دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 414 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
فصل دوم
ادبیات تحقیق.
2-1نگرشی بر معماریسنتی ایران.9
2-1-1 آرایههای معماریسنتی.
2-1-2 اصول معماری ایرانی و تأثیر آن بر آرایههای معماری سنتی
2-1-2-1 مردمواری13
2-1-2-2پرهیز از بیهودگی
2-1-2-2 نیارش.14
2-1-2-4 خودبستگی.
2-1-3 تأثیر عوامل اقلیمی بر معماری و آرایههای معماری سنتی.
2-2 درآمدی بر هنرهای سنتی ایران.
2-2-1 صنایعدستی.
2-2-1-1 ویژگیهای صنایعدستی .
2-2-1 -2صنایعدستی از لحاظ روش و تکنیک تولید فرآوردههای دستی.
2-2-1-3 هنرهای دستی چوبی ایران
2-2-2 پنجره
2-2-2-1 در – پنجره
2-2-2-2 پنجره ارسی
2-2-2-3 روزن
2-2-3 کارکردهای پنجره
2-2-3-1 تزئین بنا .
2-2-3-2 شباک
2-2-3-3 جامخانه
2-2-3-4 منظر
2-2-3-5 تهویه.
2-2-3-6 تأمین نور.
2-2-4 نقش پنجره در نمای ساختمان
2-2-5 نقش هندسه در شکلگیری.پنجرهها
2-3 مصالح به کار رفته در هنرهایسنتی وابسته به معماری سنتی
2-3-1 چوب و دلایل کاربرد آن در گرهچینی
2-3-2 شیشههای رنگی در گرهچینی
2-3-3 رنگ در معماری.
2-3-4 آهن در چلنگری.
2-3-4-1 آهن و چلنگری در قرآن.
2-3-5 گچبری.
2-3-5-1 انواع طاقچههای گچی
2-3-5-2 یزدی بندی بااستفاده از گچ
فصل دوم
ادبیات تحقیق
2-1 نگرشی بر معماری سنتی ایران
قبل از هرچیز برای پرداختن به تزئینات وابسته به معماری باید مختصری به پیشینهی معماری، در ایران بپردازیم و در ادامه معماری اسلامی را در کنار معماری سنتی معرفی کنیم.
معماری ایرانی سابقهای 7000ساله دارد که در خارج از مرزهای ایران نیز میتوان آن را دید. این معماری از خانههای ساده گرفته تا بناهای عظیم را شامل میشود. این بناها دارای مفهوم و مصارف دینی هستند. به نور اهمیت داده شده و عشق به زیبایی در کوچکترین اثر به چشم میخورد و زیبایی در نظر ایرانیان به الوهیت بر میگردد (نیلفروشان، 12:1386).
بناهای تاریخی معماری ایرانی از همان ابتدا متأثر از مذهب بودهاند. ایران باستان در قلب آسیا جای داشت. چین در شرق، هند در جنوب و کلده، بابل، آشور و مصر در غرب، و یونان در شمال غربی ایران قرار داشتند. به گفتهی پوپ ایران عناصر معماری کشورهای پیش گفته را در هم میآمیخت؛ ولی ویژگیهای خاص خود را نیز نگه میداشت (کاتب،54:1384).
شیوههای معماری ایرانی قبل از اسلام شامل شیوههای پارسی، پارتی و بعد از اسلام شامل شیوههای خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی میباشد (نیلفروشان، 12:1386).
در گسترهی هنرهای سنتی ایران، معماری جایگاه ویژهای دارد، هر چند هنرهای گوناگون ایرانی، از معماری تا موسیقی و از شعر تا سینما، ظاهری متمایز از هم دارند، ولی دارای وجه مشترک و قدر جامعی در بیان هنرمندان ایرانی محسوب میشوند. همهی هنرمندانی که با زبان و بیان خاص خود به عرصهی هنر پای مینهند، علیرغم تفاوتهای ظاهری، در اصول و مبانی، سعی دارند از هنر حقیقی، ازلی و ابدی دفاع کنند. این شیوهی بیانی، به هنر دینی نیز تعبیر یافته است، چرا که دین از جهتی ایمان به غیب است، بنابراین هنرمند بدون داشتن ایمان و اعتقاد، نمیتواند از پیرایههای ظاهری اطراف خود چشم بپوشد و از ظاهر به باطن پنهان بپیوندد. از این روی، یک معمار سنتی ایرانی، در قالب نقوش، رسمیبندیها و کژچینیها پویایی تاریخ را رقم میزند (مهرپویا،2:1386).
میتوان در تمامی ادوار و جمیع اماکن جهان اسلام «معماری پنهان» را مشاهده کرد یعنی معماریای که واقعاً وجود دارد، البته نه در زمانی که به ظاهر بنا نگریسته میشود و یا نمادی که برای همه و از تمام جوانب قابل رؤیت است؛ بلکه این معماری زمانی حس میشود که از درون و با رخنه بدان و تجربهی آن از نزدیک، مشاهده میشود(گروپه،9:1379).
این عدم توجه به ظاهر بنا حتی در بناهای سترگی همچون مسجد جامع که بناهای فرعی دیگر (مانند بازار) آن را فرو پوشاندهاند، بیشتر چشمگیر است «پوشیدگی» بناهای عمده با فقدان کامل علائم ظاهری همچون شکل، اندازه، کارکرد و یا مفهوم بنا همراه شده است. حتی اگر بنایی دارای نمای قابل رأیت و درگاه اصلی باشد، باز این ویژگیها چیزی از بنایی که در آن سوی آن نهفته است، را ارائه نمیدهد. به عبارت دیگر کمتر بنایی را میتوان یافت که اشارهای به سازمانبندی درونی و یا هدف اصلی بنا داشته باشد و کمتر بنای اسلامی را میتوان پیدا کرد که ظاهر و بیرون آن خصوصیات درونی آن را بر ملا و قابل فهم سازد (گروپه،10:1379).خانههای عهد قاجار نیز دارای این خصیصه میباشند.
معماری اسلامی عموما ویژگیهای اصلی خود را در آن سوی ظاهر نامرئی پنهان کرده است. این معماری، اشکال خود را بهسادگی حتی بر طبق نیازهای کارکردی تغییر نمیدهد، بلکه تا حدودی کارکردهایی از اشکال پیش پنداشته را اقتباس میکند که اساسا در بر دارندهی فضاهای داخلی است. عمارت اسلامی بجز، مقبره، آرامگاه و سایر بناهای گنبدی نشان دهندهی کیفیت جهتنما و یا محوری نیستند. برعکس، جهت طبیعی و واقعی یک عمارت، اگر واقعا داشته باشد اغلب با جهت کارکردی آن متفاوت است(همان).
عدم اشاره به جهت نما و یا تمرکز در طراحی معماری اسلامی در تمامی ازمنه و در بیشتر بخشهای جهان اسلام ظاهر شده است؛ این نکته حتی در فقدان تعادل بین بخشهای مختلف مجتمعهای ساختمانی دیده میشود؛ در معماری اسلامی اصولا بنای اصلی و متمرکزی وجود ندارد از اینرو افزایش چیزی به پلان اصلی، هرگز قاعدهی حاکم بر کل مجتمع و بخشهای مختلف آن را به هم نمیزند (گروپه،11:1379).
تداوم، تعادل، تناسب، تأکید و تنوع معماری ایرانی کم نظیر است عوامل سازمانبندی از خط و فرم گرفته تا بافت و فضا و حتی رنگ در این معماری پیرو قواعد خود، قابل مطالعهی فراوان است (مهرپویا،1386،:2).
یکی از مسائل مهم در شناخت معماری سنتی ایران انقطاع فرهنگ معماری سنتی و پیدایش گونههایی از فضاهای جدید معماری شهری است که غالبا با فضاهای سنتی کاملا متفاوت هستند، چونکه بسیاری از معماران بیش از هر چیز به پدیدههای شکلی و بصری اندیشیدهاند و بسیاری از مسائل، مباحث و نکات فرهنگی، تاریخی و اجتماعی را به اندازهی کافی مورد توجه قرار نداده اند (لقایی،1392).
معماری سنتی قبل از پیدایش تکنولوژی و مصالح جدید ساختمانی در تمام نقاط کشور و به هر شکل و به هر کیفیت نوع معماری افقی و باهویت بشمار میرفت که در طی سالیان دراز و قرنهای متمادی مصالح و شیوههای فنی ویژه خود را داشت. این نوع ساخت و ساز بومی بسیار به جا مینمود و به موقع و کاملا ارزنده و منطقی و گاه نیز بس شکوهمند بود و هنوز هم به عنوان یک معماری شریف و برخوردار از مقیاس انسانی دارای همان ارزش و اعتبار است. تحلیل معماری ایرانی نشان میدهد که به رغم کثرت و تنوع و پیچیدگی بناها، اصول و مفاهیم و الگوهایی در طول زمان به گونههای مختلف در این معماری به کار گرفته شدهاند. افزون بر آن این نتیجه به دست آمده که تکامل معماری ایران بیشتر بر تعالی اصولی و مفاهیم و الگوهای جدید در جریان نوعی فعالیت هوشمندانه و ماهرانه معماری استوار بوده است. با پذیرش این امر، میتوان در معماری امروز ایران نیز به همان اصول و مفاهیم و الگوها پرداخت و آنها را در جریان یک فعالیت خلاق تکامل بخشید و به پیش برد (همان).
در این پژوهش سبک معماری قرن ۱۳ و ۱۴ مورد نظر است. گرایش معماری این دوره را به سبک معماری غربی میدانند. این گرایش البته در دوره صفویه، زندیه و افشاریه آغاز شده بود. اما در این دوره شدت بیشتری یافت. با این حال بناهای معماری زیادی هم در این دوره بنا شد که از آن جمله میتوانیم به کاخ گلستان، مدرسه آقابزرگ، مسجد و مدرسهی سپهسالار، تکیه دولت، دارالفنون، بازار تهران، نگارستان، قصر فیروزه، قصر دوشان تپه و مسجد سلطانی اشاره کرد. از دیگر آثار معروف این دوره میتوان به خانهی طباطبایی و خانهی بروجردی ساختهی علی مریم کاشانی اشاره کرد(ذکرگو،190:1381).