دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 20 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 153 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 57 |
تعریف جرم [1]
به نظر می رسد تعریف جرم نیز بر حسب مکاتب و دیدگاه های مختلف، متفاوت باشد. به طور مثال، به عقیده طرفداران مکتب عدالت مطلق، جرم عبارت است از: عملی که مخالف اخلاق و عدالت باشد». از نظر رافائل گاروفالو (مکتب تحققی) نیز در صورتی که افراد به آن قسمت از حس درستی و نیکوکاری که همیشه و در همه جا مورد قبول واقع شده است اهانت کنند، مرتکب جرم شده اند. اما کارارا [2]معتقد است جرم یعنی: «نقض قانون مملکتی در اثر یک عمل خارجی، در صورتی که انجام وظیفه و یا از عمال حقی آن را تجویز نکند و مستوجب مجازات باشد». سیاسی نیز در تعریف جرم می گوید: «جرم عبارت از سرکشی فرد در برابر اجتماع است که به وسیله مقررات قانونی تعبیه شده و برحسب شدت و ضعف، از نظر حقوقی 3 نوع می باشد: خلاف، جنحه و جنایت»؛ که البته در تقسیم بندی پس از انقلاب به 4 نوع: حدود، قصاص، دیات و تعزیرات تقسیم شده است (صرامی، 1380، 59). همچنین فرهنگ راندوم هاوس [3] جرم را «انجام فعالیت غیر قانونی، تخلف، اشتباه یا گناه جدی و شدید و عملی که باعث ایجاد خسارت به افراد، اماکن عمومی یا منافع دولت شود» تعریف کرده است (رجبی پور، 1387 ،49) اما به طور کلی، می توان گفت که جرم دارای دو تعریف اجتماعی و اثباتی است. در تعریف اجتماعی، جرم به «فعل یا ترک فعلی گفته می شود که مرتکب آن از طرف مردم و جامعه طرد شود»؛ در حالی که در تعریف اثباتی، «هر فعل یا ترک فعلی که به موجب قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوب می شوند» (ستوده، 1386: 39). بر اساس تعریف اثباتی، هیچ جرمی جرم محسوب نمی شود مگر اینکه کیفری در کار باشد. یعنی کیفر قانونی نمی تواند اِعمال شود مگر در قبال اَعمالی که از نظر قانونی تعریف دقیق داشته باشند و اگر اَعمال ناپسند و مذموم از سوی قانون به طور دقیق تعریف و محکوم نشده باشند ولی در میان افراد احساس انزجار و تنفر پدید آورند، جرم شمرده نمی شوند (شیخاوندی، 1379 ،49)طبق برداشت مبتنی بر آسیب اجتماعی، جرم هم شامل جرایم جزایی مانند: تجاوز یا سوء قصد می شود و هم شامل جرایم مدنی مانند: غفلت یا بی احتیاطی است (وایت و هینس، 1382: 20). در خصوص شخص مجرم، برخی معتقدند که همه انسان ها، مجرم بالقوه هستند و تنها چیزی که موجب تمییز و تشخیص بین مجرم و غیر مجرم می شود آن است که مجرم مرتکب جرم شده است. در حقیقت مجرم کسی است که سدهای انفرادی و اجتماعی نتوانسته او را از ارتکاب جرم باز دارد و او در یک موقعیت خاص مرتکب عمل کیفری شده است (شامبیاتی، 1385: 257). از دیدگاه روان کاوی نیز مجرم کسی است که نیروهای غریزی وجودش به خوبی اداره نشود (محمدی اصل، 1384: 76). برخی هم معتقدند جرایم هر قدر زیاد و مهم باشند، مرتکب آنها هنگامی مجرم تلقی می شود که افکار عمومی و وجدان جمعی (مجموعه باورها و احساسات مشترک در بین حد واسط اعضای یک جامعه) او را مجرم بشناسند. به بیان دیگر آن چه که عملی را به جرم تبدیل می کند جنبه بیرونی و عینی آن نیست؛ بلکه تعیین کننده جرم قضاوتی است که جامعه در مورد آن رفتار دارد (ستوده، 1386: 39). از نظر مذهب، جرم همان گناه است و همان طور که ارتکاب گناه فقط شخص گناه کار را در معرض عذاب الهی قرار می دهد، به همین ترتیب نیز ارتکاب جرم فقط باید شخص مجرم را در معرض مجازات قرار دهد. به همین خاطر سرایت مسئولیت به اقوام و نزدیکان مجرم امری برخلاف مذهب است (شامبیاتی، 1385: 29). از نظر زمانی، ریشه جرم و جنایت را می توان تا ابتدای تاریخ بشری به گذشته برد. یعنی از همان زمان که حضرت آدم و حوا به علت ارتکاب عمل نهی شده ای (خوردن گندم یا سیب) از بهشت رانده شدند و پسرشان قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند، جرم راه خود را آغاز کرد و اینک جهان روز به روز شاهد گسترش جرم و تبهکاری است و انسان ها در دنیایی زندگی می کنند که با هوس های جنسی، قتل، آدم ربایی و جرم های دیگر آمیخته شده است و امنیت آنها را تهدید می کند (معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، 1383: 129). هنگامی که از واژه جرم سخن به میان می آید، اغلب اَعمالی مانند: سرقت، قتل و کلاهبرداری به عنوان مصادیق آن به ذهن متبادر می شود؛ در حالی که تعداد زیادی از جرایم افعالی مانند: توهین، فحاشی، برهم زدن نظم عمومی، رانندگی بدون گواهی نامه، مزاحمت و جرایمی از این قبیل هستند که هر روز اتفاق می افتند اما زیاد مورد بحث قرار نمی گیرند و چندان توجهی به آنها نمی شود. در حقوق کیفری، این گونه جرایم که به عنوان «جرایم خرد» معروف هستند موضوع مطالعات گسترده ای نبوده اند. اما در دهه های اخیر مطالعات جرم شناختی اهمیت جرایم خرد و تأثیر آن بر سطح زندگی در شهرها و احساس امنیت شهروندان را تا حدودی روشن کرده است جرم خرد در فرهنگ لغات حقوقی این گونه تعریف شده است: «جرایمی که دارای مجازات حبس کم تر از یک سال یا جزای نقدی اندک هستند». شیوع این جرایم به حدی است که تقریباً تمام افراد جامعه در خلال زندگی روزمره خود به خصوص در کلان شهرها به دفعات با این قبیل جرایم مواجه شده اند و حتی بعضاً خود مرتکب آنها شده اند. تنشی که این جرایم در جامعه ایجاد می کند شدید نیست و قبح انجام این اعمال نزد شهروندان نیز در مقایسه با جرایم مهم تر نظیر: سرقت، قتل و کلاهبرداری زیاد نمی باشد و مرتکبین این قبیل جرایم به اندازه مجرمان جرایم مهم مورد سرزنش قرار نمی گیرند. اما حجم بالای این جرایم موجب می شود تا نظم عمومی جامعه به طور جدی خدشه دار شود که این امر مقدمه بروز تنش های اجتماعی و جرایم مهم تر خواهد بود (نوروزی، 1384: 258).
البته باید توجه داشت که هیچ جامعه ای بدون جرم وجود ندارد و تصور اینکه یک جامعه بدون جرم و به عنوان مدینه فاضله وجود داشته باشد، امری ناممکن است. جامعه شناسان نیز هرگز به دنبال دستیابی به شرایطی آرمانی که در آن تمامی افراد جامعه به صورت کامل پای بند قوانین و قواعد زندگی جمعی و تعاملات مطلوب زندگی باشند، برنیامده اند. اندیشمندانی هم که به توصیف یک جامعه ایده آل پرداخته اند، عمدتاً به این خاطر به این امر متمایل بوده اند که معیاری برای سنجش و ارزیابی جوامع در دسترس آنها وجود داشته است که ضمن تجزیه و تحلیل شرایط موجود انسان ها، درصدد یافتن راه هایی که جامعه را در مسیر دستیابی به یک جامعه مطلوب قرار دهد، بوده و هدف گذاری آنها را تصحیح می کرده و در نتیجه امکان دستیابی به شرایط مناسب تری را فراهم می آورده است (بیات، 1387: 74). از نظر دورکیم، جرم یک پدیده عادی در جامعه به حساب می آید و همه جوامع دارای جرایم متعددی هستند که این امر ناشی از اِعمال ساخت جامعه است و تنها وقتی که تعداد جرایم از یک نسبت معینی تجاوز کند می توان گفت که اخلاق جامعه متزلزل شده و یک بیماری اجتماعی پدید آمده است و آن وقت می توان پدیده مربوط را غیر عادی تلقی کرد (صارمی، 1380: 60 و 59). به بیان دیگر، وجود آسیب ها و ارتکاب جرمات تا حد معینی بیانگر روایی کارکرد جامعه بوده و بهنجار شمرده می شوند و فقط در مواقعی که نسبت آنها برحسب جمعیت از حد معمول فراتر رود حالت نابهنجار به خود می گیرند (شیخاوندی، 1379 :18). از سوی دیگر، جرم پدیده ای اجتماعی و کاملاً نسبی است و آنچه که در یک زمان در بین برخی ملت ها جرم محسوب می شده یا می شود، ممکن است در زمان یا مکان دیگر جرم به حساب نیاید. مثلاً در گذشته، سرقت در قوم اسپارت جرم نبوده، ولی در بیش تر جوامع جرم محسوب می شده است (ستوده، 1386: 41 ) یا اینکه قبل از ظهور اسلام، زنده به گور کردن کودکان بی گناه به ویژه نوزادان دختر در بین برخی قبایل عرب متداول بود و مجازاتی در پی نداشت؛ در حالی که پس از ظهور اسلام این عمل نهی شد و عنوان گناه پیدا کرد. از نظر عرف هم برخی مسایل ممکن است ارتکاب جرم به حساب آیند؛ در حالی که نگاه مذهب، خلاف آن است. مثلاً عدم ثبت ازدواج در دفتر ثبت رسمی به نظر عرف و قانون با دیده ارتکاب جرم و جرم نگریسته می شود؛ در حالی که در اسلام امری بی پایه تلقی می شود (معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم، 1383: 19). هم چنین «چند همسری» در برخی جوامع مطلوب و جزء منزلت اجتماعی محسوب می شود؛ ولی در برخی جوامع دیگر جرم به شمار می آید. در بسیاری از جوامع نیز از نو عروس انتظار دارند که او دوشیزه باشد و اگر غیر از این باشد خانواده عروس و داماد به طور مشترک انتقام می گیرند؛ در صورتی که در برخی از کشورهای اروپای غربی، به ویژه در شهرها، اگر عروس باکره باشد موجب تعجب داماد خواهد شد و احتمالاً از طرف هم گنان خویش متهم به کهنه پرستی و مواردی از این قبیل خواهد شد. نمونه دیگر اینکه اگر کسی در هوای گرم تابستان با لباس شنا در ملاء عام ظاهر شود به جرم جریحه دار کردن عفت عمومی به محاکم جلب می شود؛ در صورتی که این عمل در کنار دریا و استخر یا هوای آزاد که در معرض دید مردمان نیز قرار دارد در بسیاری از کشورها مجاز می باشد. به این ترتیب معلوم می شود که مفهوم جرم یک مفهوم کاملاً اجتماعی و نسبی است و چیزی که در جامعه ای و در زمان و مکان و فرهنگ مشخصی پسندیده و مطلوب است، ممکن است در جامعه ای دیگر و در شرایط زمانی و مکانی و آداب جداگانه، نامطلوب و ممنوع باشد. با توجه به همین نکات است که تاکنون در هیچ جامعه ای تعریف دقیقی از جرم که دال بر محتوا و جوهر آن باشد به عمل نیامده است (شیخاوندی، 1379 : 47). البته دیدگاه ها نیز با گذر زمان دستخوش تغییر می شوند و نگرش به انواعی از رفتار که به آنها برچسب مجرمانه زده می شود تغییر می کند. به عبارتی، در هر جامعه ای ممکن است برخی از رفتارها مورد اختلاف نظر باشد. مثلاً در انگلستان استعمال حشیش جرم است؛ در حالی که برخی از مردم استدلال می کنند که نباید این گونه باشد. در عین حال سقط جنین جرم نیست؛ اما برخی معتقدند باید جرم تلقی شود (الیوت و کوئین، 1386: 7).
به هر حال، اصطلاح جرم که در ابتدا دارای مفهومی حقوقی، قضایی و پلیسی بوده است، امروزه به لحاظ آثار اجتماعی و شیوه های مختلف کنترل آن، دارای مفهوم و بار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز شده است و به همین دلیل است که نهادهای متنوع دولتی و مردمی برای مهار آن بسیج شده اند و سرمایه گذاری می کنند (نجفی ابرند آبادی، ش 17 و 18: 8).
2-3-عوامل جامعه شناختی ارتکاب جرم
وقایع اجتماعی و امور جریانات آن در ارتکاب جرم دارای نقش و تأثیری فوقالعاده است آن چنان که حتی عدهای از جامعهشناسان آن را علت اصلی آسیبهای اجتماعی ذکر کردهاند از مسائل اجتماعی که در دامن زدن به ارتکاب جرم و یا زمینهسازی در آن اثر دارند موارد بسیاری را میتوان نام برد که برخی از آنها عبارتند از:
گسترش روزافزون صنعت و توسعه، بدون توجه به نظارت جوانب آن خود سبب تراکم جمعیت بیش از اندازه است کم اثر شده و فقر و محرومیت افزایش مییابد در نتیجه زمینه برای آسیب ها فراهم میگردد. بررسیها دور کیم نشان داده است افزایش جنایات با تراکم و افزایش جمعیت، نسبت مستقیم دارد در اماکن پرجمعیت، شلوغ، سوءاستفادهها، فحشاء اعتیاد بیشتر به چشم میخورد و این امر در جوامع صنعتی ودر توسعههای شهرنشینی بیشتر نمایان است زیرا در جوامع متراکم و پرجمعیت، کنترلها ضعیف شده و به سبب تعارض فرهنگی، و رسوم اخلاقی گوناگون و ایدئولوژیهای متفاوت موجب میگردد که دوستیهای متقابل کاهش یابد و امکان آشناییهای عمیق از بین رفته و روابط صوری شود.
همیشه این سئوال مطرح است که چه رابطهای بین محیط اقامت و ارتکاب جرم وجود دارد؟ پاسخ این پرسش در مناطق بسته به موقعیت فرق میکند تفاوت روشنی که بین میزان ارتکاب جرمات شهرهایبزرگ و پایتختها و شهرهایکوچک و روستانشین وجود دارد، بیانگر این واقعیت است.
برای مثال محل سکنای متصل بر خطوط راه آهن یا کارگاهها یا اماکن صنعتی و یا مناطق گرم و دور افتاده نیز محیط مناسبی به شمار نمیرود از آنجا که اغلب، طفل یا نوجوان مقیم اینگونه اماکن، همواره احساس محرومیت میکند چه بسا که گرفتار طغیان و عصیان نیز میگردد که اغلب بر ارتکاب جرائم منجر میشود، اقامت در محلات پست یکی از عوامل مساعد کنندة زمینة ارتکاب جرم است.
در بیشتر شهرهای صنعتی مجرمین در نواحی نامناسب و فقیر شهر زندگی میکنند و البته آنچنان نیست که در مناطق اغنیا از جرم و ارتکاب جرم خبری نباشد، بلکه در آنجا کمتر آشکار است در نواحی فقیرنشین، بیکاری، هرجومرج، بیماری، ارتکاب جرم دائماً رو به توسعه است. بیشترین بودجة رفاهی و درمانی درست در مناطق جرمخیز صرف میشود، سوءاستفاده و دزدی، فحشاء و دیگر آلودگیها مربوط به این مناطق است. اگر دولتها بودجهای را که به دستگیری، حبس، محاکم این افراد اختصاص میدهند برای سلاح آن صرف کنند به صرفهتر است.
اغلب جرائم در مناطق فقیر و کثیف شهر صورت میگیرد و یا در زاعهها و مناطق پرت و متروکه و یا شلوغ و پرهیاهو، این امری است که در کشورهای دیگر هم مصداق دارد.
[1] Crime
[2] Carrara
[3] Random House