دسته بندی | بهداشت عمومی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 185 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 150 |
فصل اول: کلیات
1-1 . مقدمه:
در هر جامعهای نیروی فعال و جوان بعنوان یکی از ذخایر و سرمایههای آن جامعه محسوب و مطرح میباشد و در عمل نیز چرخهی فعالیتهای مختلف پیکره اجتماع بطور مستقیم و غیرمستقیم متکی به نیروهای فوق است که متاسفانه قشر وسیعی از جوانان و نوجوانان ما اکنون گرفتار سیگار شدهاند که آنان را در کام خویش فرو میبرد و توان حرکت و فکر را از آنان میگیرد و هستی را از آنها ساقط میکند .
۱ - بالاترین رقم سنی معتادان در ایران را افراد ۲۷ - ۲۱ساله تشکیل میدهند.
۲ - افرادی که به انواع سیگار اعتیاد پیدا کردهاند، اغلب اولین تجربهشان را به صورت تفریحی و در دوران نوجوانی با کشیدن سیگار شروع کردهاند.
۳ - تشخیص رفتارهای آشکار دوره نوجوانی از رفتارهای ناشی از مصرف سیگار دشوار است.
۴ - نوجوانانی که از بودن در خانوادهیشان احساس رضایت داشتهاند و روابط صمیمی بین اعضای خانواده وجود داشتهاست، کمتر به دنبال سیگار، الکل و انواع مخدرها بودهاند.
یکی از مشکلات عمدهای که نسل جوان جامعه با آن رو به روست، خطر گرایش به مصرف سیگار است. از آن جا که مصرف این گونه مواد (انواع سیگارها، قرصها، مخدرها و...) در بین جوانان و نوجوانان رو به افزایش است، وظیفه والدین، مربیان و سایر نهادهای اجتماعی و آموزشی برای آگاه ساختن قشر جوان از عواقب مصرف سیگار به مراتب سنگینتر از قبل میشود. با توجه به این موضوع، والدین و مربیان باید سعی کنند با استفاده از روشها و آموزشهای لازم، بچهها را از همان دوران کودکی و پیش نوجوانی با آثار زیان بار مصرف سیگار و اثرات و پیامدهای ناشی از آن بر جسم و روان شان مطلع سازند.
به رغم نکوهش و مذمت در مضرات سیگار و هشدار محققان، پزشکان و کارشناسان بهداشتی و فعالیت رسانهها در مورد این بلای خانمانسوز و قاتل خاموش، باز هم به وفور مشاهده میکنیم که افراد بسیاری در جامعه همچنان به کشیدن سیگار و دود کردن وجود خود مشغول هستند و هیچ توجهی به این هشدارها و علایم خطر ندارند و افراد دیگر را به این ورطه و منجلاب میکشند.
آیا میدانند که چرا سیگار میکشند و چه چیزی از کشیدن سیگار نصیب آنها میشود یا چه خسارات جبرانناپذیری به روح و جسم و اگر صاحب خانواده هستند به خانواده بیگناه آنها وارد میشود و جدای از این چه ضربهای به افراد جامعه به خصوص نوجوانان، جوانان و قشر دانشجو که در حالت هشدار قرار دارد وارد میشود؟!
باید بدانیم که اگر راهکارهای پیشگیرانه و موثر در شیوع مصرف سیگار و سیگار در میان نوجوانان و جوانان در نظر گرفته نشود، همواره باید نگران عواقب به مراتب بدتری از این بلای خانمانسوز در میان نسل فردای جامعه باشیم!
افرادی که نگرشها و باورهای مثبت و یا خنثی به سیگار دارند، احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانی است که نگرشهای منفی دارند. این نگرشهای مثبت معمولاً عبارتند از: کسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمی و خستگی، کسب آرامش روانی، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد.
از آنجا که محیط آموزشی بعد از خانواده، مهمترین نهاد آموزشی و تربیتی است، میتواند از راههای زیر زمینه ساز مصرف سیگار در نوجوانان باشد:
بی توجهی به مصرف سیگار و فقدان محدودیت یا مقررات جدی منع مصرف در محیط آموزشی، استرسهای شدید تحصیلی و محیطی، فقدان حمایت اساتید و مسئولان از نیازهای عاطفی و روانی به خصوص به هنگام بروز مشکلات و طرد شدن از طرف آنان. تحقیقات نشان میدهند، افرادی که به انواع سیگار اعتیاد پیدا کرده اند، اغلب اولین تجربهشان را به صورت تفریحی و با کشیدن سیگار و در دوران نوجوانی کسب کرده بودند و به تدریج اعتیاد آنان، از حالت تفریح خارج شده و با تکرار و زیاد شدن میزان مصرف، معتاد شدهاند. گروهی دیگر از جوانان و نوجوانانی که شروع به مصرف سیگار میکنند، اظهار میدارند که برای فرار از مشکلات و مسائل زندگی روزمره و داشتن احساسی بهتر از احساس فعلی شان دست به این کار زدهاند.
1-2 . بیان مسأله:
پدیده گرایش به سیگار بعنوان یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی خاصه در میان نسل جوان توجه بسیاری از متخصصان و مسئولین، سیاسی فرهنگی، تربیتی و آموزشی بسیاری از کشورها را به خود معطوف ساخته است.
در کشور ایران به دلیل وجود بافت جوان جمعیتی این موضوع پیچیدگی خاص خود را یافته است. لذا شناسایی و تبیین درست آن برای یافتن راهحلهای مناسب ضروری به نظر میرسد . اما از آنجایی این گروه نقشهای متعدد و تعیینکنندهای در جامعه بعهده دارند، آسیب آنان حتی در میزان پایین لطمههای جبران ناپذیری فردی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره را بدنبال خواهد داشت؛ لذا اتخاذ برنامههای پیشگیرانه در مورد آنان از الویت بسیار برخوردار است.
بررسی مصرف سیگار در زمان حاضر از اهمیت ویژهای برخوردار است. از یک طرف جمعیت جامعهی ایران جوان است و از طرف دیگر جوانان اصلیترین قربانیان مصرف سیگار هستند چرا که جوانان به خاطر خصوصیات جوانی، آسیب پذیری بیشتری دارند چون پویا و جستجو گرند.
امروزه کارشناسان و صاحب نظران معتقدند که در حال حاضر بحران مصرف سیگار و سیگار را در کنار 3 بحران یعنی((بحران نابودی محیط زیست، بحران تهدید اتمی و بحران فقر)) به عنوان مسئله روز در آمده است. طبیعی است که حل این بحران و معضل و بلای خانمانسوز از عهده یک سازمان و یا چند مرجع، آن هم صرفاً با یک بر خورد قهری نه تنها خارج بوده بلکه نگرش یک بُعدی به مسئله است و وضعیت فعلی را بدتر خواهد نمود. به گونهای که عمیقاً احساس میشود تنها راه حل موضوع، خارج شدن از ((برنامه روزی)) و گام برداشتن در مسیر ((برنامه ریزی)) و ایجاد عزم ملی و بسیج همگانی در این راستا است. کسی نیست که در خصوص مضرات و اثرات سوء سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معضل سیگار که در قرن حاضر از مهمترین و دردناکترین معضلات بشری است آگاهی نداشته باشد. سیل خروشان مصرف سیگار بیرحمانه در مسیر حرکت خود، کودکان، نوجوانان و جوانان و حتی سالخوردگان را طعمه قرار داده و علاوه بر متلاشی کردن کانون گرم و پاک خانوادگی سبب ناکامی در زندگی و تمایل بخودکشی و مرگ در آنها نیز میگردد.
مشکل مصرف سیگار به عنوان یک پدیده مهلک که نتایجش میتواند اثرات بسیار سویی در
زمینههای سیاسی، اقتصادی وفرهنگی جامعه داشته باشد در هر جامعهای مطرح است ومعمولاً گروهی که در برابر این پدیده خطرناک بیش از سایرگروهها آسیبپذیر است همانا (گروه جوان) یک جامعه میباشند به طورکلی وقتی صحبت از گروه جوانان میشود مقصود افرادی بین پانزده تا بیست سال است که گروهی وسیعی از جمعیّت جهان یعنی حدود % 5/8 ازجمعیت کشورهای پیشرفته و %9/10 ازجمعیت کشورهای در حال توسعه را تشکیل میدهند .
آنچه مسلم است دلایل مصرف سیگار بسیار پیچیده است و از فرهنگی به فرهنگ دیگر و کشوری به کشور دیگرتفاوت میکند. تحقیقات متعددی در داخل کشور و از آن جمله در سطح دانشگاهها صورت گرفته است که به نحوی به علل گرایش به مصرف سیگار و غیره پرداختهاند و در این زمینه به نتایجی نیز دست یافتهاند امّا همچنان که ذکر شد گرایش و مصرف سیگار بسته به فرهنگ،مذهب، قومیت، منطقهی جغرافیایی، شرایط آب و هوایی، سطح اقتصادی، فرهنگی و علمی نه تنها با خارج از کشور بلکه حتی در داخل کشور ما نیز تفاوت میکند. به همین خاطر و با توجه به اهمیت موضوع یعنی مصرف سیگار در بین دانشجویان دانشگاه، از آنجایی که پژوهشی در این خصوص در سطح دانشگاه فردوسی صورت نگرفته بود بر آن شدیم تا با انجام این پژوهش به بررسی مصرف سیگار و مقایسهی بهداشت روانی در بین دانشجویان سیگاری و غیر سیگاری بپردازیم.
1-3. اهمیت و ضرورت تحقیق:
دانشجویان قشری هستند که سکانداران آیندهی هدایت کشور محسوب میشوند و اگر این قشر عظیم خود دارای زمینه و بستر مناسب برای رشد و تعالی نباشند چه بسا پس از اینکه وارد جامعه و نیروی کار کشور که شدند با توجه به پیشینهی نامناسب خود بسیاری دیگر از اقشار و گروههای مختلف جامعه را نیز تحت تأثیر خود قرار داده و از این طریق لطمات جبران ناپذیری به پیکرهی اجتماع بزنند. برای مثال دانشجویی که اکنون خود سیگار مصرف میکند و در آینده نیز قرار باشد معلم شود و به تربیت و تعلیم فرزندان ما بپردازد، چگونه میتواند مانع از این شود که الگوی دانشآموزان خود واقع نشود و از این طریق آنها را تحت تأثیر خود قرار ندهد. از اینگونه مثالها زیاد میتوان بیان نمود اما آنچه که مهم است این است که مسئولان آموزشی و فرهنگی کشور و بخصوص دانشگاهها اقدام به آموزش و فرهنگ سازی در این زمینه در سطح کشور و دانشگاهها نمایند.
آنچه که تقریبا همگانی است و در بین جوانان بیشترجامعهها دیده میشود مصرف سیگار به منظور برطرف کردن اضطراب وافسردگی نهفته است. در صورتی که جوانان به علت نا آگاهی به جای استفاده ازمکانیسمهای دفاعی موجود در از بین بردن ناراحتیهایشان به دنبال یک راهحل فوری و معجزهآسا میکردند که اضطراب یا افسردگی خود را برطرف کنند که معمولا در این گونه موارد به وسیله دوستان همسن و سالشان سیگار به آنها معرفی میگردد به عقیدهی یکی از متخصصان عادت به مصرف سیگار مانند سایر عادتها، عادت نمیشود مگر با انجام و تامین نیازهای فرد البته باید ذکر کرد که فقط یک شخصیت فکری مضطرب و یا افسرده نیست که به مصرف سیگارروی میآورد بلکه گروههای دیگر جوانان نیز ممکن است دچار این دام شوند. جوانان به علت اینکه مانند بزرگسالان آمادگی پذیرش و مقابله با مشکلات زندگی را ندارند و برخی از مشکلات عادی برای آنان به صورت شدید و جدّی جلوه و تظاهر میکند بنابراین دربرابرمشکلات وخطرات احتمالی آسیب پذیرند به ویژه دوران بلوغ که جوانان دچار مشکلات و بحرانهایی میگردند. وظیفهی بزرگترها ایجاب میکند که به طورمنطقی و صحیح با جوانان و مشکلاتشان روبهرو گردند. متاسفانه والدین یا مربیان آگاهی و اطلاعات اندکی در مورد تحولات روحی دوران بلوغ جوان دارند. لذا به جای برخورد منطقی و درست با مشکل جوانان او را هدف انتقادها وملامتهای خود قرار میدهند. لذا نمیتوانند آنچنان که باید و شاید جوان را در برابر مشکلات زندگی و یا ناراحتیهایش که ناشی ازدوران بلوغ و احیانا کمبود محبت و عدم درک ازطرف بزرگترها از خانواده و اجتماع فراری شده و به دنبال یک ماده معجزهگر باشند که سیگار را مییابند زیرا جوان میبیند که دوستانش نه تنها او را ملامت نمیکنند بلکه وی را بیشتر و بهتر نیز درک میکنند لذا هرگونه راهحلی را که آنان برای رفع مشکل پیشنهاد کنند بدون هیچگونه تامل و تعلقی میپذیرد...........و همه چیز از همین جا شروع میشود..........ابتدا سیگار..............سپس سیگار همراه حشیش ...........وبلاخره هروئین.
پیشینه مصرف دخانیات به طور تخمینی به حدود ده هزار سال پیش میرسد. در چین و یونان باستان، بر اساس نوشته های تاریخ نویسان و آثار حکاکی شده، از تنباکو و توتون به عنوان گیاهی داروئی یاد شده است.
پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که اکثر معتادان، سیگار مصرف میکنند و نیز اعتیاد را از سیگار شروع کردهاند. بر اساس معیارهای تشخیصی سازمان بهداشت جهانی، سیگار در ردیف مواد اعتیادآور محسوب میشود. سیگار، در ورودی اعتیاد، و چراغ سبزی برای سایر اعتیادها است. مصرف سیگار، نخستین قدم به سوی اعتیاد است. سیگار، زمینهساز اعتیاد به سیگار بوده و مادر اعتیاد به سیگار محسوب میشود.
بنابراین، آشنایی با عوامل زمینهساز مستعد کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:
1- شناسایی افراد در معرض خطر مصرف سیگار و اقدامهای پیشگیرانه لازم برای آنان؛
2- انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاورهای لازم برای معتادان به سیگار.
در بررسی تاریخ، بشری را نمی توان یافت که با مسائل مربوط به سیگار دست به گریبان نبوده و شاید بتوان گفت سیگار همزاد با بشر در این جهان یافت شده و تا زمانی که انسان در این عرصه وجود دارد آن نیز پا بر جاست. مسائل مربوط به سیگار تازگی نداشته و اثرات آن نیز همواره در سرنوشت ملتها و اقوام قابل جستجو است. در کتب تاریخی ایران و حتی در کتاب قانون ابن سینا از اثرات این مواد نامبرده شده است. اما بیشتر گزارشات در مورد سیگارمربوط به زمان صفویه و سپس قاجاریه تا عصر کنونی است همراه با فراز و نشیبهای این دوران که اشاعه مصرف مواد افیونی مورد توجه بوده است. قوانین یکصد ساله در مورد محدود نمودن مصرف مواد نیز یافت میشود.
در زمان ما مسئله سیگار شکل مخاطره آمیز و کاملا پیچیده ای به خود گرفته و در عین حال گسترش جهانی یافته است.
استعمال دخانیات همچنین عامل موثری در ابتدا به انواع بیماریهاست زیرا براساس آمار در مراکز بیمارستانی کشور 90 درصد سرطان ریه 75 درصد بیماریهای ریوی 40 درصد کل سرطان ا و 50 درصد بیماریهای قلبی بخاطر استعمال دخانیات به وجود میآید.
مصرف سیگار به عنوان یک آسیب ومعضل اجتماعی بهداشتی اقتصادی و فرهنگی با پیچیدگیهای خاص خود حاکمیت ملی امنیت و استقلال کشور ما را تحت تاثیر قرار داده است با توجه به مسائل جنبی آن میتوان ادعا نمود که ارزشهای انسانی و اسلامی و نیز هویت ملی ما در معرض خطر و آسیب این آفت بزرگ قرار گرفته است. توجه به آمارها نشانگر رشد روزافزون مصرف کنندگان سیگار در اجتماع رو به قوت ما دارد. این موضوع که قشر جوان جامعه بیشتر در معرض آسیب و آماج سیگار می باشند وظیفه همگان را در موضع تقابل با این مشکل خطیرتر میسازد. براستی وظیفه ما افراد این جامعه درقبال این دیو بدسیرت چیست؟ خانوادههای ما و والدین ما چه وظیفه و مسئولیتی را بر عهده دارند ؟ دستگاههای تعلیم و تربیت ما چطور ؟ و یا اینکه عزم ملی و جزم تک تک افراد این جامعه در هر لباس و در هر مکان و هر زمان را می طلبد، براستی کدام یک چاره کار است ؟
هماکنون مصرف سالانه سیگار در کشور ما بیش از 50 میلیارد نخ است که حدود 27 میلیارد نخ آن توسط شرکتهای داخلی تولید و بقیه از مبادی رسمی وارد کشور میشود! حال، چقدر از مبادی قاچاق وارد میشود معلوم نیست! هر سیگاری در کشور ما در هر روز از 13 تا 15 و ماهانه معادل 450 نخ سیگار دود میکند و این در حالی است که در سال 3 تا 4 هزار میلیارد تومان برای خرید و هزینههای درمانی ناشی از سیگار مصرف میشود که با این هزینه گزاف هزاران شغل ایجاد میشود؟!
تحقیقات نشان میدهد سالانه 5/1 میلیون نفر در اثر کشیدن سیگار در جهان فوت میکنند که این رقم در سال 2020 به 10 میلیون نفر خواهد رسید، این در حالی است که 25/1 میلیارد نفر از جمعیت کره زمین سیگاری هستند و تقریبا 100 هزار نفر در هر روز کشیدن سیگار را به صورت حرفهای شروع میکنند و اکثر آنها را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند که بیشتر در سنین 15 تا 25 سالگی هستند که این امر دریچهای برای ورود به اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی و حرکتی آرام و خاموش برای ویرانگری زندگی است. تلفات انسانی ناشی از مصرف دخانیات هم در کشور ما در مرز خطرناکی قرار دارد زیرا به طور میانگین هر 8 دقیقه یک ایرانی به واسطه بیماریهای ناشی از مصرف سیگار جان خود را از دست میدهد. به اعتقاد پژوهشگران افرادی که سیگار کشیدن را از سنین نوجوانی آغاز کرده باشند حتی اگر این عادت خود را ترک کنند بیشتر از کسانی که در سنین بالاتر به سیگار روی آوردند ولی آن را ترک کردهاند دچار صدمات ژنتیکی میشوند.
تحقیقات بیانگر آن است که اکثر افراد سیگاری در کشورهای در حال توسعه هستند، یعنی میتوان گفت از هر 10 نفر 8 نفر در این کشورها سیگاری هستند که با این احتساب حدود 80 درصد از بیماریها و مرگ ومیرها نیز به این کشورها تعلق میگیرد و جالب است که این روند رو به افزایش است در حالی که در کشورهای توسعه یافته روبه کاهش است و این نشان از عدم آگاهی کافی کشورهای فقیر و در حال توسعه در مورد آثار مخرب و زیانبار مصرف سیگار و دخانیات و آگاهی کافی در کشورهای توسعه یافته است چرا که آنها معتقدند این کار نوعی عقبافتادگی و بیتفکری است.
طبق آخرین آمارها در کشور ما 12 درصد از افراد جامعه مصرف کننده دخانیات هستند، حال اگر تنها یک درصد سیگاریها درایران کم شوند یعنی به 11 درصد برسند، 700 هزار سیگاری کم میشوند و به ازای صرفهجویی در هزینه آن میتوان 18 هزار شغل جدید ایجاد کرد! برخی آمارها شمار سیگاریهای کشور را 10 میلیون نفر اعلام می کنند یعنی از هر 7 ایرانی یک نفر به مصرف دخانیات (سیگار قلیان پیپ ) معتاد است. هم اکنون حدود 28 درصد مردان و 4 درصد زنان و در کل 10 میلیون نفر از جمعیت کشور روزانه 13 4 نخ سیگار میکشند که اگر روزانه به طور متوسط 5000 ریال صرف استعمال دخانیات نمایند رقمی معادل 50 میلیارد ریال در روز در کشور دود میشود که همین رقم هم از سوی دولت برای هزینههای درمانی بیماران ناشی از مصرف سیگار بودجه درمانی صرف میشود.
شاید در باب علتیابی بتوانیم به دوستان زیاد و ناباب، در دسترس بودن آسان مواد دخانی، سیگاری بودن والدین (دلیل سیگاری بودن 50 درصد دختران و پسران)، عدم ممنوعیت و ارزان بودن سیگار، سهل انگاری والدین و عدم برخورد مسئولانه و منطقی با فرزندان و موارد گوناگون دیگر اشاره کنیم که این باعث تأسف است.
به هر حال، پیگیری مجدانه دست اندرکاران و مسئولان ذیربط در ممنوعیت تبلیغ و تشویق مستقیم و غیر مستقیم افراد و تحریک آنها نسبت به فروش و مصرف سیگار در اماکن عمومی و محیط اداری و آموزشی و فروش و مصرف آن توسط افراد زیر 18 سال - که قانون ممنوعیت آن هنوز حالت اجرایی جدی به خود نگرفته است ـ، گسترش شعارها و هشدارهای بهداشتی در اماکن فرهنگی- آموزشی و اماکن عمومی بخصوص روی پاکتهای سیگار،تا حد زیادی در پیشگیری و اعتیاد به مواد دخانی موثر است.
همچنین، عزم جدی و جهانی در برابر تبلیغات سوء شرکتهای تولیدی (اکثرا آمریکایی با سود سالیانه بیش از 300 میلیارد دلار)، افزایش قیمت سیگار و همچنین مالیات (که در این صورت درآمد دولت نیز افزایش مییابد)، برنامهریزی و اقدامات پیشگیرانه از سوی کارشناسان و مسئولان به عنوان ضرورتی انکارناپذیر در خصوص گرایش افراد زیر 20 سال، چرا که اعتیاد به سیگار در این سنین زمینهساز بیشتری برای اعتیاد به مواد مخدر است، ارائه آموزشهای لازم در زمینه مضرات و زیانهای ناشی از استعمال دخانیات از طرف سازمانهایی نظیر مراکز دانشگاهی و آموزش و پرورش که درصد بالایی از ارتباط با جوانان و نوجوانان را دارند، گسترش مراکز دولتی و غیردولتی ترک سیگار، خدمات بیشتر مشاورهای ترک دخانیات و ... از راهکارهای بسیار موثر در این امر مهم است.
همانطورکه می دانیم بر اساس هرمهای سنی کشور ما با جمعیتی جوان روبرو است و درصد بیشتری از جامعه ما را جوانان تشکیل میدهند. جوانی جمعیت بر تمامی مسایل در همه جنبهها تأثیر میگذارد. اثرات تخریبی فردی و اجتماعی مصرف سیگار باعث شده است که مصرف سیگار به عنوان بیماری (فردی و اجتماعی) مورد بررسی قرار گیرد.
در جریان آموزش و پرورش عوارض نامطلوبی می گذارد ازقبیل:
الف:با پیش زمینهی اعتیاد میتواند مانع ادامه تحصیل جوان شود.ب: بر روند آموزشی تأثیر منفی بگذارد.ج: تأثیر سیگار منحصر به فرد نمی شود،بلکه کل جامعه را در بر می گیرد.
از طرف دیگر چون تحقیق در زمینه سیگار هم بنیادی و هم کاربردی است. لذا با توجه به مسایل فوق از آنجایی که جامعه انتخاب شده ((دانشجویان)) که مشاهده میشود اعتیاد یه مصرف سیگار و در ببین آنان رو به گسترش است. بدین جهت هر گونه بررسی و مطالعه در جهت روشنتر شدن ابعاد مختلف این پدیده اجتماعی، هر چند اندک باشد.امری ضروری و اساسی به شمار میرود.
1-4 . هدف پژوهش
1-5 . فرضیهها یا سئوالات:
سوء مصرف مواد در دانشجویان سیگاری در مقایسه با دانشجویان غیر سیگاری میزان بهداشت روانی را بطور معنیداری کاهش میدهد.
1-6 . تعریف اصطلاحات، مفاهیم کلیدی و متغیر ها:
1-6 -1. تعاریف نظری:
1-6 -1-1. تعاریف اعتیاد
□ اعتیاد یعنی خوگرفتن و وابسته شدن جسمی، روانی و عصبی فرد به سیگار که ترک یا فرار از آن ناممکن و یا بسیار مشکل است.
□ دکتر پرویز پیران، اعتیاد را عادت کردن، وابسته شدن فرد به وسیله یا ابزار اعتیاد میداند که معمولاً دارای مابه ازای خارجی و شخصی است و عادت کردن وابسته شدن به نیاز جسمی و فکری یا هر دو مبدل شده به نحوی که فرد برای به دست آوردن وسیلهی اعتیاد، به هر کاری تن میدهد. و چنانچه کنش و واکنش به فعل در بیاید، مشکلات جسمی و روانی رفتاری هر کدام به تنهایی یا به هم پدید میآید(آقا بخشی، 1378).
□ اعتیاد یعنی مصرف نابجا و مکرر سیگار که موجب وابستگی به آنها میشود. این وابستگی بدنی و روانی است، ترک مصرف مواد افیونی مشکلات و محرومیت های بدنی و روانی را در پی خواهد داشت ( از مقاله دکتر سید حسین فخر ).
□ اعتیاد عبارتست از وابستگی به عوامل یا موادی که تکرار مصرف آنها با کم و کیف مشخص و درمان معین از دیدگاه معتاد ضروری مینماید. ( از مقاله دکتر احمد حسنی ).
□ اعتیاد یک بیماری روانی، اجتماعی، اقتصادی است که بر اثر فعل و انفعال تدریجی بین بدن انسان و مواد شیمیائی تحت تأثیر یک سلسله شرایط و اوضاع و احوال خاص روانی، اقتصادی، اجتماعی و سنتی به وجود میآید. ( از تحقیق خانم دکتر ربابه شیخالاسلام )
□ از نظر فارماکولوژی اعتیاد عبارت است از حالت مقاومت اکتسابی که در نتیجه استعمال متمادی دارو در بدن حاصل میشود به قسمی که استعمال مکرر دارو موجب کاسته شدن اثرات تدریجی میگردد و پس از مدتی شخص میتواند مقادیر سمی دارو را در بدن بدون ناراحتی تحمل کند و در صورتی که دارو به بدن نرسد اختلالات جسمی و روانی موسوم به سندروم محرومیت بروز میکند. در سال 1950 سازمان جهانی بهداشت تعریف زیر را برای اعتیاد ارائه دادند:
□ اعتیاد داروئی حالتی است که در اثر مصرف دورهای یا مداوم یک ماده شیمیائی ( طبیعی یا مصنوعی ) که برای انسان یا جامعه مضر باشد ایجاد میگردد و ویژگیهای آن به قرار زیر است: 1- اشتیاق یا نیاز اجباری به استفاده مداوم آن ماده و ظهور رفتاری اجباری برای پیدا کردن آن به هر وسیله. 2- تمایل به افزودن به مقدار مصرف به مرور زمان. 3- پیدا شدن وابستگیهای جسمی و روانی براثر استفاده از آن ماده.
سازمان جهانی بهداشت برای استفاده مداوم یا دورهای مواد شیمیائی که برای فرد و جامعه مضر نبوده و نیز حالت ایجاد شده توسط آن خصوصیات بالا را نداشته باشد واژه عادت داروئی را در نظر گرفت. ولی به مرور زمان مشخص گردید که تعاریف خصوصاً برای عادت داروئی نارسا هستند و به همین دلیل در سال 1957 میلادی تعاریف توسط کمیته کارشناسان سازمان جهانی بهداشت مجدداً به این صورت تصحیح گردید که وابستگی روانی به یک دارو “بدون پدیده محرومیت” را عادت و وابستگی روانی و جسمی “همراه با پدیده محرومیت” را اعتیاد نامیدهاند. اما تعاریف فوق نیز با شروع مصرف داروهائی از قبیل ال . اس . دی و آمفتامینها نارسا شدند. چون مصرف آمفتامین برای گروهی موجب افزایش فعالیتهای روزانه میگشت و برای گروهی حمله جنون ایجاد میکرد به همین جهت در سال 1964 کمیته مزبور اصطلاح وابستگی داروئی را Drug Dependence برای هر دو حالت فوق انتخاب کرد و چنین استدلال نمود که یک بیمار ممکن است نسبت به داروی خاص وابستگی روانی پیدا کند، در حالی که بیمار دیگر نسبت به همین دارو، علاوه بر وابستگی روانی از لحاظ جسمانی نیز وابسته شود. کمیته مزبور وابستگی داروئی را حالتی ناشی از استعمال مکرر یک دارو به طور دورهای یا مداوم میداند، که خصوصیات آن بسته به ماده مورد استفاده متغیر است و به هیم دلیل ذکر شده است که نام شیمیائی مورد بحث در جلو عبارت “وابستگی داروئی” قید گردد. به هر حال با توجه به اینکه در کشور ما واژه اعتیاد از همه جهت قابل درک عموم میباشد در این سایت از کلمه اعتیاد بیشتر استفاده شده است. با توجه به تعاریف فوق در رابطه با اعتیاد مشخصاً در چند مقوله با یکدیگر شریکند و آن اینکه:
1- وابستگی شدید وجود دارد.
2- وابستگی جسمی و روانی است.
3- قطع این وابستگی مشکلاتی را به همراه دارد.
وابستگی به مواد(Substance dependence)
امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از وابستگی نام برده می شود، هر چند که میان مردم این بیماری به “اعتیاد” و خود بیمار به عنوان “معتاد” شناخته شده است. بر اساس آخرین جمع بندیهای علمی که در دهه هشتاد انجام گرفت “وابستگی” یک نشانگان بالینی است که در پی مصرف مواد علائمی در حالات رفتاری، شناختی و فیزیولوژیکی فرد مصرف کننده ظاهر می گردد میزان وابستگی کمی است و به درجات مختلفی می تواند وجود داشته باشد. شدت وابستگی با رفتارها متعاقب مصرف مواد، سنجیده می شود. بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد، قادر به قطع مصرف آن نیست و به طور اجباری و وسواس گونه به مصرف آن ادامه می دهد.
تفاوت عادت و اعتیاد
« عـادت » و « اعتــیاد » دو اصطلاح و عنوانی هستندکه در افکار عمومی به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته میشوند در صورتیـکه اختلاف کلی و اساسی با هم دارند .
« عادت » در اصل عبارتست از تطابق موجود زنده با محیط زیـست یا شرایـط جدید و بیسابقه که در انسان انواع مختلف وجود داشته و در کتاب « معمای عادت » طرح جدیـدی در مورد تعریف و تقسیمبندی آن ارئه گشته و « عادت » بر چهار گروه اصلی بشرح زیر تقسیم شدهاند:
اول - « عادت روحی » که عبارتست از تطابق روحی و معنوی با مسائل و موضوعات و کلیه پدیدههای جدید و بیسابقهایـکه با آنها انس و عادتی از پیش وجود نداشته تا آثار معنـوی حاد آنها از بین برود ؛ از قبیل خبر خوش یا ناخوش مهمی که در ابتدا انـسان را بشدت متأثـر نموده و تحت تأثیر خود قرار میـدهد ، مانند اثرات خبر فوت پدر یا مادر و نزدیکان مورد علاقه یا خبر موفقیت در کنکور ورودی دانشگاه و یا خبر اصابت جایـزه بزرگی در قرعهکشی و غیـره . به مرور زمان که خبر کهنه میـشود ( انسان ضـمن انس گرفتن به آن عادت کرده ) اثرات روانی آن از بین میرود .
دوم - « عادت عضوی » عبارتست از عادت دادن عضوی از اعضاء بدن بکار و فعالیت منظم و مداوم غیرارادی معینی که قبلاً از روی علم و آگاهی و دخالت شـعور و اراده انسان صورت میگرفته ولی پس از تمرین و تکرار کافی میتواند بطور خودبخودی و غیر ارادی و ناآگاه نیز انجام گیرد ، مانند عادت دادن انگشتان به حروف ماشین تایپ یا عادت دادن دستها و پاها بکارهای معینی مانند دوچرخه سواری و راننـدگی یا به هنرها و صنایع .
سوم - « عادت غریزی » عبارتست از عادت عضوی مشخصی که به اقتضـای فطری و ناآموخته از بدو حیات در اعضاء وسـلولها و نسوج معینی بوجود آمده و همان خـصوصیات عادت نامبرده دو فوق را داراست مانند کار قلب و کلیـهها و ریـهها و فعالیتهای درونی اعـضاء و نـسوج و سلولهای داخلی بدن که بطور غیر ارادی و منظم انجام میگیرد .
چهارم - « عـادت حیاتی » عبارتست از تـطابق بدن مـوجود زنده ( تطابق بیولوژیکی ) با شرایط جدید محیط زندگی بخصوص از نظر عوامل فیزیکی وشیمایی مانند تـطابق بدن با گرما و سرما ( عامل فیزیکی ) یا با رژیمهای غذائی و داروئی مختلف ( عامل شیـمیائی ) یـا با آب و هواهای مختلف ( عامل فیـزیکی و شیمیائی توأم ) .
در استعمال دارو بمدت دراز ( و هر نوع ترکیبات شیـمیائی مختلف در حد تحمل بدن ) نوعی تطابق بیـولوژیکی بوجود میآید که در صورت قطع استعمال آن دارو یا ماده شیمیائی معین و بخصوص ( مانند استعمال طولانی داروهای مسـکن یا خواب آور ) ممکنست اختلالات فیزیکی و شیمیائی و بدنبال آن اختلالات فیـزیولوژیکی و بیولوژیـکی محسوس و گاهی غیرقابل تحمل در شخص بوجود آید زیرا بدن در اثر عادت به آن دارو و تطابق با شرایـط مربوط بمصرف آن به یک اعتدال مجازی موقتی رسیـده که با حذف آن ، اعتدال بدن بر هم میخورد و شخص موقتاًتحت فشار خاصی قرار میگیرد زیرا بدن مستقیماً به آن دارو عادت کرده و خو گرفته است که ایـن امر در مورد سیگار بسیـار سخت و از تمام انواع عادات بیـولوژیکی یاحیاتی ( تطابق بیـولوژیکی ) دردناکتر و غیرقابل تحملتر است .
« اعتیـاد » عبارتست از تطابق بدن با هر دارو یا ماده شیمیائی خارجی غیرلازمی بمدت طولانی که یکی از انواع عادات حیاتی یا عادات بیولوژیـکی محسوب میگردد . استعمال مداوم و طولانی سیگار منجر به ایـجاد سختتریـن انواع عادات حیـاتی در بدن میشود که همان « اعتیـاد به سیگار » میـباشد .
تـریـاک یا تغییر « عـادت » عموماً سهلتر و سریعتر و بـدون عوارض سخت بوده و به مانند ترک اعتیاد با مـشکلات بزرگ روبرو نمیگردد ، در حالیکه « اعـتیاد » علاوه بر لطمات سنگین جانی و خـسارات مالی بسیـار و آماده کردن بـدن به انـواع بیـماریهای جسمی و روحی گوناگون ، از نظر تـرک و رهائی با مشکلات بزرگ و گاهی با زحمات و مشقات و سختـیها و نامـلایمات بیشتری همراه است ولی البته نباید فراموش کنیم که « ترک اعتــیاد غیر ممکن نیست » و چون عنوان « اعتــیاد » از طرفی اکثراً با « عادت »قابل اشتباه بوده و در تمام موارد نمیتواند مطابق با واقعیـت امر در استعمال طولانی داروهای مختلف و مواد ، صدق و تطابق نمایـد از اینروست که در سالهای اخیر از طرف محافل علمی و پزشکی تعاریف دیگری انتخاب گردیده که بیش از همه تعاریـف سازمان بهداشت جهانی کاملتر و جامعتر و مطمئنتر و نیز قابل استفاده در تمام جهات استعمال مداوم داروها ( اعم از مخدر و غیره ) بوده و آن انتخاب عنوان « وابستگی به دارو » است.
1-6 -1-2. پیشگیری چیست؟
لغت «پیشگیری» یعنی جلوگیری از وقوع یک اتفاق، از نظر بهداشتی، پیشگیری عبارت است از مداخله ای مثبت و اندیشمندانه برای مقابله با شرایط مضر قبل از اینکه منجر به اختلال یا ناتوانی شود.
هدف از پیشگیری اولیه پیشگیری از شروع اختلال است که منجر به کاهش میزان بروز (Incidence) ودرنتیجه،کاهش میزان شیوع (Prevalence) میگردد.
روشهای پیشگیری اولیه عبارتند از:
1- از بین بردن علل
2- کاهش عوامل مخاطره آمیز
3- افزایش مقاومت فرد
4- جلوگیری از سرایت بیماری
بر طبق نظر مرکز پیشگیری از سوء مصرف مواد (CSAP) یکی از سه مرکز تحت نظرمدیریت سرویسهای بهداشت روانی و سوءمصرف مواد (SAMSHA)، بخشی از خدمات بهداشت عمومی آمریکا، دپارتمان خدمات انسانی و بهداشتی، پیشگیری بعنوان مجموعه کوششهای ما برای تامین زندگی سالم و سازنده برای همه افراد گفته میشود.
پیشگیری سبکهای زندگی سازنده را ارتقاء و بهبود میبخشد که این سبکها مخالف سوء مصرف مواد است و ایجاد محیطهای اجتماعی را تشویق میکند که سبکهای زندگی عاری از مواد را تسهیل میکند. پیشگیری باعث جلوگیری از مشکلات مربوط به سوء مصرف مواد میشود.
پیشگیری موفق از تنباکو، الکل، و دیگر مواد به این معنی است که نوجوانان، زنان حامله و دیگر جمعیتهای در معرض خطر، الکل، تنباکو و دیگر مواد را مصرف نکنند. پیشگیری خطر مصرف مواد را کاهش میدهد و محیط ایمن را بوجود میآورد. پیشگیری موفق منجر به کاهش در مرگ و میرهای مربوط به ترافیک، خشونت. HIV/AIDS و دیگر بیماریهای مقاربتی جنسی (STDs)، تجاوز، حاملگی نوجوان، سوء رفتار با کودک، سرطان و بیماری قلبی، صدمات و تروما و دیگر مشکلات مربوط به سوء مصرف مواد میشود. پیشگیری فرآیند پویایی است که باید مرتبط با هر نسل باشد و استمرار پیدا کند.
1-6 -1-3. بهداشت روانی:
بهداشت روانی به مفهوم عام خود یعنی سلامت فکر و تعادل روانی و دارا بودن خصوصیات مثبت روانی و نیز راههای دستیابی به سلامت فکر و روح که تکامل فردی و اجتماعی انسانها با پرداختن به آن روشن میشود.
1-6 -2. تعاریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از علل سیگار کشیدن نمرهای است که فرد از پرسشنامهی علل سیگار کشیدن بدست میآید.
فصل دوم
2-1. موضع گیریهای نظری و یافتههای پژوهشی در خصوص اعتیاد به سیگار و سیگار
2-1-1. دیدگاههای مربوط به سوء مصرف مواد
دیدگاه پزشکی اولین دیدگاهی است که به اعتیاد به چشم یک اختلال نگریسته است(دیویسون و نیل[1]، 2001). تحقیقات مختلفی در زمینهی پایههای زیست شناختی اعتیاد انجام میگیرد. در سال 1974، آنکفالین یک پناپپتید درونزا با اثرات شبیه به تریاک شناسایی شد. این کشف به شناسایی سه طبقه از مواد درونزا در مغز از جمله اندروفینها و آنکفالینها منجر شد. اندروفینها در انتقال عصبی وقفه دادن درد، درگیر هستند. این مواد وقتی کسی از نظر جسمی آسیب میبیند آزاد شده و تا حدودی مسئول فقدان درد در ضمن تصادفات حاد هستند. اثرات اولیهی ترکیبات تریاک و شبه تریاک از طریق گیرندههای مواد افیونی اعمال میشود.(کاپلان، سادوک و گرب، 1994).
فرد مبتلا به اختلال وابسته به مواد افیونی ممکن است کاهش فعالیت با منشأ ژنتیکی در سیستم افیونی داشته باشد، این کاهش فعالیت ممکن است نتیجهی کمتر بودن تعداد یا حساسیت کمتر گیرندههای افیونی، آزاد شدن کمتر مواد افیونی درونزا یا غلظت بالای آنتاگونیستها فرضی مواد افیونی درونزا باشد(کاپلان، سادوک و گرب، 1994). یکی از پایههای نورولوژیکی مهم که واسطهی اثرات تقویت کنندگی سوء مصرف مواد است سیستم میان مغزی دوپامین[2] است که هستههای سلول آن در ناحیهی تگمنتال بطنی است. و مغز قدامی، خصوصاً هسته آکومبنس را عصب میدهد(گیلدر و همکاران، 1996). این راههای دوپامینی بخشی از سیستم پاداش فیزیولوژیکی را تشکیل میدهد که خاصیت بالا بردن فراوانی رفتارهای فعال کننده آن را دارد. این دیدگاه تبینهای بسیار جالبی در مورد وابستگی ، تحمل و درد دارو فراهم ساختهاند و همینطور تا حدودی زمینههای ژنتیک سوء مصرف مواد را آشکار ساختهاند.
نظریههای جامعه شناسی اعتیاد را یک مسئله اجتماعی تلقی کرده و سعی میکنند آنها را از این دید بررسی کرده و تحقیق کنند. بر اساس پژوهشهای انجام یافته معلوم شده است که وابستگی به مواد افیونی محدود به طبقات پایین اجتماعی- اقتصادی نیست، هر چند میزان بروز وابستگی در این گروه از طبقات اجتماعی- اقتصادی بالاتر است. انواعی از عوامل اجتماعی وابسته به فقر بشری احتمالاًدر وابستگی به مواد افیونی دخالت دارند. حدود 50 % مصرف کنندههای هروئین در شهرها کودکان تک والد یا والدین از هم جدا شده هستند و از خانوادههایی برآمدهاند که در آنها حداقل یک عضو مبتلا به اختلال وجود دارد(کاپلان، سادوک و گرب، 1994). خطر سوء مصرف دارو در جوامعی بالاست که به نوعی نسبت به مصرف دارو سهل انگار هستند. ممکن است در گروههای همتا، جوان برای مصرف دارو به منظور کسب شأن و قابلیت تحت فشار اجتماعی قرار گیرد. بعضی از پژوهشها، شواهدی نشان دادهاند مبنی بر این که مصرف دارو توسط افرادی را میتوان با توجه به مصرف مواد، توسط همتاهای او پیشبینی کرد(گیلدر و همکاران، 1996).
بین سوء مصرف دارو و شاخصهای محرومیت اجتماعی نظیر بیکاری و بیخانمانی رابطه وجود دارد(گیلدر و همکاران، 1996). از عوامل دیگری که در دیدگاههای اجتماعی مطرح است قابلیت وصول دارو توسط افراد میباشد. استفاده از داروهای نسخه شده که به راحتی از اکثر داروخانهها قابل وصول است. بعضی از داروها مثل نیکوتین که به راحتی قابل وصول است. سیگار هم که در اکثر کشورها از طریق قاچاق قابل وصول است دیدگاههای جامعه شناختی اطلاعات بسیار زیادی در زمینهی سوء مصرف مواد فراهم ساختهاند.
در مقالات روانتحلیلی، رفتار معتاد به سیگاربر حسب تثبیت لیبیدویی، با پیشرفت به سطوح پیش تناسلی، دهانی یا حتی سطح ابتداییتر رشد روانی- جنسی توصیف شده است. اکثر نظریهپردازان روانتحلیلی بیش از همه روی حالت دهانی تاکید کردهاند. نیاز به توضیح روابط سوء مصرف مواد، دفاع، کنترل تکانه، اختلالات عاطفی و مکانیسمهای انطباقی باعث شده تا روانتحلیلگران معاصر بیشتر بر روی ضابطهمندی روانشناسی ایگو تاکید کنند. غالباً تصور میشود آسیب دیدگی شدید ایگو با سوء مصرف دارو رابطه دارد و حاکی از آشفتگیهای عمیق مربوط به رشد میباشد. در نظریههای معاصر مسائل مربوط به رابطه بین ایگو و عواطف به عنوان یک ناحیه کلیدی موضوع اعتیاد مطرح شده است.
نظریه پردازان افراطی دیدگاه یادگیری سعی کردهاند که با الگوی محرک- پاسخ مسئله پیچیده اعتیاد را تبیین کنند ولی با توجه به ناکارآمدی این الگو، در درمان و پیشگیری از سوء مصرف مواد اکثر پژوهشگران به الگوی محرک- ارگانیسم- پاسخ روی آوردهاند و این الگو را در تبیین و درمان سوء مصرف مواد کارآمد و اثربخش یافتهاند(بندورا[3] ،1997؛ گزوپ، 1994).
در رویکرد یادگیری مشاهدهای بر عوامل زمینهساز شناختی، رفتاری و عاطفی تواماً توجه میشود و در این میان بر موضوعات کلیدی چون خویشتنداری [4] ، خوداثربخشی[5] و تغییرمحیط و رفتار تأکید میشود. پژوهشگران زیادی با استفاده از این رویکرد، طرحهای درمانی متنوعی را برای درمان اختلالات مختلف سوء مصرف مواد فراهم ساختهاند.
رویکرد شناختی- رفتاری نیز تقریباً مثل طرفداران نظریهی یادگیری مشاهدهای بر شناخت نگرش افراد، عواطف، هیجانات، رفتار و شیوههای مقابلهای معتادان تأکید دارد (گزوپ، 1994). از این دید افراد معتاد قبل از شروع مصرف دارو تا حدودی کمبود مهارتهای شناختی و رفتاری دارند که آسیب پذیری آنان را شدت میبخشد. غالباً به نظر میرسد که آنها توان مقابله با چالشهای روزمرهی زندگی را ندارند، احساسات ایشان بیثبات است و از افسردگی، اضطراب، مشکلات زندگی، بد خلقی و مواردی از این قبیل شکایت میکنند (گیلدر و همکاران، 1996). دیدگاههای شناختی- رفتاری از جمله آموزش مهارتهای مقابلهای و سبک حلمسئله کارآمدی خود را در پیشگیری از بروز و نیز پیشگیری از عود مجدد سوء مصرف مواد نشان دادهاند (گزوپ، 1994).
عوامل مخاطره آمیز
عوامل مخاطره آمیز مصرف مواد شامل عوامل فردی، عوامل بین فردی و محیطی و عوامل اجتماعی است.
عوامل مخاطره آمیز فردی
□ دوره نوجوانی و جوانی
□ استعداد ارثی
□ صفات شخصیتی:
● صفات ضد اجتماعی
● پرخاشگری
● اعتماد به نفس پایین
□ اختلالهای روانی:
● افسردگی اساسی
● فوبی
□ شرایط عاطفی
□ نگرش مثبت به مواد
□ موقعیتهای مخاطره آمیز:
● ترک تحصیل
● بی سرپرستی
□ تاثیر مثبت مواد بر فرد
در اینجا به شرح هر یک از عوامل فوق می پردازیم:
دوره نوجوانی و جوانی
طی دورة کودکی، فرد بشدت تحت تأثیر خانواده است اما بتدریج وبا افزایش سن ، نقش افراد خارج از خانواده بخصوص همبازیها و همکلاسها افزایش مییابد و از اهمیت خانواده کاسته میشود. این شرایط با افزایش سن فرد سیر فزاینده مییابد و طی دورة نوجوانی به اوج خود میرسد. دورة نوجوانی به خودی خود یکی از حادترین ادوار زندگی است؛ چرا که مخاطرهآمیزترین دوران زندگی از نظر شروع به مصرف مواد است. نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است. در این دوره، میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج میرسد و نوجوان برای اثبات بلوغ و فردیت خود ارزشهای خانواده را زیر سوال میبرد و سعی در ایجاد و تحلیل ارزشهای جدید خود دارد. مجموعهی این عوامل، علاوه بر حس کنجکاوی و نیاز به تحرک، تنوع و هیجان، فرد را مستعد مصرف مواد مینماید.
در این دوره فشار دوستان و همسالان ممکن است افکار و نوع تربیت خانوادگی او را تحتالشعاع قرار دهد . بسیاری از نوجوانان متعلق به خانوادههای عاری از سیگار ممکن است اولین تجربة استعمال مواد را از دوستان خود فراگیرند (لیاقت،1374) . علاوه براین شرایط ، طی دورة جوانی برای فرد نیازهای جدیدی بوجود میآید. بعنوان مثال نیاز به کسب هویت ازآن جمله است. چنانچه خانواده و جامعه شرایط لازم برای نیل به هویت فرد را فراهم آورند این نیاز بصورت مناسب برآورده میشود، درغیر اینصورت فرد برای نیل به هویت و ابراز وجود راههای انحرافی را برمیگزیند، ازجمله این راههای انحرافی عضویت در گروههای کجرو است، نوجوانی که خواهان تثبیت هویت خود بعنوان عضوی از گروه است با رغبت تام درهمهی فعالیتهای گروه شرکت میکند تا وفاداری خود را به گروه ثابت نماید. براساس همین شرایط درحدود 73 % از مددجویانی که بدلیل اعتیاد به کانون اصلاح و تربیت اهواز فرستاده شدهاند مصرف سیگار را از مدرسه و در سنین بین 14 - 12 سالگی آغاز کردهاند ( مرکز جرمشناسی ادارهی کل زندانهای استان خوزستان : 15 ).
چنانکه ذکر شد فرآیند هویتیابی جوان با مشکلاتی همراه است که به شرط آگاهی والدین و جوانان از این مشکلات، طی کردن این دوره تسهیل میشود. امّا در برخی خانوادهها آنقدر مشکل و درگیری وجود دارد که افراد درگیر فرآیند هویتیابی، به ناگزیر از راههای انحرافی به این مهم نایل میآیند. بدلیل این مشکلات، جوان در خانه امکان ابراز وجود نمییابد، درعین حال ابراز وجود برای او یک نیاز است. این موقعیت درکنار یک محیط جرم خیز که درآن استعمال سیگار نشانهای برای بلوغ و به اصطلاح ‹‹ کسی شدن ›› است، باعث میشود فرد بسوی کسانی سوق داده شود که امکانات ابراز وجود را در اختیار او قرار دهند. وقتی والدین با جوان برخوردی کودکانه دارند، سبب میشوند تا وی با انجام رفتارهای مربوط به بزرگسالان، نشان دهد که دیگر کودک نیست. دراین شرایط ممکن است فرد به سیگار، مصرف الکل یا سیگار روی آورد (کرباس، 1377).
ژنتیک
شواهد مختلفی از استعداد ارثی اعتیاد به الکل و مواد وجود دارد. تاثیر مستقیم عوامل ژنتیکی عمدتاً از طریق اثرات فارماکوکینتیک و فارکودینامیک مواد در بدن می باشد که تعیین کننده تاثیر ماده بر فرد است. برخی از عوامل مخاطره آمیز دیگر نیز تحت نفوذ عوامل ژنتیکی هستند مانند برخی اختلالهای شخصیتی و روانی و عملکرد نامناسب تحصیلی ناشی از اختلالهای یادگیری.
صفات شخصیتی
عوامل مختلف شخصیتی با مصرف مواد ارتباط دارند. از این میان، برخی از صفات بیشتر پیش بینی کننده احتمال اعتیاد هستند و به طور کلی فردی را تصویر می کنند که با ارزشها یا ساختارهای اجتماعی مانند خانواده، محیط آموزشی و مذهب پیوندی ندارد و یا از عهده انطباق، کنترل یا ابراز احساسهای دردناکی مثل احساس گناه، خشم و اضطراب بر نمی آید. این صفات عبارتند از: عدم پذیرش ارزشهای سنتی و رایج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نیاز شدید، احساس فقدان کنترل بر زندگی خود، اعتماد به نفس پایین، فقدان مهارت در برابر پیشنهادهای خلاف دیگران، فقدان مهارتهای اجتماعی و انطباقی. از آنجا که اولین مصرف مواد، معمولاً از محیطهای اجتماعی شروع می شود هر قدر فرد قدرت تصمیم گیری و مهارت ارتباطی بیشتری داشته باشد، بهتر می تواند در مقابل فشار همسالان مقاومت کند.
اختلالهای روانی
در حدود 70 درصد موارد، همراه با اعتیاد اختلالهای دیگر روانپزشکی نیز وجود دارد. شایع ترین تشخیصها عبارتند از: افسردگی اساسی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، فوبی، دیس تایمی، اختلال وسواسی- جبری، اختلال پانیک، مانیا، اسکیزوفرنی.
نگرش مثبت به مواد
افرادی که نگرشها و باورهای مثبت و یا خنثی به سیگار دارند، احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانی است که نگرشهای منفی دارند. این نگرشهای مثبت معمولاً عبارتند از: کسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمی و خستگی، کسب آرامش روانی، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد.
موقعیتهای مخاطره آمیز فردی
بعضی از نوجوانان و جوانان در موقعیتها یا شرایطی قرار دارند که آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار می دهد. مهمترین این موقعیتها عبارتند از: در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران کودکی و نوجوانی، ترک تحصیل، بی سرپرستی یا بی خانمانی، فرار از خانه، معلولیت جسمی، ابتلا به بیماریها یا دردهای مزمن. حوادثی مانند از دست دادن نزدیکان یا بلایای طبیعی ناگهانی نیز ممکن است منجر به واکنشهای حاد روانی شوند. در این حالت فرد برای کاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده می کند.
تاثیر مواد بر فرد
این متغیر وقتی وارد عمل می شود که ماده حداقل یک بار مصرف شده باشد. چگونگی تاثیر یک ماده بر فرد، تابع خواص ذاتی ماده مصرفی و تعامل آن با فرد و موقعیت فرد مصرف کننده است. تاثیر مواد بر فرد مصرف کننده، به میزان قابل توجهی، به مشخصات او بستگی دارد. این مشخصات عبارتند از: شرایط جسمی فرد، انتظار فرد از مواد، تجربیات قبلی تاثیر مواد و مواد دیگری که هم زمان مصرف شده اند. مواد مختلف نیز تاثیرهای متفاوتی بر وضعیت فیزیولوژیک و روانی فرد دارند، مثلاً: هروئین و کوکائین سرخوشی شدید، الکل آرامش و نیکوتین مختصری هشیاری و آرامش ایجاد می کند.