دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
جامعهشناسی، و انسانشناسی بر روی شماری از موضوعات آن صورت میگیرد که بسیاری از آنها را در این مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در این فصل توجه خود را معطوف به کاربرد اصلی زبان ، یعنی ارتباط ، خواهیم کرد. خواهیم دید ارتباط چه مشکلاتی برای کاربرد شناسی ایجاد میکند و دارای کدام ساخت است . در نهایت به برخی موضوعات ویژه در کاربردشناسی خواهیم پرداخت.
طرح مسئله
شاید رایجترین ویژگی تعامل انسان که به سختی آن را قابل ملاحظه میدانیم، این است که ما صحبت میکنیم. بعضی اوقات با اشخاص خاص، بعضی اوقات با هر کس که گوش میدهد، و در زمانی که کسی را برای گوش کردن نمیبابیم، با خودمان صحبت میکنیم. اگرچه زبان انسان، نقشهای بسیار متنوعی را ایفاء میکند- از بیدار کردن کسی در صبح زود با گفتن تا نامگذاری یک کشتی با گفتن ولی در اینجا به آن کاربردهای زبان خواهیم پرداخت که برای ارتباط انسان، ابزاری است. برای مثال، متکلمین ماهرزبان انگلیسی حقایقی از قبیل زیر را میدانند:
الف- برای سلام به کارمیرود.
ب- برای خداحافظی به کار میرود.
ج – گروه به طور صحیح میتواند توسط متکلم در یک موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بکار برود.
د – گروه به طور صحیح میتواند توسط متکلم در یک موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بکار برود.
ه - برای درخواست نمک به کار میرود.
و - برای پرسیدن سن شخصی به کار میرود.
ز - برای بیان اینکه باران میبارد، مورد استفاده قرار میگیرد.
ح - برای قول دادن مورد استفاده قرار میگیرد.
ما از این فهرست میتوانیم به شمهای از انواع گستردة کاربردهای احتمالی زبان دست یابیم، ولی قبل از مرور این کاربردهای گوناگون، نخست باید بین استفاده از زبان برای انجام دادن کاری، واستفاده از زبان در انجام کاری تمیز قایل شویم، بدون شک یک حقیقت بسیار مهم دربارة انسان این است که ما زبان را در اکثر افکارمان به کار میبریم. احتمال دارد که برخی از افکار راکه به آن میاندیشیم، و به ویژه افکار مجرد و انتزاعی را، اگر زبانی در دسترس نداشتیم، نمیتوانستیم به آنها بیاندیشیم. این حقیقت ممکن است برای حیات شناختی ما مهم باشد ، ولی برای مفهوم کاربرد شناختی کاربرد زبان ، یعنی استفاده از زبان برای انجام کارها، مهم نیست . وقتی توجه خود را بر اینکه مردم با استفاده از زبان می خواهند چه بکنند، معطوف میکنیم، در واقع توجه خود را معطوف به این میکنیم که شخص با کلمات درمواقع خاصی چه میمند ، در واقع بر نیات، مقاصد، تاورها ،و آرزوها یی که یک متکلم در صحبت کردن دارد، متمرکز میشویم .
صحبت کردن همواره بدون تلاش وامری عادی است، ولی کاربرد موفق زبان عملی فوقالعاده پیچیده است، همانطور که این موضوع را هرکس به عنوان فردی بزرگسال که سعی کرده است تا زبان دومی را یاد بگیرد، میداند. افزون بر این، کاربرد یک زبان بیش از دانستن آن وقادر به تولید وفهم جملات آن است. ارتباط همچنین امری اجتماعی است، که معمولاَ در درون بافت نسبتاَ به خوبی تعریف شدة موقعیت اجتماعی صورت میگیرد. در چنین بافتی ما به دیگران اتکا می کنیم تا در درک ما از اینکه آن موقعیت چیست، سهیم باشند. با مردمی که میشناسیم ، به فهمیدن مشترک متکی هستیم تا ارتباط تسهیل شود. ولی این فرایند ،چگونه فرآیندی است؟ ارتباط زبانی به آسانی حاصل میشود ولی مسلم است که به آسانی قابل توصیح نیست، هر نظریه ارتباط زبانی که شایستگی این عنوان را داشته باشد،باید سعی نماید تا به سؤالات زیر پاسخ دهد:
1- ارتباط زبانی (موفق) چیست؟ 2- ارتباط (موفق) چگونه صورت میگیرد؟ برای مثال ، فرض کنید که یک متکلم قصد د ارد تا به شنوندهای گزارشکند که جاده یخ زده است. چه چیزی متکلم را قادر میسازد تا بتواند این موضوع را به شنونده بگوید؟
( جای تعجب است که این سوالات در پیشینه هیچ رشته اصلی بطور جامع مورد بررسی قرار نگرفتهاند. زبانشناسی با توجه به ویژگی ساختاری زبان، سعی کرده است تا پدیدههای ارتباطی را در خارج از قلمرو اصلی آنها بداند. به همین منوال ، میتوان آن علایق فلسفی درباره معنی، صدق، وارجاع را بدون بررسی جزئیات امر ارتباط دنبال کرد. روانشناسی سنتی توجه خود را معطوف به پردازش جملهها میکند، اما علاقه زیادی به ویژگیهای پدیدههای ارتباطی ندارد. در نهایت، برخی جامعهشناسان و انسانشناسان شروع به بررسی گفتگوها و مکالمات کردهاند، با این وجود مسئله ماهیت خود ارتباط را نادیده گرفتهاند (یا فرض کردهاند که پاسخ آن را دادهاند) . بنابراین، چیزی که مورد نیاز است، رویکردی منسجم به پدیدة ارتباط است که در آن مسئله ماهیت ارتباط مرکز تحقیق و بررسی باشد.) فقط در سالهای اخیر شکل یک نظریة بسندة ارتباط شروع به شکلگیری کرده است،و.زمان و پژ وهش بیشتری مورد نیاز است تا مفصلاً آن را کشف کند.
(الگوی پیام ارتباط زبانی)
در چهل سال گذشته متداولترین و معروف ترین برداشت از ارتباط زبانی انسان، آن چیزی بوده که ما آن را الگوی پیام مینامیم . وقتی الگوی پیام به عنوان یک « فرستنده» و شنونده به عنوان یک گیرنده فر ض میشود، و مسیر کلامی – گوشی( یعنی موج صوتی) نیز کانال صحیح میباشد الگوی پیام در ارتباط انسانی در شکل 9ـ1 نشان داده شده و در (6 ) خلاصه شده است.
شکل 9ـ1 ( الگوی پیام ارتباط متکلم پیامی در مغزش دارد که میخواهد به شنونده انتقا ل دهد و بتابراین متکلم از برخی صورتهای زبان برای رمزگذاری پیام به منزلة معنای آن سود میجوید وآن را تولید میکند. شنونده با شنیدن صحبت، شروع به تشخیص اصوات، نحو و معنا میکند، و سپس با دانش ربای خود این معانی را به صورت یک پیام رمزگشایی شدة موفق تضنیف مینماید.
این الگو توجیهگر برخی ویژگیهای متداول گفتگو است: یعنی این الگو پیشبینی میکند زمانی ارتباط موفق است که شنونده همان پیامی را رمزگشایی شده با پیام رمزگذاری شده متفاوت باشد، ارتباط مختلف میشود. به همین منوال، این الگو، زبان را به منزلة پلیبین متکلم و شنونده میداند که اندیشههای « خصوصی» توسط اصوات « همگانی» منتقلش میشود، که در نتیجه این اصوات به عنوان وسیلهآی برای انتقال پیام مربوطه عمل میکند.
الگوی پیام گرچه دارای شمای جدیدی است، ولی حداقل به سه قرن قبل و به فیلسوف معروف جانلاک بر میگردد، که در سال 1691 چنین نوشت:
بنابراین، انسان به طور طبیعی دارای چنان اندامی شد که مناسب تولید اصوات باشد، که آنها را کلمه می نامیم. ولی این به تنهایی برای تولید زبان کافی نبود. چون طوطیان و برخی پرندگان دیگر را میتوان آموخت تا اصوات را به اندازة کافی قابل تشخیص ادا کنند، به هیچ وجه نمیتوان آن را زبان دانست.
پس، افزون بر اصوات صوتی، لازم آمد تا بتواند این اصوا را به مثابه علایمی از برداشت های داخلی به کار برد، و آنها را به منزلة نشانههایی برای ایده های ذهنی خود قرار دهد، تا بدین وسیله این ایدهها ر بتوان برای دیگران نمایاند و افکار اذهان انسانها بتواند از فردی به دیگری منتقل شود.
جهت راحتی و سود جامعه که بدون انتقال افکار نباشد، لازم شد که انسان برخی نشانه های خارجی قابل فهم وملموس را پیدا کند، که از طریق آن ایدههای غیر ملموس، که افکارشان آنها را میساخت، برای دیگران شناخته شود.
افزون بر این، بسیاری از گفته های معاصر وجود دارد که اساساً همین ایده را میرسانند:
متکلم: بنابه دلایلی که زبان شناختی نیست، پیامی را که مایل است به شنوندگانش منتقل سازد، بر میگزیند، یعنی افکاری را که میخواهد آنها دریافت کنند. یا دستوراتی را که میخواهد به آنها بدهد، با سئوالاتی که میخواهد از آنها بپرسد. این پیام به شکل نمایی آوایی از گفتهها به واسطة نظام قواعد زبانی، که متکلم مجهز به آن است، رمزگذاری می شود. پس این رمزگذاری تبدیل به سیگنالی برای اندامهای تولید گفتار متکلم میشود، و او گفتهای را بیان میکند که دارای صورت آوایی مناسب است، در عوض، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت میکند. اصوات گفتاری که این اندامهای تولید گفتار متکلم میشود، و او گفته ای را بیان میکند که دارای صورت آوایی مناسب است.
در عوض ، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت میکند. اصوات گفتاری که این اندامهای شنیداری را تحریک میکنند، تبدیل به سیگنال عصبی میشود که از آن یک نمای آوایی حاصی می شود که معادل با آن نمایی است که متکلم پیام خود را در آن رمزگذاری کرده است. این نمای آوایی، توسط نظام قواعد زبانی شنونده به صورت همان پیام که متکلم در اول برای انتقال انتخاب آوایی، توسط نظام قواعد زبا نی شنونده، همان نظام قواعد را برای رمزگشایی انتخاب میکند که متکلم برای رمزگذاری بر میگزیند، پس نمونه ای از ارتباط زبانی موفق ایجاد میشود. ( کانز 1966 ، صص 103-104 )
تردیدی وجود ندار که این الگو بسیاری از افراد علاقمند به پدیدة ارتباط در انسان را مجذوب و مسحور کرده است، و تا حدودی در زبان ما جایگیر شده است. برای مثال ، ردی (1979، صص 316-311 ) فهرستی از هشتاد استعاره را ارائه داده که براساس تصور زبان به منزلة مجرایی برای اندیشه ها می باشد. در زیر برخی از این استعارهها داده شدهاند.
(3)
بنا به اظهارات ردی ( 1979 ، ص 290 ) ایدههای اصلی که این استعارهها را میسازند عبارتند از:
1) زبان مانند یک مجرا عمل میکند ، یعنی افکار را از یک شخص به دیگری انتقال میدهند، 2)در نوشتن و صحبت کردن ، مردم افکار یا احساسات خود را به کلمه منتقل میکنند، 3) کلمات این انتقال را به واسطة داشتن افکار یا احساسات انجام میدهند و این افکار با احساسات را به دیگران منتقل می سازند، و 4) در گوش دادن یا خواندن، مردم افکار و احساسات را یک بار دیگر از کلمات استخراج میکنند.
اینها قیاسهای واضح ویژگیهای اصلی الگوی پیام است، و این نشان میدهد که صحبت ما راجع به زبان به جایی رسیده است که این برداشت از پدیدة ارتباط را منعکس می سازد.
فایل ورد 48 ص
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
جامعهشناسی، و انسانشناسی بر روی شماری از موضوعات آن صورت میگیرد که بسیاری از آنها را در این مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در این فصل توجه خود را معطوف به کاربرد اصلی زبان ، یعنی ارتباط ، خواهیم کرد. خواهیم دید ارتباط چه مشکلاتی برای کاربرد شناسی ایجاد میکند و دارای کدام ساخت است . در نهایت به برخی موضوعات ویژه در کاربردشناسی خواهیم پرداخت.
طرح مسئله
شاید رایجترین ویژگی تعامل انسان که به سختی آن را قابل ملاحظه میدانیم، این است که ما صحبت میکنیم. بعضی اوقات با اشخاص خاص، بعضی اوقات با هر کس که گوش میدهد، و در زمانی که کسی را برای گوش کردن نمیبابیم، با خودمان صحبت میکنیم. اگرچه زبان انسان، نقشهای بسیار متنوعی را ایفاء میکند- از بیدار کردن کسی در صبح زود با گفتن تا نامگذاری یک کشتی با گفتن ولی در اینجا به آن کاربردهای زبان خواهیم پرداخت که برای ارتباط انسان، ابزاری است. برای مثال، متکلمین ماهرزبان انگلیسی حقایقی از قبیل زیر را میدانند:
الف- برای سلام به کارمیرود.
ب- برای خداحافظی به کار میرود.
ج – گروه به طور صحیح میتواند توسط متکلم در یک موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بکار برود.
د – گروه به طور صحیح میتواند توسط متکلم در یک موقعیت خاص برای اشاره به میز خاصی بکار برود.
ه - برای درخواست نمک به کار میرود.
و - برای پرسیدن سن شخصی به کار میرود.
ز - برای بیان اینکه باران میبارد، مورد استفاده قرار میگیرد.
ح - برای قول دادن مورد استفاده قرار میگیرد.
ما از این فهرست میتوانیم به شمهای از انواع گستردة کاربردهای احتمالی زبان دست یابیم، ولی قبل از مرور این کاربردهای گوناگون، نخست باید بین استفاده از زبان برای انجام دادن کاری، واستفاده از زبان در انجام کاری تمیز قایل شویم، بدون شک یک حقیقت بسیار مهم دربارة انسان این است که ما زبان را در اکثر افکارمان به کار میبریم. احتمال دارد که برخی از افکار راکه به آن میاندیشیم، و به ویژه افکار مجرد و انتزاعی را، اگر زبانی در دسترس نداشتیم، نمیتوانستیم به آنها بیاندیشیم. این حقیقت ممکن است برای حیات شناختی ما مهم باشد ، ولی برای مفهوم کاربرد شناختی کاربرد زبان ، یعنی استفاده از زبان برای انجام کارها، مهم نیست . وقتی توجه خود را بر اینکه مردم با استفاده از زبان می خواهند چه بکنند، معطوف میکنیم، در واقع توجه خود را معطوف به این میکنیم که شخص با کلمات درمواقع خاصی چه میمند ، در واقع بر نیات، مقاصد، تاورها ،و آرزوها یی که یک متکلم در صحبت کردن دارد، متمرکز میشویم .
صحبت کردن همواره بدون تلاش وامری عادی است، ولی کاربرد موفق زبان عملی فوقالعاده پیچیده است، همانطور که این موضوع را هرکس به عنوان فردی بزرگسال که سعی کرده است تا زبان دومی را یاد بگیرد، میداند. افزون بر این، کاربرد یک زبان بیش از دانستن آن وقادر به تولید وفهم جملات آن است. ارتباط همچنین امری اجتماعی است، که معمولاَ در درون بافت نسبتاَ به خوبی تعریف شدة موقعیت اجتماعی صورت میگیرد. در چنین بافتی ما به دیگران اتکا می کنیم تا در درک ما از اینکه آن موقعیت چیست، سهیم باشند. با مردمی که میشناسیم ، به فهمیدن مشترک متکی هستیم تا ارتباط تسهیل شود. ولی این فرایند ،چگونه فرآیندی است؟ ارتباط زبانی به آسانی حاصل میشود ولی مسلم است که به آسانی قابل توصیح نیست، هر نظریه ارتباط زبانی که شایستگی این عنوان را داشته باشد،باید سعی نماید تا به سؤالات زیر پاسخ دهد:
1- ارتباط زبانی (موفق) چیست؟ 2- ارتباط (موفق) چگونه صورت میگیرد؟ برای مثال ، فرض کنید که یک متکلم قصد د ارد تا به شنوندهای گزارشکند که جاده یخ زده است. چه چیزی متکلم را قادر میسازد تا بتواند این موضوع را به شنونده بگوید؟
( جای تعجب است که این سوالات در پیشینه هیچ رشته اصلی بطور جامع مورد بررسی قرار نگرفتهاند. زبانشناسی با توجه به ویژگی ساختاری زبان، سعی کرده است تا پدیدههای ارتباطی را در خارج از قلمرو اصلی آنها بداند. به همین منوال ، میتوان آن علایق فلسفی درباره معنی، صدق، وارجاع را بدون بررسی جزئیات امر ارتباط دنبال کرد. روانشناسی سنتی توجه خود را معطوف به پردازش جملهها میکند، اما علاقه زیادی به ویژگیهای پدیدههای ارتباطی ندارد. در نهایت، برخی جامعهشناسان و انسانشناسان شروع به بررسی گفتگوها و مکالمات کردهاند، با این وجود مسئله ماهیت خود ارتباط را نادیده گرفتهاند (یا فرض کردهاند که پاسخ آن را دادهاند) . بنابراین، چیزی که مورد نیاز است، رویکردی منسجم به پدیدة ارتباط است که در آن مسئله ماهیت ارتباط مرکز تحقیق و بررسی باشد.) فقط در سالهای اخیر شکل یک نظریة بسندة ارتباط شروع به شکلگیری کرده است،و.زمان و پژ وهش بیشتری مورد نیاز است تا مفصلاً آن را کشف کند.
(الگوی پیام ارتباط زبانی)
در چهل سال گذشته متداولترین و معروف ترین برداشت از ارتباط زبانی انسان، آن چیزی بوده که ما آن را الگوی پیام مینامیم . وقتی الگوی پیام به عنوان یک « فرستنده» و شنونده به عنوان یک گیرنده فر ض میشود، و مسیر کلامی – گوشی( یعنی موج صوتی) نیز کانال صحیح میباشد الگوی پیام در ارتباط انسانی در شکل 9ـ1 نشان داده شده و در (6 ) خلاصه شده است.
شکل 9ـ1 ( الگوی پیام ارتباط متکلم پیامی در مغزش دارد که میخواهد به شنونده انتقا ل دهد و بتابراین متکلم از برخی صورتهای زبان برای رمزگذاری پیام به منزلة معنای آن سود میجوید وآن را تولید میکند. شنونده با شنیدن صحبت، شروع به تشخیص اصوات، نحو و معنا میکند، و سپس با دانش ربای خود این معانی را به صورت یک پیام رمزگشایی شدة موفق تضنیف مینماید.
این الگو توجیهگر برخی ویژگیهای متداول گفتگو است: یعنی این الگو پیشبینی میکند زمانی ارتباط موفق است که شنونده همان پیامی را رمزگشایی شده با پیام رمزگذاری شده متفاوت باشد، ارتباط مختلف میشود. به همین منوال، این الگو، زبان را به منزلة پلیبین متکلم و شنونده میداند که اندیشههای « خصوصی» توسط اصوات « همگانی» منتقلش میشود، که در نتیجه این اصوات به عنوان وسیلهآی برای انتقال پیام مربوطه عمل میکند.
الگوی پیام گرچه دارای شمای جدیدی است، ولی حداقل به سه قرن قبل و به فیلسوف معروف جانلاک بر میگردد، که در سال 1691 چنین نوشت:
بنابراین، انسان به طور طبیعی دارای چنان اندامی شد که مناسب تولید اصوات باشد، که آنها را کلمه می نامیم. ولی این به تنهایی برای تولید زبان کافی نبود. چون طوطیان و برخی پرندگان دیگر را میتوان آموخت تا اصوات را به اندازة کافی قابل تشخیص ادا کنند، به هیچ وجه نمیتوان آن را زبان دانست.
پس، افزون بر اصوات صوتی، لازم آمد تا بتواند این اصوا را به مثابه علایمی از برداشت های داخلی به کار برد، و آنها را به منزلة نشانههایی برای ایده های ذهنی خود قرار دهد، تا بدین وسیله این ایدهها ر بتوان برای دیگران نمایاند و افکار اذهان انسانها بتواند از فردی به دیگری منتقل شود.
جهت راحتی و سود جامعه که بدون انتقال افکار نباشد، لازم شد که انسان برخی نشانه های خارجی قابل فهم وملموس را پیدا کند، که از طریق آن ایدههای غیر ملموس، که افکارشان آنها را میساخت، برای دیگران شناخته شود.
افزون بر این، بسیاری از گفته های معاصر وجود دارد که اساساً همین ایده را میرسانند:
متکلم: بنابه دلایلی که زبان شناختی نیست، پیامی را که مایل است به شنوندگانش منتقل سازد، بر میگزیند، یعنی افکاری را که میخواهد آنها دریافت کنند. یا دستوراتی را که میخواهد به آنها بدهد، با سئوالاتی که میخواهد از آنها بپرسد. این پیام به شکل نمایی آوایی از گفتهها به واسطة نظام قواعد زبانی، که متکلم مجهز به آن است، رمزگذاری می شود. پس این رمزگذاری تبدیل به سیگنالی برای اندامهای تولید گفتار متکلم میشود، و او گفتهای را بیان میکند که دارای صورت آوایی مناسب است، در عوض، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت میکند. اصوات گفتاری که این اندامهای تولید گفتار متکلم میشود، و او گفته ای را بیان میکند که دارای صورت آوایی مناسب است.
در عوض ، اندامهای شنیداری شنونده این صورت آوایی را دریافت میکند. اصوات گفتاری که این اندامهای شنیداری را تحریک میکنند، تبدیل به سیگنال عصبی میشود که از آن یک نمای آوایی حاصی می شود که معادل با آن نمایی است که متکلم پیام خود را در آن رمزگذاری کرده است. این نمای آوایی، توسط نظام قواعد زبانی شنونده به صورت همان پیام که متکلم در اول برای انتقال انتخاب آوایی، توسط نظام قواعد زبا نی شنونده، همان نظام قواعد را برای رمزگشایی انتخاب میکند که متکلم برای رمزگذاری بر میگزیند، پس نمونه ای از ارتباط زبانی موفق ایجاد میشود. ( کانز 1966 ، صص 103-104 )
تردیدی وجود ندار که این الگو بسیاری از افراد علاقمند به پدیدة ارتباط در انسان را مجذوب و مسحور کرده است، و تا حدودی در زبان ما جایگیر شده است. برای مثال ، ردی (1979، صص 316-311 ) فهرستی از هشتاد استعاره را ارائه داده که براساس تصور زبان به منزلة مجرایی برای اندیشه ها می باشد. در زیر برخی از این استعارهها داده شدهاند.
(3)
بنا به اظهارات ردی ( 1979 ، ص 290 ) ایدههای اصلی که این استعارهها را میسازند عبارتند از:
1) زبان مانند یک مجرا عمل میکند ، یعنی افکار را از یک شخص به دیگری انتقال میدهند، 2)در نوشتن و صحبت کردن ، مردم افکار یا احساسات خود را به کلمه منتقل میکنند، 3) کلمات این انتقال را به واسطة داشتن افکار یا احساسات انجام میدهند و این افکار با احساسات را به دیگران منتقل می سازند، و 4) در گوش دادن یا خواندن، مردم افکار و احساسات را یک بار دیگر از کلمات استخراج میکنند.
اینها قیاسهای واضح ویژگیهای اصلی الگوی پیام است، و این نشان میدهد که صحبت ما راجع به زبان به جایی رسیده است که این برداشت از پدیدة ارتباط را منعکس می سازد.
فایل ورد 48 ص
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 52 |
جامعهشناسی، و انسانشناسی بر روی شماری از موضوعات آن صورت میگیرد که بسیاری از آنها را در این مورد بررسی قرار خواهیم داد.
در این فصل توجه خود را معطوف به کاربرد اصلی زبان ، یعنی ارتباط ، خواهیم کرد. خواهیم دید ارتباط چه مشکلاتی برای کاربرد شناسی ایجاد میکند و دارای کدام ساخت است . در نهایت به برخی موضوعات ویژه در کاربردشناسی خواهیم پرداخت
فهرست مطالب
مقدمه ۵
طرح مسئله ۶
(الگوی پیام ارتباط زبانی) ۹
مشکلات موجود در الگوی پیام ۱۳
۹-۲- رویکردی استنتاجی به پدیدة ارتباط ۱۹
فرض ها ۲۲
فرض زبان (LP ) ۲۲
فرض ارتباطی (CP) ۲۲
فرض تحت اللفضلی بودن (LP) ۲۲
فرض های محاوره ای (Con Ps) ۲۳
ارتباط مستقیم و تحت اللفضلی ۲۴
استراتژی مستقیم ۲۴
(گام اول) ۲۴
(گام دوم) ۲۵
(گام سوم) ۲۶
(گام چهارم) ۲۶
استراتژی تحت اللفضلی ۲۷
(گام پنجم) ۲۷
(گام ششم) ۲۷
ارتباط غیر تحت اللفضلی ۲۸
طنز، طعنه ۲۹
صنایع ادبی ۲۹
مجاز ۲۹
استعاره ۲۹
(گام ۵) ۲۹
(گام ۶) ۳۰
ارتباط غیر مستقیم ۳۱
(گام هفتم) ۳۲
(گام هشتم) ۳۲
نتیجه: نظریه های استنتاجی و الگوی پیام ۳۳
گفتمان و محاوره ۳۴
زبان و بافت ۳۵
ساخت محاوره به ترتیب زمان ۳۷
صحت گشایی ۳۷
۱- عادی و روزمره ۳۷
۲- غیررسمی ۳۸
۳- رسمی ۳۸
نوبت گیری ۳۸
پایان صحبت ۳۹
جملات اجرایی ۴۰
کنش های کلامی ۴۲
معنا، گفتار، و دلالت ۴۵
معنای متکلم ۴۵
گفته ۴۵
دلالت ۴۶
کمیت ۴۷
کیفیت ۴۷
ربط ۴۷
روش ۴۷
پیش فرض کاربرد شناختی ۴۸
انواع پیش فرض: ۴۸
مثال ۴۸
مثال ۴۹
مثال ۴۹
ارجاع متکلم ۵۰
ارجاع تحت اللفضلی مفرد ۵۰
ارجاع مفرد غیرتحت اللفضلی ۵۰
ارجاع مفرد غیرمستقیم ۵۱
نتیجه52