاد ارتباط دارد. ادامه مصرف آن خطر خونریزی غیرقابل کنترل را افزایش می دهد.
خطرات مصرف دخانیاتدر دوران بارداری عبارتنداز:
- افزایش احتمال وجود مشکل درزمان زایمان
- افزایش احتمال سقط جنین و یا بهدنیا آوردن نوزاد کم وزن
- دخانیات و توتون دارای انواعسمومی میباشند که بیماریهای قلبی ودستگاه گردش خون را به وجودمیآورند و دو علت اصلی مرگو میر در میان افراد سیگاری میباشد;سموم فوق از راه جفت به خون جنینمیرسند.
- سموم سیگار وارد خون مادر میشودو جنین به جای دریافت اکسیژن موردنیاز از این گونه سموم استفاده مینمایدو در نتیجه رشد جنین را با مشکلروبرو خواهد ساخت.
- این گونه نوزادان ضعیفتر و کموزنتر خواهند بود. بطور معمولنوزادانی که از مادران سیگاری به دنیامیآیند تقریبا 200 گرم از سایرنوزادان سبکتر هستند.
- ریتین حساس و ظریف نوزادان وکودک در صورت استنشاق هوایآلوده به دود سیگار بیشتر آسیبمیبیند.
دسته بندی | پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 87 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 73 |
آموزش بهداشت جامعه
مقدمه
در هر موردی که از لزوم دگرگون سازی انسانها در زمینه مسایل تندرستی سخن می رود، فوراً موضوع آموزش بهداشت مطرح می شود. همه می گویند باید مردم را در باره موضوعات مختلف بهداشتی آموزش داد. اما کمتر می گویند چگونه؟ و اینکه چه اصول و قواعدی بر عملکردهای آموزش بهداشت حاکم است و عوامل تقویت و یا تضعیف کننده رفتارهای مورد تایید علوم بهداشتی کدامها هستند؟ و چگونه می توان دگرگونیهای مورد نظر را در رابطه با سلامت انسانها تا آنجا که به وی و محیط زندگیش مربوط می شود، بوجود آورد؟ و این بحثی است که در این مجموعه، در جریان بررسی مسایل مختلف آموزش بهداشت به آن پرداخته شده و نحوه دستیابی به زندگی سالم در پرتو توجهات لازم به امر آموزش بهداشت و پذیرش رفتارهای بهداشتی را بازگو کرده ایم.
فصل 1
تعاریف و کلیات
آموزش بهداشت دعوتی است عام برای بالا بردن کیفیتها و استانداردهای زندگی و مشارکت مردم در فعالیتهای جسمی، روانی و اجتماعی. بدین ترتیب که مردم به نیازها و تمایلاتی گسسته یا پیوسته آشنایی پیدا می کنند و از ورای دیوار بلند سختی ها، باورهای نادرست یا ناآگاهی ها به دشت دانش و آگاهی می رسند و به زندگی خود رنگی تازه می بخشند. بهداشت راهی تازه برای زیستن نیست اما راهی تازه را برای بهتر زیستن هدیه می کند.
از آنجا که هر موضوع علمی، تعاریف، مفاهیم و اصطلاحات و موضوعات خاص خود را دارد لذا در فصل آغازین تحقیق به ذکر کلیاتی در زمینه آموزش بهداشت پرداخته و مسایل گوناگونی چون: تعریف، تاریخچه، اهداف، مبانی و اصول آموزش بهداشت، طرح و تنظیم برنامه ها و فعالیتهای آموزش بهداشت و مراحل مختلف آن، نقش مربیان بهداشت، مسایل و مشکلات آموزش بهداشت، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
تعریف آموزش بهداشت
اگرچه آشکار است که هیچ کس نمی خواهد مریض باشد، ولی گاهی بروز بیماری غیرقابل اجتناب می باشد و احتمال اینکه در حال و آینده به بیماریهای مختلفی دچار شویم همواره وجود دارد. در زمانهای پیش از تاریخ، زندگی افراد بشر، شباهت زیادی به زندگی حیوانات داشت. همه چیز به طبیعت واگذار شده بود و آگاهی بشر در مورد بروز بیماری و غلبه بر آن بسیار اندک بود. لیکن با گذشت زمان و با پیشرفت های علمی، بشر کوشیده است که بیماری را رفع کند و تا جائی که امکان دارد زنده بماند.
بتدریج و به مرور زمان، آگاهی در مورد علل بیماری و راههای حفظ سلامتی افزایش یافته و علوم تخصصی نه تنها در رابطه با انسان، بلکه در مورد سایر امور زندگی نیز بوجود آمده است. از آغاز بوجود آمدن نظامهای پزشکی توسط یونانی ها، رومی ها، اعراب، مصری ها، هندیها و چینی ها، توسعه سریع و مستمری در روشهای شفابخشی بوقوع پیوسته است. علم پزشکی جدید امروزه خیلی از اسرار را در مورد مکانیزم عادی و غیرعادی بدن انسان و روشهای بهبود، آشکار نموده است.
در دوره قرون وسطی و انقلاب صنعتی که به دنبال آن در اروپا بوقوع پیوست، تعدادی کشفیات بعمل آمد که در شناخت علت بسیاری از بیماریهای عفونی کمک کرد. بعلاوه فعالیت های تجربی، ابزار اپیدمیولوژیکی را جهت تعیین کردن علل چندگانه بیماریهایی که انسان بدانها مبتلا می شود توسعه بخشید. بلاهای اپیدمی همه گیر نظیر طاعون و وبا در کشورهای اروپایی در اوایل قرن از طریق کاربرد دانش کسب شده ریشه کن گردیدند. از نیمه قرن نوزدهم به بعد تاکید روزافزونی به امر پیشگیری از بیماری شده، امروزه به مسئله ارتقاء سلامتی اهمیت داده می شود.
سلامتی از طرف سازمان بهداشت جهانی به عنوان رفاه کامل جسمی، روانی، و اجتماعی و نه فقط رهائی از بیماری یا علیلی تعریف شده است. این تعریف چنان تنظیم شده است که به فرد، نیاز به زندگی سالم و بهره مند شدن از سلامتی را از طریق اجتناب از بیماریها نوید می دهد. خدمات بهداشتی در سراسر جهان هدفشان رسیدن به بالاترین سطح سلامتی می باشد. برای تأمین سطح بالایی از سلامتی برای هر فرد و ادامه آن، لازم است نه تنها تسهیلات کافی و مناسب جهت تشخیص فوری بیماران، درمان، توانبخشی، و غیره بوجود آید بلکه همچنین بایستی برای فراهم آوردن مراقبتهای پیشگیری مناسب و ارتقاء سطح سلامت اقدام گردد. هر کسی علاقمند به سالم بودن است ولی بهرحال، در زندگی روزمره، انسان به بسیاری از امر بطور دانسته یا نادانسته دست می یازد که او را مستعد بیماری می نماید که در برخی اوقات این بیماریها از طریق رعایت نکردن کامل رفتارهای بهداشتی شیوع پیدا میکنند.
عدم رعایت رفتارهای بهداشتی را می توان در هر جامعه آموزش دیده، بیسواد یا باسواد، ثروتمند یا فقیر و غیره مشاهده نمود. رفتارهای درست یا نادرست بهداشتی بخشی از فرهنگ می باشد. عادات، رسوم و سنت ها عمدتاً عواملی هستند که رفتار را در هر جامعه ای تحت تأثیر قرار می دهند. این عوامل همچنین توسط باورها، ارزشها، گرایشها و غیره تحت تأثیر قرار می گیرند.
برای اینکه مردم آماده شناخت و عمل کردن به شیوه های درست زندگی جهت حفظ سلامتی و اجتناب از بیماری باشند، نیاز به شکل دادن رفتار می باشد. آموزش مناسب برای تأمین اینگونه رفتار که شامل رفتار بهداشتی می باشد، همان آموزش بهداشت است زیرا، هنر و علم جلب مردم به یک فرایند یادگیری برای ایجاد رفتار مطلوب به منظور سلامت به آموزش بهداشت موسوم است.
آموزش بهداشت توسط صاحبنظران و مؤلفین به صورتهای مختلفی تعریف شده است که برخی از این تعاریف را به شرح زیر می توان بیان نمود:
-آموزش بهداشت عبارت از دانسته های زیستی، بهداشتی، اجتماعی، و تربیتی است برای کار با مردم بمنظور ایجاد و تغییر رفتار آنان در جهت بهبود سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنان که توسط مربیان بهداشت و با استفاده از وسایل کمک آموزشی انجام می گیرد. به بیان دیگر کلیه مراحلی که جهت قبولاندن معیارهای بهداشتی و رد کردن معیارهای غلط طی می شود بنام آموزش بهداشت نامیده می شود.
-روندی از رشد را که شخص بخاطر کسب تجارب جدید، رفتار و نظرات بهداشتی خود را تغییر می دهد آموزش بهداشت می گویند.
-آموزش بهداشت رشته ای از بهداشت و برنامه های پزشکی است که شامل کوششهای برنامه ریزی شده در جهت تغییر رفتار فرد، گروه و جامعه می باشد. با این هدف که به درمان، توانبخشی، جلوگیری از امراض و پیشرفت ختم گردد.
-آموزش بهداشت معمولاً بمعنای کوششهای رسمی و برنامه ریزی شده ای است در جهت تحریک و گسترش تجربیات در زمانی خاص با روشی مشخص، طی چند مرحله تا منجر به پیشبرد آن آگاهیها، نظرات و رفتار بهداشتی گردد که تامین کننده بهداشت فرد، گروه و جامعه می باشد.
-روندی است با ابعاد اجتماعی، روانشناسی، عقلانی و مربوط به آن دسته از فعالیتهایی که منجر به ازدیاد توانایی مردن در تصمیم گیریهای بهداشتی فرد، گروه و جامعه خواهد گردید. این پدیده که بر اساس علمی استوار است، فراگیری و تغییر در رفتار را برای ارائه دهنده بهداشت و مصرف کننده آن از پیر تا جوان آسان می باشد.
با توجه به تعاریف فوق، آموزش بهداشت، همانند آموزش عمومی علاقمند به تغییر آگاهی، احساسات و رفتار مردم می باشد و در اغلب اشکال خود تأکید بر ایجاد آن گونه رفتارهای بهداشتی دارد که تصور می رود بالاترین حد ممکن بهزیستی را به ارمغان آورند.
نکته قابل توجه، آموزش بهداشت مربوط به زمان خاص و افراد ویژه ای نبود بلکه تقریباً برای هر فردی در اجتماع بطور مستمر لازم می باشد. اشتباه است اگر فرض کنیم که آموزش بهداشت صرفاً برای افراد بیسواد یا کم سواد لازم است. بسیار اتفاق می افتد که حتی افراد با سطح تحصیلات بالا نیز در مورد موضوعات بهداشتی به حد کافی اطلاع ندارند و اگر هم می دانند رفتارهایشان کاملاً در جهت سلامت و بهداشت خوب نمی باشد. برای مثال، مضرات پرخوری، سیگار کشیدن و مصرف بی رویه الکل ممکن است بخوبی برای فرد تحصیل مرده آشکار باشد ولی در زندگی روزمره امکان دارد رعایت اعتدال را نکند. لذا جنبه رفتار در آموزش بهداشت از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است. بدون تأمین رفتار بهداشتی درست، آموزش بهداشت کامل نخواهد بود. در عین حال شناخت و آگاهی از دلایل پشت پرده رفتار خاص و شکل گیری گرایش مطلوب برای انجام رفتار نیز به همان اندازه مهم است.
خلاصه در یک کلام چنین می توان گفت، آموزش بهداشت عبارت از آموزش برای بهداشت یا آموزش در مورد بهداشت می باشد که می بایست با شناخت نیازهای بهداشتی و اقدام برای رفع آنها انجام پذیرد.
تاریخچه آموزش بهداشت
با اینکه آموزش بهداشت همواره یکی از فعالیتهای اساسی نیروی انسانی شاغل در خدمات درمانی و بهداشتی بوده است، اما به عنوان یک رشته علمی و در چارچوب یک حرفه خاص در حدود یک قرن است که آغاز به فعالیت کرده است. با این حال در سطح جهانی حتی تا اواسط قرن بیستم به عنوان یکی از وظایف اصلی در زمینه بهداشت عمومی نیز شناخته نشده بود. در حقیقت فعالیتهای منظم مبتنی بر طرح ریزی قبلی در آموزش بهداشت در سطح بینالمللی پس از تاسیس سازمان جهانی بهداشت در سال 1948 آغاز می شود که ایران نیز از کشورهای موسس آن بود.
در مراحل اولیه رشد بهداشت عمومی که محور اصلی اندیشه ها، مسئله سالمسازی محیط و مبارزه با بیماریهای واگیردار بود، برداشت مجریان امور از خدمات بهداشتی این بود که با اتکاء کامل به قوه مقننه و نیروی پلیس اقداماتی را در جهت و برای مردم به انجام رسانند. با رشد دیدگاههای تازه تر در بهداشت عمومی تدریجاً این ضرورت مطرح شد که باید فعالیتهای بهداشتی را با مردم انجام داد و آنان را متقاعد کرد که در رابطه با تندرستی خود مسئولیت بپذیرند.
یکی از فعالیتهای اولیه و مداوم سازمانهای بهداشتی کوشش در باره ارتقاء سطح دانش مردم و در نهایت مبارزه با بیماریها بوده است و بر این اساس بود که اولین اقدامات در آموزش بهداشت توسط سازمانهایی که با بیماری سل مبارزه می کردند معمول گردید. مبارزه با سل و فعالیتهای مرتبط با آن در طی سالیان متمادی توسط بسیاری از کشورهای دنیا معمول گردیده و سبب آگاهی توده وسیعی از مردم بویژه در کشورهای پیشرفته شد. از این فعالیتها می توان به مواردی چون تشکیل نمایشگاهها، انتشار جزوات، چاپ بروشورها، انتشار مقاله در روزنامه های دیواری، سخنرانی ها و نمایش اسلاید اشاره نمود. با گذشت زمان، فیلم، سینما، مجله، رادیو، تلویزیون و سایر وسایل ارتباطی نیز اضافه شد. همگام با سایر تحولات علمی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جهان، متدرجاً فلسفه، اهداف و روشهای آموزش بهداشت نیز دستخوش دگرگونیهای زیادی گردید.
در ایران مدتها پس از تاسیس وزارت بهداری (سال 1320) عملاً فعالیتهای آموزش بهداشت در سطح محدودی از سال 1330 به بعد آغاز شد که در ابتدا فعالیتهای آن متوجه مسایل ریشه کنی مالاریا گردید و متدرجاً در طی سالهای بعد فعالیتهایی نظیر بهسازی محیط، تألیف مواد درسی و مطالب خواندنی و تهیه پوستر و بولتن را بر عهده گرفت. از سال 1340 به بعد واحد آموزش بهداشت وزارت بهداری تجهیز شد و بحالت فعال تری درآمد. بالاخره در سال 1351، اداره آموزش بهداشت به دفتر آموزش بهداشت تبدیل شده و عهده دار انجام رسالت های مربوط به آموزش بهداشت در سطح کشور گردیده است.
با دگرگونی مفهوم تندرستی و وسعت یافتن ابعاد آن در سالهای اخیر مفهوم آموزش بهداشت و هدفهای آن نیز گسترده تر و عمیق تر شده است.
از جمله اولین هدفهای آموزش بهداشت این است که به مردن کمک شود تا از پیدایش نارسائیهای بهداشتی جلوگیری نمایند، وضع و موقعیت تندرستی خود را در بهترین سطح ممکن حفظ کنند و در جهت بهبود تندرستی خویش، اعضای خانواده و اجتماع خود فعالیت نمایند بعبارت دیگر هدف آموزش بهداشت دستیابی به رفتارهای فردی و جمعی مناسب، در رابطه با امور و مسایل بهداشتی و بطور اختصاصی طرح ریزی و اجرای برنامه های آموزشی در زمینه بهداشت برای گروهها و قشرها و یا مسائل خاص است. بر این اساس تمامی وسایل ممکن در راه جهت دادن به نحوه زندگی و رفتارهای منتهی به پیشگیری از بیماریها یا آسیب دیدگی و یا برقراری استانداردهای متناسب تندرستی در سطح فردی و یا گروهی بکار گرفته می شود.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 6 |
نقش مدیران در پیوند خانواده ، مدرسه و جامعه در ابعاد مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی
هدف این مقاله
بررسی فرایندی متغیرهای موثر در (( پیوند )) خانواده ، مدرسه و جامعه در (( حوزه ی مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی )) وپیش نهاد راه کارهای بهبود عملکرد مدیران در مدیریت آموزشگاهی است.
هنرمدیریت آموزشگاهی تمهید شرایط عمومی و اختصاصی توسعه ی فراگیر و متعادل فرایند آموزشی و پرورشی در مدرسه است .
دانش آموزان به عنوان دروندادی انسانی ، امانت های مهم و پیوسته در تغییرند . و در تعامل با کانون خانواده و نهاد مدرسه و جامعه تاثیر پذیر و به نوبه ی خود بسیار تاثیر گذارند . لذا رشد و تکامل متعادل و متناسب خانواده ها ، مدرسه و جامعه در ابعاد مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی از عمده ترین اهداف آموزش و پرورش است و از آرمان های ( ظاهراً ) دست نیافته ( یا چندان دست نیافته ) ی جامعه است . هدف والایی که علت ناکامی در دست یابی به آن را می باید در نوع مدیریت ها در سطوح مختلف آموزش و پرورش بلکه نوع مدیریت و عملکرد نظام های مدیریت اجتماعی در نهاد کشور جست و جو کرد .
لذا ،مناسب است تا مدیران در طراحی های اجرایی خود با در نظر گرفتن مطالبات اجتماعی خانواده ، دین و جامعه و با قبول اصل تغییر در مدیریت ( با توجه به روند تغییرات فزاینده در مناسبات اجتماعی ، دینی ، فرهنگی و اقتصادی جامعه ) به منظور بهبود و بهسازی فرایند تعلیم و تربیت به تغییرات موثر در سازمان فکری خود مبادرت ورزند . تغییری که در نهایت منجر به ایجاد تحول در (( شخصیت و هویت سازمان )) شده ، رفتار و عملکرد آنان را بهبود می بخشد . و به نوبه ی خود زمینه های تغییر و تحول بنیـادین را در رفتار و عملکرد دانش آموزان و در نتیجه شرایط رشدمتعادل و شتابنده ی جامعه فراهم سازد.
خانواده و مدرسه تبلور جامعه و جامعه آیینه ی تمام نمای نهاد خانواده و مدرسه است . جامعه همچون موجودی زنده پیوسته در حال تغییر است . و روند توسعه ی جامعه ی جهانی و در مقیاسی کوچک ، جامعه ی ایرانی نیز از لحاظ تکنیک و صنعت به سرعت رو به رشد است. و متاسفانه به نظر می رسد درکنار تحولات پرشتاب اقتصادی و صنعتی در جامعه ، دست یابی به رشد متعادل فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی در محاق توسعه ای لجام گسیخته قرارگرفته است .
ذکر این نکته اهمیت دارد که : هرگونه بررسی و تحلیل یک بعدی فرایندهای اجتماعی –انسانی ضمن آن که می تواند مفید و ثمر بخش باشد ، نمی تواند مبنای مدیرت موثر و الگوی عمل قرار گیرد .
موضوع (( پیوند خانواده ، مدرسه و جامعه )) در ابعاد مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی موضوعی چند ضلعی است و ضرورت دارد با نگاهی فرایند محور و کاملاً تخصصی در ابعاد دینی ، اجتماعی و اقتصادی مورد بررسی و تحلیل همه جانبه قرارگیرد . کاری که از دیرباز کارشناسان خبره به آن پرداخته اند واز عهده ی این مقاله کوتاه خارج است .
همان گونه که اشاره شد ، رابطه ی موجود میان خانواده ، مدرسه و جامعه رابطه ای گسترده ، پیچیده ، متعامل ، متقابل و تاثیر گذار است . لذا ، رشد نامتوازن یا انحراف از معیار هریک از نهادهای یادشه می تواند در تعادل یا عدم تعادل دیگری تاثیر گذار باشد . بدیهی است در این روابط هرقدر تعامل متعادل تر باشد ، روند توسعه ی متوازن ومتعادل و دست یابی به اهداف دینی ریا، اجتماعی و اقتصادی دست یافتنی تر خواهد بود .
باید یادآور شد : امروزه مدیریت یک علم و مدیریت آموزشگاهی به دلیل پیچیدگی انسان و روابط انسانی مدیریتی پیچیده ، مهم و حساس است . مدیران آگاه با شناختی وسیع ، عمیق و روشن از حوزه ی مدیریتی خود به بررسی وضعیت جاری و نیازهای برآورده نشده پرداخته ، با طرحی آرمانی و برنامه ای واقعیت مبنا به اصلاح تدریجی امور مبادرت می ورزد .
چنین مدیرانی فقط به روش های شناخته شده و هرچند کارآمد گذشته بسنده نکرده به مهندسی و معماری ساز و کارهای نوین می پردازند . زیرا به خوبی آگاهند که : " اگر همواره ، مانند گذشته بیندیشد ، همیشه همان چیزهایی را به دست می آورد که تا به حال کسب کرده است ." ( فصل نامه مدیران، شماره اول اردیبهشت 86 ، ناحیه یک رشت ) لذا ، رسالت مدیران در دست یابی به چنین آرمانی ، کشف راهکارهای نوین و اثربخش به هدف تقویت و توسعه ی ارکان خانواده ، مدرسه و جامعه است.
خلاقیت می تواند کاربرد جدید اصول و مفاهیم شناخته شده ای باشد که با روشی نو تکمیل و گسترش می یابد . بنا براین مدیرمی تواند با نگاهی نقادانه و تعمیم داده ها به معیاری منطقی دست یابد ، معیاری که بتواند به گونه ای مبنای مناسبی برای بهبود عملکرد واقع شود .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 301 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 100 |
بررسی میزان مسئولیت پذیری در حیطه خانواده و جامعه بین دانش آموزان دختر مدارس عادی و غیر انتفاعی
« فصل اول »
تعاریف و مفاهیم
مقدمه
آغاز زندگی اجتماعی کودک
مهمترین مراحل تحول شخصیت اجتماعی کودکان از نظر مید :
جامعه پذیری
عوامل یا کارگزاران جامعه پذیری
عوامل دیگر
هدفهای جامعه پذیری
اجتماعی شدن
پاسخ به این سؤال که آیا انسان اجتماعی است؟
گونه های اجتماعی شدن
تأثیر هنجار ها بر اجتماعی شدن فرد
اهداف اجتماعی شدن
عوامل اجتماعی شدن
خانواده
روابط همالان
مدارس
رسانه های همگانی
سایر عوامل اجتماعی شدن
باز اجتماعی شدن
روشهای پرورش مسئولیت پذیری و رشد عزت نفس
« فصل دوم »
چهارچوب عملی تحقیق
موضوع تحقیق
اهداف تحقیق
هدف کلی
هدف جزئی
طرح مسئله تحقیق
فرضیات
جامعه آماری
واحد آماری
روش نمونه گیری و حجم نمونه
روش تحقیق
تعاریف و مفاهیم
پیشینه تحقیق
مسئولیت آموزش ارزش ها وظیفه همه نیروهای تربیتی جامعه
نتایج پژوهش به شرح زیر بوده است :
« فصل سوم »
توصیف یافته های آماری
« فصل چهارم »
تجزیه و تحلیل داده ها و
آزمون فرضیات
« فصل اول »
تعاریف و مفاهیم
مقدمه
آغاز زندگی اجتماعی کودک
مهمترین مراحل تحول شخصیت اجتماعی کودکان از نظر مید :
جامعه پذیری
عوامل یا کارگزاران جامعه پذیری
عوامل دیگر
هدفهای جامعه پذیری
اجتماعی شدن
پاسخ به این سؤال که آیا انسان اجتماعی است؟
گونه های اجتماعی شدن
تأثیر هنجار ها بر اجتماعی شدن فرد
اهداف اجتماعی شدن
عوامل اجتماعی شدن
خانواده
روابط همالان
مدارس
رسانه های همگانی
سایر عوامل اجتماعی شدن
باز اجتماعی شدن
روشهای پرورش مسئولیت پذیری و رشد عزت نفس
« فصل دوم »
چهارچوب عملی تحقیق
موضوع تحقیق
اهداف تحقیق
هدف کلی
هدف جزئی
طرح مسئله تحقیق
فرضیات
جامعه آماری
واحد آماری
روش نمونه گیری و حجم نمونه
روش تحقیق
تعاریف و مفاهیم
پیشینه تحقیق
مسئولیت آموزش ارزش ها وظیفه همه نیروهای تربیتی جامعه
نتایج پژوهش به شرح زیر بوده است :
« فصل سوم »
توصیف یافته های آماری
« فصل چهارم »
تجزیه و تحلیل داده ها و
آزمون فرضیات
پرسشنامه
فصل اول
مقدمه
امروز جامعه در حال پیشرفت، نیازمند افرادی مسئول و خودکفا است و آموزش مسئولیت پذیری به کودکان نیازمند جوی خاص در خانه و مدرسه است.
بایستی شرایطی فراهم کرد تا کودکان و نوجوانان، ابزارهای نگرش و ارزشیابی پیدا کنند تا به کمک آنها بتوانند بهتر تصمیم گیری کنند. تصمیماتی که آنان را در این دنیای پیچیده به سوی زندگی بارور و رضایت بخش رهنمون کند. انسانهای امروز بیش از بیش نیازمند پذیرش مسئولیت برای زندگی و سرنوشت خود هستند و این امر میسر نمی شود مگر اینکه مبنای آموزش و پرورش آنها مبتنی بر افزایش درک کودکان و نوجوانان در مورد نقش خود آنها به تعیین سرنوشت و ساخت کیفیت زندگیشان باشد و برای رسیدن به این اهداف، سعی و کوشش و برنامه ریزی دقیق لازم است.
آغاز زندگی اجتماعی کودک
همانطور که می دانیم انسان اجتماعی متولد شده و از زمانی که کودک به مادرش مهر می ورزد و یا به دیگران احساس عشق ، حد و یا دشمنی می کند ، اجتماعی است . روان شناسان تربیت اولیه را در شکل گیری شخصیت کودک بسیار مؤثر دانسته اند .
فروید اولین کسی که نقش نخستین تربیت را در تشکیل شخصیت کودک عنوان کرد ، و جامعه شناسان را بر آن داشت تا از این دریچه به افراد و گذشتة آنان بنگرند و به تحصیل آن بپردازند . چرا که شخصیت هر فرد از ترکیب دو زمینه فطری و اکتسابی صورت می پذیرد . بدین معنا که بعضی از خصوصیات زمینه وراث و ژنتیکی دارند و برخی از آنها اکتسابی است. رفع نیازهای زیستی نوزاد و گرفتن پستان مادر و مکیدن و شیرخوردن، خوابیدن و نظایر آن، به طور غریزی و بدون آموزش صورت می پذیرد. ولی در زمان اندک، زمانی که کودک دست خود را برای گرفتن اشیاء ( خوب یا بد ، خطرناک و یا بی خطر ) دراز می کند، وقتی که سراپا ایستاده آهنگ راه رفتن می کند، آموزش و پرورش اهمیّت و ضرورت خود را می نمایاند، در این موقع است که مرحله ی یادگیری کودک آغاز می گردد. اساس یادگیری اجتماعی کودک که با مشکلات آموزشی نیز توأم است. از وقتی شروع می شود که با« دیگری »مواجه می گردد.یعنی اولین برخورد وی با افراد غیر از والدینش، یا افرادی چون خودش که تا کنون در ذهن و تصورش نبوده است.
او نه پدر و مادرش است و نه اسباب بازی، بلکه او« دیگری » و بیگانه است. کودک در نخستین برخورد و با این« دیگری » اولین نیاز اجتماعی شدن را درک می کند . و با این احساس « زندگی اجتماعی » وی آغاز می گردد. در برابر این وضع جدید مبهوت و سرگردان می شود. نمی داند چه بکند و چه واکنشی از خود نشان دهد. بخندد ، گریه کند ، سازش نماید و یا تسلیم شود. احساس نیاز اجتماعی از طرفی در« خویشتن خود » و از طرف دیگر، کشمکش درونی ایجاد می کند و، واکنش پناه بردن به مادر را در وی می آفریند. کودک تا چهار سالگی در مرحلة سرگردانی و تزلزل تصمیم قرار دارد. تسلط بر دیگران را با همکاری با دیگران و شیر را با سازش در هم می آمیزد. چرا که هنوز یادگیری انجام نشده و تجربة اجتماعی را کسب نکرده است او باید بعضی از بازتاب های اجتماعی را که بکارگیری آنها لازمة زندگی اجتماعی است، و نیز اصول و قواعد رفتارهای لازم و مورد قبول اجتماع را از طریق خانواده و بعضی از نهادها بیاموزد.
در این صورت که فرد با حفظ خویشتن خود شخص اجتماعی می شود و با جامعه و محیط اجتماعی خود روابط پیدا می کند این یادگیری اجتماعی به تدریج تا ۹ سالگی صورت می پذیرد و ادامه می یابد .
مهمترین مراحل تحول شخصیت اجتماعی کودکان از نظر مید :
به عقیده مید کودک طی دو مرحله شخصیت اجتماعی و خودش شکل می گیرد که عبارتند از مرحلة نمایشی و مرحله بازی . کودک در مرحلة نمایش نقشهای آدمهایی که برایش مهمند ، مانند پدر ، مادر ، برادر ، یا خواهر را یاد می گیرد و از این طریق نقشهای متنوعی را به نمایش می گذارد و خودش را در نقشهای گوناگون می بیند که در آینده بخشی از شخصیت و خود اجتماعی او را می سازند . اما در این مرحله ، کودک هر یک از این نقشها را به گونه ای جداگانه و بدون ارتباط متقابل آنها فرا می گیرد . هر کودکی برای آن که ادراک یکپارچه تر و منسجمتری از خود و جامعه اش به دست آورد ، باید علاوه بر مرحلة نمایشی مرحلة بازی را نیز پشت سر گذارد تا به خود و شخصیت اجتماعی کاملی دست یابد . در این مرحله ، کودک چشم انداز فراگیری از نقشهای گوناگون اجتماعی را در قالب یک جامعیت یکپارچه و تعمیم یافته به دست می آورد و در نتیجه ، به ادراک منسجمتری از خود نیز دست می یابد .
جامعه پذیری
همانطوریکه اشاره شد کلیه عناصر جامعه (از جمله گروههای اجتماعی، خرده گروهها و حتی کوچکترین عنصر آن یعنی فرد) به طور مستمر و مداوم در حال تغییر و تحول می باشند .
افراد جدیدی که به جامعه می پیوندند (مثلاً نوزادان) ضرورتاً باید با هنجارها ،معیارها، ضوابط و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی جامعه آشنا شده و خود را با آنها همساز و هماهنگ نمایند .فرایند و جریانی که از طریق آن عناصر فرهنگی و اجتماعی به افراد جدید هر جامعه منتقل شده و در درون آن جایگزین می شوند را جامعه پذیری می نامند .
جامعه پذیری جریانی است که الگوها ، مفاهیم اجتماعی ، ضوابط رفتاری ، زبان ، ارزشهای فرهنگی و هنجارهای گروهی را به افراد جامعه انتقال می دهد .
جامعه پذیری ، در جریان زندگی اجتماعی ، فرد را با کلیة مظاهر جامعه و زندگی اجتماعی هماهنگ می نماید و او را برای زندگی اجتماعی مهیا و مجهز می کند .
کودکی که در یک جامعه متولد می شود ، از هر گونه شناخت از محیط پیرامون ( از جمله محیط اجتماعی ) تهی و خالی است . روابط او با والدین و اطرافیان ، بتدریج معیارها و مفاهیم زندگی اجتماعی را ( در ذهن ) او تعبیه می کنند و کودک را به موجودی اجتماعی و همساز با عناصر مختلف حیات اجتماعی تبدیل می نمایند . این جریان را جامعه پذیری می خوانند .
جامعه پذیری در هر جامعه یا از طریق نهادها و سازمانهای اجتماعی ، فرهنگی با برنامه ریزی و به طریقی هدفمند صورت می گیرد ( نظیر خانواده و مدرسه ) و یا به صورت خود بخودی ( غیر برنامه ریزی شده ) از طریق خود فرد بدست می آید ( از طریق گروههای همبازی و . . . ) .
عوامل یا کارگزاران جامعه پذیری
فرآیند جامعه پذیری در بر گیرندة تأثیرات متفاوتی است که در طول زندگی بر فرد وارد می آید مهمترین این تأثیرات عبارت است از تأثیر عوامل ( کارگزاران ) جامعه پذیری یعنی افراد ، گروه ها و نهادهای مهمی که وضعیت های ساختی را ، که جامعه پذیری درون آنها رخ می دهد ، فراهم می سازند . چهار عامل از عوامل یاد شده یعنی خانواده ، مدرسه ، گروه همسالان و وسایل ارتباط جمعی بویژه در جوامع نوین حائز اهمیت می باشند زیرا که عوامل مذکور به طور مداوم و مؤثر بر هر کسی تأثیر می گذارند .
مدرسه عامل یا کارگزاری است که رسماً توسط جامعه موظف به اجتماعی کردن نوجوانان در زمینة مهارتها و ارزشهای خاصی گردیده است .
در مجموعه مدرسه ، نوجوان برای اوّلین بار تحت نظارت مستقیم کسانی که خویشاوند او نیستند قرار می گیرد . پس از این دیگر کودک در مدرسه به عنوان فردی مخصوص و شناخته شده محسوب نمی شود بلکه او اکنون یکی از افراد گروه دانش آموزان است و تابع همان مقررات و انتظاراتی است که هر فرد دیگر تابع آنها می باشد .
موفقیتها یا شکستهای تحصیلی و چگونگی رفتار شخصی بخشی از سوابق رسمی و همیشگی فرد می شود و کودکان مدرسه ای می آموزند که خود را با همان معیار هایی که دیگران در مورد آنها بکار می برند ، ارزیابی کنند . مشارکت در زندگی مدرسه همچنین وابستگی و اتکای کودکان را به خانواده کاهش می دهد و ارتباطات جدیدی با جامعه بزرگتر که ورای خانواده قرار دارد ،ایجاد می کنند.
عوامل دیگر
علاوه بر عواملی که بیان شد.ممکن است مردم تحت تأثیر عوامل دیگر جامعه پذیری مانند، گروههای مذهبی، سازمانهای جوانان و بعدها در زندگی تحت تأثیر شرکتها ،کلوپها، جنبشهای سیاسی و خانه های سالمندان ، قرار گیرند.
دنیس رانگ:توجه را به مفهومی جلب کرده است که تحت عنوان« فراسوی جامعه پذیری انسان » نامیده است یعنی این عقیده که ما اندکی بیش از محصول قابل پیش بینی جامعه پذیری هستیم که بطور یکنواخت و سازگار با نظم اجتماعی آشنا شده ایم . او خاطر نشان می سازد که مردم غالباً احساس می کند تحت اجبار و فشار جامعه قرار دارند که آنچه را مایل به انجام آن نیستند ، انجام دهند و این نشانة آن است که جامعه پذیری کامل نیست .