دسته بندی | حسابداری |
بازدید ها | 31 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 342 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 75 |
چکیده
دستکاری سود در ادبیات حسابداری از مباحثی است که در حوزه سود حسابداری مطرح می شود. این مبحث در حسابداری از حدود ابتدای قرن بیستم به بعد با تحقیقات مختلفی توسط صاحب نظران رشته حسابداری شکل گرفت. هر یک از این پژوهش ها از ابعاد خاصی و با عبارت متفاوتی نظیر دستکاری سود، هموارسازی سود و مدیریت سود به موضوع پرداخته اند. شرکت هایی که اهرم مالی بالایی دارند، اگر قادر به پرداخت تعهدهای ناشی از تامین مالی برون سازمانی نباشند، هم در معرض ریسک ورشکستگی قرار خواهند گرفت و هم قادر به پیدا کردن اعتبار دهندگان جدید در آینده نخواهند بود. از این رو اهرم مالی می تواند عملکرد شرکت های مختلف را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این مطالعه بررسی اثر اهرم مالی بر دستکاری سود در شرکتهای پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران می باشد. جریان نقد عملیاتی غیر عادی، هزینه تولید غیرعادی و هزینه های اختیاری غیرعادی به عنوان شاخص دستکاری سود به کار گرفته می شود. روش بکار گرفته شده در این پژوهش کاربردی می باشد. برای این منظور171 شرکت در دوره زمانی 1388 تا 1393 با بهره گیری از مدل رگرسیونی و داده های تابلویی، با استفاده از حذف سامان مند مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که یک رابطه مثبت بین اهرم مالی و دستکاری سود مبتنی بر هزینه های تولید غیرعادی و هزینه اختیاری غیرعادی و رابطه معکوس بین اهرم مالی و دستکاری سود مبتنی بر جریان نقد عملیاتی غیر عادی وجود دارد.
واژگان کلیدی: اهرم مالی، دستکاری سود،جریان نقد عملیاتی غیرعادی،هزینه اختیاری غیر عادی،هزینه تولید غیر عادی
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
سود خالص یکی از مهمترین اقلام تهیه شده با سیستم حسابداری است که توسط استفاده کنندگان درون و برون سازمانی به منظور گرفتن تصمیم های اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد. اهمیتی که سود حسابداری برای استفاده کنندگان از اطلاعات مالی دارد، باعث شده است که مدیریت واحد تجاری به مبلغ و چگونگی تهیه و ارائه ی آن توجهی خاص قائل شود. یکی از جنبههای با اهمیت سود حسابداری نقش آن در قراردادهای تأمین مالی است. وجود بدهی ها علاوه بر اینکه خود یکی از عوامل ایجاد انگیزه برای دستکاری سود است، میتواند از طریق کاهش رفتارهای فرصت طلبانه ی مدیران، به کاهش نوسانات سود واحد تجاری و بنابراین کاهش مدیریت سود منجر گردد. تأکید روزافزون تحلیل گران مالی و سرمایه گذاران بر جریان های نقد عملیاتی، به عنوان شاخص شفاف تری از عملکرد شرکت، سـبب شـده مـدیریت انگیـزه هـای بیشـتری بـرای دستکاری سود داشته باشد تا از این طریق تصویر مطلوبی از جریان های نقد عملیـاتی ارائـه دهد و بتواند منابع تأمین مالی برون سازمانی را حفظ کند. در نتیجه، شرکت هـایی بـا اهـرم مالی بالا در مقایسه با سایر منابع تأمین مالی توجه زیادی به جریانهای نقد عملیاتی دارند. همچنین شرکتهایی که اهرم مالی بالایی دارند، اگر قادر به پرداخت تعهدهای ناشی از تامین مالی برون سازمانی نباشند، هم درمعرض ریسک ورشکستگی قرار خواهند گرفت و هم قادر به پیدا کردن اعتبار دهندگان جدید در آینده نخواهند بود. در چنین شرایطی اگر شرکت تمایل به دریافت وام جدید داشته باشد، از سوی اعتبار دهندگان از لحاظ توان پرداخت بدهی در دورههای آتی مورد بررسی دقیق قرار میگیرد؛ بنابراین برای تداوم فعالیت و سودآوری آتی وجود وجه نقد کافی ضروری است. در این فصل، بیان مساله، اهمیت وضرورت پژوهش، فرضیههای پژوهش، اهداف پژوهش، محدودیتهای پژوهش، قلمرو پژوهش و تعریف واژگان کلیدی و اصطلاحات پرداخته میشود.
1-2- بیان مساله
با در نظر گرفتن عدم تقارن اطلاعات موجود بین مدیران یک شرکت و افراد ذینفع در فعالیت های شرکت، فرآیند سرمایه گذاری در شرکت مبتنی بر اعتماد است. امروزه پیدایش مفهوم دستکاری سود احتمالاً به اعتماد سرمایه گذاران آسیب وارد کرده است. به هر حال، ادبیات موجود در این حوزه هنوز به بررسی چگونگی تاثیرگذاری آسیب وارد شده به اعتماد سرمایه گذاران بر تصمیم های سرمایه گذاری تحت تاثیر شکل گیری روش های دستکاری سود (مبتنی بر اقلام تعهدی در مقابل اقلام واقعی) نپرداخته است. در این مطالعه این مسئله با انجام یک بررسی درباره نقش اعتماد در توصیف تاثیر متقابل روش استفاده شده برای دستکاری سود و نیز تاثیر انگیزه های مدیران برای دستکاری سود بر اهرم مالی شرکت ها مورد توجه قرار گرفته است.
مطابق پیش بینی های مبتنی بر اعتماد در مطالعه حاضر، هنگامی که مدیران در جهت منافع سرمایه-گذاران فعالیت می کنند، هنگام استفاده مدیران از روش های دستکاری سود مبتنی بر اقلام تعهدی در مقابل روش های مبتنی بر سود واقعی، نگاه سرمایه گذاران به وضعیت شرکت منفی تر است. علاوه بر این تحلیل-ها، در این مطالعه شواهدی ارائه شده که از توصیف ارائه شده درباره اعتماد سرمایه گذاران حمایت و پشتیبانی می کند و یافته های این تحقیق را از مطالعات قبلی انجام شده درباره ارزیابی سرمایه گذاران نسبت به جریانات نقد آتی متمایز می کند. بطور کلی، این مطالعه چگونگی استفاده از انتخاب های حسابداری مربوط به جریانات نقد عادی توسط مدیران (مثل سرمایه ای تلقی کردن هزینه های تحقیق و توسعه در مقابل هزینه جاری محسوب کردن این هزینه ها) را برای دستیابی به یک شاخص یا معیار سود که بتواند بر تمایل سرمایه گذاران نسبت به سرمایه گذاری در شرکت تاثیر گذارد، مشخص می کند.
در سالهای اخیر دستکاری سود ، مورد توجه ویژهی محقیقن دانشگاهی، بازیگران و تنظیمکنندگان بازار بوده است. یک جنبهی مهم استانداردهای حسابداری وضع شده و فرایند پیادهسازی آن با مکانیسمهای دستکاری سود از طریق دستکاری واقعی سود موجود، فراهم کردن انعطافپذیری و قضاوت شخصی برای مدیران است، که بر این اساس مدیران قادر به مدیریت گزارشگری عملکرد مالی شرکتهایشان میباشند. برخی از صلاحدیدها و قضاوتهای شخصی در گزارشگری، مدیران را به انتقال موثق اطلاعات خصوصی خود به سهامداران، قادر می سازد. چنین کاربردی از صلاحدید و قضاوت شخصی، بیانگر مدیریت سود کارا است. از سوی دیگر، اشکال وارده بر اعمال قضاوتهای شخصی و صلاحدیدها در گزارشگری عملکرد مالی این است که مدیران ممکن است برای ممانعت از انتقال اطلاعات دربارهی عملکرد بالقوه ضعیف جاری یا آتی، از این توانایی استفاده کنند. چنین رفتاری در گزارشگری، جنبه اطلاعرسانی سود را کاهش میدهد و بیانگر مدیریت سود فرصتطلبانه است. رفتار فرصتطلبانهی مدیریت در رابطه با گزارشگری مالی، ممکن است ناشی از مشکلات نمایندگی باشد که در تئورینمایندگی مطرح است.
در پی رسواییهای اخیر شرکتها، نگرشی منفی نسبت به دستکاری سود به وجود آمده است و مدیریت سود عملی زیانآور برای شرکتها محسوب میشود. انرون و ورلدکام دو مورد بسیار برجسته از ورشکستگی تجاری در تاریخ آمریکا هستند که مدیریت سود فرصتطلبانه در این ورشکستگیها نقش داشته است. با این وجود استدلالهایی وجود دارد که ممکن است دستکاری سود، سودمند باشد، چرا که میتواند ارزش اطلاعاتی سود را با انتقال اطلاعات خصوصی شرکت به سهامداران و عموم بهبود بخشد (جیراپورن و همکاران، 2008).
از طرفی، موج ورشکستگی، تقلب، ارائه ارقام نادرست سود، در سالهای آغازین قرن بیست و یکم که با نام "رسوائی شرکتها"معروف است، آثار زیانباری را برکل اقتصاد کشورهای مختلف پدید آورد و در نتیجهی آن نظام دستکاری سود واقعی در کانون توجه مراجع قانونی، حرفهای و اقتصادی قرار گرفت (کلین ، 2002). به دنبال فروپاشی انرون و موارد مشابه دیگر، کشورهای سراسر دنیا سریعا واکنش بازدارنده نشان دادند. در آمریکا به عنوان یک واکنش سریع به این فروپاشیها، لایحهی سربینز آکسلی در جولای 2002 تصویب گردید (که از سال 2004 لازمالاجراست) و در ژانویه 2003 گزارش هیگز در بریتانیا در پاسخ به شکستهای حاکمیت شرکتی انتشار یافت.
بر این اساس این مطالعه به دنبال این مطلب است که آیا اهرم مالی بر دستکاری سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اثر معنی داری داشته است یا خیر؟
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
دستکاری سود یکی از موضوعاتی است که اغلب در رشته ی حسابـداری و دستکاری مالی بــررسی می شود. زمانی که سهامداران یک شرکت وظیفه ی تصمیم گیری را به دستکاری محول می کنند، دستکاری انگیزه هایی جهت فعالیت هایی دارد که منافع مورد انتظارش را حداکثر کند، حتی اگر این فعالیت ها در جهت منافع سهامداران نباشد. دستکاری سود زمانی اتفاق می افتد که مدیران جهت گمراه کردن بعضی ذینفعان (شامل سهامداران، اعتبار دهندگان، کارکنان، دولت، سرمایه گذاران و...)، درباره ی عملکرد شرکت یا تحت تأثیر قرار دادن نتایج قراردادهایی که به ارقام حسابداری گزارش شده وابسته است، با اعمال قضاوت خود در گزارشگری مالی و ساختار مبادلات، تغییر ایجاد کنند (رائو و داندال[1]، 2008).
سودهای گزارش شده ی شرکت های سهامی، همواره به عنوان یکی از معیارهای تصمیم گیری مالی، دارای اعتبار ویژه ای است و تحلیلگران مالی، سود را به عنوان یک عامل اساسی در بررسی ها و قضاوت های خود مد نظر قرار می دهند. به همین دلیل، مدیران برای نشان دادن تصویری مطلوب از شرکت و کاهش ریسک سرمایه گذاری انگیزه ای قوی دارند تا سود را مدیریت کنند (هندریکسون و ون برودا، 1992).
افراد خارج از سازمان مانند سرمایه گذاران و اعتباردهندگان، نمی توانند به طور مستقیم عملکرد و رفتارهای فرصت طلبانه ى مدیران را کنترل کنند. زیرا، اقلام تعهدی سود تا حد زیادی در کنترل دستکاری هستند و وی می تواند برای بهتر جلوه دادن عملکرد شرکت و افزایش قابلیت پیش بینی سودهای آینده در اقلام تعهدی سود دست برده و به اصطلاح امروزی سود را دستکاری کند (سجادی و عربی، 1388).
بدین علت موضوع بررسی اثر اهرم مالی بر دستکاری سود واقعی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب گردید و روی اطلاعات وقوع یافته طی سالهای متمادی در بورس اوراق بهادار تهران بررسی تجربی و آزمونهای علمیانجام گرفت درنهایت این مطالعه نشان نمیدهد که اهرم مالی بر دستکاری سود واقعی تأثیر گذار است که این مهم میتواند سرمایه گذاران و سایر استفاده کنندگان از صورتهای مالی را در فرآیند تصمیم گیری یاری نماید.
1-4-اهداف پژوهش
هدف از این مطالعه بررسی اثر اهرم مالی بر دستکاری سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. نتایج بدست آمده میتواند در بورس اوراق بهادار منجر به تدوین قوانین و مقررات لازم توسط سازمان بورس اوراق بهادار شود.
1-4-1- هدف اصلی :
بررسی اثر اهرم مالی بر دستکاری سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
1-4-2- اهداف فرعی :
بررسی اثر اهرم مالی بر جریان نقد عملیاتی غیر عادی به عنوان متغیر نشان دهنده ی دستکاری سود واقعی .
بررسی اثر اهرم مالی بر هزینههای تولید غیر عادی به عنوان متغیر نشان دهنده ی دستکاری سود واقعی.
بررسی اثر اهرم مالی بر هزینههای اختیاری غیر عادی به عنوان متغیر نشان دهنده ی دستکاری سود واقعی.
1-5-فرضیههای پژوهش
ایجاد بدهی، رفتارهای فرصت طلبانه مدیران را کاهش میدهد. این امر به "فرضیه کنترل" برای ایجاد بدهی رخ میدهد. مدیران از یک سری احتمالات برای کنترل جریان نقد شرکت استفاده میکنند. اگر چه کنترل بدهی یک نقش مؤثر است و زمانی شروع میشود که مدیران توانایی تعهد بهره عملکرد و پرداختهای اصولی را داشته باشند. این نشان میدهد که اهرم مالی بالا، ممکن است توانایی مدیران در دستکاری سود را محدود سازد. بنابراین با توجه به بحثهای ذکر شده، این فرضیه به صورت زیر توسعه پیدا میکند:
1-5-1- فرضیه اصلی :
...
.