دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
تحقیق در مورد رمانتیسم
نام جنبش هنری که در اواخر سده هجده و اوایل سده نوزده میلادی شکل گرفت. رمانتیسم به قدری جلوه ها و نمودهای متنوعی دارد که ذکر یک توصیف واحد برای آن غیر ممکن است. اما موضع اصلی آن اعتقاد به ارزش تجربه شخصی و فردی است.
کلمه رمانتیک که از قرن 17 در انگلستان مورد تعبیرات شاعرانه به کار می رفت از سال 1676 وارد فرانسه نشد. مدت زیادی مترادف با Pittoresgeu خیال انگیز و Romanes (افسانه ای).
هنرمند رمانتیک ارزش های شهودی و غریزی را مورد کاوش قرار می دهد. هگل (فیلسوف بزرگ آلمانی در گفتاری در بازه زبیا شناسی) میگه، در هنر رمانتیک، خرم را ایده روزی ماده که این هنر مدعی بازنمایی آن است، تعیین میکند.
رمانتیسم عموما به عنوان آنتی تز کلاسیسم شناخته می شود و هر دو مفهوم نیز گاه به معنای کلی تشریح کثرتی که در گرایشان هنری هر عصری قابل تشخیص است به کار می شود. بر این اساس رامائل را می توان به عنوان هنرمند کلاسیک شناخت، در حالی که نقاش معاصر وی یعنی جیور جونه را هنرمندی رمانتیک با این وجود هر دو خواهان رمانتیسم و کلاسی سیسم از این نظر که به ایده های آرمانی بیش از ایده های واقعی اهمیت می دهند، وجه اشتراک دارند. قهرمان رمانتیک خود را به چالش با محیط خشن خو می اندازد و هیچ گاهی حتی اگر به اهدافش دست یابد، تن به مصالحه با آن نمی دهد چرا که در غیر این صورت دیگر رمانتیک نخواهد بود.
رمانتیسم بیشتر گرایش ذهنی راائه می دهد تا مجموعه ای از روش های سبک شناسانه و بیشتر با بیان ایده های مرتبط است که منشأ در قالب سخن دارد تا قالب بصری. از این رو رمانتیسم خود را با سهولت بیشتری در موسیقی و ادبیات بیان میکند تا هنرهای بصری. زیرا مفهوم لاینتاهی و تعالی، مفهوم نیروهایی که فراتر از مرز های خرد می روند ضرورتاً باید مبهم باشند. یعنی بیشتر ذهنی باشند تا محسوس. آن گونه که در نقاشی و مجسمه سازی مصداق دارد.
از سوی دیگر گرچه هیچ سبک و مکتب رمانتیکی در معماری وجود ندارد اما احیا مجدد یک گوتیک به ویژه در مراحل آغازین آن جنبه ای از رمانتیسم محسوب می شود.
هنرمندانی چون بلیک Blake و ترنر Turner در بریتانیا، دلاکروا و Delactoilx گریکولت Gericault در فرانسه کاپسر داوید فردریش friedrich و رانگه Runge در آلمان. جنبشی که این هنرمندان بخشی از آن بودند در واسط سده نوزده خاموش شد، ولی روح رمانتیسم در مفهوم وسیع تر آن به حیات خود ادامه می دهد و جلوه ای است از شورش علیه محافظه کاری، میانه روی و ریاکاری و تاکیدی است بر اولویت تخیل در تجربه هنری.
رمانتیسم که از اواخر قرن 18 (در انگلستان بوجود آمده بود بعداً به آلمان رفت و پس از مدیت در سال 1830 وارد فرانسه و اسپانیا و روسیه گردید و تا سال 1850 بر ادبیات اروپا حاکم بود. در اثنای تاسیس مکتب رمانتیک در فرانسه از طرفی آثار ریچاردسن و یانک و والتر اسکات و از طرف دیگر آثار گونه و شیلر و همچنین «کمدی الهی» اثر داشته و تورات و انجیل مورد توجه قرار گرفت و در عرصه ادبیات و فکر موثر واقع شد.
رمانتیسم فرانسه با آنکه نخست تحت تاثیر ادبیات بیگانه بود فاصله به صورت مکتب مشتکل و پر سر و صدایی در آمد و تاثیر آن به قدری بود که هنرمندانی از قبیل مارتین- آلفرد دووینی و الکساندر دو ماپدر و ویکتور گوو آلفره دو موسه و نسبت بود و ژرژسان را که اغلب از لحاظ روحیه و طرز فکر خیلی با هم فرق داشتند در میان طوفانی از هیجان به دنبال کشید.
به طوری که در اواخر دوره رمانتیسم، ادبیات انگلستان و آلمان نیز که دوره رو نقشان به سر آمده بود تحت تاثیر ادبیات فرانسه قرار داشتند.
و شگل: پیشوای رومانتیسم آلمان که کتابی به نام «دوره ادبیات نمایشی» نوشته معتقد است که ادبیات رمانتیک عبارت از «جمع اضداد» و آمیز انواع مختلف ادبی است این نویسنده در کتاب خودش چنین می گه: «ذوق رمانتیک پابند نزدیک مداوم امور بسیار متضاد است. در سبک رمانتیک طبیعیت و هنر، شعر و نثر، جدل و هزل، خاطره و پیشگویی، عقاید مبهم و احساسات زنده ، آنچه آسمانی است و آنچه زمینی است و بالاخره زندگی و مرگ در هم می آمیزد.»
برنامه رومانتیک های فرانسه برنامه مبارزه است و روش آنها بلکه منفی است به عقیده آنها دستور العمل هایی که در ادبیات رواج یافته مانع آزادی فکر و بیان شده است. از این رو رمانتیک ما همه قواعد و دستور های کلاسیک را در هم شکسته و دور انداخته اند؛ یعنی رمانتیسم همان طوری که ویکتور هوگو در نمایشنامه «ارنانی Hernani» می گوید، عبارت از «آزادی خواهی درهنر» است.
در سال 1830 که سال انقلاب ادبی است د راین سال «ویکتور هوگو» رمانتیسم را به عنوان مکتب آزادی هنر و شخصیت معرفی کرد. هنرمند رومانتیک برای خواهش ها و احتیاجات روحی خود اهمیت قائل است. و میگه آنچه به هنر مند الهام می بخشد معنی و مفهوم زندگی حساب می شد «عشق و علاقه» است و میگه این علاقه باید آزاد باشد ادبیات نباید قاعده ای باشد که عشق و علاقه را محدود سازد. ادبیات می تواند هر گوشه ای از زندگی را، چه زیبا و چه زشت، چه عالی و چه دانی موضوع گفتگو قار بده. شخصیت هنرمند رمانتیک به دنبال آزادی از قید قواعد روح، خود را بیان میکند. ولی این روش هنرمند رمانتیک را نباید دلیل خود ستایی او و فرار از بشریت دانست. آلفرد دو موسسه در سال 1842 میگه: «باید هذیان گفت!» آنچه باید بیان کرد هیجان شاعر و آنچه باید به دست آورد هیجان مردم.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 19 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
تحقیق در مورد زمینه های پیدایش عصر رضاشاه
فهرست مطالب :
الف) زمینه های پیدایش عصر رضا شاه 10-1
ب) چرا مشروطه موفق نشد 24-10
ج) منابع و ماخذ 25
زمینه های پیدایش عصر رضاشاه
عصر رضاشاه را در مجموع باید از مقاطع عجیب تاریخ معاصر ایران به شمار آورد. نه از بابت ویژگیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن عصر که از این بابت اتفاقاً عصر رضاشاه پیچیدگی خاصی ندارد؛ چرا که حکومت رضاشاه مصداق نظام استبدادی مطلقه بوده، با تمام خصوصیاتی که چنین نظامهایی از آن برخوردارند. تعجب و شگفتی عصر رضاشاه در آن است که آن دیکتاتوری نفس گیر و استبداد مطلقه پس از دو دهه تلاشهای پیگیر مبارزات مردم ایران برای آزادی، حاکمیت قانون و دموکراسی در ایران حاکم شد. شگفتی حاکمیت دیکتاتوری رضاشاه در آن است که دیکتاتوری سیاه وهولناک پس از دو دهه مبارزات مشروطه خواهی مردم ایران و یک انقلای سیاسی عظیم به نام مشروطه به وجود آمده بود؛ انقلابی که در آسیا از نخستین حرکتهای بزرگ سیاسی و اجتماعی بود که برضد استبداد و حاکمیت مطلقه نظامهای سلطنتی اتفاق افتاده بود.اینکه چه شد پس از آن همه مبارزات آزادیخواهانه و ضداستبدادی ایرانیان که از اوج و تبلور آن انقلاب مشروطه بود، سرانجام یک نظام استبدادی که بمراتب خشنتر و مستبدتر از قاجاریه بود در ایران حاکم شد از رمز و رازهای پیچیده تاریخ معاصر ایران است. چه شد که پس از آن همه مبارزات، جانفشانیها زجر و تحمل کشیدنها برای حکومت مشروطه و تحقق آزادی، نهایتاً یک نظام بمراتب خفقان آورتر از استبداد و خفقان قاجارها در کشور ظهور کرد، پرسشی است که پاسخ مشخصی به آن داده نشده است.
درواقع در تاریخ معاصر ایران، به قدرت رسیدن رضاشاه بیش از آنکه به مشروطه و تحولات پس از آن گره بخورد، به سیاستهای استعماری انگستان در ایران و طرح و توطئه های بریتانیای کبیر پیوند خورده است.
در همان مقطعی که میلیتاریزم رضاشاه برایران حکومت می کرد کمال آتاتورک در ترکیه، ژنرال فرانکو در اسپانیا و سالازار در پرتغال نیز برسرکار بودند، با همان خصوصیات و ویژگیهای سیاسی، اجتماعی واقتصادی حکومت رضاشاه. چنین نظامهایی متمرکز، سرکوبگر، متکی به فرد، پلیسی، ملی گرا، منضبط، دارای اقتصادهای کاملاً دولتی با حاکمیت مطلق بردولت بر فعالیتهای اقتصادی( اعم از صنعتی، معدنی، تجاری، واردات و صادرات و خدمات)، فاقد احزای و تشکلهای سیاسی و دارای یک حزب فراگیر حکومتی، فاقد آزادی بیان، مطبوعات، قلم و اجتماعات، تشکلهای صنفی و اتحادیه های کارگری مستقل از حکومت می باشند.
امواج نوگرای که از سالهای پایانی قرن نوزدهم به ایران وارد شده بود با خود فضایی تازه افکار و آرائی جدید و نگرشهایی مدرن را نسبت به حکومت، جامعه و انسان به همراه آورد. مفاهیمی که قبل ازبرروی کار آمدن رضاشاه در ایران بوجود آمده بود عبارت بودند از ایجاد پارلمان یا مجلس، وضع قانون اساسی، محدودساختن قدرت و اختیارات حکومت، بویژه شخص اول مملکت، تفکیک قوای مملکت( و درنتیجه شکسته شدن قدرت حکومت به سه حوزه مستقل)،محدود کردن اختیارات و قدرت حکام و فرمانروایان درچهارچوب قانون و درنتیجه کاهش اقتدار مطلق آنان، مسئولیت پذیری و پاسخگوبودن حکومت در قبال عملکرد و سیاستهایش در برابر ملت برای نخستین بار، ایجاد قوه قضائیه مدرن( مستقل از حکومت ومحاکم شرعی که روحانیون آن را اداره می کردند)، پیدایش نخستین تشکلهای صنفی- سیاسی، آزادی بیان، اندیشه، مطبوعات و اجتماعات و برابری درمقابل قانون و سرانجام صحبت از« حقوق نسوا» و حقوق« رنجبران». امواج نوگرایی و نوخواهی یکی پس از دیگری به پیکر جامعه ایران برخورد می کرد و درهر برخوردی بخشی از آراء و گفتمان سنتی سیاسی و اجتماعی فرو می ریخت و افکار و آراء تازه جای آن را می گرفت.در این میان دشمنان از روشنفکران، نویسندگان، روحانیون بیدار، تجار، رجال و درباریان فهیم و آگاه به ذکر مشکلات و مصائب جامعه پرداخته و به زعم خود انگشت روی اسباب و علل عقب ماندگی و درماندگی ایران گذاشته بودند. برخی نبود قانون و عدلیه را اسباب بدبختی و پریشانی مملکت ذکر می کردند؛ برخی استبداد و خودکامگی حکومت و حکام و رجال را پیشه بدبختیها می دانستند و عده ای دیگر فسا رجال قاجار را عامل تباهی ایران ارزیابی می کردند. بسیاری از علما و روحانیون ظلم و زیادت خواهی حکام را عامل مصیبت می دانستند. بعضی نبود امنیت و تجاوز حکومت به حقوق مردم را در نتیجه بی قانونی، عقب ماندگی تلقی می کردند و بعضی دیگر جهل و بی خبری ایرانیان از پیشرفتهای جهان مدرن و علوم و معارف جدید را مسبب همه دردها می دانستند. نقطه اشتراک در همه این آراء نیاز به تغییر، ضرورت اصلاحات و فکر ایجاد بنیانهای جدید بود. به نظر اصلاح طلبان یا به تعبیر درست تر، مشروطه خواهان،مجموعه حاکم به همراه ساختارهای سیاسی واجتماعی آن دیگر قابلیت پاسخگویی به مقتضیات و نیازهای آن روز جامعه ایران را نداشت. بدین ترتیب، نهضت یا انقلاب مشروطه برپا شد( 1285 ش). دهها انجمن قومی، صنفی، سیاسی و اجتماغی نخستین نطفه های تشکلهای مدرن سیاسی و اجتماعی را پایه گذاری کردند.« انجمن آذربایجان»،
« انجمن کرمانیها» و «انجمن ایرانیهای جنوب» نمونه هایی از انجمنهای قومی و منطقه ای بود.« انجمن زرتشتیان»،« انجمن یهودیان»،« انجمن ارامنه»، جزء انجمنهای مذهبی؛
« انجمن مستوفیان»، « انجمن طلاب» و« انجمن دباغان» نمونه هایی از انجمنهای صنفی؛و «ا نجمن آدمیت»،« انجمن اخوت»،« انجمن مخفی»،« انجمن غیبی» و« کمیته انقلاب» از انجمنهای سیاسی بود سی انجمن صرفاً در تهران و در سطح کشور مجموعاً پنجاه انجمن تشکیل شد.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
تحقیق در مورد ستارخان سردار ملی
در بین مردانی که برای دفاع از مشروطیت و حقوق ملت دست به شمشیر برده و آنرا پس از استبداد صغیر دو مرتبه بازگردانیدند، ستارخان سردار ملی مقام اول را دارد؛ بحق او قهرمان مشروطیت ایران است.
ستارخان پیش از مشروطیت از لوطیان تبریز بود. لوطیان تبریز از قدیم طبقه خاصی را تشکیل میدادند و اخلاق و عادات بخصوصی داشتند. با حکومت و مأمورین دولت همیشه مخالفت می نمودند؛ چنانکه در عصر شاه طهماسب صفوی عده ای از آنان در عصیان طغیان نمودند و به مجازات رسیدند. پس از بروز اختلاف بین متشرعه و شیخیه، لوطی ها نیز دو دسته شدند و به مخالفت همدیگر برخاستند. اعمال و رفتار آنان مورد توجه طبقات مردم بود. محمدامین خیابانی دیوانی به زبان ترکی درباره وقایع لوطی های تبریز سروده که در عهد نادرمیرزا مؤلف "تاریخ تبریز" با وصف چند دفعه چاپ کمیاب بوده است. ستارخان از لوطیان بومی نبود، بلکه اصل او از قراجه داغ و از ایل محمدخانلو بود. خود به شیخیه اعتقاد داشت و روزگاری در اطراف شهر به سر می برد. پنهانی به مشهد رفته و برگشته بود.
ستارخان پس از اعلام مشروطیت به شهر آمد و به اسب فروشی اشتغال ورزید و سپس جزو مجاهدین مسلح گردید. پس از بمباردمان مجلس، دعوت انجمن ایالتی آذربایجان را که خود را به دنیا جانشین مجلس بمباردمان شده معرفی می کرد، قبول کرد. در محله امیرخیز با قوای دولتی جنگ نمود. با وصف شکست مجاهدین و سست شدن آنها، وی استقامت به خرج داد و تسلیم نشد و محله امیرخیز را به تصرف قشون دولتی نداد. وقتی بر ایران گذشته است که مشروطیت فقط در محله امیرخیز تبریز وجود داشت و همه جای ایران در دست پادشاه مستبد بود.
ژنرال قونسول روس به وی بیرق روسیه داده و تضمین می کرد که اگر تسلیم شود از تعرض محمدعلی شاه مصون باشد، اما او قبول نکرد. آنقدر مقاومت کرد تا مجاهدین محلات دیگر به جنبش آمدند و قوای دولت را عقب راندند. این مقاومت به محمدعلی شاه معلوم ساخت که بلوای تبریز امری جدی است و ممکن است کار آن بلوا بالاتر گیرد و کار به جاهای باریکتر بکشد. این بود که عین الدوله را به محاصره تبریز فرستاد و از عشایر و خوانین نفر و اسلحه خواست. ستارخان بدواً اردوی ماکو را منهزم نمود و بعداً عین الدوله را عقب نشاند و بر تبریز مسلط شد. پس از آن، به زور از مردم اعانه خواست و مرتکب بعضی اشتباهات شد و مردم را ناراضی نمود. (موضوع اعانه جمع کردن ستارخان مربوط می شود به خبردار شدن انجمن تبریز از بمباردمان مجلس و احتمال کودتا بر علیه مشروطیت نوپا. نخستین اقدام انجمن پس از اطلاع بر این موضوع، پس از ارسال تلگرافها به سایر شهرها، در صدد اعزام نیروی مسلح به تهران درآمد. به دنبال این تصمیم دفتر اعانه ای برای تأمین هزینه این اردوکشی دایر گردید.)
پس از آنکه قشون روس وارد تبریز گردید، وی به شهبندری عثمانی (قونسولخانه) پناه برد و بالاخره به طهران رهسپار شد. در پایتخت مشروطه پذیرایی گرم و باشکوه از وی به عمل آمد. ستارخان با شاه و نایب السلطنه در یک کالسکه نشسته، با جلال تمام وارد شهر گشت و در باغ اتابک منزل گرفت.
دسته بندی | تربیت بدنی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
تحقیق در مورد سلسله زندیه
جانشین سلسله ای که نادرشاه افشار به آن ترتیب بوجود آورد و به آن ترتیب از میان رفت، سلسله ای بود که مؤسس و موجد آن، لرزاده ای شچاع و مردم دار از سرداران گمنام خود نادر بود و کریم خان زند نام داشت که چون از طایفه ” زند“ بود، سلسله ای را که بنیان گذاشت به این سبب ” زندیه“ نام گذاشتند.برای اینکه علل پیدایش سلسله ای را که بنیان گذاشت به این سبب “ زندیه“ نام گذاشت. برای اینکه علل پیدایش سلسله زندیه دانسته شود، لازمست ابتدا مختصری درباره اوضاع ایران پس از قتل نادر شاه افشار بررسی شود.
پس از قتل نادر، هر یک از سران سپاه او، در هر گوشه ای از مملکت که مختصر نفوذی داشتند، سر به شورش و اغتشاش برداشتند. قسمت شمالی ایران از کردستان تا افغانستان عرضه تاخت و تازه های علیقلی خان ” عادلشاه “ و ابراهیم خان (ابراهیم شاه ) و محمد حسن خان قاجار شد و در نواحی جنوبی و مرکزی، حکام و فرمانرویان ایلات بختیاری و زند راه استقلال میپیمودند و در چنان احوالی، شاهرخ شاه افشار نیز در خراسان حکومت داشت و در ظاهر، پادشاه افشار بود (1161 هجری قمری) و در همان زمان برولایات فارس فتحعلی خان افشار، بر اصفهان ابوالفتح خان بختیاری و بر همدان، محمد علی خان تکه او حکومت میکردند.
اولین قیام از طرف محمد حسن خان قاجار صورت گرفت باین ترتیب که در گرگان به جمع آوری سپاه مشغول شد و ایلات یموت (بفتح یاء) و ترکمنان را دور خود جمع کرد. سپس آزادخان افنان قیام کرد و او که از طرف ابراهیم شاه بر کردستان و همدان حکومت داشت، پس از شکست ابراهیم شاه از شاهرخ ، ابتدا شهر ” زور“ و بعد کرمانشاهان را به تصرف در آورد و در سال 1162 هجری قمری بر آذربایجان دست یافت و حتی شهر ” ارومیه “ یعنی رضائیه امروزی را به پایتختی برگزید و رسما خود را پادشاه ایران خواند !
بعد از اینکه شاهرخ توسط طرفداران میرزا سید محمد متولی دستگیر و کور شد، هر کدام از حکام وی نیز در شهرهای مهم مانند اصفهان و همدان به خودسری و تمرد پرداختند و حتی در شیراز نیز علیه فتحعلی خان افشار شورشی بوجود آمد که رهبر آن ” صالح بیک بیات “ بود و سرانجام نیز ” صالح بیک“ در اوایل سال 1136 هجری قمری به حکومت شیراز رسید و به این ترتیب با اطاعت بزرگان شیراز از صالح بیک بیات، شیراز از قلمرو حکومت افشاریه خارج شد.
مرکز توجه تمام مدعیان سلطنت پس از نادرشاه افشارشهر اصفهان بود که حکومت بلارقیب نماند و علیمردان خان بختیاری در تسخیر اصفهان بر آمد ولی از ابوالفتح خان شکست خورد و چون در تصرف اصفهان اصرار داشت از کریم خان زند که در آن زمان با 4 هزار سوار تیر انداز و شمشیر زن خود ، در سلطان آباد اراک اردو زده بود کمک خواست و کریمخان نیز دل به وعده های او بست و با برادرش صادق خان به کمک او رفت.
این بار حاکم اصفهان، در مقابل مهاجمین زند مغلوب شد و منتها، چون کریم خان در اوسیاست و شجاعتی سراغ کرده بود به پیشنهاد خان زند، اتحاد مثلثی از ابوالفتح خان بختیاری – کریم خان زند و علیمردان خان بختیاری تشکیل شد و چون هنوز مردم اصفهان را میل دل بجانب صفویان بود یکی از نوادگان دختری شاه سلطان حسین صفوی را که طفلی 8 ساله بنام ” ابو تراب میرزا “ بود با عنوان شاه اسمعیل سوم به سلطنت برداشتند و قرار شد ابوالفتح خان همچنان حاکم اصفهان باشد، کریم خان فرماندهی سپاه را بعهده بگیرد و علیمردان خان نایب السلطنه باشد و باین ترتیب از اجتماع این سه سردار که هریک در اندیشه نابودی دو تن دیگر و استقلال انفرادی بود، حکومتی تشکیل یافت که پایه و اساس استواری نداشت (1164 هجری قمری) زیرا ابوالفتح خان مستبد و مغرور، علیمردان خان بیرحم و تند خو و خشن و کریم خان، مردم دار و بردبار و ملایم و بسیار دور اندیش و احتیاط کار بود .
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 20 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
تحقیق در مورد سمبولیسم
سمبولیسم
Symbolisme
از سمبولیسم چه می دانیم؟ هزار چیز مبهم سمبولیسم پیوسته از فکلمه و انتقاد گریزان و ماهرانه خود را از تشریح و توصیف نجات می دهد. ورلن می گفت: سمبولیسم؟ نمی شناسم بعید نیست یک کلمه آلمانی باشد. زیرا ریشه های سمبولیسم را باید در رومانیستم آلمان در فلسفه هگل و شوپنها و در آثار ماقبل را خائلیان انگلیسی و سوین برن swinburne و بالاخره در سنن عرفانی قرن هجده و نوزدهم هم جستجو کرد. حال آنکه تولد آن به عنوان مکتب ادبی فرانسوی است.
تشویش پایان قرن
در حوالی 188 درنس جوان ادبی و هنری نوع یحالت روحی پیدا شد. که زائیده بی آرامی در برابر زندگی و بیزاری از تمدنی کهنه و فرسوده بود. اینان که خود را زندانی دنیای جدید و تبعیدی در دنیای خصمانه و افسونگری می دانستند قدم از چهارچوب خشک و بی روح شعر پارنانیس فراتر گذاشته و با حساسیت تازه ای هم بر ضد اشعار خشن پانابینی ههها و هم بر ضد قاطعیت فلسفه تحققی و ادبیات رئالیستی و ناکورالیستی عصیان کردند. از همه سو روح عصیان نمودار بود عصیان نسل جوان و یا قسمتی از این نسل که در اجتماع زندگی راحتی برای تخویش نمی یافت. این جوانان از همه روش های سیاسی و اجتماعی تو فکری و هنری که میراث گذشتگان بود منتفر بودند. نیروی نظامی، نظم اخلاقی هنر منظم و با قاعده رمان رئالیستی اینان به فلسفه تحققی همه این ها در نظرشان باطل و بی اعتبار بود. کلمه Decadent (منحط) نخست به صورت انتقاد به تمام کسانی که از پل ورلن پیروی می کردند اطلاق شد ولی با وجود این نفس تازه ای به شعر فرانسه دمید و آن چیزی را که سمبولیسم نامید وارد شعر شد.
در شکل گیری جریان انحطاط و نیز مکتب سمبولیسم دو کتاب که شاعران جوان را با پیشگاهان شعر نو آشنا ساخت دارای اهمیت خاصی است نخست شاعران نفرین شده اثر ورلن دیگری رمان وارونه اثر ژوریس کارل هویسانس.
کلمه سمبول: اصل کلمه سمبول Symbole (نهاد) سوم بولون symbolon یونانی است به معنی به هم چسباندن دو قطعه مجزا که از قبل سومبالو (می پی پیوندم) مشتق است و حاکی از چیزی است که به دو قسمت شده باشد. اما با گذشت زمان برداشت از کلمه سمبول پیچیده تر شده است از تعاریفی که قاموس فنی و انتقادی فلسفه اثر آندره لالاند از سمبول به دست داده است این تعریف قابل توجه است. هر نشانه محسوس که (با رابطهای طبیعی) چیزی غایب یا غیر قابل مشاهده را متذکر شود.
تلقی سمبولیست ها از کلمه سمبول را نیز می توان از این تعریف ژول لومتر استنتاج کرد. تطبیقی است که فقط جز دوم آن به ما داده شده است و گهگاهی از استعاره های پیاپی
هگل بحث مهمی در مورد سمبولیسم دارد. سمبول بنا به طبیعتش اساساً مبهم و چند پهلو انسان و اولین برخورد با یک سمبول از خود می پرسد که آیا این واقعاً سمبول است یا نه؟ بعد به فرض اینکه چنین باشد معانی مختلفی که سمبول می توائند داشته باشد آن معنی که حقیقت متعلق آن است کدام است. بنابراین اغلب رابطه بین نشانه و مدلول ممکن است بسیار دور باشد. سمبول دلالتی را ایجاد م یکند یا روشن می سازد. فعالیت سمبولیست نیز دوگانه است. رمز گشایی و ایجاد سمبول برخلاف استعاره انسان را به شناسائی یک معنی مخفی دعوت میکند و آن معنی مخفی می تواند یک چیز از دست رفته و یا ممنوعه باشد. بدین سان می توان نوعی توازن بین سیستم روایت به طور کلی و سیستم سمبولیک دید. سمبول «پوست ساغری» در اثری به همین نام از بالزاک نمونه بسیار روشنگری از این مسئله است. در برابر این تصور مادی سمبول به منزله فعالیت موثر در خواننده و سنت اروپایی تصور دیگری را که انتزاعی تر است قرار داده. گفته های پیچیده و ظاهراً متضاد فلسفه های احساساتی آلمانی و توجه رومانتیک ها به اشعار قرن 16 مقدمه تفکری است درباره زبان و رابطه آن با خداوند.
دسته بندی | علوم نظامی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
جلوگیری از تولید و تکثیر سلاحهای کشتار جمعی
جلوگیری از تولید و تکثیر سلاحهای کشتار جمعی همیشه یکی از اولویت های اساسی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا بوده است. از زمانی که جان کندی رئیس جمهور سابق آمریکا نسبت به مخاطرات افزایش قدرت های هسته ای در دنیا هشدار داد تا به امروز دولتمردان ایالات متحده اقدامات مختلفی را برای جلوگیری از تکثیر سلاح های مزبور انجام داده اند.
در زمینه جلوگیری از تولید و تکثیر سلاحهای کشتار جمعی از منظر دکترین بوش دولت ایالات متحده باید پیش از آن که دولتهای سرکش بتوانند این کشور را تهدید به استفاده از سلاحهای کشتار جمعی کنند یا عملاً از این سلاحها بر ضد آمکریکا استفاده کنند آنها را متوقف سازد. در پاسخ به این تهدیدات دولت آمریکا باید با حداکثر استفاده ممکن را از اتحادهایش با سایر کشورها بنماید. همچنین دولت آمریکا باید حداکثر بهره را از دوستی های تازه که با رقبای سابق خود به وجود آورده است ببرد. راههای تازه استفاده از نیروهای مسلح کشور،
1-سابقه فعالیتهای هسته ای ایران
سابقه فعالیت های هسته ای ایران به دوران پیش از انقلاب باز می گردد. در اوایل دهه 1970، ایران با این استدلال که بالاخره زمانی منابع نفتی کشور تمام خواهد شد برنامه تنوع منابع انرژی را در دستور کار خود قرار داد. در این راستا انرژی اتمی اولویت بسیار مهمی تلقی می شد. افزایش عواید نفتی در اوایل دهه 70 و درنتیجه افزایش امکان اجرای برنامه مزبور فیزیکی از دلایل این امر بود. در آغاز ایران تصمیم گرفت که حدود 23 راکتور اتمی را احداث کند. بدین ترتیب، برای عملی شدن این برنامه سازمان انرژی اتمی ایران تأسیس شد.
اما به دلیل نوپا بودن مطالعات و فعالیت های هسته ای در ایران، این کشور به ناچار از جنبه های مختلف مانند نظریات کارشناسی و حتی کارشناسان فنی، سوخت هسته ای و دیگر قطعات و لوازم مورد نیاز به خارجیان وابسته بود، بنابراین به کشورهای غربی شامل آلمان غربی. فرانسه و آمریکا روی آورد و قراردادهای متعددی را با آنها امضاء کرد. ازجمله در سال 1974 قراردادی بین سازمان انرژی اتمی ایران و کرافت و رک یونیون آلمان مبنی بر احداث دو نیروگاه اتمی در بوشهر به امضاء رسید و به دنبال آن، دولت های وقت ایران و آلمان گسترش همکاری اتمی صلح آمیز را در دسترو کار خود قرار دادند. همچنین در سال 1974 ایران 10 درصد از سهام کنسرسیوم اورودیف را خریداری کرد. این کنسرسیوم برای غنی سازی اورانیوم تشکیل شده بود. در همین سال فرانسه در تأمین یک مرکز تحقیقات هسته ای در اصفهان با ایران همکاری کرد و در سال 12976 نیز ایران در باره احداث راکتور هسته ای دیگری در اهواز با فرانسه به توافق رسید.
فهرست مطالب:
اهداف نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس بعد از 11 سپتامبر
مقدمه
گفتار 1: جلوگیری از تولید و تکثیر سلاحهای کشتار جمعی
سابقه فعالیتهای هسته ای ایران
اتهام علیه ایران
موضع جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با توسعه سلاحهای کشتار جمعی
سابقه فعالیتهای هسته ای عراق
سلاحهای پرتاب کننده عراق
گفتار 2: تقویت نیروهای نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس
تقویت نیروی زمینی ارتش آمریکا
تقویت نیروی هوایی ارتش آمریکا
تقویت نیروی دریایی ارتش آمریکا
ایجاد یک سیستم دفاع موشکی در منطقه
دسته بندی | علوم سیاسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
سیاست تصمیم گیری رهبران ایران
نظریه پردازان تصمیم گیری به فرایندهای داخلی یک کشور، و به ویژه افراد تصمیم گیرنده، توجه دارند. به عبارت دیگر، برای آنکه سیاست خارجی کشورها را بررسی کنیم باید از منظر کسانی که تصمیم می گیرند وگروههایی که در قالبهای سازمانی و بوروکراتیک عمل می کنند، به بحث و بررسی بپردازیم.
شاید بتوان ادعا کرد که پیچیده ترین مجموعه از نظریه پردازیها در رابطه با سیاست خارجی به فرد و ویژگیهای فردی مربوط می شود، و پیچیده ترین و مبهم ترین تحقیقات درباره این متغیر خاص انجام گرفته است.[1] در رابطه با نقش فرد در تصمیم گیری سیاست خارجی اشاره کرد.
متغیرهای بیرونی و خارجی یعنی ساختار نظام منطقه ای و بین المللی بر تصمیم گیریهای دست اندرکاران ایران در سیاست خارجی تأثیرگذار بوده اند و در واقع روابط خارجی به عنوان تداوم سیاست داخلی از عواملی چون ایدئولوژی و ذهنیت نخبگان سیاسی تأثیرپذیری بیشتری داشته است. به عبارت دیگر، در پویش رفتار خارجی جمهوری اسلامی محیط داخلی از اهمیت والاتری در مقایسه با متغیرهای خارجی برخوردار بوده است. و بسته به عقاید، ویژگی ها وشیوه اداره دستگاه دیپلماسی و رویکرد دولتمردان نسبت به تحولات نظام بین المللی تناوب بین آرمان گرایی و واقع گرایی صورت می پذیرفته است. به رغم تفاوت رویکرد رهبران آرمانگرا و واقع گرا در سیاست خارجی، هر دو گروه بر راهبرد عدم تعهد در گفتمان انقلابی و ایدئولوژیک نه شرقی، نه غربی تأکید دارند و آن را با ویژگی هایی چون، استقلال در سیاست خارجی اجتناب از ورود به اردوگاه شرق و غرب و بهبود روابط با کلیه کشورها به استثنای کشورهای نژادپرست و استکباری مورد پذیرش قرار می دهند. از نظر آنان راهبرد عدم تعهد جایگزینی مناسب برای ارتقای وجهه ملی واعتبار بین المللی ایران و برآوردکننده نیازهای ملی و بین المللی کشور بشمار می آید چرا که با ساختار حکومتی جمهوری اسلامی و نیز با ویژگیهای خاص تاریخی، جغرافیایی و اقتصادی ایران سنخیت دارد.[2]
دیدگاه جمهوری اسلامی ایران در رابطه با اسراییل
با پیروزی انقلاب اسلامی، دولت ایران از یک دولت دوست اسراییل به اصلی ترین دشمن اسراییل تبدیل شد و در جریان انقلاب شعار " الیوم ایران، غداً فلسطین" ( امروز ایران، فردا فلسطین ) مورد تأکید انقلابیون مسلمان ایران بود و در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز شعار " راه قدس از کربلا می گذرد" رایج شده بود.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصول 152 و 154 به حمایت از محرومین و جنبشهای آزادیبخش اشاره شده است و سعادت انسان در کل جامعه بشری را، آرمان انسان مسلمان دانسته و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مسلمانان جهان می داند.
امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که یک دهه رهبری آن را نیز به عهده داشتند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره حساسیت شدیدی نسبت به این موضوع نشان می دادند که بصورت موضوعی به چند محور اساسی از دیدگاههای ایشان درباره فلسطین و اسراییل اشاره می کنیم :
1-تفکیک مسأله یهود از صهیونیزم
2-دعوت مسلمین به اتحاد علیه اسراییل
3-اختصاص وجوهات شرعی به مجاهدان فلسطین
4-تیزبینی و دوراندیشی (نامگذاری آخرین جمعه ماه رمضان بعنوان روز قدس)
5-افشای مکرر شعار نیل تا فرات.
در تأثیرپذیری نیروهای مبارز فلسطینی از انقلاب اسلامی ایران می توان به نامه حییم هرزوگ رییس جمهور اسبق اسراییل به یهودیان آمریکایی معترض سیاستهای اسراییل در برخورد با فلسطین اشاره کرد که نوشته بود :
-سریع القلم، محمود، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، « بازبینی نظری و پارادایم ائتلاف، مرکز تحقیقات استراتژیک، 1379.ص 23.[1]
-دهشیری، محمدرضا، چرخه آرمان گرایی و واقع گرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه سیاست خارجی، سال پانزدهم، شماره 2، تابستان 1380، ص 373.[2]
دسته بندی | علوم سیاسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 9 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
سازمان سیا و جعل اسناد
مقدمه
جاسوسی و تجسس از ریشه عربی (جس) می باشد یعنی لمس کردن چیزی و به معنی تفحص و تفتیش تعریف شده است. جاسوس یعنی جستجو کننده خبر برای بدی شخصی که از ملکی به ملک دیگر خبر می دهد و جاسوسی یعنی خبرپرسی . در اصطلاح جاسوسی عبارت است از جمع آوری پنهانی و غیرقانونی اخبار و اطلاعات و ارائه آن به افراد غیر مجازو دشمن .
به عبارت ساده تر تحویل اسناد و اخبار یک سازمان یا یک کشور به کشور دیگر بدون مجوز که این عمل را بصورت پنهانی جاسوسی گویند. جاسوس کسی است که بصورت مخفیانه و غیرقانونی اطلاعات را تحصیل کند و یا برای بدست آوردن اطلاعات در مکانهای اشغال شده توسط نیروهای دشمن و به قصد ارائه به طرف مقابل تجسس نماید.
بی خبری تاریخ از موضوع جاسوسی تاریکی حاکم بر فعالیت های جاسوسی عدم توجه محققین و مورخین به جاسوسی ، محرمانه بودن فعالیت های جاسوسی ، فرعی بودن فعالیت های جاسوسی و بی فایده و کثیف بودن آن از نظر مورخین باعث عدم ثبت وقایع جاسوسی در تاریخ شده است.
جاسوسی همراه با پنهان کاری تسریع و هستی یافته است و به همراه نوع بشر.
متون بسیاری از کتابهای تاریخی بر باستانی بودن فعالیت های جاسوسی مهر تایید نهاده است مثل فرستادن روسای قبایل به سرزمین کنعان برای جاسوسی از سوی حضرت موسی (ع) .
لوئی چهاردهم از طریق زنانی که حقوق خوبی دریافت می کردند به محرمانه ترین اسرار کابینه دست می یافت. فردریک کبیر سفیران خود را بصورت جاسوسانه در آورد که برای کشف یک راز حتی به جیب پادشاهان دست می بردند وی سرانجام از طریق خیانت یک جاسوس دوجانبه در جنگ با اتریش شکست خورد.ناپلئون هم از جاسوسان ضربه خورد. سرهنگی بریتانیایی جاسوسی بود که به نقشه های ناپلئون پی برد و باعث شکست وی شد.
بعد از جنگ جهانی دوم که سال 1945 بود جنگ بزرگ دیگری رخ نداده است ولی جاسوسی تعطیل نشده و در جنگ سرد جاسوسی بیداد می کرد. همچنین در دوران اخیر که جاسوسان به قلمرو سیاست ، اقتصاد ، تکنولوژی و ... گام نهاده اند.
اگر از فردی بپرسیم که جاسوس چه چیز را به یاد شما می اندازد مطمئنا ناخودآگاه از سازمانهای بزرگ جاسوسی همچون سیا و موصاد نام می برد. در این مقاله ما هم قصد داریم به گوشه ای از دخالت های سازمان جاسوسی سیا در ایران و اندونزی و آمریکای لاتین و همچنین جعل اسناد در کاخ سفید و یک افسر سابق سازمان سیا نام ببریم .
ما سعی می کنیم درباره برنامه های مختلفی که سیا با سرویس های امنیتی محلی در آمریکای لاتین داشت سخن بگوییم و اضافه کنیم که این برنامه ها به چه طریقی با جوخه های مرگ شبه نظامی در کشورهای هدف ارتباط داشتند.
سخن ما مربوط به زمانی می شود که ریگان در ایالات متحده آمریکا به ریاست جمهوری انتخاب شد و سیاستهای خاصی را به اجرا گذاشت.
خالی از لطف نیست که بدانید در زمان ریگان جرج بوش ریاست سازمان جاسوسی سیا را بر عهده داشت.
فهرست مطالب
مقدمه
فیلیپ اگی در سازمان سیا
اسناد جعلی و ماموران سازمان سیا در ایران
سیا وقتل عام مردم اندونزی
سیا در کوبا
جعل اسناد در کاخ سفید
چگونگی بدست آوردن کتاب سفید توسط اگی
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 16 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
تحقیق در مورد سورئالیسم
سورئالیسم
بعد از پایان جنگ جهانی اول شیوه ای جدید به نام «وهمگری» یا سوئالیسم تکوین یافت و ابتدا بر علم ادبی حکمفرما شد و واژه سورئالیسم را ابتدا آپولینز شاعر فرانسوی در 1917 به معنی لغوی «واقعیت برتر» آن هم در تفسیر یکی از نمایشنامه های خود به کار برد و این مکتب هنرهای تجسمی را در بر می گرفت و هنرمندان جدا شده از نهضت دادارا گرد خود آورده و بنای این مکتب مهم و رویا و تداعی آزاد و صور مکتوم در ضمیر ناهشیار است. و یکی از اهداف هنرمند یا شاعر این است که نیروی خیالی خود را با عقل و ارائه بیرون آورد و از قید و بند اجتماعی آزاد کند. از هنرمندان این دوره آرپ، جورجو اکیریکو، ماکس ارنست، کله، ماسون خوان میروه، پیکاسو و از هنرمندانی که بعدها این مکتب روی آوردند ماگریت، سالودوردالی جاکومتی پیکرتراش، تانگی، شاگال.
خصوصیات برخی از هنرمندان سورئال
ماکس تخیلی بی بند و مرز را در نقاشی هایش به کار می برد.
جانسون نقش های برانگیخته از ضمیر ناهشیار خود را بدون عقل و منطق ترسیم میکند.
تانگی: منظره های سرح آمیز و غیر زمینی را با تصویر موجودات عجیب غریب از موادی خمیری در لایتنی می سازد.
دالی: دنیای متنوعی دارد و با تضنن هنری و لوده گری ها ذهن جهانیان را پر ساختند.
ماگریت بلژیکی: از فعال ترین این هنرمندان کارهای برجسته می کرده.
کیریکو: تصویر افراد یا کودکانی هویت ناپذیر و شبیه به آدمک های جامه پوشیده را همراه با اشیایی که گویی برجا سنگ شده در فضاهای قالبی و برش خورده معماری های هندی و راستبر جایگزین می سازد. سایه هایی یکپارچه و هراس انگیز هگ نور می آفریند و انسان احساس کابوس زدگی میکند و حضور اشباحث پلید و نامرئی را گمان می برد.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
تحقیق در مورد شورش
«شورش موتور کوچکی است که چنانچه به حرکت در آید قادر است موتور بزرگ انقلاب را به راه ندارد (رائول کاسترول:
1- به نقل از کتاب : شورش عوامل ، مراحل و زمینه ها (تهران – نشر دانشکده فرماده و ستاد سپاه ، بی تا) ص 6
شورش عبارت است از تلاشی که یک عنصر ناراضی به منظور سازمان دادن و تحریک مردم برای سرنگون کردن حکومت موجود از طریق توسل به زور به عمل می آورد.
2- توسعه و پرافند داخلی (تهران نشر دانشکده فرمانده و ستاد سپاه، بی تا) ص 15
«شورش عبارت است از سازمان دادن و کنترل مردم بوسیله ترغیب یا تهدید ی هر دو ، و تشکیل یک شبکه حکومت و یا حداقل ارائه یک سیاسی جدید ، و بیرون نمودن تدریجی مردم و درنهایت انهدام یا مسلط شدن بر نیروهای مسلح و بالاخره در دست گرفتن حکومت»
3- شورش ، عوامل مراحل و زمینه ها ، ص 7
4- پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی نظام دست نشانده آمریکا ریال و تا قبل از تشکیل نهادهای حکومتی جدید گروههای سیاسی فعال در مناطق کردنشین ایران تکه بیشتر رزهبران و کادرهای اصلی آنها ، پس از پیروزی انقلاب از کشورهای اروپایی به ایران آمده بودند ؛ با جذب مردم و مسلح نمودن آنها ، اقدام به توسعه تشکیلات سیاسی نظامی خود می نماید و خواستار ایجاد و حکومت خود مختار در مناطق کردنشین ایران می گردند. این گروه ها که از جانب حکومتهای خارجی به ویژه اتحاد جماهیر شوروی ، فرانسه و صراق حمایت می شدند ؛ با سو استفاده از حسن نیت رهبران انقلابی ایران ، در خل مناقشه از طریق تفاهم ، موفق می شدند. بیست نوار نیروی مسلح شورشی را بسیج نمایند و دامنه شورش را به مناطق وسیعی از استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه بکشانند و به پادگانها و مراکز نظامی – انتظامی حمله نمایند و مردم مسلمان کرد را که مخالف ایرتولوژی سوسیالیستی – کمونیستی آنها بودند وادار به مهاجرت نمایند. پس از اینکه بر رهبران ایران ثابت گردید که گروه های شورشی خواستار مصالحه و تفاهم نیستند و در سوای کسب خود مختاری ، درصد تجربه به بخشی از خاک میهن اسلامی ایران می باشند ، تصمیم گرفتند ، گروههای شورشی را سرکوب نمایند و بدین ترتیب جنگ ضد شورشگری در کردستان ایران آغاز می شود. اما محور اصلی این تحقیق بررسی روند تمرکز و هماهنگی در جنگ ضد شورشگری کردستان ایران و مطلوب بودن یا نبودن آن می باشد ، لذا با در نظر گفتن همین شاخص و با توجه به مهمترین تصمیمات اخذ شده برای ایجاد تمرکز و هماهنگی بین دستگاههای کشوری و سازمانهای نظامی آن را به سه مقطع اتصلی تقسیم می کنیم . در مقطع اول ،هیچگونه تمرکز و هماهنگی رسمی بین دستگاهها و سازمانها با یکدیگر وجود ندارد در مقطع دوم ،با ثصویب شورای امنیت کشور ، و تایید رئیس جمهور، شورای تامین ویژه غرب کشور (شتو) برا ی ایجاد تمرکز و هماهنگی فیما بین دستگاهها و سازمانهای فعال در جنگ ضد شورشگری کردستان ایران بوجود می آید و در مقطع سوم به منظور کامل تر شدن سیستم ایجاد شده ، شورایعالی امنیت ملی ،اقدام تعیین سیاسیتهای اصولی نظام و چگونگی ایجاد تمرکز و هماهنگی در امور منطقه می نماید که تا حال حاضر ادامه می یابد.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 595 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 49 |
تحقیق در مورد شاه در آخرین روزها
از آغاز دهه ۱۳۴۰شمسی، رژیم پهلوی احساس میکرد که همه موانع و مشکلات را پشت سر گذاشته و اکنون هنگام آن فرا رسیده است که برای تحکیم رژیم و بقای آن دست به اقداماتی بزند. طرح مسئله انقلاب سفید و به ویژه اصلاحات ارضی با طراحی آمریکاییان و توصیه آنان بدین منظور به میان آمد. در آن ایام تب انقلابهای دهقانی در برخی از کشورها داغ بود. شاه و حاکمان آمریکا بر این باور بودند که با شعارهای انقلاب سفید و اصلاحات ارضی، نه تنها بسیاری از گروههای اپوزیسیون و روشنفکران را خلع سلاح میکنند، بلکه طبقه دهقان را نیز جذب حاکمیت میکنند.
اما اوضاع بدان گونه پیش نرفت. بسیاری از علمای دینی و مهمترین آنها، امام خمینی، با توجه به وقایعی چون لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و دیگر حوادث دوره پهلوی اول و دوم، و مشاهده دست آمریکا در جریان امور، مبارزه با رژیم را آغاز کردند. مخالفان سیاسی هم اگرچه به انفعال افتاده بوده اما اگر زمینه مناسب و بیخطری مییافتند از آن بهرهبرداری میکردند. شاه برای اجرای اصلاحات ارضی، فئودالهای مناطق مختلف کشور را به تهران احضار میکرد تا آنان را مطمئن سازد که زیانهای آنها به گونهای جبران خواهد شد و با تطمیع یا تهدید از واکنش آنان جلوگیری خواهد کرد.
یکی از مناطقی که سابقه مبارزات خونینی با سلسله پهلوی داشت، منطقه کهگیلویه و بویراحمد بود. در زمستان سال ۱۳۴۱شاه تعدادی از خوانین آن منطقه را به تهران احضار کرد تا از واکنش آنها در برابر انقلاب سفید جلوگیری کند. بدین منظور عبدالله خان ضرغامپور و ناصرخان طاهری، رهبران ایل بویراحمد علیا و سفلی به تهران فراخوانده شدند. اما آنان در تهران دریافتند که جریانهای ملی و مذهبی مهمی با برنامههای رژیم مخالفند و با این آگاهی، دلگرم و امیدوار شدند که به منطقه برگردند و مبارزه را آغاز کنند. آنان به منطقه بازگشتند اما سیر تحولات اجتماعی، وضعیت جامعه را متفاوت از دهههای پیش ساخته بود، از جمله اینکه مشروطیت سیاسی خوانین در میان ایلات کاهش یافته بود و زمینه مبارزات عشایری سنتی چندان فراهم نبود. به هر حال خوانین با تأکید بر اینکه این مبارزه جنبه ملی داشته و از پشتیبانی علما برخوردار است، توانستند زمینه نسبتاَ مناسبی برای مبارزه فراهم کنند.
بدین ترتیب، اواخر سال 1341 و سه ماه اول سال ۱۳۴۲، ایام آخرین مبارزه عشایر کهگیلویه و بویراحمد با رژیم پهلوی بود که با سرکوب خشن و خونین عشایر به پایان آمد. شرح آن مبارزات بیرون از حوصله این نوشته است اما نکته قابل تأمل در رخدادهای آن منطقه درآن ایام این است که مهمترین و کوبنده ترین و در عین حال خونینترین بخش آن مبارزه را طایفه ” جلیل“ از ایل بویراحمد صورت داده بود. این طایفه از نظر جایگاه اجتماعی و موقعیت طبقاتی، به عنوان ” رعیت“ شناخته میشدند و بنابر قاعده میبایست به وعدههای رژیم مبنی بر دستیابی به زمین دل میبستند، اما مشاهده میشود که رئیس آن طایفه، ملا غلامحسین سیاهپور، هنگامی که پی برد علمای دین با برنامههای رژیم مخالفاند، آشکارا اعلام داشت که از همراهی با خوانین در مبارزه با رژیم میپرهیزد، اما به دستور علما مبارزه را برخود واجب میداند. بدین گونه بود که او به طور مستقل به مبارزه برخاست و حماسه گجستان را آفرید. نبرد گجستان در روز آخر فروردین و اول اردیبهشت 1342 میان مبارزان عشایر و نظامیان رژیم به وقوع پیوست. در این نبرد قوای دولتی با برجای گذاشتن دهها کشته و زخمی متحمل شکست سنگینی گردیدند. سپهبد بهرام آریانا فرمانده عملیات جنوب اعتراف کرد که واقعه گجستان « نه تنها تطبیق عملیات را مختل و غیرممکن کرد بلکه باعث بحران بزرگی در عملیات نبرد گردید.»
دسته بندی | علوم سیاسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
تحقیق در مورد سیاست در اسلام
اهمیت اسلام سیاسى پس از انقلاب بزرگ اسلامى ایران بیش تر نمایان شد و این در حالى بودکه جهان اسلام, ایدئولوژى هاى معاصر هم چون ملى گرایى, لیبرالیسم غرب و سوسیالیسم نظامى و یا مارکسیسم سنتى را تجربه کرده بود
اما این بار انقلاب اسلامى ایران((اسلام انقلابى)) را عرضه کرد, یعنى چیزى که مسلمانان را توان مى داد تا در پرتو آن,آزادى خویش را به دست آورند و در مقابل استعمار, صهیونیسم, سرمایه دارى و نژاد پرستى ایستادگى کنند.
رهبرى امام خمینى عنصرى ارزشمند در موفقیت انقلاب اسلامى ایران بود, چرا که امام اراده اى آهنین داشت و عجز و سازش را نمى شناخت, موضع وى قاطع بود وسازش و یا ره حل میانه را نمى پذیرفت. ایشان از همان آغاز صاحب اندیشه بود و در سیاست ـ که دانش فقه است ـ و نیز اصول سیاست ـ که آن هم در میران کهن ما علم اصول فقه است ـ تالیفاتى داشت و این دانش(اصول فقه) بر تدریس ایشان در حوزه علمیه قم و نیز بر تالیفات وى ـ که بیش تر خطى است و هنوز منتشر نشده است ـ به صور عنصرى غالب در آمده بود. با این که استاد فلسفه و کلام بود ولى هیچ گاه تفکر نظرى از کلام و فلسفه یا گرایش هاى صوفیانه بر اندیشه وى چیرگى نیافت. امام مرد عمل بود تا یک نظریه پرداز صرف, وى فقیهى مبارز بود و از اوضاع جارى مسلمانان کاملا آگاهى داشت. شیوه انقلابى امام هم چون شیوه ابو الاعلى مودودى و شهید سید قطب یک شیوه کاملا بنیادى و انقلابى است. وى اعتقاد داشت اوضاع جوامع اسلامى فقط در صورتى تغییر مى یابد که نظام هاى کنونى حاکم بر دولت هاى اسلامى تغییر یابند,و سلطه سیاسى حاکم بر آن ها متحول گردد, و ما دیدیم که این امر با سقوط شاه در ایران تحقق یافت.امام در زمان شاه ادامه هر حکومت هر چند بر پایه قانون اساسى یا مجلس و یا حکومت ملى در سایه سلطه را نپذیرفت.
این درست همان شیوه اى است که سید جمال الدین اسد آبادى معتقد بود طبق آن مى باید, نظام هاى پادشاهان و سلاطین در جهان اسلام دگرگون شود و دست عاملان استعمار و چپاولگران ثروت هاى مردم قطع گردد.
امام خمینى (ره) هم کتاب خود را با این آیه انتشار دادند که:
((ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها و جعلوا اعزه اهلها اذله,1 پادشاهان چون به قریه اى درآیند تباهش مى کنند و عزیزانش را ذلیل مى سازند.)) فقیه کسى است که در مقابل زمامدار ستمگر مى ایستد, و در برابر سلطه و سرکشى ایستادگى مى کند و در بیدارى مردم مى کوشد و نیز انقلاب را رهبرى مى نماید, پس نهایتا علماء دژ مردم و خود ,وارثان پیامبرانند و بزرگ ترین گواه نزد خداوند نیز سخن حقى است که در مقابل حاکى ستمگر گفته شود و این فقها هستند که با ولایتى که دارند, قیام مى کنند و بعد از تحمل زندان و شکنجه تا مرز شهادت پیش مى روند تاخداى خود را ملاقات مى کنند. آنان هم چون علماى دربارى در پى جاه و مقام نیستند و دل به دنیا نمى بندند.
کتاب حکومت اسلامى یا ((ولایت فقیه))امام نیز در چهار چوب همین میراث سیاسى اسلامى معاصر قرار دارد. این کتاب,سرلوحه جنبش اسلامى در ایران قرار گرفت و حاوى سلسله درس هاى فقهى است که مرجع بزرگ شیعه حضرت امام خمینى آن را براى طلاب حوزه نجف ایراد فرمودند.این کتاب هم چون کتاب ابن قیم,((اصلاح الراعى و الرعیه))و دیگر کتاب هاى فقهى اسلامى است که از تشکیلات دولتى دراسلام سخن مى گوید.هم چنین کتاب(الاحکام السلطانیه) از ماوردى و نیز ابن یعلى یا ((ادب الدین و الدنیا))از ماوردى. اما کتاب امام خمینى تمایز خاصى نسبت به این ها دارد,چون بر نقش فقیه در انقلاب اسلامى و ضرورت برپایى حکومت اسلامى و تاسیس دولت اسلامى در رویارویى با استعمار و صهیونیست تاکید مى ورزد. بنابراین امام خمینى یک فقیه احیاگر و در پى اصلاح جامعه از رهگذر انقلاب اسلامى بود. او یک فقیه معمولى نبود که سعى در اصلاح جامعه از رهگذر نظام حاکم داشته باشد.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
تحقیق در مورد صفویان
تبریز اول
« ایران از سال ( 850 هـ.ق) سال مرگ شاهرخ تیموری، عملا به دو بخش مهم شرقی و غربی تقسیم شد . در بخش شرقی بازماندگان تیمور، به خصوص از سال (875 هـ.ق) به بعد سلطان حسین بایقرا (حک 911 -875 هـ) حکومت می راند و بخش غربی آن نیز به دست ترکمنان (قراقویونلوها و آق قویونلو) اداره می شد.
هرات و تبریز دو تختگاه مطرح شرق و غرب ایران بود. در زمانی که ترکمنان و تیموریان از سال (875 هـ.ق) به بعد با مسالمت می زیستند دیگر شرق و غرب ایران هم به استحکام و تثبیت اساس قدرت خود پرداختند.[1]»
« پس از مرگ یعغوب بیگ در سال 895 هـ.ق (1490م) آشفتگی و منازعات چندی بر سر جانشینی او بر پا شد که برای مدتی خطری عظیم تر از ماشین جنگی عثمانی در غرب آناتولی پدید آورد. اشتیاق همگان برای رهائی از اوضاع نابسامان و آشفته صحنه را برای ورود یک منجی آماده کرد» در گیلان نوه نوجوان اوزون حسن آق قویونلو، اسماعیل، نیروهای قزلباش (در لغت به معنی کلاه قرمزها) را به گرد خود جمع آورده بود، تا انتقام خون پدر را که بدست نیروهای شیروانشاه آق قویونلو کشته شده بود، بازپس ستاند. او که از شاهزادگان شیعه مذهب منطقه گیلان بود، خود را منسوب به شیخ صفی الدین اردبیلی بنیانگذار فرقه صوفیان اردبیلی می دانست که تا اواسط قرن نهم هجری از ثروت و قدرت
فراوانی برخوردار بودند. بنابراین از همان اول، حمایت فرقه شیخ (صفی)، (صفویان) رابا خود به همراه داشت.[2] »
صفویان تا سال (930 هـ .ق) (1524 م) یعنی سال وفات شاه اسماعیل، مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران کرده بودند. آنها هواداران خود یعنی ترکمنان قزلباش (به ترکی سرخ سر که تاج دوازده ترک آنها دوازده امام بود) را در شرق آناتولی جزو ساخت زیربنائی حکومت خود کرده و نیروهای مسلح را تجدید سازمان کرده بودند. در این زمان با وجود پاره ای ناآرامیهای پراکنده داخلی، مهمترین تهدید امپراطوری جدید صفوی از فراسوی مرزها یعنی از سوی عثمانیان در غرب و ازبکان در شمال شرق بود. اسماعیل با موفقیت تمام توانست ازبکان را عقب براند و در سال (915 هـ .ق) (1510م) آنها را در مرو شکست دهد ولی خودداری وی از بهره گیری از توپ و تفنگ منجر به شکست فاجعه بار چالدران در نزدیکی تبریز از عثمانیان در سال 920 هـ .ق (1514م) شد. اسماعیل دهه بعد از درگیریهای نظامی کناره گرفت و به جای آن اوقات خود را به شکار و میگساری و سایر شادخواریهای درباره گذراند. [3]»
« شاه اسماعیل درباری اول تبریز را به پایتختی خود برگزیده و هنرمندان کارگاه یعغوب بیگ آق قویونلو را به خدمت گرفت. در 10 نگاره ای که به سفارش او بر نسخه نظامی (880-886 هـ.ق) افزوده شد، عناصر واپسین سبک عهد ترکمنان غلبه دارند. در این نگاره ها همان پیکره های آرام گرفته در طبیعت رویایی را می توان بازشناخت. با این تفاوت که مردها کلاه و عمامه قزلباش بر سر گذاشته اند.»[4] ] ...[ خود شاه اسماعیل در جهت اتمام نگارههای آن اهتمام کرده و یازده نگاره به آن افزوده بود. شناسایی نگاره ها به لحاظ وجود تاج حیدری کاملاً امکان پذیر است.»
تحرک، حالت، ترکیب بندی و رنگ نه فقط در دوره صفوی استمرار داشت، بلکه فزونی نیز یافت، تا بتواند شایسته اعتقادات و روح سیاسی- مذهبی حاکم بر دوره فرمانروایی شاه اسماعیل باشد.»[5]
زمانی که شاه اسماعیل هرات را تسخیر کرد، بهزاد عده ای از نقاشان را به تبریز برد. بهزاد ریاست کتابخانه سلطنتی را که در حقیقت فرهنگستان هنر بود به عهده داشت. بهزاد تا آخر عمر کار کرد و در آغاز پادشاهی شاه تهماسب درگذشت.»3
2- سلطنت شاه تهماسب
« اساس و پایه مکتب صفوی بر روش بهزاد و شاگردان و همراهانش استوار شده و بزرگترین کسی که از آن حمایت کرده شاه تهماسب اول است که از سال 930 تا 984 هجری ( 1524-1576م) در ایران سلطنت کرده است. شاه تهماسب فرزنده ده ساله شاه اسماعیل مؤسس این سلسله است که دوره خود را در جنگ و تحکیم پایه حکومت سلسله صفوی گذرانده بود بهمین جهت فرصت کافی برای رسیدگی بانجمن کتاب نویسی که تأسیس کرده و ریاست آن را به بهزاد واگذار نموده بود نداشت.» ]...[ « مقام و منزلت هنرمندان در دوره صفوی خیلی بالا رفته و پادشاه از میان نقاشان و هنرمندان برای خود دوستانی انتخاب نموده است، از این گذشته خود شاه تهماسب عشق و علاقه ای به نقاشی داشته و امیدوار بوده است که خود او یکی از نقاشان ماهر شود زیرا این فن را از نقاش معروف سلطان محمد فرا گرفته است و با بهزاد و شاگردش آقامیرک نیز دوست و معاشر بوده است. هنرمندان دوره خاصی داشتند و این بسیار طبیعی بود، زیرا که این سلسله ایرانی وحدت سیاسی را پس از ساسانیان در ایران برقرار کرده بودند و در نتیجه به هنرهای اصیل ایرانی بها می دادند. هنرمندان این عصر هر کدام شیوه خاصی را دنبال کرده و مشهور شده اند. »[6]
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 57 |
شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی
- «رئالیست»[1] چیست؟
نام رئالیسم[2] و قواعد مکتب آن را نخست «شانفلوری» در اولین نوشته های خود بتاریخ 1843 به میان آورد. در «مانیفست رئالیسم» چنین نوشت: «عنوان «رئالیست» به من نسبت داده میشود، همانطور که عنوان «رومانتیک» را به نویسندگان و شاعران سال1830 اطلاق می کنند.»
رئالیست و برون گرایی:
رئالیسم در درجة اول بصورت مشف و بیان واقعیتی می شود که رومانتیسم[3] یا توجهی به آن نداشت و یا آن را مسخ می کرد. در این دوران سلطة علم و فلسفه اثباتی[4] رمان نمی تواند وجود خود ار توجیه کند مگر با کنار گذاشتن وهم و خیال و توسل به مشاهده. فلوبر می گوید: «رمان باید همان روش علم را برای خود برگزیند.» و تن می گوید: «امروز از زرمان انتقاد و از انتقاد تا رمان فاصلة زیادی نیست. هر دو تحقیق و مطالعه ای در بارة انسان هستند.» همة آن چیزهایی که در رومانتیسم، چیزی غیرواقعی را جایگزین واقعیت می کرد: (از قبیل ماوراءالطبیعه، فانتزی، رؤیا، افسانه، جهان فرشتگان، جادو و اشباح) حق ورود به قلمرو رئالیسم ندارند.
البته توجه به سرزمین های دیگر و به زمان های دیگر (سفر در مکان و سفر در زمان) که از مشخصات رومانتیسم بود، هیچکدام از ادبیات رئالیستی حذف نشده اند. اما جای خیالبافی در بارة سرزمین های دوردست را سفر واقعی و مشاهدة آن سرزمین ها گرفته است: فلوبر پیش از نوشتن «سالامبو» به «تونس» سفر می کند و طبعاً چون سفر در داخل هر کشور آسانتر از سفر به کشورهای دوردست است رمان های نویسندگان رئالیست بیشتر شرح و تحلیل شهرها و محله های سرزمین خودشان را در بر دارد. (بعنوان مثال: استکهلم در آثار استریندبرگ، نورماندی در آثار فلوبر و موپاسان، «بری» در آثار ژرژساند، «سیسیل» در آثار ورگا و رومانی در آثار امینسکو جای مهمی را اشغال کرده اند.
تاریخ نیز الهام بخش آثار رئالیستی متعددی است. از سالامبوی فلوبر گرفته تا رمان های «هنریک سینکویچ» که لهستان بین سالهای 1648 و 1672 را بازسازی می کند. اما رمان نویس رئالیست تاریخ را هم زمینه ای برای آگاهی های دقیق تلقی می کند نه سرچشمه ای برای خیالبافی. از اینرو گذشته ای که در آثار رئالیستی مطرح می شود بیشتر گذشتة نزدیک جامعه ای است که خود نویسنده متعلق به آن است. شانفلوری در سال 1872 رئالیسم را چنین تعریف می کند: «انسان امروز، در تمدن جدید.» و در سال 1887 موپاسان صورت دیگری از این تعریف را می آورد: «کشف و ارائة آنچه انسان معاصر واقعاً هست.» خلاصه اینکه نبوغ نویسندة رئالیست در خیالبافی و آفریدن نیست، بلکه در مشاهده و دیدن است.
نمی توان رومانتیسم و رئالیسم را بعنوان دو مکتب «غیرواقعی» و «واقعی» در برابر هم قرار داد. رومانتیسم جهان محسوس را کشف کرده است و در واقع، سرآغازی برای رئالیسم است. اما رومانتیسم وقتیکه واقعیت را در بر می گیرد، با شتاب و با ذهنیت به آن می پردازد. رئالیسم همان جایگزین رومانتیسم
می شود که تجزیه و تحلیل جای ترکیب را می گیرد و کشف و جستجوی دقیق جانشین الهام یکپارچه می شود. رئالیسم طرفدار تشریح جزئیات است. وقتی بالزاک می نویسد: «تنها تشریح جزئیات می تواند به آثاری که با بی دقتی «رمان» خوانده شده اند ارزش لازم را بدهد.» و وقتی «استاندال»[5] از «حادثة کوچک واقعی» حرف می زند در واقع هر دو از رئالیسم خبر می دهند.
«واترلو»ی هوگو در «بینوایان» رومانتیک است و واترلوی «استاندال» در «صومعة پارم» رئالیستی است.
این طرفداری از آگاهی عینی و دقیق که بر رئالیسم غربی حکمفرماست زائیده شرایط فکری و اجتماعی خاصی است. عصر، عصر علم و فن است. همة متفکران بزرگ زمان می کوشند به روش آگاهی و روش عمل دقیقی دست یابند: شناختن دنیا برای تغییر دادن آن. در بارة این شناخت و نتیجة این آگاهی ها هم به هیچوجه خیالبافی و پناه بردن به عالم رؤیا جایز نیست. علوم، روشهای دقیق خود را دارند. و قوانینی که در زمینة واقعیت بدست آمده است – از قبیل مفید بودن، تحول، انتخاب طبیعی و مبارزة طبقاتی – در عین حال که بما امکان عمل در بارة دنیا می دهند، ما را از اینکه در خارج از حدود آن ها اقدام کنیم منع می کنند و به یک پذیرش عمقی مجبورمان می سازند.
این نیز درست نیست که بگوئیم عصر رئالیست بعد از دوران رمانتیک، بدبینی سرخورده ای است که بدنبال یک دوره امید و ایمان آمده است.
تیبوده[6] منتقد و فیلسوف فرانسوی رمان رئالیستی را فرو نشستن یک هیجان می خواند. رئالیسم را نتیجة نوعی سرخوردگی می شمارند که بدنبال سال 1848 و زایل شدن رویاهای بزرگ حاصل شده است. البته شکی در این نیست که نوعی بدبینی رئالیستی وجود دارد. «رنان» می گوید که حقیقت اندوهبار است و «نیچه» حقیقت را مرگبار می خواند. رومانتیسم فرانسه با «نبوغ مسیحیت» اثر شاتوبریان آغاز می شود که بیانگر ایمان است اما پاسخ رئالیسم به این دوران، اثر انتقادی «تاریخ منابع مسیحیت» اثر «رنان» است که بر شک و تردید مبتنی است. در برابر خوشبینی سیاسی ویکتور هوگو و لامارتین، نهیلیسم اجتماعی «فلوبر»[7] و دیگران به میان می آید. اما عکس قضیه هم می تواند صادق باشد. آیا رومانتیسم در موارد متعددی حاکی از نومیدی و سرخوردگی نیست؟ از نظر داستایوفسکی انسان رومانتیک کسی که بر باطل بودن ارزشهای قرن هیجدهم پی برده است، ارزشهایی که در آن قرن، بر ضد ارزشهای سنتی کلاسیک علم شده بود. بنظر داستایوسکی رسالت قرن او این است که با ایمان (مذهبی و اجتماعی) نوساخته ای با اندوه فردی که بایرون و لرمانتوف بیانگر آنند مقابله کند.
ادبیات رئالیستی طبعاً موضوع خود را جامعة معاصر و ساخت وسائل آن قرار می دهد: یعنی چنین جامعه ای وجود دارد و اثر ادبی را مجبور می سازد که به بیان و تحلیل آن بپردازد. ادبیات رومانتیک ادبیات اشرافی و فردی بود، خوانندگان ثابت و مشخصی نداشت. اما در اواسط قرن نوزدهم جامعة همرنگی متشکل شد. بورژوازی بطور قاطع جای اشرافیت را گرفت و ادارة نهضت صنعتی را بدست گرفت و هم این طبقه بود که کتاب می خرید و می خواند و موفقیت نمایشنامه ها را در تئاترها تضمین می کرد. دنیای معاصر زمینة آثار ادبی بود، اما طبعاً این آثار به لو دادن نقاط ضعف همن جامعه می پرداخت و ارزشهای جا افتادة آن را بباد انتقاد می گرفت. برجسته ترین آثار ادبی حاکی از مخالفت بودند. کینه نسبت به بورژوازی برای «فلوبر» و برادران «گنکور»[8] دلیل زندگی است.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
علل ماندگاری امیرکبیر در تاریخ
پس از قتل قائم مقام فراهانی حاج میرزا آقاسی که خود با دسیسه چند نفر دیگر جزء عاملین قتل آن سید بزرگوار بودند به جانشینی قائم مقام برگزیده شد. میرزا آقاسی در مقابل سیاستهای روسی و انگلیس کاملا تسلیم بود ولی مردی درویش سبک، خرافاتی و بسیار موذی و مکار بود و در ایام نخست وزیری نامبرده از ایران هیچ چیز باقی نماند و تمام زحمات قائم مقام فراهانی را نیز بباد داد. وی از سال 1835 تا 1848 میلادی یعنی سال مرگ محمدشاه قاجار بمدت سیزده سال بر ایران صدرات کرد و در این مدت کشور از نظر داخلی بجائی رسید که مردم به خوردن علف و دانه های نباتات و خوراک دام و طیور افتادند و از نظر خارجی هم مبادرت به امضاء قراردادهائی مانند قرارداد ننگین ترکمانچای با انگلیسی ها نمود که عاقد قرارداد جوانک بی هویتی بنام میرزا ابوالحسن خان شیرازی وزیر امور خارجه ایران بود که جز حقوق بگیران دولت انگلیس در ایران بشمار می رفت. پس از درگذشت محمدشاه جمله رجال دولتی ایران بدستور میرزا آقاسی و از جمله مستوفی الممالک که سالها وزیر نخست وزیر بود جملگی به سفارت انگلیس در رفتند و از سفیر اجازه خواستند تا آمدن ولیعهد ناصرالدین میرزا زمام امور کشور را مهدعلیا و میرزاآقاخان نوری بدست داشته باشند.
پس از ورود ولیعهد از تبریز به پایتخت و تاجگذاری در تهران میرزاتقی خان امیرکبیر یا اتابک اعظم به صدرات اعظمی برگزیده شد و بدنی ترتیب برای مدتی کوتاه (سه سال و یکماه و بیست و هفت روز) دومین ستاره شبهای طولانی حکومت قاجار شروع به درخشش نمود. در این زمان ناصرالدین شاه فقط هفده سال داشت و اوضاع اجتماعی اقتصادی کشور وضع بغرنجی داشت اکثر تجار تحت الحمایه روسی یا انگلیس بودند و تعداد وابستگان سفارتخانه های مذکور بیشمار . از مردم هم گذشت مانده بود نه ، شعرا و ادبا در فقط و مسکنت و دریوزگی و گدایی بودند و علوم روز عبارت بود از جن گیری، دعانویسی، آداب طهارت و حال امیرکبیر با دست و اطرافیان خائن خود چگونه می توانست با دو دشمن دندان مسلح که ایران را از آن خود می دانستد بستیزد یا دست کم با حفظ منافع عامه با آنها کنار بیاید که کاری بس دشوار و شاید غیر ممکن بود. اما با توجه به شخصیت قوی و سایر خصوصیات اخلاقی ایشان که بهتر است بذکر چند نمونه آنهم از زمان خارجی ها بازگو کنیم. امیر سعی و تلاش نمود کاری کند کارشان داتسون نویسنده انگلیسی در مورد او می گوید در میان همه رجال مشرق زمین و زمامداران ایران امیر بی همتاست و بحقیقت سزاوار است که بعنوان اشرف مخلوقات بشمار آید.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
تحقیق در مورد عصر سلطنت ناصرالدین شاه
مقدمه
عصر سلطنت ناصرالدین شاه عصر تاریک و شرم آوری از تاریخ ایران است. عصری است مملو از ظلم و ستم و جنایت و دورهای است آکنده از جهل و بی خبری. توده های وسیع مردم بسیواد بودند و نادان و شاه و درباریان از این بیسوادی و جهل حداکثر استفاده را می بردند. میر غضبهای شاه آماده بودند تا هر زمان که او فرمان دهد جان انسانهایی را بگیرند و اجساد آنها را «برای عبرت دیگران» در جلوی یکی از دروازه های شهر بیاوزیند.
نفوذ بیگانگان
در دوره قاجاریه و مخصوصا در عصر ناصرالدین شاه، اقتصاد ایران در انحصار دو دولت استعمارگر روسیه و انگلستان بود. این دو کشور برای استفاده هر چه بیشتر از منابع و سرشار و ثروت عظیم میهم ما به رقابت پرداخته بودند. شرکت های تجرای بیگانه، از جمله شرکت های انگلیسی و روسی در بیشتر شهرهای ایران شعبه هایی دایر کرده و به خیرید و فروش مشغول بودند. این امر برای بازرگانان ایرانی محدودیت بسیاری ایجاد می کرد و چون نمی توانستند با سرمایه داران بزرگ خارجی رقابت کنند، روز به روز تنگدستی آنان افزوده می شد و رو به ورشکستگی می نهادند.
از عصر امیرکبیر تا عصر امین السلطان
محمد شاه قاجار در ششم شوال 1264 هجری قمری (4 سپتامبر 1848 میلادی) درگذشت. ناصرالدین میرزا ولیعهد که از یک سال پیش فرمانروایی آذربایجان را به عهده داشت دوازده روز بعد از مرگ پدرش در تبریز خود را پادشاه نامید و روز بعد همراه میرزا تقی خان برگزید.
ناصرالدین شاه سلطان مراد میرزا حسام السلطنه را مامور فتح هرات کرد. این شهر پس از شش ماه محاصره در 25 صفر 1273 ه.ق به وسیله سپاه ایران گشوده شد. دولت استعمارگر انگلیس که مایل نبود هرات در دست ایرانیان باقی بماند به ایران اعلان جنگ داد و نیروهایی را با کشتیهای جنگی به جنوب فرستاد. پس از تصرف جزیره خارک سربازانی را در بوشهر پیاده کرد و آنها را به سوی خرمشهر (محمره) فرستاد. بندر بوشهر صحنه جنگ بین قوای ژنرال سرجیمز اوترام و قوای میرزا محمدخان قاجار که مامور جلوگیری از قوای انگلیس بود، شد. میرزا محمدخان در این جنگ شکست خورد و ناصرالدین شاه وحشتزده، از میرزا آقاخان نوری خواست که مقدمات صلح را با انگلستان را فراهم کند.
میرزا آقاخان نوری، فرخ خان امین الدوله را مامور ساخت که به پاریس برود و در آنجا آمادگی ایران را به مصالحه اعلام نماید. در پاریس با وساطت ناپلئون سوم معاهده ای ننگین بر ایران تحمیل شد. این معاهده که در سال 1273 هـ . ق (1857 میلادی) به امضاء طرفین رسید شامل مواد زیر بود:
1. ایران، هرات و تمام خاک افغان را تخلیه کند
2. انگلیس، خرمشهر و بوشهر را تخلیه نماید.
3. ایران از کلیه دعوی خود نسبت به هرات و سرزمین افغانستان صرف نظر کرده و از حکام و رؤسای شهرهای افغانستان مطالبه ضرب سکه و خواندن خطبه به نام شاه ایران ننماید.
4. ایران از دخالت در امور افغانستان خودداری نموده و هرات را افغانستان مستقل بشناسد.
5. در صورت وقوع اختلاف بین ایران و افغان، ایرن متعهد می شود که رفع اختلافات را به حکمیت دولت انگلیس واگذارد.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 36 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 45 |
تحقیق در مورد فتح مکه
مقدمه:
در میان قبائلی که اطراف مکه سکونت داشتند دو قبیله بودند بنامهای بنی بکر و خزاعة که مابین آنها از زمانهای قدیم عداوت و دشمنی برقرار بود. و سبب آن این بود که مردی از بنی حضرمی بنام مالک بن عباد – که هم پیمان با اسودبن رزن و قبیله بنی بکر بود برای نجات به مسافرت رفت و در راه گذارش به زمینهای قبیله خزاعة افتاد، و قبیله مذکور این مرد را کشتند و اموالش را بردند بنی بکر نیز تلافی کرده مردی از خزاعة را کشتند خزاعة نیز سه نفر از بزرگان بنی کنانة را بنامهای: سلمی و کلثوم و ذؤیب در نزدیکی انصال حرم( علامت هائی که برای حرم ( علامت هائی که برای حرم در مکه نصب کرده اند) به قتل رساندند.
اسلام که آمد موقتاً انتقامجویی را از میان این دو قبیله برداشت و افراد سرگرم تازه مسلمانان شدند، در جریان صلح حدیبیه( چنانچه پیش از این گفتیم) جزء مواد صلحنامه یکی این بود که هر قبیله ای بخواهند با قریش و یا با محمد(ص) پیمان بندند در عقد پیمان آزاد باشند، و روی این قرارداد خزاعة در پیمان رسول خدا(ص) وارد شدند و بنی بکر نیز با قریش هم عهد شدند.
پس از اینکه قراداد صلح فیمابین برقرار شد تیره ای از بنی بکر بنام بنی اسود بن رزن در صدد برآمدند انتقام آن سه نفری که بدست خزاعة کشته شده بودند از ایشان بگیرند ، و صلح را نقض کنند. از این رو مردی از ایشان بنام نوفل بن معاویة با جمعی از بنی بکر و گروهی از قریش به خانه خزاعة حمله بردند و در سرآبی بنام« وتیر» بر آنها شبیخون زده و مردی از آنها را بنام منبه کشتند.
خزاعة که چنان دیدند به سوی مکه عقب نشینی کرده خود را بحرم رساندند ولی در آنجا هم بنی بکر دست بردار نبود، و هنگامی که به نوفل گفتند: از خدا بترس اینجا حرم است و ما د اخل حرم شده ایم؟نوفل گفت: امروزه خدائی در کار نیست، شما در حرمی دست به دزدی و سرقت می زنید چگونه از انتقامجویی و خونخواهی کشتگانتان صرفنظر می کنید.
و سبب قتل منبه هم این بود که او مردی کم دل بود ودر آنشب با یکی از خزاعة به ن تمیم بیرون رفت و چون متوجه حمله بنی بکر شد رو به تمیم کرد و گفت: رفیق، خود او را نجات بده ولی من خواهم مرد چه مرا بکشند و چه رهایم کنند، زیزا این منظره که من دیدم قلبم را از هم شکافت ودیگر زنده نخواهم ماند از اینرو تعمیم فرار کرد. و منبه ایستاد تا بنی بکر به او رسید و او را کشتند و تمیم برای فرار خود اشعاری سروده و عذر خود را در آن اشعار خواستند.
خزاعة خود را به شهر مکه رسانده بخانه بدیل بن ورقاء و مرد دیگری بنام رافع که با آنها دوست بود وارد شدند.
و درباره حمله مزبور که از طرف بنی بکرو کنانة نسبت به خزاعة صورت گرفت اخرز بن لعط تشعاری گفت که بدیل بن عبدمناة نیز پاسخ آنها را داده و حسان بن ثابت نیر در اینباره اشعاری سرود .
عمروبن سالم خزاعی در محضر رسولخدا(ص):
پس از این واقعه و نقض صحلنامه از طرف قریش و بنی بکر عمرو بن سالم یکی از افراد خزاعة بمدینه آمدو جریان حمله قریش و بنوبکر را به قبیله خزاعة در ضمن اشعاری باطلاع آنحضرت رسانید و از او استمداد کرد.
رسول خدا(ص) فرمود: آی عمرو تو یاری خواهی شد، سپس ابری در آسمان ظاهر شد رسول خدا(ص) فرمو: این بار برای یاری بن کعب( که تیره از خزاعة بودند) اشک می ریزد.
بدنبال عمروبن سالم بدیل بن ورقاء نیز با عده ای از قبیله خزاعة به مدینه آمدند و نقض صلح را از یک طرف قریش و بنی بکر باطلاع رسولخدا(ص) ر ساندند و سپس به مکه مراجعت کردند.
بدیل و همراهان که بسو ی مکه برگشتند رسولخدا(ص) فرمود: ابوسفیان را می نگرم که به نزد شما آمده تا پیمان صلح را محکم کند و مدت آنرا زیادتر کند.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 129 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 62 |
تحقیق در مورد فرقه اسماعیلیه
مقدمه
تقریبا همه جنبشهای اجتماعی مذهبی دوران اولیه تسلط اسلام برمناطق خاورمیانه وایران، دارای ویژگیهای مشترکی بودند. هدف مشترک همه، رهائی از زیر سلطه بیگانگان و مقاومت در برابر پذیرش دین اسلام بود. در واقع میتوان جنبش قرمطیان را شکل تکامل یافته جنبشهای قبلی دانست که خود از طرفی با مبارزه مسلحانه علیه حاکمیت خلفای اسلام و زیر سئوال بردن حقانیت آنان و از طرف دیگر با پرچمداری جنبش صوفی گری و دراویش، زمینه را برای رشد فلسفه یارسان و بنیانگزاری این دین، آماده نمود.
آنطور که برتلس مستشرق روسی در باره سابقه قرمطیان مینویسد: “از آغاز قرن چهارم هجری، پس از تأسیس دولتهای فاطمی مصر و قرمطیان بحرین بود که “باطنیان“ به “قرمطیان“ بمعنی اخص و “اسماعیلیان“ منشعب شدند“. ولی تاریخ نویسان نزدیک به آن دوره اعتقاد دارند که آئین قرمطی منسوب به نام قرمط پس ازآنکه میان حمدان قرمط درحدود سال ۲۸۰ هجری با مرکز دعوت اسماعیلی در اهواز اختلاف افتاد، ازلحاظ تشکیلاتی ازمذهب اسماعیلی جداشد و با روشی مستقل در راستای آرمانهای اجتماعی وهدفهای سیاسی خود شروع به فعالیت کرد. این نظریه بیشتر مورد تایید است، زیرا باطنیان خود شاخهای از اسماعیلیه بودند و یا هر کسی در آئین تناسخ روح راز دار بود اورا باطنی میخواندند. اما اسماعیلیه چه مذهبی است و دلایل صعود و سقوط آن چه بود ؟
اسماعـیـلیـه
654-473
فرقه " اسماعیلیه " از فرق منشعب مذهب شیعه است. ظهور این فرقه، نتیجه اختلاف در امامت اسماعیل با برادرش حضرت موسی بن جعفرالکاظم ( ع ) بوده است. اینان معتقد بودند که بعد از امام جعفر صادق ( ع ) چون پسرش اسماعیل پیش از پدر در گذشته امامت محمد بن اسماعیل منتقل شده که سابع تام بوده و دور هفت به او خاتمه یافته است .(نظر مقدس بودن عدد هفت نزد قدما)
در اعتقاد آنان، تاریخ بشر به چند دور تقسیم می گردد و هر دور با پیامبری «ناطق» و امامی «اساس» آغاز می شود. ناطقان، همان پیامبران اولوالعزم اند که تعداد آنان هفت نفر است و پس از هر ناطقی، هفت امام روی کار می آیند. دوره هر پیامبری هزار سال است و چون دور او به سر رسد، پیامبر دیگری با شریعتی نو ظهور می کند. این پیامیر شریعت پیشین را نسخ می نماید. امام ( یا اساس یا وصی ) عالم به علم تاویل شریعت است .
از دیدگاه اسماعیلیان، افراد بشر به دو گروه تقسیم می شوند: ویژگان یا نخبگانی که با طی مراحل مختلف به باطن شریعت دست می یابند و دیگر، عالم یا اکثریت غیر اسماعیلی که فقط قادر به درک مفاهیم ظاهری مذهب هستند. همچنین، سازمان مذهبی اسماعیلیان بر مراتب و درجات منظمی استوار بود که از پایین به بالا، عبارت بودند از: مستجیب (تازه وارد به گروه)، ماذون، داعی، حجت، باب و امام .
دسته بندی | فلسفه و منطق |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
تحقیق در مورد فلسفه اشراق
مقدمه
علم در حوزه های سنتی ایران مقوله متنوع و گسترده ای است. سده های نخستین اسلامی مصروف کنکاش، مجادلات و پایه گذاری های کلان علمی شد. حوزه های آموزشی عموما چند منظوره با پرورش علمای جامع الاطراف و مسلط بر اکثر بخش های علمی پایه های ستبر علمی ایران را بنا نهادند.
توجه شدید به علوم عقلی و نقلی از اختصاصات ایران علمی قرون نخستین بود و دستاندازی به حوزه های معتبر بیرونی چون یونان و اسکندریه و البته ایران پیش از اسلام و ترجمه و تالیف متون از زبانهای مختلف دوره ای مدرن و کاملا علمی را در تاریخ ایران بنا نهاد.
شیخ شهاب الدین سهروردی یکی از علما و حکما و بزرگ فلسفی ایران است که با آگاهی و مطالعه در شاخه های متفاوت فکری و بدست آوردن درک صحیح از آنها توانست جنبش خاص فکری خود را با نام فلسفه اشراقی بنیان نهد. فلسفه ای که با بهره گیری از نقاط قوت دیگر ایده های فکری گونه ای التقاطی از علم آسمانی و زمینی را به انسان آن روزگار ارائه کرد.
این مقاله به مسئله علم و کیفیت آن و تعریف عالم از دیدگاه شیخ اشراق پرداخته است. پیش از ورود به بخش اصلی مقاله معرفی مختصری از شیخ اشراق و آثار او و نیز مسئله علم در حوزه های آموزشی گذشته می آید و پس از متن مقاله که همراه با مسائل چندی که پیوسته با مبحث اصلی اند می آید به طور مختصر به علومی که در آثار شیخ اشراق به آنها استناد شده پرداخته می شود و در پایان طی بحث کوتاهی به مسئله تاویل پذیری آثار عرفانی شیخ اشراق که البته مسئله تازه و در حقیقت شاخه ای از علم مدرن در خوانش متون است پرداخته می شود
علم اشراقی:
معرفی:
شیخ شهاب الدین ابوالفتوح یحیی بن حبش بن امیرک سهروردی معروف به شیخ اشراق بنیانگذار رسمی دومین نظام فلسفه اسلامی با نام حکمه الاشراق است. وی در سال 549 در دهکده سهرورد زنجان به دنیا آمد. در مراغه نزد مجد الدین جیلی حکمت و اصول و فقه را آموخت. در اصفهان نزد ظهیر الدین قاری منطق را فرا گرفت. و در ضمن مطالعه فلسفه ابن سینا اندیشه های نوین خود را در باب علم و فلسفه پایهریزی کرد.
پس از پایان تحصیلات رسمی چنانکه رسم روانهای نا آرام و پویا است روی به سلوک جسمی و روحی آورد تا اینکه در حلب ملک ظاهر پسر صلاح الدین ایوبی شیفته شیخ شد و بنابر درخواست او شیخ اشراق در حلب اقامت گردید.
ذکاوت شیخ اشراق و علم آسمانی او که ظاهرا دلیل برتری او در مناظرات چندی شد که بین او و علمای حلب برگزار شد بر این علما گران آمد و البته برای شیخ نیز گران تر تمام شد.
فرا روی های دیدگاه دینی شیخ که حاصل کشف فضاهای جدیدتر عقلانی به یاری ارتباط دو سویه با مکاشفات ربانی بود. در زمانه شیخ آنقدر سنگین و نابخشودنی بود که شیوخ و فقهای حلب فتوای قتل او را اگر نه از ملک ظاهر از صلاح الدین ایوبی بگیرند. در نتیجه شیخ اشراق در سال 587 به شکلی نامعلوم به سرنوشت شوریدگانی چون عین القضات و حلاج دچار شد.
مقام او چنان بالا بود که فخر رازی که در اصفهان از همدرسان او و از اشعریون و مخالفان سرسخت فلسفه بود پس از مرگ شیخ اشراق تلویحات او را می بوسد و از دیده اشک می ریزد.
ایشان علی رغم جوانی و کوتاهی عمر حدود 50 کتاب به زبانهای عربی و فارسی نوشته اند که بسیاری از آن کتابها موجود است. علاوه بر نثر روان و زیبا و گاهاً شاعرانه وی با ارائه تعریف های جدید و طرح معادلات و مجادلات علمی نو، پویایی اندیشه را تا سالها بعد تضمین کرد تا متاله بزرگ ملاصدرای شیراز در تکوین و تدوین کاملتر اصول فکری، بر پایه های بر نهاده او بایستد.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 30 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 45 |
تحقیق در مورد رابطه فرهنگ و دموکراسی
مقدمه:
هرگاه که بشر جامعه ای تشکیل داده، فرهنگ نیز به وجود آمده. فرهنگ سازه ای است اجتماعی، چنان پیچ در پیچ و چند بعدی که ارائه تعریفی جامع از آن دشوار است. سبکهای ادبی – هنری یک جامعة تشکیل دهنده بخشی از فرهنگ آن جامعه است. همچنین در یک جامعه، پیدایش فرهنگ سیاسی، مرکب از رفتار و عقایدی که زندگی اجتماعی را شکل می بخشد و مردم نگرشهایی را در مورد چگونگی ادارة جامعه ایجاد می کند، نیز محتمل است. از آنجایی که در غرب معنی و مفهوم فرهنگ بیشتر فرهنگ مادی تلقی می گردد، بنابراین برای واژة فرهنگ تعاریف بسیار گوناگونی وجود دارد. به طور مثال فرهنگ گاهی به عنوان یک کمک کننده در زندگی انسان و عامل پذیرفته شدن به طرد او از جامعه و گروه می باشد. گاهی به عنوان عاملی میان فرد یا محیط پیرامون وی رابطه برقرار می کند و شناختی از محیط به انسان می دهد.
فرهنگ آن جنبه از زندگی است که میان فرد و محیط پیرامون رابطه برقرار می سازد و این امکان را برای فرد فراهم می کند تا در بارة پدیده های محیط اطراف خود شناخت پیدا کرده و آنها را ارزیابی نموده و به نحوی بروی آن پدیده ها و یافته ها کار کند تا به نتیجه مطلوب برسد.
فرهنگ از مرز ایدئولوژی فراتر رفته و در واقع خمیرمایة هویت بخش افراد یک جامعه است. آگاهی از وجود زبان، نژاد، پیشینه، مذهب، عادات، رسوم، نهادها، و یک موطن واحد و مشترک ایجادگر یک فرهنگ مستقل است.
همانطور که مستحضرید فرهنگها سطوح مختلفی دارند، مانند فرهنگ روستایی، شهری، ملی و یا فرهنگهای خانوادگی، قومی یا قبیله ای و یا نژادی.
معمولاً هویت فرهنگ به یک ملت یا کشور محدود نمی شود. تمدن گسترده ترین سازه هویت فرهنگی است که در سایة آن، انسانهای مختلف به مجموعه رسوم و سنن زیباشناختی، فلسفی و تاریخی و اجتماعی که تقریباً از دیگر رسوم متمایز است احساس تعلق می کند.
در دنیای معاصر تمدنهای بارز و مشخصی وجود دارند که عبارتند از تمدن اسلامی، غربی، هندی و چینی.