دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 80 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 124 |
مقدمه
در زمینه بررسی اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان و رفع دشواریهای آنان، روانشناس و پزشک با مشکلاتی مواجه هستند که مربوط به سازش با محیط خانوادگی است.
کودک قسمت اول زندگی خود را که همه میدانند مهمترین قسمت از دوران زندگی است در خانواده خود میگذراند. نخستین تجربههای سازشی وی با پدر و مادر و خواهران و برادرانش تحقق مییابند: وقتی صحبت از تعارض است، با آنها در تعارض است. به قسمی که اختلالات روانزاد که در زمینه عاطفی یا عقلی بروز میکنند همواره یا با تعارضهای ادیپی و یا با تعارضهای رقابت با برادر و خواهر در ارتباطند.
این تعارضها همواره به وضوح با مصاحبهای که در خلال آن اختلالات را برای ما توصیف میکنند آشکار نمیگردند، چه آنچه خود را نشان میدهد نتیجه است و نه علت که عمیقتر و غالباً پنهان است.
این علت عمیق در واقع در بسیاری از موارد ناهشیار است. نه پدر و مادر از آن خبر دارند و نه خود کودک. به دلیل آنکه تربیت بر آن مهر سکوت میزند و آن را قلمرو ممنوع قسمتی از شخصیت اعلام مینماید و به نوعی جامه حفظ ظاهر به واقعیترین افکار و احساسات میپوشاند. پس با پرسیدن نیست که خواهیم توانست به کشف انگیزههای عمیقی اختلالات سازشی دست یابیم. به خصوص اگر تعارض شدیدی بین کودک و یکی از اعضای خانوادهاش وجود داشته باشد برای مبرهن ساختن آن باید کودک را به برونریزی عمیقترین احساساتش و شیوهای که در عمق وجود خویش در رابطه با شخص مورد نظر برگزیده است، هدایت کنیم.
به دیگر سخن، باید کودک بتواند آنچه در دل دارد آزادانه بیان کند و نقاشی دقیقاً وسیله این بیان آزاد است. نقاشی خانواده به خصوص به کودک اجازه میدهد که تمایلات سرکوفته در زمینه ناهشیار خود را فرافکنی یعنی برونریزی کند و از این راه است که او میتواند واقعیترین احساساتی را که نسبت به کسان خود دارد برای ما آشکار سازد.
مسلماً اگر به کودک دستورالعمل محدود کنندهای داده شود مثل موقعی که به او گفته میشود: «خانوادهات را نقاشی کن»، ممکن است گمان کند که مجبور است به طوری کاملاً عینی، با رعایت ترتیب قد و سن و خصوصیات واقعی هر یک از اعضا و حفظ ظاهر در روابط بین اعضای خانواده، عمل کند.
اما غالباً جنبه شخصی فائق میگردد مخصوصاً همان طور که بعداً خواهیم دید اگر دستورالعمل این باشد که: «خانوادهای را بکش که در خیال خود میتوانی به وجود آوری». در این صورت، روشی که کودک براساس آن خود را در بین کسان خویش قرار میدهد بسیار تحت تأثیر حالت عاطفی، احساسات، خواستهها، ترسها، کششها وفاصلهجوئیها یا انزجارهای اوست و ما از این راه نسبت به شخصیت و تعارضهای عمیق وی آگاه میشویم. پس نقاشی خانواده یک تست شخصیت است که میتوان بر مبنای قوانین فرافکنی به تفسیر آن پرداخت. باید افزود که این تست، تستی است که شیوه به کار بستن آن آسان است. در مراجعات بالینی باید همواره سریع و خوب عمل کرد و این دو خواسته را به سختی میتوان با هم آشتی داد. اما در تست نقاشی خانواده میتوان بر این مشکل فائق آمد. چون این تست را میتوان سریع اجرا و تفسیر کرد (تقریباً 30 دقیقه برای یک آزمونگر ورزیده). از سوی دیگر، همواره کودکان و نوجوانان به آزمایش شدن با این تست به خوبی تن در میدهند، از 6-5 سالگی به خوبی قابل اجراست و بالاخره جز به یک میز، یک ورق کاغذ و یک مداد، به لوازم دیگری نیاز ندارند.
ما شخصاً این تست را به صورت نظامدار در مرکز روانی-پزشکی خود به کار بستهایم و با تدوین روشی خاص برای گذراندن و تفسیر، آن را ثمر بخشتر ساختهایم.
در وهله نخست، به کودک نمیگوییم که: «خانوادهات را نقاشی کن» بلکه به او میگوییم: «:یک خانواده را نقاشی کن، خانوادهای که در فکرت به وجود میآوری». در واقع در بین این دو دستورالعمل، در حدی که در برداشت اول به نظرمیرسد، تفاوت وجود ندارد. کودک با ترسیم خانواده خود به برونریزی خویش میپردازد و در نتیجه، تقریباً جنبه فاعلی و شخصی خود را به همان اندازه که اگر بنا بود خانوادهای خیالی ترسیم کند، در آن بیان مینماید. معذلک به گمان ما، دستورالعملی که به کار میبندیم به دلیل آنکه توجه بچه را از خانواده خود منحرف میسازد و بدین ترتیب بیشک فرافکنی شخصیترین گرایشهای او را آسان میگرداند، قابل ترجیح است.
در وهله دوم، پس از اجرای نقاشی توسط کودک با او مصاحبهای به عمل میآوریم که در آن از وی خواسته میشود نقاشی خود را شرح دهد، اشخاص ترسیم شده را مشخص کند، نقش، جنس، سن و روابط متقابل آنها را معین نماید. سپس در این تست به کاربرد روش مخصوصی که برای تست فرافکن دیگری فراهم کردهایم و آن را روش ترجیحها-همسانسازیها نامیدهایم، میپردازیم. این روش عبارت است از آنکه از کودک میخواهیم ترجیحها و یا نفرتهای مختلف خود را نسبت به اشخاص مختلفی که در نقاشی آمدهاند ابراز نماید، آنگاه به همسانسازی بپردازد یعنی بگوید دلش میخواست کدامیک از اشخاص نقاشی باشد. این روش دارای این مزیت بزرگ است که تفسیر شخصی خود کودک از تست را، که بیش از هر شخص دیگری معنای نقاشی خود را میداند، جانشین تفسیر روانشناس میسازد تفسیری که باید همواره کم و بیش با احتیاط تلقی شود.
در این اثر ما بر نتایج آماری آزمایش 1200 کودک و نوجوان متکی هستیم: 800 نقاشی به پسران و 400 نقاشی به دختران تعلق دارد (برای گروههای سنی پسران 100 نفر و گروههای سنی دختران 50 نفر از 6 تا 14 سالگی). این نمونه مورد آزمایش مرکب است از موارد بهنجاری، اختلالات خفیف خلق و خو، عقب ماندگیهای ذهنی خفیف و حالات روانآزردگی. اینک تصور میکنیم که تعداد قابل ملاحظه تک بررسیها در این نمونه، ما را مجاز میدارد که نتایج خود را دارای قابلیت تمایز بین حالات معمولی و حالات خاص یا اختلالآمیز بدانیم.
از سوی دیگر براساس این نمونه، ما توانستهایم به صورتی عمقی به بررسی معنای سرمایهگذاری درباره تصویر یک شخص، به خصوص در رابطه با همسانسازی ناهشیار و روابط عاطفی با دیگری (روابط موضوعی)، بپردازیم. مثلاً از این دست است وقتی که ما در تفسیر سرمایهگذاری رجحان یافته تصویر خود، از مفهوم بازگشت به خوددوستداری، مفهومی که از نظر استنتاجها بسیار بارور است، سخن میگوییم. همچنین در این اثر ما بیش از پیش، عمل دفاع من علیه اضطراب را مورد تأکید قرار دادهایم چه، این مسئله به خصوص در نقاشی خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین دلیل است که ما رابطه با فاصله را به منزله یک مکانیزم دفاعی متمایز کردهایم.
این مفاهیم نو ما را به بازنگری عقده ادیپ هدایت کردهاند، مبحثی که نشان دهنده آن است که عقده ادیپ بیشتر از آنچه تصور میشود، نه تنها در قلمرو نورزها بلکه در بسیاری از اختلالات سازشی در سطح خانواده و مدرسه، به عنوان علت دست دارد.
فصل اول
نقاشی کودک به منزله نشانه هوش و بیان عواطف
توجه فزایندهای که چندین دهه پیش نسبت به تحول روانی و دوره کودکی ابراز شده طرز بیان در نخستین سالهای زندگی و از آن میان به خصوص بازی و نقاشی منتهی گردیده است.
اما باید گفت که در این فاصله، به ارزش فراوان نوعی از نقاشی یعنی نقاشی آزاد دست یافتهاند. این نوع نقاشی در مدارس سنتی آموخته نمیشد چه شاگردان را بیشتر به کشیدن از روی نمونهها یا الگوهایی وادار میکردند. امروزه میدانیم که در نقاشی بدون الگو یا مدل، کودک به یک آفرینش واقعی میپردازد و در نتیجه میتواند به گونهای غیر قابل مقایسه با نقاشی تقلیدی، آنچه را در درون او میگذرد بیان کند. وی با این عمل، بینش خاص خود را از جهانی که او را احاطه کرده است به دست میدهد و از این راه ما را درباره ویژگیهای شخصیت خود آگاه میسازد.
1-نقاشی به منزله تست هوش
میدانیم که وقتی یک ورق کاغذ و یک مداد در اختیار کودکی در سنین پایین قرار دهیم به کشیدن چیزهای مختلفی دست میزند و به خصوص پیش از آنکه به نقاشی اشیا بپردازد دوست دارد که «آدمکهایی» بکشد.
اما او این آدمکها را آنطور که میبیند نمیکشد، چه به هیچ وجه قادر به چنین کاری نیست، بلکه به گونهای که آنها را درک میکند یا دقیقتر بگوییم به گونهای که خود را درک میکند ب به نقاشی آنها میپردازد و این امر بستگی به درجه «رشد و رسیدگی»[1] روانی-حرکتی او دارد. پس بدین ترتیب مفهومی که کودک از آغاز از«طرح بدنی»[2] خود دارد تعیین کننده شکلبندی آدمک در هر سن خواهد بود. از اینجاست که توانستهاند وسیلهای برای ارزشیابی هوش استنتاج کنند:
به عنوان مثال، تست گودیناف[3] معروف به تست آدمک، طراز عقلی آزمودنی را بر حسب کامل بودن، وجود تعادل کلی و غنای جزئیات آدمک ترسیم شده، تعیین میکند، و تست فه[4] یا تستی که دستورالعمل آن این است که «خانمی را بکش که داره در زیر بارون گردش میکنه» و مستلزم ایجاد توحید پیشرفتهتر عناصر مختلف نقاشی است نیز امکان اندازهگیری طراز هوش را فراهم میسازد.
براساس نقاشی آزاد (که نشان دهنده اشخاص یا هر چیز دیگر است) نیز میتوان، علاوه بر تعیین طراز هوش، به ارزشیابی نحوه ادراک خاص فرد پرداخت. مثلاً مینکفسکا[5] دو نوع کودک را در مقابل هم قرار داده و برحسب تفاوت جنبه صوری نقاشی، آنها را حسی و تعقلی نامیده است:
در کودک حسی، طرز اجرای نقاشی کاملاً دقیق نیست اما جزئیات آن از راه یک پویائی آشکار به یکدیگر ربط داده شدهاند.
در کودک تعقلی به عکس، طرز اجرای نقاشی بسیار دقیق است: هر موجود یا هر شیء با استحکام و انسجام و غالباً با قرینهسازی نقاشی شده است، اما هر یک از آنها مجزا و بیحرکت است و با بقیه ارتباطی ندارد.
2-نقاشی به منزله تست شخصیت
نقاشی فقط دارای عناصر شکلی یا صوری نیست. در کنار شکل، محتوا قرار دارد و در این محتوا چیزی از تمامی شخصیت منعکس میگردد.
پس نقاشی ارتجالی یک کودک سوای طراز عقلی و نحوه ادراک او از واقعیت، نکات گوناگون دیگری را برای ما، آشکار میسازد و مخصوصاً پرده از روی عواطف وی برمیدارد. به نظر نمیرسد که گودیناف به هنگام تدارک تست آدمک خود، به امکان تأثیر تمایلات عاطفی بر نقاشی کودک توجه داشته است. معذلک او باید به این نکته توجه میکرد که در تعدادی از موارد مورد آزمایش، بین نتایج تست آدمک وی و تستهای متداول هوش مانند تست بینه-سیمون یا مقیاس وکسلر برای کودکان مطابقت وجود ندارد.
به عکس مک هوور[6] در 1949 به اهمیت مسئله پی برده بود و در عین تغییر دادن تست آدمک از راه دستورالعمل نقاشی متوالی دو جنس مخالف، مسئله محتوا را نیز با احاطه فراوان مطرح میساخت. به همین دلیل است که نخستین کتاب وی درباره «فرافکنی شخصیت در نقاشی یک شکل انسانی» است. باک[7] نیز با پیشنهاد تست خود به نام «تست خانه، درخت، شخص»[8] به خوبی درک کرده است که نقاشی آزاد وسیلهای عالی برای دست یافتن به شخصیت است. تست او دارای دو هنگام است: اولی غیر کلامی و خلاق، که با تحقق تصویری دستورالعمل «خانه-درخت-شخص» بیان میشود و دومی کلامی و تفسیری، که از کودک تعریف، توصیف و تفسیر اشیای نقاشی شده و محیط آنها و نیز ارائه تداعیهایی درباره آنها خواسته میشود.
بوتونیه[9] در کتاب خو زیر عنوان « نقاشیهای کودکان» نکات بسیار معقول و به جایی را درباره این موضوع خاطرنشان ساخته است. وی گفته است: « نقاشی کودک، جدا از هوش و طراز تحول ذهنی او، مبین چیز دیگری است که عبارتست از نوعی فرافکنی هستی خاص وی و هستی خاص دیگران یا بهتر بگوییم طریقهای که هستی خود و دیگران را حس میکند».
در جای دیگر چنین مینویسد: «بررسی نقاشیهای کودک، ما را به گونهای اجتناب ناپذیر به قلب مسائلی که برای او مطرح میشوند، تاریخچه زندگی وی و موقعیتهایی که در آن زندگی میکند، رهنمون میگردد».
3-فرافکنی[10] و رمزگرائی
همان طور که بوتونیه به درستی بیان کرده است، نقاشی آزاد یک فرافکنی است. بدین معنا که تمامی شخصیت در اینجا در جستجوی راهی برای بیان خویشتن است و مخصوصاً عناصر نیمه هشیار و ناهشیار به پاس آزادی عمل آزمودنی[11] به برون فکنده میشوند.
باید دانست که این فرافکنی عناصر ناهشیار شخصیت، در تعدادی از آزمونها به کار رفته است و به همین دلیل است که آنها را تستهای فرافکن مینامند.
نقاشی آزاد نمونه بارز یک آزمون فرافکن است. از این جهت که مخصوصاً بیان تمایلات ناهشیار را مسا= میسازد. پس باید در برابر نقاشیآزاد از خود پرسید که آشکار کننده چه سطحی از شخصیت است یا به عبارت دیگر سهم هشیار و ناهشیار در آن چیست؟
همان طور که میدانیم چنین پرسشی درباره سایر تستهای فرافکن مثلاً تست اندریافت موضوع موری[12] (T.A.T)نیز مطرح میگردد. داستانی که فرد در مقابل یک لوح بیان میکند گاهی شکل خالص و محض. باز پدیدآوری رویدادهای مختلف یا موقعیتی است که وی در آن زیسته است و در نتیجه به صورت تعقلی قابل تبیین است، و گاهی فرافکنی حالت یا تعارضی ناهشیار، به گونهای غیرتعقلی است که باید مورد تفسیر قرار گیرد.
4-روان تحلیلگری[13]
ناهشیاری در قلمرو روان تحلیلگری یعنی در قلمرو روشی قرار دارد که به بررسی اعماق ناشناخته روحیه آدمی میپردازد و توسط فروید پایهگذاری شده است.
اما روش تداعی لفظی آزاد که در روان تحلیلگری بزرگسالان به کار میرود در مورد کودکان قابل اعمال نیست. پس لازم بوده است که وسایلی که امکان بررسی پدیدآوریهای خود به خودی دوره خردسالی را فراهم میسازند یعنی بازی یا نقاشیهای آزاد را جانشین آن سازند.
مرگن اشترن[14] در 1928 برای نخستین بار، فکر کاربرد نقاشیهای ارتجالی یا خود به خودی یک کودک را به منظور تحلیل روانی او به کار بست.
از آن پس شماری از مؤلفان، روش تفسیر نقاشیهای آزاد را با هدف تشخیصی یا درمانی به کار بستهاند. از بین این مؤلفان باید مخصوصاً بودوئن[15]، برژ[16]، رامبر[17] و دولتو[18] مارت را نام برد.
5-خانوادهات را نقاشی کن
میتوان با دادن دستورالعملی به کودک، خلاقیت آزاد وی را تحت نظم معینی درآورد. به همین ترتیب است که در تست نقاشی خانواده عمل میکنند.
همان طور که گفتهایم جهان کودک، خانواده اوست و روابطی که با آن برقرار میسازد برای فهم شخصیت او از اهمیت قاطعی برخوردار است.
قالب سنتی این است که به کودک بگویند: «خانوادهات را نقاشی کن». این دستورالعملی است که مؤلفانی همچون مینکفسکا، پورو[19]، کان[20] و گومیلا[21] در فرانسه آپل[22] در آمریکا، بارسلوس[23] در برزیل، و فوکادا[24] در ژاپن به کار بستهاند.
وظیفه خود میدانیم که در این زمینه ذکر خاصی از پورو کرده باشیم چون بررسی وی حاوی نکات بسیار جالبی است. وی درباره تست نقاشی خانواده، به عنوان یک تست فرافکن، در آغاز چنین میگوید: «هیچکس تردیدی ندارد که یک تست وقتی خوب است که بتوان به کمک آن فرافکنی شخصیت کلی فرد را، اعم از هشیار و ناهشیار، به دست آورد. اما این کار را باید با وسیلهای انجام داد که نسبتاً کم سازمان یافته باشد تا مزاحمتی برای این فرافکنی فراهم نسازد. اما در عین حال آنقدر سازمان یافته باشد که تحلیل شخصیت را از راه مقایسه با نتایج تجربی دیگر افراد امکانپذیر گرداند. تست نقاشی خانواده دقیقاً به این خواستههای متناقض پاسخ میدهد».
سپس پورو مزایای این آزمون را چنین توصیف میکند:
«مشاهده ساده و بررسی جزئیات نقاشی، این امکان را فراهم میسازد که بتوان بدون آگاهی کودک، احساسات واقعی او را نسبت به کسانش شناخت و موقعیتی را که برای خود در خانواده قائل است دانست، و در یک کلمه، این نکته را دریافت که وی خانواده خود را چگونه مجسم میسازد و این نکتهای است که مهمتر از شناختن دقیق خانواده اوست».
پورو درباره ترکیب خانواده به گونهای که در نقاشی منعکس شده است، و درباره اهمیت این نکته که پارهای از اشخاص خانواده میتوانند به فراموشی سپرده شده باشند، پافشاری میکند. وی این نکته را برجسته میسازد که نخستین شخصی که نقاشی شده است تقریباً همواره مهمترین شخص از نظر کودک است. وی به نشانههای ارزندهسازی و ناچیز شمردن اشاره میکند. و بالاخره ما را متوجه این نکته میسازد که منزلتی را که فرد در گروه خانوادگی برای خود قائل است؛ منزلتی که آشکارکننده طریقهای است که خود را در نظر میگیرد، مورد ملاحظه قرار دهیم.
6-یک خانواده را نقاشی کن
ما دیدیم که علیرغم خصیصه محدود کننده دستورالعمل قبلی که به کودک تحمیل میکند خانواده خود را نقاشی کند، فرافکنی همواره در کار است تا واقعیت را در جهت اشتغالات عاطفی آزمودنی، دگرگون سازد.
در هر حال ما فکر کردهایم که این فرافکنی احساسات شخصی آسانتر میگردد اگر به کودک دستورالعمل مبهمتری بدهیم یعنی به او بگوییم: «یک خانواده را نقاشی کن، یک خانواده به فکر خودت». تا آنجا که ما اطلاع داریم از بین کسانی که در این راه بر ما مقدم بودهاند تنها برژ است که دستورالعمل خود را بدینگونه تدوین کرده است.
به این نکته اشاره کنیم که با اینکه از آزمودنیها، با این دستورالعمل گستردهتر، خواسته شده است به تخیل خود میدان دهند معذلک پارهای از آنها به شدت به واقعیت پایبندند و خانواده خود را نقاشی میکنند. ما تفسیر این نوع نقاشیها را بعداً خواهیم آورد.
اما برای اکثر آزمودنیها، این دستورالعمل جدید، آزادی کاملتری فراهم میسازد و از این راه، تمایلات ناهشیار با سهولت بیشتری بیان میشوند. و همان طور که خواهیم دید بدین ترتیب است که کودک خواهد توانست از واقعیت فاصله بیشتری بگیرد و مثلاً خانوادهای را نقاشی کند که خود در آن جائی ندارد یا در مواردی دیگر، خود را در اشخاص مختلف نقاشی فرافکنی کند.
فصل ششم
روابط با والدین و تعارضهای ادیپی
1-مرحله شکلگیری عقده ادیپی
بررسی تعارضهای ناشی از رقابت برادرانه به صورت مجزا، کاری بالنسبه تصنعی است. چون شدت این تعارضها و شیوههای ابراز آنها، به چگونگی روابط کود با والدین، وابستهاند.
باید به این نکته توجه شود که در حدود 6 یا 7 سالگی، یعنی سن آغاز تست ترسیم خانواده، از یکسو، کودک از لحاظ عقلی و بدنی نسبت به زندگی جنسی بیدار شده است و خواستار نوازشها و صمیمیت عاطفی است. و از سوی دیگر، نسبت به روابط زن و مرد، صمیمیت والدین، راز و رمز باروری و تولد نوزادان کنجکاوی نشان میدهد.
بدین ترتیب در این سنین، تعارضهای رقابت برادرانه به تعارضهای ادیپی وابستهاند و در نتیجه،حسادتی که از تولد یک برادر کوچکتر به وجود میآید فقط در ارتباط با او نیست بلکه والدین نیز هدف این حسادت هستند، چون کودک میخواهد جای آنها را بگیرد تا او هم فرزندی داشته باشد. در اینجا لازم است که دو مرحله تحول روانی-جنسی از یکدیگر متمایز شوند: مرحله پیش-ادیپی مرحله ادیپی.
در مرحله پیش-ادیپی، در نخستین سالهای زندگی، کودک رابطهای «خطی» (دو نفره) با والد دایه، که معمولاً مادر است، دارد. کودک پسر باشد یا دختر، در این والد، فقط موضوع عشق خود را میبیند و در این مرحله، مبنای رقابت برادرانه، امتناع از تقسیم مادر با برادر یا خواهر رقیب است.
در مرحله ادیپی، این رابطه خطی به صورت رابطه مثلثی در میآید و پدر و مادر برای کودک به منزله دو موجود متمایز با نقشهای عمدتاً متضاد، جلوهگر میشوند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 18 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 85 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 55 |
مقدمـه:
انسان موجودی است که در اجتماع بدنیا می آید و همین دنیا آمدن یعنی با چند نفر زیستن و اجتماعی شدن . او ارزشها ، ملاکها و رفتارها را یاد می گیرد و این روند برایش مزایایی دارد ، لیکن نکته مهم اینجاست که این روند همیشه ارمغان آور نیست . ارتباطات ، محیط ، فرهنگ ،خانواده و ... همه دست به دست هم داده و چرخه ای ایجاد می کند که بصورت اختلال در شخصیت[1] خودنمایی می کند ( کریمی ، 1372 ) . ویژگیهای شخصیت آدمی تحت تاثیر عوامل زیستی، ارثی و محیطی است . تجارب مشترک در یک فرهنگ ،خرده فرهنگ و تجارب مختص فرد در تعامل با آمادگیهای فرد ، شخصیت را شکل می دهند ( اتکینسون ، هیلگارد، 1369 ) . از دیدگاه شامبیاتی ( 1371 ) یکی از ابعاد شخصیت ، شخصیت ضد اجتماعی[2] است که نه تنها برای فرد معضل است که یکی از معیارهای بزرگ جامعه محسوب می شود . افرادی که دارای چنین شخصیتی هستند ، می توانند دچار انحراف اجتماعی[3] و بزهکاری[4] گردند .
بزهکاری قدمتی برابر حیات آدمی دارد و تنها به دنیای امروزی اختصاص ندارد بطوریکه در غارها و مقبره های مصری جملاتی مبنی بر عدم اطاعت فرزندان از والدین مشاهده شده است و جوامع بشری نیز از دیرباز رویای دست یافتن به جامعه ای آرمانی را در سر می پرورانده اند و در این راستا علوم مختلف ایجاد شد و زندانها ، ندامتگاهها و کانون های اصلاح و تربیت ساخته شد و اینچنین تلاش برای شناسایی شخصیت بزهکارانه ادامه یافت ( کواراسوس ، 1367 ) . شخصیت بزهکارانه که با انحراف اجتماعی خود را نشان می دهد می تواند یکی از روندهای شکل گیری غیر عادی یک شخصیت باشد و لزوما نیز با انحراف اجتماعی نیست و می تواند پنهان نیز باشد .
شولت مشکلات رفتاری بزه دیدگان را در دو گروه سندرم طبقه بندی می کند . اولین گروه آن دسته از رفتارهایی را شامل می شود که توسط دنیای بیرونی تعیین شده و به بزه دیدگانی تعلق دارد که نه به خاطر شخصیت بزهکارانه که بعلت شرایط خاص محیطی و بیشتر بصورت اتفاقی و یا درگیری قانونی ، بزهکار شناخته شده اند . دومین گروه شامل رفتارهایی می شود که توسط خود شخص و دنیای درونی او تعیین شده و به بزه دیدگانی تعلق دارد که بزهکاری در آنها نهادینه شده و در شکل گیری شخصیت آنها اختلال وجود داشته و بزهکاری برای آنها یک صفت است و منشا عمده رفتاری آنان درونی است نه بیرونی(رپوی لا،1992). آنچه که در این دو گروه برای نگارش مهم است ارزیابی گروه دوم است و جالب آنکه تفکیک بین این دو گروه در تمامی مراحل شناخت ، ارزیابی ، درمان و یا مراحل قضایی قانونی بسیار مهم است درحالیکه دیده می شود این دو گروه به یک عنوان بزهکار شناخته می شوند و تحقیقات نیز با انجام پرسشنامه هایی به کشف و توصیف علل می پردازند که شاید بتوان تمامی آنها را در دو عامل فردی (جسمی و ذاتی،اختلالات روانی،اختلاالت شخصیت و اکتسابی)و عامل عمومی(محیط اجتماعی ،جغرافیایی،اقتصادی و سیاسی) خلاصه نمود.لیکن کمتر به شناسایی ، تشخیص و جداسازی پرداخته شده است درحالیکه روند حمایت ، درمان ومسایل قضایی دو گروه پس از شناسایی کاملا متفاوت است .
هر علمی بطور کلی از یکسری مفاهیم یا سازه های نظری و رابطه ای بین این مفاهیم تشکیل می شود ، اما واقعیت آن است که تا وقتی که مفاهیم نظری قابل اندازه گیری یا کمی شدن نباشد ، کشف قوانین و روابط علمی بمنظور پیش بینی پدیده ها امکان پذیر نیست ( براهنی ، 1371 ) . شخصیت بزهکارانه و انحرافات اجتماعی ناشی از آن نیز نمی تواند خارج از این اصل مورد تفحص قرار گیرد . بنابراین اندازه گیری[5] و ارزیابی این نوع شخصیت گام اول تبیین علمی بزه دیدگان است . مرحوم براهنی (1371 ) از قول لرد کلوین می گوید :"اگر بتوانید آنچه را که درباره اش صحبت می کنید ، اندازه بگیریدو آنرا بصورت کمی بیان کنید ، میتوانید مدعی باشید که درباره آن چیزی می دانید “ .
جهت اندازه گیری شخصیت از آزمون های متفاوتی استفاده می شود که پر استفاده ترین آنها پرسشنامه شخصیتی است. در ایران نیز برای شناخت هرچه بیشتر شخصیت بزه دیدگان ، از آزمون های شخصیتی زیادی استفاده شده است که به وضوح در پایان نامه ها و تحقیقات انجام شده در این خصوص ملاحظه می شود . این آزمونهای استفاده شده یا از نوع خودساخته بوده و یا از پرسشنامه های شخصیتی کمک گرفته شده است . لیکن نکته مهم اینجاست که شخصیت بزهکارانه و انحرافات اجتماعی مربوطه متاثر از فرهنگ اجتماعی هر کشوری است ، بنابراین شخصیت بزه دیدگان ایرانی نیز با خصوصیات و شرایط فرهنگی – اجتماعی کشور ایران گره خورده است و بعلت همین ارتباط تنگاتنگ است که برای شناخت و ارزیابی شخصیت بزه دیده ایرانی باید از یک آزمون کاملا تخصصی بزهکاری و با نمرات هنجار ایرانی استفاده شود درحالیکه ابزارهای استفاده شده در اکثر تحقیقات مربوطه دارای نمرات هنجار ایرانی نبوده و یا اصلا عمومی بوده و بصورت تخصصی به بزه دیدگان اختصاص نداشته است .
دراین تحقیق تلاش گردیده که رابطه خودپنداره، بربزهکاری جوانان ونوجوانان کانون اصلاح وتربیت اهواز را با استفاده از تست خود پنداره راجرزکه در دوفرم (الف و ب) می باشد بررسی نماید.در این فصل موضوع تحقیق،بیان مسئله،اهمیت فایده تحقیق،هدف تحقیق،فرضیه ها و تعارف مفاهیم واژه ها عنوان میشود.
بیان مسئـله:
در پی جوابگویی به این سوال هستیم که آیارابطه خود پنداره بر بروز بزهکاری نرمال و طبیعی است یا اینکه خود پنداره آنها طبیعی و ضعیف است .البته این مقایسه با جوانان ونوجوانان بزهکارانجام می گیرد یعنی اینکه خود پنداره در جوانان ونوجوانان بزهکاربررسی می شود و اگر اختلاف معنی داری ملاحظه شود قضیه را دنبال می کنیم که آیا اختلاف ناشی ازخودپنداری یا متغیر دیگری است و اگر اختلاف معنی دار نبوده پس بزهکاری در خود پنداره تاثیری نداشته است در توضیح بیشتر خود پنداری به معنای نگرش ادراک و برداشتی است که شخص از خود دارد . محور اصلی این پندار عبارت است از نام شخص ، احساسش نسبت به اندام و بدن خود، تصور کل بدن ، جذبیت و من، در این تحقیق متغیری است که به وسیله مقیاس خود پنداری را جرز سنجیده می شود.
اهمیت و فایده تحقیق:
با توجه به شواهد و تحقیقات به عمل آمده و تجارب می بینیم که کودکان از لحاظ توانائیهای ذهنی یکسان نیستند و هر یک از آنان نیازمند روش و برنامه آموزشی خاص هستند در این تحقیق جوانان ونوجوانان بزهکاری که از نظر استعداد و توانائیهای ذهنی در سطح بالاتری هستند مد نظر قرار گرفته اند و از روشهای آموزشی که برای آنان به کار می برند. توجه شده است بدین ترتیب که جوانان ونوجوانان بزهکاری که استعداد بالائی دارند چگونه خودپنداره ای دارند.آیا خود پنداره نرمال دارند یا بر عکس خود پنداره ای غیر طبیعی و ضعیف دارند و اگر اثبات شود که خود پنداره ضعیف دارند به بیانی دیگر نسبت به توانائیهای خود با نظری منفی می نگرند. و تفکر آنان بین آنچه که هستند، و آنچه که باید باشند، خیلی فاصله باشد.پس در پی آن باشیم که روش مناسبی انتخاب کنیم .این هدف از آنجا منشاء می شود که عده ای معتقدند عوارض منفی از جمله ناسازگاریهای رفتاری واجتماعی ناشی خودپنداری فردنسبت به خوداست.واگراین عوارض منفی درواقع عوارض ناشی ازخودپنداری هستند. میخواهیم دریابیم،ومطمئن شویم، که ازخودپنداره غیر طبیعی وضعیف آنان منشاء می شود یا نه ؟
1- personality
2- Antisocial Personality
3- Social Deviation
4-Delinquency
5-Measuremen
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 28 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 190 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 70 |
این تحقیق در مورد اختلالات خودبیمارانگاری، شبه جسمی،ساختگی، تمارض، تجزیه ای، انطباقی و روان تنی در روانشناسی در 70 صفحه در قالب ورد و قابل ویرایش می باشد.و شامل مقدمه، اختلالات خودبیمارانگاری، شبه جسمی،ساختگی، تمارض، تجزیه ای، انطباقی و روان تنی در روانشناسی،اختلالات روانی،اختلال خودبیمارانگاری،انواع اختلالات روانی،اختلالهای تجزیه ای،بهداشت روانی،اختلال بدشکلی بدن،اختلال های جسمانی شکل و اختلالهای تجزیه ای،بیماریهای روانی،و ....
فهرست
اختلال خودبیمارانگاری.. 4
دلایل بروز خودبیمارانگاری.. 5
سبب شناسی.. 7
علائم بارز: 7
درمان.. 7
دارودرمانی: 7
ـ درمان روانشناختی: 8
اختلالات تفکر. 8
اختلال در تفکر به چهار صورت امکان پذیر است : 8
اختلال در فرم تفکر. 9
اختلال در جریان تفکر. 9
تفاوت هذیان با خیالپردازی.. 11
اختلالات روانی چیست ؟. 12
علل ررفتار نابهنجار و بیماری های روانی: 12
انواع اختلالات روانی.. 12
اختلالات روانی.. 13
روان نژندی ها (نوروزها) 14
سبب شناسی.. 17
چرا و چگونه شروع میشود؟. 20
جرقهها از کجا است؟. 20
نشانههای خودبیمارانگاری.. 20
عوارض عدم درمان.. 22
سوالاتی که از پزشک باید پرسید. 23
چه توقعی از پزشک خود دارید؟. 24
درمان چیست؟. 24
درمانهای خانگی.. 25
اختلال خود بیمار انگاری.. 27
اختلال خودبیمارانگاری، چرا و به چه دلیل؟. 28
ویژگی های شخصیتی و خلقی.. 28
شیوه تربیتی والدین.. 28
علل روان شناختی.. 29
دلایل بروز خودبیمارانگاری.. 30
علایم بارز 35
تداوی.. 36
اختلالهای جسمانی.. 38
اختلال های جسمانی شکل و اختلالهای تجزیه ای.. 38
اختلال تبدیلی.. 39
اختلال جسمانی کردن و اختلالهای مربوط.. 39
اختلال بدشکلی بدن.. 40
خود بیمار انگاری.. 41
اختلالهای مرتبط با اختلالهای جسمانی شکل.. 41
نظریه ها و درمان اختلالهای جسمانی شکل.. 42
خصوصیات طبقه عوامل روان شناختی تاثیر گذار بر بیماریهای جسمانی.. 42
اختلالهای تجزیه ای.. 44
اختلال هویت تجزیه ای.. 45
سایر اختلالهای تجزیه ای.. 46
اختلالات تعامل تن (جسم) و روان.. 47
تعاریف بهداشت روانی.. 52
تعریف سازمان بهداشت جهانی.. 52
تعریف انجمن بهداشت روانی کانادا 52
عوامل موثر بربهداشت روانی.. 52
ابعاد بهداشت روانی.. 53
پیشگیری نوع اول (Primary Prevention) 53
پیشگیری نوع دوم (Secondary Prevention) 53
پیشگیری نوع سوم. 53
چشم انداز بحث... 53
منابع: 69
اختلال خودبیمارانگاری
این تصور خودبیمارانگارانه، زمانی بیماری تلقی می شود که حدود ۶ ماه از آغاز آن بگذرد و با وجود تایید سلامت بدن توسط پزشک، شخص هم چنان بر بیمار بودن خود اصرار ورزد و در نهایت، ترس از بیمار بودن، شخص را مدام به کلینیک ها و درمانگاه های مختلف جهت آزمایش و تجویز دارو بکشاند که به آن “سندرم بیمار خیالی” نیز می گویند.
خودبیمارانگاری عبارت است از اختلالی که در آن فرد اعتقاد زیادی دارد که مبتلا به یک بیماری جدی یا مرگبار است، علی رغم این که معاینات و بررسی های کامل پزشکی، هیچ مشکلی را نشان نمی دهند.
چنین فردی معمولا در مورد بیماری ها، تشخیص و درمان آن ها اطلاعات زیادی کسب می کند، زیرا به پزشکان زیادی مراجعه می کند و تحت بررسی های زیادی قرار می گیرد. درعلم روانپزشکی به شخصی که از سلامت بدنی برخوردار است ولی خود را بیمار می انگارد هیپوکندریاک یا خودبیمارانگار گویند. تشخیص این حالت زمانی صورت می گیرد که شخص طی حداقل شش ماه علیرغم اطمینان خاطر از لحاظ پزشکی ، خود را متقاعد نموده که بیمار است و یا می ترسد که بیمار باشد .
یکی دیگر از اختلالات شایع و آزار دهنده ، اختلال خود بیمار انگاری نام دارد ، این اختلال به این صورت است که شخص فکر می کند که مبتلا به بیماری سختی شده است که درمان آن بسیار دشوار می باشد. این موضوع به مرور می تواند مشکلات زیادی را برای فرد ایجاد کند.
خودبیمارانگار یا هیپوکندریاک (hypochondriac)، در اصطلاح روان شناسی و روان پزشکی به شخصی اطلاق می شود که با وجود برخورداری از سلامت بدنی، خود را بیمار می داند و همواره از دردهای خیالی شکایت می کند. ترس بیمارگون یا اعتقاد به داشتن یک بیماری جدی با وجود اینکه بیمارئی وجود ندارد ـ هرکدام از اعضاء بدن ممکن است درگیر شوند. از همه شایعتر درگیری سیستمهای گوارشی و قلبی عروقی است.
آنها با کوله باری از اندوه و کیسه های پلاستیکی پر از دارو از این سو به آن سو می روند. گاهی نیز پوشه هایی حاوی آزمایش ها، رادیوگرافی ها، سونوگرافی ها و نسخه های متعدد دارند. افراد خودبیمارانگار
۱۰ درصد همه مراجعان به پزشکان را تشکیل می دهند. آنها ساکنان همیشگی اتاق های انتظار پزشکان، نیمکت های آ
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 28 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 842 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
این تحقیق در مورد خودبیمارانگاری،علائم و نشانه ها و درمان آن در روانشناسی در 40 صفحه در قالب ورد و قابل ویرایش شامل تعریف،خودبیمارانگاری،علائم و نشانه ها و درمان آن در روانشناسی،دلایل بروز خود بیمارانگاری،هذیان با خیالپردازی،اختلالات روانی،نشانههای خودبیمارانگاری،اختلال خود بیمار انگاری،درمان خودبیمارانگاری،خودبیمارپنداری،روانشناسی بیماری خودبیمارانگاری و.....و منابع می باشد.همچنین بررسی میگردد:
فهرست
خود بیمار انگاری.. 3
دلایل بروز خود بیمارانگاری.. 4
سبب شناسی.. 6
علائم بارز: 6
درمان.. 6
دارو درمانی: 6
ـ درمان روانشناختی: 7
اختلالات تفکر. 7
اختلال در تفکر به چهار صورت امکان پذیر است : 7
اختلال در فرم تفکر. 8
اختلال در جریان تفکر. 8
تفاوت هذیان با خیالپردازی.. 10
اختلالات روانی چیست ؟. 11
علل ررفتار نابهنجار و بیماری های روانی: 11
انواع اختلالات روانی.. 11
اختلالات روانی.. 12
روان نژندی ها (نوروزها) 13
سبب شناسی.. 16
چرا و چگونه شروع میشود؟. 19
جرقهها از کجا است؟. 19
نشانههای خودبیمارانگاری.. 20
عوارض عدم درمان.. 21
سوالاتی که از پزشک باید پرسید. 22
چه توقعی از پزشک خود دارید؟. 22
درمان چیست؟. 23
درمانهای خانگی.. 23
اختلال خود بیمار انگاری.. 25
اختلال خودبیمارانگاری، چرا و به چه دلیل؟. 26
ویژگی های شخصیتی و خلقی.. 26
شیوه تربیتی والدین.. 27
علل روان شناختی.. 28
دلایل بروز خودبیمارانگاری.. 29
علایم بارز 36
تداوی.. 37
منابع: 39
خودبیمارانگاری چیست؟
خودبیمارانگار یا هیپوکندریاک (hypochondriac)، در اصطلاح روان شناسی و روان پزشکی به شخصی اطلاق می شود که با وجود برخورداری از سلامت بدنی، خود را بیمار می داند و همواره از دردهای خیالی شکایت می کند. ترس بیمارگون یا اعتقاد به داشتن یک بیماری جدی با وجود اینکه بیمارئی وجود ندارد ـ هرکدام از اعضاء بدن ممکن است درگیر شوند. از همه شایعتر درگیری سیستمهای گوارشی و قلبی عروقی است.
این تصور خودبیمارانگارانه، زمانی بیماری تلقی می شود که حدود ۶ ماه از آغاز آن بگذرد و با وجود تایید سلامت بدن توسط پزشک، شخص هم چنان بر بیمار بودن خود اصرار ورزد و در نهایت، ترس از بیمار بودن، شخص را مدام به کلینیک ها و درمانگاه های مختلف جهت آزمایش و تجویز دارو بکشاند که به آن “سندرم بیمار خیالی” نیز می گویند.
خودبیمارانگاری عبارت است از اختلالی که در آن فرد اعتقاد زیادی دارد که مبتلا به یک بیماری جدی یا مرگبار است، علی رغم این که معاینات و بررسی های کامل پزشکی، هیچ مشکلی را نشان نمی دهند.
چنین فردی معمولا در مورد بیماری ها، تشخیص و درمان آن ها اطلاعات زیادی کسب می کند، زیرا به پزشکان زیادی مراجعه می کند و تحت بررسی های زیادی قرار می گیرد. درعلم روانپزشکی به شخصی که از سلامت بدنی برخوردار است ولی خود را بیمار می انگارد هیپوکندریاک یا خودبیمارانگار گویند. تشخیص این حالت زمانی صورت می گیرد که شخص طی حداقل شش ماه علیرغم اطمینان خاطر از لحاظ پزشکی ، خود را متقاعد نموده که بیمار است و یا می ترسد که بیمار باشد .
یکی دیگر از اختلالات شایع و آزار دهنده ، اختلال خود بیمار انگاری نام دارد ، این اختلال به این صورت است که شخص فکر می کند که مبتلا به بیماری سختی شده است که درمان آن بسیار دشوار می باشد. این موضوع به مرور می
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 28 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 190 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 70 |
این تحقیق در مورد اختلالات خودبیمارانگاری، شبه جسمی،ساختگی، تمارض، تجزیه ای، انطباقی و روان تنی در روانشناسی در 70 صفحه در قالب ورد و قابل ویرایش می باشد.و شامل مقدمه، اختلالات خودبیمارانگاری، شبه جسمی،ساختگی، تمارض، تجزیه ای، انطباقی و روان تنی در روانشناسی،اختلالات روانی،اختلال خودبیمارانگاری،انواع اختلالات روانی،اختلالهای تجزیه ای،بهداشت روانی،اختلال بدشکلی بدن،اختلال های جسمانی شکل و اختلالهای تجزیه ای،بیماریهای روانی،و ....
فهرست
اختلال خودبیمارانگاری.. 4
دلایل بروز خودبیمارانگاری.. 5
سبب شناسی.. 7
علائم بارز: 7
درمان.. 7
دارودرمانی: 7
ـ درمان روانشناختی: 8
اختلالات تفکر. 8
اختلال در تفکر به چهار صورت امکان پذیر است : 8
اختلال در فرم تفکر. 9
اختلال در جریان تفکر. 9
تفاوت هذیان با خیالپردازی.. 11
اختلالات روانی چیست ؟. 12
علل ررفتار نابهنجار و بیماری های روانی: 12
انواع اختلالات روانی.. 12
اختلالات روانی.. 13
روان نژندی ها (نوروزها) 14
سبب شناسی.. 17
چرا و چگونه شروع میشود؟. 20
جرقهها از کجا است؟. 20
نشانههای خودبیمارانگاری.. 20
عوارض عدم درمان.. 22
سوالاتی که از پزشک باید پرسید. 23
چه توقعی از پزشک خود دارید؟. 24
درمان چیست؟. 24
درمانهای خانگی.. 25
اختلال خود بیمار انگاری.. 27
اختلال خودبیمارانگاری، چرا و به چه دلیل؟. 28
ویژگی های شخصیتی و خلقی.. 28
شیوه تربیتی والدین.. 28
علل روان شناختی.. 29
دلایل بروز خودبیمارانگاری.. 30
علایم بارز 35
تداوی.. 36
اختلالهای جسمانی.. 38
اختلال های جسمانی شکل و اختلالهای تجزیه ای.. 38
اختلال تبدیلی.. 39
اختلال جسمانی کردن و اختلالهای مربوط.. 39
اختلال بدشکلی بدن.. 40
خود بیمار انگاری.. 41
اختلالهای مرتبط با اختلالهای جسمانی شکل.. 41
نظریه ها و درمان اختلالهای جسمانی شکل.. 42
خصوصیات طبقه عوامل روان شناختی تاثیر گذار بر بیماریهای جسمانی.. 42
اختلالهای تجزیه ای.. 44
اختلال هویت تجزیه ای.. 45
سایر اختلالهای تجزیه ای.. 46
اختلالات تعامل تن (جسم) و روان.. 47
تعاریف بهداشت روانی.. 52
تعریف سازمان بهداشت جهانی.. 52
تعریف انجمن بهداشت روانی کانادا 52
عوامل موثر بربهداشت روانی.. 52
ابعاد بهداشت روانی.. 53
پیشگیری نوع اول (Primary Prevention) 53
پیشگیری نوع دوم (Secondary Prevention) 53
پیشگیری نوع سوم. 53
چشم انداز بحث... 53
منابع: 69
اختلال خودبیمارانگاری
این تصور خودبیمارانگارانه، زمانی بیماری تلقی می شود که حدود ۶ ماه از آغاز آن بگذرد و با وجود تایید سلامت بدن توسط پزشک، شخص هم چنان بر بیمار بودن خود اصرار ورزد و در نهایت، ترس از بیمار بودن، شخص را مدام به کلینیک ها و درمانگاه های مختلف جهت آزمایش و تجویز دارو بکشاند که به آن “سندرم بیمار خیالی” نیز می گویند.
خودبیمارانگاری عبارت است از اختلالی که در آن فرد اعتقاد زیادی دارد که مبتلا به یک بیماری جدی یا مرگبار است، علی رغم این که معاینات و بررسی های کامل پزشکی، هیچ مشکلی را نشان نمی دهند.
چنین فردی معمولا در مورد بیماری ها، تشخیص و درمان آن ها اطلاعات زیادی کسب می کند، زیرا به پزشکان زیادی مراجعه می کند و تحت بررسی های زیادی قرار می گیرد. درعلم روانپزشکی به شخصی که از سلامت بدنی برخوردار است ولی خود را بیمار می انگارد هیپوکندریاک یا خودبیمارانگار گویند. تشخیص این حالت زمانی صورت می گیرد که شخص طی حداقل شش ماه علیرغم اطمینان خاطر از لحاظ پزشکی ، خود را متقاعد نموده که بیمار است و یا می ترسد که بیمار باشد .
یکی دیگر از اختلالات شایع و آزار دهنده ، اختلال خود بیمار انگاری نام دارد ، این اختلال به این صورت است که شخص فکر می کند که مبتلا به بیماری سختی شده است که درمان آن بسیار دشوار می باشد. این موضوع به مرور می تواند مشکلات زیادی را برای فرد ایجاد کند.
خودبیمارانگار یا هیپوکندریاک (hypochondriac)، در اصطلاح روان شناسی و روان پزشکی به شخصی اطلاق می شود که با وجود برخورداری از سلامت بدنی، خود را بیمار می داند و همواره از دردهای خیالی شکایت می کند. ترس بیمارگون یا اعتقاد به داشتن یک بیماری جدی با وجود اینکه بیمارئی وجود ندارد ـ هرکدام از اعضاء بدن ممکن است درگیر شوند. از همه شایعتر درگیری سیستمهای گوارشی و قلبی عروقی است.
آنها با کوله باری از اندوه و کیسه های پلاستیکی پر از دارو از این سو به آن سو می روند. گاهی نیز پوشه هایی حاوی آزمایش ها، رادیوگرافی ها، سونوگرافی ها و نسخه های متعدد دارند. افراد خودبیمارانگار
۱۰ درصد همه مراجعان به پزشکان را تشکیل می دهند. آنها ساکنان همیشگی اتاق های انتظار پزشکان، نیمکت های آ
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 28 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 842 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
این تحقیق در مورد خودبیمارانگاری،علائم و نشانه ها و درمان آن در روانشناسی در 40 صفحه در قالب ورد و قابل ویرایش شامل تعریف،خودبیمارانگاری،علائم و نشانه ها و درمان آن در روانشناسی،دلایل بروز خود بیمارانگاری،هذیان با خیالپردازی،اختلالات روانی،نشانههای خودبیمارانگاری،اختلال خود بیمار انگاری،درمان خودبیمارانگاری،خودبیمارپنداری،روانشناسی بیماری خودبیمارانگاری و.....و منابع می باشد.همچنین بررسی میگردد:
فهرست
خود بیمار انگاری.. 3
دلایل بروز خود بیمارانگاری.. 4
سبب شناسی.. 6
علائم بارز: 6
درمان.. 6
دارو درمانی: 6
ـ درمان روانشناختی: 7
اختلالات تفکر. 7
اختلال در تفکر به چهار صورت امکان پذیر است : 7
اختلال در فرم تفکر. 8
اختلال در جریان تفکر. 8
تفاوت هذیان با خیالپردازی.. 10
اختلالات روانی چیست ؟. 11
علل ررفتار نابهنجار و بیماری های روانی: 11
انواع اختلالات روانی.. 11
اختلالات روانی.. 12
روان نژندی ها (نوروزها) 13
سبب شناسی.. 16
چرا و چگونه شروع میشود؟. 19
جرقهها از کجا است؟. 19
نشانههای خودبیمارانگاری.. 20
عوارض عدم درمان.. 21
سوالاتی که از پزشک باید پرسید. 22
چه توقعی از پزشک خود دارید؟. 22
درمان چیست؟. 23
درمانهای خانگی.. 23
اختلال خود بیمار انگاری.. 25
اختلال خودبیمارانگاری، چرا و به چه دلیل؟. 26
ویژگی های شخصیتی و خلقی.. 26
شیوه تربیتی والدین.. 27
علل روان شناختی.. 28
دلایل بروز خودبیمارانگاری.. 29
علایم بارز 36
تداوی.. 37
منابع: 39
خودبیمارانگاری چیست؟
خودبیمارانگار یا هیپوکندریاک (hypochondriac)، در اصطلاح روان شناسی و روان پزشکی به شخصی اطلاق می شود که با وجود برخورداری از سلامت بدنی، خود را بیمار می داند و همواره از دردهای خیالی شکایت می کند. ترس بیمارگون یا اعتقاد به داشتن یک بیماری جدی با وجود اینکه بیمارئی وجود ندارد ـ هرکدام از اعضاء بدن ممکن است درگیر شوند. از همه شایعتر درگیری سیستمهای گوارشی و قلبی عروقی است.
این تصور خودبیمارانگارانه، زمانی بیماری تلقی می شود که حدود ۶ ماه از آغاز آن بگذرد و با وجود تایید سلامت بدن توسط پزشک، شخص هم چنان بر بیمار بودن خود اصرار ورزد و در نهایت، ترس از بیمار بودن، شخص را مدام به کلینیک ها و درمانگاه های مختلف جهت آزمایش و تجویز دارو بکشاند که به آن “سندرم بیمار خیالی” نیز می گویند.
خودبیمارانگاری عبارت است از اختلالی که در آن فرد اعتقاد زیادی دارد که مبتلا به یک بیماری جدی یا مرگبار است، علی رغم این که معاینات و بررسی های کامل پزشکی، هیچ مشکلی را نشان نمی دهند.
چنین فردی معمولا در مورد بیماری ها، تشخیص و درمان آن ها اطلاعات زیادی کسب می کند، زیرا به پزشکان زیادی مراجعه می کند و تحت بررسی های زیادی قرار می گیرد. درعلم روانپزشکی به شخصی که از سلامت بدنی برخوردار است ولی خود را بیمار می انگارد هیپوکندریاک یا خودبیمارانگار گویند. تشخیص این حالت زمانی صورت می گیرد که شخص طی حداقل شش ماه علیرغم اطمینان خاطر از لحاظ پزشکی ، خود را متقاعد نموده که بیمار است و یا می ترسد که بیمار باشد .
یکی دیگر از اختلالات شایع و آزار دهنده ، اختلال خود بیمار انگاری نام دارد ، این اختلال به این صورت است که شخص فکر می کند که مبتلا به بیماری سختی شده است که درمان آن بسیار دشوار می باشد. این موضوع به مرور می
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 36 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 21527 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
این محصول شما را با انواع اختلالات روانی در افراد مشهور جهان آشنا میکند و به طور خلاصه و البته به طور ویژه به عنوان نمونه طبق طبقه بندی افراد مشهور در زمینه ای که به آن شهرت دارند،به عنوان مثال سیاست مداران یا ورزشکاران، شما را با این افراد آشنا میکند،از طرفی این محصول برای ارایه در کلاس ها و سمینار های روانشناسی (انواع گرایش ها) و حتی رشته های دیگر دانشگاهی ، محصول کم نظیری به حساب می آید.
دسته بندی | حقوق |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 228 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 117 |
انواع گوناگون اختلالات روانی غیر از جنون از جمله مباحث مطرح در جرم شناسی است که می تواند تأثیر شایان توجهی بر مسئولیت کیفری مجرمان و مبتلایان به این اختلالات و به تبع آن بر حقوق کیفری داشته باشد. مجموعه اختلالات روانی که طیف گسترده ای از انواع بیماری های عصبی – روانی خفیف، متوسط و شدید را در بر می گیرد، معمولاً نتیجه تأثیر عوامل زیستی – روانی – اجتماعی هستند که محیط فردی و اجتماعی شخص را می سازند. ابتلا به این اختلالات از چشم اندازهای گوناگون قابل بررسی و مطالعه است؛ از جمله چشم انداز حقوقی و به ویژه حقوق کیفری. قانون گذار با علم به این مسئله و درک آن همواره در صدد وضع قواعدی متناسب با این پدیده نامیمون برآمده و تدابیری در این رهگذر اندیشیده است. در این راستا قانون گذار نخستین قام را در قانون مجازات عمومی مصوب 1304 برداشت برداشت و در آن با اشاره به دیگر اختلالات دماغی علاوه برجنون و با پذیرش اصل نسبی بودن مسئولیت کیفری این قبیل بیماران، احکامناظر بر عدم مسئولیت کیفری و بعضاً مسئولیت کیفری تقلیل یافته ی این دسته از بزهکاران را تبیین نمود. اما امروز قانون مجازات اسلامی با کشیدن خط بطلان بر قوانین پیشین صرفاً جنون (نه دیگر اختلالات روانی) را عامل رفع مسئولیت کیفری معرفی نموده است. این در حالی است که دستاوردهای علوم پزشکی به ویژه روان شناسی و روان پزشکی حاکی از آن است که پاره ای از اختلالات روانی به دلیل سلب قدرت تعلق، درک و اراده از بین برنده مسئولیت کیفری است، عده ای از اختلالات به دلیل تأثیر گذاری و اعمال فشار بر قدرت تعقل، درک و ارادهتقلیل دهنده مسئولیت کیفری و برخی نیز به دلیل عدم تأثیر بر درک و اراده فرد، اگر چه سلامت روان او را به مخاطره می اندازد ولی تأثیر بر مسئولیت کیفری او ندارد. لذا بررسی دقیق و همه جانبه قوانین کیفری ایران به ویژه قانون مجازات اسلامی و تطبیق آن با یافته ها و دستاوردهای نوین دانش های روز چون روان شناسی و روان پزشکی در راستای شناسایی مسئولیت کیفری بزهکاران مبتلا به انواع اختلالات روانی و شیوه های مناسب و کارا مواجه با این قبیل بزهکاران امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
فهرست مطالب
مقدمه |
1 |
فصل اول: اختلالات روانی و جرم |
9 |
مبحث اول: مفهوم اختلال روانی |
11 |
مبحث دوم: گونه شناسی اختلالات روانی و ارتباط آن ها با جرایم |
15 |
گفتار اول: روان گسیختگی و جرم |
15 |
1- ماهیت روان گسیختگی |
15 |
2- رابطه روان گسیختگی و جرم |
21 |
گفتار دوم: اختلالات خلقی و جرم |
21 |
1- ماهیت اختلالات خلقی |
21 |
2- رابطه اختلالات خلقی و جرم |
24 |
گفتار سوم: روان دردمندی و جرم |
25 |
1- ماهیت روان دردمندی |
25 |
2- رابطه روان دردمندی و جرم |
31 |
گفتار چهارم: دیگر اختلالات روانی و جرم |
32 |
1- انواع اختلالات روانی |
32 |
2- رابطه این دسته از اختلالات و جرم |
41 |
مبحث سوم: رابطه بیماری صرع و عقب ماندگی ذهنی با جرم |
43 |
گفتار اول: رابطه بیماری صرع با جرم |
43 |
گفتار دوم: رابطه عقب ماندگی ذهنی با جرم |
44 |
مبحث چهارم: اختلال روانی عامل بزهکاری و بزهدیدگی |
47 |
گفتار اول: اختلال روانی عامل بزهکاری |
47 |
گفتار دوم: اختلال روانی عامل بزهدیدگی |
48 |
گفتار سوم: فراوانی انواع بزه های ارتکابی توسط بیماران مبتلا به اختلالات روانی |
49 |
فصل دوم: تأثیرات اختلالات روانی بزهکاران بر مسئولیت کیفری آن ها |
54 |
مبحث اول: مفهوم مسئولیت کیفری، ارکان و علل رافع آن ها |
56 |
گفتار اول: مفهوم مسئولیت کیفری |
56 |
گفتار دوم: ارکان مسئولیت کیفری |
57 |
گفتار سوم: علل و عوامل رافع مسئولیت کیفری |
59 |
گفتار چهارم: پذیرش مسئولیت کیفری نسبی و یا تخفیف مجازات به استناد کیفیات مخففه |
62 |
مبحث دوم: مسئولیت کیفری انواع بیماران مبتلا به اختلالات روانی |
65 |
گفتار اول: مسئولیت کیفری روان گسیختگان |
65 |
گفتار دوم: مسئولیت کیفری بیماران مبتلا به اختلالات خلقی |
69 |
گفتار سوم: مسئولیت کیفری روان دردمندان |
71 |
گفتار چهارم: مسئولیت کیفری مصروعان و عقب ماندگان ذهنی |
72 |
گفتار پنجم: مسئولیت کیفری بیماران مبتلا به دیگر اختلالات روانی |
76 |
الف) اختلالات روانی زائل کننده مسئولیت کیفری |
76 |
ب) اختلالات روانی کاهش (تقلیل) دهنده مسئولیت کیفری |
77 |
فصل سوم: تأثیرات اختلالات روانی بزهدیده بر مسئولیت کیفری بزهکار |
80 |
مبحث اول: نقش بزهدیده در وقوع جرم با نگاهی به یافته های جرم شناسی |
82 |
گفتار اول: سیر تحول نگرش به نقش بزهدیده در وقوع جرم |
82 |
گفتار دوم: انواع نقش بزهدیده در وقوع جرم و مؤلفه های مؤثر بر آن |
85 |
مبحث دوم: اختلالات روانی بزهدیده و تأثیر آن بر مسئولیت کیفری بزهکار در حقوق کیفری ایران |
91 |
گفتار اول: نقش اختلال روانی بزهدیده در کاهش مسئولیت کیفری بزهکار در حقوق کیفری ایران و مصادیق آن |
91 |
گفتار دوم: نقش اختلال روانی بزهدیده در افزایش مسئولیت کیفری بزهکار در حقوق کیفری ایران و مصادیق آن |
95 |
پیشنهادها (مطالب علمی پژوهش) |
99 |
نتیجه گیری |
101 |
فهرست منابع |
107 |
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 165 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 100 |
بررسی میزان شیوع اختلالات روانی در مدیران دبیرستانها
چکیده:
هدف تحقیق حاضر، بررسی میزان شیوع اختلالات روانی در مدیران دبیرستانهای دخترانه شهر تهران می باشد.
با توجه به موضوع پژوهش سوالاتی در این پژوهش تدوین گردیده است که به بررسی میزان شیوع اختلالات روانی در مدیران دبیرستانهای دخترانه شهر تهران بر حسب سه فاکتور (سن، میزان تحصیلات و سابقه کاری) می پردازد.
روش این تحقیق، روش توصیفی است که با روش زمینه یابی به اجرا در می آید و بهترین شیوه برای سنجش، آزمون MMPI بوده که هشت مقیاس (هیپوکندری، خودبیمار انگاری، هیستری، پسیکوپاتی، پارانویا، پسیکاستنی، اسکیزوفرنیا و هیپومانی) را مورد سنجش قرار می دهد.
جامعه آماری، شامل کلیه مدیران دبیرستانهای دخترانه شهر تهران می باشد.
نمونه آماری، شامل 50 نفر از مدیران دبیرستانهای دخترانه شهر تهران می باشد.
در مجموع نتایج این پژوهش نشان می دهد که بالاترین میزان شیوع اختلالات مشاهده شده مربوط به اختلال هیپوکندری با 6 درصد، اختلال هیستری با 18 درصد و اختلال پارانویا با 2 درصد می باشد و بیشترین میزان شیوع مربوط به مدیرانی است که در دامنه سنی 49-45 سال قرار دارند و دارای تحصیلات لیسانس می باشند و سابقه خدمت 24-20 سال دارند
فهرست مطالب
چکیده
فصل اول:
مقدمه بیان مسئله اهمیت و ضرورت پژوهش اهداف پژوهش تعاریف نظری تعاریف عملیاتی سوالات پژوهش فصل دوم:
نظام آموزش و پرورش تاریخچه مدیریت انواع مدیریت ویژگیهای مدیریت آموزشی بهداشت روانی پیشگیری از بیماریهای روانی اختلال روانی توصیف و طبقه بندی اختلالات روانی نوروز روان پریشی (پسیکوز) اختلال شخصیت معلولیت روانی اختلالات عاطفی تعاریف نظری اختلالات روانی
پارانوئید اسکیزوفرنی افسردگی هیپومانی هیستری هیپوکندری پسیکوپات پسیکاستنی ییشینه تحقیق
تاریخچه آزمونها آزمونهای روانی پرسشنامه های شخصیتی پرسشنامه شخصیت سنج چند وجهی مینه سوتا (MMPI) استاندارد جدید MMPI فرم کوتاه شده MMPI فرم کوتاه شده MMPI در ایران فصل سوم:
جامعه و نمونه آماری روش نمونه گیری ابزار اندازه گیری اعتبار و روایی روش گرد آوری داده ها روش تجزیه و تحلیل داده ها فصل چهارم:
داده های توصیفی فصل پنجم:
نتیجه گیری مقایسه داده های پژوهش حاضر با تحقیقات گذشته پیشنهادات محدودیتها
دسته بندی | روانپزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
هدف مصاحبه تشخیصی جمع آوری اطلاعاتی است که به معاینه کننده کمک می کند تشخیص گذاری نماید . تشخیص درمان را هدایت کرده و به پیش بینی سیر آتی اختلال بیمار کمک می کند .
تشخیص های روانپزشکی بر پدیده شناسی توصیفی مبتنی هستند : نشانه ها ، علائم ، و سیر بالینی .
معاینة روانپزشکی از دو جزء تشکیل یافته است : ( 1 ) شرح حال ، که سیر بیماری های فعلی و قبلی را شرح داده و اطلاعات شخصی و خانوادگی را به دست می دهد و معاینه وضعیت روانی ، که ارزیابی رسمی تفکر ، خلق و رفتار فعلی بیمار است . خلاصه زیر مدلی برای چگونگی سازماندهی معمول این اطلاعات است . همه عناوین باید مورد توجه قرار گیرند اما نیازی به رعایت سفت و سخت آنها نیست .
روانپزشکان توانائی کشف شرایط روانی را به چند دلیل می آموزند : گذاشتن تشخیص دقیق ، انجام درمان مؤثر ، ارائه پیش آگهی قابل اعتماد ، تحلیل مسائل روانپزشکی حتی الامکان بطور کامل ، و برقراری ارتباط مفید با سایر متخصصین . برای رسیدن به این اهداف ، آن ها باید در زبان روانپزشکی تبحر پیدا کنند : باید شناخت و تعریف علائم و نشانه های رفتاری و هیجانی را بیاموزند و در مشاهده دقیق و توصیف واضح پدیده های روانی روانپزشکی مسلط گردند.
بسیار از علائم و نشانه های روانپزشکی ریشه در رفتار طبیعی دارند و می توان آن ها را به عنوان نقاط متفاوتی روی طیفی از بهنجاری تا بیمار گونگی تصور نمود .
سیستم های طبقه بندی تشخیص های روانپزشکی چندین هدف دارند : (1) تفکیک یک تشخیص روانپزشکی از دیگری ، به طوری که پزشک مؤثرترین درمان را پیشنهاد کند ؛ (2) ارائه زبانی مشترک بین اهل فن بهداشت روانی ؛ (3) جستجوی علل اختلالات روانی که هنوز نامعلوم هستند . دو طبقه بندی بسیار مهم روانپزشکی عبارتند از : راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی ( DSM) ، که در ایالات متحده مورد استفاده قرار می گیرند ، و طبقه بندی آماری بین المللی بیماری های و مسائل بهداشتی وابسته (ICD) ، که در اروپا کاربرد دارد . هر سیستم از برخی جهات با هم فرق دارند ، اما کاملاً مشابه هستند . طبقه بندی مورد استفاده در این کتاب بر متن بازنگری شده چهارمین ویر است (DSM-IV-TR) DSM است که در سال 2000 توسط انجمن روانپزشکی آمریکا به چاپ رسیده است .
اختلالات شناختی با تخریب قابل ملاحظه در کارکردهائی نظیر حافظه ، قضاوت ، زبان و توجه مشخص است . این تخریب نشان دهنده تغییر از خط پایه است ، دلیریوم با اختلال در هشیاری و بروز علائم در یک دورة زمانی کوتاه مشخص است . دمانس با تخریب شناختی کلی ، از جمله نقص های حافظه ، علیرغم سطح بهنجار هشیاری و بیداری مشخص می باشد.
اختلالات نسیاتی با کاهش حافظه بدون تخریب شناختی دیگر مشخص هستند . اختلالات روانی ناشی از اختلال کلی طبی یک عده علائم روانی تعریف می شوند که مستقیماً از اختلال طبی یا نورولوژیک ناشی می شوند ( مثل افسردگی ناشی از تومر لوب پیشانی ). اختلالات شناختی نیز ممکن است از مسائلی نظیر ضربه ، اختلال سوء مصرف مواد ، سموم یا داروها ناشی شوند . این اختلالات می تواند توأم باشند ( مثل دلیریوم حاد که دمانس دیرپا را پیچیده تر می سازد ) .
AIDS یک بیماری است که در آن ویروس نقص ایمنی انسان ( قبلاً HIV-I گفته می شود ) موجب تخریب شدید ایمنی سلولی می گردد ، که به عفونت های فرصت طلب ، نئوپلاسم ها ، سندرم های با ارتباط مستقیم با ویروس و مرگ می انجامد . گفته می شود که در سراسر جهان 22 میلیون نفر با HIV آلوده شده اند و 12 میلیون مرگ از این آلودگی حاصل شده است . AIDS را می توان یک بیماری مغزی تلقی کرد چون بیش از 50% افراد آلوده تظاهرات عصبی – روانی دارند . تغییرات نوروپاتوژیک در 90% بیماران مبتلاً به AIDS در کالبد شکافی مشاهده شده است . ده درصد بیماران شکایات CNS به عنوان نشانه های اولیه اختلال مطرح می کنند .
میزان اختلالات خلقی ، اضطرابی ، سوء مصرف مواد ، و انطباق مربوط AIDS و اختلالات وابسته به HIV بالا است . کشف داروهای آنتی رتر و ویرال در ترکیبات قوی
( Cocktails) ماهیت اختلال را برای بسیاری از بیماران به یک مدل بیماری مزمن تبدیل کرده است . این تحول چالشی تازه را در مداوای بیماران که باید با یک بیماری مزمن زندگی کنند و با هزینه و اثرات جانبی رژیم های دارویی ضد HIV بسازند بوجود آورده است .
الکل قابل وصول ترین و از نظر فرهنگی پذیرفته ترین مادة سوء مصرفی ( در آمریکا ) است . نود درصد مردم در جوامع غربی زمانی در طول عمر خود الکل مصرف می کنند . و مسائل وابسته به الکل را بخش کلیدی در هر ارزیابی روانپزشکی می سازد.
تقریباً هر مسئلة بالینی مطرح شده می تواند مربوط به اثرات سوء مصرف ، وابستگی ، ترک یا مسمومیت با الکل باشد . تعریف الکلیسم بر قرائن تخریبهای مکرر حاصل از الکل در زمینه های متعدد کارکرد زندگی ، که علیرغم آن شخص به مصرف الکل ادامه می دهد ، اشاره دارد .
هر چند الکلیسم توصیف کنندة یک اختلال روانی خاصی نیست ، اختلالات مربوط به الکلیسم را می توان به سه گروه تقسیم کرد : (1 ) اختلالات مربوط به اثر مستقیم الکل بر مغز [ از جمله مسمومیت الکلی ( مستی ) محرومیت ( ترک ) و هالوسینوز الکلی ] ، و (2) اختلالات مربوط به رفتار وابسته به الکل ( سوء مصرف الکل و وابستگی )، و (3) اختلالات مربوط به اثرات پایدار ( از جمله اختلالات نسیانی و دمانس پایدار وابسته به الکل ، آنسفالوپاتی – ورنیکه ، و سندرم کورساکف ) که تمام اختلالات وابسته به الکل DSM-IV-TR را نشان می دهد .
اختلالات وابسته به مواد یک مسأله گسترده بهداشت عمومی است که در زمینه های گوناگون کارکرد و ایجاد ناتوانی می کند ( در ایالات متحده ) 37% جمعیت حداقل یک بار ماده ای ممنوع را آزمایش کرده اند . بیش از 15% جمعیت ایالات متحدة بالای 18 سال مسائل سوء مصرف جدی مواد دارند . تقریباً دو سوم تا سه چهارم بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد تشخیص های روانپزشکی توأم دارند . سندرمهای ناشی از مواد ممکن است طیف کامل بیماریهای روانی از جمله اختلالات خلقی اساسی ، پسیکوتیک و اضطرابی را تقلید کنند .
این پدیده های اختلالات غنی برای پژوهش های روانپزشکی شمرده می شوند . (همینطور که با مدل فن سیکلیدین اسکیزوفرنی پژوهش در مورد فعالیت گیرنده N – میتل D-- آسپارتیت [NMDA] نیز صورت گرفت ). در کار بالغین اختلالات سوء مصرف مواد همیشه باید به هنگام تشخیص و درمان اختلالات روانی در مد نظر باشد .
بالعکس ، بیمارانی که با اختلال اولیه سوء مصرف مواد رجوع می کنند باید از نظر توأم بودن بیماری ( dual diagnosis ) که ممکن است در سوء مصرف یا وابستگی مواد نقشی داشته باشد شوند .
اسکیزوفرنی ( Schizophrenia ) اختلالی پسیکوتیک با علت نامعلوم و تظاهر گوناگون است با علائم مثبت و منفی ( کمبودی ) مشخص می باشد .
اسکیزوفرنی هر چند اختلالی شناختی نیست غالباً تخریب شناختی ( مثل تفکر عینی ، اختلال پردازش اطلاعات ) بوجود می آورد . علائم اسکیزوفرنی تأثیر نامطلوب بر تفکر ، احساسات ، رفتار و عملکرد اجتماعی و شغلی می گذارد .
این بیماری معمولاً مزمن است و سیری دارد که از مرحلة مقدماتی ، فعال و باقیمانده می گذرد . مراحل مقدماتی و باقیمانده با فرمهای خفیف علائم فعال ، نظیر باورهای غریب و تفکر سحر آمیز و نیز کمبودهایی در مراقبت از خود و روابط بین فردی شخص هستند.
اسکیزوفرنی به عنوان یک بیماری مغزی ، با نابهنجاریهایی ساختمانی و کارکردی مشهود در مطالعات تصویرگیری مغز و نیز یک جزء ژنتیک که در مطالعات دوقلوها مشاهده شده ، تثبیت گردیده است .
× زمان مورد نیاز برای اولین مصاحبه نیم تا یکساعت ( براساس شرایط ) می باشد . برای مصاحبه های بعدی نیم ساعت پیشنهاد می شود .
× در مطب و یا محل کار روانپزشک ، صندلی هایی که برای بیمار و روانپزشک در نظر گرفته شده اند ، باید ارتفاع برابر داشته باشند ، به طوری که هیچیک ( پزشک و بیمار ) از بالا به دیگری نگاه نکنند . در صورتی که در محل کار چند صندلی وجود داشته باشد پزشک باید صندلی خودش را انتخاب کند و سپس اجازه دهد بیمار برای نشستن صندلی مورد نظر خود را برگزیند .
× در صورتی که احتمال خطرناک بودن بیمار برود ، باید در اتاق باز گذاشته شود پـزشک نزدیک به در بنشیند و فرد دیگری در خارج یا داخل اتاق حضور داشته باشد.
× در برخی بیماران باید نکات ویژه ای را رعایت کرد :
3. از سوی دیگر پزشک نباید وانمود کند که هذیان بیمار را پذیرفته است .
4. بهترین نحوة برخورد با بیمار مبتلا به اختلال هذیانی فهماندن این نکته به اوست . که : برخی ممکن است عقیدة او را بپذیرند و برخی ممکن است آن را قبول نداشته باشند .
5. بهتر است در هنگام مصاحبه با بیمار به اختلال هذیانی توجه را بر احساسات ترس ها و امیدهای بیمار ، که زیربنای باور هذیانی او را تشکیل می دهند معطوف کرد تا بتوان دریافت که هذیان چه عمل ویژه ای را برای بیمار انجام می دهد .
بکرات ، روانپزشک در بیمارستان با بیماری که دارای رفتار تهاجمی بوده ، اکنون به طریقی مهار شده است ( به عنوان مثال دستانش را بسته اند . ) مواجه می شود .
در ابتدا باید بیمار را از نظر توانایی انجام مصاحبه ( برقراری ارتباط کلامی ، از دست نرفتن واقعیت . ) بررسی کرد. در صورتی که نتوان با بیمار مصاحبه کرد ، درمان آغاز خواهد شد . در صورتی که مصاحبه امکانپذیر باشد باید بیمار را از نظر احتمال بروز رفتار تهاجمی ارزیابی کرد ( می توان این موضوع را به طور مستقیم از بیمار پرسید . ) در صورتی که احتمال بروز رفتار تهاجمی وجود نداشته باشد ، می توان بیمار را رها کرد و با او مصاحبه کرد .
در هر صورت در هنگام مصاحبه باید حداقل یک نفر دیگر نیز حضور داشته باشد .
·در هـنگام مصاحبه با بیمار که رفتار تهاجمی دارد ، توجه به نکات زیر حائز اهمیت است:
1 – باید در اتاق باز شد .
2 – نباید به سرعت و بدون خبر به بیمار نزدیک شد و یا او را لمس کرد .
3 – نباید با بیمار بحث کرد .
4 - نباید با عصبانیت به بیمار پاسخ داد .
5 – نباید شرایط را برای افراد از موقعیت خطرناک محدود کرد ( به عنوان مثال نباید پشت میز نشست . )
6 – در صورت بروز احساس ترس یا ناراحتی باید مصاحبه را قطع نمود و کمک خواست .
7 – باید به طور روشن و با قاطعیت به بیمار فهمانید که نمی تواند و نباید رفتار تهاجمی از خود نشان دهد و در صورت بروز چنین رفتاری با او برخورد خواهد شد.